مناظره بررسی علل مشکلات کشور برگزار شد
تاریخ انتشار: ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۷۵۶۱۷۶
خرداد؛ مناظره بین سیدمصطفی تاجزاده فعال سیاسی اصلاح طلب و سیدمحمود نبویان فعال سیاسی اصولگرا با موضوع بررسی «علل مشکلات کشور و راههای برون رفت از آن» دقایقی پیش در دانشگاه صنعتی شریف برگزار شد.
سید مصطفی تاجزاده در نشست بررسی «علل مشکلات کشور و راههای برون رفت از آن» گفت: موضوع بحث مشکلات جامعه است و جامعه ما با مشکلات جدی مواجه است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: وقتی مشکلات را به رئیسجمهور میگوییم میگوید اختیار ندارم. ایشان در این جلسه اخیر گفت آقای اوباما ۱۹ بار از من تقاضای ملاقات کرد، یا وزیر علوم من انتخاب سیزدهم من است. وقتی آقای ظریف آمد ایشان نه تنها در جلسات نبود حتی در عکسها هم حضور نداشت.
رهبری میگویند مجریان با من هماهنگ نیستند
وی تاکید کرد: وقتی به رهبری میگوییم ایشان میگویند مجریان با من هماهنگ نیستند. در پایین هم به دلیل نظارت استصوابی چرخش قدرت خیلی محدود شده و جدیدا حتی اصولگرایان را هم نمیپذیرند. در حقیقت ما با بنبستی مواجه شدیم که باید این را بشکنیم. وقتی به تحلیل مشکلات میرسیم اختلافاتمان ظاهر میشود و راه حلها هم متفاوت است.
مرجع حل مشکلات ملت است
تاجزاده گفت: ما دو اختلافنظر در انگیزه داریم اما در آرمانها مشترک هستیم. اگر از ما بپرسند در تحلیل وضعیت موجود دچار اختلاف هستیم طبعا راهحلها هم متفاوت است حال مرجع اینکه کدام راه حل باید مرجع باشد، کیست؟ این هم اختلاف ماست. ما فکر میکنیم مرجع حل این مشکلات ملت است، هر نسلی حق دارد سرنوشت خود را خودش انتخاب کند.
دولت مصمم است کسی از متن برجام خبر نداشته باشد
سید محمود نبویان پس از بخش اول صحبتهای تاجزاده با اشاره به دیپلماسی غربی و دینی گفت: در آیات قرآن دیپلماسی مشخص است. اما شش سال است که این دیپلماسی را کنار زدهاند. این تفکر دو دستاورد داشته است یکی برجام یکی هم سی اف تی. به نظر من دولت مصمم است کسی از متن برجام خبر نداشته باشد.
۴۰۰ ساعت زمان وقت برای برجام گذاشتم
این فعال سیاسی اصولگرا گفت: میخواهیم تفکر غربی و دیپلماسی غربی که اصلاحطلبان در پی آن هستند را بررسی کنیم شاید هم درست باشد. من ۳۰۰ یا ۴۰۰ ساعت زمان وقت برای برجام گذاشتم.
تقریبا هرچه آمریکا گفته آقایان قبول کردهاند
عضو جبهه پایداری گفت: آقای ظریف در کمیسیون گفت من در سالن جان کری را دیدم و سلام علیک کردم و رهبری گفتند چرا مکث شد در این سلام و علیک، پس نظر رهبری مشخص است. من ۱۰ جلسه با ظریف و ۱۵ جلسه با عراقچی داشتم.
وی با نشان دادن برگههایی به عنوان جزئیات برجام گفت: ما در نطنز نامه را دیدیم که ایران میخواهد ده مرکز هستهای را برپا کند. خب برای چی میخواهیم؟ ما به مردم میگوییم آب را درست مصرف کنیم. بشر به سراغ برق هستهای رفت و مجلس ما مصوب کرده ۲۰ هزار مگاوات برق هستهای تولید شود. ملت ایران نیاز به برق دارد. تقریبا هرچه آمریکا گفته آقایان قبول کردهاند.
حاکمیت را دوگانه کردیم
مصطفی تاجزاده گفت: من وقتی به این جلسه دعوت شدم برای بررسی مشکلات و حل مشکلات کشور اینجا آمدم. چرا ما در نقدهایمان میگوییم دینی؟ این آن مشکل اصلی است که ما گرفتار آن هستیم. اصلا بر فرض آقای ظریف خیانت کرده و بر خلاف نظر رهبری برجام را امضا کرد، یک ماه پیش استعفا داد چرا از رهبری تا رئیسجمهور پیغام دادند که استعفا نده.
وی ادامه داد: ما بعد از انقلاب اصل ولایت فقیه را در قانون اساس قرار دادیم و نمیدانستیم با این کار داریم همه کارها و مشکلات را به گردن روحانیت میاندازیم. در قبل از انقلاب پزشکان در رده دوم جامعه بودند با فاصله از روحانیت که در جایگاه اول قرار داشت و محرم اسرار مردم بود. در هیچ دورهای از تاریخ ایران به اندازه بعد از انقلاب دینگریزی و دینستیزی رخ نداده بود! ما داریم دین را سست میکنیم به دلیل دخالتهایی که ایجاد کردیم.
این فعال سیاسی اصلاحطلب افزود: ما الان حاکمیت را دوگانه کردیم یک بخش انتصابی که مردم در انتخاب آن نقشی ندارد و یک نهادهایی انتخابی وجود دارد.
همه مسئولان ما معترض و طلبکار هستند
تاجزاده گفت: همه مسئولان ما معترض و طلبکار هستند و هیچ کس حاضر نیست مسئولیت بپذیرد. برای اولین بار در جامعه ما به دلیل اینکه نهادهای انتخابی ضعیفتر شدند و دایره عملشان محدودتر شده و در کارهایشان دخالت کردند درصد قابل توجهی از جامعه کم کم دارند به این نتیجه میرسند که ما رای دهیم یا ندهیم، اثری نداریم.
احمدینژاد که آمد همه گفتند دیگر بین رئیسجمهور و رهبری اختلافی نیست
وی ادامه داد: دوستی بین آیتالله خامنهای و آقای هاشمی سابقه طولانی داشت اما احمدینژاد که آمد همه گفتند دیگر بین رئیسجمهور و رهبری اختلافی نیست.
هرگاه آقای ظریف به آمریکا میرفت یک گام به عقب میرفت
نبویان در ادامه گفت: آقای تاجزاده دارد رکن رکین جامعه را میزند. شما مثلا معاون سیاسی وزیر کشور بودید. شما راحت بگویید ولایت فقیه و اسلام را قبول ندارم. شما چه میدانی که اسلام ولایت فقیه دارد یا ندارد.
وی تاکید کرد: هرگاه آقای ظریف به آمریکا میرفت یک گام به عقب میرفتند. نطنز الان باید بشود تنها مرکز غنیسازی ایران، ما در نطنز ۱۶ هزار سانتریفیوژ داریم و گفتند باید بشود ۵۰۶۰ عدد ما هم قبول کردیم.
در فردو برای غنیسازی تخته شده است
وی تاکید کرد: ما الان چقدر حق غنیسازی داریم؟ ۳ و ۶۷ درصد. آقای ظریف این را قبول کرد. ما در فردو غنیسازی داشتیم اما آمریکا دستور داد که سانتریفیوژها باید جمعآوری شود، اگر به احترام آمریکا و اسرائیل غنیسازی را ممنوع میکنیم، حال آیا اجازه داریم دانشجویان را ببریم تا غنیسازی را ببینند؟ دانش هم ممنوع شد. حداقل اجازه میگرفتیم که دانش ممنوع نشود. فردو درش برای غنیسازی تخته شده است.
برجام ما را به سمت جنگ برده است
وی افزود: برجام ما را به سمت جنگ برده است. متخصصان ما رآکتوری را راه اندازی میکردند سالانه آن آب سنگین میتوانست ۹ کیلو پلوتونیوم بدهد که کاربردهای متنوع داشت و یکی از مصارف آن برای بمب است. اما به فتوای رهبری حرام است که بمب تولید کنیم. اما آقایان رفتند آن را بتونریزی کردند.
از زمانی که برجام امضا شد سایه جنگ برداشته شد
تاجزاده گفت: آقای نبویان بگوید رهبری چه زمانی موافقت کرد که با آمریکا مذاکره شود؟ چرا آقای صالحی میگوید اگر زمان آقای جلیلی توافق میکردیم بهتر بود؟ اصلا فرض بر اینکه برجام خیانت بود اما شما چرا به آن رای دادید؟ چرا در برابر این خیانت استعفا ندادید؟ چرا به شش فقیه شورای نگهبان اعتراض نکردید از زمانی که برجام امضا شد؟
وی افزود: اینقدر برجام دقیق نوشته شده که ترامپ و تیمش نمیتوانستند این تحریمها را با وجود برجام اجرایی کنند. استدلال آقای نبویان این است که ما نمیتوانیم بمب بسازیم. شما که دیپلماسی دینی داری چرا این غصه را میخورید؟ اصلا فرض کنید برجام، هستهای را تخته کرده است، آیا کسی دلیل آورده ما از برجام خارج شویم؟
برجام شورای عالی امنیت و مجلس و شورای نگهبان نرفت
نبویان گفت: فرمودند اگر برجام بد است چرا ۲۰ دقیقهای به آن رای دادید؟ اصلا برجام به مجلس برای بررسی نیامد. طرح ۹ مادهای آقای لاریجانی در مجلس تصویب شد که به شورای نگهبان رفت. برجام شورای عالی امنیت و مجلس و شورای نگهبان نرفت. برجام زیر سر پنج نفر بود آقای صالحی، علی لاریجانی، ظریف و حسن روحانی و شمخانی.
وی افزود: ما به دنبال بمب اتم نیستیم اما دشمنان ملت این را نمیفهمند ما به دنبال اقتدار ملت هستیم. اینها تعهد دادند ایران تا ابد بازپروری نمیخواهد و گفتند ملت ایران تا ابد دانش بازپروری را هم نمیخواهد و به آنها گفتم چند نسل را محروم کردید؟
میخواهم از رهبری دفاع کنم
تاجزاده در ادامه گفت: من میخواهم از رهبری دفاع کنم چون دفاع آقای نبویان رهبری را تخریب میکند. رهبری که من میشناسم آدم شجاعی است.
وی تاکید کرد: ترامپ از این همه تعهد خارج شده است. وزیر خارجه فرانسه میخواست به ایران بیاید گفتند اول عذرخواهی کنند و برای آلمان و فرانسه هم همین را گفتند. در ایران کسانی هستند که میخواهند آگاهانه کشور را به سمت جنگ ببرند. همانطور که در آمریکا عدهای آگاهانه آن کشور را به سمت جنگ میبرند. اصلا برجام خیانت بود، حال آیا شما حاضرید مثل ما پرچمدار این باشید که بگویید هرچه مردم گفتند همان را انجام دهیم؟
وی در بخشی از صحبتهای خود در پاسخ به گفته مجری برنامه که گفت شما هم گفتهاید که بسیجی هستید، گفت: اگر تعریف بسیجی آن باشد که مهندس موسوی گفت بله من هم بسیجیام.
راهی جز بازگشت، به مردم نداریم
نبویان گفت: منطقه یعنی حاج قاسم. آقایان تعهد دادند که حاج قاسم را تحویل دهند.
تاجزاده گفت: ما شرایط حساسی در ایران داریم. رهبری هم مخالف جنگ است و به نظر من ترامپ هم نمیخواهد جنگ شود اما جنگ دست این دو نیست و ممکن است اتفاقاتی بیافتد که جنگ رخ دهد.
وی ادامه داد: هاشمی رفسنجانی دو ماه پس از جنگ میگوید شاید ما میتوانستیم جلوی جنگ را بگیریم. ما ترسو نیستیم اما برای ایران میترسیم. ما نباید اجازه دهیم این اجماع جهانی علیه ما شکل بگیرد. آمریکا شرط میگذارد ما هم شرط بگذاریم، شماره میدهد شما هم شماره دهید. ملت باید احساس کند جمهوری اسلامی راه را باز گذاشته برای کسانی که دلشان برای کشور میتپد و این مسیر هم به رفع حصر بیانجامد.
نبویان گفت: آقای تاجزاده اگر با ترامپ مذاکره کردیم چه تضمینی است که دوباره زیرش نزند؟
تاجزاده پاسخ داد: راه دارد. قبل از مذاکره شرط بگذاریم که مجلس آنها با دو سوم رای بدهد که کسی نتواند نتایج و مفاد مذاکره را انجام ندهد.
منبع: ایلنا برچسب ها: مناظره ، تاجزاده ، نبویانمنبع: خرداد
کلیدواژه: مناظره تاجزاده نبویان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۷۵۶۱۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آینده برجام / توافقی صورت می گیرد؟
مهرداد حجتی -روزنامه اعتماد-این روزها در رادیو و تلویزیون تبلیغاتی پخش میشود با این مضمون که امسال در «فلان مکان» هر کالایی را میتوان به قیمت پارسال خریداری کرد! و این لابد بهترین تبلیغ برای آن مجموعه است که کالاهای خانگی را عرضه میکند. سالها دورانی که قیمتها برای مدتی طولانی ثابت و بدون افزایش میماند، گذشته است و مردم همچون خاطرهای محو از آن یاد میکنند. افزایش قیمتها مدتهاست که تبدیل به یک روال شده است و این آرزوی مردمی که انتظار یک دوره باثبات و آرام را سالهاست میکشند به انتظاری دور از دسترس تبدیل کرده است. آرزویی نزدیک به محال! شاید شما هم در تاکسی، مترو یا اتوبوس از دهان این و آن شنیده باشید که دوران باثباتی را به یاد میآورند که در آن سالها «خودکار بیک»، پنج ریال بود و یک ریال هم به تنهایی دارای ارزش بود و میشد با آن کالایی همچون پاککن، مدادتراش یا مداد خرید! بلیت اتوبوس شهری از میدان راهآهن تا سرپل تجریش، دو ریال بود در صورت استفاده از تاکسی، باقیمانده سکه ده ریالی به شما با سکه خردتر بازگردانده میشد! در آن روزگار کسی هرگز تصور نمیکرد که روزگاری خواهد آمد که به یک میلیارد تومان گفته شود؛ یک تومان! چون واقعا ۱۰ ریال یک تومان بود. همان ارزش واقعیاش که میشد با آن اقلامی خریداری کرد! آن روزها هیچ کس تصور نمیکرد، روزی بانک مرکزی، اسکناس صد هزار یا پانصد هزار تومانی هم عرضه کند! به همان اندازه که پیشبینی روزگاری، چون امروز در چند دهه بعد محال بود، حالا دستیابی به دورانی با ثبات، چون آن روز هم محال و دور از دسترس به نظر میرسد. آرزوی بازگشت به دوران ثبات! سعید حجاریان به وضعیتی، چون امروز، «وضعیت ابنُرمال» میگوید، وضعیتی در تقابل با «وضعیت نرمال». به تعبیری «وضعیت استثنا» در برابر «وضعیت عادی». او سال ۹۲، طی گفتاری، موضوع «نرمالسازی» را مطرح کرد و آن را پروژه مطلوب دولت تازه بر سر کار آمده «حسن روحانی» تلقی کرد. پروژهای که قرار بود دولت روحانی، به موازات تلاشهای داخلی، با تلاشهای دیپلماتیک به آن برسد. حجاریان «پروژه دموکراسیخواهی» را منوط به «نرمالسازی» کشور دانسته بود. اتفاقی که به دلیل کارشکنیهای مداوم و مانعتراشیهای مکرر در داخل و روی کار آمدن دولت «ترامپ» در امریکا رخ نداد تا اینچنین یک فرصت تاریخی برای بهبود وضعیت از دست برود. منظور از رسیدن به «وضعیت نرمال»، عادی شدن همه چیز در همه عرصهها از جمله «اقتصاد» بود. به عبارتی «رسیدن به یک ثبات» در «وضعیت اقتصادی». در چنین وضعیتی - وضعیت نرمال - هیچ شهروندی نگران فردای خود نیست. بیم از دست دادن «اندوخته مالی» یا کم ارزش شدن سرمایه، وضعیت روانی جامعه را در هم نمیریزد و آرامش جامعه را به هم نمیزند. در وضعیت نرمال، قیمت کالاها برای مدت طولانی - سالها - ثابت میماند و هیچ شهروندی نگران، افزایش قیمتها نیست، چون ریال یا تومانی که در جیب دارد، ارزشش ثابت میماند و مدام دچار افت یا نوسان نمیشود. در مقابل چنین وضعیتی، «وضعیت ابنرمال» یا «استثنا»، شرایط اقتصادی را در هم میریزد و دچار بیثباتی میکند. به همین خاطر هم، هر آینه بیم از دست رفتن «اندوخته مالی» یا کم ارزش شدن سرمایه وجود دارد و همین عرصه اقتصادی را آشفته و دچار بیثباتی میکند. در «وضعیت نرمال» امکان جذب سرمایه و سرمایهگذاری وجود دارد. اما در «وضعیت ابنرمال» نه تنها این امکان از دست میرود که حتی منجر به فرار سرمایه هم میشود. اتفاقی که بلافاصله پس از توقف «برجام» در پی خروج «ترامپ» از آن رخ داد. آن اتفاق، برنامههای حسن روحانی را در هم ریخت و او را در داخل با بحرانهایی روبهرو کرد. در چنین شرایطی مخالفان او که در حقیقت «مخالفان برجام» و «پروژه نرمالسازی» بودند، با حمایت بخشهایی در حاکمیت، دست بالا را پیدا کردند. این فرصت که بتوانند فشار خود را با در اختیارگیری تریبونهایی بیشتر کنند. همان گروه که بارها به «جواد ظریف» و تیم مذاکرهکننده، تاخته بود و پس از توافق ایران با ۱+۵، کمیسیونی ویژه برای بررسی آن دستاورد، یعنی «برجام» تشکیل داده بود! حالا، اما آن گروه با خروج یک طرفه ترامپ از برجام، گویا به خواسته قلبی خود رسیده بود، چون فردای آن شادمانه در صحن علنی، با هیاهوی فراوان «برجام» را آتش زده بود! هر چند اقدامی نمادین، اما از منظر دولت، اقدامی مخرب تلقی شده بود. به سخره گرفتن تلاش دستگاه دیپلماسی کشور که توانسته بود کشور را پس از سالها از زیر تحریمهای فلجکننده خارج کند و چشماندازی امیدوارکننده پدید آورد چندان سنجیده به نظر نرسیده بود. هر چه بود در عرصه اقتصادی، کشور به آرامش رسیده بود و کشورهای بزرگ، داوطلب سرمایهگذاری در ایران شده بودند، چون وضع به سرعت به سوی عادی شدن و ثبات پیش رفته بود. «عبدالله رمضانزاده» از دولتمردان دولت اصلاحات، سال ۹۲، از پروژه «آواربرداری» سخن به میان آورده بود. او گفته بود، پس از هشت سال، آنچه از دولت پیشین -احمدینژاد- برجا مانده است، «انبوهی ویرانی» است که باید توسط دولت بعد، ابتدا آواربرداری و سپس بازسازی صورت گیرد. پروژهای که بر عهده حسن روحانی و دولتش نهاده شده بود و او نه تنها باید به سرعت خرابیهای گذشته را جبران میکرد که ضمن آن باید به بازسازی هم توجه نشان میداد. آن هم با خزانهای که خالی شده بود و بدهی انبوهی که باقی مانده بود. روزی که احمدینژاد بر سر کار آمده بود، «خاتمی» خزانهای پر پول و صندوق ذخیره ارزی انباشتهای را برای او باقی گذاشته بود. اما «پولپخشی»های مداوم و بیحساب کتاب احمدینژاد که گاه با «گونی» پولها را در سفرهای استانی جابهجا میکرد، نه تنها آن اندوخته را بر باد داده بود که حتی درآمد هنگفت حاصل از فروش نفت - بالغ بر ۷۰۰ میلیارد دلار- را هم نابود کرده بود! رقمی که هیچگاه توسط هیچ نهادی بررسی نشد و رییس دولت وقت بابتش هیچگاه بازخواست نشد!
آنها که خواستار توقف برجام و حتی خروج از آن بودند، در حقیقت در صف نوبت دولت بعد ایستاده بودند. مرور اعضای کمیسیون بررسی «برجام» میتوانست تصویری از دولت، مجلس و فردای سیاسی کشور را پس از دولت روحانی به دست دهد:
نقویحسینی نماینده ورامین (اصولگرایان رهروان ولایت)، اسماعیل کوثری نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، محمدحسن ابوترابیفرد نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، کارخانهای نماینده همدان (اصولگرایان رهروان ولایت)، حسین نجابت، نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، زاهدی نماینده کرمان (اصولگرایان رهروان ولایت)، علیرضازاکانی نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، مهرداد بذرپاش نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، علاءالدین بروجردی نماینده بروجرد (اصولگرایان رهروان ولایت و رییس کمیسیون امنیت ملی)، سیدمحمود نبویان نماینده تهران (اصولگرایان جبهه پایداری)، حقیقتپور نماینده اردبیل (اصولگرایان رهروان ولایت)، منصوریآرانی نماینده آران و بیدگل (اصولگرایان رهروان ولایت)، وحید احمدی نماینده کنگاور (اصولگرایان رهروان ولایت)، مسعود پزشکیان نماینده تبریز (اصلاحطلب) و تاجگردون نماینده گچساران (اصلاحطلب). در میان آن همه اصولگرا فقط دو تن اصلاحطلب بودند. تقریبا تصویری بینقص از آنچه در پیش رو بود.
حجاریان درباره دوپارگی سیاسی در فردای «برجام» گفته بود؛ کشور به دو گروه، «برجامیها» و «نابرجامیها» تقسیم خواهد شد. «برجامیها» که خواهان گفتگو و عادیسازی روابط با جهانند و به خروج از انزوای کشور و عادی شدن اوضاع میاندیشند و «نابرجامیها» که اساسا از بیخ و بن با هر نوع گفتگو و تعامل با جهان، خصوصا غرب مشکل دارند و همواره از تحریمها استقبال میکنند. شاید به این دلیل که در «وضعیت ابنرمال»، آنها دست بالا را پیدا میکنند. «وضعیت ابنرمال» راه را برای هر نوع شفافسازی میبندد. مراودات اقتصادی - تجارت - امری سیاسی و امنیتی میشود که باید در لایههایی پنهان تصمیمگیری شود. دالانهایی پنهان برای افرادی خاص گشوده میشود و تجارتی نهان شکل میگیرد که از چشم ناظران پنهان میماند. امتیازهایی در همان لایهها تقسیم شده و پول و ارز به ابزاری برای معادلات سیاسی بدل میشود. در چنین وضعیتی است که مسائلی همچون «چای دبش» هم رخ میکند. در شرایطی که کشور از همه سو تحریم و ارتباط نظام بانکی کشور با نظام بانکی جهان - به دلیل نپیوستن به FATF - قطع است، افرادی خاص دست بالا را در اقتصاد کشور پیدا میکنند که توانایی دور زدن تحریمها و معامله در پشت درهای بسته را دارند. اتفاقی که قرار بود پس از دوران حسن روحانی رخ دهد و کشور به سرعت وارد دالانی از حوادث شود که تا پیش از آن هرگز تجربه نکرده بود. برگزاری دو انتخابات، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ بدون حضور کاندیداهای شاخص اصلاحطلب، عرصه را یکدست در اختیار همان گروهی قرار داد که از همان ابتدا با «برجام» مساله داشت. دولتی بر سر کار آمده بود که هیچ برنامه اقتصادی مدوّنی در دست نداشت، برخلاف ادعای «برنامه هفت هزار صفحهای» که در دوران کاندیداتوری در تلویزیون گفته بود، دست رییسی از هر برنامهای کاملا خالی بود! انسداد مذاکرات پس از مدتی تلاش نافرجام در جهت احیای برجام، هر چشمانداز احتمالی را از بین برده بود. شعار «نگاه به داخل» که هیچ «پِلنی» در پیوست نداشت، وضع را پیچیدهتر و دولت «نوانقلابی» رییسی را وادار به پروپکانی کرده بود. اتفاقی که پیشتر احمدینژاد هم تجربه کرده بود. حالا با گذشت نزدیک به سه سال از روی کار آمدن دولت رییسی، نه تنها وضعیت به حالت عادی بازنگشته، بلکه وضع به مراتب غیرعادیتر هم شده است. به عبارتی «وضعیت ابنرمال» تعمیق و «وضعیت نرمال» کاملا از دسترس دور شده است. حالا صعود سرسامآور قیمتها، با جهش بیسابقه دلار، همان شعار «نگاه به داخل» را هم با ابهام مواجه کرده است. تا چند ماه دیگر، ابراهیم رییسی وارد سال پایانی دوره چهار سالهاش خواهد شد بیآنکه توانسته باشد دستاورد قابل ملاحظهای به دست آورده باشد. دولتی که با شعار تک رقمی کردن تورم بر سر کار آمده بود، حالا به تورمی افسارگسیخته رسیده است. بهرغم همه آمارهایی که ارایه میشود، سفره خالی مردم و ریزش طبقه متوسط به طبقه فرودست حاصل همان انزوای «نخبگان» یا «قشر الیت» به بهانه «جوانسازی» دولت است که با آزمون و خطا امور کشور را پیش میبرد!
تبلیغ از بلندگوی رسمی - صدا وسیما - برای خرید کالاهای خانگی به قیمت سال قبل، به نظر حالا یک دستاورد است! البته دستاوردی از جنس «استثنا» برای جماعتی «استثنا!» جماعتی برخوردار از حمایت که میتوانند از این «وضعیت استثنا» نهایت بهره را ببرند بیآنکه گروهی رقیب کسب و کارشان را تهدید کند! پدیداری چنین «استثناهایی» نه تنها موجب افتخار نیست، بلکه موجب تاسف هم هست. توزیع رانت، دستاورد نیست، بلکه نشانه نوعی معلولیت در نظام مدیریت است. معلولیتی برآمده از همان «وضعیت ابنرمال» که دولت چارهای برای آن در دست ندارد. شاید به این دلیل که خود برآمده از همان «وضعیت استثنا» است.