کار ویژه احزاب فقط سیاسی و انتخاباتی نیست
تاریخ انتشار: ۱۸ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۳۳۲۸۱۴
تهران- ایرنا- ایران کشوری است با جغرافیای وسیع و مستعد مواجهه با بحرانهای متفاوت؛ از سیل و زلزله تا خشکسالی و طوفان. گاه این بلایای طبیعی در مقیاسی بروز پیدا میکنند که مواجهه با آنها بی همراهی عمومی همه نهادها اعم از دولتی و غیر دولتی، نظامی و غیرنظامی ممکن نیست.
در چنین شرایطی توقع آن است که نهادهای مدنی خاصه آنها که با هدف مواجهه با چنین بحرانهایی تأسیس شده اند به یاری بشتابند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
فرهاد درویشی، از اساتید علوم سیاسی دانشگاه اما دیدگاه متفاوتی دارد. به همین دلیل او در گفتوگو با «ایران» به وظایفی میپردازد که میتواند در سه مقطع پیش، همزمان و پس از بحران برعهده احزاب قرار گیرد. مطالبه سیاستهای پیشگیرانه، بسیج نیروهای مردمی در حین بحران و ارزیابی عملکرد نهادهای مختلف در مواجهه با بحران پس از فروکش کردن آن از جمله اقداماتی است که به باور او میتواند برعهده احزاب سیاسی قرار گیرد.
** اغلب کارویژه احزاب را در حوزه سیاسی محدود میدانند، اما در مقابل دیگرانی معتقدند که احزاب سیاسی باید در مواجهه با بحرانها و حوادث غیرمترقبهای که گریبانگیر کشور میشود نیز به نوبه خود ایفای نقش کنند. شما با کدام یک از این دو عقیده همداستانید؟
متفکران در حوزه جامعهشناسی سیاسی کارویژههای مختلفی را برای احزاب قائلند، اما در کشور ما فقط روی کارویژه انتخاباتی احزاب تأکید و تمرکز شده است. حال آنکه احزاب میتوانند علاوه بر کارویژه انتخاباتی دارای کارویژههای اجتماعی، آموزشی، ارتباطاتی و نظارتی باشند و در بسیج اجتماعی و جامعه پذیری افراد نیز ایفای نقش کنند.
اگر به طور طبیعی احزاب ما بتوانند این کارویژهها را داشته باشند ایفای این کارویژهها از دو جهت مؤید نظام سیاسی است؛ هم از جهت بالا بردن کارآمدی نظام سیاسی و هم از جهت افزایش مشروعیت آن.
اما واقعیت این است که نوع نگاهی که در حال حاضر در جامعه ما به سیاست میشود یک نگاه تقلیلگرایانه است که سیاست را فقط در تصدی قدرت و کسب مناصب سیاسی خلاصه میکند. حال آنکه امروزه تلقی از سیاست یک تلقی عامی است که در «پابلیک پالیسی» یعنی سیاستگذاری عمومی در عرصههای مختلف اداره جامعه تعبیر میشود. سیاستگذاری عمومی دیگر تنها در انتخابات و رقابتهای سیاسی محدود نیست بلکه به سیاستگذاری در عرصه فرهنگ، اقتصاد و اجتماع نیز تسری پیدا میکند. تغییر تلقی ما از سیاست میتواند تلقی ما از کارویژههای احزاب را نیز تغییر دهد.
** پیرو این دیدگاه شما باید گفت که اتفاقاً ما در جامعهای زندگی میکنیم که بسیاری از امور با سیاست پیوند خورده است. اما به نظر میرسد احزاب تمایل چندانی به فعالیت در حوزههای غیرسیاسی و نامرتبط با مقوله قدرت ندارند...
واقعیت این است که ما دستکم به نسبت کشورهای همسایهمان از سابقه طولانی شکلگیری مفهوم تحزب برخورداریم. از دوران مشروطه تاکنون بیش از 120 سال است که شاهد تأسیس و فعالیت احزاب گوناگون بودهایم اما به نظر میرسد اغلب این احزاب ناقصالخلقه متولد شدهاند و هیچ گاه نتوانستهاند به معنای واقعی کلمه آن حزبی باشند که به طور مثال در کشورهای غربی به عنوان خاستگاه اصلی احزاب دیدهایم.
به نظر میرسد دستکم سه عامل در این مسأله تأثیرگذار بودهاند. نخست آنکه در طول تاریخ فعالیتهای حزبی و مدنی در کشورمان رویکرد حاکمیت و ساختار حقوقی و قانونی نسبت به آنها رویکرد مناسبی نبوده است. نهادهای مدنی که شامل رسانهها، نهادهای مردمی و احزاب میشوند اغلب از سوی دولتها به عنوان موجوداتی مزاحم و نه مکمل تلقی شدهاند. مسألهای که تا حدود زیادی ناشی از ساختار رانتی و نفتی سیاست در ایران بوده است. ساختاری که سبب شده دولت خود را از نهادهای مدنی بینیاز ببیند و به جای آنکه آنها را بازویی برای کمک به خود بخواهد جایگاهشان را به زینتالمجالس تقلیل دهد.
مسأله دیگر فرهنگ عمومی حاکم بر جامعه است که در آن مردم فعالیت حزبی و فعالیت در نهادهای مدنی را به عنوان یک فضیلت اجتماعی برای خود تلقی نمیکنند و اگر هم به سمت این نهادها کشیده بشوند، بیشتر ناشی از تمایل به کسب نفع شخصی است. این فرهنگ البته در چند دهه اخیر با افزایش آگاهیها در حال بهبود است. اما هنوز در میان نهادهای مدنی احزاب چون بار سیاسی و امنیتی دارند با اقبال کمتری از سوی مردم روبهرو هستند.
وجه دیگر مسأله نیز خود احزابند. زیرا در درون خود احزاب هم تلقی درستی نسبت به سیاست و جایگاهی که میتوانند در اداره جامعه داشته باشند، وجود ندارد. نگاه احزاب به کارویژهشان یک نگاه فصلی است و اینکه چگونه میتوانند در کوتاه مدت بیشترین بهره را ببرند و بدون ارائه آموزش و سرمایهگذاری اجتماعی سازمان و تشکیلات ایجاد کنند.
** اما برخی فعالان حزبی معتقدند که حزب چنین کارویژهای ندارد که در مواجهه با بحرانهای ناشی از بلایای طبیعی ایفای نقش کند. برخی از آنها حتی معتقدند که ورود احزاب به این مسائل میتواند برخلاف قانون باشد یا در احزاب رقیب ایجاد حساسیت کند...
بله همان طور که گفتم، چه در درون حاکمیت و چه در درون احزاب تلقی درستی از کارویژههای احزاب در چنین شرایطی وجود ندارد. در مورد احتمال سوءاستفادههای سیاسی از این شرایط هم ممکن است سوابقی وجود داشته باشد. مثلاً در سالهای نخست انقلاب سیلی در خوزستان آمده بود و گروههایی مانند مجاهدین خلق و چریکهای فدایی بر بستههایی که وظیفه توزیعش را برعهده گرفته بودند، مهر خودشان را میزدند و این برای حاکمیت قابل تحمل نبود. به هر حال ما نمیتوانیم به دلیل احتمال وقوع سوءاستفاده اصل موضوع را نفی کنیم. اگر یک حزب به معنای واقعی حزب باشد و دارای تشکیلات، سازماندهی و نیروی انسانی؛ چطور میتواند نسبت به بلایای طبیعی بیتفاوت بماند و بگوید ما فقط فعالیت سیاسی میکنیم. این نشانه نگاه تقلیلگرایانه به امر سیاست است. حال آنکه سیاست چیزی نیست جز مدیریت امور جاری شهروندان. پس ما در هر جامعه چه با بحرانهای ناشی از بلایای طبیعی مواجه شویم و چه با بحران اجتماعی، اقتصادی یا فرهنگی، احزاب میتوانند براساس گستردگی و توانایی تشکیلاتی خود در کنار دیگر نهادهای مردمی ایفای نقش کنند.
** دقیقاً آن نقشی که معتقدید احزاب میتوانند پیش از بحران، در میانه بحران و پس از آن ایفا کنند چیست و به نظرتان باید روی چه نقاطی تمرکز کنند؟
در مقطع پیش از بحران احزاب و نهادها باید دستور کار و سیاست عمومی را به حاکمان نشان دهند و بگویند این موضوعی است که باید دربارهاش فکر و چارهاندیشی شود. در حقیقت احزاب میتوانند به عنوان نماینده بخشهایی از مردم بیان کننده مطالبه عمومی برای تأمین پیشگیریهای لازم برای مقابله با بلایای طبیعی باشند. چنانکه در ایران به عنوان یک کشور زلزلهخیز سازمانها و نهادهایی هستند که وظیفه ذاتیشان پیشگیری، مقابله و مواجهه با بحرانهای ناشی از زلزله است. اما ممکن است این نهادها وظیفه ذاتی خودشان را بخوبی انجام ندهند؛ نظارت و مطالبهگری در این مقوله از وظایف احزاب است و آنها میتوانند این مطالبات را تا مرحله تبدیل به تصمیم، قانون و اجرا پیگیری کنند. هنگام بروز بحران نیز احزاب میتوانند نقش مؤثری در سازماندهی و بسیج نیروها ایفا کنند. زیرا به هر حال هر کدام از این احزاب بخشی از جامعه را نمایندگی میکنند. اگر احزاب واقعی با خاستگاه طبقاتی و اجتماعی و اقتصادی مشخص باشند، میتوانند قدرت بسیج کنندگی زیادی داشته باشند.
در مرحله پس از بحران نیز ما به اینکه چگونگی مواجهه خودمان با بحران را مورد ارزیابی قرار دهیم، نیاز داریم. این ارزیابیها که فقط نباید توسط کسانی که خودشان مجری بودهاند انجام شود. احزاب میتوانند به عنوان ناظران بیرونی سیاستها و عملکردهای دستگاههای مختلف را در دوره بحران ارزیابی کنند. البته که این ارزیابیها باید دلسوزانه، مبتنی بر منافع ملی و منصفانه باشند.
هرچند ممکن است در این مرحله نیز عدهای سوءاستفاده کنند و بخواهند ماهی خودشان را از آب گل آلود صید کنند اما نمیتوانیم به دلیل احتمال سوءاستفاده منکر کارکرد احزاب شویم. در صورتی که احزاب ماهیتی واقعی داشته باشند، حاکمیت هم آنها را رقیب خود نداند میتوان از ظرفیت آنها در همه این مراحل بهره گرفت. در مقابل سوءاستفادههای احتمالی هم این دستگاههای امنیتی و انتظامی هستند که باید هوشیار باشند و نباید به جای حل مسأله صورتمسأله را پاک کرد.
** با تمام آنچه اشاره کردید، یک پرسش باقی میماند و آن اینکه آیا نمونه مشخصی از عملکرد احزاب در مواجهه با حوادث غیرمترقبه طبیعی مانند سیل، زلزله و طوفان در کشورهای دیگر وجود دارد؟
اگر بخواهم مستند سخن بگویم، شاهد مثال مشخصی برای پاسخ به شما در اختیار ندارم. آنچه در این گفتوگو مطرح شد، برآمده از دیدگاهها و مطالعات شخصیام است.
منبع: روزنامه ایران؛ 1398،01،18
گروه اطلاع رسانی **1699**2002
منبع: ایرنا
کلیدواژه: سياسي ايران احزاب بحران طبيعي
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۳۳۲۸۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مدیر شرایط اضطراری و بحران پتروشیمیهای منطقه ویژه پارس منصوب شد
مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی با صدور حکمی، سیاوش میرحاجی را بهعنوان مدیر شرایط اضطراری و بحران پتروشیمیهای منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس منصوب کرد.
به گزارش شانا بهنقل از شرکت ملی صنایع پتروشیمی، مرتضی شاهمیرزایی در جریان سفر میدانی خود به عسلویه، مدیر شرایط اضطراری و بحران پتروشیمیها را در منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس منصوب کرد.
وی در آیین معرفی سیاوش میرحاجی بهعنوان نماینده بخش حاکمیت در این منطقه، بر اجرای دستورالعملها و قوانین مدیریت بحران و پدافند غیرعامل از سوی شرکتهای پتروشیمی تاکید و آن را الزامآور دانست.
مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی با بیان اینکه تمامی هلدینگها و شرکتهای پتروشیمی باید بهصورت منسجم و یکپارچه بر اجرای قوانین و دستورالعملهای موجود پایبند و متعهد باشند، بیان کرد: واحدهای ایمنی، بهداشت، محیطزیست و پدافند غیرعامل پتروشیمیها باید به فناوریها و تجهیزات روز مجهز شوند و ملزومهای خود را برای استفاده در شرایط احتمالی بحران در اختیار داشته باشند.
شاهمیرزایی گفت: باید سطح منطقه در مدیریت بحران همواره بالا باشد تا در رویارویی با شرایط اضطراری و بحران بتوان با آمادگی کامل هماهنگیهای لازم را در تمام زمینههای اجرایی معمول کرد.
وی با اشاره به هدفگذاریهای انجام شده در مسیر تکمیل زنجیره ارزش در صنعت پتروشیمی تصریح کرد: همزمان با تلاش برای رسیدن به برنامهریزیهای انجام شده باید همه جوانب را همسو با توسعه مورد توجه قرار داد.