Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-04-27@01:14:44 GMT

عشق زیبایی می‎آفریند، جنگ نفرت

تاریخ انتشار: ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۵۰۹۱۲۷

عشق زیبایی می‎آفریند، جنگ نفرت

تهران- ایرنا- هفتصدسال پیش (سده 13 میلادی) کشورهای امریکا و کانادا وجود نداشتند وگرنه سعدی به آن‌جاها هم سفر می‌کرد؛ ولی امروز این کشورها وجود دارند ولی سعدی دیگر وجود ندارد و به جایش چکامه‌هایش(شعر) به غرب سفر می‌کند.

‎جنگ‌آورانی(همچو اسکندر گجستک)جهان را ویران می‌کردند، ولی سعدی(ابومحمد) در اندیشه عشق‌پراکنی بود:(شهنشه که بازارگان را بخست/در خیر بر شهر و لشگر ببست) و مگر به سعادت انسان نمی‌اندیشید(یکی را به زندان درش دوستان/کجا ماندش عیش در بوستان؟) با این سخنان به راستی که سعدی شهریار سخن است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بی‌سبب نیست که افلاطون، فرمانروایی را مگر سزاوار فیلسوفان و اندیشمندان نمی‌دانست.

نادرشاه افشار به تمدن هند لشکر کشید ولی سعدی به تمدن هند سفر کرد. او آگاهانه با سفرکردن برای کتاب‌های بوستان و گلستان‌اش زمینه‌سازی کرد و توشه برچید.

هفتصدسال پیش (سده 13 میلادی) کشورهای امریکا و کانادا وجود نداشتند وگرنه سعدی به آن‌جاها هم سفر می‌کرد؛ ولی امروز این کشورها وجود دارند ولی سعدی دیگر وجود ندارد و به جایش چکامه‌هایش(شعر) به غرب سفر می‌کند. چکامه‌ها و نوشته‌های سعدی بی‌گمان بی‌سفرهایش کامل نمی‌شد؛ او 30 سال در سفر بود تنها برای آن که دیوانش را بسازد و برای جهانیان به جا نهد. اینک جهانیان نیز ویژگی ادبی او را ارج می‌گذارند؛ سازمان ملل و مکانی‎هایی در ونکوور کانادا (از شمار یک کلینیک) سخن‌اش را به دوزبان فارسی و انگلیسی «درگاه‌آذین» خود کرده‌اند.

گلستان و بوستان در کتابخانه کنگره آمریکا جای گرفته است و در سال 2014 در نمایشگاه هزارسال کتاب فارسی در تارنمای کنگره به نمایش درآمده بود. این کتابخانه مجموعه‌ای مجازی از نسخه‌های خطی از آثار ادب کهن ایران (از شمار سعدی)را در سایت خود در اختیار همگان قرار داده است.

گلستان و بوستان و دیگر کتاب‌های سعدی شیراز، در فهرست جهانی میراث مستند یونسکو(حافظه جهانی) جای گرفته است. امروز سعدی ارزش‌مدار و مداراگر، سفیر انسانیت و همزیستی بر پایه گفت‌وگوی فرهنگ‌هاست و رویکردش برای برون‌شد از رنج‌ها، (به جای جنگ) معنویت، عرفان و فلسفه است.

آوای انسانی این چکامه‎سرا، چنان رسا و زیباست که از مرزهای ایران بیرون رفته است. در جهان، رویکردهای زیادی از سوی منتقدان به شعر او شده است؛ سعدی(با همه لغزش‌ها)، فروزان گذشته ایران‌زمین و فرزانه دوران مدرن است؛ سعدی تا دهه 1320 در ایران در کارزار شعر فارسی بی‌مانند بود؛ هنوز هم می‌توان پیرو شناخت‌های انسانی سعدی بود و به سعادت و خجستگی رسید.‏

‏**«سفرمرد»
سعدی تنها در غزل‌هایش به سفر‌هایی که رفته نپرداخته، بلکه در جای‌جای دیوان‌اش آواز بال‎‏ پرنده‌ای مسافر شنیده می‌شود: (به مکتب ارچه فرستادیم نکو نامد/ گرفته ناخن چکنم به زخم چوب ادیب/ به اختیار ندارد سرِ سفر سعدی/ستم، غریب نباشد ز روزگار عجیب. (انگار درد «تنهایی» و «بیگانگی» آن‏‎زمان نیز همانند امروز، انسان‎های بزرگ را می‎‌‎آزرد.)

سعدی در سفر با برهمن‌های(پیشوا) هند آشنا شد و در دهلی زبان هندی آموخت. از دریا به یمن، حبشه، مکه، شام، دمشق، حجاز، بصره، بغداد، دیاربکر، حلب، مغرب، طرابلس، مصر، کاشغر، سند، خوارزم، بلخ و بامیان رفت و زمانی در لبنان و بیت‌المقدس ماندگار شد.

سعدی در شیراز زاده شد ولی در همه جای ایران و جهان دیده می‎شود و در سفر از ناصرخسرو پیشی گرفته است. اما او پیش از آن که جهانگرد شاعر باشد، شاعر جهانگرد است، از این‌رو سفرنامه‌هایش دگردیس‌به ادبیات شد؛ فسوس «طنز»، داستان‌کوتاه و نثر وزن‌دار در گلستان و چکامه‌هایی حکایت‌واردر بوستان. سبک سعدی ویژه خود اوست، گلستان‌اش نه تاریخ است و نه داستان تخیلی به شیوه نظامی، نه متن عرفانی به سبک تذکره‌الاولیا و نه سفرنامه.‏

چکامه‌سرای بزرگ ایران در بهترین دانشگاه‌ها (نظامیه بغداد ـ نظام‌الملک) از سهروردی دانش آموخت و همان‌جا درس داد و سپس به جهانگردی پرداخت.

در جهان آن‌زمان کمتر جایی بود (با توجه به امکانات سفر) که سعدی ندیده باشد؛ او گردشگری بود که جهان را بیشتر برای شعر و نوشتن (سفرنامه) می‌خواست؛ سفرنامه‌هایی که سعدی از خود برجای گذاشت هنوز هم مانند غراب‌های انگبین به دست‌آمده از اهرام مصر، شیرین و تازه است. (آیا او شاعر هزاره سوم است؟)‏

‏شاعران همیشه بی‌پناه‌ترین انسان‌های روزگار خود بوده‌اند و حتی شعر، ایمن‌گاه خوبی برای آنان نبود؛ از این‌رو برای پرداختن به هنر خود ناچار از تائید دربار بودند. پدر سعدی جایگاهی در دربار داشت و در خودِ سعدی نیز چنین گرایشی پدید آمد و در آمدوشد مدام با دربار بود.

در نبوغ سعدی همین بس که در همان سال بازگشت از سفر دور دنیا به شیراز، گلستان را نوشت و پیشکش فرمانروای فارس کرد و پس از آن تنها در 6 ماه گلستان را سرود و پیشکش سعدبن‎ابوبکر زنگی کرد.(اینک نوشتن یک رمان، 3‌سال به درازا می‌کشد.)‏

**زبان فارسی وام‌دار سعدی
غزل‌های عرفانی سعدی، بزرگان موسیقی ایران را شیفته خود می‌کرد و رویش آهنگ می‌گذاشتند(بگذار کز مقابل روی تو بگذریم/دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم) و داستان‌های او بر کار نویسندگانی مانند ابراهیم گلستان و جمالزاده سایه می‌دواند؛ و اگر ردش گرفته شود این سایه تا اروپا نیز دامن گسترده است؛ او از نخستین شاعران ایرانی بود که کارهایش به زبان‌های اروپایی برگردانده شد.

بی‌گمان زیبایی و رسایی سخن و چکامه‌های سعدی برآمده از توانایی زبان فارسی و هم نشانگر توانایی سعدی در زبان فارسی است. این شاعر تنها به فارسی نوشته است که گونه‌ای به رخ کشیدن این زبان توانا به بیگانگان در ایران است.

همه شاعران از نیروی خیال برخوردارند و سعدی در این زمینه به گونه‌ای پیشتاز است. سعدی بسیار با مردم می‌جوشید تا از فرهنگ کوچه، چکامه‌هایش را هم ژرفا بخشد و هم پربار کند؛ (ارتباط‌گیری خوب مردم با چکامه‌هایش از همین ویژگی‌ست.)

شاملو سعدی را اندرزگو می‌خواند و دیگر این که پشت بیان زیبای سعدی چیز دیگری سوای آن‌چه می‌گوید نیست در حالی که(به گفته شاملو) در شعر حافظ هست.

بیشتر کارهای سعدی با پند و اندرز گره خورده است که برخی منتقدان ادبی، چنین راه و ‌‌شیوه (سبک) را نمی‌پسندند؛ ولی چه خوش بداریم یا نه، سعدی شهرت‌اش را وام‌دار همین شیوه است. همان‎گونه که دیگر چکامه‌سرایان بزرگ فارسی (حافظ، فردوسی، مولوی) نیز هریک با غزل عرفانی، افسانه‌سرایی و داستان‏‎گویی توانسته‌اند جاپایی در ادبیات جهان بیابند.

فرانک آهارا (شاعر) می‌گوید، اگر به شعر نیاز ندارید ناز شست‌تان ولی من دیگر زنده نخواهم بود. در ایران نیز سعدی به ما نیاز ندارد ولی ما برای زنده‌ماندن به سعدی نیاز داریم.

دوران زندگی سعدی همزمان شد با اوج‌گیری تصوف در ایران که هُنایش(اثر) آن بر اندیشه سعدی آشکار است. در زیست‌نامه سعدی، گرایش‌های زیادی به چشم می‌خورد که بیشتر عشق به ادبیات و تدریس است.

اگر چه همه پندهای سعدی خوشایند همه نیست ولی هُنایش سعدی بر زبان فارسی از سوی همه پذیرفته شده است و مهم این که نگارش او به فارسی مدرن نزدیک است؛ آثار او در سده بیستم از ذخیره‌گاه‌های زبان فارسی برای تدریس در گزیده‌گویی و سبک ساده بوده است که خودش بنیان‌گذارش بود و پیشواز مردم از شعر و نثرش را وام‌دار همین ساده‌نویسی است.

سعدی پس از خود بر شمس تبریزی و مولوی(در سده هشتم) و بر حافظ و عبیدزاکانی(در سده نهم) و بر غزالی و وحشی بافقی و صائب تبریزی(در سده دهم هـ) و بر عارف قزوینی و فروغی بسطامی و رضاقلی خان هدایت پدربزرگ صادق هدایت (در سده بیست میلادی) و همچنین بر ایرج‌میرزا، پروین اعتصامی، فرخی یزدی، بهار، سایه، نیما، شاملو، سپهری، فروغ و اخوان تأثیر گذشته است.

نزدیک به 200 شاعر پس از سعدی(سده هفت هـ به بعد) آمدند و شعر سرودند ولی هیچ‌یک سعدی نشدند و نتوانستند فراسوی مرزها بروند و در زبان و سبک ادبی بدرخشند آنگونه که سعدی درخشید: (امین‌الدین بلیانی کازرونی، مجدالدین همگر، مغربی تبریزی، نزاری قهستانی، همام تبریزی، ذوالفقار شروانی، نجیب جُرفا دقانی...اگر بی‌هوده از همه نام ببرم، کل این نوشتار نابود خواهد شد.)

سعدی که چکیده روح ایرانیان در آن دوران است، ساختار کارهای اندیشگی‌اش از جامعه بر می‌آید و می‌کوشد در گلستان بازتاباند و ایرانیان که نگاشته‌هایش را گواه تاریخی دوران او می‌انگارند، به لغزش فرمانروایان و نیز کنش زهدفروشان پی می‌برند.

دوران سعدی، زمانه یورش مغول است و سرخوردگی مردم؛ برای همین گرایش صوفیانه با دوهدف به وجود آمد، خدمت به مردم و ایجاد شور؛ اما سبب نشد که کنش‎های اندیشگی به کناری گذاشته شود و بسیاری از اهل تصوف افزون بر گفت‏‎وشنود سقراطی، دست به نوشتن بردند و آثاری عرفانی به وجود آوردند و به واگویی آموزش‌های خود با شعر و حکایت پرداختند و در کنارش زهدفروشان را نکوهیدند. سعدی در چکامه‌هایش عارفان حقیقی را می‌شناساند و جایگاه آنان را ستودنی می‌داند و در برابر، زاهد-نمایان را سزاوار نکوهش می‌داند. او با جهان‌بینی گستره خود برای جُستن عرفان ناب، در خلوت به درنگ می‌نشیند و با خدمت به مردم، ادامه راه می‌دهد. ‏

**انگیزه‌های سعدی‌ستیزی
انگ‌ها مهم نیست چه نام دارد «عشق افلاطونی، نظربازی (حافظ)، دوست (مولوی) و شاهد (سعدی)» همه به یک‌جا می‌رسد: بدنام‏‎‏ کردن بزرگان.‏

همیشه در تاریخ، نقدهایی بوده است که هدف‌اش بی‌مانند به «چله‌کتاب‌سوزان» کسروی نیست. برخی منتقدان به ظاهر سعدی را نقد می‎کنند ولی او را به آتش می‎‌‎کشند (نه چندان بی‎‌‎مانند به فارنهایت 451 ترو ـ فو)؛ اما منتقدان روا ـ‌ دار، سعدی را نقد می‎کنند و همزمان او را برای اندیشه‌ورزی‌اش ستودنی می‎دانند.

حقایقی در آثار شاعران و نویسندگان است که امکان رمزگشایی آن‌ها وجود ندارد؛ از یک واژه(نظربازی) حافظ نمی‎توان یک انگ ساخت و به پیشانی‎‌‎اش چسباند؛ اگر هم وجود داشته باشد، شُوندی(دلیلی) نیست که کل کارهای یک شاعر سوزانده شود. ‏

کسروی می‌گفت «انسانی که عقل سلیم داشته باشد به جرم عملی غیراخلاقی که نکرده، در شعرش اعتراف نمی‌کند.» کسروی از آن‌جایی که قاضی بود گمان می‌کرد دیوان یک شاعر را باید کالبدشکافی کرد و به جرم چند رج شعر، (به‌حق یا نا به‌حق) به پای میز دادگاه کشاند و مانند دوران ساسانیان، مرگ ارزان پیشکش‌اش کرد. کسروی در برابر این واژه‌ها (عاشق ـ معشوق ـ می ـ می‌فروش ـ مست ـ ساقی ـ میخانه) جبهه می‌گرفت و برای سخنان منتقدان روادار نیز گوش شنوایی نداشت که می‌گفتند مانندگویی‌ها (استعارات) و نمادها و نمونه‌ها (تمثیلات) شعر فارسی، رساننده مفاهیم بلندنگر است.

در زمان ساسانیان، به اوستا قوانینی پیوست شد که کسانی با گرایش‎های همجنس‏‎خواهانه را دستگیر می‌کردند و فوری «مرگ ارزان» را ارزانی آنان می‌داشتند در حالی که در این مورد در دوران صفوی برخورد نمی‌شد.

**درنگ در سعدی ‏
سعدی با شعرهایش، خود و شعرهایش راجاودانه کرده است: (چنان قحط‌سالی شد اندر دمشق/ که یاران فراموش کردند عشق)‏

این واژه‎های شعر رسا و گیرا از شاعر سده بیستم- نیست بلکه برای شاعر سده هفتم هـ است که شعر هم‏‎دوران‎‌‎هایش را حتی نمی‎‌‎توان با فرهنگ لغات دریافت. ‏

دراندیشه سعدی، واژه‌ها همچو موم به هم می‌آمیزد و شکل معنایی می‌گیرد: (چنان آسمان برزمین شد بخیل/ که لب‌تر نکردند زرع و نخیل)

انگار سعدی زنده است و پچپچه دارد؛ زمزمه تخیل در شعر او قابل شنیدن است: (بِخوشید سرچشمه‌های قدیم/نماند آب جز آب چشم یتیم)‏

تصویرپردازی او جادوگرانه ‏‎است:(نبودی به جزآه بیوه‌زنی/ اگر برشدی دودی از روزنی)

به مردم نزدیک می‌شد و نزدیک‌تر و هم‌غذا و هم‌داستان تا به گوشه‌ها و خلوت‌های دردشان پی ببرد: (نه درکوه سبزی، نه درباغ شخ/ ملخ بوستان خورد و مردم ملخ)

کم‌کم تخیلِ شعری‌اش اوج می‌گیرد: (درآن حال پیشآمدم دوستی/ کزو مانده بر استخوان پوستی/ وگرچه به مکنت قوی‌حال بود/خداوند جاه و زر و مال بود)

کنجکاوی او تنها ویژه آسیب‎دیدگان نیست:(بدوگفتم‌ای یار پاکیزه خوی/ چه درماندگی پیشت آمد بگوی)‏

با آن که با هشیاری خود در ‌می‎یابد ولی اعتراف را از زبان دوست خوب خویش خوش می‌دارد:(بغرید بر من که عقلت کجاست/ چو دانی و پرسی، سوالت خطاست/ نبینی که سختی بغایت رسید/ مشقت به حد نهایت رسید؟/ نه باران همی‌آید از آسمان/ نه بر می‌رود دود، فریاد خوان)‏

و شعرش را با یاری‌جویی ازسخنان کوچه پیش می‌برد:(بدو گفتم آخر تو را باک نیست/کُشد زهر، جایی که تریاک نیست)

می‌داند درد دوست چیست ولی می‌پرسد: (گر از نیستی، دیگری شد هلاک/ تو را هست، بط را ز توفان چه باک)

خود را در برابر عظمت دوست کوچک می‌کند: (نگه کرد رنجیده در من فقیه/ نگه‌کردن عالم اندر سفیه)‏

دوست از دردش می‌گوید که درد خودش نیست: (که مرد ار چه برساحل است‌ای رفیق/ نیاساید و دوستانش غریق/ من از بینوایی نیم روی زرد/ غم بینوایان رخم زرد کرد/ نخواهدکه بیند خردمند ریش/ نه بر عضو مردم نه بر عضوخویش/ یکی اول از تندرستان منم/ که ریشی ببینم بلرزد تنم/ منغص بود عیش آن تندرست/ که باشد به پهلوی بیمارِ سست/ چوبینم که درویش مسکین نَخَرد/ به کام اندرم لقمه زهر است و درد)‏ همه مردم را دوستان خویش می‌خواند: (یکی را به زندان درش دوستان/کجا ماندش عیش در بوستان)

**درد ناگفته
روز نخست اردیبهشت هر سال، برخی به یاد سعدی می‌افتند اما این که سری هم به گلستانی که او باغبان‏‎اش است بزنند و بر سایه درخت ادب او بنشینند و گلی ببویند و از هوای دلکشی که در بوستانش ‌وزیدن دارد، نفسی تازه کنند یا نه، روشن نیست. سعدی در شمار اندک شاعران بلندبخت بود که در زمان خود شهرتی در ایران و خاورزمین داشت؛ (چکامه‌هایش را بسیار می‌خواندند) اما امروز هم خواننده دارد یا نه، روشن نیست.

منبع: روزنامه اطلاعات؛ 1398،02،02
گروه اطلاع رسانی**2059**2002

منبع: ایرنا

کلیدواژه: فرهنگي اطلاعات شعر و ادبيات فارسي بزرگداشت سعدي

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۵۰۹۱۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

پلمب مرکز غیر مجاز زیبایی در قم

 بنا بر اعلام دانشگاه علوم پزشکی قم،به دنبال ثبت شکایت مردمی  در خصوص فعالیت افراد سودجو در زمینه لیزر پوست، تزریق ژل، بوتاکس‌ و ... با سوء استفاده از پروانه طبابت پزشک عمومی و در قالب مطب، از محل فوق بازدید به عمل آمد.

 با توجه به ایجاد موسسه غیر مجاز و احراز تخلف شامل رویت تجهیزات، دارو و حضور بیمار، محل مطب پلمب شد.

 همشهریان در صورت مشاهده هرگونه تخلف بهداشتی و درمانی می‌توانند با شماره ۱۹۰ تماس گرفته و گزارش دهند.

باشگاه خبرنگاران جوان قم قم

دیگر خبرها

  • نفرت از زنان انگیزه مردی که به زنان جوان حمله می‌کرد
  • شاعری که مایه افتخار ایرانیان است
  • موج نفرت از جنایت‌های رژیم غاصب صهیونیستی در حال گسترش است
  • نفرت شهروندان و دانشجویان آمریکایی از اسرائیل (فیلم)
  • ببینید | نفرت شهروندان و دانشجویان آمریکایی از اسرائیل
  • چه رسم زیبایی داشتند بازاری‌های قدیمی! (فیلم)
  • نمایشگاه «در ستایش سعدی» به موزه خوشنویسی ایران می‌آید
  • نشست «ارمغان سعدی» برگزار شد
  • برگزاری نشست «گر تو سعدی شوی» در فرهنگسرای نهج‌البلاغه
  • پلمب مرکز غیر مجاز زیبایی در قم