شهيد صدر؛ نظريهپرداز اسلامي و انقلابي بود
تاریخ انتشار: ۲۴ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۴۰۸۹۹۵
خبرگزاري آريا - تهران- ايرنا- بخش فقه و معارف دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت الله العظمي خامنه اي به مناسبت ايام سالگرد شهادت شهيد صدر (19 فروردين 1359) به معرفي ابعاد مختلف شخصيت آن شهيد پرداخت.
به گزارش روز شنبه ايرنا از پايگاه اطلاع رساني دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت الله العظمي خامنه اي، رهبر معظم انقلاب اسلامي در 29 دي 1379 در پيامي به کنگره بزرگداشت شهيد آيتاللّه سيد محمدباقر صدر، اين شهيد را يک نابغه ناميدند و گفتند: او بيشک يک نابغه و يک ستاره درخشان بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به مناسبت ايام سالگرد شهادت شهيد صدر (19 فروردين 1359) بخش فقه و معارف پايگاه اطلاعرساني KHAMENEI.IR در پرونده «متفکر نابغه» به معرفي ابعاد مختلف شخصيت شهيد صدر پرداخت. در اولين مطلب اين پرونده گفت وگويي با حجتالاسلام والمسلمين محمد علي تسخيري از شاگردان شهيد صدر انجام شده که در آن شخصيت علمي و تفکرات انقلابي شهيد صدر به شرح ذيل بررسي شده است.
*ابتدا از ويژگيهاي شخصيتي و علمي شهيد صدر بگوييد، ابعاد شخصيتي ايشان را چگونه ميبينيد؟
بنده واقعاً خودم را خيلي عاجز و ناتوان ميدانم که بتوانم دربارهي چنين شخصيت عظيمي صحبت کنم، ولي يک چند کلمهاي خواهم گفت. اولين مطلبي که متجلي ميشود براي کسي که چنين شخصيتي و آثارش را مطالعه ميکند، مسألهي جامعيت و گسترش تحقيقات در علوم و فنون مختلف است. اگر بخواهيم اين جامعيت را ترسيم کنيم، در حقيقت بايد اشاره بکنم به بحثهاي فلسفي، علمي، اقتصادي، تفسيري، اصولي، فقهي و بحثهاي ديگر ايشان که اين جامعيت کمنظير است.
نکتهي ديگر مسألهي نظريهپردازي است. در هر بحثي که مرحوم استاد شهيد وارد ميشود، مثل يک نظريهپرداز و مثل يک تئوريسين وارد ابعاد موضوع ميشود و ريشههاي تاريخي آن موضوع و مقدمات علمي آن موضوع را به طور دقيق بيان ميکند و بالاخره به يک تئوري و نظريه ميرسد که اين نظريه ميتواند زيربناي بحثهاي بعدي بشود. اگر مثلاً به مباحث کلامي امامت ميپردازند، در عمق امامت و امتداد نبوت و بر تأثير امامت و نبوت در مسير خلافت انساني صحبت ميکنند و نظريه خلافت و شهادت را تبيين ميکنند.
اين نکته خيلي جالب است و حتي اثري بر نظريههاي ديگر خواهد داشت. وقتي مرحوم شهيد صدر به اين آيهي شريفه ميرسند: «إِنَّا أَنزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًي وَنُورٌ ۚ يَحْکُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِن کِتَابِ اللَّهِ وَکَانُوا عَلَيْهِ شُهَدَاءَ»(1) اينجا مسئلهي شهادت انبياء و ائمه بر کل مسير بشريت - نه در يک مقطع خاص- را بيان ميکنند، مراحل اين شهادت بدين ترتيب است که اول انبياء شهيد هستند، بعداً اوصيا شهيد هستند، بعد از اين مرحله احبار يعني علما هستند، علما امتداد انبياء و ورثهي انبياء هستند، علما هم شهيد هستند. شهيد اينجا به معناي شهادت الگو بر ديگران است و اين شهادت هم خيلي ابعاد مفصلي دارد. اگر احبار را امتداد حرکت انبياء و امامان بدانيم به طور کامل مسألهي ولايت فقيه مطرح ميشود. اينجا مقوّمات فقيهي که ولي باشد مشخص ميشود، خود آيه ميفرمايد «بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِن کِتَابِ اللَّهِ وَکَانُوا عَلَيْهِ شُهَدَاءَ». اينها امانتدار کتابهاي خداوندي است و اينها شهادت ميدهند بر اينکه آيا بشريت توانست ابعاد کتابهاي الهي را اجرا کند؟ بنابراين شهيد صدر بحثهاي تئوري مهمي مطرح ميکنند.
اگر مرحوم آقاي صدر به بحثهاي منطقي استقراء ميرسد، بحثهاي عميق استقراء همراه با مناقشاتي که منطقيون و علما داشتند را مطرح ميکند تا به اين هدف برسد که در قبال علما دو راه بيشتر وجود ندارد: يا اينکه ايمان به خداوند متعال داشته باشند، اگر بخواهند به علم ايمان داشته باشند، به خدا ايمان بايد داشته باشند و اگر بخواهند به خدا ايمان نداشته باشند، به علم هم بايد ايمان نداشته باشند زيرا نميشود يک آدم به علم و قواعد علمي که بر اساس استقراء بنا ميشود، ايمان داشته باشد ولي به خدا ايمان نداشته باشد.
شهيد صدر هر مسألهاي و مطلبي که مطرح ميکند، به سمت تئوريهاي مطرح در آنجا ميرود، در بحثهاي اقتصادي، در بحثهاي تاريخي حتي تاريخ نظامهاي مطرح در جهان را به طور عميق و مرتبط با سلسلههاي قبلي مطرح ميکنند.
بنابراين در شخصيت شهيد صدر اول مسألهي نظريهپردازي، دوم مسألهي جامعيت و سوم مسألهي عمق مباحث مطرح است. تا زماني که ريشههاي مسأله را به دست نياورد، تا زماني که اشکالاتي بر نظريه مطرح نشود، مرحوم شهيد موضوع را رها نميکند تا اينکه به هدف برسد.
مسألهي ديگر اين است که بحثهاي ايشان بحثهاي اصيل اسلامي است. بحثهايي نيست که فقط اعتماد بر تفکر انساني باشد، اعتماد بر تفکر انساني است ولي با ريشهگرفتن از قرآن و سنت شريف. اين مسألهي اصالت خيلي مهم است. يک نکته هم در اينجا مطرح است که در نظريهپردازي به آثار اجتماعي توجه دارند. دائماً وقتي که يک نظريه را مطرح ميکنند، روي آثار اجتماعي آن نظريه تمرکز ميکنند تا اين آثار اجتماعي منتج به يک محصول اجتماعي باشد و در مسير بشريت مؤثر باشد.
يکي از نکات دربارهي مرحوم آقاي صدر مسألهي مقاصديت است، ايشان يک فقيه بزرگ و مقاصدي است، مقاصد نه به آن شکلي که مقاصديون ديگر مطرح ميکنند، يعني يک عموماتي مطرح کنند که هيچ اثري بر استنباط نداشته باشد بلکه ايشان مقاصد را آن چنان به دست ميآورد که اين مقاصد در استنباط احکام اثر ميگذارد و يک ذوق فقهي منسجم با مقاصد براي بررسي همهي ادلهي قرآني و روايي پيدا ميشود تا در استنباط اثر عملي داشته باشد، بنابراين نکتهي اول در شخصيت مرحوم استاد شهيد، نظريهپردازي ايشان با همهي ابعادش است.
نکتهي دوم اين است که شخصيت ايشان، شخصيت مربي بود. در هر سخن، در هر جمله، در هر سخنراني، در هر تأليف و در هر گونه فعاليت ايشان مسألهي تربيت ديگران يا تربيت مبلغان مطرح بود، دربارهي تربيت علما به صورت تربيت اصولي و تربيت فقهي اهتمام داشت، ايشان هم مربي اخلاقي و هم مربي علمي بود، مسألهي تربيت به طور کامل در فعاليتهاي استاد شهيد مشهود است.
نکتهي سوم مسألهي عشق به الله و عشق به دين بود. ايشان فاني در خداي خودش و در دين خودش بود. به هيچ وجه دنبال منافع شخصي و امثال اينها نبود، ديديم در زمان جور و ظلم بعثيها، آقاي صدر حتي آماده شد که جان خودش را در راه نجات مؤمنين تقديم خداوند متعال بکند. پس از پيروزي انقلاب با شکوه اسلامي آقاي صدر واقعاً سر از پا نميشناخت و شيداي اين انقلاب و نتايج اين انقلاب شد و معروف است که آقاي صدر نامه نوشت به شاگردانش که «ذوب بشويد در شخصيت امام خميني، همچنان که او در اسلام ذوب شده است.» عشق به الله نتيجهي آن اخلاصي است که ايشان داشت. شايد بتوانيم بگوييم اين چهار ويژگي مهمترين ويژگيهاي شخصيت مرحوم آقاي صدر است، يکي نظريهپردازي، يکي عمق مباحث، يکي تربيت شاگردان و يکي اخلاص نسبت به خداي متعال.
* از اولين آشنايي خودتان با شهيد صدر بگوييد، اينکه چگونه با شهيد صدر آشنا شديد و چه خاطراتي در اين آشنايي داريد؟
هر که از شهيد ذکري بشنود، عاشق شهيد ميشود. ما هم تازه طلبه شده بوديم، تازه مقدمات را تا حدي تکميل کرديم و وارد دانشکدهي معروف فقه نجف شديم. با تفکرات مختلف آشنا که ميشديم، براي يک طلبهاي که ميخواست هم بشناسد و هم خدمت کند، شخصيت مرحوم شهيد مطرح بود. خصوصاً ما يک عشقي به خدمت داشتيم و در نتيجهي اقداماتي با بعضي از تشکلات اسلامي رابطه برقرار کرديم، با «حزب الدعوة» رابطه برقرار کرديم، در تعليمات و فرهنگي که اين حزب داشت و اعضايش را تربيت ميکرد، اولين و مهمترين ايده، ايدههاي مرحوم شهيد صدر بود. بعد از آن که دانشکده را تمام کرديم و به مرحلهي توانِ استفاده از بحثهاي خارج رسيديم، به طور طبيعي اولين جايي که بايد ميرفتيم، درس مرحوم شهيد بود. نميشد يک بار آدم خدمت شهيد برسد و درسش را بشنود و عاشقش نشود. ما هم بحثهاي عالي فقه و اصول را شروع کرديم و با عشق هر چه تمامتر ادامه داديم. شايد تقريباً يک دورهي اصول و قسمت زيادي از فقه را خدمت ايشان خوانديم، غير از درسهايي که مرحوم شهيد در تعطيلات ميگفتند که آن درسها هم کمتر از بحثهاي عادي طول سال نبود.
بحثهايي که ايشان در تفسير موضوعي ميگفتند، حتي در تفسير دنبال تئوري ميگشتند. ايشان ميفرمودند دو نوع مفسر موضوعي قرآن داريم، يک نوع اين است که مفسر ميآيد هر چه دربارهي مفردات قرآن يا آيه به آيه قرآن است، جمع ميکند يا حتي اگر بخواهد يک موضوعي را از قرآن بررسي کند، در چارچوب همان موضوع ميماند. ولي يک مفسر ديگري هست که ميخواهد تئوري به دست بياورد، ميخواهد نظريهي اجتماعي را به دست بياورد، اين مفسر قبل از اينکه وارد بحث قرآني بشود، آراي ديگران را مطالعه ميکند. سؤالات دربارهي اين موضوع را جمع ميکند، ابعاد موضوع را پيدا ميکند، آن وقت خدمت قرآن ميآيد و اين سؤالات را بر قرآن عرضه ميکند.
حضرت امير(عليهالسلام) ميفرمايند: «ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ»(2)، يعني کتاب خدا را به حرف در بياوريد، لذا کتاب خدا با شما حرف ميزند. البته به اين آساني که قرآن با يک آدم صحبت نميکند. خيلي آدم بايد با قرآن عجين بشود، خيلي بايد خودش را پاک بکند و آماده بشود تا قرآن با او صحبت کند. آدمي که ميخواهد تئوري به دست بياورد، سؤالاتش را از اول آماده ميکند، در محضر قرآن کريم حاضر ميشود و از آيات قرآني سؤال ميکند و جوابش را ميخواهد به دست بياورد.
خود مرحوم شهيد صدر مثلاً سؤالي مطرح ميکند که مشکل اقتصادي انسانيت چيست؟ خب بعضي از متفکرين گفتند مشکل اين است که طبيعت بخيل است. رشد انسانها سريعتر از رشد طبيعت است. شهيد صدر اين سؤال را بر قرآن عرضه ميکند و قرآن برعکس متفکرين ميگويد که طبيعت بخيل نيست، ما هر آنچه شما نياز داريد در طبيعت نهفتيم و ذخيره کرديم. مشکل از طبيعت نيست، مشکل در خود انسان است که هم ظلم در توزيع ميکند و هم کفران نعمت ميکند و نعمتها را هدر ميدهد. آيهي شريفهاي که ميفرمايد «وَآتَاکُمْ مِنْ کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا»، پس اشکال کجاست؟ «إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ».(3)
هر کس به يک ايدهاي از مرحوم شهيد برسد، عاشق شهيد ميشود و به همين دليل ما سراغ چنين شخصيتي رفتيم و نميدانيم آيا توانستهايم چيزي را به دست بياوريم يا لياقت اين را نداشتيم؟ شهيد خيلي افق بالايي داشت، خيلي چشمانداز بالايي داشت و جداً من نميتوانم بگويم که من حتي شاگرد شهيد هستم يا نيستم. چون شاگرد بايد حداقل ابعاد تفکر را بداند و بشناسد، آيا ما توانستيم ابعاد اين تفکر را به دست بياوريم؟ نميدانم.
* از آن ايام آشنايي با شهيد صدر خاطراتي داريد؟
يکي از خاطرات اين است که شيعيان سعودي از مرحوم شهيد خواستند که يک فردي از طرف شهيد پيش آنها بيايد و اين يک توفيقي براي من شد که استاد شهيد دستور داد که بنده «احساء» و «قطيف» بروم و ماهها آنجا درس بدهم، الحمدلله خيلي موفق شديم که جوانان آنجا را توجيه و آگاه کنيم.
يکي از خاطرات اين است که يک روز ايشان فرمود که شما به عنوان نمايندگي ما براي هدايت جوانان به لندن برويد، من خدمتشان عرض کردم هنوز درسم را تکميل نکردهام، اگر اجازه بدهيد من يک مقدار به يک جايي برسم که بتوانم خودم را نگه بدارم و تغذيه کنم؟ ايشان قبول کردند و ماندم.
روزي که بعثيها ميخواستند ايرانيها را از نجف با خانوادههايشان اخراج کنند، جداً آن روز، روز عزاي مرحوم شهيد صدر بود حتي تا مرحلهي گريه رسيده بودند و بعداً به اين نتيجه رسيدند که شاگردان بمانند، ولي چون من يک شرايط خاصي داشتم، تازه از زندان اعدام نجات يافته بودم، به من اجازه دادند که ايران بيايم.
يک بار يک تفسير جيبي خوبي منتشر شد، مرحوم آقاي صدر از آن تفسير خوشش آمد و به دو نفر از شاگردانش دستور دادند که يک تفسير جيبي آماده کنيد، يعني يک صفحه قرآن باشد و يک صفحه تفسير باشد، ولي تفسير جامع الاطراف باشد، فقط کلمات را تفسير نکند، بر اساس روايات اهل بيت(عليهمالسلام) باشد. بنده و برادرم حجتالاسلاموالمسلمين جناب آقاي نعماني را مکلف کردند که اين تفسير را انجام بدهيم، ما تقريباً در طول 30 سال توانستيم اين تفسير را تکميل کنيم و به نام «المختصر المفيد في تفسير الکتاب المجيد» منتشر شد.
* در مورد زنداني شدن که فرموديد، ماجراي انتفاضهاي بود که حزب الدعوة هم در آن نقش داشت و شما را حزب بعث گرفت و مدتي زندان بوديد و تحت شکنجه قرار گرفتيد، مقداري در اين باره توضيح دهيد.
من آن زمان عضو «حزب الدعوة» بودم ولي اين حرکت را حزب نکرد، ما ميخواستيم تودههاي مردم در عراق را آگاه و تحريک کنيم، مخصوصاً در نجف چون نجف مانند قم در ايران بود، اگر نجف به تحرک ميپرداخت، اثراتش در کل عراق آشکار ميشد. براي دستهجاتي که در نجف بر پا ميشود، شعر مؤثر درست کرديم -در زمان بيماري مرحوم آيتاللّه العظمي سيد محسن حکيم بود- اين شعر خيلي مردم را تشويق کرد، حس حماسهي مردم را به حرکت درآورد و بر عليه بعثيها قيام کردند. قيام نجف باعث شد تقريباً کل بعثيها را از صحن و مراکزشان راندند و نزديک بود بعثيها کنترل نجف را از دست بدهند، حتي ميخواستند با تيراندازي مردم را ساکت کنند که نشد، حتي به گنبد حرم شريف حضرت اميرالمؤمنين (عليهالسلام) تيراندازي کردند. اميد داشتيم که اين نهضت اثر بگذارد، ولي متأسفانه بعثيها کنترل کردند و نگذاشتند آثار قيام شهر نجف به شهرهاي ديگر برود. لکن آن حرکت بعثيها و اثر حرکت مردم در دلها نهفته شد که بعداً به شکل انتفاضههاي ديگر درآمد.
* نقش شهيد صدر در آن انتفاضهي نجف چه بود؟
شهيد صدر شاخص حرکت انقلابي بود. شهيد صدر چه بخواهيم و چه نخواهيم رهبر کل اين نهضتها بود، بعثيها ميفهميدند که محرک اصلي رهبر است، هر حرکتي که در نجف انجام ميگيرد، هر آگاهياي که به تودهها داده بشود از ناحيه مرحوم آقاي صدر بود و لذا هي تضييقات ميکردند و مدتي محدود کردند، مدتي ملاقاتش را تحريم کردند و ايشان را محاصره کردند. بالاخره مرحوم شهيد را خود صدام به دست خودش با هزار شهيد ديگر و خواهر مظلومهاش در بغداد، به دست خودش و در اتاق خودش اعدام کرد.
* اينکه ميفرماييد در انتفاضه نجف شهيد صدر محور بود، در زماني است که شهيد صدر از لحاظ سني حدود چهل سالگي و کمتر بودهاند و در همان زمان شخصيتي مثل آيتاللّه حکيم بودند و مرجعيت داشتند، همينطور آيتالله خويي و آيتالله شاهرودي بودند و بزرگان ديگر از مراجع حضور داشتند، اما چه شد که شهيد صدر اين جايگاه را پيدا کرد؟
علت، فکر انقلابي شهيد صدر بود، شهيد صدر سالي که اعدام شد، 48 سال داشت يعني هنوز جوان به حساب ميآمد، ولي حتي مراجع آن روز به ايشان عشق ميورزيدند. از مرحوم آيت اللّه العظمي خويي نقل شده که به ايشان گفتند شهيد حزب دارد، آقاي خويي فرمود که من هم عضو آن حزب ميشوم. يعني شخصيتي بود که هر کس بشنود يا ببيند يا بخواند عاشقش ميشود. شهيد صدر به عنوان يک منبع آگاهي و يک منبع تحرک انقلابي به حساب ميآمد. ايدئولوگ انقلاب بود، نه فقط آن زمان تابع او بودند بلکه تفکرات مرحوم شهيد صدر ميتواند در جهان، سازندهي حرکت انقلابي براي کل تودهها باشد.
* با توجه به مسئوليتي که در انقلاب اسلامي و همچنين ارتباطات بين الملليابي که داشتيد، از نقش بينالمللي شهيد صدر و تأثيرات شهيد صدر در جنبشهاي مختلف يا در فضاهاي علمي مختلف بفرماييد.
ما واقعاً کوتاهي کرديم، دنبال شناخت اين نقش نرفتيم. ولي چند بارقهاي هست که نشان ميدهد ايشان نقش عظيمي داشتند. شما ملاحظه کنيد يکي از متفکرين بزرگ اقتصاد اسلامي امروز دکتر احمد محمد علي، رئيس بانک توسعهي اسلامي که بزرگترين بانک جهان اسلام است، خودش ميگفت آن روز دانشجو بوديم، همين که کتاب «اقتصاد ما» به دست ما آمد و خوانديم، اصلاً يک انقلابي در وجود ما و در تفکر ما به وجود آمد، ما خودمان هم ترديد داشتيم آيا اقتصاد در اسلام هست؟ مکتب اقتصادي هست؟ وقتي که شهيد با اين حرکت مستدل و علمي و تقريبي اين کتاب را نوشت – تقريبي يعني فقط فقه شيعه نبود، فقه همهي مذاهب را مرحوم شهيد ميديد و آن قاعدهاي را که به دست ميآورد، با در نظر گرفتن تفکر متفکران به دست ميآورد- اين يک انقلابي در ذهن و شخصيت ما شکل گرفت، خب اين يک نمونهاي از تأثير اين کتاب است.
نمونهي ديگر اين است که خب ميدانيد وهابيها با فقه شيعه مخالفند، ولي در يک دانشگاه سعودي مجبور شدند کتاب «اقتصاد ما» را براي شناخت مکتب اقتصادي اسلام درس بدهند. يا نامهاي هست از يکي از متفکرين عرب به نام «زکي نجيب محمود»، که نامهاي به مرحوم آقاي صدر مينويسد و ميگويد «وصلتني الانجم الثلاث في الفکر العربي» سه ستارهي درخشان در ايدههاي عرب يعني مقصود سه کتاب اقتصاد ما، فلسفهي ما و تئوري منطقي استقراء به ما رسيده است، از اين کتابهاي شهيد صدر به عنوان سه ستارهي تفکر عرب تعبير و تشکر ميکرد.
قصههايي از اين قبيل نشان ميدهد که اگر خوب کار ميکرديم يا حتي خوب کار بکنيم ميتوانيم فکر مرحوم آقاي صدر را به عنوان يک فکر سازندهي عظيم به جهان اسلام ارائه بدهيم.
* آيا در فضاهاي غير اسلامي و اروپايي ارتباطي با تفکر شهيد صدر وجود دارد؟
بله، مثلاً ترجمههايي که از کتاب مرحوم شهيد در ژاپن توسط يک استاد غير مسلمان انجام شده است يا ترجمههايي که در اروپا انجام گرفته است، البته به نظر بنده اين ترجمهها خيلي کم است، بايد به زبانهاي زندهي دنيا ترجمه کنيم، ولي همين که اقبال به ترجمهي کتابهاي «اقتصاد ما» و «فلسفهي ما» شده است، معنايش اين است که تقدير شده است و عظمت علمي اين کتابها را متفکرين جهان به دست آوردهاند.
* يکي از سؤالات خيلي مهم نقش شهيد صدر در انقلاب ايران هست و ارتباطي که ايشان و شاگردان ايشان با پيروزي انقلاب اسلامي ايران دارند، در اين زمينه اگر نکته يا خاطراتي داريد بفرماييد.
مسألهي عشق مرحوم شهيد صدر به مرحوم امام کاملاً نمايان بود. شاگردانش را تشويق ميکردند که به درس حضرت امام برويد، خودشان خيلي براي ملاقات امام اهميت قائل بودند و ارتباطشان قوي بود ولي اين عشق زماني بيشتر نمايان شد که انقلاب اسلامي ايران پيروز شد، واقعاً مرحوم آقاي صدر در مسألهي تأييد انقلاب و تشويق ديگران به تأييد انقلاب سر از پا نميشناخت. وقتي که مسألهي قانون اساسي مطرح شد، چند جزوه براي هدايت نويسندگان قانون اساسي نوشتهاند که حالا هم هست. در واقع مسألهي عشق است. اصلاً نامه نوشتند به امام که من مرجعيتم -آن وقت مرجع بودند، شايد نصف عراق مقلدش بودند - و همهي امکاناتم را در خدمت رهبريت شما قرار ميدهم، هر چه ميفرماييد من انجام ميدهم. اين دلالت دارد بر عشق مرحوم شهيد به حرکت انقلابي امام.
* آن جزوهها در قانون اساسي تأثير هم داشت؟
ما که شاگردان بوديم، از آن جزوهها استفاده کرديم و پيشنهاداتي به نويسندگان تدوين قانون اساسي تقديم کرديم و به نظرم اثرات خوبي را گذاشت.
* از شهيد بهشتي که در تدوين قانون اساسي مسئول بودند نکتهاي در مورد اين جزوهها شنيديد؟
نه من چيزي در اين خصوص نشنيدم، ولي ميدانم که شهيد بهشتي و مرحوم شهيد مطهري و خيلي از رهبران انقلاب و شاگردان امام به شهيد صدر عشق ميورزيدند، من حتي معتقدم که آدم يک تطابق شبه کاملي بين تفکر شهيد مطهري و شهيد صدر پيدا ميکند که نميتواند بگويد کدامشان از ديگري گرفتهاند، با اينکه همديگر را شايد نديده باشند. حضرت آيتالله خامنهاي با ايشان ملاقات داشتند و ايشان را تجليل و تکريم کردند و پيامهاي جالبي دربارهي مرحوم شهيد داشتند. اينها نشان ميدهد کساني که تحت رهبري مرحوم امام بودند يک تفاعل و رابطهاي با مرحوم آقاي صدر داشتند.
چه توصيهاي به علاقمندان به تفکر شهيد صدر داريد؟
من توصيهام به کل طلاب جوان، چه شيعه و چه سني اين است که به سير فکري و سير مطالعاتي ايشان بپردازند، فکر ايشان را دقيقاً الگو قرار بدهند. اين حرکت ميتواند ضامن رسيدن آنهايي که استعداد دارند به اهدافشان باشد.
هنوز با گذشت تقريباً چهل سال از شهادت شهيد صدر، انديشهي ايشان را تازه ميدانيد؟
کاملاً، شما ميدانيد که در چند سال بعد از شهادت شهيد، ما توانستيم در ايران يک اجلاس بزرگ جهاني برپا کنيم، اين اجلاس از طرف سازمان فرهنگ و ارتباطات بود که آن موقع من رئيسش بودم. يک اجلاس عظيمي برپا کرديم و حضرت آيتالله خامنهاي پيام دادند، ايشان در آن پيام از همهي طلبهها خصوصاً جوانان خواستند که ايشان را الگوي خودشان قرار بدهند و به اين شخصيت نزديک بشوند.
من آرزو دارم همهي محققين و مؤلفين فکر آقاي صدر را بفهمند و بشناسند، البته شناخت فکر ايشان نياز به دقت و تأمل دارد، مثلاً نظريهي شبکهي مالکيتها را هرکس به آساني نميتواند بفهمد. بعد از آن براي ارائهي اين نظريه يا حتي تکميل آن تلاش کنند. مرحوم آقاي صدر دربارهي کتاب «اقتصاد ما» فرمودند يک نوع اجتهاد در شناخت مکتب اقتصادي اسلامي است، انتظار هم داشتند که يکي ديگر بيايد، شبيه اين اجتهاد را در اين زمينه بکند، ولي متأسفانه نديديم هيچ متفکري در کل جهان اسلام، نه شيعه و نه سني، اين استنباط تئوري را يا يک تئوري ديگري را داشته باشد. علماي مکتب اهلبيت (عليهمالسلام) يک گنج عظيمي دارند به نام شهيد صدر، بايد اين گنج را بشناسند و به جهانيان بشناسانند.
سيام*3061* 1336
انتهاي پيام /*
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۴۰۸۹۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معلم انقلابی باید در کشور تربیت شود
به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام سید محمد عبدالنبی موسوی فرد عصر امروز یکشنبه در جلسه شورای اداری خوزستان که در سالن شهید هاشمی استانداری برگزار شد، اظهار کرد: انجام عمل سخت است ولی حفظ و نگهداری آن از انجام عمل سختتر است. در تاریخ نمونهها فراوان است به طور مثال شیطان ۶ هزار سال عبادت کرد اما در یک لحظه آن را بر باد داد.
نماینده ولی فقیه در خوزستان عنوان کرد: روز شهادت شهید مطهری به نام روز معلم نامگذاری شده است زیرا گلوگاه انقلاب اسلامی آموزش و پرورش است و اگر بخواهیم به قلههای تربیت فرزندان انقلاب راه پیدا کنیم باید معلمی در تراز انقلاب اسلامی که نمونه آن شهید مطهری است، داشته باشیم.
وی افزود: اگر امروز در عرصه معرفتی پیش رفتهایم حاصل زحمات حوزههای علمیه در سراسر کشور به ویژه قم است که محصول آن امام عظیمالشأن، مقام معظم رهبری و پس از آنها علمای بزرگ هستند.
نماینده ولی فقیه در خوزستان اظهار کرد: اگر بخواهیم در انقلاب اسلامی بعد از ۴۵ سال به سمتوسویی برویم که نیروهای پا به کار انقلاب را تحویل جامعه بدهیم که یکی از حلقههای مفقوده است، باید به آموزش و پرورش توجه ویژه شود.
حجت الاسلام موسوی فرد با بیان اینکه باید در آموزش و پرورش تمام برنامهریزیها انجام شود، تصریح کرد: شخصی که میخواهد فرزند ما را تربیت کند باید اول خودش تربیت شده باشد؛ لذا وزیر آموزش و پرورش و مجموعه فعال در این زمینه باید زحمتهایی را برای خود متحمل کنند که دستاورد آن را در انقلاب اسلامی ببینیم. در استان خوزستان نیز همین گونه است همه اشخاص باید کمک کنند تا سربازان در تراز انقلاب اسلامی را تحویل جامعه بدهیم.
وی بیان کرد: مجموعه افرادی که در کشور فعالیت میکنند، انقلابی هستند به تعبیر حضرت آقا در کل کشور ممکن است در خیلی از مسائل اقتصادی خودشان را نشان ندهند ولیکن من نسبت به عملکرد این دولت خیلی خوشایند هستم.
نماینده ولی فقیه در خوزستان گفت: ۱۰ هزار کارخانههای خرد و کلان که در این کشور تعطیل شده بودند به فعالیت برگشتند اما با نقطه مطلوب خیلی فاصله داریم که باید تلاش کنیم در این فرصت باقی مانده بتوانیم برای رسیدن به نقطه مطلوب به کارها شتابی بدهیم. همچنین با توجه به فرمایش آقا که امسال را به نام جهش تولید نامگذاری کرده است اکنون دیگر کارها به تولید بسنده نمیشود.
حجت الاسلام موسوی فرد ادامه داد: اگر در این مشارکت تسهیلگری از ناحیه دولتمردان اتفاق بیفتد و مردم را به معنای واقعی سهیم کنیم، امسال میتوانیم ثمره شعار سال را بچشیم.
وی با بیان اینکه تقریباً ۳۰ شهرستان در خوزستان وجود دارد، اظهار کرد: کارهای خیلی خوبی صورت گرفته اما اگر در هر شهرستان و شهرهای آن در یک تا ۲ نقطه که مورد نظر مردم است، کار محقق شود تا مردم ببیند میتوانید به عنوان الگو معرفی کنید، لذا شهرداریها و شورای شهر تلاش کنند تا این اتفاق صورت گیرد.
کد خبر 6091536