انحطاط تمدن اسلامی نتیجه عدم حضور قرائت اهل بیت است
تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۹۹۷۲۴۵
به گزارش خبرگزاری مهر، نوزدهمین قسمت از برنامه ضیافت سه شنبه شب ۱۴ خردادماه ۹۸ از شبکه چهار سیما روی آنتن رفت. موضوع این برنامه «قرآن و سلوک فرهنگی مسلمانان» بود که با اجرا و سردبیری مالک شجاعی، عضو هیأت علمی پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و با حضور مجدد حجت الاسلام محسن الویری عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حجت الاسلام محسن الویری در ابتدا و در ادامه مباحث مطرح شده در اولین حضورش در برنامه ضیافت، شامل رویکرد حرکت از قرآن به متن فرهنگ و جامعه بر اساس پنج محور عدم اتکا صرف به ترجمه، توجه به ابعاد و اضلاع گوناگون آموزههای قرآن، در نظر گرفتن ظرافتهای مخاطب و زمانه و زبان فرهنگ، ارائه ترجمه عملیاتی قرآن، عدم ارائه روایت غیر قابل انعطاف و … در پاسخ به این سوال که پیش زمینهها و پیش شرطهای حرکت از مسائل فرهنگ به سمت قرآن و برگرفتن پاسخ از آن چیست، گفت: حرکت از جامعه به سمت قرآن در دو فضای عمومی و نخبگی میتواند صورت بگیرد، که ما در این برنامه به مابحث ترویجی یا گفتمان سازی عمومی نمیپردازیم و در ساحت اندیشهای به طرح برخی مباحث میپردازیم.
وی افزود: در این میان معتقدم که سه محور عمده وجود دارد که باید مورد تأمل قرار بگیرد. اول اینکه اصولاً کدام بخش از پرسشهای فرهنگی ما قابل عرضه به قرآن عزیز است. از آنجایی که یک فرد مسلمان در جهان معاصر شامل کشورهای اسلامی یا غیر اسلامی، که میخواهد زیست مومنانه داشته باشد، با چالشها و پرسشهایی روبرو است اما الزاماً نمیتواند همه پرسشها را به قرآن عرضه کند. با ذکر یک مثال شایع در عرصه فناوری و بویژه فناوری ارتباطات و اطلاعات میتوان به این تفاوت اشاره کرد. سوالاتی مانند حریم خصوصی در فضای مجازی چیست؟ حفظ حریم خانواده در این محیط چه مفهومی دارد؟ قول حسن که مورد تأیید قرآن است در این فضا چه حکمی دارد؟ و بسیاری از سوالاتی از این قبیل را میتوان به قرآن عرضه داشت اما شاید کمتر کسی این داعیه را داشته باشد که میتوان در مورد اختلالات فنی و یا سخت افزاری از قرآن سوال کرد. شأن قرآن هدایت است و این قبیل سوالات در این جایگاه نیستند و حتی در حضور معصومین هم به کارشناسان اموری از این قبیل مراجعه میکردند. دین و علم هم تراز یکدیگر نیستند، دین راه هدایت است.
این مدرس دانشگاه در ادامه گفت: پس از تفکیک سوالات و تعیین قلمرو دین، دومین نکته قابل تأمل که بسیار دشوارتر است، مفاهیم نو پدیدی است که هیچ پیشینهای ندارد و خود واژه در قرآن نیست و این سوال بوجود میآید که آیا همه این مفاهیم نوپدید در قرآن معادلی دارد و اگر دارند کدامند؟ به عنوان مثال، کلمهای مانند فرهنگ از قرن هجدهم در متون علمی رایج شده است و این سوال مطرح است که در دین و قرآن کدام واژه به فرهنگ اشاره دارد؟ یا کلمه تمدن که این روزها بسیار پربسامد شده است حتی از مبانی تمدن اسلامی نام برده میشود اما چنین ترکیبی در قرآن نیست. یا با توجه به اینکه معتقدیم قرآن انسان اجتماعی و جامعه انسانی را در نظر دارد، عبارت و اصطلاح جامعه در قرآن کجا است؟ آیا امت، بلد، مدینه، قریه، قبایل و مانند اینها معادلی برای آن است؟ این قبیل سوالات، بسیار مهمند که اموری هستند که طرح آنها در کلام بسیار ساده است اما در عمل بسیار مشکل که پاسخ دادن به آن نیازمند مطالعه و حضور قرآن شناسان جدی در صحنه است.
حجت الاسلام الویری در ادامه افزود: در همین رابطه یکی دیگر از چالشها تعدد واژههای متعدد قرآنی برای مفاهیم نوپدید اجتماعی است. به عنوان مثال هفده واژه قرآنی در مورد اصطلاح دست کاری فرهنگ عمومی وجود دارد. در چنین مواردی این سوال پیش میآید که ما کدام واژه را باید استفاده کنیم در حالی که هرکدام دلالتهایی دارند، این مسئله نیازمند واژه شناختی سنتی و واژه شناسی جدید وسیعی مورد نیاز است. تا این مطالعات گسترده انجام نشود نمیتوان از عرضه داشت سوالات فرهنگی خود به قرآن سخن گوییم.
وی در ادامه در مورد عدم استفاده از پتانسیل و داشتههای علوم زبانی اسلامی در جهان اسلام حال حاضر گفت: متأسفانه کتابهایی همچون کتابهای لغت که ظرایف بسیاری در آنها لحاظ شده از متن به حاشیه رانده شده است.
این استاد دانشگاه افزود: سومین چالش این است که در برخی از موارد سرشت پرسش، پرسش امروزی است نمیتوانیم به همان زبان و ادبیات و دلالتها از قرآن جستجو کنیم و باید در جایی نا همترازی زبان و زمان پرسش و قرآن را اصلاح کرد. برخی از این سوالات در زمان نزول قرآن مطرح نبوده که بخواهد به آن پاسخ داده شده باشد. یا برخی از این سوالات مربوط به مفاهیم است.
به عنوان مثال مفهوم آزادی با مفهوم امروزینش اصلاً مسئله قرآن نبوده است، که سوالات جدی ایجاد میکند. یا مفهوم عقل و عقلانیت با رویکرد امروزینش نمونه دیگری است.
حجت الاسلام محسن الویری، دانشیار جامعه المصطفی در مورد اینکه چه شد که بحث بازگشت به قرآن در جهان اسلام مطرح شد گفت: در اینجا دو بحث مطرح است اول اینکه تمدن پیشین آیا تمدنی اسلامی بود یا تمدن مسلمالنان یا تنها یک تمدن بشری غیر اسلامی یا تحت تأثیر تمدنهای دیگر، که من آن را تمدنی اسلامی می دانم و با این ازعان بر درجه اسلامی بودنش حرفی نمی زنیم. ما نمیتوانیم آن عظمت قبلی که بشریت به آن اعتراف کرده را به حکومتها یا اشخاص یا فرهنگهای دیگر نسبت بدهیم بلکه خواستگاه این تمدن اسلام بود.
وی افزود: نکته دوم اینکه، درست است که این تمدن آن طور که ما آن را میفهمیم، رنگی از قرآن داشت، اما نظام اندیشهای آن، که هویت بخش تمدنها هست، قرائت اهل بیت نبود. در واقع رعشه ای از قرآن و اسلام بود اما آن چیزی که اهل بیت از اسلام ارائه کرده اند نبود. بنابراین به صورت طبیعی محکوم به این بود که چرخه عمر مشخصی داشته باشد. هر چیزی که الهی نباشد چرخه عمر محدودی دارد. این تمدن هم با حمله مغول به ایستایی رسید نه انحطاط اما بعد از صفویه دچار انحطاط شد که این هم به شرایط پیرامونی آن بر میگشت، که با آمدن مدرنیته نشان داد که امکان ادامه حیات ندارد و باید از صحنه کنار رود وگرنه م یتوانست به همان زندگی فرتوت خودش ادامه دهد. این نکات براین سوال تأثیر دارد.
الویری ادامه داد: بر این اساس وقتی تمدن اسلامی در مواجهه با موج سهمگین مدرنیته، توان خودش را از دست داد، اندیشمندان اسلامی به خود آمدند که با شرایطی که اطرافشان است فاصله زیادی پیدا کرده اند، گویا اصلاً خبر نداشتند که در همسایگی آنها چنین اتفاقاتی در حال رخ دادن است. حتی بزرگانی که در این زمان کتابهایی را نوشته اند اصلاً از حضور نمادهای تفکر غربی همچون دکارت مطلع نبودند و هیچ اشارهای در کتابهایشان به این موضوعات نمیبینید. این مسألهای رایج در سایر شاخههای علمی هم هست. اینجا این بحث پیش آمد که همه حرکتهای دینی که در جامعه اسلامی پدید آمد همه معطوف به غرب است. نه اینکه مقلد غرب باشند بلکه ناظر به غرب هستند. عدهای آمدند و گفتند که یکسره باید چشم بپوشیم و عدهای دیگر هم گفتند که چشم بدوزیم و عدهای هم راه میانه ای را در پیش گرفتند که از طیف گستردهای برخوردار است و در اینجا بود که بحث بازگشت به قرآن مطرح شد.
حجت الاسلام الویری بازگشت نخبگان به متن قرآن بعد از مواجهه جهان اسلام با مدرنیته و تجدد و تلاش برای خوانش معاصر برای مواجهه با این تجدد گفت: همه حرکتهای اصلاح و احیا تفکر دینی معطوف به غرب هستند، این مسئله را چه در مقام داوری و چه آنکه ما را عقب ماندهتر از آنها میدانست و در بین موافق و مخالف و یا افراد میانه میبینیم. به طوریکه حتی تفاسیر قرآنی و یا علما و واعظین ما با ارجاع به غرب سعی میکردند که بگویند معادلش در قرآن وجود دارد. این گرایش هنوز هم وجود دارد که در این ذهنیت عملاً غرب یک مرجعیتی دارد و برای اینکه قرآن هم کم نیاورد، میگردیم و شاهدی از قرآن برای آن پیدا میکنیم که دست و پا زدن برای حفظ هویت ما بود. پس از انقلاب و در این چهل سال تحول معرفتی شکل گرفت که نه تنها در جامعه ما، بلکه در سراسر جهان اسلام، از این اسارت مدرنیته عبور کرده ایم و دیگر اینگونه سخن گفتن منسوخ شده است. در اینجا است که انواع بازگشتهای به قرآن را میبینیم.
وی در مورد رویکرد تاریخی به تفسیر قرآن با بیان اینکه تاریخ تفسیر معاصر قرآن تخصص من نیست، گفت: در مورد تفسیر تاریخی قرآن، مطالعاتی در خصوص اینکه سهم تاریخ در قرآن چیست که البته کسانی همچون مرحومعلامه طباطبایی، شهید مطهری و شهید صدر هم به تاریخ در قرآن پرداخته اند. مطالعات متنوع قرآنی از منظر تاریخی صورت گرفته است. یکی اهتمام قرآن به تاریخ و دسته بندی آیات قرآن و گونه شناسی مضامین آنها و اینکه سهم تاریخ کجاست که برخی آن را تا پنج ششم قرآن ذکر کرده اند. رویکرد دیگر بررسی قالبهای بیان تاریخی در قرآن است که در مقاله تاریخ در سپهر قرآن بیشتر بررسی کرده ام.
حجت الاسلام الویری افزود: نگاه دیگر تاریخی به قرآن برجسته کردن شأن نزول قرآن و بررسی بافت اجتماعی و اینکه ناظر به کدام مساله این آیات نازل شده اند، است. قلمرو مطرح شده دیگر تشخیص سیر نزول آیات قرآن نه سورهها، و آگاهی که خداوند در طول این بیست و سه سال، چه مفاهیمی را چگونه برای ما بیان کرده است. دیدگاههایی در مورد سیر نزول سورهها وجود دارد اما به نظر میآید که حرفهای بسیاری در این زمینه وجود دارد. این بحث که ما از تاریخ مدد بگیریم و انواع قرائن لفظی و غیر لفظی را به کار بگیریم، تا تشخیص بدهیم که آیات قرآن در چه فضایی نازل شد.
وی در ادامه اظهار کرد: نگاهی که ما چندین سال است که مشغول آن است، تفسیر تاریخی قرآن نه به معنی بررسی آیات تاریخی و یا شأن نزول آیات قرآن، بلکه بررسی دستهبندی جدیدی با حفظ همین قرآن، که تاکید میکنم از اعمال سلیقهها باید پرهیز کرد تا اصالت قرآن حفظ شود. در این رویکرد، چینش آیات بر اساس تاریخ بشریت از مبدا تا معاد اهمیت دارد.
کد خبر 4635005منبع: مهر
کلیدواژه: محسن الویری برنامه ضیافت شبکه چهار سیما تمدن اسلامی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۹۹۷۲۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دیدگاههای متعدد در اسلامیسازی علوم انسانی بررسی شد
نشست «پیشینهشناسی رویکردهای اسلامی به علوم انسانی» با حضور طلاب و علاقمندان به این حوزه به همت مؤسسه آموزش عالی حوزوی علامه مجلسی(ره) وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان برگزار شد.
حجتالاسلام سید رسول موسوی عضو هیئت علمی گروه علوم قرآن و حدیث مؤسسه آموزش عالی حوزوی علامه مجلسی(ره) در این نشست، اظهار داشت: یکی از مباحثی که در نظام جمهوری اسلامی مهم است، مباحث علوم انسانی است، به این معنا که علوم انسانی باید بومی شود و به تعبیر دقیقتر اسلامیسازی علوم انسانی یعنی نگاه ما به انسان یک نگاه معنوی و الهی باشد، رویکرد کشورهای غربی به علوم انسانی غالباً اومانیستی و انسانمحوری است و طبیعتاً هنگامی که اختلاف مبنایی حاصل شد در شاخهها و فروع نیز به طریق اولی اختلافاتی وجود دارد.
وی ادامه داد: مسئولین و پژوهشگران، کتابهای متعددی درخصوص اسلامیسازی علوم انسانی نوشتهاند و دیدگاهها و نظریات بسیاری در این رابطه وجود دارد که میتوان به آنها مراجعه کرد، بحث روششناسی نیز در این خصوص مهم است.
وجود دو دیدگاه در اسلامیسازی علوم انسانی
این پژوهشگر علوم دینی با اشاره به وجود دو دیدگاه در رابطه با اسلامیسازی علوم انسانی، تصریح کرد: یک دیدگاه از منظر فلسفی بررسی میشود، یعنی از دانش و علم فلسفه به ویژه حکمت متعالیه که ملاصدرا آن را بنیان نهاده، برای اسلامیسازی علوم انسانی استفاده شود و فارابی نیز از فیلسوفانی است که از او به عنوان مؤسس توسعه فلسفه به علوم اجتماعی و انسانی یاد میشود.
وی خاطرنشان کرد: در یونان هم دیدگاهی اجتماعی نسبت به علوم انسانی وجود داشت و علوم انسانی دارای جایگاه بود، پس پیوندی میان فلسفه و دانستههای اجتماعی و علوم انسانی از ابتدا در یونان وجود داشته است و پس از ورود فلسفه به حوزه اسلامی توسط مسلمانان و فیلسوفانی همچون خواجه نصیرالدین طوسی، بوعلی سینا و فارابی نگاه به فلسفه چنین بود که بر علوم انسانی مسلط است.
حجتالاسلام موسوی یادآور شد: استفاده از قرآن و سنت، روشی دیگر در رابطه با اسلامیسازی علوم انسانی است، پیشینه این روش نیز به مفسرینی باز میگردد که از نگاه قرآن و حدیث، مطالبی را بیان کردند.
طبقهبندی تفسیرهای قرآنی
وی درخصوص طبقهبندی تفسیرهای قرآنی اظهار کرد: تفسیرهای اجتماعی، تفاسیری هستند که به مردم، جامعه و نیازهای اجتماعی توجه دارند، تفاسیر عصری(زمانی) هم مسائل روز و مورد نیاز را بیان میکنند و دسته سوم نیز شامل تفاسیر موضوعی هستند که نیازهای جامعه را بر مبنای آیات قرآن پاسخ میدهند یعنی موضوع از جامعه استخراج شده و براساس قرآن بررسی میشود که کتاب «سنتهای تاریخ در قرآن» از شهید سید محمد باقر صدر نیز در راستای تفسیر موضوعی است.
مدیر گروه و عضو هیئت علمی گروه علوم قرآن و حدیث مؤسسه آموزش عالی حوزوی علامه مجلسی(ره) یادآور شد: در جلد چهارم از تفسیر المیزان و ذیل آیه ۲۰۰ سوره آل عمران «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»، کلمه «رابِطُوا» مباحث اجتماعی را از منظر قرآن بیان کرده است.
وی خاطرنشان کرد: به حمدلله در بحث اسلامیسازی علوم انسانی، چه با روش فلسفی و استفاده از ایدههای فیلسوفان و چه با روش تفسیری، منابع و پیشینه متعددی وجود دارد.
حجتالاسلام موسوی با تقسیم تفسیر موضوعی به دو نوع درون قرآنی و برون قرآنی، ابراز کرد: منظور از تفسیر موضوعی درون قرآنی آن است که موضوع در قرآن وجود دارد و تفسیر موضوعی برون قرآنی به مسائل روز و دانشهای بشری اشاره دارد.
ساختارگرایی و کارکردگرایی
وی درباره کارکردهای خانواده، گفت: اصل پیدایش کارکردهای خانواده در غرب مطرح شد و کتابهای متعددی نیز در این رابطه نوشتهاند، به طور کلی دو شاخه و مکتب فکری در تمام عرصهها میان غربیان رواج دارد که مباحث را به دو شاخه ساختارگرایی و کارکردگرایی تقسیم میکند.
این پژوهشگر علوم دینی تأکید کرد: ساختارگرایان معتقد بودند در موضوعات علوم انسانی میبایست به مبادی، ساختارها، اصول و ریشهها نگریست ولی به فواید و منافع کمتر توجه داشتهاند، کارکردگرایان نیز در پی تحولاتی که در غرب به وجود آمد، منفعتگرا شدند و به سمت بیان کارکردها و فواید رفتند.
وی یادآور شد: خانواده از مباحث بین رشتهای استف به این معنا که هم در روانشناسی و هم در جامعهشناسی مورد بحث قرار میگیرد، اما از آنجا که مبحثی اجتماعی بهشمار میرود، پس جامعهشناسان بیشتر به آن پرداختهاند، جامعهشناسان کارکردگرا نیز بحثی با عنوان «کارکردهای خانواده» را مطرح کردند که برای مثال بحث تولید مثل و تنظیم و کنترل نسل را از کارکردهای خانواده برشمردند.
حجتالاسلام موسوی خاطرنشان کرد: آیات قرآن به گونهای است که هم به بحث ساختار خانواده و هم کارکرد خانواده نظر دارد، در گام اول میبایست با استفاده از روش «معادلیابی واژگانی»، آیات مربوط به خانواده همچون ولد، ابن و بنت را از قرآن استخراج کنیم، سپس در گام بعدی آنها را مرور کرده و هر کدام با بحث کارکردها متناسب است را مورد توجه بیشتری قرار دهیم.
انتهای پیام. /