سعدی را در قرن هفتم حبس نکنیم
تاریخ انتشار: ۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۵۰۲۴۷۱
«سعدی شاعر قرن هفتم است و مهمترین آثار او بوستان و گلستان است» چه فرقی میکند سعدی شاعر کدام قرن است؟ چه فرقی میکند قرن هفتم به دنیا آمده و زیسته است یا هشت یا ده؟ مگر سعدی اندیشمندی است که بشود او را در حصار زمان محدود کرد؟ اما آنچه در خاطر جوانان ما از سعدی مانده است، همین دو جمله است.
به گزارش ایمنا، نسل جدید دیگر با حافظ و سعدی و فردوسی و.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کمتر جوانی است که لذت تصویر سازی یک شعر سعدی یا حافظ را درک کرده باشد و بتواند درباره جهان بینی و نگاه این شاعران به دنیا صحبت کندیا با آنها انسی داشته باشد.
جوان منتقد امروز چیزی از نقد اجتماعی و سیاسی سعدی نمیداند؛ و نمیداند که سعدی در داستانهایش در گلستان و اشعارش در بوستان به نقد گفتارها و کردارهای میپردازد که او هم در عصر حاضر از آنها گلایه مند است، تیغ تیز نقد سعدی حاکم و عام مردم نمیشناسد و قهرمانی که او بدنبالش است تا کلامش را با دیگران به اشتراک بگذارد، سعدی است، نیازی نیست تا گلایههایش را در قالب نام پرفسور فلان و دکتر بهمان وکوروش و داریوش عرضه کند که سعدی برای بیشتر دردها و گلایههایش جملهای نغز یا نظمی قابل فهم عموم دارد.
جوان امروز نمیداند که سعدی شاعر عشق و زندگی است «سلسله موی دوست حلقه دام بلاست/ هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست» و میتواند مونس خلوتش باشد.
سعدی جایگاهی ویژه در فرهنگ عمومی داشته است به گونهای که گلستانش در کنار قرآن در مکتبخانهها تدریس میشد و بیش از ۷۰ اثر به سیاق گلستان نوشته شده است. شعر سعدی نه تنها بر فارسی زبان که بر دیگر ملل نیز تأثیر گذاشته است.
ارنست رنان زبان شناس، مورخ و نویسنده فرانسوی درباره سعدی میگوید: «سعدی واقعاً یکی از نویسندگان ماست. ذوق سلیم و تزلزل ناپذیر او، لطف و جذبهای که به روایاتش روح و جان میبخشد، لحن طنز آمیز و پر عطوفت او که با آن معایب و مفاسد بشری را گوشزد میکند این همه اوصاف که در نویسندگان شرقی به ندرت جمع میآید او را در نظر ما عزیز میدارد.»
ابن بطوطه در سفرنامه خود که در قرن هشتم به نگارش درآورده است به شعری (تا دل به مهرت دادهام در بحر فکر افتادهام/چون در نماز استادهام گویی به محراب اندری) از سعدی اشاره میکند که خنیاگران چینی در قایق آن را ناقص میخوانند.
لازار کارنو (۱۷۵۳ تا ۱۸۲۳ م) به سعدی عشق میورزید آنچنان که نام فرزند و نوهاش را سعدی گذاشت.
اما چرا سعدی با این اوصاف در میان نسل جوان جایگاهی که باید داشته باشد را ندارد؟ بخشی از آن مربوط به در دوران تجدد گرایی در ایران است که هجمه به این شاعر و متفکر آغاز شد و کسانی چون میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا آقاخان کرمانی، احمد شاملو، نصرت رحمانی، اسماعیل خویی و.... دوران سعدی را تمام شده دانستند و این سر آغازی بود بر افول سعدی در بین مردم که تجدد را در کنار گذاشتن امثال سعدی میدانستند؛ در حالی برای ساخت بنایی جدید لزومی بر خراب کردن بنا رفیع گذشته نیست و سعدی، حافظ، فردوسی مولانا و... مانعی بر مدرن شدن ایران نیستند.
مشکل آنجاست که این اندیشمندان را در محدوده قرنهایشان زندانی کردهایم و فراموش کردهایم که رمز ماندگاری این شاعران فرا زمانی و مکانی بودن آنهاست و انسان با ویژگیهایش و رذایل و فضایلش از دوران باستان تا کنون فرقی نکرده است و تنها زندگی او با تکنولوژی آسودهتر شده و برخی رذایل و فضایلش از قرنی به قرن دیگر کمرنگتر و یا پررنگتر شده است و نمیتوان اندیشمندانی را که به ماهیت وجودی انسان و دغدغههایش پرداختهاند، کنار گذاشت زیرا صدای آنها صدای است که در دهکده جهانی شنیده و درک میشود و کنار گذاشتن آنها اتلاف سرمایه در دنیای مدرن است. البته این نکته را نیز باید گفت که این به معنای قهرمان سازی، عدم نقد اندیشه و مسلک و پیروی بی چون و چرای این بزرگان نیست.
به نظر میرسد مشکل دوم در عدم استقبال جوان از آثار بزرگان ادبیات از جمله سعدی، سیستم آموزشی است که ادبیات را به درس ملال آوری تبدیل کرده است که به جای نشاط، باعث خستگی میشود. ادبیات یک علم است اما علمی که اگر جای دل در آن خالی شود؛ حلاوتش را از دست میدهد. ادبیات را میشود حفظ کرد اما قبلش باید فهمید، درک و حس کرد.
آموزش ادبیات، انداختن نوجوان در ورطه شعری سرشار از آرایههای ادبی و لغات سخت و مفاهیم پیچیده نیست، هنر آموزش ادبیات علاقه مند کردن و بهره بردن از ادبیات است که میتواند برای زندگی آرامش بخش و مفید باشد. اما متاسفانه در تدوین کتاب های درسی این نگاه مورد نظر نبوده است و کتاب ها بیشتر کنکوری تدوین شده است.
نیاز است کتاب های ادبیات بر پایه کاربردی کردن ادبیات برای زندگی ایجاد انس و الفت با نوجوانان تدوین شود و شاعران در محدوده قرنهایشان و نام آثارشان اسیر نشوند تا وقتی یک جوان ایرانی میخواهد از سعدی بگوید این جمله را تکرار نکند «سعدی شاعر قرن هفتم است و مهمترین آثار او بوستان و گلستان است.»
امروز یکم اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی است. شاعری که فقط شاعر قرن هفتم نبود بلکه شاعر دیروز و امروز است. شاعری که میتوانیم با او به دهکده جهانی برویم. شاعری که صدایش را بسیاری در دنیا شنیدهاند و شیفتهاش شدهاند و ما این شیفتگی را فراموش کردهایم؛ باید یکبار دیگر خوب گوش کنیم، صدای سعدی نوایی خوش دارد «سعدیا خوشتر از حدیث تو نیست/ تحفه روزگار اهل شناخت»؛ «آفرین بر زبان شیرینت/کائن همه شور در جهان انداخت»
یادداشت از: لیلا شکوه فر، کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی
منبع: ایمنا
کلیدواژه: بوستان و گلستان روز بزرگداشت سعدی سعدی شعر سعدی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۵۰۲۴۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شاعری که براساس دانش ادبی شعر نسروده!
فرهاد طاهری، پدرش، محمدحسین طاهری را شاعری میخواند که براساس قریحه شعر سروده نه براساس توانایی دانش ادبی میگوید او به جریانهای ادبی رایج، کمترین اعتنایی نداشت. با توجه به اینکه در شهری میزیسته که زبانهای تاتی تاکستانی و ترکی رایج است، اشعارش در تحکیم وحدت ملی و تقویت زبان فارسی بسیار مهم است.
فرهاد طاهری، دانشنامهنگار و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران دیوان اشعار پدرش، محمدحسین طاهری را گردآوری و به تازگی راهی بازار نشر کرده است. او در گفتوگویی مکتوب با ایسنا درباره ویژگی شعرهای این دیوان توضیح داده است.
متن گفتوگو در پی میآید:
در ابتدا درباره این دیوان شعری توضیح میدهید؛ درباره سبک شعری شاعر، تعداد اشعار و مضمونهایی که در این شعرها به کار گرفته شده است.
پیش از پاسخ دادن به پرسشهای شما، لازم میدانم از توجه آن خبرگزاری پرمخاطب به انتشار دیوان طاهری سپاسگزاری کنم.
دیوان طاهری مجموعه کامل سرودههای فارسی زندهیاد محمدحسین طاهری است. محمدحسین طاهری (١٣١٣ - ١٣٩٠) از مردم تاکستان و آموزگار و مدیر دبستان در آن شهر بود. دیوان در ۶٢٩ صفحه تدوین شده است که از این صفحات، ٣٠ صفحه نمایه اشعار و اعلام است و حدود ٢٠ صفحه هم پیشگفتار تدوینگر و صفحات پیش از متن است؛ بنابراین ۵٨٠ صفحه، متن اصلی دیوان را شامل میشود و به تقریب میتوان گفت دیوان طاهری دربردارنده حدود ٩ الی ١٠ هزار بیت اشعار فارسی است.
به لحاظ سبک شعر، اشعار دیوان طاهری در قصاید، به سبک خراسانی و در دیگر قالبهای شعر (غزل، مثنوی، ترکیبات و مسمطات و رباعی و دوبیتی) اشعار به طرز سبک عراقی است. در این دیوان، قصایدی آمده که کاملا روشن است شاعر در سرودن آنها به قصاید فرخی سیستانی و ناصر خسرو نظر داشته است. همچنین استقبالها و تضمینهایی که از غزلیات و مسمطات سعدی و غزلیات حافظ کرده پیروی شاعر را از سبک عراقی نشان میدهد. در بعضی از اشعار البته نمونههایی از سبک دوره بازگشت مخصوصا تحت تأثیر اشعار قاآنی کاملا مشهود است اما در سراسر دیوان رد پایی از سبک هندی دیده نمیشود. چند نمونه هم البته شعرهایی در دیوان هست که متأثر از شاعران معاصر مانند افسانه نیما و بعضی غزلیات شاملو و سایه و شهریار است.
ویژگیهای دیوان طاهری
به لحاظ مضامین شعر، میتوانم بگویم اغلب اشعار دیوان طاهری همان مضامین سنتی و قدمایی شعر فارسی است. علاوه بر آن شاعر به مسائل اجتماعی هم توجه کرده است. این نکته را من در مقدمه دیوان مشروح نوشتهام و فکر کنم بهتر است همان توضیح را اینجا برای خوانندگان این مصاحبه عینا نقل کنم :
«درون مایۀ اشعار عمدتا صبغه و حال و هوایی عاطفی و عاشقانه دارد و جنبههای انسانی و اجتماعی نیز در سراسرآن مشهود است . سرودههای طاهری هم، به مانند بسیاری از سرودههای طرز قدمایی، مظهر تمام عیارِ همان دغدغهها و پرسشهای همواره پایان ناپذیر ذهنیت شاعرانۀ هویت و اندیشۀ ایرانی است : پرسش و جستوجوگری از معمای آفرینش و هستی، حیرت و درماندگی، عشق، دلتنگی و هجر و فراق، یأس وامید، حقگزاری و سپاس و ستایش و نکوهش، حسرت برگذشته و پشیمانی، نجوا و گفتوگوهای با خویش و...
شاعر این سرودهها نیز در سراسر اشعار خود به همان احوالات شاعرانه و برخوردار از اوصاف اخلاقی و شخصیتیِ ملهم از طرز نگریستن شاعرانه به عوالم روحی و دنیای بیرونِ خود به تمام و کمال دچار بوده است. به مقتضای شاعرانه اندیشیدن و سخن گفتن، دستخوش «زیروزبرشدنهای عاطفی واحساسی» شده و گاه و بیگاه نیز رشتۀ سخن به دست «قضاوتِ پُر تناقض» داده است.
فارغ از آنچه گذشت، دیوان طاهری همچنین حائز بعضی نکتهها و گفتههایی است به نظر شایستۀ اعتنا و تأملِ بیشتر که بررسی اجمالی آن، چه بسا ذهن و توجه خوانندگان این اشعار را فزونتر معطوف خود کند و آنان را به جزئیات و آگاهیهایی راهنمون شود که در فهم دقیقتر و روشنترِ گذشته شاعر و گذشتههای زادگاه او، فراوان دستگیر و راهگشا باشد.
نخست، خواننده نکته بین دیوان طاهری، از سرگذشت و مهمترین وقایع زندگانی شاعر و نیز از دلخوریها و غمها و شادیها و باورهای فرهنگی و اعتقادی، و از قضاوتها و آراء ستایشگر یا منتقدانه او درباره معاشران و دوستان و اقوام و نزدیکان و حتی از اظهارنظرهای او درباره خانوادهاش مطلع میشود. بخشی از دیوان طاهری، درواقع نوعی شرححالنگاری منظوم است که پاسخدهنده پرسش خوانندگان و جویندگانی است که بخواهند روایت زندگانی شاعر را از زبان خود او بشنوند.
جنبه مهم دیگر دیوان طاهری، گزارشهایی است عمدتا دقیق و مستند و جزئینگرانه (و با ذکر تاریخ) از محیط و رویدادها و پدیدههای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی روزگار و زادگاه شاعر که به روایت او در ضمن اشعاری بسیار، به نظم آمده است مانندِ شکوهها از: مالکیت زمینهای کشاورزی و مصائب زراعت و باغداری، خشکسالی، بلاها و مصیبتهای طبیعی و آسمانی، مسائل درمان و بهداشت و آموزش و پرورش، معضلات بیمه بازنشستگان، تنگی معیشت و حقوق نابسنده فرهنگیان ومعلمان، گرانی و کمبود اقلام و سهمیهبندیها، بیلیاقتی و نادرستکاری صاحبان حرفهها و مشاغل (اعم از وکیل و پزشک و بنا و پیمانکار و...)؛ همچنین گرامیداشت دوران دفاع مقدس از وطن و ادای احترام به شهیدان و اسیران و آزادگان؛ حقسپاسی از انسانهای لایق و خدمتگزار ؛ در مرثیه و منقبت پیامبر گرامی اسلام (ص) و ائمه معصوم درضمن اشعاری آئینی و مذهبی ، سوگسرودههایی در غم درگذشت مشاهیر و استادان بزرگ ادب وتاریخ و فرهنگ ایران و فرهنگ پروران و معلمان، و گزارش اخبار کانونهای فرهنگی و انجمنها ومحافل ادبی وشبهای شعر و سخنرانی و...
از این نظر در دیوان طاهری، جلوهها وصحنههایی از تاریخ اجتماعی و فرهنگی زمانه و زادگاه شاعر، به نظم کشیده شده است. در گزارشها و روایتگریهایی هم که دار سخن صرفا به گردِ مسائل «اجتماعی و شأن وجدانِ کاری و پای بندی به اخلاق و درستکاری» بوده است البته این دسته از سرودهها تنها «صبغه گزارش و روایت» محض ندارد. در بیشتر این اشعار، رگهها و رد پاهایی از «انتقاد و نقد و تذکر و تحذیر و هشدار و راه نشان دادن و برحذر داشتن از بیراهه و انحراف و به خطا رفتن» خود را نمایانده است درواقع می توان این قبیل اشعار را به نوعی نخستین نمونههای «شعر متعهد اجتماعی» و نیز اولین تجربههای «نقد اجتماعی مصلحانه» در «ساحت شعرفارسی» در زادگاه شاعر دانست. این نوع شعر منتقدانه اجتماعی و متعهد در دیوان طاهری البته با بسیاری از سنن غالبِ سرودن چنین اشعاری در ادبیات فارسی نیز سازگاری چندان ندارد . لحن و زبان اشعار او ، اگر نگویم تماما بلکه قریب به تمام، برکنار از «هزل و هجو وتیزو تندی و رکیکی کلام» است. این مضمون در ادبیات فارسی (شعر یا نثر منتقدانه اجتماعی و متعهد) در ذات خود پذیرای هرنوع کلام و واژه «تند وبه دور از نزاکت رایج در گفتار» و موافق با لحن و بیان «هزل و هجوآمیز» است و شواهدی بسیار هم از آن در سابقه و سنت ادبیات فارسی و در دیوانها و تذکرهها برجای مانده است. اما شواهد شعر منتقدانه اجتماعی و متعهد در دیوان طاهری، با بیانی مؤدبانه ولحنی برخوردار از وجاهت کلام، بامخاطبان به سخن آمدهند.»
شاعری که دوگانگی نداشت
شما گردآورنده و تدوینگر شعرهای پدرتان هستید، در واقع با این شاعر زیستهاید و تجربه زیسته او را از نزدیک مشاهده کردهاید، چقدر شخصیت شاعر به شعر هایش نزدیک بوده و در واقع تجربه زیستهاش در شعرهایش نمود دارد؟
در شخصیت ایشان اصولا در هیچ زمینهای دوگانگی وجود نداشت. در تمام مسائل، حرف و عملش یکی بود. همهٔ کسانی که او را میشناسند اعم از دانشآموزانش یا معلمانی که سالها همکارش بودهاند و نیز دیگر اهالی تاکستان به این نکته اذعان دارند که هیچ تفاوت و اختلافی میان گفتار و کردار ایشان ملاحظه نکردهاند. این ویژگی در تمام اشعار او کاملا مشهود است. زمینه و بستر بسیاری از اشعار منتقدانه او هم دقیقا از همین ویژگی شخصیت ایشان نشئت میگرفت. بعد هم باید این نکته را اضافه کنم او براساس قریحه شاعری و تجربه هنری این اشعار را سروده است ونه براساس توانایی دانش ادبی. بسیارند استادان و دبیران ادبیات فارسی که براساس دانش ادبی و معلومات خود شعر میگویند که البته موفق هم نبودهاند.
کمترین اعتنایی به جریانهای ادبی نداشت
شاعر این شعرها، دور از پایتخت به کار شعری پرداخته است، این موضوع چقدر در کار او تأثیر گذاشته است و چقدر ایشان به جریانهای ادبی توجه نشان داده است؟
من فکر میکنم اهمیت فرهنگی دیوان طاهری در همین ویژگی است که شاعر آن دور از پایتخت و در شهری میزیسته که زبانهای تاتی تاکستانی و ترکی در آنجا رایج بوده است. از این لحاظ دیوان طاهری در تحکیم وحدت ملی و تقویت زبان فارسی بسیار مهم است و از این جنبه هم باید این دیوان معرفی و نقد و بررسی شود.
اما در خصوص «جریان های» ادبی رایج، میتوانم بگویم شاعر، کمترین توجه و اعتنایی به آن نداشت. تلقی او از مقوله شعر و ادبیات فارسی، فقط تعمق در دیوان شاعران بزرگ بود. همیشه هم کلیات سعدی، دیوان حافظ، شاهنامه فردوسی، مثنوی و غزلیات شمس، دیوان وحشی بافقی، فخرالدین عراقی، عارف قزوینی، ایرج میرزا، ملک الشعرای بهار، رهی معیری، اهلی شیرازی، قاآنی را در دست داشت و مطالعه میکرد. از میان شاعران معاصر هم فقط شهریار و سایه را مرتب میخواند. کمترین علاقهای هم به سهراب سپهری و فروغ و اخوان ثالث نداشت. البته به حسین منزوی ارادت داشت و از اشعار او لذت میبرد.
درباره این «جریانهای ادبی» یاد خاطرهای افتادم و فکر کنم بد نباشد ذکر کنم. من در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ادبیات فارسی خواندهام و در دوره دانشجویی سخت شیفتهٔ مسائل شعر نو و جریانهای تجددگرایی ادبی بودم. زنده یاد دکتر فرشیدورد، استاد نقد ادبی و سبکشناسی ما بود. بارها سرکلاس با دکتر فرشیدورد درخصوص شعر نو و جریانهای ادبی معاصر بحثم شده بود. دکتر فرشیدورد کمترین اعتنایی به این مسائل نداشت. یادم هست زنده یاد پدرم برای جشن فارغالتحصیلی من غزلی سروده و به نشانی گروه ادبیات فارسی پست کرده بود. نامه پدر چند روز بعد از فارغ التحصیلی به دستم رسید. وقتی رفتم گروه ادبیات نامهام را بردارم دکتر فرشیدورد هم در گروه بود و با هم قدم زنان به بیرون دانشکده رفتیم. طی راه، ماجرا را گفتم. دکتر فرشیدورد با نهایت بیاعتنایی گفت پدر شما مگر شاعر بود؟ گفتم بلی و غزل پدر را به سوی دکتر فرشیدورد دراز کردم. با میلی توأم با اکراه کاغذ را گرفت. پدرم بسیار خوش خط بود. دکتر فرشیدورد تا خط پدر را دید گفت عجب خط زیبایی و شروع کرد غزل را خواندن.. به وسط غزل که رسید ایستاد. با تأمل بقیه غزل را خواند و متوجه شدم برگشت دوباره از اول خواند. بعد سرش را بلند کرد و با لحن عصبانیت و شوخی مآب گفت عجیب است از چنین پدر فاضل و فرهیختهای فرزند ناخلفی چون شما تربیت شده است…بعد هم خندید…
شاعر غیر از زبان فارسی، گویا اشعاری به زبان اقلیم خود یعنی زبان تاتی داشته است، درباره تفاوتها و شباهتهای این اشعار میگویید؟
بلی شاعر دیوان طاهری، اشعاری به زبان تاتی تاکستانی هم سروده است. اتفاقا در یکی دوجا در دیوان شعر فارسی به این نکته اشاره و بدان مفاخره هم کرده است البته فضل تقدم سرودن اشعار تاتی تاکستانی، از آن پدر فرهیخته شاعر، زنده یاد میرزا علیمحمد طاهری است. او نخستین کسی است که اشعاری به زبان تاتی تاکستانی سروده است. اما شعر تاتی صاحب دیوان طاهری، مشتمل بر دو منظومه بلند «آی، وارُن، وارُن» (ای باران، باران!) و «آی فِرِم» (ای پسرم) و اشعاری در قالب غزل و رباعی است. مضامین اشعار تاتی، بیشتر پند و اندرز به آیندگان، ضبط و ثبت آداب و رسوم محلی و در مجموع در حوزه فرهنگ مردم است. غیر از این جنبهها، اشعار تاتی این شاعر، به لحاظ گویششناسی بسیار اهمیت دارد. خودشاعر بعضی از اشعار تاتی را به فارسی ترجمه کرده و تعلیقات بسیار راهگشایی هم در ذیل اشعارش به قلم آورده است. مجموعهٔ اشعار تاتی نیز در مجلدی با عنوان «آی وارُن وارُن» در دست تدوین و آمادهسازی است که امیدوارم تا پایان امسال منتشر شود.
انتهای پیام