آسیب شناسی روحانیت نیاز مبرم جهان اسلام/ تعیین تکلیف نسبت روحانیت با معاصریت هزینهبردار است
تاریخ انتشار: ۶ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۹۰۰۴۷۸
به گزارش ایکنا از خراسان رضوی، بیژن عبدالکریمی روز گذشته، پنجم خردادماه در نشست «آینده روحانیت» در دانشگاه فردوسی مشهد اظهار کرد: مبرمترین نیاز جهان اسلام آسیبشناسی از جامعه روحانیت است، ما با هر نگاهی باید بپذیریم روحانیت یکی از اصیلترین قشرهای جامعه ماست و سرنوشت ما با هم گره خورده است، ما نیازمند گفتگو با حوزه علمیه هستیم، اما در این مسیر با برخورد و تخریب به جایی نمیرسیم، حوزه علمیه اما حامل سنت تاریخی ماست، جامعه ما برای حرکت در مسیر باید نسبت به خود باید تاریخ را در نظر بگیرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: معمولاً کسانی که وارد بحث چالشهای روحانیت میشوند، با یک نگاه روشنگرایانه حوزه را یک مرکز جعل میپندارند، اما لحن من ناشی از حس احترام نسبت به این نهاد سنتی است و من قصد یک بحث فلسفی و حکمی را دارم و از شأن خود به دور میدانم که مباحث را در حد یک بحث سیاسی تقلیل دهم.
عبدالکریمی عنوان کرد: نگاه پیشین که حوزه را تافته جدا بافته جامعه باشد و تقدسگرایی نسبت به روحانیت داشته باشیم، دورانش به سر رسیده، روحانیت در مسیر اضمحلال قرار گرفته است، مصداقهای جزئی روحانیت قشر بسیار وسیعی را شامل میشود و از تفکیکیها تا فیلسوفان همه در این زیر مجموعه قرار میگیرد. روحانیت باید به معاصریت توجه کند، به اعتقاد من روحانیت فاقد بینش بنیادین است، حوزه علمیه دچار این توهم شده که با عقل شیخ مفید آن میتوان پیشرفت کرد؟
روحانیت درکی از فراتاریخ ندارد
وی بیان کرد: پدیده روحانیت به مرور زمان در حال تحول است و روحانی زمان قاجار با پهلوی و روحانی بعد از انقلاب و حتی روحانی دهههای 60 و 70 متفاوت است، البته ما به شرح یک روند کلی میپردازیم که ممکن است در این بین مصادیقی با این روند کلی همراه نباشد، روحانیت درکی از فرار تاریخ ندارد و فراتاریخ فقط حضرت حق است، اما اشتباه روحانیت جایگزین کردن فقه به جای این امر است.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه موضوع نخست بحث معاصریت و روحانیت که این یک امر تاریخی است، افزود: معنای ارزش اخلاق در روزگار ما با قبل متفاوت است. روحانیت به دلیل به رسمیت نشناختن زیست جهان جدید، غرب را به رسمیت نمیشناسد و درکی از متافیزیک آن ندارد، مدرنیه حاصل جهانگشایی غرب نیست، بلکه یک رویداد است و روحانیت نمیتواند آن را با یک یا چند بحث فقهی در مسائل مستحدثه حل کند، امروز عالم جدید پسامدرن به وجود آمده است و روحانیت پس از جهان مدرن از پسامدرن هم سیلی خورد. اندیشه حوزه با زمان سازگار نیست. همه نهادها در پسامدرن فروپاشید و نمونه آن فروپاشی نهاد دولت با دولت الکترونیک بود.
روحانیت حامل فرهنگ سنتی ما است، اما فرهنگ بدون تفکر جلو نمیرود. گاهی فرهنگ روح خود را از دست میدهد. این روح همان تفکر است و حوزه فقط شعار سیاسی میدهد، اما قدرت گفتگوهایی مانند گفتگو نیچهای را ندارد. مفاهیمی هم که امروز ما میشنویم، همچون تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی یک نوع شعار سیاسی است. البته روحانیت از بین نخواهد رفت و بنا به تجربهای که از مسیحیت داریم روحانیت با این روند نقش حاشیهای و تزئینی پیدا خواهد کرد. اما مهم این است که روحانیت با مقولههای زندگی ما همراه باشد.
وی اظهار کرد: روحانیت و حوزه علمیه معنویت را که همان «فقهالاکبر» است، فدای «فقهالاصغر» کرده و نمیاندیشد که با فقهالاصغر نمیتوان به جنگ فقهالاکبر رفت. حوزه مدافع سنت تاریخی است اما درک نکرده که سنت و اسلام احیا نشده، جسدی است که از دل آن داعش و النصره و بوکوحرام به وجود میآید و البته چنین بنیان فکری در کشور ما وجود ندارد، اما رگههایی از آن را در جامعه احساس میکنیم، چنان که هنوز در شهر مشهد یک کنسرت موسیقی سنتی اجرا نمیشود، در واقع اسلام هیچیک از اینها نیست.
عبدالکریمی افزود: حوزه علمیه در اکثر موارد درکی از امر دینی به معانی خانه کردن در ساحت قدس ندارد، چرا که توان پیوند مردم با این ساحت را ندارد و حوزه یک مرجعیت دینی دروغین را به جای یگانه مرجع اصیل دین جایگزین کرده و در نتیجه مقاومت از سوی مردم در اجرای احکام فقهی دیده میشود. روحانیت ما فاقد معاصریت بوده و فرزند زمان خود نیست، بدا به حال نهادی که تاریخ از او حمایت نمیکند و حوزه این چنین دچار تأخر تاریخی شده است. حوزه ما در بهترین حالت در سنت تاریخی خود میگردد و توان مواجهه آزاد با تمام سنن بشری را ندارد.
وی گفت: حوزههای علمیه ما امروز دچار یک غربشناسی وارونه است و این یعنی تصویری که از غرب ارائه میکند با واقعیت فاصله دارد، غربی که فقط فساد و فحشا است، همانند کاریکاتوری ست که ما ساختیم و این نوع نگاه نه تنها نسبت به غرب که نسبت به دیگر جوامع وجود دارد. هندیها را گاوپرست معرفی میکنند و شناختی از آفریقا و چین ندارند و این یک فرهنگ بسته است، امروزه سراسر جهان تغییر کرده جوان از ازدواج و فرزندآوری فرار میکند و این تنها یک مسئله اقتصادی نیست که با عوض شدن یک رئیس جمهور حل شود، روحانیت ما درک ساختاری ندارد و رفتاری فردی از خود نشان میدهد. اینکه جوان ما به ازدواج سفید رو میآورد، مسئلهای اخلاقی، یک مسئله ساختاری و ناشی از ساختار بیمار استف لذا برای وضعیت پیشآمده واکنش درستی ندارد، چنان که ما شاه را که سرنگون کردیم، عکس شاه را برداشته و عکس دیگری را جایگزین کردیم، روحانیت ما که رهبری انقلاب را عهدهدار بود، هیچ ایده ساختاری برای جامعه نداشت.
خواهان حفظ موضع بودن در حوزه خطرناک است
عبدالکریمی گفت: حوزههای ما بسیار خواهان حفظ موضع هستند و انقلابی فکر نمیکنند و این بسیار به لحاظ نظری خطرناک است، جهان صاحب دیگری دارد و تاریخ از ما تبعیت نمیکند و براساس برنامه ما پیش نمیرود و ما صاحب آن نیستیم و مسیر تفکر را ما تعیین نمیکنیم، اگر بخواهیم تفکر را تعریف کنیم، باید بگوییم آنجه از فهم تاریخ هستی است و متفکر نسبت به آن کوشش میکند، باید از روحانیت پرسید شما نوکر سیستم هستید یا نوکر صاحب هستی؟ من فکر میکنم باید به حوزه و روحانیت بگوییم ای اهل ایمان، ایمان بیاورید شما دفاع از سیستم خود را جایگزین امر دینی کردهاید و با این وضعیت طومار روحانیت درهم پیچیده میشود، مگر تجدید نظری صورت گیرد و با نظر به یگانه مرجع هستی خود را به این جریان بسپارد که او خود هدایت میکند، اما هماکنون حوزه خود را هدایتگر میداند.
گره خوردن چالشهای نهاد روحانیت به تقدیر اجتماعی
در ادامه این نشست، حجتالاسلام علی شفیعی، مدرس حوزه و دانشگاه عنوان کرد: روح بحثهای ما همان گفتههای آقای عبدالکریمی است. چالشهای مربوط به نهاد روحانیت به تقدیر اجتماعی همه ما گره خورده است، این موضوع هنوز به دغدغهای برای سیاستگذاران حوزه روحانیت تبدیل نشده است، البته برای بحث در رابطه با آینده روحانیت سه مبنا وجود دارد، اول اینکه ببینیم آیا از آینده این نهاد احساس خطر میکنیم، اگر تلاش برای حفظ جایگاه روحانیت باشد، مبنا تغییر میکند و اگر بحث برای رسیدن به یک تصویر حقیقی باشد، مبنای دیگری دارد.
وی ادامه داد: ما باید یک درک درست و همدلانه از روحانیت داشته باشیم و راهکار مناسب بدهیم، اینکه روحانیت تکلیف خود را با معاصریت مشخص کند برایش هزینه دارد، بحث روحانیت و قدرت موضوع دیگری است که تاریخ با سه ساحت و تصویر روحانیت نسبت با آن مواجه شده است، یکی روحانیت همراه با قدرت، یکی روحانیت در میان قدرت و یکی بر علیه قدرت بوده است. این موارد هم میتواند تضمین آینده روحانیت باشد و هم میتواند به آن خدشه وارد کند. روحانیت برای آینده خود باید نسبت میان خود و انسان را تعریف کند، البته اینها هزینه دارد که باید هزینه آن را بپردازیم که در مواردی هم از هزینههای سرسام آوری میشود.
شفیعی اظهار کرد: روحانیت دو ساحت درونی و بیرونی دارد و اگر میخواهد آینده خود را تضمین کند، باید به این دو ساحت توجه داشته باشد، در ساحت درونی روحانیت با مبانی معرفتی خاص شکل گرفته و به پیش میرود و روششناسی خاصی برای فهم متون دارد و با منابع محدود خود زندگی میکند، قرآن و سنت منابع مهم حوزه و روحانیت است آیا ما میتوانیم هزینه آن را بپردازیم و بگوییم این منابع جوابگو نیست و آن را در حد یک متن مقدس تقلیل دهیم؟ ما اگر برخی مبانی روحانیت مثل انسانشناسی را دست بزنیم، باید بقیه مبانی را هم برهم بزنیم، باید خداشناسی و هستیشناسی را هم کنار بگذاریم.
انسان تربیت شده این نظام نتیجهگرا است
وی گفت: انسان معاصر ما تکلیفپذیر نیست و در همین جامعه که تربیت شده همین نظام است، تکلیفمداری نه تنها ممدوح نیست، بلکه بسیار مورد هجمه قرار میگیرد، جامعه فعلی ما حقگرا و نتیجهگرا است و انسان معاصر بیش از آنکه به دنبال صورت باشد به دنبال معنا است. وقتی ما ادیان را نهادینه میکنیم، آنگاه انسانها در خدمت دین قرار میگیرد. موضوعی که تا پیش از نهادینه شدن برعکس بود. ما اگر نتوانستیم بدون نهادینه شدن دین پیش برویم کاری انجام نمیشود چرا که بازسازی نهادها هرچقدر هم که انجام شود، باز از وضعیت جامعه عقب است.
شفیعی عنوان کرد: ما در قبال آینده روحانیت دو روش و تصمیم میتوانیم اتخاذ کنیم، یکی اینکه روحانیت توان تضمین آینده خود را ندارد و دیگر اینکه با هزینههای کم برای بازسازی تلاش کنیم، که البته این نکته زمانبر خواهد بود مانند راهی که روحانیت نواندیش در پیش گرفته است، البته ما ظرفیت اصلاح را آن قدر بالا گرفتهایم که نهاد روحانیت تنها راهکار آن را نفی این ایده میداند. هماکنون صدای روحانیتی که شنیده میشود، صدای روحانی همراه دولت و حکومت است و همین مسئله اشتباهی برای ما و مخاطب ایجاد میکند، ما نسبت به سود یا هزینه انقلاب در روحانیت باید یک تصمیم بگیریم، هزینه این انقلاب آنقدر بالاست که حتی فکر کردن به آن سنگین است. برای مسائل موجود در فقه نیز باید دانست که بسیاری از مشکلات به خاستگاه فقه برمیگردد که این خاستگاه سایر علوم همچون اصول، فلسفه و از این دست مباحث هستند و ما برای این مشکل باید منابع تغذیه فقه را مدنظر بگیریم.
انتهای پیام
منبع: ایکنا
کلیدواژه: خبرگزاری قرآن ایکنا خراسان رضوی بیژن عبدالکریمی روحانیت حوزه علمیه امر دینی آینده فقه قرآن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۹۰۰۴۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مسئولان نسبت به ایمنی راهها توجه بیشتری داشته باشند
امام جمعه شهرستان میاندوآب گفت: از مسئولان درخواست داریم تا نسبت به ایمنی راهها توجه بسزایی داشته و مردم نیز توصیهها و هشدارها را جدی بگیرند.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از آذربایجانغربی، حجتالاسلام حمید حسنزاده ظهر امروز _جمعه هفتم اردیبهشت_ در خطبههای آئین عبادی سیاسی نماز جمعه شهرستان میاندوآب با اشاره به سالروز فتح اندلس، اظهار کرد: مسلمانان ۸ قرن در اندلس حکومت کردند ولی برخی عوامل سبب شکست مسلمانان آندلس شد.
وی با بیان اینکه ثبات و امنیت و پیشرفت هر جامعه با اتحاد و همدلی است، افزود: نخستین عامل پیروزی مسلمانان در اندلس اتحاد و همدلی بود و عامل دوم اخلاق، دین و ایمان بود؛ اندلس کشوری مسلمان بود که دشمنان اسلام منیت، خودبرتربینی و اختلاف و ابتذال فرهنگی و فساد را در آن ترویج کرده و سبب نابودی آن شدند.
امام جمعه شهرستان میاندوآب با بیان اینکه فساد و فرهنگ غربی در جامعه اندلس ترویج شد، تصریح کرد: در هر جامعهای فساد و اختلاف باشد آن جامعه به سمت انحطاط و نابودی کشانده میشود.
وی با تأکید بر اینکه نباید در جامعه اسلامی بیتفاوت باشیم، عنوان کرد: نباید دچار روزمرگی شده و برنامهای نداشت، بلکه باید حواس خود را جمع کرد و هوشیار بود و این را در نظر داشت که دشمن هیچگاه دست از تلاش برنمیدارد و همواره به دنبال دستیابی به اهدافش است.
حجتالاسلام حسنزاده با بیان اینکه دشمنان این را بدانند که ایران، اندلس نیست و ویژگیهای متفاوت از اندلس دارد، گفت: حکومت ایران اسلامی مبتنی بر مردم بوده و مردم پا به کار با رهبری صالح همواره توطئههای دشمنان را نابود کردهاند.
وی تصریح کرد: باورهای دینی و اعتقادات راسخ درونی مردم ایران اسلامی، سبب حفظ این جامعه و حکومت اسلامی میشود و روزبهروز این باورها را تقویت میکنیم تا به بلای اندلس دچار نشویم.
امام جمعه شهرستان میاندوآب با تأکید بر اینکه علم از مؤلفههای قدرت است، اظهار کرد: «العلم سلطان» محور درسهای تاریخ اندلس است و اگر بخواهیم به قدرت دست یابیم و دشمنان را مأیوس کنیم باید قلههای علم و دانش را فتح کرد.
حجتالاسلام حسنزاده در بخش دیگری از خطبههای نمازجمعه این هفته میاندوآب با اشاره به فرارسیدن سالروز شهادت شهید مطهری و آغاز هفته معلم و تبریک این هفته به معلمان، افزود: شهید مطهری یک اسلامشناس کامل و الگوی جهاد تبیین بود.
وی افزود: باید مانند شهید مطهری، جهاد تبیین راه انداخت و حق و حقیقت را گفت و در جامعه بصیرتافزایی کرد؛ اسلامشناسی، زمانشناسی، جریانشناسی، دشمنشناسی و دشمنی شناسی از ویژگیهای بارز شهید مطهری بود.
امامجمعه میاندوآب با اشاره بهروز ایمنی و حملونقل جادهای، گفت: از مسئولان درخواست داریم تا نسبت به ایمنی راهها توجه بسزایی داشته و مردم نیز توصیهها و هشدارها را جدی بگیرند.
وی در پایان روز کار و کارگر را بهتمامی کارگران و روز فرهنگ پهلوانی را نیز به ورزشکاران و باستانیکاران تبریک گفت.
کد خبر 748101