نویسندگان از پدر خاکی اسرا چه نوشتهاند؟
تاریخ انتشار: ۱۵ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۹۸۱۰۰۳
مرحوم سید علی اکبر ابوترابی از چهره های ممتاز و تاثیر گذار دفاعمقدس است که تاکنون آثار نوشتاری زیادی درباره وی به چاپ رسیده است.
به گزارش ایمنا، مرحوم سید علی اکبر ابوترابی از جمله شخصیتهای ممتاز و تاثیرگذار دهههای اخیر انقلاب اسلامی است که کمتر در رسانهها از وی سخن به میان آمده است اما آثار نوشتاری درخوری تاکنون از ویژگیهای شخصیتی و خاطرات او به چاپ رسیده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ابوترابی با رهنمودها و سیره اخلاقی خود در شرایط سخت اسارت رزمندگان ایرانی در اردوگاههای عراق توانست روح جدیدی را به قفسهای سخت و تنگ اسارت بدمد و زندگی نویی را برای اسرای ایرانی به ارمغان آورد. او نماینده مجلس شورای اسلامی در دوره های چهارم و پنجم مجلس شورای اسلامی بود با این وجود هیچگاه در زندگی به عنوان یک مسوول رفتار نکرد و همواره بر خدمت به مردم تاکید ویژهای داشت. به مناسبت ایام سالگرد شهادت این انسان وارسته نگاهی داریم به برخی آثار نوشتاری در حوزه زندگینامه و خاطرات این سید آزادگان که در ادامه آن را می خوانید.
کتاب «منشور پاکی و خدمتگزاری» نوشته عبدالمجید رحمانیان نوعی روزشمار از دوران اسارت مرحوم ابوترابی است که ۲۳۰ متن از پیامها و سخنرانیهای او را در بردارد و شامل مجموعه کاملی از سخنرانیهای مرحوم حجتالاسلام علیاکبر ابوترابی فرد است که ۲۳۰ پیام و سخنرانی را شامل میشود.
کتاب «حماسههای ناگفته» روایتی اجمالی از زبان شهید سیدعلیاکبر ابوترابی است که به قلم عبدالمجید رحمانیان گردآوری شده است. وی در این کتاب شهادت میدهد که سیدعلیاکبر ابوترابی، عالیترین نمونة پاکی و تقوا و عشق و محبت و شجاعت و فداکاری بود.
«شبی با صدای زنجره» نام کتاب دیگری است که به بیان خاطراتی از دوران اسارت حاجآقا ابوترابی در قالب ۹ خاطره میپردازد. این اثر به نویسندکی مسلم ناصری کاری از انتشارات پیام آزادگان است که در سال ۸۶ به چاپ رسیده است.
کتاب «امید آزادگان» به کوشش عبدالمجید رحمانیان و توسط انتشارات امید آزادگان در سال ۱۳۸۱ تهیه و تنظیم و به چاپ رسیده است. این مجموعه در برگیرندة خاطرات معنوی از زبان سید آزادگان «سیدعلیاکبر ابوترابی» از وقایع مختلفی است که خود ایشان شاهد بوده و یا برای وی اتفاق افتاده است. از جمله این خاطرات خاطره مربوط به زیارت امام دوازدهم حضرت مهدی «عج» در مسجد جمکران هنگام نماز ۱۰۰ رکعتی در شب عاشورا، شفای چشمان اسیری به نام عبدالله که بیش از ۸۰٪ از بینایی خود را از دست داده بود، پاسخ گرفتن از حضرت امام رضا «ع»، زیارت امامزادهای بزرگوار به نام سید محمد در سامرا که فرزند امام هادی «ع» و احیاء کننده مذهب تشییع است.
کتاب «مهاجران ملکوت» اولین قسمت از مجموعه خاطرات معنوی است که «سید آزادگان» آن عارف و عالم و پارسای مجاهد و خستگی ناپذیر با زبان شیرین و کلمات جذابش بیان کرده است. این کتاب توسط عبدالمجید رحمانیان توسط انتشارات پیام آزادگان به چاپ رسیده است.
کتاب «مردان قبیله غیرت» مجموعهای است از خاطرات حجتالاسلام والمسلمین سیدعلی اکبر ابوترابی و از کتب خاطرههای معنوی و مشتمل است بر: چگونگی آشنایی ایشان با مرحوم سیدعلیاندرزگو وارتباط آنان با یکدیگر، چگونگی طرح و اجرای نقشه ترور حسنعلی منصور نخستوزیر وقت ایران به دست اندرزگو و بخارایی، بستن پیمان وفاداری ابوترابی با اندرزگو، چگونگی مبارزات این۲ مجاهد و برنامهریزیهای دقیق آنان در این مورد، چگونگی مبارزه با رژیم پهلوی و فعالیت سیاسی آنان، رفتن به لبنان و دیدن آموزش نظامی، مبارزه مسلحانه و تهیه اسلحه از لبنان و... درگیری با ساواک لورفتن اندرزگو توسط یکی از دوستان و شهادت ایشان زیر شکنجه ساواک، و ذکر بسیاری از فضائل اخلاقی و معنوی و... شهید اندرزگو از زبان حجتالاسلام ابوترابی... است.
مجموعه «سیره ابوترابی ۱ و ۲» شامل خاطرات دوران اسارت سیدآزادگان حاجآقا ابوترابی است که به سفارش بنیاد شهید استان قزوین در دست کار قرار گرفت و جهت انجام و پیگیری به مؤسسه پیام آزادگان محول گردید. یکی از کتاب شاخصی است که شرح حال و شیوهی رفتاری سید آزادگان در زمان اسارت را بیان میکند و نهال ایثار و از خود گذشتگی در سختترین شرایط را در دل مخاطبان مینشاند.
«سفر به ایرانشهر» نوشته سید احمد زرهانی شرح حال مرحوم سیدعلیاکبر ابوترابی و پدر بزرگوارشان و همچنین شرح چگونگی مبارزات ایشان بر علیه رژیم پهلوی میباشد. ایشان که در آن دوران در پی تبعید حضرت آیتالله خامنهای به ایرانشهر، تصمیم میگیرد به اتفاق پدر و داییاش علیرغم ممنوعیتها به آن محل سفر نماید و حوادث و اتفاقات روی داده در این سفر دستمایه نگارش کتاب مذکور گردیده است در آخر نیز کتاب را با ذکر حادثهای در خانه خدا و مدفن پیامبر (ص) به پایان میبرد.
کتاب «ستاره شب» نوشته حسن شکیب زاده که به همت سازمان بنیاد شهید استان قزوین تهیه شده است، در برگیرندة خاطراتی از دوستان و بستگان سید آزادگان، «سیدعلیاکبر ابوترابی»، دربارة سیرة ایشان است که در چهارچوب عنوانهایی چون: سوپ برای طلبه؛ نانوای ورشکسته؛ به بهانة بازی؛ نان و آب و دوغ؛ مثل آهو؛ روزة سیاسی؛ سفر آخر؛ با تاکسی آمد؛ میخواهم آسیدعلی باشم و ... به نثر در آمده است.
«آقاجون» نیز حاوی خاطرات «اکبر رحیمی»، از همراهان حجتالاسلام سیدعلی اکبر ابوترابی، و دربارة دوران اسارت و سیرة ایشان است. این مجموعه به همت سازمان بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین به چاپ رسیده است. هریک از خاطرات دارای عنوانی است که برخی از آنها عبارتاند از: بیطاقتم کن!؛ همت بلند؛ صندلی هشت مجلس؛ فرش سوخته؛ نان سنگک؛ چراغ سبز؛ ایست!؛ و دندهعقب!. در پایان نیز تصاویری از راوی و شهید ابوترابی به چاپ رسیده است.
کتاب «اشک پروانهها» دربردارندهی اشعاری است از شاعران مختلف در وصف «ابوترابی» ـ از علمای آزاده معروف به سید آزادگان است.
«ستاره سپهر شیدایی» کتابی پژوهشی است که دربردارندخ ۲ بخشی اصلی شامل مقالات و مطالبی است که در طی آنها نگارنده در صدد ترسیم شخصیت آن مرد الهی برآمده است. دوم مطالب و مقالاتی است که دوستان ارجمند و آزادگان فرهیخته دربارهی شخصت الهی آن بزرگوار نوشته یا گفتهاند و نگارنده تدوین و بازنویسی و احیاناً تحقیق آنها را بر عهده گرفته است.
در کتاب «او سلیمان بود»، خاطراتی از سید آزادگان حاج علی اکبر ابوترابی نقل شده است. این مجموعه به اهتمام معلم آزاده «محمد شقاقی» تهیه شده و حاوی نکات شیرین و درسآموزی از این بنده مخلص خداست که آزادگان نقل میکنند. بیست و سه خاطره در این مجموعه نقل شده که از جمله آنها میتوان به مرد عاقل، آموزش نظامی، افسر سرافراز، تیغ و خرما، اردوگاه عنبر، پیرمردها، علی فرعون، و ... اشاره کرد.
«به لطف باران» مجموعهای از خاطرات کوتاه از دوران قبل و بعد از اسارت و همچنین روزهای اسارت سیدعلیاکبر ابوترابی معروف به سید آزادگان است که از زبان همرزمان و اطرافیان وی، به تبیین شخصیت و ویژگیهای اخلاقی او اختصاص یافته است. ریاست شورای شهر قزوین و نمایندگی مجلس شورای اسلامی برخی از سوابق مسئولیتی وی در قبل و بعد از انقلاب است که بیان خاطراتی از همین دوران، ویژگیهای اخلاقی وی را بهتر نشان داده است.
کتاب «نسیمی از بهشت» سفرنامهای است از سفر آزادگان از حرم امام خمینی«ره» تاحرم امام رضا«ع»که در آن نویسنده با ظرافت خاصی و طی مصاحبههای متعددی برخی از خاطرات آزادگان را در بخشهای مختلف و تحت عناوین یاد شده آورده است. مجموعة مذکور حاوی حکایات بسیار شیرین و خواندنی رهروان آزادهای است که به همراه امیر کاروان«مرحوم ابوترابی» مسیر اشاره گردیده را طی و در این مسیر با ذکر خاطرههایی به طرح مسائل اسارت میپردازند.
«حجت الاسلام» نام کتاب دیگری نوشته بیژن کیانی است. در این کتاب خاطراتی از زبان دوستان آزاده و بستگان و برخی از اعضای کمیته بینالمللی صلیب سرخ دربارة آن شخصیت والا و کمنظیر گفته شده است که بسیاری از این خاطرات برای اولین بار بیان میشود. بیشتر این خاطرات مربوط به دوران مقاومت حماسی سید آزادن و همبندان ایشان در اردوگاهاست و بخشی از آن مربوط به آزادی است.
کتاب «فرشتههای زمینی» خاطرات مربوط به حاجآقا ابوترابی است که برای گروه سنی «ب» و «ج» تهیه شده است.
«آخرین تیر» نوشته صفر عبدالملکی در سال ۹۵ توسط انتشارات پیام آزادگان به چاپ رسیده است. این کتاب شامل خاطرات مربوط به حاجآقا ابوترابی است که در هفت فصل جمعآوری و تألیف شده است.
منبع: ایمنا
کلیدواژه: شهدا شهید کتاب كتاب و كتاب خواني
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۹۸۱۰۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایت سیمین دانشور از دیدار با امام خمینی(ره)
به گزارش «تابناک» به نقل از جماران، هشتم اردیبهشت ماه سال ۱۳۰۰ بود که دختری در خانوادهای از اهالی شیراز به دنیا آمد که اسمش را سیمین گذاشتند. او سالها بعد شد یک نویسنده کاردرست که رمانی به نام سووشون از زیر چکاچک قلمش بیرون آمد. رمانی که به هفده زبان زنده دنیا ترجمه شده و یکی از پرفروشترین آثار ادبیات داستانی ایران است. سیمین دانشور به همسری جلال آل احمد در آمد. او در نخستین انتخابات که در فروردین سال ۴۷ انجام شد ریاست کانون نویسندگان ایران را عهده دار شد. امروز سالروز ولادت این بانوی ادیب ایرانی ما را بر آن داشت تا به خاطرهای از او با امام خمینی (س) بپردازیم. سیمین دانشور در همان اوایل انقلاب به همراه جمعی از اعضای کانون نویسندگان ایران خدمت امام رسیدند. در این دیدار بسیار تحت تاثیر محبت و لطف امام قرار میگیرد. خودش گفته است:
«وقتی امام را دیدم، تحتتأثیر او قرار گرفتم. آنقدر که این پیرمرد باشکوه، آرام و لطیف بود نمیتوانستم در برابر اشتیاقی که پیدا کردم مقاومتی کنم. خم شدم و عبای ایشان را بوسیدم.» (۱)
مرحوم شمس آل احمد نیز در خاطره دیگری از این دیدار سیمین چنین روایت کرده است:
با اوج گیری انقلاب اسلامی آقای خمینی به ایران آمدند. من در آن ایام مریض بودم و در خانه و بیمارستان بستری. امام در مدرسه (علوی) ساکن شدند. من اخبارش را از روزنامه و رادیو و تلویزیون پیگیری میکردم. تشنگی و شوق مردم برای دیدن ایشان وصف ناپذیر بود. من هم خیلی شایق بودم. در آن زمان گروهی از اعضای کانون نویسندگان ایران - که من در اول انقلاب با دیدن مسائلی از آن استعفا کرده بودم به خدمت آقا رفتند که خبرش در مطبوعات منعکس شد. در آن جلسه امام به خانم سیمین دانشور عنایت کرده چند کلمه هم با ایشان صحبت مینمایند. در آن روزها به آنهایی که خدمت امام رفتند حسودیم میشد و خانم دانشور هم به من پز میداد که من رفتم امام را دیدم و شما ندیدید! (۲)
مرحوم شیخ مصطفی رهنما، تنها عضو روحانی کانون نویسندگان از آن دیدار تاریخی نقل میکند: «.. در این دیدار خانم سیمین دانشور در حال بالا رفتن ار پلهها به من گفت: آقای رهنما من چادر سرم نیست، امام ناراحت نشود. من گفتم: نه همین روسری را که مقداری جلو بیاوری تا موی سرتان پوشیده باشد کافی است.»
۱. پناهیفرد، سیمین دانشور در آیینهٔ آثارش.
۲. این بخش از مطلبی که پیش از این در سایت جماران منتشر شده بود، استخراج شده است.