Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «قدس آنلاین»
2024-04-26@04:34:13 GMT

پنجره مغز پسته ای «فومن»

تاریخ انتشار: ۳۰ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۴۸۶۹۳۰

پنجره مغز پسته ای «فومن»

دقیق به عکس جنابِ پدر نگاه می کنم. انگار او هم رضایت دارد به نقل خاطره ای که جدا کرده ام از دریای خاطراتش.

به گزارش قدس آنلاین، در قفسه خاطرات پدر نظامی ام می چرخم. دانه به دانه شان را می گذرانم از نظر. خوب و بد، کوتاه و بلند، کهن و کهن تر، زشت و زیبا. آنقدر که رودخانه ای از صدا جاری می شود در سرم. صدای جناب سروان.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به خودم نهیب می زنم فوق العاده نیست داشتن پدری درجه دار؟ از آنها که کلاه و لباس فرم و خاطره و امنیت توی دست و بال شان پُر است و میانِ اینهمه رنگ و لعاب فریبنده انتخاب کرده اند فداکار باشند، جانفشان باشند، پلیس باشند.

دقیق به عکس جنابِ پدر نگاه می کنم. انگار او هم رضایت دارد به نقل خاطره ای که جدا کرده ام از دریای خاطراتش.

این روایت را همیشه با یک شروع ثابت شنیده ام؛ «پدرِ بچه، یک ریز قسم می خورد خدایا تفنگ شکاری ام را می دهم اگر فاطمه پیدا شود. این من، این شاهرگم.»

پدر تعریف می کرد تابستانِ چهاردهمین سال خدمتش بود و از آبادان منتقل شده بودند به فومنِ گیلان.

از قضا بین پاسگاه و خانه مان ده دقیقه ای بیشتر راه نبود و آنروز او داشت چند قوطی رنگ را می رساند به مادر برای نونوار کردن در و پنجره ها که وسط راه، چشم اش به دخترک پنج ساله هاج و واجی می اُفتد که زیر درختی چمباتمه زده.

خودش را فی الفور می رساند به دختر کوچولو شیشه شیر بدست.

دخترک با هیجان کودکانه ای می گوید: سلام. سلام. می دونم کی هستید. شما بچه دزد نیستید. ببینید محمد بیچاره! شیرش پیش منه. نمی دونید گشنه اش که بشه جیغ هاش چقد بلنده. آبجی و داداشی و مامان و بابام گم شدن یکهو.

که گویا پدر خندان از او می پرسد: از کجا فهمیدی بچه ها را نمی دزدم؟

بخاطر کلاه تون. مامانم گفته شما بهترین آدمِ خیابونید!

پدر با چهار قوطی رنگ و فاطمه، آنروز می آید خانه. قصه ها از خوشمزگی آن ظهر و دمپختک اش شنیدم. از فاطمه که با دست های نقلی اش - مُصر - پنجره ای را مغزپسته ای رنگ کرد و از ۴۸ ساعتی که جناب سروان نخوابید تا ماموریت تازه اش را به سرانجام برساند.  

یک ساعت بعد - فاطمه ی گمشده - برعکس پدر، راحت به خواب می رود... روی دوش مأمور نخوابیده قانون... از قضا خانواده دخترک همان حوالی میهمان بوده اند که در تلاقی با پدر می رسند پاسگاه.

جناب سروان تعریف می کرد به محض بیدارشدن و دیدن خانواده، فاطمه به تاخت شیشه محمد را می رساند به مادرش و فریاد می زند: آخ جون! داداشی دیگه گرسنه نمی مونه.

یادش بخیر... پدر تَه این خاطره همیشه می گفت: بابای فاطمه زار می زد منِ سنگدل آن بُز کوهی را نفهمیدم. فقط شلیک کردم. باورتان نمی شود، قریب یک ساعت مادری داشت دورِ بچه اش می چرخید و خون ها را می لیسید.

انتهای پیام /

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: آبادان پاسگاه پدر پلیس جناب سروان خاطره شکارچی فومن گم شده نظامی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۴۸۶۹۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بومی سازی قالب پنجره

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، با این فناوری جدید، مقاومت و عمر پنجره‌های دو جداره بیشتر می‌شود.
(گزارش)

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

دیگر خبرها

  • از تولید مسکن تا آخرین وضعیت ابر پروژه باغ راه حضرت فاطمه
  • نامه وزیر دفاع به قالیباف
  • پیام وزیر دفاع ایران به محمدباقر قالیباف+ جزئیات
  • پیام تشکر وزیر دفاع از مجلس شورای اسلامی
  • تشکر وزیر دفاع از مجلس بابت تصویب تشکیل «سپند»
  • تخریب برخی از خانه‌ها و اراضی کشاورزی بخش کویرات آران و بیدگل
  • دختران کبدی قم در جمع ۱۶ تیم برتر کشور
  • بومی سازی قالب پنجره
  • پیشنهاد شهروند نی ریزی برای جلوگیری از خشکسالی در پی خشک شدن درختان پسته
  • قدردانی حیدر فرمان از وزیر ورزش برای مسابقات کوراش پوریا ولی