Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «رکنا»
2024-04-29@20:22:17 GMT

با روان درمانی حادثه دیدگان از بحرانی دیگر جلو گیری کنیم

تاریخ انتشار: ۲۱ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۳۶۹۸۴۰

رکنا: سیل میهمان ناخوانده‌ای بود که از روزهای پایانی سال 97 مناطق آق‌قلا، گمیشان و برخی روستاهای شمالی کشور را فراگرفته و در روزهای ابتدایی سال 98 بسیاری از شهر‌ها و روستاهای استان‌های لرستان و خوزستان را درنوردید و زندگی را به کام اهالی این مناطق تلخ کرد.

این بار هم طبیعت با نیرویی عظیم و ویرانگر زندگی بسیاری از هموطنان را زیر و زبر کرد اما سیل‌های اخیر با حوادث گذشته تفاوتی چشمگیر داشت و آن کم بودن تلفات ناشی از حادثه بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در زلزله بم و کرمانشاه آسیب دیدگان ناشی از این حوادث طبیعی درحالی که خانه و اموال خود را از دست داده بودند در سوگ بسیاری از عزیزان خود عزاداری می‌کردند این تحمل فاجعه و امداد‌رسانی را به مراتب سخت‌تر می‌کرد. دفن اجساد قربانیان و پیشگیری از بروز بیماری‌های عفونی یکی از مشکلات اساسی تیم امداد و نجات بود. البته این نکته به معنای دست کم گرفتن این حادثه نیست چراکه افراد حادثه دیده حتی اگر دچار فقدان نزدیکان خود نشوند با ترس از ادامه زندگی بدون منابع مالی دچار استرس و اضطرابی غیرقابل تصور می‌شوند. از این‌رو مدیریت بحران و اهمیت به مسائل روانشناختی بسیار اهمیت می‌یابد.

دکتر آرش میراب‌زاده، روانپزشکی است که چند روز بعد از سیل گلستان در مناطق آق قلا و گمیشان حضور یافته و در گفت‌و‌گو با «ایران» از مشاهداتش می‌گوید:

هنگام بروز استرس و اضطراب‌های شدید انسان در ابتدا شوکه می‌شود و سپس واقعیت را انکار می‌کند. پس از مرحله انکار به چانه زنی با معبود و آنچه به آن اعتقاد دارد می‌پردازد و تلاش می‌کند حقایق را باور نکند اما طولی نمی‌کشد که خشم به سراغ او می‌آید. افسردگی و پذیرش واقعیت نیز مراحل بعدی مواجهه با بحران است. آنچه در بدو ورود به آق قلا و گمیشان با آن مواجه شدم افرادی بودند که در مراحل روحی مختلف پس از بحران قرار داشتند. گروهی عصبانی بودند و با دیدن مسئولان واکنش‌های تند نشان می‌دادند اما گروهی دیگر هنوز شوکه بودند. در این میان گروهی هم بشدت غمگین بودند برخی دیگر اما واقعیت را پذیرفته بودند و تلاش می‌کردند با همدلی و همیاری در حل مشکلات کمک کنند.

دکتر میراب‌زاده ادامه می‌دهد: یکی از مشکلات بسیار مهمی که در این مناطق دیده می‌شود این است که بسیاری از مسئولینی که در رأس کار امداد‌رسانی قرار دارند با وجود تلاش‌های بسیار هنوز بحران را بدرستی نمی‌شناسند و نمی‌دانند بعد روانی چنین بحران‌هایی که شامل بحث پزشکی، اجتماعی، فرهنگی و معنوی است باید جدی گرفته شود چرا که بی‌توجهی به بحث روان می‌تواند به بروز اتفاقات غیر قابل جبران منجر شود.

وی عنوان می‌کند: هنگامی که خود و تیم همراهم را به مسئولان بحران منطقه معرفی کردم از ما خواستند در چادر یا بیمارستان بمانیم تا بیماران برای درمان مراجعه کنند. اما حقیقت این است که کسی در این شرایط به فکر بهبود وضعیت روحی خود نیست و اصلاً به این موضوع فکر نمی‌کند چون باور دارد وضعیت معیشت و مشکلات خانواده‌اش در اولویت قرار دارد. به همین دلیل در خواست کردم به میان مردم بروم که با تعجب ناشی از ناآگاهی مسئولان و حتی تمسخر مواجه شدم.این روانپزشک به مردمی اشاره می‌کند که هنگام ورود به مناطق آب گرفته با آنها مواجه شده و می‌گوید: در تراس بسیاری از خانه‌ها که طبقه اول آنها را آب گرفته بود بچه‌هایی نشسته بودند که تماشای آنها مرا به یاد زندانیانی می‌انداخت که از پس میله‌ها، آزادی را نظاره می‌کنند. کم بود پنجره‌ای که زن یا مرد و بچه‌ای از پشت آن به تماشا ننشسته باشند. نگاه‌هایی سرشار از غم و البته تردید که یأس را ترجمه می‌کرد.

کمی آن طرف‌تر اما مردانی ایستاده بودند که در قصه‌ای تکراری هر روز صبح تا شب زندگی به تاراج رفته خود را از دور به تماشا می‌نشستند. انگار این آب قصد فروکش کردن نداشت و تنها سهمی که برای اهالی قائل شده سقف خانه‌هایی است که از آب بیرون مانده.

در گمیشان هم فردی را دیدم که اطرافیانش فکر می‌کردند دچار کمی افسردگی شده، اما او به اسکیزوفرنیا با شرایط حاد مبتلا بود و باید بسرعت به بیمارستان منتقل می‌شد به همین دلیل در اولین فرصت با تراکتور او را به بیمارستان منتقل کردیم.

دکتر میراب‌زاده اظهار می‌کند: آنچه در این مناطق بیش از هرچیز خودنمایی می‌کرد، ادب، قدرشناسی، همدلی و میهمان نوازی ترکمن‌ها بود. اهالی گمیشان که همه هزینه زندگی خود را از راه ماهیگیری به‌دست می‌آوردند در حالی که وضعیت مالی مناسبی هم نداشتند قایق‌های بسیار گرانقیمت خود را به‌عنوان سیل بند در مسیر آب قرار داده بودند تا آسیب به شهرشان کاهش یابد. در روستای دیگر جوانان و مردان با همه مشکلات موجود از صبح تا شب به‌صورت شیفتی در اطراف روستا کیسه‌های شن می‌چیدند بدون اینکه از کسی توقع کمک داشته باشند و این یعنی اوج همدلی و همیاری.

کمپ‌هایی با مشکلات فراوان

سالن مدارس و حوزه‌های علمیه فرش شده و خانواده‌ها در این به اصطلاح کمپ‌ها مستقر شده‌اند. حریم زندگی حادثه دیدگان به فرش‌هایی ختم شده که خانواده‌هایشان روی آنها مستقر شده‌اند.

دکتر میراب‌زاده در مورد وضعیت کمپ‌ها می‌گوید: بیشتر ساکنان این کمپ‌ها را زنان و کودکان تشکیل می‌دادند چرا که بسیاری از مردان برای اینکه زنان راحت‌تر باشند سعی می‌کنند کمتر در آنجا حضور داشته باشند. هرچند چاره‌ای جز زندگی در این مکان‌ها نیست اما باید بدانیم این گونه زندگی کردن بسیار سخت و ناراحت‌کننده است. گریه‌های برخی کودکان در نیمه‌های شب، دیگران را بی‌خواب می‌کرد، اما کمتر کسی لب به شکایت باز می‌کرد درحالیکه در شرایط عادی شاید دویدن کودک همسایه هم این افراد را آزار می‌داد. تردد و استفاده از سرویس‌های بهداشتی برای کودکان نیز بسیار مشکل بود. کودکانی که سنشان یاری نمی‌کند تا درک درستی از فاجعه داشته باشند بیش از سایرین در سختی قرار دارند. چرا که اوضاع روحی آنها در میان سختی‌های والدین‌شان گم شده است. کمک‌هایی که به این کودکان می‌شود هم مناسب نیست به این کودکان توپ می‌دهند تا بازی کنند غافل از اینکه این کودکان حتی جایی برای چنین بازی‌هایی ندارند. سربرگ‌هایی که برای نسخه‌نویسی همراهمان بود و همان خودکار‌های ساده بیش از توپ این کودکان را خوشحال می‌کرد چرا که آنها می‌توانستند نقاشی کنند و شاد شوند.

انگار زنان و مردان حادثه دیده هم بیش از هر چیز دیگر نیازمند گوش شنوایی بودند برای درد دل تا از غم درون بگویند و سبک شوند. حضور در کنار افراد حادثه دیده، شنیدن سخنانشان و احساس همدردی با پرهیز از شعارهای غیرقابل اجرا و همچنین خودداری از نصیحت کردن می‌تواند تحمل شرایط را آسان‌تر کند. البته نباید فقط صحنه‌های تلخ را دید؛ برداشته شدن این دیوارها باعث کاهش کینه‌ها و افزایش حس نوعدوستی و همبستگی در این مناطق شده بود و این حس می‌تواند در تقویت امید به زندگی بسیار مؤثر باشد.

این روانشناس تأکید می‌کند: وجود اعتقادات فرهنگی و مذهبی می‌تواند این اتفاق تأسفبار را قابل تحمل‌تر کند. همه مردم چه فقیر، چه غنی از هر طبقه اجتماعی در کنار هم قرارگرفتند. خروج از من بودن و منیت به شکوفایی همیاری، همدلی و همبستگی در این مناطق منجر شده است. من کمک را با چشم خود دیدم اینکه همه سعی می‌کردند دست یکدیگر را بگیرند چون همه درد مشترک داشتند. فهم‌شان نسبت به یکدیگر بالا بود و سعی می‌کردند در انجام امور خیر و کمک از یکدیگر سبقت بگیرند.

وی در خاتمه تأکید می‌کند: با وجود همه اینها نباید خودمان را گول بزنیم. حادثه دیدگان و همه افرادی که به آنها کمک می‌کنند حالا در بطن ماجرا هستند و به عبارت عامیانه داغند. از هر امکانی برای کمک به یکدیگر بهره می‌برند اما گذشت زمان موضوع را به امری عادی تبدیل می‌کند. بعد از مدتی که آبها رفت و گل‌ها پاک شد، شور و شوق کمک هــــم کاهش می‌یابد و این آسیب دیدگان هستند که با غم و مشکلات بسیار می‌مانند. از این‌رو باید مدیریت بحران به شکلی کاملاً صحیح و مناسب صورت گیرد. باید کمک‌ها عادلانه در میان آنها تقسیم شود در تمام مراحل از وجود روانپزشک بدرستی بهره برد تا این افراد بتوانند به زندگی معمولی خود باز گردند در غیر این صورت بحرانی تازه آغاز خواهد شد که عصیان، افسردگی، خودکشی و مشکلات روحی و روانی از نتایج آن خواهد بود.

منبع: رکنا

کلیدواژه: سیل درمانی حادثه دیدگان میهمان بحرانی عکس فیلم سیل زن جوان زندگی تصاویر خوزستان رئیس من

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۳۶۹۸۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سلامت از ارکان اصلی خوشبختی و بهروزی/ خانواده سلامت محور «زندگی زیسته» سالمی دارد

معاون فرهنگی و اجتماعی پلیس در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت، وجوه مهم سلامت را برشمرد و بر نقش خانواده در سلامت افراد تاکید کرد.

به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، سردار دکتر سعید منتظرالمهدی در یادداشتی به مناسبت هفته سلامت آورده است:

یکی از ارکان اصلی خوشبختی و بهروزی، «سلامت» است. چه، با برخورداری از تراز بالای صحت و سلامت است که می‌توان برای تحقق اهداف ریز و درشت زندگی و بیشینه سازی شادابی و موفقیت، گام فراسو نهاد و جهد و جد روزافزون نمود. لیکن، نباید از یاد برد که قلمرو و حیطه سلامت هرگز در سطح «سلامت جسم» محدود نمی‌ماند بلکه حیطه‌های پر اهمیت دیگری را نیز در بر می‌گیرد که از آن میان سه حیطه دیگر سلامت، یعنی «سلامت روان»، «سلامت اخلاق» و «سلامت اجتماعی» در خور توجه فزون تری هستند (نیازی به یادآوری نیست که این چهار حیطه سلامت پیوند وثیق و جدایی ناپذیری با یکدیگر دارند و لاجرم زوال یا نقصان هریک قادر است آن سه دیگر را دستخوش کژکارکردی نماید).

چنانچه از حیث یادآوری و بیش و کم از منظر امروزین بخواهیم تعریفی بس مختصر از این چهار حیطه سلامت به دست دهیم چنین می‌توان گفت که جسم آنگاه سالم است که بتوان بی هیچ محدودیتی از همه ظرفیت و توان آن برای «نیکو زیستن» بهره جست، روان نیز زمانی در سلامت است که نه تنها در دام هیچ «تعارض» آشفته ساز و نشانگان ملال انگیز و تنیدگی آشوبناکی گرفتار نشده باشد بلکه لبریز سُرور و وجد و خرسندی و پیوسته در تعالی و پویایی باشد. به همین قیاس سلامت اخلاقی نیز به حالتی اطلاق می‌شود که ذهن و ضمیر فرد عاری از «احساس گناه» باشد؛ آشکار است که لازمه فراچنگ زدن چنین خلق و حالتی آن است که فرد در کنش و منش و بینش خود، «فضایل اخلاقی» (نظیر صداقت، عدالت، اصالت، امانت و جز آن) را فرو نگذارد و برای بیشینه سازی آن‌ها پیوسته بکوشد. سر انجام، مراد از «سلامت اجتماعی» آلوده نشدن به آسیب‌های مختلف از یک سو و داشتن ارتباط و تعامل «شفابخش» با جمع و جامعه از دیگر سو است.

ناگفته پیداست که یک دوجین عامل را می‌توان نشان کرد و نشان داد که بر هر یک از این چهار حیطه سترگ سلامت تاثیر می‌گذارند. اما، تردیدی نمی‌توان کرد که در این میان سهم و نقش خانواده برجسته‌تر است. چون همانگونه که می‌دانیم در خانواده است که «اندیشه» شکل می‌گیرد، «شخصیت» فرا می‌بالد، «منش» نضج می‌یابد، «نگرش به خویشتن» پایه ریزی می‌شود و «نحوه رفتار» در برابر پدیده‌ها و در شرایط مختلف، سمت و سو داده می‌شود.

حال این پرسش در برابر ما عرض اندام می‌کند که کدام خانواده قادر است تراز و میزان هر یک از چهار نوع سلامت را ارتقا دهد و مانع از فرو شدن در «بیماری» و نقصان سلامت شود؟ در پاسخ به این پرسش می‌توان انبوهی شاخص و ملاک را برای «خانواده سلامت محور» و «سالم پرور» فهرست کرد. لیکن به باور من از آن میان شاخص‌های زیر اهمیت بیشتری دارند:

۱. سبک زندگی برخوردار از تحرک بهینه (۶۰ دقیقه در روز)، بهداشت مطلوب، چک آپ دوره ای، تفریح به موقع و تغذیه مناسب. چنین سبکی نه تنها به سلامت جسم یاری می‌رساند بلکه سلامت ذهن و روان را نیز مضاعف می‌نماید.

۲. پیروی از الگوی گفت و گوی سازنده برای از میان راندن تعارضات ناگزیر زندگی. در چنین خانواده‌ای کمتر مشاجره و منازعه و مجادله دیده می‌شود. چه، اینگونه خانواده‌ها زبان و کلام را در جهت «مفاهمه» و مصالحه بکار می‌گیرند و با گفت و شنود به موقع مانع از سایه انداختن تعارضات و مسائل حل نشده بر ساحت جان و روان می‌شوند.

۳. افزایش مستمر ذخیره شناختی. در خانواده سلامت محور، مطالعه و یادگیری رفتاری رایج و مستمر است و لاجرم اعضای اینگونه خانواده‌ها پیوسته دانایی خود را افزایش می‌دهند و اندیشه خود را زیبا و غنی می‌سازند. آنان همچنین می‌کوشند تا «دانش» خود را به «خِرد» تبدیل سازند و آن را در کنش و عمل خود بکار بندند. ناگفته پیداست که پیامد دانایی، خردمندی و «اندیشه زیبا» خوشامدگویی مستمر به زیبایی‌های بیکران زندگی و شادابی و شورمندی جسم و روان است.

۴. فضیلت‌مند زیستن. در خانواده سالم پرور و سلامت محور به فضائل اخلاقی نه تنها در «گفتار» بلکه در «کردار» ارج نهاده می‌شود. به همین سبب اینگونه خانواده‌ها اغلب با خود و دیگران «در صلح» و آرامش هستند.

۴. برخورداری از روابط و پیوند‌های اجتماعی خرسند ساز. چنین پیوندی نوعی «حمایت اجتماعی» است که همچون «سپری نیرومند» از اعضای خانواده در برابر سختی‌ها و رنج‌های ناگزیر زندگی حفاظت می‌کند (یادمان باشد که در جهان بودن یعنی با دیگران بودن).

خلاصه آنکه، خانواده سلامت محور «زندگی زیسته» سالمی دارد و لاجرم احساس خوشبختی و بهروزی و شادابی آن پیوسته در حال افزایش است.

دیگر خبرها

  • ارمغان روانشناسان و مشاوران، بهرورزی و فضیلت مندی در زندگی
  • کمبود انسولین در بریتانیا بحرانی شد
  • حادثه رانندگی با ۱۴ مصدوم در محور سقز _ دیواندره
  • از چند سالگی پیر محسوب می‌شویم؟
  • از چند سالگی پیر محسوب می‌شویم؟
  • ضرورت توجه به سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی در کنار سلامت جسم
  • سلامت از ارکان اصلی خوشبختی و بهروزی/ خانواده سلامت محور «زندگی زیسته» سالمی دارد
  • سلامت روانی، اخلاقی و اجتماعی از وجوه مهم سلامت
  • از روان تا درمان
  • چرا باید به روان‌شناس مراجعه کنیم؟