ما و ناهار عروسی فیروز و صدای زنگوله بزهای گله/ دارو نداشتیم ولی نسخه نوشتیم!
تاریخ انتشار: ۵ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۲۱۵۰۷۵
بعد از ناهار عروسیِ فیروز، اصرار میکرد که بریم دامهاشو که همه بز بودن را ببینیم و بیماریشونو تشخیص بدیم.
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، علی آغابابایی، فعال دانشجویی دانشگاه شهید چمران اهواز؛ بعد از ناهار عروسیِ فیروز، اصرار میکرد که بریم دامهاشو که همه بز بودن را، ببینیم و بیماریشونو تشخیص بدیم؛ با اینکه میدونست تقریباً داروهامون تمام شده بود و برای درمان بزهاش دارو نداشتیم، به قول خودمان به ویزیت و تشخیص بیماری و نوشتن نسخه راضی بود.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خونهش به اندازهی بالا رفتن و پایین اومدن از یه تپه نسبتاً بلند و سنگی اون طرفتر از خونهی بقیهی اهالی اون روستا بود. قرار بود به دامهای خونههای پایین روستا هم سری بزنیم و دامهاشونو درمان کنیم. با اصرار پیرمرد دو گروه شدیم. من و دکتر حسنپور همراه پیرمرد راهی خونهش شدیم و بقیه بچهها سراغ خونههای پایین روستا رفتن.
موقع بالا رفتن از کوهی که توی مسیر خونه پیرمرد بود، برامون تعریف میکرد که خیلی وقت پیش یه پیمانکار اومد و برامون جاده صاف کرد و با خاک و سنگهای همون منطقه زیرسازی کرد، ولی بعد از گرفتن پول، دیگه کاری نکرد و پیداش نشد.
بعد از بارون و برفای چندباره هم، تمام زیرسازی شسته شده و دیگه ماشین هم به سختی عبور می کرد یا بهتره بگم هیچ ماشینی جرأت نمیکرد تا اون بالا بیاد. با هر سختی بود به خونه رسیدیم و آقای شاپوری (پیرمرد) با اصرار دعوت کرد تا وارد خونه قشنگ و جذابش بشیم.
درسته اولش فرمالیته تعارف کردیم که بیرون راحتیم، ولی شدیداً دوست داشتم برم و داخل این خونههای روستایی رو ببینم. خوشحالم که آخرش رفتیم توی خونه و منتظر موندیم تا منصور که فکرکنم پسرش بود، گله رو بیاره.
حاج خانوم، که خاله صداش میکردیم، مشغول نخریسی با دوک بود که با اومدن ما یه قالی وسط خونه پهن کرد و برامون چای آتیشی آورد. از مشکلاتش می گفت و بیماریایی که گلهشو درگیر کرده و تقریباً ۵۰-۶۰درصد گلهش سقط داشتن و بزغاله خیلی کمی امسال گیرش اومد.
کم کم صدای زنگوله بزهای گله اومد و منصور با گله رسید، با دکتر حسنپور گله رو دیدیم و با اینکه دارویی نداشتیم، ولی نسخه نوشتیم و بعد از یه چای آتیشی دیگه، خداحافظی کردیم.
این خاطره ای بود از نهمین اردوی جهادی دامپزشکی بسیج دانشجویی دانشگاه چمران در روستای شیربئسه بخش سوسن شهر ایذه.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: روایت دانشجویی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۲۱۵۰۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کارت عروسی دختر آیتالله طالقانی + عکس
به گزارش همشهری آنلاین، وحیده طالقانی دختر آیتالله سید محمود طالقانی در سال ۱۳۴۷ با هوشنگ مخلصی ازدواج کرد. مخلصی از مدیران صنعتی در شهر اراک بود که در سال ۱۳۵۷ به عنوان اولین مدیر مرکز گسترش صنایع ایران بعد از انقلاب انتخاب شد. وحیده طالقانی نیز نماینده تهران در ششمین دوره مجلس شورای اسلامی بود.
کد خبر 849860 برچسبها آیت الله طالقانی خبر مهم