Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایکنا»
2024-04-26@14:51:28 GMT

نقد ادله ناممکن انگاری علم دینی

تاریخ انتشار: ۹ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۲۴۷۹۵۸

نقد ادله ناممکن انگاری علم دینی

به گزارش ایکنا؛ یکی از مقالاتی که در جدیدترین شماره فصلنامه علمی ـ پژوهشی «کلام اسلامی» منتشر شده، «نقد ادله ناممکن انگاری علم دینی» به قلم علی ربانی‌گلپایگانی است.
نویسنده در چکیده این نوشتار آورده است «‏بحث درباره «علم دینی» یا «دینی سازی علوم» در زمینه علوم تجربی- به ویژه علوم انسانی- از مباحث جدید در عرصه دین‏پژوهی، فلسفه علم و کلام جدید است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در این‏باره دو رویکرد متعارض وجود دارد. بر اساس یک رویکرد، توصیف علوم تجربی به دینی و غیر دینی و به بیانی دیگر، «دینی سازی علوم تجربی» هم معقول و ممکن است و هم مفید و لازم، اما بر پایه رویکردی دیگر، این کار نامعقول و ناممکن است. طرفداران این رویکرد، بر اثبات دیدگاه خود، ادله‎ای آورده‎اند که رؤوس آن‏ها عبارت است از: بی‏معنایی وصف دینی در موضوع، غایت و روش علم، تفکیک مقام پرسش‎‎گری از پاسخ‎گویی و مقام گردآوری از مقام داوری در پژوهش علمی، بررسی مراحل سه‎گانه تحقیق علمی، ناتمامی مقدمات اسلامی سازی علوم انسانی، تعلق ناپذیری علم، تضعیف شأن معرفت بخشی گزاره‏های علمی و آسیب‏پذیری دین در پی تغییر نظریه‎های علمی. ادله مزبور در نوشتار حاضر مورد بررسی و نقد قرار گرفته است».
به باور نویسنده بحث درباره علم دینی از مباحث جدید در عرصه دین پژوهی، فلسفه علم و کلام جدید است. مقصود از علم در این مساله، علوم تجربی(علوم طبیعی و انسانی) است و مراد از دین، دین آسمانی و حق است که مصداق کامل آن دین اسلام است پرسشی که در این باره مطرح است این است که آیات توصیف علوم تجربی به وصف دینی، به گونه‌ای که در سرنوشت پژوهش علمی و در نتیجه در گزاره‌ها و نظریه‌های علم موثر باشد، معقول و ممکن است یا خیر؟ عده‌ای از پژوهش گران حوزوی و دانشگاهی، علم دینی یا دینی سازی علم به معنای مزبور را معقول و ممکن می‌دانند، چنان که برخی از آنان بر ضرورت آن نیز تاکید می‌ورزند، اما برخی از صاحب نظران آن را نامعقول و ناممکن قلمداد کرده‌اند در این نوشتار ادله آنان را نقل و نقد خواهیم کرد.
دلیلی اولی که نگارنده در این خصوص به بحث گذاشته «بی معنایی وصف دینی در موضوع علم» است و ذیل این عنوان می‌نویسد هر علمی موضوع معینی دارد از باب مثال، هستی شناسی یا گیاه شناسی یا انسان شناسی موضوع معینی دارند و آن موضوع هم تعریف معینی دارد، اعم از این که به درستی آن را شناخته باشیم یا نه، یعنی تعریف انسان، اسلامی و غیر اسلامی ندارد، انسان یک موضوع معینی است و این موضوع معین ساختمان معینی دارد. این انسان احکام و خواصی (عوارض ذاتی معینی) دارد که اگر ما به آنها برسیم، علم انسان شناسی را کامل کرده‌ایم معنا ندارد که بگوییم دو گونه عوارض ذاتی برای انسان داریم: عوارض ذاتی اسلامی و عوارض ذاتی غیر اسلامی از این‌ها جز یک نوع بیش‌تر یافت نمی‌شود و ضابطه آن این است که اگر ماهیتی یک نوع بیش‌تر یافت نشود، اسلامی و مکتبی بودن یا نبودن به طور کلی منتفی است. همانگونه که مثلا دو گونه دوچرخه اسلامی و غیر اسلامی نداریم، دو گونه انسان اسلامی و غیر اسلامی هم نداریم براساس این پیش فرض منطقی که «تمایز علوم به تمایز موضوعات آنها است» علم هر جا باشد یکی است، و مستقل از فرهنگ و ایدئولوژی‌ها است.
از باب مثال، پاره‌‌های مختلف علم فیزیک که در فرهنگ‌های مختلف تولید می‌شوند با هم تعارض و تناقض ذاتی ندارند، بلکه همگی علم واحدی را می‌سازند. فلسفه نیز همین گونه است؛ ما یک فلسفه بیش‌تر نداریم که فیلسوفان مختلف پاره‌های مختلف آن را گفته‌اند. این بدان معنا نیست که در فیزیک(یا فلسفه) اختلاف نظر و ابرام و نقض وجود ندارد، این‌ها همه لوازم وجود علمی بنام فیزیک است و با هم وحدت موضوعی دارند و این موضوع واحد هویت واحدی به آنها می‌بخشد.
نویسنده در ادامه به نقد این دیدگاه پرداخته و آورده است اگر در مورد موضوع علم، میان مقام ثبوت و مقام اثبات تفکیک قائل شویم، به لحاظ مقام اثبات، هم در علوم انسانی و هم علوم طبیعی، دینی و غیر دینی بودن موضوع، معقول خواهد بود؛ زیرا در این مقام، هر گاه عالمان دارای جهان بینی‌های مختلفی باشند، از موضوع علم تفسیر‌های مختلفی خواهند داشت، و فرض اینکه این تفسیرها با آموزه‌های دینی هماهنگ یا ناهماهنگ باشند و در نتیجه دینی یا غیردینی باشند، معقول است البته این مطلب در حقیقت، به مبنای متافیزیکی علم مربوط است و نسبت دادن آن به موضوع علم، مجازی خواهد بود‌، مگر آنکه دیدگا‌ه‌های متافیزیکی درباره موضوع علم بر روش آن نیز تاثیر بگذارد، که در آن صورت نسبت مزبور حقیقی خواهد بود نه مجازی توضیح مطلب در ادامه خواهد آمد.
دلیل دومی که نگارنده به بحث پیراون آن پرداخته «بی معنایی علم دینی در روش علوم» است و ذیل این عنوان آمده است اگر ما علم را بر مبنای روش آن علم تعریف کنیم و تمایز علوم را به تمایز روش‌هایشان بدانیم همانند تعریف علم بر مبنای موضوع علم دینی و غیر دینی معنا نخواهد داشت. روش امری غیر اختیاری است و ما برای رسیدن به این حقیقت که چیزی نتیجه چیزی دیگری هست یا نیست، روش‌های مختلفی نداریم. در واقع این جهان، مقدمات و نتایج را با راه‌های معینی به یکدیگر وصل می‌کند روش عبارت است از کشف این معنا که مقدمات چگونه و از چه مسیری به نتایج منتهی می‌شوند.
ما نیستیم که مقدمات را به نتایج وصل می‌کنیم، چون در آن صورت در یک نسبیت بی امان غرق خواهیم شد و هر کس حق خواهد داشت که از مقدمات معینی به نتایج دلخواه خود برسد و در آن صورت ما علمی نخواهیم داشت علم آن است که مقدمات نتایج را مهار کند و نگذارد به هر طرف که دلمان خواست برویم و از هر مقدمه‌ای هر نتیجه‌ای را بگیریم. روش به ما می‌گوید راه‌های معینی برای عبور از مقدمه به نتیجه وجود دارد که اگر از آن راه‌ها برویم نتیجه صحیح و اگر نرویم نتیجه باطل حاصل می‌گردد. بنابراین، ما از روش نیز نمی‌توانیم جز یک نمونه داشته باشیم. در واقع و نفس الامر یک روش درست است و اگر آن یکی را کشف کردیم، دیگر اسلامی و غیر اسلامی ندارد.
نگارنده در نقد این دیدگاه می‌نویسد این سخن که روش علوم به دینی و غیر دینی قابل تقسیم نیست، سخنی درست است، ولی لازمه‌اش این نیست که روش علوم به وصف دینی توصیف نشود، بلکه بر عکس روش‌های علوم اساسا دینی است، چرا که هرگاه روش علم مکشوفه بشر است و نه مجعول او، پس آن روش از خواص و ویژگی‌های واقعیت‌ها و حقایق هستی و جهان است و حقایق هستی و جهان به ذات، صفات و افعال الاهی باز می‌گردد و مرضی خداوند است بنابراین، دینی است آری، اگر مقصود این است که دینی سازی روش علوم بی معناست، سخن درستی است، اما اگر مقصود بی معنایی ترکیب«‌علم دینی» از حیث روش علم است نادرست است.
نویسنده در ادامه به ذکر دو نکته پرداخته و آورده است 1ـ مکشوفه بودن روش علوم و مجعول نبودن آن، با تک روشی بودن علوم ملازمه ندارد؛ زیرا ممکن است برای شناخت حقیقتی از حقایق هستی، دو یا چند روش که همگی دینی‌اند وجود داشته باشد، مانند روش‌های عقلی، شهودی و نقلی(وحیانی) برای شناخت حقایق ماورا طبیعی و روش‌های نقلی و تجربی برای شناخت حقایق طبیعی. 2ـ نوع نگرش و جهان بینی عالم درباره موضوع مورد پژوهش و شناخت آن، در روشی که برای تحقیق و شناخت موضوع به کار می‌برد موثر است و لذا اگر جهان بینی او دینی یا غیر دینی باشد، روش متاثر از آن جهان بینی نیز دینی یا غیر دینی خواهد بود. از باب مثال، کسی که برای پدیده‌های طبیعی گونه‌ای از شعور، ادراک و اختیار قائل است و معتقد است پدیده‌های طبیعی نسبت به رفتارهای بشر، عکس العمل آگاهانه و ارادی انجام می‌دهند، به کارگیری روش توصیفی و تبیینی رایج در علوم انسانی معتبر است، در علوم طبیعی نیز لازم می‌شمارد؛ یعنی همان گونه که رفتارهای آدمی را نمی‌توان فقط براساس قانون علیت مطالعه و بررسی کرد، بلکه باید عنصر آگاهی و اختیار را نیز در نظر گرفت و دست به تعبیر و تفسیر هرمنوتیکی آنها زد، همین روش را باید در علوم طبیعی نیز رعایت کرد.
از سوی دیگر، کسانی که در علوم انسانی نگرش پوزیتویستی دارند، و بر این باورند که رفتارهای انسان همانند پدیده‌های طبیعی تابع قوانین جبری علی و معلولی است و عنصر اراده و اختیار را در انسان انکار می‌کنند روش علوم انسانی را با روش علوم طبیعی از هر نظر یکسان می‌شمارند. این تفاوت نگرش، زمینه توصیف علم تجربی را به دینی یا غیر دینی فراهم خواهد ساخت.
نویسنده در انتها و در مقام نتیجه‌گیری می‌نویسد علوم تجربی، از حیث موضوع، غایت و روش، به لحاظ مقام ثبوت و نفس الامر، به دینی و غیر دینی تقسیم پذیر نیستند، بلکه دینی‌اند، خواه عالمان علوم تجربی، دیندار باشند یا بی دین، اما به لحاظ مقام اثبات، پژوهشگران علوم تجربی، در پرتو جهان بینی (هستی شناسی، جهان شناسی و انسان شناسی عقلی و فلسفی یا وحیانی) چه بسا فهم و تلقی متفاوتی از پدیده‌های طبیعی و انسانی دارند که بر روش پژوهش علمی نیز تاثیر می‌گذارد و نتیجه پژوهش علمی نیز متفاوت خواهد بود، لذا این تاثیر گذاری به مرحله پرسش گری یا مقام گرد آوری اختصاص نخواهد داشت، و مرحله پاسخ گویی یا مقام داوری را نیز شامل می‌شود. بنابراین، وصف دینی و غیر دینی برای علوم تجربی و به عبارت دیگر، دینی سازی این علوم، معنادار، معقول و ممکن است.
انتهای پیام

منبع: ایکنا

کلیدواژه: خبرگزاری قرآن اندیشه علم دینی امکان علم دینی نقد کلام

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۲۴۷۹۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دینِ انسانیت در حال فراگیر شدن است

به گزارش مبلغ دینِ انسانیت عبارتی است که به گوش بسیاری از ما آشناست و افراد زیادی پیدا می شوند که با این اعتقاد که اصل در زندگی انسانیت است، کم کم به این باور رسیده اند که می توانند همین اعتقاد خود را به عنوان دین برگزینند. نشست «چالش‌های فراروی اخلاق دینی در عصر فناوری اطلاعات و هوش مصنوعی» از سلسله نشست‌های دین و چالش‌های روز با ارائه حجت الاسلام المسلمین دکتر حسینعلی رحمتی عضو هیئت علمی پژوهشگاه قرآن و حدیث در تاریخ ۲۹ فروردین سال جاری به همت پژوهشگاه قرآن و حدیث برگزار شد و به موضوع مهم نسبت اخلاق و دین پرداخته است:

حسینعلی رحمتی در ابتدای این نشست به پاسخ این سوال پرداخت که با توجه به گستردگی و فراگیر شدن فضای مجازی و هوش مصنوعی کدام یک از آموزه‌های اخلاقی و دینی ما به چالش کشیده شده است؟

دکتر رحمتی در تعریف چالش گفت: هر سوال و دغدغه جدی نظری یا موقعیت دشوار علمی چالش محسوب می‌شود و فضای مجازی امروزه زمینه ساز چالش شده‌ است. ایشان در این جلسه چند نمونه از چالش‌های نظری و عملی مربوط به اخلاق را عنوان کردند. بخشی از این چالش‌ها از جمله جهت دهی فضای مجازی به معرفت اخلاقی، سبقه تئوریک و نظری دارند؛ با ورود هوش مصنوعی این چالش جدی شده است. از دیدگاه دینی بین عمل و نظر ارتباط است و این نشان می‌دهد سامانه معرفتی شما می‌تواند روی باورها، جهت‌گیری‌ها و رفتار اخلاقی شما اثر بگذارد. امروزه بوسیله هوش مصنوعی یکی از کارهایی که ممکن است رخ دهد، اینست که وقتی اطلاعاتی به شما می‌دهد اطلاعاتی با سمت و سوی مشخص می‌دهد و اگر سنخ این اطلاعات متناسب با خداناباوری باشد و کم کم سامانه معرفتی شما را تغییر دهد، مثلاً عمداً یا سهوا به شما دروغ بگوید یا حریم خصوصی دیگران را نقض کند و به شما این ایده را دهد که اشکالی ندارد، با توجه به رابطه‌ای که بین نظر و عمل هست نظر شما را تغییر می دهد و روی عمل شما تاثیر می گذارد.

چالش دوم در این حوزه، تضعیف نظریه نیاز اخلاق به دین است، ما معتقدیم بین دین و اخلاق رابطه است و مکمل یکدیگرند. فضای مجازی و داده‌هایی که در آن است به مرور زمان مخاطب خداباور را به این می‌رساند که برای اخلاقی بودن نیاز به دین نیست، دین انسانیت را مطرح می‌کند و دوگانگی‌های بین دین و اخلاق ایجاد می‌کند و کم کم مخاطب را به این می‌رساند که می‌شود انسان اخلاقی باشد بدون اینکه دین‌دار باشد.

چالش بعدی، بی‌نیازی از تدوین متون دینی یا آموزه‌های اخلاقی از دین است؛ یعنی به کمک هوش مصنوعی اصول اخلاقی زندگی را مشخص کنیم، دستورات اخلاقی را از آن بگیریم و نیاز به کتاب دینی نداشته باشیم.

چالش دیگر تضعیف عواطف اخلاقی است، وقتی عاطفه داشته باشیم، نسبت به هم نوع خود و موجودات دیگر شفقت و دلسوزی داریم و نسبت به محیط زیست احساس مسئولیت می‌کنیم. فضای مجازی می‌تواند عاطفه را ضعیف و رابطه ماشینی را تعریف کند. در آموزه‌های دینی گفته شده که دیدن چهره پدر و مادر عبادت است و صله رحم و حضور در محضر علما سفارش شده است. فضای مجازی این آموزه‌های اخلاقی را تضعیف می‌کند و به مرور زمان بی‌عاطفه بودن را به انسان می‌دهد.

و چالش دیگر نسبی گرایی است. آموزه‌های دینی قائل به مطلق بودن اصول اخلاقی است، فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی ما را به نسبی‌گرایی معرفتی و فرا اخلاقی می‌رسانند. در این فضا ترویج انواع دیدگاه‌های اخلاقی دیده می‌شود و کم کم مخاطب به این نتیجه می‌رسد که چرا فقط نگاه اخلاقی ما درست باشد و این نسبی‌گرایی در هر عرصه‌ای که باشد، تبعیت‌ها و پیامدهایی دارد که ممکن است با آموزه‌های دینی ما سازگار نباشد.

چالش بعدی بحث فاعل اخلاقی است، دستورات اخلاقی ناظر به انسان بوده است. با آمدن ماشین‌های هوشمند، ماشین‌ها انسان گونه و انسان نما می‌شوند و این سوال مطرح می‌شود؛ آیا آموزه‌های اخلاق دینی ما برای ماشین‌های هوشمند هم کاربرد دارد یا خیر؟ اگر این ماشین‌ها را صرفاً ابزار بدانیم مانند کامپیوتر هیچ‌گاه نمی‌گوییم که فاعل اخلاقی است، اما هوش مصنوعی یک وسیله نیست و از شی بودن تبدیل به موجود شده‌است و صرفاً یک ابزار محسوب نمی‌شوند، زیرا قدرت پردازش دارد، آگاهی دارد و ممکن است قدرت اختیار برای آنها به وجود آید و بتوانند مستقل عمل کنند؛ به همین دلیل است که در برخی کشورها ربات‌ها را به عنوان شهروندهای آینده می‌پذیرند. پس این چالش مطرح می‌شود که آیا این ماشین‌ها صرفاً ابزار هستند یا فاعل اخلاقی هستند.

چالش دیگر جاودانگی انسان است. در نگاه دینی ما هرچه مربوط به خدا است جاودان است و مابقی فانی‌اند. با فراگیر شدن فناوری‌های جدید، مانند هوش مصنوعی این بحث ذکر شده است که جلوی فرایند پیر شدن انسان‌ها و مرگ آنها را بگیریم و این ایده به جایی برسد که انسان‌ فناناپذیر است، این در مقابل دیدگاه دینی ما چالش‌های بسیار جدی ایجاد می‌کند.

یکی دیگر از چالش‌هایی که فضای مجازی به طور مستقیم و غیر مستقیم ایجاد کرده است اخلاق و جنسیت و خانواده است. فضای مجازی و محتوایی که در آن وجود دارد در دیدگاه‌ها و باورهای ما در مورد اخلاق مربوط به خانواده تاثیر بسیار گذاشته است. فضای مجازی و فناوری جدید اصل ازدواج، فرزندآوری، وظایف زن و مرد را دچار تهدید کرده است و بحث‌هایی مانند ازدواج سفید و روابط غیر متعارف که چالش در این زمینه بسیار است.

وی در ادامه به بحث چالش‌های عملی نسبت به فضای مجازی پرداخت. تضعیف الگوهای اخلاقی سنتی؛ در اخلاق سنتی و دینی ما الگوها و اسوه‌های اخلاقی جایگاه مشخص دارند. پیامبر اکرم، ائمه، عالمان اخلاق، انسان‌های با فضیلت و... الگوهای اخلاقی اند. وجوه اشتراک این‌ها این است که شناخته شده‌اند . فضای مجازی و گسترش شبکه‌های اجتماعی میدانی را فراهم کرد که الگوهای اخلاقی جدیدی پا به عرصه وجود گذاشتند. این الگوها سابقه سلوک اخلاقی ندارند و نزد اساتیدی آموزش ندیده‌اند و چه بسا غیر اخلاقی هم باشند و آنچه که به اسم اخلاق ترویج می‌کنند با هیچ اخلاق دینی و غیر دینی سازگاری ندارد و این ناشی از فضایی است که ایجاد شده است.

چالش بعدی در حوزه عملی مربوط به توسعه هوش مصنوعی است، هوش مصنوعی را تا چه اندازه می‌توان توسعه داد. در اخلاق دینی ما هر کاری حدومرز دارد. توسعه فناوری این را زیر سوال می‌برد و بحث منفعت و سودآوری را تا هر کجا که بتواند پیش می‌برد و این پیامد خطرناکی دارد و خلاف آموزه‌هایی است که در اخلاق دینی ما است. حتی کسانی که نگاه دینی ندارند نسبت به این موضوع دغدغه دارند؛ زیرا هوش مصنوعی ایجاد چالش‌هایی در زندگی فردی و اجتماعی افراد می کند.

بحث بعدی تصمیم گیری اخلاقی و تزاحم‌ها به طور خاص است. یک کاربر ساده هر لحظه در معرض این دوگانگی‌های تصمیم گیری قرار می‌گیرد، پدر و مادرها بر سر دوراهی تصمیم‌گیری نسبت به اجازه فرزندش برای حضور در این فضا قرار می‌گیرند.

بحث بعدی قباحت زدایی از رذائل است، در این فضا قباحت می‌ریزد و زشتی‌ها کمرنگ شده است و کم کم از این فضا به زندگی واقعی و فیزیکی می‌رسد.

چالش بعدی احترام است در آموزه‌های دینی انسان سفارش به احترام شده است حال در این فضا ویدیوهایی می‌بینید که بسیار در آن به پدر و مادر استاد و شاگرد و... بی‌احترامی شده است.

دکتر رحمتی در پایان سخنان خود با بیان اینکه برای مواجهه با این چالش‌ها باید همدلی و همفکری زیادی بین سیاستگذاران و برنامه‌ریزان فرهنگی کشور صورت گیرد.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1898685

دیگر خبرها

  • مردم قدردان فراجا و «طرح نور»/ سهل انگاری‌ها جبران شود
  • شناخت دشمن نیاز به تقویت بصیرت انقلابی دارد
  • برنامه‌های گردشگری باید با پیوست‌های فرهنگی و دینی تدوین شود
  • نقش ماموستا ملااحمد فخری در مبارزه با گروهک‌های معاند کم نظیر بود
  • مربیان باید موضوعات را با ارزش‌های دینی تبیین و تشریح کنند
  • معرفی کتاب «فیزیک خداباوری»
  • جشن عبادت وبندگی ۲۲۰ دانش آموز بادرودی
  • دانشگاه آزاد بجنورد میزبان بیش از یک هزار داوطلب آزمون سراسری خواهد بود
  • احکام متناسب با جرم در پرونده‌های مرتبط با حجاب صادر شود
  • دینِ انسانیت در حال فراگیر شدن است