با یاد صبح یازدهم، صبح بی حسین؛ هر روز صبح، شام غریبان زینب است
تاریخ انتشار: ۲ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۱۸۹۲۴۷
گلچینی از بهترین سرودههای شاعران آیینی کشورمان همزمان با سالروز شهادت حضرت زینب(س) از نظرتان میگذرد. به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، حضرت زینب کبری سلام الله علیها دخت گرامی علی مرتضی (ع) و فاطمه زهرا (س) هستند. طبق آنچه در زندگینامه حضرت زینب (س) آمده، ایشان پس از تحمل مصیبت شهادت برادر و اسارت، یک سال و نیم مغموم بودند تا اینکه وفات حضرت زینب (س) در پانزدهم رجب سال ۶۲ هجری اتفاق افتاد یا به قولی ایشان به سبب درد و رنج حاصل از واقعه عاشورا به شهادت رسیدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شعر شهادت حضرت زینب
شعر مصیبت حضرت زینب (س)
یک سال و نیم مانده غمت در گلوی من
هر روز و شب تویی همه جا روبه روی من
در زیر آفتابم و تشنه شبیه تو
دنیا کشیده خنجر غم بر گلوی من
تصویر قتلگاه تو یادم نمیرود
یک بوسه از تنت شده بود آرزوی من
از خاطرات آن شب مقتل کنار تو
مانده هنوز لاله سرخی به روی من
یک لحظه چوب محمل و پیشانیام شکست
تا رفت روی نیزه سرت پیش روی من
قاری روی نیزه شدی تا نگاهها
آید به سوی نیزه نیاید به سوی من
سنگینترین غمم غم دفن سه ساله بود
او رفت و رفت پیش شما آبروی من
بشکن سفال عمر مرا تا نفس کشم
دیگر بس است باده غم در سبوی من
~*~*~*~*~*~*~*~*~*~
پس از حسین چگونه حیات داشته باشد؟
چگونه در دل طوفان ثبات داشته باشد؟
کسی که کرببلا رو به چشم دیده و مانده
گمان نمیکنم اصلا وفات داشته باشد
به وقت مرگ نه، حقش نبود زینب کبری
کنار خویش دو شاخه نبات داشته باشد؟
چه غم از اینکه کسی هم حرم نداشته باشد
کسی که معجزه در کائنات داشته باشد
قسم به عمه سادات میدهد همگی را
کسی که کار مهم با ذوات داشته باشد
دمشق جمع پریشان کربلا و بقیع است
اگر چه فاصله با این نقاط داشته باشد
وزیده پرچم ارباب رو به سوی دمشقش
به خواهرش همه جا التفات داشته باشد
رقیه تا که نخواهد از عمه مشک عمو را
مباد سوریه رود فرات داشته باشد
قسم به اشک رباب و قسم به گوش سه ساله
زیارت تو دوتا احتیاط داشته باشد
مهدی رحیمی
~*~*~*~*~*~*~*~*~*~ای اختر فضائل وای آسمان صبرای زینبای به گلشن دین باغبان صبر
گر شد حسین تشنه جگر قهرمان عشق
نازم به همتت که توئی قهرمان صبر
گشتی تو سرفراز که در دشت کربلا
دادی چنانکه خواست خدا، امتحان صبر
در حیرتم که صبر تو را وصف، چون کنم
کلک زبان بریده ندارد بیان صبر
توصیف صبر توست مگر آنچه حق نزول
فرموده در کتاب مقدس به شأن صبر
دوران زندگانی هر کس زمان اوست
دوران زندگیّ تو باشد زمان صبرای یادگار فاطمه تا روز رستخیز
عاجز به وصف صبر تو باشد زبان صبر
کردی تو صبر تا که ظفر یافتی به خصم
آری ظفر همیشه رود هم عنان صبر
«خسرو» به یاد صبر فراوانت اوفتد
در هر کجا که گفته شود داستان صبر
سیدمحمد خسرو نژاد
~*~*~*~*~*~*~*~*~*~
دلش دریای صدها کهکشان صبر
غمش طوفان صدها آسمان ابر
دو چشم از گریه همچون ابر خسته
ز. دست صبر ِزینب، صبر خسته
صدایش رنگ و بویی آشنا داشت
طنین ِموج آیات خدا داشت
زبانش ذوالفقاری صیقلی بود
صدا، آیینه صوت علی بود
چه گوشی میکند باور شنیدن؟
خروشی این چنین مردانه از زن
به این پرسش نخواهد داد پاسخ
مگر اندیشه اهل تناسخ
حلول روح او، درجسم زینب
علی دیگری با اسم زینب
زنی عاشق، زنی اینگونه عاشق
زنی، پیغمبر ِقرآن ناطق
زنی، خون خدایی را پیامبر
زن و پیغمبری؟ الله اکبر
شعر شهادت حضرت زینب
شعر مدح حضرت زینب (س)
دیده آزاد مردان اشک بار زینب است
کوه صبرو استقامت بی قرار زینب است
در اسارت خلق را آزادگی آموخته.
چون خدا در این اسیری پاسدار زینب است
باید از دخت علی کار علی را خواستن
لاجرم با خصم دین پیکار کار زینب است
مادرش آموزگار مکتب شرم وحیاست
فارق التحصیل دانشگاه مادر زینب است
آنکه با ایراد نطقی کاخ استبداد را
کرد ویران بر سر قوم ستمگر زینب است
آنکه داغ شش برادر را بدل هموار کرد
تابماند جاودان دین پیمبر زینب است
تازیانه خوردن و از دین حق کردن دفاع
فاطمه در این روش آموزگار زینب است
گر مدال فاطمه از میخ در بر سینه بود
خون پیشانی مدال افتخار زینب است
قلبها، جانها نفسها نطقها، اندیشهها
جملگی بایک نگه در اختیار زینب است
هست از درهای جنت یک درش باب الحسین
فاش میگویم کلید قفل آن در زینب است
~*~*~*~*~*~*~*~*~*~
زینب طلوع بود، ولی ابتدا نداشت
زینب غروب بود، ولی انتها نداشت
زینب رسول بود، ولی مصطفی نشد
شهر نزول بود اگر چه حرا نداشت
زینب اگر نبود کسی فاطمی نبود
زینب اگر نبود کسی مرتضی نداشت
زینب اگر نبود حسینی نمیشدیم
زینب اگر نبود زمین کربلا نداشت
زینب هر آن چه گفت: تماماً حسین بود
اصلاً به غیر نام حسین اعتنا نداشت
زینب اگر نبود مسلمان نداشتیم
باور کنید ذکر حسین جان نداشتیم
جایی پریده است که پیدا نمیشود
حتی عروج این همه بالا نمیشود
دیدند صبح آمده، اما در آسمان
خورشید شهر فاطمه پیدا نمیشود
یا ایها الرسول چرا آفتاب صبح
در آسمان شهر تماشا نمیشود
فرمود: زینب آینه روی دخترم
آن که مقام بی حدش املا نمیشود.
چون بی نقاب آمده بیرون حجره اش
امروز آفتاب هویدا نمیشود
حقش نبود کعبه نیلوفرش کنند
حقش نبود سر زده بی معجرش کنند
لبهاش تشنه بود، ولی رود نیل بود
بالش شکسته بود، ولی جبرئیل بود
زینب، فرشته، آینه، حوریه، عاطفه
از جنس خانوادهای از این قبیل بود
گودال هم که رفت فقط سر به زیر بود
شرمنده بود از اینکه قتیلش قلیل بود
کوچه به کوچه لشگر کوفه شکست خورد
از دست خانمی که تماماً اصیل بود
ویرانه کرد کاخ بلند یزید را
زینب تبر نداشت ولیکن خلیل بود
علی اکبر لطیفیان
~*~*~*~*~*~*~*~*~*~
زلف عفاف، رشته دامان زینب است
آیات صبر، پایه ایمان زینب است
ایثار و پاکدامنی و عزم و اقتدار
این چار، درسِ طفلِ دبستان زینب است
حبل المتینِ قافله سالار عاشقان
تا روز حشر، موی پریشان زینب است
گل زخمهای پیکر صد پاره حسین
آیات بیشماره قرآن زینب است
هر کس که پا نهد به عزا خانه حسین
بر او کرم کنید که مهمان زینب است
سرهای نوک نیزه همه دستههای گل
تنهای پاره پاره، گلستان زینب است
آن نیزهای که خصم به قلب حسین زد
زخمش هنوز بر دل سوزان زینب است
با یاد صبح یازدهم، صبح بی حسین
هر روز صبح، شام غریبان زینب است
وقتی که گفت: با سپه کوفه «اُسکُتوا»
دیدند کائنات به فرمان زینب است
وقتی رقیه را به ره شام میزدند
دیدم حسین، دست به دامان زینب است
یاللعجب مگر که قیامت به پا شده
بر نیزه آفتاب درخشان زینب است
مه بر فراز چرخ چراغ خرابهها
خورشید نوک نیزه ثناخوان زینب است
روز جزا بهانه ما از برای عفو
خون حسین و دیده گریان زینب است
تا آفتاب بذل کند نور خویش را
«میثم» همیشه بنده احسان زینب است
غلامرضا سازگار
شعر شهادت حضرت زینب
اشعار روضه حضرت زینب (س)
بانوی قد خمیده، رنج و بلا کشیده
مثلِ تو کس به عالم، جور و جفا ندیدهای شعرِ تو شکسته، در حنجر و گلویمای درد تو هزار و، من از کدام گویم؟ای بغضِ خسته تو، در سینه ام نهفته
شعرم ز. غربتِ تو، جز اندکی نگفته
میسوزم، در آتشِ غمِ تو
اشکِ من، دارو و مرهمِ تو
ذکرِ لبِ تو والعصر، با شرحه شرحه آه!
خورشیدِ غم بر آید، همراهِ گریه با ماهای ابرِ آسمانت، هر شب بهانه دارد
در کنجِ غربت و غم، گل آشیانه دارد
مصداقِ آیههای، صبر و سکوتِ قرآن
از تو به آیه آیه، شد کربلا نمایان
آید سکوتِ سرد از، کرببلای عشق ات
آید صدای درد از، گلدسته دمشق ات
میسوزم، در آتشِ غمِ تو
اشکِ من، دارو و مرهمِ تو
هستی محرابی
~*~*~*~*~*~*~*~*~*~
گفتم از کوه بگویم قدمم میلرزد
از تو دم میزنم، اما قلمم میلرزد
هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست
رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست
پی نبردیم به یکتایی نامت زینب
کار ما نیست شناسایی نامت زینب
من در ادراک شکوه تو سرم میسوزد
جبرئیلم همه بال و پرم میسوزد
من در اعماق خیالم... چه بگویم از تو
من در این مرحله لالم چه بگویم از تو
چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است
هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است
چه بگویم که خداوند روایتگر توست
تار و پود همه افلاک نخ معجر توست
روبروی تو که قرآن خدا وا میشد
لب آیات به تفسیر شما وا میشد
آمدی تا که فقط زینت مولا باشی
تا پس از فاطمه صدیقه صغری باشی
آمدی شمس و قمر پیش تو سو سو بزنند
تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند
چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد
باز تکرار همان سوره «اعطینا» شد
عشق عالم به تو از بوسه مکرر میگفت:
به گمانم به تو آرام پیمبر میگفت:
بی تو دنیای من از شور و شرر خالی بود
جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود
سیدحمیدرضا برقعی
~*~*~*~*~*~*~*~*~*~
غم چهره نیلی غم کودک و سیلی
غم طعنه و دشنام غم سنگ لب بام
شده قاتل زینب، امون از دل زینب
میون همه دلها، امون از دل زینب
غم اون همه آزار بین کوچه و بازار
غم خنده دشمن سر هر کوی و برزن
شده قاتل زینب، امون از دل زینب
میون همه دلها، امون از دل زینب
غم کوچه و سیلی غم صورت نیلی
غم یاس خزونی غم قد کمونی
غم و غربت حاکی غم چادر خاکی
غم غسل شبونه غم بازو و شونه
غم حیدر خسته غم فرق شکسته
غم صورت گلگون غم طشت پراز خون
غم شبه پیمبر روی خونی اکبر
غم محسن دیگر غم غربت اصفر
غم دست بریده غم فرق دریده
غم پیکر عریان غم اون لب و دندان
غم و محنت و ناله غم مرگ سه ساله
شده قاتل زینب امون از دل زینب
میون همه دلها، امون از دل زینب
امون از دل زینب، امون از دل زینب
~*~*~*~*~*~*~*~*~*~
ستم ندیده کسی در جهان، مقابل زینب
نسوخت هیچ دلی در جهان، چنان دل زینب
نگشت شاد، دلش از غم زمانه، زمانی
ز. آب غم بسرشتند، گوییا گِل زینب
فغان وآه از آن دم، که خصم دون به لب شط
برید سر زقفای حسین، مقابل زینب
فتاده دید چو در خاک، سرو قامت اکبر
قرار و صبر و تحمل، برون شد از دل زینب
میان لشگر اعدا به راه شام نبودی
به غیر معجر نیلی، به چهره، حایل زینب
به گرد ناقه او، کوفیان به عشرت و، اما
سر حسین بسنان، پیش محمل زینب
نه آب بود و نه نانی، نه شمعی و نه چراغی
چو گشت کنج خرابه مقام و منزل زینب
چگونه شرح غمش را رقم کند، ید «جودی»
که جز خدا نه کس آگه زد درد و مشکل زینب
جودی خراسانی
شعر شهادت حضرت زینب
دوبیتی وفات حضرت زینب (س)
چرخ و فلک و ستاره حیران دیدم
آن محنت و غم که کس ندیده، آن دیدم
نوحی به هزار سال یک طوفان دید
من نوح نیم هزار طوفان دیدم
~*~*~*~*~*~*~*~*~*~
حِلم او٬صبر و توانایی زدست صبر برد
عِلم او٬از دست هر دانا کتاب انداخته
تا قیامت وصف او «موزون» اگر گویی کم است
زان که حق او را چو خود در احتجاب انداخته
موزون اصفهانی
~*~*~*~*~*~*~*~*~*~
با داغ و فراق آشنایی زینب
بر درد غم عشق، دوائی زینب
سوگند به مظلومی زهرا و علی
تو فاطمه کرببلائی زینب
~*~*~*~*~*~*~*~*~*~
ناموس حق عقیله عفیفه مکرمه
طبق حدیث عالمه بی معلمه
ارواح و جن و انس و ملک خادمش همه
روحش شبیه شیشهای از نور قائمه
~*~*~*~*~*~*~*~*~*~
جان میسپارم و دم آخر دلم خوش است
دیدار تو مقارن این جان سپردن است
یک سال و نیم خواهر تو مرد و زنده شد
یک سال و نیم کار دلم غصه خوردن است
هادی ملک پور
~*~*~*~*~*~*~*~*~*~
به شیعه آبرو داده وجود زینب کبری
یقین و صبر بوده تار و پود زینب کبری
اگر خالیست جایش در کسا، اما خدا پر کرد
نماد پنج تن را در وجود زینب کبری
حسن کردی
~*~*~*~*~*~*~*~*~*~
نه مشتاق گلزار و نهرم حسین
شده زندگی بی تو زهرم حسین
تو رفتی و یک سال و نیمه که من
با هر چی خوشی بوده قهرم حسین
مظاهر کثیری نژاد
~*~*~*~*~*~*~*~*~*~
ستاره، گریه و الماس با من
شب است و بوی زخم یاس با من
تمام حزن زینب را بخوان، باز
گلوی زخمی احساس با من
صادق رحمانى
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: حضرت زینب عاشورا سازگار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۱۸۹۲۴۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ربایش دختر نوجوان و درخواست ۱۰۰ میلیارد ریال در جنوب تهران
سردار علی ولیپور گودرزی گفت: اواسط فروردین ماه امسال خانوادهای در جنوب تهران با مراجعه به اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ اعلام کردند که دختر ۱۶ سالهشان توسط فردی ربوده شده و آدمربا با تماس تلفنی و تهدید به قتل، خواستار دریافت ۱۰۰ میلیارد ریال پول برای آزادی دخترشان شده است.
رئیس پلیس آگاهی پایتخت افزود: پس از ثبت شکایت تیمی از کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی تجزیه و تحلیلهای اطلاعاتی را برای آزادی گروگان آغاز کردند. تیم جنایی در نخستین گام با اقدامات کارآگاهی اطلاعاتی هویت صاحب خط تلفنی را که با تهدید به قتل و درخواست ۱۰۰ میلیارد ریال پول کرده بود، شناسایی کرده و متوجه شدند که او حدوداً ۲۵ ساله است و به تازگی از استانهای غربی کشور به تهران آمده و در جنوب تهران ساکن است.
وی ادامه داد: کارآگاهان پلیس آگاهی در ادامه اقدام به هماهنگی با مقام قضایی کرده و پس از اخذ مجوزهای لازم راهی مخفیگاه موردنظر شدند و پس از تعقیب و مراقبت چند دقیقهای آدمربا را طی یک عملیات ضربتی به دام انداخته و دختر نوجوان را آزاد کردند.
ولیپور گودرزی با اشاره به دستگیری و انتقال متهم به مقر انتظامی، گفت: متهم تحت بازجویی قرار گرفت و در جریان آن طی اظهارات ضد و نقیضی منکر آدمربایی شد و ادعا کرد که با دختر نوجوان در فضای مجازی آشنا شده و همه این تماسها برای دریافت پول صحنهسازی شده است. با صدور قرار قانونی از سوی مرجع قضائی، متهم برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزگ قرار گرفت و تحقیقات درباره ادعاهای مطرح شده از سوی مرد جوان ادامه دارد.
باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی