گزارش| مقاومت یا سازش؟؛ کدامیک به جنگ منتهی میشود؟/// فعلا بماند
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۰۹۱۱۲۷
این روزها دوگانه مقاومت یا سازش و مذاکره در رسانهها زیاد به چشم میخورد و باید به این پرسش پاسخ داد که نتیجه کدامیک از این دو رویکرد، ممکن است به جنگ بینجامد؟ ۲۷ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۳:۱۴ سیاسی گزارش و تحلیل سیاسی نظرات - اخبار سیاسی -
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- سیاست و راهبرد جمهوری اسلامی در این روزها مقاومت در برابر ظاهرسازی آمریکاییها دربارهی مذاکره است و دوگانه "مقاومت یا مذاکره" در تحلیلها زیاد به چشم میخورد و شنیده میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در واقع برخی با القای دوگانه مذاکره یا جنگ، چنین وانمود میکنند که اگر به مذاکره روی نیاوریم و از طریق مذاکره امتیازات مهمی به طرف مقابل واگذار نشود، ممکن است کشور در معرض حمله نظامی قرار بگیرد. مسئلهای که هرچند وقوع آن بسیار دور از ذهن است اما موضوعی است که برخی برای تخطئه سیاست مقاومت مطرح میکنند.
مذاکره به شکلی که این روزها مطرح میشود، بر سر مسائلی مانند توان موشکی یا قدرت منطقهای است که همگی جزو مولفههای قدرت و توان بازدارندگی محسوب میشود. هرگونه مذاکره و چانهزنی بر سر این مولفهها، موجب از دست دادن بخشی از توان بازدارندگی کشور میشود و قاعدتا دشمن هم برای گرفتن امتیازات بیشتر و خلع سلاح کردن ایران به فشار برای مذاکره ادامه میدهد تا جایی بتواند ما را کاملا از پای دربیاورد. در واقع این مذاکره ظاهراً نوعی سازش و امتیازدادن برای جلوگیری از هرگونه ستیز احتمالی است اما در حقیقت مهمترین کارکردش آن است که ایران را از ابزارهای بازدارندگی در مقابل تهاجم نظامی تهی و او را بسیار بیشتر در معرض حمله نظامی قرار میدهد و این مسئله یک حکم بدیهی عقلی است.
اما غیر از حکم عقلی، این منطق که مذاکرات اینچنینی در واقع راه را برای حمله نظامی تسهیل میکند و نه اینکه تهدید سخت را دور کند، به تجربه نیز اثبات شده است و با نگاهی به تجربه سایر کشورها میتوان به این سوال پاسخ داد که مقاومت به جنگ میانجامد یا مذاکره؟ و پیش گرفتن کدام سیاست میتواند کشور را بیشتر مصون نگهدارد؟
** لیبی؛ کشوری که با مذاکره به فروپاشی و جنگ رسید
از جمله کشورهایی که تصور میکرد مشکلات داخلی و اقتصادی خود را از طریق مذاکره با آمریکا میتواند برطرف کند، لیبی بود.
معمر قذافی مانند بسیاری از رهبران دهه 60 و 70 میلادی، به مخالفت با سیاستهای آمریکا و اسرائیل پرداخت و از جنبشهای آزادیبخش در جهان اسلام، فلسطین و حتی ایرلند حمایت کرد.
مجموعه اقدامات لیبی موجب شده بود تا آمریکا در سال 1981 گذرنامههای لیبیاییهایی که عازم ایالات متحده بودند باطل کند و یک سال بعد (1982) تحریمهای نفتی آمریکا آغاز شد.
در 9 ژانویه 1986 دولت ریگان نیز این کشور را مورد تحریم کامل قرار داد و هرگونه مبادله با لیبی تحریم و اموال لیبی در آمریکا نیز مصادره شد.
همچنین متهم کردن لیبی در ماجرای ساقط شدن هواپیمای خطوط هوایی «پان آمریکن» بر فراز «لاکربی» اسکاتلند و همچنین هواپیمای خطوط هوایی "یو تی ای" با شماره پرواز 772 به مقصد پاریس در سال 1989، بهانه خوبی بود تا سه قطعنامه تحریمی 731، 748 و 883 بر ضد این کشور در شورای امنیت سازمان ملل متحد صادر شود. این قطعنامهها علاوه بر این که از لیبی میخواست تا عاملان این دو انفجار را به دادگاه بینالمللی تحویل دهند، تحریمهای اقتصادی را نیز بر علیه لیبی به اجرا میگذاشت.
تنشهای صورت گرفته میان لیبی و غرب و تحریمها و درگیریهای نظامی آمریکا علیه این کشور، موجب شد تا قذافی به بهانه "اقتصاد مرفه"، پای میز مذاکره بر سر توان هستهای و موشکی خود بنشیند چراکه در دوران وی، لیبی با قدرت مسیر هستهای شدن و بالابردن توان بازدارندگی و موشکی را در پیش گرفته بود.
فشارهای اقتصادی و بینالمللی علیه لیبی موجب شد تا رفته رفته این کشور مذاکرات پشت پردهای را با آمریکا برای رفع تحریمها شروع کند. مذاکراتی که بعد از مدتی علنی شد و پای وزیر خارجه آمریکا را به طرابلس باز کرد و آمریکاییها و غربیها نوید "اقتصاد مرفه" را به قذافی میدادند.
فشارهای اقتصادی و بینالمللی علیه لیبی موجب شد تا رفته رفته این کشور مذاکرات پشت پردهای را با آمریکا برای رفع تحریمها شروع کند. مذاکراتی که بعد از مدتی علنی شد و پای وزیر خارجه آمریکا را به طرابلس باز کرد و آمریکاییها نوید "اقتصاد مرفه" را قذافی میدادند.
در سال 2003، وزیر خارجه لیبی از آمادگی کشورش برای توقف کامل برنامههای اتمی خود و همچنین امضای پروتکلهای مربوطه خبر میدهد و از 27 دسامبر سال 2003 جمع کردن برنامه هستهای لیبی با حضور البرداعی و کارشناسان آژانس آغاز شد. سال 2004 حذف و از بین بردن سلاحهای لیبی هم انجام گرفت و برد موشکهای این کشور به 200 کیلومتر محدود شد.
از بین رفتن صنعت هستهای لیبی نه تنها اقتصاد مرفه برای آنها را به ارمغان نیاورد بلکه شخصیت انقلابی قذافی را نیز از بین برد. او در مصاحبهای در ماههای پایانی قدرتش به ایران و کره شمالی پیشنهاد کرد که برنامه هستهای خود را کنار نگذارند و از آمریکا به خاطر ندادن پاداش مناسب به لیبی بخاطر برچیدن فعالیت هستهای انتقاد کرد.
با آغاز انقلابها در کشورهای عربی، لیبی دستخوش تحولات شد و قذافی که از مدتها قبل روحیه خود را باخته و توان مقابله نداشت، مورد حمله کشورهای غربی به سرکردگی آمریکا شد.
با آغاز درگیریها در ژانویه سال 2011 آمریکا سفارت خود را در طرابلس بست و خواستار مقابله سخت با دولت لیبی شد. در نهایت با صدور قطعنامه 1973، عملیات "طلوع اودیسه" برای اسقاط معمر قذافی آغاز و نهایتا در مارس 2011، دولت قذافی ساقط و خودش در شهر مصراته بهدست مخالفان بطرز فجیعی کشته شد.
هماکنون لیبی کشوری چند پاره است که یک بخش آن در دست دولت مستقر، بخشی در اختیار داعش و قسمتهایی نیز تحت سلطه قبایل حامی قذافی است و جنگ داخلی و ناامنی در لیبی همچنان ادامه دارد.
یکی دیگر از کشورهایی که پس از سالها همکاری با آمریکا نهایتاً کارش به حمله نظامی انجامید، عراق بود. بعد از جنگ خلیج فارس و صدور قطعنامه 986 شورای امنیت سازمان ملل متحد در تاریخ 14 آوریل 1995 و به دنبال تحریمهای سازمان ملل ضدعراق برنامه "نفت در برابر غذا" در این کشور به اجرا درآمد.
صدام در سال 1998 به همکاری با آمریکا پرداخت و اجازه داد در برخی از مراکز حساس این کشور دوربین نظارتی گذاشته شود، اجازه بازدید از 8 سایت نظامی متعلق به ریاستجمهوری را صادر کرد. با وجود تمام این اقدامات، بازرسان سازمان ملل اعلام کردند عراق با آنها همکاری لازم را ندارد!
در سال 2002 باز هم صدام به بازرسان اجازه داد به عراق بازگردند اما نهایتا علیرغم همکاریهای حکومت عراق، جورج بوش در سال 2003 به بهانه از بین بردن سلاحهای کشتار جمعی به این کشور حمله کرد.
نتیجه از دست دادن مقاومت و تسلیم در برابر خواستههای کشورهای غربی موجب شد تا دو کشور منطقه دستخوش تحولات گسترده و طولانی شود. هماکنون عراق نیز بهرغم روی کارآمدن یک حکومت مردمی، شاهد بحرانهای متعدد از جمله حضور گروهکهای تکفیری و تروریستی در این کشور در سالهای اخیر بود و وعده آمریکا برای ایجاد امنیت در این کشور نه تنها محقق نشد بلکه مشکلات عدیدهای را پیش آورد.
در ایران نیز تجربه مقاومت یا مذاکره پیش چشم بسیاری قرار دارد. برای مثال در موضوع هستهای، بعد از توافق برجام، بخشی از توان هستهای ما به حالت تعلیق درآمد یا کاهش یافت اما انتظاری که برای گشایش اقتصادی داشتیم صورت نگرفته و امروز با خروج آمریکا از برجام و تعلل اروپاییها در اجرای تعهداتشان، جمهوری اسلامی برخی از تعهدات خود در برجام را به حالت تعلیق درآورد.
با اینحال در موضوع موشکی، ایران به هیچ وجه راضی به مذاکره یا کاهش قدرت بازدارندگی دفاعی خود نشد و هرچند در این راه متحمل تحریمهایی هم شد، اما نتیجه آن کسب قدرت بالای نظامی و توان موشکی است که موجب شده تا کشورهای متخاصم جرات حمله نظام به ایران را نکنند. یا در مسائل منطقه و حمله داعش به سوریه و عراق، مقاومت موجب شد تا بعد از چند سال حکومت داعش از خاک سوریه از بین برود و عراق نیز از گروههای تکفیری و تروریست خالی شود.
هرچند عدهای تلاش دارند تا مقاومت را مترادف با جنگطلبی تفسیر کنند، اما تجربه سایر کشورها و همچنین مقاومت ایران در عرصههای مختلف نشان میدهد این سیاست نه تنها عامل جنگ نیست بلکه سازش با دشمنان موجب پیشروی و زیادهخواهی میشود.
با توجه به تجربهای که از مذاکره بر سر توان هستهای بهدست آوردیم، اگر در آینده نیز ایران بخواهد مجددا مذاکرهای انجام دهد باید براساس راهبرد مقاومت و از موضع قدرت برای گرفتن امتیازات اساسی از طرف مقابل باشد.
انتهای پیام/
R1381/P/S1,1411/CT7 واژه های کاربردی مرتبط برجاممنبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۰۹۱۱۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بیانیه ۱۷ کشور به سرکردگی آمریکا علیه ملت فلسطین در غزه
۱۷ کشور در بیانیهای درباره نوار غزه بدون اشاره به جنایاتهای ارتش رژیم صهیونیستی علیه ملت فلسطین و بدون درخواست از این رژیم برای توقف جنگ خود، تلاش کردند که مقاومت فلسطین را به عقب نشینی وادارند.
به گزارش مشرق و به نقل از از خبرگزاری فرانسه، کاخ سفید امروز پنجشنبه اعلام کرد که سران این ۱۸ کشور در بیانیه مشترکی از جنبش حماس خواستند تا اسیران صهیونیست را که در نزد مقاومت فلسطین در نوار غزه نگهداری می شوند، فوری آزاد کند.
این بیانیه بدون هرگونه اشاره ای به شهادت بیش از ۳۴ هزار شهروند فلسطینی و مجروح و مفقود شدن بیش از ۸۵ هزار فلسطینی بر اثر حمله ارتش رژیم صهیونیستی به نوار غزه و ربودن و اسیر کردن بیش از ۱۰ هزار فلسطینی در نوار غزه و کرانه باختری رود اردن توسط نظامیان این رژیم، از آنچه "نگرانی بین المللی" درباره سرنوشت اسیران صهیونیست در نوار غزه خواند، سخن گفت.
این بیانیه همچنین تلاش کرد تا با حمایت ضمنی از رژیم صهیونیستی، هرگونه آتش بس و توقف جنگ این رژیم علیه نوار غزه را منوط به آزادی اسیران صهیونیست کند و خواست های مشروع مقاومت فلسطین مبنی بر خروج کامل اشغالگران از نوار غزه، رفح کامل محاصره و تضمین بازسازی نوار غزه را به عنوان پیش شرط مبادله اسیران، نادیده بگیرد.
این کشورها در همین راستا در بیانیه خود توافق مبادله اسیران را به عنوان پیش شرط مطرح کرده و آوردند: توافق روی میز برای آزادی اسرا، آتشبس فوری و طولانیمدت در غزه را (در مرحله بعدی) به همراه خواهد داشت که افزایش کمکهای بشردوستانه ضروری اضافی را در سراسر غزه تسهیل میکند و منجر به پایان خصومتها میشود.
کشورهای فرانسه، انگلیس، آرژانتین، اتریش، برزیل، بلغارستان، کانادا، کلمبیا، دانمارک، آلمان، مجارستان، لهستان، پرتغال، رومانی، صربستان، اسپانیا و تایلند به سرکردگی آمریکا این بیانیه را امضا کرده اند.
درخواست یکجانبه این کشورها از حماس برای آزادی فوری اسیران صهیونیست درحالی مطرح شده است که پیش از این مقامات مختلف سیاسی و نظامی مقاومت فلسطین و جنبش حماس هرگونه آزادی این اسیران را در گرو آتش بس دائمی در نوار غزه، خروج کامل ارتش رژیم صهیونیستی از این منطقه و رفح محاصره و تضمین بازسازی آن دانسته اند.