بیانیه گام دوم و رویکرد آرمانگرایانه رهبر انقلاب
تاریخ انتشار: ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۶۲۷۳۳۹
عبدالحمید قدیریان در یادداشتی نوشت: رویکرد شاخص در بیانیه گام دوم انقلاب، رویکردی آخرالزمانی است تا بتوان گام و بلکه پله بعدی انقلاب را در فضای فرهنگِ به سوی ظهور طی کرد. ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۰۲:۲۶ فرهنگی دین ، قرآن و اندیشه نظرات - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، عبدالحمید قدیریان نقاش انقلاب و مدیر مرکز مطالعات راهبردی حوزۀ هنری در یاداشتی با موضوع بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی برای تسنیم نوشت: بیانیه گام دوم که توسط رهبر معظم انقلاب در چهلمین سالگرد انقلاب اعلان شد، امید به حرکت را ایجاد کرد و نَفَس تازهای در کالبد جامعه دمید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از این روست که در روزهای اخیر شاهد تغییراتی در سطح فرماندههان سپاه به عنوان قویترین نیروی نرم افزاری و سخت افزاریِ حامیِ انقلاب بودیم. انتصاباتی که حاکی از رویکرد آرمانگرایانه رهبر معظم انقلاب به آینده پیشِ رو و ایجاد جامعهای آرمانی و مبتنی بر فرهنگ آخرالزمانی دارد. اینجانب به عنوان هنرمندی که سالها در فضای فرهنگی انقلاب، به عنوان یک سرباز حریم، فعالیت دارم، به حسب وظیفه، و به خاطر احیای گفتمان فرهنگی انقلاب در جامعه، قصد دارم تبیین و تجربیات خود را به محضر فرماندهان جنگ نرم معروض دارم.
عرصه فرهنگی بسیار حساستر از عرصه جنگی است
خدمت شما فرماندهان که در دهه اخیر، کارنامهای بسیار درخشان در عرصه جنگ با کافران و جاهلان از خود بر جای گذاشتهاید و اکنون قرار است در حوزه فرهنگی حضور بیشتر و موثرتری داشته باشید، عرض میکنم که عرصه فرهنگی، مانند عرصه جنگ، سخت نیست، بلکه بسیار دشوارتر و حساستر است و نیاز به صبر و سینهای گشاده دارد، تا بتوان فرهنگ انقلاب را با همان لطافتی که دارد احیا کرد. متأسفانه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تعدد جناحبندیهای سیاسی باعث تبدیل فضای تربیتی و فرهنگی جامعه به فضای صرفاً سیاسی شد. این احزاب و گروهها با داشتن روحیهای سیاسی، عمده اولویتشان تقویت بنیانهای حزبی خویش بود و اراده ولیّ جامعه در اولویت بعدی قرار داشت؛ این مسألهای که همگان نسبت به آن اذعان دارند. از این جهت است که رهبر معظم انقلاب نسبت به رویکردهای حزبگرایانه واکنش نشان دادند و معیار حقگرایی و عدالتمحوری را مبنای هر گروه و حزبی معرفی کردند.
از این جهت میتوان گفت یکی از دلایل ولنگاری فرهنگی و عدم رویکرد بایسته تربیتی، سیاسی کردن فضای کلی کشور و نیز عدم تفکر واحد در تشکیلات کار فرهنگی و همچنین عدم تبیین مناسب متفکران فرهنگی و تربیتی نسبت به آینده پیش رو بود؛ از این جهت ما از حوادث و وقایع همچنان عقب هستیم مگر متفکرانی همچون رهبر معظم انقلاب بر اساس نگاه آیندهنگرانه و راهبردی خویش نسبت به وقایع آینده، به جامعه سمت و سوی مناسب دهند.
اندیشمندان در گام اول انقلاب تبیین قرآنی از مسیر پیش رو ارائه ندادند
متأسفانه، یا به دلیل تنبلی و یا دلایل دیگر، متفکرین و علمای ما نتوانستند در چهل سال اول انقلاب، مسیر پیشِ رو را از قرآن متوجه شوند تا شما فرماندهان، پیشاپیش برای آن برنامه داشته باشند؛ حال که قدم بر پله دوم انقلاب گذاشتهایم و قرار است مسیر رشد و ارتفاع گرفتن را به سوی جامعه آرمانی طی کنیم، باید با بهرهمندی از معجزه عظیمی که خداوند در اختیار ما قرار داده، با وجود موانع و مشکلات و فتنههای پیش رو، مسیر را شناسایی و با بصیرت و آمادگی از آن عبور کنیم. باید قرآن را از مهجوریت خارج کنیم و در این دوران خطیر که در آستانه ورود به آخرالزمان هستیم، از آن مدد جوییم و نسخههای درمانی را طلب کنیم.
در گذشته، هرگاه جامعه دچار اعوجاج فرهنگی میشد و مسئولان عزم میکردند تا در جهت اصلاح آن اقدامی کنند، با توجه به رویکرد سیاسی خود، بدون بررسی اصلاح شیوهها و تنها با تخصیص بودجه، خیال خود را راحت میکردند، در حالیکه باید روشها و منظر تفکری خود را اصلاح میکردند و جهت میدادند.
فرماندهان نظامی آگاه از نصرتهای الهی در انقلاب هستند
شما فرماندهان که سالهای زیادی از عمرتان را در عرصه دفاع مقدس و در سرزمینی که به تعبیر امام (ره)، نور خدا در آن جلوهگر شده، سپری کردهاید و در آبهای اروند و دشتهای خوزستان و ارتفاعات غرب، نصرتها و محبتهای خاصه خداوندی بر رزمندهگان سپاه اسلام را چشیدهاید و شاهد «نَصْرٌ مِنَ اللّهِ» بوده اید و «فَتْحٌ قَریبٌ» را که فتوحات در اطراف این سرزمین است نظارهگر هستید، بهتر از بسیاری از افراد اعم از مسئولان و غیر ایشان، میدانید که این انقلاب با اراده الهی ایجاد شده و از نصرت الهی بهرهمند است.
رجبی دوانی: حرف اصلی رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب، عملکرد جهادی جوانان استبیرجند| تبیین بیانیه گام دوم انقلاب در عرصه فرهنگ یکی از ضرورتها است
حتماً میدانید که این محبتهای خداوندی، به خاطر این بوده که این ملّت مومن به خدا و رسول او که به «الْهُدی» و «دینِ الْحَقِّ» یعنی به «کتابِ خدا و عترت رسولش» ایمان دارند، آن را دوست داشتهاند و مصداق «وَ أُخْری تُحِبُّونَها» است. زیرا این ملّت، دلالت خدا برای پذیرش تجارتی که ایشان را از عذاب الیم نجات بخشد به جان پذیرفتهاند و پشت سر آن پیر فرزانه، به جهاد فی سبیلالله با اموال و انفس خویش پرداختهاند و دیگر وقت آن است که از بشارت الهی بهرهمند شوند «وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ».
آغاز برنامه اتمام نور خدایی با برپایی انقلاب اسلامی
شما بسیار سوره صف را خواندهاید و بارها دیدهاید که در مقابل ارادهی سست و ضعیفِ فاسقان یهود و ظالمان نصاری که قصد اطفاء نورالله را کردهاند «یُریدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللّهِ»، خداوند برنامه اتمام نور خویش را با برپایی انقلاب اسلامی به واسطهی امام زمان (عج) و از طریق شیعه ناب ایشان امام(ره)، در چهل سال قبل، آغاز کرده و در این زمان، آن را از طریق رهبر معظم انقلاب ادامه داده و قصد دارد آن را تا غلبه بر تمام ادیان، تا حدّ «فَأَصْبَحُوا ظاهِرینَ» استمرار بخشد و به حضرت مهدی (عج) برساند و به قول امام (ره)، به صاحب آن بسپارد.
خداوند قصد دارد نور خویش را در این برهه از زمان مرحله به مرحله تام کند، ولو اینکه برای کفّار ناخوشایند باشد و کراهت داشته باشند «وَ اللّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ». میدانم شما به عنوان کسانی که سالها با سوره صف انس داشتهاید، یقیناً این را معقول نمیدانید که انسان بخواهد حرکتی را که برگرفته از برنامه الهی و از جنس نور است با نسخهها و بافتههای ذهنی خود پیش ببرد و در جهت حل مشکلاتش اقدام کند. واقعیت آن است که باید به قرآن رجوع کنیم و از نسخههای از جنس نور قرآن استفاده کنیم.
باید از درون قرآن، برنامههای خدا برای آینده پیش رو را کشف کنیم
البته استفاده بسیاری از افراد از قرآن، صرفاً تزیینی است و از آیات قرآن فقط برای تزیین و تبرکِ منویّات و بافتههای ذهنی خود بهره میجویند، اما صحیح این است که تلاش کنیم تا از درون قرآن، برنامه صاحب عالم را جویا شویم و مسیر و مقاطعِ پیش رو در برنامهی خداوندی را فهم کنیم و برای بهترین نوع طی آن مسیر و عبور از موانع موجود در آن، از نسخههای قرآن استفاده کنیم. متأسفانه در چهل سال گذشته، با اجرای نسخههای غربی در قالبهای مختلف مانند جامعهشناسی، روانشناسی، علوم تمدنی و...، به مرور دغدغه انقلاب اسلامی را از جامعه گرفتهایم و به جای آن، دغدغهی گذرانِ دنیا و زندگی را به آن القاء و جامعه را به بازی و غفلت، ترغیب و تشویق کردهایم.
آیه 10 سوره صف سرلوحه فعالیتهای فرهنگیمان قرار گیرد
مطالب زیادی در مباحث فرهنگی بر زمین مانده که در این مجال فرصت طرح آنها نیست، تنها به عنوان یک برادر و انشاءالله یکی از سربازان حریم ولایت، میخواهم پیشنهاد کنم که بیاییم همگی در تمامی عرصههای فرهنگی، آیه 10 سوره صف را سرلوحه ای برای فعالیتها فرهنگی خود قرار دهیم و از رفتارهایی که خداوند در این آیه مطرح میکند، الهام بگیریم. باشد تا خداوند یاریمان کند. یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلى تِجارَةٍ تُنْجیکُمْ مِنْ عَذابٍ أَلیمٍ « صفّ 100» اى کسانى که ایمان آورده اید، آیا شما را بر تجارتى راه نمایم که شما را از عذابى دردناک مىرهاند؟ به نظر میرسد بر طبق برنامه خداوندی که در آیه 10 سوره صف به آن اشاره شده، ما در مسیر پیش رو با مقوله «عذاب الیم» مواجه شویم و مصداقی از عذاب الیم در دنیا را شاهد باشیم. بر این اساس خداوند با لحن و رفتاری زیبا، در قالب آیه 10 با انسانها به صحبت مینشیند. این نوع رفتارها که خداوند در این آیه پیشه میسازد، باید الگوی رفتاری ما در عرصه کارهای فرهنگی باشد.
4 رفتار قرآنی برای موفقیت در عرصههای فرهنگی
رفتار اول: با توجه به عبارتِ «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا». وقتی خداوند در این آیه، کلام خود را با «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» شروع میکند، با مردمی سخن میگوید که به ظاهر در فضای یلعبون سیر میکنند و از عذاب پیش رو غافل هستند، ولی با این حال با احترام با آنان سخن میگوید. با آگاهی از این نسخه قرآنی باید رفتارمان نسبت به مخاطبان، بسیار لطیف و محترمانه باشد. مخصوصاً مدیرانی که از فضای نظامی وارد فضای فرهنگی میشوند، باید این مهم را به یاد داشته باشند که در فضای فرهنگِ به سوی ظهور، باید اخلاقی زیبا و لطیف داشته باشند و از تحکّمِ نظامی فاصله بگیرند.
حجاب باید به عنوان یک تجارت در راه خدا معرفی میشد
رفتار دوم:با توجه به عبارتِ «هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلى». خداوند میفرماید، آیا میخواهید شما را راهنمایی کنم؟ در این کلام، لحن خداوند متواضعانه است. این رفتار خداوند، کنایه از رفتار متواضعانه در قبال مردم دارد.
رفتار سوم:با توجه به عبارتِ «عَلى تِجارَةٍ». خداوند در اینجا مخاطب را دعوت به تجارتی سودمند میکند. ای کاش ما انقلاب را یک تجارت معرفی میکردیم. تجارتی که سود آن، غفران ذنوب و داخل شدن در بهشتهاست و علاوه بر این، ما را از عذاب الیم نیز عبور خواهد داد. خداوند در آیات بعد سایر سودهای دنیایی این تجارت را نیز معرفی میکند «نصرمِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَریبٌ».
ماجرای طبس مصداقی از «نصْرٌ مِنَ اللَّهِ» بود
ماجرای طبس و بسیاری از ماجراهایی که ما در انقلاب داشتیم مصداق «نصْرٌ مِنَ اللَّهِ» بود، سودهایی که از بابت انقلاب در راه خدا، نصیب ما شد. متأسفانه ما به واسطه نداشتن این دیدگاه، موضوعات فرهنگی را تجارت معرفی نکردهایم. مثلاً حجاب را باید یک تجارت در راه خدا معرفی میکردیم و سودهای آن را در درجهی اول برای خودِ فرد و سپس برای جامعه تعریف میکردیم. در این صورت، خودِ مخاطب، طالب ارزشهای الهی و احکام دینی میشد.
رفتار چهارم: با توجه به عبارتِ «تُنْجیکُمْ مِنْ»، خداوند سخن از عذاب الیم میگوید، یعنی عذابی پیش روست که میخواهم شما را نجات دهم. ما در تبیین انقلاب، بر این پارامتر که انقلاب باعث نجات ما میشود، تکیه نکردهایم.
چرا مدیران فرهنگی جامعه را به سمت برنامههای غفلتآور دعوت میکنند؟
رفتار پنجم:با توجه به عبارتِ «من عَذابٍ أَلیمٍ». خداوند در این آیه مردم را نسبت به ماجراهای سختِ پیشِ رو انذار میدهد. ما هیچگاه جامعه را انذار نمیدهیم. در عوض تلاش داریم تا جامعه را به غفلت بکشانیم، زیرا گمان میکنیم که با انذارمان، خاطر آنها مکدر میشود. در صورتی که خداوند با روش انذار و بشارت، فضای فرهنگی را شکل میدهد. در شرایطی که دشمن قدم به قدم به ما نزدیکتر میشود، مدیران فرهنگی جامعه به جای آماده کردن جامعه، برنامههای سرگرم کننده میسازند و مردم را دعوت به فضای غفلت و بازی میکنند. حال آنکه خداوند در سوره دخان، وعده عذاب الیم را برای جامعهای میدهد که سرگرم بازی و در غفلت هستند «بَلْ هُمْ فی شَکٍّ یَلْعَبُونَ». این پنج رفتاری که خداوند در این آیه مطرح میکند، یک نسخه قرآنی است که نورش چراغ راه ماست. تصورم این است که اگر میخواهیم اصلاح فرهنگ صورت بگیرد، باید این آیه را مبنای رفتارها و برنامههای خود قرار دهیم و امید به نصرت الهی داشته باشیم. به امید موفقیت برای همه کسانی که دل به اراده الهی دادهاند و در مسیر تحقق اهداف آن، تلاش میکنند.
انتهای پیام/
R1410/P/S4,37/CT4 واژه های کاربردی مرتبط امام خامنهایمنبع: تسنیم
کلیدواژه: امام خامنه ای امام خامنه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۶۲۷۳۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فرهنگستان ظرفیتی برای دغدغه انقلاب فرهنگی در مسیر تمدن نوین است
خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه: انقلاب اسلامی در بهمن ۵۷ به پیروزی رسید و در رفراندوم سال ۱۳۵۷ نظام جمهوری اسلامی ایران مستقر شد.اولین دستور کار شورای انقلاب و نیروهای انقلابی تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی توسط مجلس خبرگان قانون اساسی بود. کسانی که آن روزها مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی را دنبال میکردند نام یکی از نمایندگان با توجه به مسائل نویی که در سخنانش ارائه میداد، مورد توجه چهرههای علمی و اندیشهای قرار گرفته بود؛ سید منیرالدین حسینی.
هدف اصلی انقلاب اسلامی در مبارزات ضداستبدادی یا ضداستعماری خلاصه نمیشد؛ بلکه شروع یک تحوّل فراگیر برای اداره بهتر جهان ذیل جریان توحیدی نبی مکرم اسلام (ص) بود. اگر انقلاب اسلامی یک حرکت ملی، یا ضد استعماری بود، در مرزهای خود محدود میماند؛ حال آنکه با گذشت قریب به چهار دهه، توانسته است مرزهای خود را در نوردد و آغازی باشد برای حرکت به سمت حاکمیت اسلام بر تمامی ابعاد حیات فردی و اجتماعی بشر در دوران ظهور حضرت بقیه الله (عج) و شکلگیری تمدن بزرگ اسلامی
تعلق عمیق استاد سید منیرالدین حسینی الهاشمی به آرمانهای حضرت امام خمینی و عدم مسامحه و اهمال در جهاد فرهنگی، باعث شده بود تا آن استاد فقید در این دستاورد بزرگ (تولید منطق موضوعشناسی) که ظرفیتی بالاتر از تلاشهای امروزین جامعه علمی کشور برای تحقق اسلام در رفتار نظام دارد متوقف نشود زیرا با تولید منطق انطباق، مسألهای اساسیتری به نام «هماهنگی منطقها» (یا فلسفه منطقها) در مقابل او قرار گرفته بود.
به عبارت دیگر استاد حسینی الهاشمی در مرحله دوم از فعالیتهای علمی خود، نسبتِ بین «منطق انطباق» (ابزار جلوگیری از خطا در انطباق احکام کلی بر موضوعات برخاسته از تمدن مدرن) و دو منطق موجود در عرصه معارف حوزوی را موضوع دقتهای بنیادین خود قرار داد: «منطق صوری» که ابزار جلوگیری از خطا در تفکر بود و بکارگیری آن، اعتقادات حقه را نتیجه میداد و «منطق فهم از خطابات» که در علم اصول فقه تبلور یافته بود و به عنوان ابزار جلوگیری از خطا و انحراف در فهم بیانات شارع مقدس، استنباط قاعدهمندِ احکام عملی را میسر میساخت. واضح بود که هر یک از این منطقها بر اساس ضرورتهای عینیِ متفاوت از یکدیگر تولید شده بودند؛ ابتدا برای مقابله با حمله ملحدین به اعتقادات مسلمین، منطق صوری و فلسفه توسط اندیشمندان مسلمان بکار گرفته شد و در ادامه، علم اصول برای مقابله با قیاس، استحسان و استصلاح و فهم صحیح از بیانات شارع در عصر غیبت تدوین گردید و منطق انطباق نیز برای پیادهسازی احکام کلی رسالههای عملیه در نظام جمهوری اسلامی تولید شده بود.
اما این ضرورتهای عینی نمیتوانست یک هماهنگی علمی و انسجام تئوریک به این سه منطق ببخشد و آنها را براساس یک مبنای نظری به وحدت برساند و چنین خلأ قطعاً موجب ناهماهنگی در رفتار و عمل نظام اسلامی میشد. از اینرو، استاد سید منیرالدین حسینی در ابداعی بینظیر به بحث از «فلسفهی منطق» پرداخت و با طی یک سیر پژوهشی طولانی و پیچیده، به نقد و نقضِ «اصالت وجود» و «اصالت ماهیت» (در فرهنگ انتزاعی)، «اصالت ربط» (در فلسفه هگل) و «اصالت تعلق» (در فلسفه حاکم بر علوم کاربردی) همت گماشت و ضعف هر یک از این مبانی در تفسیر از «حرکت» و اصول عام آن (وحدت و کثرت، زمان و مکان، اختیار و آگاهی) و بالتبع ناتوانی آنها در هماهنگسازی منطقها را مدلل ساخت و «فاعلیت» را به عنوان مبنای تحلیل جدید از حرکت و بهمثابه حد اولیهی حاکم بر منطقها اثبات نمود. لذا بر این اساس، آن فقید سعید در فلسفه چرایی و فلسفه چیستی متوقف نشد بلکه توانست «فلسفهی چگونگی اسلامی» را نیز تأسیس کند و با دستیابی به قدرت تبدیل و بهینه معادلات عینی، زمینه را برای بیمهشدن نظام اسلامی در برابر «فلسفهی چگونگی مادی» که به جای اکتفا به مغالطه نظری و از طریق تنظیم شرایط پرورش اجتماعی، بشریت را در برابر مغالطه عینی سهمگینی قرار داده فراهم نماید.
دغدغه انقلاب فرهنگی در مسیر تمدن نوین اسلامی فرهنگستان علوم اسلامی قم از سال ۱۳۵۹ که توسط استاد سید منیرالدین حسینی الهاشمی در پی یافتن ملازمات وعده انقلاب اسلامی نسبت به «اسلام در عمل» بوده است، و در عمری به درازای خود انقلاب اسلامی، سیر توسعه دولت، جامعه و تمدن اسلامی را مورد مطالعه عمیق قرار داده تا برای توفیق هر چه بیشتر انقلاب اسلامی ایران، به دنبال یافتن راهکارهای مؤثر باشد؛ لذا از یک سو میتوان محور فعالیت فرهنگستان علوم اسلامی قم را یافتن «نرم افزار اداره» دولت و جامعه انقلابی در مسیر جامعهپردازی و تمدنسازی اسلامی دانست. اندیشه بنیادینی که سالها حرکت فرهنگستان را جهت دهی کرده این است که انقلاب شکوهمند اسلامی باید بتواند به عرصه فرهنگ و به ویژه فرهنگ تخصصی و بنیادی صادر شود، یا به تعبیر معهود در ادبیات انقلابی، انقلاب فرهنگی نیز علاوه بر انقلاب سیاسی در محیط تحت قیمومیت جمهوری اسلامی رخ دهد. در این نگاه، اسلامیت نظام و جریان اسلام در عمل، تنها از بُعد فرهنگی جامعه و اجزا و ارکان آن قابل استمرار است؛ وگرنه با دستیابی صرف به قدرت و دولت و اقتدار سیاسی و نظامی، استمرار اسلامیت نظام تضمین نخواهد شد؛ زیرا لایه فرهنگ جامعه میتواند همه اقتدارها را به ضد خود تبدیل کند و با اسم اسلام و تو خالی کردن آن از محتوا، ضد اسلام را توسعه دهد. توسعه و تعالی براساس آموزههای پیامبران انقلاب اسلامی و حکومت مبتنی بر آن، مدعی توسعه و تعالی براساس آموزههای پیامبران - و نه زندگی صوفیانه- است که امروزه قلوب کثیری را نیز در سراسر جهان به آرمان خود امیدوار کرده و در ایجاد انگیزه برای حرکت به سوی جهتی غیر از جهت دنیای مدرن، توفیق زیادی داشته است؛ اما برای تحقق جامعه غیرمادی ای، که چرخهای آن، ابزارهای میل به دنیای مادی نباشد، تنها انگیزههای سرشار کافی نیست و پیداست که با کلی گویی نیز نمیتوان از عهده چنین تکلیفی برآمد؛ بلکه باید به الگوهای واضح و مناسب اداره جامعه متعالی و مؤمنانه دست یافت.سوال اینجاست که در دستیابی به الگوهای اداره جامعه ایمانی، تا چه حد میتوان از الگوهای توسعه در نظامات مدرن غربی بهره برد؟ در اندیشه استاد سید منیر الدین حسینی در عین آنکه استفاده از الگوی دیگران در حالت اضطرار جایز است، ولی نکتهای را نیز نباید فراموش کرد که اگر نزاع ما با دنیا بر سر همین الگوهای زندگی است، باید حرف جدیدی را به جهانیان عرضه کنیم؛ در غیر این صورت حرکت انفعالی در مقابل دشمن، جز تضعیف مواضع نظام اسلامی در درازمدت نتیجهای نخواهد داشت. بی تردید اگر حرکت اثباتی آغاز شود و به نتایجی هم برسد، به سرعت، در میان کسانی که نگاه مثبتی به مدرنیته غربی ندارند، جایگاه خواهد یافت و موازنه قدرت جهانی را به نفع فرهنگ مذهب تغییر خواهد داد.
ما نمیتوانیم از یک سو قصد طراحی ساختار سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه را براساس یک آرمان مشخص داشته باشیم و از سوی دیگر معادلات لازم برای چنین امری را از دستگاهی دیگر و با آرمانی متفاوت با مطلوب خود، به عاریت بگیریم. استاد حسینی الهاشمی معتقد بود: امروزه تهاجم بر اصل حیات اجتماعی اسلام مثل دوران مغول نیست که سر هر کوچهای میآمدند و با شمشیر و زوبین میایستادند و دستور به کفر میدادند؛ بلکه توسط «مدل ها» صورت میگیرد. «تهاجم عینی»، به وسیله «تصمیمگیری اجتماعی» واقع میشود! هر جامعهای، مسئولینی برای تصمیمگیری کلّ جامعه دارد که آنها درباره کل مقدورات جامعه، «تصمیم گیری» میکنند؛ اما «تصمیم سازی» برای تصمیم گیران به وسیله «مدل ها» انجام میشود. دنیای مدرن نیز همین ابزار را برای تهاجم به فرهنگ ادیان برگزیده است که «مدل اقتصادی» یکی از شاخههای آن است. البته «مدل» نیز در بالاترین سطح، همان «روش علوم» است؛ لذا به گزاف نیست اگر بگوییم تهاجم اصلی به اسلام از ناحیه علوم پایه صورت میگیرد که رکن اصلی روش علوم و مدلسازی در دنیای امروز است. استاد حسینی الهاشمی میگفت: «آن شش ماهی پس از تصویب قانون اساسی و پیش از اعلام انقلاب فرهنگی که شدیداً در رابطه با اصل موضوع ضرورت ابزارهای تئوریک برای پیاده کردن اسلام در جامعه فکر میکردیم، به اینجا رسیدیم که اصلاً تعریف علم نسبت به تعریف سابق آن تغییر کرده است؛ یعنی علم دارای مبنا، منتجه، نظام و سیستم است و تحقیق علمی به صورت فردی انجام نمیگیرد. آن موقع خیلی وحشت زده شده بودیم؛ زیرا به هیچ احدی نمیشد این حرف را بزنیم تا اینکه امام بحث انقلاب فرهنگی را در اردیبهشت ماه مطرح کردند …؛ ولی متأسفانه نهادها و شخصیتهای مسئول در آن زمان پس از اعلام انقلاب فرهنگی و تأکید حضرت امام (ره) بر اخذ علوم انسانی دانشگاهها از حوزه علمیه به ضرورت معادله تجربی جدید درباره علوم انسانی واقف نبودند و به ترمیم، از نوع پیرایش و زدودن شاخ و برگ زائد میاندیشیدند و هرجا را که مخالف با اسلام بود، میزدودند؛ یعنی به عدم مخالفت قطعیه (مخالفت صریح) باور داشتند، نه لزوم احراز موافقت قطعیه (تولید علم ازمبانی تا روشها و روبناها براساس منطق و اندیشه اسلامی)». استاد حسینی الهاشمی در جای دیگر میگوید: «تا زمانی که «انقلاب فرهنگی» در جمیع شئون محقق نشود، نمیتوان از پذیرش پیام «انقلاب سیاسی» خود در سطح جهان، توسط مردم کشورهای دیگر مطمئن بود؛ چون ادعای انقلاب ما همواره ارائه تمدنی نوین که شالودههای آن رنگ دیانت دارد بوده و هست و اگر قرار باشد همواره از ابزار فرهنگی خصم، به صورت مطلق یا مشروط بهره جوییم آیا اولاً میتوان چنین تمدنی را بنا نهاد و ثانیاً بر فرض بناگذاری، آیا میتوان ادعا کرد که چنین تمدنی از آنِ ماست؟ درحالی که «روش» و «معادله» دیگران را به عاریت گرفتهایم!».
با اعلام انقلاب فرهنگی در اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۹ و تعطیلی دانشگاهها تکاپویی جدی در فضای حوزههای علمیه و اساتید و دانشجویان انقلابی دانشگاهها آغاز و دیدگاههای مختلفی در زمینه نحوه پیگیری این مسئله مطرح شد. این موضوع همچنین مبدأ شکلگیری جریانهای فکری فرهنگی مختلف و نیز تأسیس نهادهایی چون ستاد انقلاب فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی و مراکزی آموزشی و پژوهشی همچون دانشگاه امام صادق (ع)، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه و… شد.
در چنین فضایی بود که مرحوم حجتالاسلام والمسلمین سید منیرالدین حسینی شیرازی با توجه به دغدغههای قدیمیای که از دوران مبارزات دوران ستمشاهی نسبت به خطر انحراف و وابستگی علمی و فرهنگی انقلاب، به جریانهای مختلف غیراسلامی داشت و سپس با حضور در مجلس خبرگان قانون اساسی «خلأ تئوریک نظام» را در «اداره جامعه براساس اسلام» دریافته بود، مسیری ویژه و بلندمدت را برای پیگیری مسئله انقلاب فرهنگی آغاز نمود.وی به کمک جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از تابستان ۱۳۵۹ سمینارها و مجامع علمی را برپا کرد که در نهایت به تأسیس رسمی «دفتر مجامع مقدماتی فرهنگستان علوم اسلامی» با پیام مرحوم علامه طباطبایی (ره) و حضور حضرت آیت الله گلپایگانی منتهی شد که اکنون پس از قریب به سه دهه تلاش مستمر و با وجود فقدان بیانگذار فقید آن به مرور ثمرات آن در حال شکوفایی است. کد خبر 6083769