نقش معنویت در زندگی به سبک انتظار
تاریخ انتشار: ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۶۵۵۸۵۰
به گزارش ایکنا، شبستان نوشت: خدای متعال در قرآن کریم می فرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیعْبُدُونِ» این یعنی اگرچه اهداف متعددی در حیات آدمی دنبال می شود اما آن هدف اصیل و غایی که در پرتوی خلقت این برترینِ مخلوقات دنبال می شود عبودیت و بندگی خدا است که با حیات معنوی و انتخاب سبک زندگی دینی ممکن می شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به عبارت دیگر، هرچند تلاش برای تامین زندگی، نشاط و شادابی و تفریحات سالم، مراعات بهداشت و تندرستی، رفت و آمد با مردم و روابط اجتماعی، فعالیت های علمی آموزشی و ... همه خوب و لازم و توصیه اسلام است، هرگز جای نیاز روحی و معنوی را نمی گیرد. بلکه بخشی از فرصت ها باید به عبادت و نماز و دعا و تفکر و امور معنوی بگذرد تا خلاء معنویت پیش نیاید.
به یاد خدا بودن و ذکر او را گفتن یکی از اهداف عبادت ذکر شده است. در آیه ۱۴ سوره مبارکه «طه» خداوند خطاب به موسی(ع) ضمن معرفی خود به عنوان خدایی یکتا و تأکید بر وحدانیت خود، از موسی(ع) میخواهد که خدا را عبادت کند و نماز را برپا دارد تا یاد و ذکر خدا همیشه با او همراه باشد. مفسرین کلمه «فاعبدنی» در آیه را رکن عمل (فروع دین) که رکن دوم ایمان است، میدانند. 1
پیامبر اکرم(ص) اوقات درون خانه را به سه بخش تقسیم می کرد، بخشی برای خدا، بخشی برای خانواده، بخشی هم برای امور شخی خویش.
ائمه معصوم علیهم السلام نیز بخشی از فرصت خود را به امور معنوی و ذکر و سجود و توجه به معبود می گذراندند. اینکه نمازهای واجب روزانه به پنج وقت اختصاص یافته برای آن است که صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشاء به یاد خدا باشیم و معنویت از زندگی ما حذف نشود.
در متون دینی راههای عبادت و بندگی را منحصر در انجام برخی مناسک عبادی مانند نماز و روزه و حج و... ندانستهاند بلکه مظاهر و مصادیق دیگری نیز برای عبادت در آیات و روایات ذکر شده است. در این متون علاوه بر مناسک عبادی، نسبت به انجام کارهایی مانند دعا، تفکر، انتظار فرج 3 و کسب روزی حلال به عنوان راه های عبادت خداوند تأکید شده است.
علاوه بر این مظاهر دیگری هم برای عبادت معرفی شده که عبارتند از:
مناسک عبادی: مناسک عبادی از جمله نماز، روزه، حج و... مظاهر عبادت خداوند نامیده شداند. در متون دینی به صورت ویژه نماز را به عنوان ستون دین،4 از مهمترین مصادیق عبادت معرفی و آثار زیادی بر آن بار شده است.5
دعا: یکی از مظاهر عبادت، دعا کردن و مناجات به ساحت خداوند است. این دستور در آیات 5 و روایات و سیره اهل بیت(ع) جایگاه ویژهای دارد، به صورتی که پیامبر اسلام(ص) دعا را مخ عبادت 6 و امام علی(ع) آن را محبوبترین اعمال نزد خداوند 7 معرفی کرده است.
کسب روزی حلال: به دست آوردن روزی حلال و تامین معیشت خانواده در روایات به عنوان یکی از اجزا برتر عبادت خداوند 8 معرفی شده است.
تفکر: در روایات از تفکر یا لحظهای تفکر و تعقل درباره قدرت و امر خدا به عنوان بالاترین عبادتها نام برده شده است؛ زیرا این نوع تفکر انسان را به خوبی و احسان و عمل به آن راهنمایی میکند.9
امام زمان عجل الله تعالی فرجه نیز مثل دیگر ائمه(ع) در زمینه عبادت و حیات معنوی برای ما سرمشق هستند. در زیارت آل یاسین، ما به حضرت مهدی(ع) سلام می دهیم، آنگاه که می نشیند و می ایستد، آنگاه که قرآن می خواند، آنگاه که در نماز و قنوت است، آنگاه که به رکوع و سجود می رود، آنگاه که خدا را حمد می کند و تسبیح و تکبیر می گوید و استغفار می کند: «السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تُصَلِّي وَ تَقْنُتُ السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَرْكَعُ وَ تَسْجُدُ...».10
و در یکی از دعاهای امام زمان(عج) است که: «واجعلنی ممّن لایبسط کفاً الا الیک؛ مرا از آنان قرار بده که جز به درگاه تو دست طلب نگشایم».11
لذا بر منتظران آن حضرت(ع) است که برای آراستگی به اخلاق و معنویت در عبادت از یکدیگر سبقت بگیرند، چنان که قرآن کریم می فرماید: «لا یسْتَوِی مِنْکمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ أُولئِک أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِینَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلُوا وَ کلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنی»12
البته برخی تنها به یاد خدا می افتند که دچار دردسر و گرفتاری می شوند. خدا همیشه دوست دارد صدای نیایش بنده اش را بشنود. امام باقر(ع) فرمودند: «هیچ چیز نزد خدا محبوب تر از آن نیت که از او درخواست شود.»13
و نیز می فرمایند: سزاوارتر است که دعای مومن در حالت گشایش و آسایش، مثل دعایش در حال شدت و گرفتاری باشد».14
پی نوشت ها:
1-المیزان، ج۱۴، ص۱۴۰؛
2-الامالی، ص۴۰۵؛
3- المحاسن، ج۱، ص۴۴؛
4-سوره عنکبوت، آیه ۴۵؛
5-سوره بقره، آیه ۱۸۶؛ سوره غافر، آیه ۶۰؛
6- بحار الانوار، ج۹۳، ص۳۰۰؛
7- الکافی، ج۲، ص۴۶۸؛
8- الکافی، ج۵، ص۷۸؛
9- الکافی، ج۲، ص۵۵؛
10-زندگی مهدوی(اخلاق و اوصاف منتظران)، ص 18؛
11- بحارالانوار، ج98، ص326؛
12-حدید، آیه 10؛
13- بحارالانوار، ج66، ص393؛
14-اصول کافی،ج2، ص488.
پایان پیام
منبع: ایکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۶۵۵۸۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خداوند برای انسانها رستگاری میخواهد
از سلسله جلسات تدبر در سوره «رعد» که از سوی مدرسه دعا و نظامسازی وابسته به مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران برگزار میشود، شب گذشته یکشنبه 16 اردیبهشت در مسجد کوی دانشگاه تهران برگزار شد. طی آن هانی چیتچیان با اشاره به آیات 11 تا 15 این سوره مبارکه، دلایلی متقن در باب ولایت الهی و اینکه تنها ولایت خداوند و هر آن کس که ولایت او از جانب خدا تأیید شده است، وسیلهای برای رستگاری و کمال انسان است، به میان میآورد.
در بخشی از آیه 11 سوره مبارکه «رعد» چنین بیان میشود که «... إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّیٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ...»(یقیناً خدا سرنوشت هیچ ملتی را به سوی بلا، نکبت، شکست و شقاوت تغییر نمیدهد تا آن که آنان آنچه را از صفات خوب و رفتارشایسته و پسندیده در وجودشان قرار دارد به زشتیها و گناه تغییر دهند) از معنای این فراز از آیه مشخص میشود که هر جامعهای سهمی از رشد و هدایت دارند و این امر به شکل پیشفرض برای آنها تعیین شده است به این معنی که خداوند برای همه انسانها با هر ظرفیت و جایگاهی چیزی غیر از فلاح و رستگاری نمیخواهد حال آن که عدهای اصرار به آن دارند تا با تغییر سرنوشت خود آن را به سمت زشتی و شقاوت منحرف ساخته و تغییر دهند.
بر این اساس مبنای آفرینش الهی بر پایه هدایت انسان استوار است و اینگونه نیست که خداوند حتی با لحظهای رها کردن انسان، موجبات لغزش و به ورطه ضلالت و گمراهی افتادن او را فراهم سازد؛ به زبانی عامیانه تنظیمات کارخانهای آفرینش انسان بر مدار هدایت و ارزانی ساختن مواهب و نعمات الهی مقرر شده است و البته چه بسا در طول تاریخ بشریت اقوامی بوده و هستند که درصدد برهم زدن و خراب کردن این قانون الهی بوده و سعی در تغییر آن داشتهاند.
براساس آنچه که قرآن به آن اشاره دارد، چه بسیار اقوامی که سعی در برطرف ساختن زندگی هدایتگر و سعادتمند از خود داشته و راه ضلالت و گمراهی را در پیش کشیدند، همچوم قوم «ثمود»، «اسرائیل» و «لوط» و وقتی صحبت از قوم میشود، یعنی تشکلی که بر انجام کاری و فعلی مشترک اجماع دارند. این تعبیر با عبارت امت که هدف و سرانجامی مشترک را برای خود تعیین کرده و به سمت آن پیش میروند، متفاوت است.
به بخش دیگری از آیه 11 این سوره توجه کنید: «... وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ ۚ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ ...»(و هنگامی که خدا نسبت به ملتی آسیب و گزند بخواهد [برای آن آسیب و گزند] هیچ راه بازگشتی نیست؛ زیرا برای آنان جز خدا هیچ یاوری نخواهد بود) با دقت در این فراز، متوجه میشویم که حتی اگر قرار باشد بر قومی مورد و پیشامد ناگوار و سوئی وارد شود آن نیز از اراده خداوند ناشی میشود. در نتیجه اینگونه نیست که حتی به فرض قومی راه انحراف و نگونبختی را برای خود انتخاب کرده باشد، خداوند نیز رأی و نظرش بر این باشد، بلکه ممکن است به آن قوم مهلتی برای جبران اشتباه و خطایش را بدهد. این امر از جمله اوصاف صبور و بخشندگی خداوند است و نکته جالب توجه اینکه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان نیز به این امر صحه گذاشته است.
در روایات زیادی از معصوم(ع) این امر نیز مشهود است که خداوند به محض مشاهده ارتکاب بندگان به عمل خیر و صلاح، فوراً به ملائک خود فرمان به ثبت و نگهداری آن را میدهد، حال آن که در مورد انجام عمل ناشایست تعللی در ثبت و ضبط اعمال دارد تا فرد یا قوم مرتکب درصدد جبران برآمده یا از کرده خود پشیمان شوند و توبه کنند.
اما سرآخر همه اینها برای اثبات یک مفهوم راستین و حقیقی است و آن اینکه انسان به غیر از خدا ولی و سرپرستی ندارد و سرپرستی اگر به ابنای بشر در طول تاریخ سپرده شده باشد، تنها آن قسم از آن موجه و قابل قبول است که مورد تأیید و تأکید خداوند قرار گرفته باشد. همچنانکه که ما در مقابل ولایت خیر و حق، ولایت کفر و شرک را نیز داریم و در هر دو جبهه نیز پیروانی وجود دارند، اما تفاوت فاحشی میان آنها قابل مشاهده است.
به آیه 12 سوره «رعد» میرسیم که میفرماید: «هُوَ الَّذِی یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَ طَمَعًا وَیُنْشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ» و البته بعد هم متوجه آیه 13 میشویم که در آن آمده است: «وَیُسَبِّـحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِکَةُ مِنْ خِیفَتِهِ وَیُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَیُصِیبُ بِهَا مَنْ یَشَاءُ وَهُمْ یُجَادِلُونَ فِی اللَّهِ وَهُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ» در این دو آیه صحبت از رعد و برق است. منظور از برق همان زخمه نوری است که به واسطه برخورد دو ابر باردار، آسمان را روشن میکند و منظور از رعد نیز صدای نسبتاً مهیبی است که کمی نگرانی و ترس را نیز به دنبال میآورد. اما برای چه این مثال در این بخش از سوره «رعد» آمده است؟
در بخشی از آیه 12 این سوره رعد و برق آسمان مایه ترس و امید ذکر شده است. ترس از این ناحیه که ممکن است خطراتی متوجه انسان یا جنبندگان روی زمین داشته باشد و امید از اینکه به واسطه چنین رویداد طبیعی، شاهد بارش رحمت الهی باشیم که به واسطه آن زمین و هر آنچه در آن است، زنده و بارور میشود. چنین حالتی میان خوف و رجاء برای اثبات این نکته است که ولایت الهی بر این اساس مقرر شده است. این میتواند امری نسبی باشد به این معنا که پذیرفتن ولایت خدا حتماً با سختیها و مرارتهایی همراه است، اما در کنار چنین مفهوم در صورت صبر و مداومت انسان، پذیرش ولایت الله سویههایی به غایت نیک و خوشایند نیز دارد. اتفاقاً براساس آنچه که پیشتر اشاره شد، اراده خدا بر آن است تا انسانها ولو با داشتن لغزش و انحرافاتی به سوی کمال و رستگاری حرکت کنند.
در آیه 13 در کنار صحبت از صدای رعدی که گویی از آن تعبیر همه کائنات به جهت تسبیح خداوند برای ارزانی داشتن همه مواهب و نعمات است، صحبت از صواعق میشود، ارتعاشی برقآسا که اگر با هر جنبندهای از جمله انسان برخورد کند، کار او را یکسره خواهد کرد. مراد از این تشبیه پذیرش ولایت خدا و غیر خداست که با وجود آنکه به فاصلهای بسیار کم از یکدیگر قرار دارند، اما در یکی رحمت و سلامت است و در دیگری فنا و نیستی و در ادامه به این نکته تأکید میشود که با وجود چنین مثال بلیغ و روشنی همچنان جمعی از افراد سر جنگ با خدا و نافرمانی از ولایت الله را دارند.
مورد دیگری که پس از پذیرش ولایت خدا مطرح است و آیه 14 این سوره به آن اشاره دارد، بحث دعوت است که میفرماید: «لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ ۖ وَالَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا یَسْتَجِیبُونَ لَهُمْ بِشَیْءٍ إِلَّا کَبَاسِطِ کَفَّیْهِ إِلَی الْمَاءِ لِیَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ ۚ وَمَا دُعَاءُ الْکَافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَالٍ» دعوت تنها از جانب خداست و هر آن کس که دعوت خدا را لبیک گوید که در امتداد ولایت الهی است، میتواند به فلاح و رستگاری برسد، هر چند که ولایت شیطان و کفر نیز دارای دعوت است و همانطور که به آن اشاره شد، آنها نیز پیروانی دارند، اما نکته جالب توجه اینجاست که ولایت کفر قادر نیست او را به هدفی مشخص و سعادتمند برساند.
وقتی دعوتی صورت میگیرد، چه از جانب حق و چه از جانب کفر، دعایی نیز به وجود میآید که به نوعی اجابت دعوت است. وقتی بنیان ولایت کفر بنیانی سست و بیپایه باشد و دعوت آن نیز با وجود همه زرق و برقش، از وجاهت برخوردار نباشد، لذا دعایی که از سوی پیروانش صورت میگیرد، قادر نخواهد بود او را به سرمنزل مقصود و هدف غایی انسانی یعنی کمال و سعادت رهنمون سازد.