العربی الجدید: هنر دیپلماسی را باید از ایران آموخت
تاریخ انتشار: ۱ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۸۵۵۷۸۳
روزنامه نگار مغربی با اشاره به هنر ایران در مقاومت و دیپلماسی طی 40 سال گذشته نوشت: متاسفیم که عربها از هنر دیپلماسی ایران در مناقشه با آمریکا بهرهای نبردهاند.
به گزارش گروه بین الملل قدس آنلاین، «علی أنوزلا»، روزنامه نگار مطرح مغربی با انتشار یادداشتی در وبگاه خبری «العربی الجدید» با عنوان «باید از ایران یاد گرفت»، اسرار پیروزی ایران در طول چهل سال مناقشه با آمریکا را برشمرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نویسنده که موسس و مدیر چند روزنامه مغربی و هم اینک رئیس سایت عرب زبان «لکم. کوم» است در مقدمه یادداشت خود آورد: تجربه ایران در رویارویی با غرب و بخصوص آمریکا و قلدری آن درسهای زیادی در مقاومت و پایداری به ما آموخت، به رغم اینکه ایران همه این سالها را تحت هر گونه فشار، تحریم و تهدید بوده است.
وی افزود: ایران به ما همچنین هنر دیپلماسی را آموخت که بدون مصالحه و امتیازدهی مذاکره میکند و دست به هیچ ماجراجویی بی حساب و کتابی هم نمیزند. هر چقدر تنشها شدت میگیرد منطق منافع راهبردی مشترک مجددا برجسته میشود.
نویسنده تصریح کرد: در طول چهل سال گذشته ایرانیها میدانند چگونه با مهارت بالا جنگ روانی واشنگتن را مدیریت کنند، بدون اینکه به جنگی کشیده شود که صدای طبلهای آن از زمان انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 به صدا درآمده است.
نویسنده تاریخ روابط ایران و غرب و بخصوص آمریکا را طی چهار دهه گذشته، تاریخ تنش و مناقشه بدون کشیده شدن به رویارویی خواند و گفت: ایران از خود غربیها یاد گرفته است که چگونه در جنگهای نیابتی و در خاکی غیر از خاک خود ورود کند، مثل جنگ ایران و عراق که بزرگترین جنگ نیابتی به رهبری آمریکا علیه ایران بود و به رغم هزینههای سنگین آن، ایران پیروز از جنگ خارج شد؛ چرا که نفوذ ایران امروز از خاک عراق هم فراتر رفته و به سوریه و لبنان رسیده است. ایران از اشتباهات آمریکا در منطقه به نفع خود استفاده کرد.
به عقیده انزولا آنهایی که با دقت تاریخ تنش بین ایران و آمریکا را از زمان مساله گروگان گیری در سفارت ایالات متحده آمریکا در تهران در دهه هشتاد قرن گذشته را بررسی میکنند به این نتیجه میرسند که در نهایت این ایران است که پیروز است یا دستکم در مناقشه با آمریکا برنده شده است.
نویسنده گفت: چهل سال و اندی است که آمریکا در جنگ روانی علیه ایران به سر میبرد، آن را تحت فشار تحریمهای کمر شکن اقتصادی و باج گیری قرار میدهد و هر لحظه منتظر است ایران از کوره در برود یا از داخل فرو بپاشد و تسلیم شود؛ اما از این دست اتفاقات رخ نمیدهد و بالعکس تهران با مقاومت به مقابله با تحریم ها میرود و با مانور دهی به مقابله با فشارها و با تهدید به مقابله با تهدید میرود؛ نه امتیازی میدهد، نه هراسی دارد و نه از موضع خود پایین می آید. منتظر میماند که رقبایش ولو در پشت صحنه به همان میز مذاکراتی بازگردند که آن را ترک کردند.
به عقیده نویسنده قدرت ایران در دیپلماسی آن است که می داند چگونه میتواند معامله کند، مانند یک معاملهگر در بازار ایران و به لطف این دیپلماسی، تهران موفق شده فاکتور اصلی در هر معادله مربوط به حال و آینده خاور میانه باشد.
انزولا تصریح کرد: ایران در جریان مذاکرات بر سر برنامه هستهای خود توانست خود را به عنوان قدرت منطقهای بزرگ در برابر آمریکا قدرتهای غربی و روسیه تحمیل کند و همین سناریو را در جریان جنگ سوریه هم پیاده کرد؛ چرا که یکی از مهمترین کلیدهای پایان بحران سوریه امروز در تهران است.
نویسنده تصریح کرد: این دیپلماسی ایران بوده که این کشور را از یک کشور متوسط و عادی به قدرت منطقهای بزرگ مبدل کرده که قدرتهای بزرگ بین المللی وادار به مذاکره با آن برای جستجوی راه حلهای توافقی میشوند که منافع آن را در منطقه مد نظر میگیرد و این به خودی خود، درسی در چگونگی ماهرانه مدیریت روابط بین المللی است.
دیپلماسی ایران آن را به یک قدرت بزرگ منطقه ای مبدل کرد
العربی الجدید نوشت: تجربه ایران در مقابله با غرب و مذاکره و به چالش کشیده آن و پاسخ به تهدیدهای غرب از طریق تهدیدهای متقابل و ورود به جنگهای نیابتی و پس از آن بازگشت به معامله و امتیازگیری از غرب و مذاکره با آن قبل از هر گونه توافق و امضای آن همگی درسهایی هیجان انگیز در زمینه هنر مدیریت مناقشات بین المللی است که متاسفانه عربها هیچ چیزی از آن نیاموختند.
نویسنده تاکید کرد: آنچه که امروز از تنش در روابط تهران و واشنگتن و تشدید تهدیدها مشاهده میکنیم، منجر به جنگ بین دو کشور نخواهد شد، آن گونه که برخی از کشورها در منطقه آرزو دارند و در نهایت طوفان آرام خواهد شد و دو قدرت ایران و آمریکا به زبان درک عینی بین خود باز خواهند گشت؛ زیرا آنها میدانند که منافعشان در هم آمیخته و در یک نقطه اصلی به هم میرسند و آن هم کنترل منطقه و کنترل سرنوشت آن به شیوهای است که هر یک منافع خود را تضمین میکند.
در پایان این یادداشت آمده است: در طول چهل سال گذشته تهدیدها و تحریمهای آمریکا مانع ادامه رشد و شکوفایی ایران نشده است. ایران به گسترش نفوذ خود در منطقه ادامه میدهد و موفق شده است خود را به عنوان بازیگر اصلی صفحه شطرنج بین المللی تثبیت کند، این میراث تمدن کهنی است که ریشه در تاریخ دارد و ایرانِ امروز را به قدرتی مبدل کرده که همه از آن میترسند و در نهایت به مذاکره با آن باز میگردند چون حضور آن ضرورت است و نابودی آن فاجعهای برای دشمنانش قبل از دوستانش است.
منبع: فارس
انتهای پیام/
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: آمریکا العربی الجدید ایران هنر دیپلماسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۸۵۵۷۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تعیین مرزهای ارمنستان و جمهوری آذربایجان و ۳ سناریوی پیش رو
با شکل گیری مذاکرات ارمنستان و جمهوری آذربایجان برای مشخص شدن مرزهای مورد مناقشه، چند سناریو برای آینده قفقاز جنوبی پیش روی ماست که یکی از آنها تبدیل شدن این منطقه به پلی بین قدرتهای منطقهای و جهانی است. - اخبار بین الملل -
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، از آنجایی که نظم جهانی در حال تبدیل شدن به معماری پیچیده تر با مجموعه ای از قدرت های جهانی و منطقه ای است، آینده ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی برای بازیگران داخلی و قدرت های خارجی حائز اهمیت است.
در حالی که روند طولانی و دشوار تعیین مرز بین ارمنستان و آذربایجان به عنوان یک مانع بزرگ برای عادی سازی روابط بین دو طرف بوده است، اکنون شاهد نشانه هایی از تحرکات برای شروع روند فیزیکی در جغرافیای این منطقه هستیم.
برخی استدلال میکنند که قفقاز جنوبی دنیای کوچک معماری گیجکننده کنونی قدرت جهانی است، با منافع متضاد، رقابتی و همزمان مجموعهای از بازیگران منطقهای و جهانی، مانند روسیه، ایران، ترکیه، ایالات متحده، رژیم اسرائیل، انگلیس، هند، پاکستان، چین، اتحادیه اروپا و تک تک اعضای اتحادیه اروپا.
کوتاهمدتترین تهدید برای امنیت منطقه، تشدید احتمالی تهدید جدید آذربایجان علیه ارمنستان در صورت اختلاف بر سر مرزبندی جدید است که میتواند منجر به دخالت سایر بازیگران و شعلهور کردن جنگ منطقهای با مشارکت مستقیم ایران، ترکیه و روسیه و دخالت غیرمستقیم رژیم اسرائیل و پاکستان، هند و فرانسه شود.
اگر این امر به واقعیت تبدیل شود، پیامدهای شدیدی برای همه کشورهای منطقه و همه قدرتهای علاقهمند به یک منطقه چهارراهی باثبات قفقاز جنوبی خواهد داشت. هر کاری باید انجام شود تا آذربایجان و ارمنستان با حسن نیت به مذاکرات ادامه دهند.
پاشینیان نخست وزیر ارمنستان با درخواست باکو برای بازگرداندن چهار روستای مرزی که در زمان اتحاد جماهیر شوروی بخشی از آذربایجان بوده موافقت کرده است. این چهار روستا در سال1990 توسط نیروهای ارمنی تصرف و ساکنان آذربایجانی آن مجبور به فرار شدند.
این توافق در صورتی با توافق طرفین اجرایی شده که، روسیه نیروهای حافظ صلح را از منطقه قره باغ تخلیه و نیروهای نظامی آذربایجان جایگزین آنها خواهند شد. اهمیت مرز تعیین شده برای آذربایجان بسیار بالاست چرا که این مرز از نزدیکی خط لوله گاز اصلی روسیه عبور کرده و این منطقه دارای موقعیت نظامی مطلوبی است.
اما در خصوص تعیین مرز جدید و این توافق در آینده سناریوهای احتمالی وجود دارد که در این نوشتار به آن پرداخته شده است.
در سناریوی اول، منطقه به میدان نبرد فعال بازیگران مختلف منطقهای و جهانی تبدیل میشود و ممکن است در نهایت تکه تکه و تقسیم شود. در این صورت ممکن است مرزهای ارمنستان و آذربایجان به خطوط گسل جدید بین قطب های جدید نظم منطقه ای و جهانی تبدیل شود که از همکاری های منطقه ای جلوگیری کرده و بر شانس ثبات و شکوفایی منطقه تأثیر منفی گذاشته و منطقه را به یک مرکز تجاری و حمل و نقل تبدیل می کند.
اگر ارمنستان در نهایت بخشی از غرب و آذربایجان با حفظ تعادل با روسیه و ایران به جهان ترک نزدیکتر شود، مرز ارمنستان و ایران به خط گسلی بین غرب و محور روسیه - ایران تبدیل خواهد شد، در حالی که ارمنستان – آذربایجان و مرزهای جدید آذربایجان خطی بین جهان غربی و غیر غربی خواهد بود.
برخی ممکن است استدلال کنند که بهترین راه حل این است که کل قفقاز جنوبی را در یک قطب از نظم نوین جهانی در حال ظهور بگنجانیم، در نتیجه یک منطقه را متحد کرده و از ایجاد هرگونه خطوط تقسیم جلوگیری می کنیم.
این سناریو کاملاً غیر واقعی است. حتی اگر ارمنستان به غرب بپیوندند که خود کاملاً چالش برانگیز به نظر می رسد، روسیه و ایران احتمالاً هر کاری را برای جلوگیری از چنین سناریویی انجام خواهند داد، زیرا نه روسیه و نه ایران خواستار قطع کامل ارتباط و تسلط بر ارمنستان نیستند. در همین حال، از آنجایی که آذربایجان بر سیاست خارجی خود بر توسعه همکاری با کشورهای ترک تاکید بیشتری دارد، تصور پیوستن آذربایجان به اتحادیه اروپا، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و یا غرب چالش برانگیز است.
سناریوی دوم، آینده ای جایگزین برای قفقاز جنوبی وجود دارد تا از تبدیل شدن به یک منطقه تکه تکه شده تحت تأثیر قدرت های رقیب خودداری کند. در این آینده، این منطقه به پلی برای بازیگران منطقه ای و جهانی تبدیل خواهد شد و پتانسیل خود را برای خدمت به عنوان یک مرکز ترانزیت و لجستیک برای اروپا، روسیه، خاورمیانه، هند و چین به طور کامل درک خواهد کرد.
در این سناریو، منطقه بخشی (به طور کامل یا جزئی) از هیچ قدرت ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی در حال ظهور در جهان پسا تک قطبی نخواهد بود. این سناریو نه تنها منطقه را به یک هاب ترانزیتی و لجستیکی، بلکه به یک پلتفرم مناسب برای گفتگوهای بازیگران جهانی و منطقه ای، از جمله ایالات متحده – روسیه، ایالات متحده – ایران، اتحادیه اروپا – روسیه، تبدیل خواهد کرد.
این سناریو عاملیت کشورهای منطقه را افزایش می دهد و آنها ظرفیت و توانایی تأثیرگذاری بر تحولات قفقاز جنوبی را خواهند داشت و در مورد آینده خود اظهار نظر می کنند.
شرط اجباری تحقق سناریوی دوم، آغاز گفتوگو و همکاری بین هر 3 کشور منطقه است و به عنوان اولین گام در این مسیر، کشورها باید قوانین بینالمللی از جمله عدم توسل به زور را بپذیرند و به آن پایبند باشند.
پس از بیش از 30 سال درگیری و جنگ، این سناریو ممکن است غیر واقعی به نظر برسد. با این حال، این تنها گزینه برای تأمین آینده ای امن، باثبات و مرفه برای منطقه و مردم آن است.
اولین گام برای تحقق این سناریو میتواند راهاندازی بسترهای کارشناسی منطقهای برای گفتگو و مناظره با استفاده از جعبه ابزار دیپلماسی باشد. سپس ایدهها و پیشنهادات تدوینشده و مورد توافق در آن پلتفرمها میتواند به مقامات مربوطه در منطقه و فراتر از آن از جمله روسیه، ایران، ترکیه، اتحادیه اروپا و آمریکا ارائه شود.
در حالت ایده آل، آذربایجان و ترکیه می توانند رقابت را در جهت تعامل سازنده هدایت کنند. از طریق فرمت 3+3، آذربایجان قصد دارد این رقابت را به سمت مسیری سازندهتر هدایت کند، آشتی منافع را تقویت کند و بحثهای آزاد را در مورد همه مسائل منطقهای که همه کشورهای منطقه را درگیر میکند، تسهیل کند.
شایان ذکر است، امضای معاهده صلح با آذربایجان فرصتی را برای ارمنستان و غرب فراهم می کند تا به طور مؤثری از نفوذ روسیه بر ارمنستان بکاهند. با این حال، به عنوان دموکراسی های انتخاباتی، این کشورهای غربی همچنان با چالش برآوردن خواسته های لابی ارمنی مواجه هستند. پیام صریح آذربایجان به غرب این است که نمی تواند هر دو طرف را داشته باشد. به عبارت دیگر، نمیتواند با لابی ارمنی مماشات کند و با وادار کردن آذربایجان به مصالحه بر سر منافع خود، به پیمان صلح دست یابد.
آذربایجان به عنوان تنها کشوری که بین روسیه و ایران واقع شده است، موقعیت منحصر به فردی دارد که هر دو جزو تحریمشدهترین کشورهای جهان توسط ایالات متحده و غرب به طور گسترده هستند.
فاصله باکو تا مرز روسیه فقط 200 کیلومتر و در جهت مخالف تا مرز ایران 282 کیلومتر است.آذربایجان را می توان به طور استعاری به قلعه ای مستحکم تشبیه کرد که بر فراز تپه ای قرار گرفته و تحت تأثیر و فشار همسایگان قدرتمند خود قرار دارد. این موضع قدرتهای غیرمنطقهای را نیز به این فکر میاندازد که باید از خاک آذربایجان به عنوان پل ارتباطی علیه همسایگان خود استفاده کنند. بنابراین، یافتن توازن ظریف و خنثی کردن فشارهای همسایگان قدرتمند و قدرت های بیرونی بدون خطر رویارویی مستقیم با قدرت های منطقه ای و جهانی بسیار دشوار است.
این استراتژی بر اساس مجموعه ای از اصول با هدف معرفی آذربایجان به عنوان یک بازیگر قابل پیش بینی و قابل اعتماد در چشم قدرت های منطقه ای و جهانی است و سیاست های آذربایجان در خصوص تحولات در منطقه را چنین می توان بیان کرد:
همکاری آذربایجان با هیچ کشوری علیه کشور ثالث به ویژه کشورهای همسایه نبوده و نخواهد بود.همانطور که رئیس جمهور الهام علی اف تاکید کرد، خاک آذربایجان به عنوان میدان جنگ برای قدرت های منطقه ای و جهانی نخواهد بود. آذربایجان اجازه چنین استفاده ای را نخواهد داد.آذربایجان متعهد است که از تبدیل شدن قلمرو خود به پل ارتباطی قدرت های خارج از منطقه جلوگیری کند. آذربایجان از مداخله در انتخاب های سیاست خارجی همسایگان خود خودداری می کند، مگر اینکه این انتخاب ها تهدیدی مستقیم برای منافع ملی کشور باشد.حداقل انتظاراتی که روسیه از کشورهای پس از فروپاشی شوروی دارد، برای اینکه به عنوان یک تهدید تلقی نشود، شامل خودداری از مشارکت فعال در پروژه های ژئوپلیتیکی است که توسط غرب برای مقابله یا مهار روسیه تنظیم شده است. اساساً این به معنای نشان دادن عدم تمایل به پیوستن به ناتو یا ورود به اتحادیه گمرکی با اتحادیه اروپا است. با این حال، وسعت فضای موجود آذربایجان برای انجام یک سیاست خارجی مستقل قابل توجه است و دقیق تر است که آن را متعادل توصیف کنیم، به ویژه وقتی که از دریچه واقع گرایانه به آن نگاه کنیم. زیرا سیاست خارجی آذربایجان کاملاً واقع بینانه است.بر خلاف اتهامات باندبازی، آذربایجان با امضای توافقنامه همکاری استراتژیک و حمایت متقابل آذربایجان و ترکیه، اتحاد نظامی و سیاسی خود با ترکیه را مستحکم کرده است. این توافقنامه که توسط پارلمان های هر دو کشور به تصویب رسیده است، آنها را به عنوان متحدان نظامی و سیاسی معرفی می کند و مشارکت استراتژیک را به نمایش می گذارد که این امر موجب تقویت هژمونی ترکیه در منطقه خواهد شد. البته لازم است به اقداماتی که آذربایجان به ضرر منافع استراتژیک روسیه تلقی می شود اشاره ای داشته باشیم، این اقدامات شامل ایجاد خطوط لوله نفت و گاز است که روسیه را دور می زند. حمایت آذربایجان از گرجستان، به ویژه در سال های 2007 و 2008، کمک به امنیت انرژی گرجستان، توسعه زیرساخت های حمل و نقل که روسیه را دور می زند، ایفای نقش کلیدی در ادغام کشورهای ترک و حمایت آذربایجان از اوکراین پس از حمله روسیه در سال 2022 اشاره کرد.در نهایت ذکر این مسئله که ایجاد مرز بندی جدید میان آذربایجان و ارمنستان همانطور که می تواند ایجاد کننده صلح و امنیت در منطقه باشد در مقابل با کوچکترین اشتباه در سیاست خارجی هر یک از طرفین دربردارنده و تشدید کننده تنش در منطقه خواهد بود.
یادداشت: معصومه محمدی کارشناس مسائل اوراسیا
انتهای پیام/