ترجمه استرالیایی دیوان حافظ بازشناسی شد
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۴۶۳۶۹۵
به گزارش خبرگزاری مهر، این نشست به همت مرکز حافظشناسی و کرسی پژوهشی حافظ با همکاری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس و مرکز پژوهشهای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز، با حضور جمعی از دانشگاهیان و اهالی فرهنگ و ادب برگزار شد.
این مراسم که سیصدو بیست ودومین نشست از مجموعه نشستهای مرکز حافظشناسی است با سخنرانی کاووس حسنلی، مدیر مرکز حافظشناسی آغاز شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ضمن خوشامدگویی به حاضران و سپاسگزاری از زهرا طاهری، استاد دانشگاه ملی استرالیا که مهمان و سخنران جلسه بودند درخصوص اهمیت ترجمه گفت: ترجمه مناسب و درست، دری است که به جهانی دیگر باز میشود و راهی است که معنا و مفهوم آثار ارزشمند ما را به ذهن و ضمیر دیگران منتقل میکند.
وی ادامه داد: ترجمه وسیلهای است که از طریق آن میتوان خود را در دیگران گسترد. بیگمان اگر امروز بزرگان ادبی ما در جهان شناختهشده و نامآورند، به همین دلیل است که آثارشان ترجمه شده است. اگر کسی مانند فیتزجرالد انگلیسی نبود، خیام این همه در جهان محبوبیت نداشت.
این استاد دانشگاه بیان کرد: درست است که ترجمهی فیتزجرالد از خیام با خیامی که ما در ایران میشناسیم تفاوتهای بسیار دارد، اما جهان غرب خیام را عموماً از طریق همین ترجمهی فیتزجرالد میشناسد. اگر میشنویم آثار مولوی در چند سال اخیر از پرفروشترین آثار جهان غرب و آمریکاست یکی از دلایل این آوازه ترجمهای است که مثلاً کلمن بارکس از آثار مولانا داشته است و این در حالیست که نه کلمن بارکس و نه پال اسمیت و نه بسیاری دیگر از مترجمان آثار فارسی، با زبان فارسی و با ظرافتهای ادبی این زبان آشنایی ندارند.
حسنلی ادامه داد: در واقع آنچه از طریق ترجمه به نام اشعار حافظ یا خیام یا مولانا در جهان منتشر و خوانده میشود با حقیقت این اشعار فاصلهی بسیار دارد. اما از سوی دیگر هیچ چارهای هم جز تلاش برای ترجمه و البته تلاش برای ترجمه درست نیست.
وی افزود: شعر، بهویژه اشعار حافظ که پر از ایهام و معانی چندپهلوست و شعریست لایهلایه و تودرتو، هرگز تن به ترجمه نمیدهد و آنچه از صافی ترجمه میگذرد، بخش بسیار اندکی از آن شعر واقعیست.
مدیر مرکز حافظشناسی عنوان کرد: برای ترجمه، هم شناخت شایسته زبانِ مبدأ ضروری است و هم شناخت شایسته زبان مقصد. اگر یک اثر ادبیِ فاخر مثل شعر حافظ که پر از پیچیدگیهای زبانی است بخواهد ترجمه شود، افزون بر آشنایی با زبان فارسی، نیازمند درک ظرافتهای زبانی و بیانی شعر حافظ هم هست.
حسن لی اضافه کرد: کدام متن ادبی است که از چنین بختیاری بهرهمند باشد که مترجم آن متن هم بر زبان مبدأ، هم بر زبان مقصد و هم به روح اثر ادبی تسلط داشته باشد و آن را به درستی درک کند؟ با این همه کسی مانند فیتزجرالد به دلیل ذوق شعری و آشنایی با ذائقه مردم مغربزمین ترجمهای را که به نام خیام منتشر کرد چون با ذائقه مردم سازگار بود، مشهور شد و خوانندگان بسیاری یافت. کسی مانند کلمن بارکس که خودش زبانشناس و شاعر است و کسی مثل پال اسمیت که شاعر است به دلیل همین ذائقه شعری اگر زبان مبدأ را هم نشناسند، چون زبان مقصد را خوب میدانند اگر ترجمه مناسبی فراهم آورند، ترجمهی آنها در زبان مقصد علاقهمندان بسیاری میتواند داشته باشد. با این همه، همیشه باید به یاد داشته باشیم که این ترجمهها با اصل اثر که در زبان مبدأ پدید آمده است، بسیار فاصله دارد.
کد خبر 4593426منبع: مهر
کلیدواژه: مرکز حافظ شناسی حافظ شیرازی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۴۶۳۶۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چگونه آنفلوآنزای اسپانیایی ۱۹۱۸ جهان را دگرگون کرد
خبرگزاری علموفناوری آنا- هدا عربشاهی: عنوان عالمگیری آنفلوآنزای اسپانیایی برای ما مردم زیسته در سومین دهه قرن ۲۱ که دیری نیست از کابوس کووید-۱۹ تقریبا رهایی یافتهایم، خیلی غریب نیست. ویروس آنفلوآنزا اوایل سال 1918 در صبحی بهاری از تب و گلو درد آشپز کمپ فانستن در درمانگاهی در ایالت کانزاس به ثبت رسید. نام این آشپز آلبرت گیچل بود. تا ظهر همان روز در درمانگاه بیشاز صد مورد گلودرد و تب و سردرد گزارش شد.
در هفتههای بعد، تعداد بیماران آنچنان زیاد شد که افسر پزشک مخصوص کمپ درخواست کرد سولهای برای اسکان همۀ آنها تهیه شود. شاید این آشپز نگونبخت نخستین فرد مبتلا به آنفلوآنزای اسپانیایی نبوده باشد. از سال ۱۹۱۸ تا روزگار کنونی مردم پیوسته دربارۀ نقطۀ آغاز این عالمگیری گمانهزنی کردهاند.
کتاب سوار رنگپریده به قلم لورا اسپینی که به تازگی با ترجمه ساقی نخعیزاده و بههمیت نشر آفتابکاران منتشر شده با پیشگفتاری مسعود یونسیان آغاز میشود. یونسیان که خود استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران است دربارۀ این کتاب ارزشمند معتقد است که هرچند نویسنده این کتاب را در سال ۲۰۱۷ نوشته یعنی دو سال قبل از بروز عالمگیری کووید-19 ولی بسیاری از موضوعاتی که در این کتاب به آنها پرداخته شده آنچنان شبیه مشکلاتیاند که در پاندمی اخیر تجربه کردهایم که خواننده ممکن است تصور کند این کتاب بعد از رخداد ویروس کرونا در جهان و در سال ۲۰۲۰ به نگارش درآمده است.
از نکات برجستۀ کتاب لورا اسپینی این است که او در شیوۀ نگارش کتاب ضمن انطباق با اصول مدرن اپیدمیولوژی به این اثر ماهیتی رمانگونه داده بهگونهای که خواننده را مشتاق و ترغیب به مطالعه آن میکند.
مسعود یونسیان میگوید که کلیه فصول کتاب را بعد از ترجمه خوانده و از دقت و امانتداری ساقی نخعیزاده در مقام مترجم، به شگفت آمده و از اینرو، بهعنوان متخصص اپیدمیولوژی مطالعۀ این کتاب را نه فقط رای عموم جامعه مفید دانسته که بهویژه برای استادان و دانشجویان رشتۀ اپیدمیولوژی ضروری میداند.
مقالات اسپینی را مجلات نشنالجئوگرافیک، نیچر، اکونومیست و دیلیتلگراف منتشر کردهاند. او همچنین دو رمان به نامهای «دکتر» و «زندگان» و یک کتاب در حوزۀ تاریخ شفاهی به نام «خیابان مرکزی: سیمای یک شهر اروپایی» نوشته است.
اسپینی در «سوار رنگپریده» داستان این بیماری عالمگیری کمتوجه شده را بازگو میکند و از هند تا برزیل، از ایران تا اسپانیا و از آفریقای جنوبی تا اوکراین آن را ردیابی میکند. او با تکیه بر یافتههای آخرین تحقیقات در رشتههای ویروسشناسی، همهگیرشناسی، روانشناسی و اقتصاد فاجعهای را روایت میکند که پیامدهایش طی چند دهه عالم بشریت را دگرگون کرد و امروزه هم همچنین اثرش را به رخ میکشد. کتاب سوار رنگپریده تاکنون به بیست زبان دیگر ترجمه شده است.
انتهای پیام/