تنفر از همسر و سه راهي که در پيش رو داريد
تاریخ انتشار: ۲۶ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۴۳۲۹۷۸
خبرگزاري آريا -
تنفر از همسر
واقعيت اين است که بعضي زوجين در طول زندگي مشترک، اين احساس را دارند که همسرشان شخص مورد علاقه و ايده آل آن ها نيست و از اين موضوع احساس ناراحتي مي کنند. اين احساسي است که بسياري از افراد متاهل آن را تجربه کردهاند اما براي برخي افراد، حسي کوتاه مدت و گذرا است و براي برخي ديگر احساسي مداوم و پايدار است که بر زندگي مشترک آن ها سايه افکنده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بي علاقگي به همسر
براي درک بيعلاقگي همسرمان به خود، بايد به نشانههاي رفتاري او توجه و با دقت آنها را ريشهيابي و بررسي کنيم.
نشانههاي بيعلاقگي در زوجها:
- احساس نااميدي و غم و تنهايي
- توجه نکردن به يکديگر
- عصبانيت و تحريکپذيري
- کاهش تعهد به طرف مقابل و درست انجام ندادن مسووليتهاي معمول
- توهين و تحقير
- کاهش تمايل جنسي به هم
- و در مجموع کاهش صميميت و کمتر شدن گفتوگوها بين زن و شوهر
تنفر نسبت به همسر
همهي رابطهها پستي و بلنديهايي دارند؛ گاهي شديد و گاهي به شدت احساس بدبختي ميکنيد. هر دو وضعيت کاملا طبيعياند. اما اگر به جايي رسيديد که احساس کرديد واقعا از همسرتان متنفريد پس بايد مکث کنيد.
گاهي اين خانه از پاي بست ويران است....
به علت بسياري از سهلانگاريها و جدي نگرفتن برخي اختلافات پيش از ازدواج،مشکلات بسيار زياد و جدي در زندگي مشترک آينده شما ايجاد ميشود. اين مشکلات همان اختلافاتي است که آنها را ساده و قابل حل انگاشتيد؛ که مدتي بعد از ازدواج و پس از خوابيدن شور و هيجانتان در زندگي مشترکتان نمود پيدا کردهاند.
شما پيش از ازدواج بررسي هاي لازم را نکرده و احتمالا از يک سري معيارهايي که داشتهايد گذشته و گاها با وجود فهميدن موارد منفي از نظر شما در طرف مقابلتان، از آنها چشم پوشي کردهايد.
به هر حال اکنون شما وارد يک زندگي مشترک شده و زن و شوهريد، حتي ممکن است فرزندي هم داشته باشيد. به هم زدن يک ازدواج کار سادهاي نيست و طبعات منفي فراواني دارد. بنابراين نبايد به راحتي قيد اين زندگي را زده و کم بياوريد. بايد براي ساختن و سر و سامان دادن به زندگيتان تلاش کنيد.
تنفري گذرا
هميشه تنفر از همسر پايه و اساسي منطقي ندارد. گاهي اين حس تنفر ناشي از تغييرات هورموني بدن است. اين تغييرات به ويژه در خانمها در دورههايي مثل دوران بارداري، دوران پريودي و... رخ ميدهد و ممکن از حس تنفر نسبت به همسر را بر انگيزد.
و يا در برخي موارد با اختلافات نظر و بحث و دعوايي که بينتان پيش ميآيد، به اين فکر ميکنيد که از همسرتان متنفر هستيد. اما اين ناشي از عصبانيت شما بوده و پس از آشتي کردن با او باز هم علاقتان جايگزين حسهاي منفيتان نسبت به او ميشود.
معمولا آدمها به جاي اينکه در مورد احساس ناراحتي و نارضايتي خود در موقعيتي حرف بزنند، از کلمهي «متنفرم» به عنوان يک ابراز احساسات کلي استفاده ميکنند.
اين جملهاي است که اغلب از سر خستگي و فرسودگي به زبان ميآيد يا به عنوان راهي براي بزرگنمايي کردن شرايط. شايد هم عدهاي واقعا منظورشان نفرت باشد و قصدشان جدايي، اما به هر حال کلمهي «متنفرم» کلمهاي واپس گرايانه است.
در مواردي اين حس تنفر به همسر واقعي است و ممکن سالهاي سال با وجود زندگي زير يک سقف با فرد همراه باشد. در اين موارد پيشنهاد ميکنيم هرچه زودتر به يک روانشناس و مشاور خانواده مراجعه کرده، علت آن را ريشهيابي و در صدد برطرف نموندن آن عامل برآييد. زيرا نفرت حس بسيار قوي است و وجود آن در رابطه زناشويي ميتواند زندکيتان را متلاشي کند.
اگرد تنفر شما بر اساس عقيده و رفتار ناصحصح همسرتان باشد روانشناس با شيوههاي درماني به توجيه او و اصلاح اختلالات رواني و شخصيتياش ميپردازد. گاهي ممکن است خود شما راه نادرستي در پيش گرفته و اين حس تنفر ناشي از عمل نادرست شما و عکسالعمل همسرتان به آن باشد. مشاور شما را به سمت عملکردي مناسب در زندگي مشترک هدايت کرده شما را به نقطهاي مشترک ميرساند.
راهکارهايي براي بر طرف کردن تنفر نسبت به همسر
3 راهي که پيش رو داريد
- در صورتي که از همسرز خود متنفريد، شما 3 راه در پيش رو داريد. اولين گزينه اين است که با همين روال به زندگي ادامه دهيد که مهم ترين پيامد اين روش آسيبهاي جبران ناپذيري است که به فرزندان تان وارد خواهد شد.
- دومين گزينه اين است که از همسرتان جدا شويد البته طلاق پديده اي است که عوارض و دشواري هاي بسياري را به همراه دارد و در شرايطي که شما در آن قرار داريد، به هيچ عنوان براي راه حل توصيه نمي شود. گرچه طلاق انتخاب آخر است اما بايد زماني به اين انتخاب به صورت جدي انديشيد که قدرت مقابله با عوارض و دشواري هاي آن در فرد وجود داشته باشد و صد البته راه ديگري براي حل مشکلات وجود نداشته باشد.
- سومين گزينه که پيشنهاد مي شود اين است که براي بهبود رابطه تان به مشاور مراجعه وتلاش کنيد تا زندگي تان را دوباره بازسازي کنيد.
توصيه هايي براي از بين بردن حس تنفر نسبت به همسر
- روي چيزهايي که دوست داريد تمرکز کنيد:
روي چيزهايي تمرکز کنيد که در وجود همسرتان دوست داريد. هيچ چيزي تماما خوب يا تماما بد نيست. در نظر گرفتن نقاط قوت همسرتان و ويژگيهاي مثبت او به شما اجازه ميدهد موقعيتتان را دوباره ارزيابي کنيد و همه چيز را سياه و سفيد نبينيد. اگر کفهي خوبيهاي او سنگينتر بود، خيلي کمتر احساس بد و منفي خواهيد داشت.
- سهم خودتان در شرايط پيش آمده را پيدا کنيد:
احساس خشم و نفرت معمولا زماني برانگيخته ميشود که اختلالي در رابطه پيش ميآيد؛ نه تنها بين شما و همسرتان بلکه بين شما و خودتان! قبل از اينکه انگشت اتهام را به سوي همسرتان بگيريد، يک خود ارزيابي انجام دهيد. آيا در مورد مشکلي که پيش آمده با همسرتان حرف زدهايد؟ آيا در شرايط پيش آمده کاملا بيتقصيريد؟
اين سوالها به اين معني نيستند که مشکل خود شما هستيد، بلکه قصد ما اين است که به يک نگرش تازهتر و دقيقتر برسيد. ارزيابي خودتان کمکتان ميکند اگر متوجه شديد ابراز نفرتتان بيهوده نبوده پس حالا وقت آن است که با همسرتان وارد گفتگوهاي جديتري شويد.
- به ريشهيابي خشمتان بپردازيد:
گاهي آنقدر حس نفرت و بدبيني جلوي چشمانمان را ميگيرد که به سختي ميتوانيم واقعا اتفاقي که در حال روي دادن است را ببينيم و پرده از آن برداريم. اگر ديديد احساسي که به همسرتان داريد خشم است پس بايد بتوانيد بفهميد اين خشم از کجا ناشي ميشود تا بتوانيد قدم بعدي را برداريد. بسيار نادر است که نفرت بدون علت خاصي سربرآورد و پيدا کردن منشاء اين حس، اولين قدم براي تعيين اقدام بعديست. تا علت خشم و نفرت خود را ندانيد چگونه ميتوانيد براي رابطهتان کاري بکنيد؟
- عامل رنجش خود را بيابيد:
بسيار بسيار کم پيش ميآيد که احساس کسي فقط نفرت باشد، بنابراين خيلي مهم است که ببينيد علاوه بر خشم، چه احساس ديگري در درونتان جولان ميدهد. چيزي که تجربه ثابت کرده اين است که پشت نفرت، خشم است و پشت خشم، رنجش. رنجش و دل آزردگي هم معمولا با اندوه و نااميدي همراه است. پس کاري که بايد بکنيد اين است که مرحله به مرحله به عقب برگرديد و ببينيد نفرت شما از کجا شروع شده.
- براي بروز ساير احساساتتان هم تلاش کنيد:
زنان ياد گرفتهاند که احساس نفرت يا خشم نکنند بنابراين تجربهي اين احساسات در واقع ميتواند اولين علامتي باشد که به آنها نشان ميدهد مشکلي وجود دارد و بايد راه حلي برايش پيدا کنند. زنها اينطور تربيت شدهاند که راضي و شاد باشند و اين باعث ميشود خيلي وقتها احساس واقعي درون خود را سرکوب کنند.
هرگز احساسات واقعي خود را پنهان نکنيد اما اجازه هم ندهيد شما را ذره ذره بجوند و نابود کنند. احساس تنفر زماني ترسناک است که نتوانيد علت بوجود آمدن آن را پيدا کنيد. با خودتان روراست باشيد و با درايت و تيزبيني و البته واقع بيني، ريشهي احساستان را بيابيد.
نفرت زن به شوهرش
عوامل موثر در ايجاد حس نفرت زن نسبت به شوهرش:
- سلطه گري بيش از حد
- متعهد نبودن
- رمانتيک نبودن
- نرسيدن به خود
- اولويت دادن به دوستانشان
- مدام بحث کردن
- عدم مسئوليت پذيري
نفرت مرد به همسرش
دلايل که ميتواند زمينه را براي سرد شدن و حتي نفرت مرد نسبت به همسرش فراهم کند:
- رفتار تحکم آميز زن با شوهر
- بي توجهي زن به رابطه زناشويي
- سرزنش کردن مرد توسط زن
- توجه بيشتر زن به خانواده پدري خود
- رفتار مراقبتي، کنترلگرانه زن با همسر
- تمرکز بيش از حد زن بر روي فرزندان و يا دوستان
- شک و ترديد نابجا و بيش از حد زن
- اهميت دادن و توجه بيشتر زن به کار و ماديات نسبت به همسر
- تمايل شديدي زن براي تغيير دادن شوهر
- اعتماد به نفس پايين، وابستگي، خود کم بيني و... در زنان
- بي توجهي به بهداشت و زيبايي و نرسيدن به خود
گردآوري: بخش زناشويي بيتوته
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۴۳۲۹۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قطبالدین صادقی: تئاترِ اصفهان را احیا کنید
ایسنا/اصفهان قطبالدین صادقی با بیان اینکه اصفهان در تئاتر، صاحب یکی از سنتهای بسیار درخشان است، گفت: برای احیای تئاترِ اصفهان به خلاقیت نیاز دارید، باید کار کنید، پژوهشگر میخواهید، به کُننده نیاز دارید و بدانید که بالاتر از حمایت نهادها، ارادۀ فردیِ آدمها و روشنبینی هنرمندان است که اهمیت دارد.
این پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: آنتونی گیدِنز (جامعهشناس و روانشناس) دربارۀ بازیابی هویت فردی و اجتماعی که قطعاً هویت فرهنگی را نیز شامل میشود جملۀ درخشانی دارد که باید به آن توجه جدی کرد؛ اساس کلام او این است که اول باید داشتههای خود را دستهبندی کنید، یعنی باید مشخص کرد که چه چیزهایی دارید؟ در گذشته چه کردهاید؟ چه چیزی آفریدهاید؟ از چه تکنیکها و روشهایی استفاده کردهاید؟ و چه محتوایی تولید کردید؟ بنابراین برای بررسی هویت، ابتدا باید همۀ این موارد توسط پژوهشگران، شناسایی و دستهبندی شود؛ یعنی در مرحلۀ نخست باید بدانید که صاحبِ چه گذشتهای هستید و در این گذشته چه چیزهایی وجود داشته؟ باید آنها را شناسایی و دستهبندی کنید.
او ادامه داد: نکتۀ دوم برای بازیابی هویت از نگاهِ «گیدِنز» آن است که شناساییِ گذشته به تنهایی کافی نیست، بلکه باید برای آن دست به تولید بزنید، یعنی آن را ادامه دهید و تولیداتِ شما در راستای داشتههای گذشته باشد. اما سومین و مهمترین موضوع این است که این تولیدات باید مداومت داشته باشد، یعنی به شکلی نباشد که الآن کاری را انجام دهید و پنج سال به کار دیگری بپردازید، درواقع باید کارِ خود را پشت سرهم و مانند یک جریان سیال و پیوسته انجام دهید.
این کارگردان، نویسنده و نمایشنامهنویس، تأکید کرد: با رعایت این موارد است که شما صاحب هویت میشوید. هویت، ماندن و ساختن است نه گریختن و خاطره تعریف کردن. خاطرههای نوستالژی هیچ ارزشی ندارند، اما زمانی این گذشته دارای ارزش است که آن را زنده کنید و به واقعیتِ روز تبدیل کرده و برای آن کار کنید و وقت و عمر و ابتکار بگذارید. در این صورت میتوانید هرکاری را انجام دهید.
صادقی افزود: اصفهان از دورۀ صفویه به بعد، نشانههای مهمِ زیادی درخصوص تئاتر مردمی، تئاتر کوچه و بازار، تئاتر مذهبی، و نقالی داشته و از همه مهمتر دارای تئاتر کمیک بوده که در نوع خود در ایران یگانه است و باید دوباره احیا شود، تئاترِ اصفهان را دوباره احیا کنید، بیافرینید.
او که یکی از شخصیتهای اثرگذار در حوزۀ تئاتر و سینمای ایران به شمار میرود، گفت: نباید نشست که ابر و ماه و خورشید و فلک آماده شوند تا شما یک گام بردارید! بلکه اگر لابه لای همین مشکلات و گرفتاریها و بحرانها و گرانی، یک قدم برداشتید عالی است، اما اگر قدمی برنداشتید هیچوقت به جایی نمیرسید.
این هنرمند و مترجم اضافه کرد: آیا گذشتگانِ ما همگی در رفاه بودهاند؟ اصلاً چنین نیست. حافظ را سه بار برای اعدام بردند و آخرینبار وقتی که به خانه برگشت دخترش از ترس و نگرانی، تمام لوحهای شعر او را پاک کرده بود و بعد از آن حافظ دق کرد. در آن شرایط، او حافظ شده است. یا ببینید که چه ستمهایی به مولانا و فردوسی و دیگران شده است! اما خودشان بودند که شرایط را به سود خود تغییر دادند. چگونه؟ با کار، با تلاش و خلاقیت، با ایمان به کار خودشان، صرفنظر از تشویق و تنبیه.
صادقی گفت: من یا کارِ خود را دوست دارم یا ندارم، این کاره هستم یا نیستم؛ اما نباید منتظر باشم تا فلانی من را تشویق یا تنبیه کند. تشویق یا تنبیهِ او در من ذرهای تأثیر ندارد، من کارِ خودم را میکنم.
این استاد دانشگاه افزود: آگاهی بر زیباییشناسیِ کارم و آگاهی بر محتوای درست و آگاهی بر سازنده بودنِ تئاتر، راهنمای من است. من کاری جز این در جامعه ندارم و باید وظیفهام را بهدرستی انجام دهم. باید این تعریف در میان همه وجود داشته باشد، نه اینکه فرد منتظر باشند که فلانی قدمی برای او بردارد و یا کمکی بکند تا او بتواند روی صحنه برود و سرفهای کند! چراکه با این تفکر به هیچجا نمیرسند.
او تأکید کرد: آدمهای بزرگ منتظرِ کسی نیستند، بلکه خودشان شرایط را فراهم میکنند و در بدترین شرایط، خلاقیتِ خود را ترک نمیکنند. قبل از هر چیز با آدمهای دارای اعتقاد کافی به کارشان نیاز دارید.
انتهای پیام