با بوی نان شیرینی، بچهها از ۲۰ روز قبل متوجه بوی عید میشدند/طلبهای که بازیگر سینما و تلویزیون شد
تاریخ انتشار: ۹ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۲۴۷۷۳۲
به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از شیراز، مهدی فقیه بازیگر سینما و تلویزیون در محله سنگ سیاه شیراز متولد شد، آنگونه که خودش میگوید ابتدا درس جامع المقدمات و طلبگی را خوانده و بعد از آن با علاقهای که به هنر داشت در زمینه تئاتر فعالیت کرد، برای تحصیل در زمینه تئاتر به فرانسه رفت و در بازگشت به ایران در فیلمهای سینمایی و تلویزیونی زیادی از جمله مریم مقدس، ملک سلیمان، قله دنیا، لیلی با من است و ستارگان خاک بازی کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
احترام خاصی برای مردم قائل است و موفقیت را زمانی میداند که مثل مردم باشی و مردمی زندگی کنی.
به سراغ مهدی فقیه بازیگر سینما و تلویزیون رفته و با او به گپ و گفت نشستیم و او با لهجه شیرازیش با صبر و حوصله به سوالات ما پاسخ گفت.
خودتان را برای مخاطبان معرفی کنید؟
مهدی فقیه هستم و در سال ۱۳۲۴ در محله سنگ سیاه شیراز متولد شده ام. به دبستان صدرا رفته ام و تئاتر را از آنجا آغاز کردم، دبیرستان به مدرسه سلطانی رفتم (که اکنون این مدرسه تبدیل به حسینیه مشیر شده است) در آنجا نیز به فعالیت تئاتر ادامه دادم و با بیژن سمندر نیز برنامههایی داشتیم البته بیشتر فعالیتها در مدرسه حیات شیراز بود و مرحوم استاد محی الدین لایق در آنجا فعالیت میکرد و با آقای لایق همکاری کردم و تئاترهای بسیار زیادی کار کردیم و کار طراحی صحنه، طرح پوستر، بروشور و ساخت دکور را انجام میدادم و بعد با توجه به پیشینهای که در کار عروسکی داشتم سالها برای بچهها فعالیت کردم و کار عروسکی انجام دادم، در پارک آزادی در خانه عروسک (که بعدها به خانه نمایش تغییر نام داد) هم تئاتر و هم تئاتر عروسکی کار میکردم. به فرانسه رفتم و در آنجا در زمینه تئاتر تحصیل کردم در جریان انقلاب حدود سال ۵۷-۵۶ به شیراز آمدم، در اواخر سال ۶۷ در فیلم سینمایی بازی کردم، هور در آتش ، قله دنیا، ستارگان خاک، لیلی با من است، مریم مقدس، ملک سلیمان، از جمله کارهایی است که انجام داده ام و در طراحی صحنه فیلم دکل (آقای برزیده) کاندیدای فیلم فجر بودم.
درخصوص عروسک جی جی بی جی بگویید؟
جی جی بی جی و پهلوان کچلک مردمیترین نوع کار نمایشی است که در خانهها اجرا میشد و موضوع آن خیر و شر و نمایش دارای ۱۴ عروسک بود، کمتر نمایشی در دنیا دیده ام که در خانهها رفته و اجرا و تئاتر به مردم نزدیک شود.این عروسک در زمان بهار، نوروز، شادی، میلاد و عروسی اجرا میشد.
استادی هم داشته اید که در زمان تحصیل باعث علاقه مندی بیشتر شما به رشته تئاتر و بازیگری شده باشد؟
استاد محی الدین لایق از جمله اساتیدم بوده اند، همچنین بعد از وی نیز مرحوم عزت الله انتظامی و علی نصیریان از اساتید بزرگوار به شیراز آمده و از دهه ۴۰ با ما کار میکردند. خاطرم است که مرحوم انتظامی یک فولکس قرمز داشت و جاده قدیم را از تهران به شیراز میآمد و با ما کار میکرد.
این اساتید بزرگوار (محی الدین لایق، عزت الله انتظامی و علی نصیریان)، چون مفاهیم انسانی برای جامعه شان گفته اند ماندگار هستند و هر ژانری در ادبیات، تئاتر و سینما مفاهیم انسانی درون آن باشد مطمئنا مردم آن را میپسندند.
از دوران بچگی تان در نوروز چه خاطرهای دارید؟
قبل از اینکه عید نوروز شروع شود در خانهها تابههایی میبردند، در زیر آن آتش کرده و نان شیرینی درست میکردند و این نان شیرینی امروز به آن نان یوخه میگویند و سپس آنها را در حلبهایی نگهداری میکردند و ۲۰ روز قبل از عید بچهها بوی عید را متوجه میشدند.
تاثیر خانواده در موثر بودن فرد در جامعه چقدر است؟
خانواده بسیار اثرگذار است و هر شخص اگر با خانواده خودش همگام باشد و مفاهیم انسانی را رعایت کند مطمئنا میتواند برای جامعه اش مفید باشد، ولی اگر در خانواده درگیری باشد به طور قطع برای جامعه موثر نخواهد بود.
آیا دوران کودکی فکر میکردید که زمانی بازیگر شوید؟
نه، فامیل ما فقیه است و خانوادهای مذهبی، متدین هستیم، من ابتدا به مدرسه خان رفتم و درس جامع المقدمات و طلبگی را خواندم و بعد به طرف تئاتر کشیده شدم.
چه توصیهای برای جوانان علاقهمند به بازیگری دارید؟
جوانان علاقهمند باید دانشگاه رفته و مطالعه داشته باشند و در این صورت است که میتوانند پیشرفت کنند و کسانی که با پول بازی میکنند و وارد این عرصه میشوند ماندگار نیستند.
چند فرزند دارید؟
۴ پسر دارم.
فرزندان شما به رشته و کار شما علاقهمند هستند یا رشته و شغل دیگری را انتخاب کرده اند؟
یکی از فرزندانم لیسانس سینما و فوق لیسانس ادبیات نمایشی، یکی موسیقی، یکی دیگر از فرزندانم روحانی و فرزند دیگرم کامپیوتر خوانده است.
آیا شهرت را دوست دارید؟
شهرت و محبوبیت را دوست دارم و مردم این را خوب میفهمند من سعی میکنم بیشتر بین مردم باشم اگر مردم نباشند ما هیچ کاره هستیم و مردم برای آنچه که برایشان انجام شده احترام قائل هستند.
هنرمند کسی است که مردمی و با مردم باشد و موفقیت، زمانی است که مردمی باشی و مثل مردم زندگی کنی.
برداشتتان از این کلمات چیست؟
مهدی فقیه:
دوستدار مردم، امیدوارم انتظاراتی که مردم از من دارند برآورده شود.
عید نوروز:
شادی و خوشحالی.
سفره هفت سین:
رزق و روزی.
جوان:
آینده مملکت در دست جوانان است.
انتهای پیام/چ
مصاحبه با بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیونمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: سینمای ایران اخبار هنرمندان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۲۴۷۷۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تبلیغات گل درشت در تلویزیون، سینما و شبکه نمایش خانگی به مرز فاجعه رسیده است/ تلویزیون شفافسازی کند
حسین قره: آقایان در تلویزیون که خیال خودشان را راحت کردهاند، انگار وقت و زمان و گوش و چشم سایر حواس و قوای فاهمه و... که مخاطبان دارند، مِلک حضرتشان است و تصمیم و کنترلش با خودشان نیست، اخیراً هم که دیگر تبلیغ نمیسازند، در واقع خود آگهیها به سریال وسط فوتبال و سریال و... تبدیل شده است، شاید مخاطب یادش برود که داشت چه میدید و البته دیده شده بعضی از مواقع خود پخش هم یادش رفته و رفتهاند برنامه بعدی.
تلویزیون شفافسازی کنداگر مخاطب تلویزیون باشید گاهی آن قدر تبلیغات طولانی است که نسبت به زمان پخش و قیمت ثانیه و دقیقه تبلیغات در تلویزیون این شائبه برایتان پیش میآید که صداوسیما در شکل کلی سهامدار آن کالا و خدمات است؛ چون واقعاً خارج توجیه است، مثلاً فرض بفرمایید یک نوعی از چرخگوشت (تعمداً اسم و اصل برند و کالا را نمیگویم) هست که شما هر وقت تلویزیون را روشن کنید اول تبلیغکنندگان آن را میبینید. اگر یک برند برنامه بلندمدتی داشته باشد که هر خانواده ایرانی (حدود ۲۵ میلیون خانوار) یکی از این وسیله را داشته باشند، حتی اگر ۸۰ درصد سود حاصل از هر دستگاه را صرفه تبلیغات تلویزیونی کند باز هم باتوجهبه ساعات پخش در میانبرنامهها یا بین نیمههای فوتبال و... توجیه اقتصادی ندارد، آخر تبلیغات حاصل عدد و رقم است، یک برند این میزان از سود را هزینه میکند تا این میزان از بازار هدف محصولاتش را بخرند، آخر تکمحصولی که بازار جهانی هم ندارد، این همه تبلیغ را با چه توجیه اقتصادی انجام میدهد. مگر اینکه مثلاً در آغاز سال با بخش آگهی تلویزیون یک قرارداد کلی بسته شده باشد که مثلاً N هزار ساعت بخش در سال به قیمت N میلیارد تومان و گرفتن دو نوع تخفیف، یکی از بابت این که کالا موردبحث تولید ایرانی است و حمایت از بازار داخلی است و دیگر اینکه چون قرارداد موردی نیست و کلی و سالانه است.
همینجا چند سرفصل وجود دارد که میشود درباره آن صحبت کرد. یک اینکه تقریباً قریب بهاتفاق تبلیغات این چنینی را چند بازیگر و احتمالاً یک شرکت تبلیغاتی میسازند، پرسش اول این است، آیا محدودیتی و رانتی خاص برای سازندگان تبلیغات وجود دارد یا نه تصادفاً این اتفاقات رقم خورده است.
دوم اینکه اگر محدودیتی نیست آیا چنین شرایطی برای همه تولیدکنندگان ایرانی وجود دارد. اگر چنین است آیا تلویزیون فراخوانی عموماً داده است که شرایط برای همه کالاها و همه بازارها و خدمات وجود دارد و میتوانند از این بستر استفاده کنند. اگر این فراخوان داده شده و اگر شرایط برای همه یکسان است، در بازار تولید داخلی هیچ برند دیگری تمایل به این همه ساعت پخش ندارد؟ که این خود چند سرفصل دیگر را باز میکند که آیا برندها و تولیدکنندگان به این نتیجه رسیدهاند که همین میزان هم هزینه کردن در تلویزیون گران است و بازگشت سرمایه ندارد چرا که سرمایه گرانبهای اجتماعی تلویزیون ریزش داشته است.
فقط یک نکته دیگر میماند که در شرایط اجتماعی امروز و مسئله زنان به کار با مداقه نیاز دارد، آقایان ابتدا و میان و انتهای بعضی از برنامههای گفتوگومحور درباره زنان، تبلیغاتی را نشان میدهند که دغدغه زنان خانهدار این سرزمین خلاصه میشود در پوره سیبزمینی، این هم سطح سلیقه و دغدغه و بلندنظری، واقعاً خود حماسه است. (تأکید میکنم که آن تبلیغات میتواند در برنامههای آشپزی و یا سرگرمی محور پخش شود؛ ولی بعد از هر برنامههای منظور است.)
دوباره و بلکه شاید دوباره باید تأکید کنم که صداوسیما به دلیل اختصاص بودجه ملی - که امسال ۲۴ هزار میلیارد تومان به آن اضافه شده است - باید نسبت به تمام کنشها و واکنشها، برنامهسازیها، تولیدات و... پاسخگو به ملت باشد. اگر تلویزیون خصوصی بود یا همچون شبکه نمایش خانگی منبع مالش از بخش خصوصی تأمین میشد، این همه تأکید لازم نداشت و آقایان جبلی و جلیلی که بر مسند و صندلی یگانه رسانه ملی نشسته تکیه زدهاند باید برای تکتک اقدامات پاسخگو باشند.
هنرمندان و فاجعه تبلیغات در شبکه نمایش خانگی و سینماهمانطور که همه میدانیم، بسیاری از هنرمندان و نویسندگان و... حوزه سینما چشم و دل از تلویزیون بریدهاند و به سینما و شبکه نمایش خانگی پناه بردهاند و ناگفته نماند که هنرمندان ترازی هم چشم و دل از همه چیز شستهاند و در سکوت نشستهاند. شاید توجیه بسیاری این است که «به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل». بههرتقدیر کار ما قضاوت نیست و هر که هر چه خود میخواهد همان میکند؛ اما نکته کجاست، در شبکه نمایش خانگی و سینما که بخش خصوصی دستی در تولید آن دارد برای تأمین هزینه یا نیاز به سرمایهگذاری دارد که نیتش سود کم و حضور در خلق هنر است و یا نه سرمایهگذاری که مثل هر تجارت و بازار و صنعتی به دنبال سود مکفی و بهاندازه سرمایه است. بماند که هر کدام باشد مهم نیست مهم ارائه هنرمندانه تبلیغات در آثار است. این مسئله و پدیده هم مختص ما نیست، همه جهان گرفتار این نوع تولید تبلیغات هستند. این چرخه که باید کالای تولیدشده به دست مصرفکننده برسد و آن را مصرف کند که چرخه تولید دوباره بچرخد، هر چه هست فعلاً سرنوشت این عصر است؛ اما نوع ارائه آن بسیار مهم است.
تبلیغات گل درست حتی گرفتاری بزرگترین هنرمندان تاریخ معاصر بوده و هست. بهخاطر دارم در یک نشست کارگردان فقید و بزرگ تئاتر جهان، پیتر بروک در زمان بخش یکی از جسورانهترین آثارش (مهابهاراتا) در تلویزیون همین مشکل را داشته که هر ۱۵ دقیقه آن فیلم تئاتر قطع و برنامه به بخش آگهی میرفته است. این قطع حس و حال و هوا برای یک فیلم تئاتر و مخاطب و تولیدکنندگان آن عذابآور بوده و پیتر بروک صحبت میکند و از سرمایهگذاران و گروههای تبلیغاتی میخواهد که اطلاعاتشان را در آخر و حتی تیتراژ بیاورند؛ ولی حس تماشاچی را در میانه اثر قطع نکنند. (نقل به مضمون عرض کردم؛ چون سالها پیش این ویدئو را دیدیم.)
قاعده سریال ها و پخشهای جهانی و تلویزیونها خصوصی این است که هر ۲۰ دقیقه فرصتی یک تا دودقیقهای به آگهی داده شود؛ اما اینکه در سریالی که هنرمندان برجسته در آن هستند به درودیوار آن تبلیغات چسبیده باشد و حتی در یک سریال مثلاً ساختمان مرکزی شرکت تبلیغکننده دیده شود... (باز هم تأکید میکنم که از ارائه مصداقی واقعی پرهیز دارم) دیگر فاجعه گل درشتی است و از خارج از عرف تمام درسهای تبلیغات است و قطعاً به ضدتبلیغ تبدیل میشود.
تبلیغات در عصر جدید با هنر گرافیک که هنری بصری است گره میخورد، مختصر و موجز و متناسب و با احترام به شعور مخاطب. اینکه در همه جای یک سریال نمای نزدیک بازیگر و سرش باشد و پشت سرش فلان شامپو که واقعاً ضدتبلیغ است. یکی از شروط استمرار یک هنر احترام به مخاطب است و هنرمندان آفرینشگر نباید اجازه دهند که تبلیغات غیرهوشمندانه و گل درشت به اعتبار آنان ضربه بزند.
توجه به تولید ملی و بهرهمندی تولیدکنندگان که سالانه میلیونها نفر از خدماتشان استفاده میکنند کار بسیار خوبی است، تبلیغات چنین پدیدهای است، اما استفاده در حد فوق ابزار و بیاحترامی به مخاطب را باید خود هنرمندان فکری برایش بکنند. هنرمندانی که کار تبلیغات میکنند باید سرمایهگذاران را توجیه کنند که چه چیزی برای آنان مناسب است. تندادن تمام به خواسته سرمایهگذار که احتمالاً خواستهای داشته و اصرار دارد که در چنین شرایط اقتصادی پر ماجرایی سرمایهگذاریاش حداکثر سود را داشته باشد باید با قواعد هنر هم بخواند، برای اعتبار برندی که ساخته است حداقل بپذیرد که ارائه هنرمندانه کالا و خدمات برندش برای شرکت و تجارتش سودی بلندمدت خواهد داشت.
تبلیغات محیطی که در اختیار سینما و شبکه نمایش خانگی است هم یکی از سرفصلهایی است که میتوان درباره آن نوشت که در این کوتاه نوشته نمیگنجد.
۵۷۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902705