Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خرداد»
2024-05-08@19:19:34 GMT

اصلاح طلبان در انتخابات بعدی با شرط حاضر می‌شوند

تاریخ انتشار: ۲۹ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۳۱۷۷۳۴۴

خرداد: علی صوفی معتقد است با وضعیتی که میان اصلاح طلبان و نیروهای حامی روحانی به نام اعتدالگراها پیش آمده، امکان ائتلاف مجدد در مجلس یازدهم بسیار پایین است.
 این روز‌ها علی صوفی چهره مشهوری شده است. حضور او در صدا و سیما و صحبت درباره استعفای اسحاق جهانگیری، بازتاب فراوانی در رسانه‌ها داشت و او را تبدیل به چهره‌ای مطبوعاتی کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وزیر تعاون دولت خاتمی، انتقادات تندی را متوجه نیرو‌های اعتدالگرای مجلس آینده کرده است. انتقاداتی که تداوم ائتلاف اصلاح طلبان و نیرو‌های میانه رو را با چالش‌های جدی مواجه کرده است.
علی صوفی در گفت‌وگو با رویداد۲۴ گفت: سال جاری به دلیل مشکلات اقتصادی، خالی از رکود سیاسی نبود. نوعی نا امیدی از دولت و به تبع آن از جریان‌های حامی دولت در نگاه مردم هویداست. رکودی بر مسائل سیاسی و اجتماعی سال آینده سایه خواهد انداخت.
دبیر کل حزب پیشروی اصلاحات تاکید کرد سال آینده به دلیل برگزاری انتخابات مجلس باید فاقد بحران جریان‌های سیاسی باشد، زیرا احزاب و ائتلاف‌های سیاسی در زمان برگزاری انتخابات فعال خواهند شد، اما به این‌علت که جریان‌های سیاسی از دیدگاه مردم در موقعیت مطلوبی قرار ندارند، نباید انتظار پویایی سیاسی داشت.
صوفی افزود: با وضع قوانین و اصلاح قانون مربوط به انتخابات، باید جایگاهی برای احزاب در ساختار سیاسی در نظر گرفته شود که فعالان سیاسی تعیین‌کننده باشند. این امید وجود دارد که سال آینده برای جریان اصلاحات در پرتوی قانون استانی شدن انتخابات، سال مطلوبی باشد. ضمن اینکه لایحه جامع انتخابات نیز اگر بتواند مسئله رد صلاحیت‌ها را تحت پوشش قرار دهد آنگاه با وجود بسیاری از مشکلات تمایل مردم و جریان‌های سیاسی برای حضور در انتخابات افزایش خواهد یافت.
او گفته اگر زمینه برای چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب و شایسته نمایندگی مجلس فراهم شود و مجلسی متشکل از شایستگان ملت و کارآمد تشکیل شود، می‌توان در بهبود معیشت و سطح زندگی مردم و خروج از بحران‌های پی‌درپی موفق بود. در صورت اجرای این مورد اصلاح‌طلبان می‌توانند نوید بخش آینده‌ای روشن برای مردم باشند.
این فعال سیاسی اصلاح طلب خاطرنشان کرد: جریان اصلاحات در دو انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ و ۹۶ و انتخابات مجلس با رعایت جوانب سلبی شرکت کردند. آن‌هم به‌این‌علت که بتوانند عرصه اجرا و قانون‌گذاری را از حضور تندرو‌ها تهی سازند. از این رو جریان اصلاحات به شرایط و کاندیدا‌های حداقلی تن دادند و این کاندیدا‌های حداقلی البته توانستند مزاحمت‌هایی که برای دولت از سوی تندرو‌ها وجود داشت را کاهش و تبعات این تندروی‌ها را در عرصه بین‌المللی تقلیل دهند. البته در همان زمان جریان اصلاحات به مردم اعلام کرد که، چون نتوانستند لیست حداکثری بدهند با حداقل‌ها در انتخابات حاضر شده تا تندرو‌ها در مجلس نباشند، اما این نگرش باعث شد مطالبات مردم زمین بماند.
وزیر تعاون دولت خاتمی گفت: مطالبات مردم این نبود که تنها تندرو‌ها نباشند، مردم به پای صندوق‌های رأی آمدند تا تندرو‌ها نباشند و وضعیت البته معیشت آن‌ها هم بهبود یابند و در عرصه بین‌المللی حضور قدرتمندتری داشته باشیم. این خواسته‌ها زمین مانده است در نتیجه مردم دچار ضعف، سرخوردگی، خشم و نفرت شدند و عکس‌العمل‌هایی نشان دادند که مهمترین آن در دی‌ماه سال ۹۶ اتفاق افتاد و هنوز هم انتظار عکس‌العمل‌هایی وجود دارد.
وی افزود: زمین ماندن مطالبات مردم تبعات منفی برای جریان اصلاحات بر جا گذاشته، زیرا واقعیت آن است که مردم با تکرار رئیس دولت اصلاحات بود که در انتخابات مجلس حاضر شدند. اکنون اصلاح‌طلبان نباید روال گذشته را ادامه دهند، زیرا مردم نمی‌پذیرند که به هر فهرستی رأی دهند و شاید جلب رضایت مردم در پای صندوق‌های رأی سخت و مشکل باشد. در چنین شرایطی شرط حضور فعال اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس برداشتن موانع برای حضور نیرو‌های حداکثری است تا اصلاح‌طلبان بتوانند از چهره‌های شاخص خود در فهرست‌های انتخاباتی استفاده کرده و با مجلسی کارآمد، پاسخگوی مطالبات مردم باشند. اگر این شرط محقق نشود طبعتا انگیزه‌ای برای اصلاح‌طلبان به منظور شرکت در انتخابات باقی نخواهد ماند و منطقی نیست که اصلاح‌طلبان مانند سال ۹۴ با هر شرایطی در انتخابات شرکت کنند.
صوفی تاکید کرد: همچنین در آن دوره، چون سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان سلبی بود و برای کنار زدن تندرو‌ها ائتلافی با اصولگرایان میانه‌رو صورت گرفت که بعد‌ها این ائتلاف در مجلس شکسته شد و بر هم خورد و تمام افرادی که در لیست امید بودند در مجلس حاضر نشده در فراکسیون امید باشند و فراکسیون مستقل‌ها را تشکیل دادند. درنتیجه ادامه ائتلاف در مجلس آینده محل تردید است؛ بنابراین اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس با شروط و شروط حاضر خواهند شد که در صورت تأمین آن حضور فعال خواهند داشت برچسب ها: اصلاح طلبان ، انتخابات ، اسحاق جهانگیری

منبع: خرداد

کلیدواژه: اصلاح طلبان انتخابات اسحاق جهانگیری

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۱۷۷۳۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اصلاح‌طلبان؟ خیر، متشکرم!

این نوشته تلاشی است برای طرح یک مسئله، آسیب‌شناسی یک روند و در حد وسع ارائه چند پیشنهاد، که در نوشته دوم تقدیم خوانندگان خواهد شد. برای ورود به بحث ناگزیر از طرح یک مثال هستم. همه ما در سطوحی با مسئله‌ها، بحران‌ها و بعضاً فجایعی دست به گریبان هستیم و برای مواجهه با آن‌ها به ابزارهایی متوسل می‌شویم. این ابزارها در مواقعی به حل مسئله و مدیریت بحران کمک می‌کنند و حتی قادر هستند از فجایع جلوگیری کنند و در برخی موارد واجد چنین کارکردی نیستند. به گمان من به سیاست نیز می‌توان از این منظر نگریست؛ یعنی مسئله‌ها، بحران‌ها و فجایعی را فهرست کرد و سپس پرسید آیا ابزارها و ابتکارهای متعارف احزاب، جبهه‌ها و حتی افراد واجد کارکرد مثبتی هستند یا خیر؟

کمی به عقب برمی‌گردم. از بدو تأسیس جمهوری اسلامی ایران، جریانی که ابتدا به‌نام چپ [خط امام] و سپس اصلاح‌طلب شناخته می‌شد، کوشید ضمن تلاش برای درک صحیح وضع موجود، به بخشی از راه‌حل تبدیل شود. به‌عنوان نمونه در زمانی‌که گروه‌های سیاسی- نظامی عرصه سیاست و اجتماع را تسخیر کرده بودند، این جناح تلاش کرد بر وزن سیاست بیفزاید و از نظامی‌گری بکاهد یا به عبارتی از عرصه عمومی اسلحه‌زدایی کند که حاصل این تلاش به اعلامیه ده ماده‌ای دادستانی ختم شد. یا، در دوره‌ای که نظام اطلاعاتی کشور به‌شکل پراکنده اداره می‌شد و هر گروه به‌صلاحدید خود نسبت به عملکردش پاسخگو بود، تلاش شد نهاد اطلاعات کشور تجمیع شود و به‌عنوان یک وزارتخانه تحت اشراف قوه مقننه قرار بگیرد تا امر پاسخگویی ممکن شود.[۱] مضاف بر این‌ها می‌بایست به بحث زمان و مکان در فقه حکومتی ارجاع داد؛ باب این امر ابتدا از سوی بنیان‌گذار انقلاب اسلامی و در پی سنگینی نگاه فقه سنتی بر نظام تقنینی و حل مسئله کشور گشوده شد اما بعدتر جریان روشنفکری دینی با تلاش مضاعف بر آن شد نگاه و کارکردی متفاوت به دین ببخشد و از قرائت‌های تئوکراتیک و جزم‌اندیشانه بکاهد و بر ابعاد دموکراتیک و دگرخواهانه بیفزاید. افزون بر این‌ها می‌توان درباره آنچه بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران گذشت نیز، تأمل کرد؛ دولت اصلاحات توانست با ابتکاراتی پرستیژ ایران را در منطقه و جهان ارتقاء دهد و ضمناً، در بحران‌هایی مانند افغانستان، ۱۱ سپتامبر و همچنین حمله نظامی به عراق جنگ‌طلبی و تنش‌زایی را تعدیل کند. و، در آخر باید به انتخابات ۹۲ اشاره داشت که جریان اصلاحات به‌رغم پرونده‌ مفتوح انتخابات ۸۸ در جمیع ابعاد، به بن‌بست‌شکنی کمک کرد و در جهت کاستن از سرعت فرآیند فرسودگی کشور گام برداشت. البته همه این موارد طبعاً واجد خطاها و کاستی‌هایی بوده است، که فهرست‌کردن و نقد قاعده‌مند آن‌ها می‌تواند راهگشا باشد.

‌اینک اما به‌نظر می‌رسد دو فاکتور مذکور، یعنی درک صحیح وضع موجود، و نقش‌آفرینی به‌عنوان بخشی از راه‌حل، اگر نگوییم به بن‌بست رسیده، دست‌کم با بحران اساسی مواجه شده‌اند. بحرانی که دامن‌گیر احزاب اصلاح‌طلب، جبهه اصلاحات ایران و… نیز شده، و بیم آن می‌رود چون آفت به‌سراغ ریشه‌ها نیز برود.

درباره نظام ادراکی اصلاح‌طلبان. طی سالیان گذشته، مجموعه‌ای از تلاش‌ها رخ داد و کمک کرد تا اصلاح‌طلبان درکی ‌نسبتاً روشن از وضع موجود یا به تعبیری «منطق موقعیت» به‌دست بیاورند. این تلاش‌های سه وجهی شامل ۱) فعالیت مستمر و هدفمند حزبی- جبهه‌ای، ۲) کوشش‌های محققانه، و ۳) حضور مؤثر در نظام اداری کشور بوده است که امروزه هر سه وجه محل تأمل‌اند. یعنی آنچه مزیت نسبی اصلاح‌طلبان- به‌عنوان جریان آلترناتیو- به‌شمار می‌رفت، رقیق شده و رو به اضمحلال رفته است. در وجه اول شاهد فقدان خلاقیت حزبی از یک‌سو و کاستی‌های بسیار در تئوریک و پراتیک سیاست‌ورزی حزبی هستیم. در مقابل، رقیب که اساساً تحزب را امری ثانوی و مخل نظم عمودی- دستوری در سیاست می‌پندارد، ضمن آن‌که خود همچنان به زیست محفلی و باندی وفادار است تلاش می‌کند با حداکثر توان از احزاب رقیب سازمان‌زدایی کند. در وجه دوم با افت قابل ملاحظه تولیدات نظری، خاصه در زمینه مسائل توسعه و علوم انسانی روبرو هستیم و گاه، تلاش‌هایی رهزن و تعمیم‌های انحرافی را مشاهده می‌کنیم که نه‌تنها قابلیت انطباق بر شرایط کنونی ایران را ندارند بلکه مخل پروژه‌های اصلاحی می‌شوند. در سوی دیگر، جریان رقیب تلاش داشته از کلمات مشئومه و حوزه‌های ممنوعه از قبیل علوم انسانی، الهیات جدید و جز این‌ها قبح‌زدایی کند و به‌شکل قرارگاهی بر این حوزه‌ها متمرکز شود و آن‌ها را تصرف کند. تعدد نشریات علوم انسانی و برنامه‌های سمعی- بصری وابسته به نهادهای حاکمیتی تصویری به‌نسبت روشن از این وضعیت به نمایش می‌گذارد. البته که نگارنده معتقد است هنوز این جریان با جوشش‌‌ها و کوشش‌های تئوریک معتبر فاصله‌ای قابل توجه دارد. به این‌ها اضافه کنیم ارتقاء متوسط سواد عمومی و تسلط بر زبان‌های خارجی، و همچنین امکان دسترسی به منابع آکادمیک برای کنشگران آزاد و البته ابزارهای هوش مصنوعی، که قادرند بی‌نیاز از ایستگاه‌های مرسوم تغذیه فکری جناحی، خوراک‌ فکری شهروندان منفرد را تأمین کنند. در وجه سوم با عدم حضور مؤثر اصلاح‌طلبان در نظام اداری کشور مواجه هستیم. این عدم حضور تا حد زیادی معلول نگاه دگر‌ساز و غیریت‌ستیز ساخت قدرت بوده است چنانکه می‌بینیم عمده تلاش‌ جریان رقیب اصلاح‌طلبان بر فتح بوروکراسی و ویژه‌خواری، آن هم به مبتذل‌ترین شکل آن بوده است. اما از سوی دیگر نمی‌توان بر یک ضعف اساسی، یعنی عدم کادرسازی و از آن مهم‌تر محافظه‌کاری، حتی در مواجهه با اختیارات قانونی چشم بست. ضعفی که در درجه اول نظام ارتقاء جناحی- باندی و در درجه بعد انواع تبعیض‌های جنسی، قومی و… را در پی داشته است. مع‌الوصف، شاید بتوان گفت اشغال بوروکراسی و ورود به سیاهه حقوق-دستمزدِ دولت دیگر لزوماً مزیت یک جریان سیاسی آلترناتیو به‌حساب نخواهد آمد.

با این اوصاف می‌توان این‌گونه ادعا کرد که احزاب اصلاح‌طلب و جبهه اصلاحات ایران (در وضعیت فعلی‌شان) قادر نیستند گام مؤثری در جهت تقویت نظام ادراکی شبکه حامیان، در درجه اول، و مخاطبان عام در درجه بعد بردارند.

نقش‌آفرینی به‌عنوان بخشی از راه‌حل. برای توضیح این سرفصل نخست می‌بایست تفکیکی میان سیاست پایین‌دستی (low politics) و سیاست بالادستی (high politics) قائل شد. اگر تا سالیان پیش میان این دو سطح از سیاست تعادلی برقرار بود، اینک به‌نظر می‌رسد کفه سیاست بالادستی به‌ سنگینی گرایش پیدا کرده است. بدین معنا که ساخت قدرت به ذیل اختیارات منصوص و حصری، و حتی شورای‌های قانونی/فراقانونی بسنده نکرده و خود رأساً به امور پایین‌دستی ورود کرده است. از دیگر سو، سیاست پایین‌دستی به‌حدی تنزل یافته است که اگر نگوییم هیچ‌گونه امکان اثرگذاری بر آن مترتب نیست، دست‌کم باید بر اثرگذاریِ حداقلی آن تفاهم کنیم؛ آن هم در حد جوانان حزب رستاخیز که نهایتاً ذیل سیاست دفاع از مصرف‌کننده، آمار گران‌فروشی و گران‌فروشان را گزارش می‌کردند!

این وضعیت چندعاملی چرخ فعالیت کنشگران اصلاح‌طلب را دستخوش اختلال کرده است. به عبارتی نه ورودی‌ها (inputs) با واقعیت همخوان‌اند، نه نظام هنجاری با مطالبات جامعه تنظیم است، و نه با ابداعات و بضاعت‌ کنونی راهی برای اثرگذاری باقی مانده است. برای این ادعا مثال‌هایی را ذکر می‌کنم که به‌ نظر موجب صدمه دیدن پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان شده‌اند. سابق بر این دستگاه ادراکی- تحلیلی جریان اصلاحات، حسب دریافت خود از وضع موجود از طریق ابزارهای در دسترس، به اموری به نسبت کلان واکنش نشان می‌داد. برای نمونه می‌توان به مجموعه بیانیه‌های تحلیلی جبهه مشارکت ایران اسلامی اشاره داشت. بخشی از آن متون، فارغ از آن‌که در یک ساعت «س» بدل به کیفرخواست شدند، ایستارهایی را فراهم آوردند که عمدتاً، گفت‌و‌گو و نقد در عرصه عمومی را به‌‌دنبال داشتند. حال آن‌که امروز با تغییر گارد حاکمیت و گذار به الگوهایی جدید و نامتعارف از جمله در:

الف. مسئله واگذاری و تخصیص منابع،

ب. مسئله خصوصی‌سازی،

پ. مسئله نظام دانش و طبقاتی شدن آن،

ت. مسئله کارگران و زیر ضرب رفتن آن‌ها و فقدان توان چانه‌زنی مؤثر این قشر،

ث. مسائل نظام درمان و تعرفه‌ها،

ج. مسئله شهر و الگوی دفرمه توسعه آن،

چ. مسئله تبعیض مضاعف در تحرک‌های عمودی در بوروکراسی خاصه در مورد زنان و نیروهای مستقل و صاحب فکر، و…

کوششی درخور، جهت فهم مسئله و تجویز راه‌حل صورت نمی‌پذیرد یا اگر هم تلاشی صورت می‌گیرد، ارتباط مؤثری با جامعه هدف برقرار نمی‌کند. به عبارتی جریانی که سابقاً دارای تصویری کلان از نظام اداره عمومی کشور بود، اینک فاقد آن تصویر شده است. به این‌ها اضافه کنیم مواردی که به سیاست‌های کلی نظام راجع است و اساساً باب گفت‌و‌گو درباره‌شان بسته است؛ خواه به‌علت محافظه‌کاری، خواه به‌دلیل فقدان تئوری منسجم و منطبق با واقعیت، و خواه به‌سبب انذارها و محدودیت‌ها.

این وضعیت ترسیم شده سه پیامد را به‌دنبال دارد. نخست آن‌که کارویژه اصلاح‌طلبان- که همان دیوار حائل (بالشتک ضربه‌گیر) میان جامعه و حکومت بود، از میان می‌رود. یعنی حاکمیت صرفاً خود را در برابر توده مردم می‌بیند و طبعاً «قهر» را بر سایر ابزارها رجحان می‌دهد. دوم آن‌که، جامعه به‌سوی نوعی خودبسندگی هدایت می‌شود و بی‌پشتوانه و بدون تئوری و پیوستگی تاریخی به وادی عمل وارد می‌شود و به‌شکل اقتضایی عمل می‌کند. نام این وضعیت را می‌توان «تسطیح سیاست» نهاد، بدین معنا که تصادم دولت و جامعه به‌غایت افزایش پیدا می‌کند و مردم مستمراً متحمل هزینه‌های گزاف می‌شوند. ضربه‌ناپذیری- یا ضربه‌پذیری حداقلی- مردم به‌شکل توده‌ای در دولت اصلاحات می‌تواند مؤید این تحلیل و اهمیت این کارویژه اساسی باشد؛ چنانکه در تمامی ادوار دولت در جمهوری اسلامی جز دولت اصلاحات ضربه‌پذیری توده‌ای، چه برآمده از اعتراض و چه برخاسته از شورش وجود داشت و دولت نتوانست به‌عنوان ضربه‌گیر از وارد آمدن خسارت به مردم بکاهد. سوم آن‌که متعاقب این روند نوعی تصویرسازی دفرمه به نظام تحلیلی اصلاح‌طلبان تحمیل می‌شود. نخستین مرحله این تصویرسازی، اختلال در نظام مسئله‌یابی است. این اختلال، که شاید در پزشکی نیز شایع باشد، با تشخیص نادرست بیماری و تجویز نادرست دارو همراه است. مرتبط کردن سنگ‌اندازی‌ها در پروسه‌های اصلاحی، و برگشت‌پذیری آن‌ها به مؤلفه‌هایی چون «لحن»، «ادبیات تحریک‌آمیز» و… جزئی از این نظام اختلالی است؛ حال آن‌که می‌توان فهرستی از لحن‌های آرام، و ادبیات غیرتحریک‌آمیز را بر آفتاب فکند و این فرضیه را ابطال کرد. دومین مرحله این تصویرسازی «برساختن خصم‌‌» است. چنانکه اختلال در نظام مسئله‌یابی به هسته مرکزی یک تفکر بدل شود، ناخودآگاه آن تفکر به برساختن خصم رهنمون می‌شود. بدین معنا که آگاهانه یا از سر خطای تحلیلی صرفاً به بخشی از صحنه سیاست نور تابانده و خصمِ جدید علت‌العلل مسائل معرفی می‌شود. حال آن‌که اساساً منطق اصلاحات، نه خصم‌پرور است و نه حذف‌محور.‌

در بخش‌های بعدی این یادداشت، تلاش خواهم کرد به طرح پیشنهادها و تجویزهایی ناظر به آینده جریان اصلاحات بپردازم.

 

پی‌نوشت:

[۱] خوانندگان می‌توانند برای مطالعه بیشتر به مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی و پیشنهادهای مطرح در زمینه تأسیس نهاد اطلاعاتی کشور مراجعه کنند.

دیگر خبرها

  • اهداف پشت پرده رقیب تراشی برای قالیباف! / اصلاح‌طلبان: در مجلس دوازدهم اقلیت نه نیروی سوم هستیم!
  • روز جمعه انتخابـات است؛ سکون سیاسی مطلق در سطح تهران!
  • وقتی سطح کاندیداها پایین است، انتخابات به همین سردی برگزار می شود که اکنون با آن روبرو هستیم
  • هدف رادیکال‌ها از تبلیغ سبک زندگی غیررسمی چیست؟ / ادعای یک روزنامه اصلاح‌طلب درباره یک لیست انتخاباتی!
  • آرایش سیاسی مجلس جدید چشم‌به‌راه مشارکت مردم است
  • آرایش سیاسی مجلس جدید چشم‌به‌راه مشارکت مردم/ باید کار نیمه‌تمام انتخابات را تمام کنیم
  • آرایش سیاسی مجلس جدید چشم‌به‌راه مشارکت مردم/ باید کار نیمه کاره انتخابات را تمام کنیم
  • ادعای بدون سند حجاریان درباره روحانی/ سخنی که خاندوزی باید تکذیب کند
  • راه حل رفع مشکلات حضور آگاهانه در انتخابات است‌
  • اصلاح‌طلبان؟ خیر، متشکرم!