زبان فارسی نقش مهمی در گسترش اسلام داشت
تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۹۴۲۳۷۸
به گزارش ایکنا، شبستان نوشت: مقام معظم رهبری در شب میلاد امام حسن مجتبی(ع) در دیدار با شاعران در مورد زبان فارسی ابراز نگرانی کردند و فرمودند که در جریان عمومی، زبان فارسی در حال فرسایش است و همچنین تاکید کردند که از ویرانی و فرسودگی زبان فارسی باید جلوگیری شود. پیرو فرمایشات حضرت آیت الله خامنه ای در مورد زبان فارسی گفتگویی با «حجت الاسلام هادی قطبی»، مدرس مباحث فرهنگی تربیتی و کارشناس رادیو و نویسنده ترتیب دادیم که بدین شرح است:
مقام معظم رهبري چندي پيش در ديدار با شاعران، نسبت به زبان فارسي و ادبيات احساس خطر کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
يکي از مهمترين تفاوت هاي انسان و حيوان زبان و کلام و نطق اوست تا جايي که در تعريف انسان گفته اند: «حيوان ناطق» طبيعتا اين نطق و کلام ابزاري براي بيان است و همين بيان نشانگر هويت و حقيقت آدمي است که گفته اند: «تا مرد سخن نگفته باشد عيب و هنرش نهفته باشد». زبان و انديشه را دو مقوله جدا نشدني مي دانند که بيماري هر کدام به ديگري سرايت مي کند.با مرگ يا ضعف يک زبان، نه فقط زبان بلکه مجموعه اي از محتوا ها، نمادها، معناها، مفاهيم تاريخي بشري از بين مي رود. چون وظيفه اصلي زبان، برقراري ارتباط براي بيان انديشه و احساس است.
زبان فارسي با تاريخ سراسر افتخار تمدن و حکمت و انديشه، حامل ارزشها و باورهايي بوده است که در قالب حکايت ها و ضرب المثل ها و شعرها نسل به نسل منتقل شده است و امروز ما ميراث دار انديشه و حکمت حافظ و سعدي و رودکي و فردوسي و مولانا هستيم. به اذعان کارشناسان،بخش عمده اي از هنر جهان، مرهون سرزمين ما و مرهون زبان فارسي است. هرچند متأسفانه به دليل زندگي معاصر و اقتضائات زندگي شهري و ارتباطات گسترده اجتماعي، بسياري از جوانان نسل جديد، از فهم اشعار حافظ و سعدي محروم هستند و اين زنگ خطر جدي است براي زبان و ادبيات اصيل فارسي که دارد از صحنه اجتماع حذف مي شود. البته منظور اين نيست که ادبيات حافظ و سعدي را در گفتار و نوشتار به کار گيريم، بلکه در هر عصري بايد به زبان فصيح همان عصر سخن بگويم. اما نبايد هم فراموش کنيم که پيشرفت ادبيات فارسي، مرهون کلام و سخن شعراي بزرگ ماست.
البته ناگفته نماند نه تنها ايران، بلکه بسياري از کشورهاي آسيايي از زبان فارسي استفاده مي کردند. کشورهایی مانند هند ، پاکستان، بنگلادش، افغانستان، تاجيکستان و ترکمنستان هنوزم که هنوز است از اشعار حافظ و سعدي و مولانا و رودکي و فردوسي استفاده مي کنند . زبان حتي هند و پاکستان و مصر و ترکيه، ريشه فارسي داشته اند. مثلا در دوران عثماني، مکاتبات آنها به زبان فارسي بوده و شعراي فارسي داشتند. اميرخسرر دهلوي براي هند است و اشعار فارسي او معروف است. اقبال لاهوري نيز همچنين.
چه خطري زبان فارسي را تهديد مي کرده که مقام معظم رهبري به آن اشاره کرده اند؟ و اصولا چرا ايشان اينقدر به روي اين مقوله حساس هستند؟
البته اين اول بار نيست که ايشان موضع گيري مي کنند. پيش از اين بارها و بارها از قبل از دوران رهبري حتي، نسبت به مسأله زبان فارسي حساس بوده اند و سخنراني هاي متعددي داشته اند. ايشان معتقد هستند «هويت ملي ما به زبان و خط ماست».واقعا هم همين گونه است. به تعبير ديگر، استقلال در خط و زبان، موجب حفظ هويت فرهنگي و ملي ما مي شود.
فرهنگ غرب، يک فرهنگ مهاجم است. آمريکا و انگليس هر کشور و سرزميني را فتح کردند، خط، زبان و نسل آن را تغيير دادند. چون در پي تغيير اين خط و زبان است که هويت نيز تغيير مي کند. نمونه روشن آن در هند است که وقتي انگليس ها در آن نفوذ کرد، زبان فارسي را با اجباز و زور اسلحه ممنوع کردند. اول زبان اردو را تأسيس و بعد همان اردو را هم کنار زدند و زبان انگليسي را زبان رسمي و اداري و دولتي کردند. اين کار از اوائل قرن نوزدهم آغاز شده و هنوز هم ادامه دارد. فرانسوي ها هم در کشورهاي آفريقايي همين کار را کردند؛ اسپانيايي ها هم همينطور. به طور کلي کشورهاي مهاجم، يکي از وظايف و مأموريت هاي اصلي شان، تغيير زبان آن کشور است؛ ولو به زور. مي توان گفت هر جا غربي ها وارد شدند، فرهنگ هاي بومي را نابود کردند؛ از جمله: تاريخ، زبان، خط.همانطور که امروز کمتر اثري از زبان فارسي در آنها ديده مي شود، اين خطر نيز مي رود که در کشور ايران مهد زبان فارسي، اين ادبيات جايگاه خود را از دست بدهد و زبان جديدي جايگزين آن شود و اين مسأله بسيار وحشتناک است. اينکه اسم فارسي به زبان لاتين نوشته شود جاي سوال است. نام هاي فرنگي به روي محصولات ايراني حتي اسباب بازي و لوازم التحرير! نامگذاري مغازه ها به اسامي خارجي ، نام شرکت ها و...اين يعني جامعه دچار بحران هويتي شده و به سمت سبک زندگي غربي و غربزدگي مي رود.
کلمات بیگانه تا چه اندازه باعث فرسایش زبان فارسی می شود؟
قطعا يکي از مهمترين راهها براي مبارزه با فرهنگ غربي، همين احياي زبان فارسي است که خود به خود مفاهيم و معاني ارزشمند و بلند را مستقيم و غير مستقيم منتقل مي کند. چون الفاظ و کلمات در هر زباني بار مفهومي خاصي دارند. اين دغدغه چندين ساله ايشان است، اما متأسفانه جدي گرفته نشده است و حتي جايگزيني الفاظ و واژگان، در صدا و سيما و رسانه ها دستمايه طنز هم شد. هر چند متولي اين امر فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي است اما امروز مسئوليت حفظ زبان فارسي، بر عهده همه متوليان امر فرهنگ و جامعه از جمله نويسندگان و شاعران است.
همان زمان که معلمان و اساتيد دانشگاهها، از ادبيات خود غافل ماندند و به ادبيات خارجي و غربي و استفاده از واژگان انگليسي و فرانسوي کردند و به آن افتخار کردند و اين بليه آرام آرام به مردم عادي نيز سرايت کرد و در تبليغات و فيلم ها و سريال ها و گزارش ها، از الفاظ فارسي غفلت شد، خود به خود بخشي از فرهنگ غربي نيز به زندگي ها راه پيدا مي کند.
مثلا وقتي از واژه فرانسوي «مرسي» به جاي واژه فاخر و زيباي ممنون يا سپاسگزارم استفاده مي کنيم يا از واژه «باي» به جاي خدا حافظ که خود بار ارزشي خاصي هم دارد استفاده کرديم، يا وقتي به جاي دستمال کاغذي از «کلنکس» و به جاي شکل از «استايل» استفاده مي کنيم، از نمره به «پوئن» و امثال اين واژه ها، خود به خود به رفتار مناسب آن نيز رو مي آوريم تا از اين تغيير عقب نمانيم! حتي لباسي مي پوشيم که نوشته خارجي يا لاتين داشته باشد و افتخار مي کنيم، بدون اينکه به بار معنايي و فرهنگي آن توجه داشته باشيم. وضعيت در فضاي مجازي بسيار بدتر است و امروز بسياري از جوانان ما در فضاي نوشتار و گفتاري، از نوشتن صحيح واژگان فارسي ناتوان است. فکر مي کنيم، به روز شدن و پيشرفت کردن، به تقليد کردن در ظاهر و زبان و رفتار است! در حالي که اگر پيشرفت و تغييري هم مناسب حال بشر بوده به خاطر نظم و تلاش و فکر و علم است، نه پوشش و رفتار و الفاظ!
بنابراين يکي از مهمترين برنامه ها و استراتژيک ها براي مقابله با فرهنگ مهاجم غرب، احيا، تقويت و ترويج زبان فارسي است.
در سخنان رهبر انقلاب به ارتباط زبان فارسي و انقلاب اسلامي هم تصريح شده است. اين مسأله چگونه قابل تبيين است؟
به نظر مي رسد سه گانه «اسلام، انقلاب و زبان فارسي» هم از نظر محتوايي و هم از نظر ترويج و تبليغ ظرفيت بسيار بالايي دارند و بايد مورد توجه کارشناسان و اساتيد اين عرصه قرار بگيرند. هرچند زبان فارسي قدمتي بيش از هزار ساله دارد اما اهميتش آنجايي دو چندان مي شود که بعد از انقلاب، به عنوان تنها ابزار معرفي اسلام و انقلاب است. اسلام به زبان عربي به ايران آمده، اما طي قرون متمادي به زبان فارسي منتشر و ترويج شده است.
بخش عمده فلسفه، دين، عرفان، اخلاق و سياست به زبان فارسي به بشريت منتقل شده است؛ چون منشأ اسلامي - ايراني داشته اند. در واقع ايران قبل از اسلام سابقه افتخار آميزي نداشته است. هرچه بوده، محصول فکر ايراني و به برکت انديشه هاي اسلام و علوم اهل بيت(ع) بوده که کساني که اندک مطالعه اي در زمينه تاريخ و تمدن ايران و اسلام داشته باشند، به آن اذعان دارند. البته اين سخن به اين معنا نيست که ذهن و فکر و انديشه ايراني، هيچ خلاقيت و قدرتي نداشته و بيمار بوده است؛ خير، بلکه منظور اين است که سرعت پيشرفت اسلام و پذيرش مضامين بلند آن، با زبان فارسي بود که نشان از سلامت فکر و فطرت ايراني است. حافظ و سعدي و مولانا و رودکي و بيدل و صائب و خيام و تمام کساني که ادبيات فارسي مرهون آنهاست، محصول همين انديشه تابناک قرآن و اسلام هستند. به همين دليل هم حضرت آقا مکرر مسأله «مرجعيت زبان فارسي» را مطرح کرده اند و فرمودند: «کاري کنيد که طي سال هاي آينده، براي فهم پيام اسلام و انقلاب و انديشه هاي نو و تمدني اسلام و ايران، جهانيان، زبان فارسي را بياموزند.» علاوه بر آنکه «مرجعيت زبان فارسي» در چشم انداز آينده انقلاب ديده شده و بايد مسئولين امر به آن همت داشته باشند.
به گفته کارشناسان ادبيات فارسي و زبان شناسان، زبان فارسي، زبان پر ظرفيتي است. آهنگين بودن، نرمي و شيريني، قابليت ترکيب بندي و واژه سازي از امتيازات زبان ماست. حال اگر بخواهيم مفاهيم اسلام و انقلاب را به زبان کم ظرفيتي بيان کنيم، چه بلايي بر سر محتوا و پيام اسلام و انقلاب مي آيد؟! کساني که مي خواهند دين اسلام را بپذيرند، غالبا از طريق ايران و با زبان ايراني و فارسي مي شناسند. بعد از انقلاب بسياري از غربي ها و عرب ها، اگر آشنايي با زبان فارسي پيدا کردند، به خاطر سخنان امام بوده است. يعني لازم ديدند براي درک کلام امام و پيام انقلاب، زبان فارسي را بياموزند. در عربستان، پاکستان، هند، افريقا اين اتفاق افتاده است. به خصوص در اشعار و سرودهاي انقلاب و امروز به برکت موج حب الحسين(ع)، اشعار شاعران آئيني ما، در مردم جهان اين حس و ضرورت را به وجود آورده است که زبان فارسي را بياموزند و اين اتفاق مبارک ظرفيت فوق العاده اي براي احيا و ترويج زبان فارسي است.
با توجه به همين مطلب است که يکي از مهمترين اقدامات دشمن، هجمه و تحقير نسبت به ادب و هنر و فرهنگ انقلاب است و به همين دليل رهبر انقلاب از نويسنده ، شاعر، داستان نويس و فيلمنامه نويس خوب و متعهد به انقلاب و زبان فارسي تجليل مي کنند. شايد به همين دليل باشد که براي حفظ مفاهيم ارزشمند و بلند اسلام، انقلاب و محتواي غني و پرمضمون زبان فارسي است که در اصل 15 قانون اساسي نيز، زبان فارسي را زبان و خط رسمي مردم ايران و مکاتبات و مکالمات بين مسئولين برشمرده است.
مهم ترین عوامل تضعیف کننده زبان فارسی چیست؟
به طور کلي در تضعيف زبان فارسي مي تواند پنج عامل نقش داشته باشد:
يک: گستردگي روابط اجتماعي – زندگي شهري و تنوع ارتباطات اقشار جامعه با يکديگر و تداخل واژگاني.
دو: ورود فرهنگ غير ايراني و سبک زندگي غربي؛ زندگي جديد و هجوم واژه هاي بيگانه.
سه: بي سوادي افراد جامعه.
چهار: ابتذال نوشتاري در فضاي مجازي.
پنج: بي سوادي در رسانه هاي جمعي: تغيير واژه ها و واژه سازي در فيلم، سريال، مجريان، گزارشگران و...
انتهای پیام
منبع: ایکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iqna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۹۴۲۳۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عاشق شعر عالمگیر ایران هستم/ بهترین سوغاتی از نمایشگاه کتاب تهران
طالب آذرخش گفت: عاشق شعر عالمگیر ایران هستم و همچنین ادبیات معاصر فارسی را نیز دوست دارم. من از نمایشگاه کتاب تهران بازدید کرده و کتابهای شعر شاعران معاصر ایرانی را برای دوستانم سوغاتی بردم.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، طالب آذرخش شاعر ملی تاجیکستان (با تخلص آذرخش) و سردبیر نشریه «پیام سغد» است. تاکنون به قلم او کتابهای بسیاری به خط سیریلیک در تاجیکستان منتشر شده است. اثری هم به نام «دیوان عشق» به خط فارسی و سیریلیک دارد که گلچینی از آن توسط انتشارات خردگان در تهران با عنوان «چشم، جانم، چشم...» منتشر شده است.
او بسیار تاکید دارد که آثارش به خط سیریلیک و فارسی منتشر شوند تا کسانی که در تاجیکستان با خط فارسی آشنایی ندارند با آن آشنا شوند و فرصتی برای مقایسه پیدا کنند. همچنین برخی اشعارش نیز در چند نشریه در تهران منتشر شده است. در چندین کنگره و همایش در تهران، تبریز، اصفهان و شیراز شرکت کرده و به قول خودش این «شهرهای عزیز» را دوست داشته است.
طالب آذرخش سابقه حضور در محافل ادبی بسیاری در ایران را دارد و کتاب شعر را بهترین سوغات از ایران میداند. آذرخش درباره سابقه حضورش در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران گفت: خوشبختانه تجربه حضور در نمایشگاه کتاب تهران را دارم که برایم بسیار جالب بود. همچنین در چندین محفل فرهنگی از جمله محفل جشنواره فضولی نیز شرکت داشتهام.
وی افزود: نمایشگاه کتاب تهران یک بازار بزرگ کتاب است. یکباری که حضور داشتم از صبح تا عصر نتوانستیم حتی نصف نمایشگاه را هم ببینیم. من از حضور در این نمایشگاه که به عنوان یک فروشگاه بزرگ کتاب به نظر میرسد بسیار شاد و مسرور شدم. کتابهای جالبی در این نمایشگاه دیدم.
آذرخش ادامه داد: در نمایشگاه کتاب تهران، کتابهای ادبیات کلاسیک را که سالها آرزوی دستیابی و مطالعهشان را داشتم پیدا کردم. با ناشران گوناگونی که آثار شعرای بزرگ مثل حافظ، سعدی، فردوسی و ... را منتشر کردهاند، گفتگو کردم. وقتی هم که به تاجیکستان بازگشتم کتابهای جیبی این شاعران را به عنوان سوغات برای دوستانم آوردم.
این شاعر فارسیسرا در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این نکته که به ادبیات معاصر ایران بسیار علاقهمند است، گفت: نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، محل آشنایی من با آثار معاصر ادبیات ایران بود. من عاشق شعر و خصوصا شعر عالمگیر ایران هستم. با شعر معاصر ایران هم آشنایی دارم. آثار شاعرانی همچون شهریار، سهراب سپهری، فروغ فرخزاد، نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج (ه. ا. سایه)، شاملو و ... در تاجیکستان شناخته شده است. از اینکه در نمایشگاه کتاب تهران بدون واسطه و به راحتی به این کتابها دسترسی داشتم موجب خشنودیام بود.
آذرخش همچنین با اشاره به این نکته که گویش تاجیکستانیها و ایرانیها باهم تفاوتی ندارد، ادامه داد: ما یک زبان داریم. شعر معاصر ایران و شعر معاصر تاجیکستان یک زبان دارد که همان زبان رودکی، خیام و حکیم فردوسی است. ما همان چیزی را که شما میخوانید، میخوانیم. البته در حوزه شعر معاصر ایران شعرهایی هم هست که به لهجه تهرانی یا شیوههای متفاوت است. اما همه اینها به زبان فردوسی و حافظ است. ما امروز شعری که در شاهنامه میخوانیم در شعر معاصر تاجیک هم میبینیم.
وی اضافه کرد: وقتی از ادبیات ایران حرف میزنیم، تفاوتی بین ایران و تاجیکستان نمیبینیم. فقط یک ادبیات فارسی در میان است. حتی ادبیات معاصر ایران هم در تاجیکستان شناخته شده است. بسیاری از آثار رماننویسان معاصر در تاجیکستان منتشر شده است. اما در تاجیکستان شاعران ایرانی بیشتر مورد اقبال عموم قرار گرفتهاند. من در اخبار دیده بودم که یکی از کتابهای فاضل نظری در یک فروشگاه در تهران، فروش چند هزار جلدی داشته است. این کتاب در تاجیکستان هم به زبان سیریلیک برگردانده شده است و غزلهای او علاقمندان خاص خودش را دارد. من سردبیر مجله «پیام سغد» در تاجیکستان هستم. ما در هر شماره از مجله شعری از همزبانان ایرانی یا افغانستانی را چاپ میکنیم. من تاکید میکنم که شعر همزبان خود را منتشر میکنیم نه شعر ادبیات ایران یا افغانستان را.
آذرخش در بخش دیگری از این گفتگو به نقش نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در بهبود دیپلماسی فرهنگی میان دو کشور ایران و تاجیکستان اشاره کرد و ادامه داد: خیلی خوب میشد اگر نمایشگاهی مانند نمایشگاه کتاب تهران در کشورهای فارسیزبان یعنی افغانستان و تاجیکستان هم میداشتیم. چون در افغانستان و تاجیکستان نمایشگاههای صنعتی و اقتصادی مشترک و غیرمشترک بسیاری برگزار میشود، اما نمایشگاه کتاب نداریم. نکته دیگر این است که خیلی خوب میشد اگر در نمایشگاه کتاب تهران مکان معینی وجود داشت تا خوانندگان با ادیبان، نویسندگان و ناشران گفتگو و دیدار داشته باشند. من خیلی علاقهمندم که آثار شاعران تاجیکستانی در نمایشگاه کتاب تهران معرفی شود و در معرض دید و خرید عموم قرار گیرد. ما میتوانیم کتابهایی منتشر کنیم که یک طرف آن خط فارسی و طرف دیگر آن خط سیریلیک باشد. این موضوع به آموزش زبان فارسی کمک خواهد کرد، چون تاجیکستانیها حتما باید خط فارسی را یاد بگیرند. آشنایی با خط فارسی باعث میشود که از گذشته خود آگاه شوند و آینده خود را ببینند. البته اگر خوانندگان ایرانی هم با خط سیریلیک آشنا شوند خیلی خوب میشود.
وی در پایان در پاسخ به این سوال که «چرا با وجود پیوندهای فرهنگی و زبان مشترک میان ایران و تاجیکستان، ارتباطات فرهنگی محدودی میان دو کشور وجود دارد؟» گفت: فکر میکنم سرحدات و مرزهای جغرافیایی دلیل این موضوع باشد. اخیرا قابلیتی ایجاد شد و در فضای مجازی صفحاتی پدید آمد که خوانندگان، ادیبان و شاعران ایرانی و تاجیکی با یکدیگر در تعامل باشند و مثلا یک شاعر تاجیکستانی بتواند با خواننده ایرانی طرف گفتگو قرار گیرد. چون تاجیکستانیها هم به زبان فارسی سخن میگویند. فقط لازم است که با زبان فارسی آشنایی داشته باشند تا بتوانند از آثار شاعران ایرانی استفاده کنند. اگر رفتوآمد این محافل ادبی بیشتر شود شاهد نتایج بهتری هم خواهیم بود. همچنین ارسال کتابهای تاجیکستانی به ایران و بالعکس میتواند عامل مهمی برای تقویت این پیوندها باشد.
سیوپنجمین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران با شعار «بخوانیم و بسازیم» از ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشت (۱۴۰۳) در محل مصلی امام خمینی (ره) به شکل حضوری و در سامانه ketab.ir به صورت مجازی برگزار میشود.