شهید رحمانی در سختترین شرایط هم مغلوب دشمن نمیشد
تاریخ انتشار: ۱۳ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۹۶۴۷۱۷
به گزارش خبرگزاری بسیج از کردستان، بسیار ساده و بی تکبر بود، سعی میکرد از کمترین امکانات نهایت استفاده را بی رد هر کاری که به او محول میشد به نحو احسن انجام میداد، چیزی را که میگفت: عملی میکرد، دوست داشت هر کاری که انجام میدهد فوراً به نتیجه برسد.
در سختترین شرایط زمانی و مکانی مغلوب دشمن نمیشد، نیروهای ضد انقلاب با شنیدن نام او به لرزه میافتادند و حتی خود آنها نیز به این امر معترف بودند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در سال ۱۳۶۱ بر اثر انفجار بمب جاسازی شده در ماشین پای چپش بشدت زخمی شد و با وجود آنکه پایش عفونت شدیدی داشت و درد زیادی را تحمل میکرد، اما به مبارزه با ضد انقلاب ادامه داد.
** بیوگرافی شهید
محمد امین رحمانی در سال ۱۳۳۱ در روستای کلاته از توابع شهرستان سنندج متولد شد و تا پایان مقطع راهنمایی به تحصیل ادامه داد.
وی در سال ۱۳۴۵ از تحصیل کناره گیری کرد و به کارهای کشاورزی پرداخت و در سال ۱۳۴۸ ازدواج کرد.
پس از چندی به خدمت سربازی فراخوانده شد، اما به دلیل شناختی که از ماهیت پلید رژیم پهلوی داشت، از انجام خدمت سربازی امتناع کرد و حاضر نشد به رژیم وطن فروش خدمت کند.
او پس از پیروزی انقلاب اسلامی و پیدایش گروهکهای ضد انقلاب به مبارزه با آنها پرداخت و اجازه نداد روستای کلاته مورد آزار و اذیت معاندین قرار گیرد.
در سال ۱۳۵۹ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان سنندج در آمد.
شهید رحمانی چهار ماه در پاسگاه فیض آباد این شهر خدمت کرد و پس از آن به گردان ضربت حضرت رسول (ص) رفت به دلیل شایستگی و شجاعتی که از خود نشان داد به سمت فرماندهی آن گردان منصوب شد.
** نحوه شهادت:
یک روز نزدیک اذان مغرب به خانه میآید و، چون میبیند که چند دقیقهای به اذان مانده است، پسر خردسال خود را در آغوش میگیرد و به افراد خانواده میگوید که چند دقیقهای بیرون هستم وقت اذان میآیم و افطار میکنم.
بعد از آنکه چند دقیقهای که از رفتنش سپری میشود ناگهان صدای شلیک گلوله به گوش میرسد.
با شنیدن صدای گلوله افراد خانواده بیرون میروند و میبینند که شهید رحمانی جلوی در افتاده و خون از سرش میریزد.
وقتی که شهید رحمانی به بیرون خانه میآید سه موتور سوار کنار او میایستند و نامهای را به او میدهند؛ وقتی شروع به خواندن نامه میکند یکی دیگر از آنها او را مورد هدف قرار میدهد و هر سه از محل حادثه فرار میکنند، به این ترتیب با شهادت وی یکی دیگر از جنایتهای غیرانسانی ضد انقلاب رقم خورد.
مزار مطهر این شهید بزرگوار در گلزار شهدای بهشت محمدی سنندج است.
** شهیدی که به مخالفت با سرچشمه تمام فساد و نابرابریها پرداخت
طعم تلخ نابرابری و تبعیض را از همان کودکی چشیده بود، به مخالفت با سرچشمه تمام فساد و نابرابریها و اعمال ضد دینی یعنی رژیم منحوس پهلوی پرداخت.
شهید توفیق سلیمی فرزند طلیعه و محمد امین هفتم فروردین سال ۱۳۱۰ همزمان با رویش طبیعت زیبای بهاری در روستای کره سی حسن آباد سنندج دیده به جهان گشود.
وی دوران کودکی اش را تحت سرپرستی پدر و مادری متدین و زحمتکش سپری کرد، اما به دلیل نبود امکانات تحصیل در آن زمان از نعمت آموختن سواد محروم ماند.
این شهید بزگوار در بیست و هفت سالگی با درگذشت پدر، بار مسئولیت خانواده را بر عهده گرفت.
وی سال ۱۳۴۲ از حلقه محاصره مأموران ساواک گریخت و خود را به کشور عراق رساند و با دیگر همرزمان ضد شاه به فعالیت پرداخت و سال ۱۳۴۶ به ایران بازگشت و به فعالیتهای خود ادامه داد.
سرانجام در جریان اعتراضات مردم مسلمان ایران علیه رژیم سفاک پهلوی، در تاریخ ۲۰ دی ماه سال ۵۷ در راهپیمایی مردم سنندج به طرف شهرستان بانه و به منظور شرکت در مراسم گرامیداشت شهدای این شهر، در برف، کولاک و برودت شدید هوا در گردنه خان بانه گرفتار به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
پیکر پاک این شهید گرانقدر در میان اندوه مردم مسلمان و انقلابی سنندج در قبرستان تپه شیخ محمد باقر به خاک سپرده شد.
از این عزیز سفر کرده دو فرزند پسر و دو دختر به یادگار مانده است. انتهای پیام/7727
منبع: بسیج نیوز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت basijnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بسیج نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۹۶۴۷۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شهید حسین اسکندرلو را بیشتر بشناسیم
گردانهای حضرت علیاصغر و المهدی زودتر از دیگر گردهانهای عملکننده درگیر نبرد با دشمن شدند. در همان ساعتهای نخست درگیری تعدادی از تانکهای دشمن منهدم شدند و تلفات زیادی دادند. تا اینکه صبح ۱۲ اردیبهشت سال ۶۵ تقریبا درگیری تن به تن میان رزمندگان ایرانی و عراقی در رملهای فکه آغاز شد.
به گزارش ایسنا، حسین اسکندرلو دوازدهم اردیبهشتماه سال ۱۳۴۱ در جنوب تهران به دنیا آمد. در روز ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ از اولین کسانی بود که با تصرف پادگان تسلیحاتی خیابان پیروزی تهران، به مردم کمک کرد.
پس از پیروزی انقلاب، مدتی در کمیته انقلاب اسلامی به حراست از آرمانهای مردم پرداخت و پس از آن به عضویت رسمی سپاه در «گردان ۷» پادگان امام حسین (ع) درآمد. با شروع جنگ تحمیلی راهی جبههها شد و در سمتهایی چون معاونت گردان حنین، عضو شورای فرماندهی سپاه سر پلذهاب، مسئول بسیج سپاه غرب و فرمانده گردانهای سلمان، زهیر و علیاصغر (ع) به دفاع از میهن اسلامی پرداخت که در این مدت چندین بار نیز مجروح و شیمیایی شد و در روز ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۵ درعملیات «سیدالشهدا (ع)» منطقه «فکه» بر اثر اصابت گلوله مستقیم دوشکا به گردنش در روز تولدش به شهادت رسید.
سردار ابوالفضل مسجدی از همرزمان شهید حاج حسین اسکندرلو و مسئول روایتگری و زیارتگاههای کل سپاه در گفتوگو ایسنا، درباره لحظه شهادت این فرمانده شجاع و عملیات «سیدالهشدا(ع)» میگوید: این عملیات روز ۱۱ اردیبهشت سال ۱۳۶۵ در پی اجرای استراتژی «دفاع غیرمتحرک» عراق به مرحله اجرا درآمد. عراقیها توانسته بودند در این زمان تا نزدیکیهای «فکه» و «تپه سبز» پیشروی کنند. اگر جلوی عراقیها گرفته نمیشد میتوانستند تا جاده اندیمشک ـ اهواز بیایند. به همین خاطر، حاج علی فضلی که آن زمان فرماندهی گردانهای لشکر ۱۰ سیدالشهدا(ع) را بر عهده داشت، تمامی فرمانده گردانها را در ساختمان نجف اشرف فرا خواند و به آنها یادآور شد که نیروی زمینی سپاه به ما تکلیف کرده است تا عملیاتی برای مقابله با پیروی دشمن انجام بدهیم.
این فرمان باید در کمترین زمان ممکن انجام میشد. از آنجایی که مدتی عملیاتی در منطقه طراحی و اجرا نشده بود تعدادی از نیروها در حال بازگشت به تهران بودند. حاج حسین، خیلی زود کسی را به راهآهن فرستاد تا بچهها باز گردند. طرح و نقشه عملیات در ۴۸ ساعت ریخته شد. در خاطرم هست که ۶ گردان از لشکر ۱۰ سیدالشهدا (ع) برای انجام این عملیات آماده شدند. گردان «علیاصغر» به فرماندهی حاج حسین اسکندرلو، گردان «المهدی» به فرماندهی شهید حسنیان، گردان «علیاکبر» به فرماندهی برادر تقیزاده، گردان «زینب» به فرماندهی حاج خادم و گردان «قاسم» به فرماندهی غلامی آماده شدند. نیروهای حسین اسکندرلو در اردوگاه «فرات» در دزفول مستقر بودند.
گردانهای حضرت علیاصغر و المهدی زودتر از دیگر گردهانهای عملکننده درگیر نبرد با دشمن شدند. در همان ساعتهای نخست درگیری تعدادی از تانکهای دشمن منهدم شدند و تلفات زیادی دادند. تا اینکه صبح ۱۲ اردیبهشت سال ۶۵ تقریبا درگیری تن به تن میان رزمندگان ایرانی و عراقی در رملهای فکه آغاز شد. در این درگیریها حدود ۹۷ تن از نیروهای گردان علیاصغر به شهادت رسیدند. با ادامه نبرد، حاج حسین نیز بر اثر اصابت گلوله مستقیم دوشکا به گردنش در روز تولدش و در گردانی که نامش با نام طفل شش ماهه امام حسین (ع) بود به شهادت رسید.
من یک سرباز به نام «شهید صالحیان» داشتم که حاج حسین بسیار با او احساس دوستی میکرد. به همین خاطر از من خواست تا صالحیان همراهش باشد. پس از شهادت حاج حسین، من از شهید صالحیان شنیدم که حاج حسین اسکندرلو شب پیش از شهادتش گفته است: «امشب شب عاشورا است، حفظ انقلاب و این منطقه خون میخواهد و اگر نتوانیم این منطقه را حفظ کنیم دشمن تا جاده اندیشمک ـ اهواز پیش خواهد آمد.»
به گزارش ایسنا، در این عملیات همچنین شهیدان «سیدمهدی اعتصامی»، «سیدمجتبی زینال الحسینی»، «اصغر کاظمی»، «علی دهقان سانیچ» و «سعید منتظری» از جمع همسنگران تخریبچی لشکر۱۰ سیدالشهدا(ع) در بازگشایی معبر برای رزمندگان به فیض شهادت نائل آمدند.
انتهای پیام