حسین علیزاده: امنترین جا برایم صحنه است / کنسرتها مانند فیلمفارسی شده است
تاریخ انتشار: ۲ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۱۵۸۵۴۴
حسین علیزاده در مراسم رونمایی از تازهترین کتابهایش حرفهای مهمی زد که محوریت اصلیاش لزوم پرداختن به موسیقی و دوری از روزمرگی بود. ۰۲ تير ۱۳۹۸ - ۱۱:۴۰ فرهنگی موسیقی و تجسمی نظرات - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جمعه 31 خرداد 1398 فرهنگسرای نیاوران میزبان برنامهای بود که در آن کتابهای «ده قطعه برای تار» و «پارتیتور دست نویس نی نوا» اثر حسین علیزاده رونمایی شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ادامه متن کامل سخنرانی حسین علیزاده در مراسم رونمایی از تازهترین کتابهایش را میخوانید:
وقتی اینجا ایستادهام و سخن میگویم انگار در جمع خانواده خودم هستم. همیشه گفتهام که صحنه امنترین جایی است که من رویش پا میگذارم و اینجا امنترین جمعی است که وقتی در حضورشان هستم، کسانی را میبینم که جملگی در این آثار سهیم هستند.
همیشه گفتهام که صحنه امنترین جایی است که من رویش پا میگذارم و اینجا امنترین جمعی است که وقتی در حضورشان هستم، کسانی را میبینم که جملگی در این آثار سهیم هستند.
در تمام این سالها همیشه فکر میکردم که چقدر خوب است وقتی ما اهل موسیقی با هم مینشینیم از ناامیدیها حرف نزنیم. معمولا از اوضاع بد موسیقی و مجوزهایی که دیر صادر میشوند و دیگر اتفاقهای بدِ حوزه موسیقی حرف میزنیم. چند بار در خانه موسیقی گفتم که ما کی درباره پرواز خیالمان با هم صحبت میکنیم؟
مراکز هنری یک تقدس و صفایی دارند. این تقدس و صفا را در جاهای دیگر دنیا دیدهام؛ البته در ایران هم این صفا و تقدس در مراکزی مانند کانون پرورش فکری، مرکز حفظ و اشاعه موسیقی و هنرستان موسیقی(که فقط فرشتهها در آنجا درس میدهند) بوده است. استادان ما وقتی در این محیطها قرار میگرفتند فرصت صحبت کردن درباره موسیقی و هنر را مییافتند و از روزمرگی بیرون میآمدند.
یکی از جام جهاننماهای روزمرگی همین موبایلی است که دستمان است. همه ما از این وسیله استفاده میکنیم و همیشه میخواهیم در جریان مسائلی قرار بگیریم که بسیار بی ارزش هستند. کسانی هستند که از این وسیله استفاده میکنند تا ما را از پرواز خیالمان دور کنند. هنر برای چیست؟ آیا هنر برای این است که من با فلانی مسابقه بدهم؟ در هنر مسابقه وجود ندارد.
من از اعضای هیات داوران جشنواره موسیقی جوان هستم؛ اما همیشه از شرکت کنندگان در این جشنواره میپرسم که چرا در این جشنواره شرکت میکنید؟ مگر مسابقه معنی دارد؟
البته این جوانان برای تشویق شدن و گاهی هم برای ماجراجویی در این جشنواره شرکت میکنند.
من به شخصه هیچ وقت رغبتی برای شرکت در هیچ مسابقهای نداشتهام. وقتی شما ابراز عشق کنید، مسابقهای در کار نیست. یعنی ما میخواهیم چیزی را توصیف کنیم، که از نسل گذشتهمان یاد گرفتهایم. من که نمیتوانم با نسل قبل از خودم مسابقه بدهم یا حتی با نسل بعد از خودم.
ما گوهری را به هم امانت میدهیم و آن هنر است. ای کاش درباره تمام محیطهای موسیقی درباره ذهنمان صحبت کنیم که چه شد این صداها در درون ما ایجاد شد.
شاید اولین بار است که یکی از دوستان قدیمیام(کیاوش صاحب نسخ) میآید و از زاویه دیگری صحبت میکند. یادم هست که هر وقت خواستهام قطعهای از ساختههایم را برای یک ارکستر گسترش دهم، اثر تازهای با جوهرهی اثر قبلی در ذهنم ایجاد شده است. به هر حال در گذشته تنها یک ساز دستم بوده اما الان میبینم که شهری از اصوات با کاراکترهای مختلف دارم.
من همیشه احساس تنهایی دارم. با دوستانی که از بچگی با هم بزرگ شدیم چرا وقتی همدیگر را میبینیم فقط درباره گلایهها و مشکلات صحبت میکنیم و برای اینکه حرفهای عمیق نزنیم، حرفهای سطحی میزنیم.
من از نگاه کیاوش صاحبنسخ یاد گرفتم که یک دوست در فرصتی کوتاه حرفی تخصصی در قالب هنر میزند. من همیشه احساس تنهایی دارم. با دوستانی که از بچگی با هم بزرگ شدیم چرا وقتی همدیگر را میبینیم فقط درباره گلایهها و مشکلات صحبت میکنیم و برای اینکه حرفهای عمیق نزنیم، حرفهای سطحی میزنیم.
وقتی با محمود فرهمند صحبت میکنم باید درباره این صحبت کنیم که این صدا از کجا به وجود میآید. ساز که یک چوب و یک وسیله است. باید درباره عمقِ ماجرا صحبت کرد؛ نه اینکه بنشینیم و دربارهی این صحبت کنیم که ایبابا چوب خوب گیر نمیآید برای ساختن ساز.
وقتی ما به طرف هنر آمدهایم حتما چیزی در درون ما بوده است که ما را به سویی دیگر میکشد. بیایید به زندگیمان هنری نگاه کنیم. چرا همه ما بردهی ابزار میشویم. یعنی ابزار ساخته میشود و به جای ارتقای سطح ما، ما بردهی ابزار میشویم.
هنر، بازیچهی سیاست شده است/از شرایط خاص موسیقی در کشورم به کشور دیگر پناه نمیبرم/شوالیه فرانسوی موسیقی ایران نیستم
ما موسیقیدان هستیم و در این چهل سال با تمام بدرفتاریهایی که به موسیقی شده و به آن اعتراض داریم؛ نگذاریم فرصت رابطه حسی و قلبیمان را از ما بگیرند. این نکتهای است که در اختیار ماست. ربطی به این دولت و آن دولت ندارد. ما که بلدیم بگوییم «دوستت دارم» گفتن این حرف هم ممنوع نیست.
همه شما را به عشق دعوت میکنم. در مقابل شما کوچکترینم اما حداقل تجربه زندگی خودم را در این چارچوب میبینم. بیشتر شما که از اهالی موسیقی هستید آثار بسیاری را خلف کردهاید؛ موسیقیدان وقتی اثری خلق میکند که از همه چیز فارغ شود. همه چیز دورت خدا میشود و شما هم خدا میشوید و خلق میکنید. وقتی اثری زیبا خلق میکنی به خودت احسنت میگویی.
همهی این چیزهایی که در شکل کتاب و تکنوازیها شکل گرفته همهاش یکی است و فقط بستهبندیاش فرق میکند.
وقتی نوازندهای بر روی صحنه قطعهای از من را اجرا میکند، تمام وجودم سفت میشود تا زمانی که اجرای آن قطعه تمام شود. به همه نوازندگانی که امشب روی این صحنه نواختند، تبریک میگویم.
امروز بانوان در رشتههای مختلف بسیار فعال شدهاند و ما میبینیم که چقدر در کارشان عالی هستند. بانوان بسیاری هستند که در سطح بسیار بالایی نوازندگی میکنند و ای اتفاق علیرغم تمام محدودیتها شکل گرفته است.
در زمینه آواز هم همینگونه است ولی متاسفانه صدای این بانوان آوازخوان را در مکانهای عمومی نمیتوانیم بشنویم اما به صورت خصوصی صدای این بانوان را زیاد میشنویم.
جامعهای داریم که پتانسیل بالایی دارد. این جمعها و این پتانسیل کمتر دیده میشود. چون این جمعها به مسائل پیشپا افتاده و تا حدودی مبتذل میپرداختند. به تک تک شما هم این انتقاد وارد است. درست مثل فیلمفارسیها شده است. کنسرتها هم به همین سرنوشت دچار شدهاند و هر کنسرتی که جمعیت زیاد و درآمد زیادتر داشته باشد، بیشتر در چشم است.
وقتی درآمد مالی چیزی زیاد باشد، یعنی تبلیغات زیادی هم برایش شده است. بچهای که تازه به دنیا آمده است هم با مزهی کوکاکولا آشناست. تقریبا در تمام دنیا هر روز کوکاکولا را تبلیغ میکنند. این برند جزئی از فرهنگ جهانی شده است.
ما تبلیغات لازم برای فرهنگ اصیلمان را نداریم. شبکههای تلویزیونی هر روز و هر ساعت مشغول تبلیغ مسائل مالی هستند. هر روز به مخاطب میگویند که اگر این کار را بکند، فلان چیز را برنده میشود و تمام بحثها دربارهی مادیات است.
بیشتر بحثهای ما هم درباره این است که فلان کنسرت چقدر فروخت و فلان اجرا چقدر درآمد داشت.
من ندیدم در مطالبی که درباره موسیقی نوشته میشود، به خودِ موسیقی پرداخته شود. تقریبا همهاش درباره حاشیههاست. البته خبرنگاران ما باید آگاهی موسیقیشان بالا باشد و شاید به این دلیل به خودِ موسیقی نمیپردازند که آگاهی لازم را در این زمینه ندارند.
ما ناامید نشویم برای اینکه در جامعه ما امثال این جمعی که امروز در اینجا هستند، زیاد داریم. ما هیچ امکانی برای تبلیغ نداریم. خیلی هم نمیخواهیم در این مسیری برویم که دیگران میروند. گاهی به عنوان یک وسیله خوب از آن استفاده میکنیم اما معمولا از آن دوری میکنیم.
حسین علیزاده در گفتوگو با تسنیم: موسیقیهای خیلی جدی نمیتواند در خیابان اجرا شود / بخش نواحی از جشنواره جوان جداشدنی نیستمن خیلی امید دارم. پنجاه سال مشغول تدریس موسیقی بودهام، در کنارش هم فعالیتهای دیگری داشتهام. باید بگویم که اصالا از این جامعه ناامید نیستم. در کشوری که موسیقی اینقدر تحت فشار بوده است، به راستی که موسیقی جُنب و جوش زیادی دارد و در میان جوانان و نوجوانان استعدادهای زیادی دیده میشود.
من نه مسئولم و نه وزیرم، اما باید بگویم که یک تاروپودی که هدفش بسیار والاست شکل گرفته است. از نظر اقتصادی اگر بخواهیم به این جریان نگاه کنیم شاید برخی فکر کنند که اینها عقل ندارند، چون از نظر اقتصادی اصلا درآمدی ندارد.
اما فقط مسائل مالی مهم نیست. اگر فلان کار درست است، آن را انجام میدهیم. اگر بگویند که کاغذ خیلی کم است و اگر مجبور باشیم روی کف دستمان مینویسیم.
ما وقتی در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی کار میکردیم وظیفه داشتیم که تمام آثار گذشتگان را یاد بگیریم و در دستورالعملمان داشتیم که باید 110 قطعه را از حفظ بتوانیم اجرا کنیم. در عین حال باید تمام ردیفها را هم کار میکردیم و البته کار میکردیم.
وقتی در زندگی شخصیام دگرگونیهایی به وجود میآمد، خب من چطور باید آن دگرگونی را تعریف میکردم؟ باید پیشدرآمد درویشخان میزدم؟ البته آن را هم خوب بلد بودم اما سوال این بود که سهم من از این زندگی چیست. باید زندگی خودم را تعریف میکردم.
درویشخان یک سهمی داشته و آن را ارائه کرده است. پس من هم باید سهم خودم را میداشتم.
اتفاقا کسانی که با تعصب به گذشته نگاه میکنند، این سنت و این گذشته را به خوبی نمیشناسند. ما باید گذشتگان را چراغ راه آیندهمان بکنیم. هر پدیدهای که به وجود میآید، زمینههای درونی ماست. ما به عنوان هنرمند نمیتوانیم زمینههای درونیمان را پاک کنیم و به صورت ضبط صوت عمل کنیم.
متاسفانه نگاه غلطی در چند دهه پیش به وجود آمد و آن هم این بود که ما فقط باید تکرار کنندهی گذشتگان باشیم. اتفاقا کسانی که با تعصب به گذشته نگاه میکنند، این سنت و این گذشته را به خوبی نمیشناسند. ما باید گذشتگان را چراغ راه آیندهمان بکنیم.
هر پدیدهای که به وجود میآید، زمینههای درونی ماست. ما به عنوان هنرمند نمیتوانیم زمینههای درونیمان را پاک کنیم و به صورت ضبط صوت عمل کنیم. اگر هوشیار باشیم میفهمیم که هنرمندان قدیمی چه کردهاند و هوشیارانه از داشتههای گذشتهمان استفاده میکنیم.
آثاری که به عنوان 10 قطعه منتشر شدهاند، از قدیم بعد از وزیری من از اولین کسانی بودم که قطعههایم را نامگذاری میکردم. نامگذاریها مربوط به اتفاقهای همان روز و همان زمانی است که آن قطعه ساخته شده است.
وقتی که قطعهی «هجران» را ساختم ایران نبودم. وقتی که خیلی دلم گرفته بود و خیلی دلم برای لطفی تنگ شده بود، ساز را دستم گرفتم، پیشتر هم قطعهی «به یاد عارف» اثر لطفی را گوش کردم؛ وقتی که دلتنگیام زیاد شده بود قطعهی «هجران» را برای لطفی ساختم. بعدها به او اصرار کردم که این قطعه را تمرین کن تا حداقل اگر خواستند که این قطعه را اجرا کنی، بتوانی آن را بزنی، اما تنبلی کرد و این کار را نکرد.(میخندد، خندهای که با بغض همراه است)
وقتی که قطعهی «هجران» را ساختم ایران نبودم. وقتی که خیلی دلم گرفته بود و خیلی دلم برای لطفی تنگ شده بود، ساز را دستم گرفتم، پیشتر هم قطعهی «به یاد عارف» اثر لطفی را گوش کردم؛ وقتی که دلتنگیام زیاد شده بود قطعهی «هجران» را برای لطفی ساختم.
بعدها به او اصرار کردم که این قطعه را تمرین کن تا حداقل اگر خواستند که این قطعه را اجرا کنی، بتوانی آن را بزنی، اما تنبلی کرد و این کار را نکرد.(میخندد، خندهای که با بغض همراه است)
قصه زندگیام را حتی در کتابهای درسیام میتوانید پیدا کنید. این کتاب 10 قطعه در واقع روایت زندگی من است.
من باید به یک گویشی از زبان قلب خودم میرسیدم.
«نینوا» هم همین روایت را دارد. «نینوا» یکی از قطعههایی است که در سال 1362 نوشتم. برخیها برخوردی عامیانه با این موسیقی داشتند. موسیقی مانند طیف نور است. آنقدر احساسات و بیان ناگفتنی دارد که تنها در غم و شادی نمیگنجد.
نجوایی که با خودم داشتم، وقتی که در اوج جنگ بودیم و میشنیدم که فلان دوستم یا فلان شاگردم در جنگ شهید شده است. طبیعی بود که یادداشتهای روزانه من بازگو کننده اتفاقهای سال 1362 میگذرد. انگار آن اتفاقها دردی مشترک است.
وقتی «نینوا» پخش میشود، چه کسی که گوش میکند و چه کسی که با این اثر آشنا نیست؛ احساس مشترکی در او ایجاد میشد.
تمام آنچه در درون انسان رخ میدهد را نمیتوان به زبان آورد. آیا میتوان عشق را معنا کرد؟
تمام هنرمندان وقتی آفریدند، خودشان خدا شدند و خلق کردند.
انتهای پیام/
R33357/P/S4,40/CT3 واژه های کاربردی مرتبط حسین علیزادهمنبع: تسنیم
کلیدواژه: حسین علیزاده حسین علیزاده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۱۵۸۵۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
از جوابیه جواد هاشمی به ماجرای رپ خوانی تا حاشیه ای برای «نون.خ»
خبرگزاری مهر-گروه هنر-علیرضا سعیدی؛ فرآیند تولید و ارایه آثار و محصولات موسیقایی و حاشیههای ریز و درشت دنیای موسیقی طی سالهای اخیر تبدیل به «فرصت» و «چالش» مهم و جالب توجهی شد که بسیاری از دستاندرکاران و فعالان عرصه موسیقی را بر آن داشت تا فارغ از رسانههای رسمی به ارائه و انعکاس فعالیتهای موسیقایی خود در بسترهای متنوع «فضای مجازی» بپردازند و در این مسیر بسیار مهم و مؤثر بر افکار عمومی جامعه، حضور چشمگیری داشته باشند. حضوری که بعضاً برای آنها دربرگیرنده اتفاقات مبارک و ارزشمندی در جهت معرفی خود و محصولات موسیقاییشان شد و در برخی موارد هم باعث دردسرهای زیادی شد که میتواند در ابعاد مختلف اجتماعی و فرهنگیاش مورد بررسی و واکاوی بیشتری قرار گیرد.
شرایطی دارای اهمیت که اکنون نمیتوان به راحتی از آنچه در این بستر رسانهای روی میدهد، بیتفاوت گذشت. چارچوبی دارای چالش و پر از فراز و نشیبهای عجیب و غریب که تبدیل به اقیانوس پهناور و بیانتهایی شده که هر چه قدر در آن حضور داشته باشیم، بیشتر متوجه ابعاد پیچیده آن میشویم. شرایطی که در دنیای موسیقی فرآیند بسیار پررنگی دارد و تقریباً تمامی فعالان موسیقی را برآن داشته تا در این راه پر پیچ و خم اما جذاب برای مخاطب، به معرفی و به اصطلاح بیگانه «پرزنت» محصولات و دیدگاههای خود بپردازند. شرایطی که شاید بیان بسیاری از آنها در قالب رسمی خبرگزاریها و رسانههای رسمی کشور جایگاهی نداشته باشد اما دربرگیرنده ابعادی است که میتواند برای طرفداران و دوستداران موسیقی مشتمل بر رویدادهای مکتوب و تصویر جالب توجهی باشد.
اتفاقاً ظهور و بروز چنین شرایطی است که هم موجب رشد و تولید اخبار و نوشتارها و تصویرهای به اصطلاح «زرد» و «غیرقابل انتشار در رسانههای رسمی» شده و هم ایجاد کننده فضای رقابتی بین رسانههای رسمی و رسانههای فعال در فضای مجازی شده است که این مسایل نیز دربرگیرنده ملاحظات فراوانی است. ملاحظاتی که رجوع به آنها میتواند ویترین حواشی و اظهارنظرهایی باشد که رجوع به آنها با در نظر گرفتن ملاحظات و باید و نبایدهایش امری اجتناب ناپذیر است.
«یک هفته با فضای مجازی موسیقی» عنوان سلسله گزارشهای هفتگی سرویس هنر خبرگزاری مهر برای مرور متن و حاشیه منتخب رویدادهای موسیقایی از پنجره فضای مجازی است که روزهای پایانی هر هفته با استفاده از مطالب منتشر شده هنرمندان و فعالان عرصه موسیقی کشورمان در بسترهای مختلف فضای مجازی پیش روی مخاطبان قرار میگیرد.
حسین حقیقی؛ واکنش به یک موسیقی ضد صهیونیستی
حسین حقیقی از خوانندگان فعال موسیقی پاپ که طی سال های اخیر علاوه بر تولید آثار عاشقانه، حضور فعالی نیز در عرصه تولیدات مربوط به آثار اجتماعی و موضوعی دارد و اخیرا هم خوانندگی موسیقی تیتراژ فیلم سینمایی «ضد» را به عهده داشت، طی روزهای گذشته و از پس تجمع ضد اسراییلی دانشجویان حامیان فلسطین در آمریکا اقدام به انتشار سلسله استوری هایی درباره یک موسیقی اعتراضی به نام «leve palestina» کرده است و در این باره نوشت:
این روزها در راهپیمایی ها و تجمعات ضد اسراییلی و در میان حامیان فلسطین یک موسیقی خاص پخش می شود که با وجود تلاش صهیونیست ها خیلی خوب منتشر شده و دست به دست می شود.
این موزیک به زبان سوئدی است و جورج توتاری ۴۷ سال پیش آن را ساخته است. توتاری فلسطینی است اما سال ۱۹۷۰ اجبارا به سوئد پناهنده شده است. در همان سال ها برای اینکه صدای وطنش باشد و از ظلم رژیم غاصب حرف بزند، یک گروه موسیقی به نام «کوفیا» تشکیل می دهد به معنی «چفیه». ترجیع بند آن هم چنین است: زنده باد فلسطین، مرگ بر صهیونیسم.
علیرضا عصار؛ انتشار یک تک آهنگ جدید با آرزوهای خوب
علیرضا عصار از خوانندگان گزیده کار و کم حاشیه موسیقی پاپ ایران که این روزها در بی خبری کامل مشغول به سرانجام رساندن پروژه جالب توجهی است، طی روزهای گذشته بود که پس از مدت ها تک آهنگ جدیدی به نام «پیرمغان» را منتشر کرد.
وی در صفحه شخصی اش پیرامون انتشار این تک آهنگ که همچون سایر کارهایش از حال و هوایی متفاوت تر از جریان فعلی موسیقی پاپ برخوردار است، نوشت:
ترانه «پیر مغان» با آرزوی روزهای روشن و به امید شنیدن خبرهای خوب با عشق به شما عزیزان تقدیم میشود.
در این قطعه سبزه منصور شاعر بخش اول، بهرام آقاخان و همایون نصیری تنظیم کنندگان، دارا دارایی نوازنده گیتارباس، پویا نیکپور نوازنده پیانوو میکس و مستر، همایون نصیری نوازنده پرکاشن، بهرام آقاخان نوازنده گیتار نایلون، رضا عسگرزاده نوازنده دودوک برخی از اعضای گروه اجرایی را تشکیل می دهند.
حسین صفامنش؛ اعتراض در فضای مجازی پاسخ در نشست خبری
پس از پخش آخرین قسمت های سریال تلویزیونی «نون.خ» به کارگردانی سعیدآقاخانی بود که حسین صفامنش از خوانندگان موسیقی کردی با انتشار ویدیویی نسبت به استفاده آثارش در سریال «نون. خ» اعتراض کرد و گفت: به زودی پیگیری قانونی و قضایی نسبت به این موضوع را آغاز خواهد کرد.
صفامنش در این ویدیو عنوان کرده که استفاده از آثارش بدون کسب اجازه و قرارداد با این خواننده و مدیربرنامه اش بوده است.
گویا مدیر برنامه های حسین صفامنش شکایت رسمی و قانونی خود درباره این روند غیرقانونی را علیه سعید آقاخانی در مرجع قضایی ثبت کرده است.
پس از طرح این انتقادها بود که مهدی فرجی تهیه کننده سریال «نون.خ» در نشست خبری این سریال که طی روزهای گذشته برگزار شد در رابطه با موضوع مطرح شده از سوی صفامنش توضیح داد: موضوع ربطی به آقای آقاخانی ندارد و به من به عنوان تهیه کننده مربوط می شود. ما در یکی از فصل ها هم از «شیرین شیرین» آقای محمدیان استفاده کردیم که او تماس گرفت و بسیار هم تشکر کرد و گفت این موسیقی موجب شعف و تحسین شده است. ما در بخش کولبرها از موسیقی آقای صفامنش استفاده کردیم، البته نافی موضوع مالکیت معنوی نیستم ولی تصورم نبود شکایت کنند. فکر می کردم او زنگ می زند و می گوید دمت گرم وقتی به کولبرها پرداختی از این قطعه استفاده کردی. حتما برای جبران ماجرا در خدمت هستم. در این ۲ فصل قبلی تلاشی هم صورت گرفت که بتوانیم با او مذاکره کنیم. سعید آقاخانی دنبال صدای بکری بود اما نشد از ایشان استفاده کنیم. آرزو دارم موفق باشند.
سید جواد هاشمی؛ ماجرای رپ خوانی و پاسخ به حواشی در شبکه دو
از دیگر نکاتی که طی روزهای گذشته در فضای مجازی سر و صدای زیادی به پا کرد، مربوط به ماجرای رپ خوانی سید جواد هاشمی در پوشش غیرمتعارف آنچه از او دیده ایم، با همراهی خواننده ای به نام علی حسینی در یک کلیپ است که واکنش های زیادی را در فضای مجازی به همراه داشت.
هاشمی اما سرانجام در برنامه تلویزیونی «مداربسته» شبکه دو سیما بود که در گفتوگو با حسین رفیعی مجری برنامه نسبت به این اتفاق واکنش نشان داد و گفت: من در این فیلم یک «هودی (به سوییشرتهایی که کلاه داشته باشند هودی گفته میشود)» پوشیده بودم و موسیقی را که توسط خواننده اجرا می شد لب می زدم. موضوعی که گویا با حواشی و واکنش های بسیار زیادی مواجه شد که برایم بسیار جالب توجه بود. در حالی که بسیاری از دوستان می دانند من در آموزش و پرورش موسیقی کار می کردم و بسیاری از هنرمندانی که اکنون به صورت حرفه ای موسیقی کار می کنند عضو گروه های سرودی بودند که بنده در آنها به عنوان مربی حضور داشتم. به هر حال من کارم موسیقی بوده و حالا آمدم با یک جوان، موسیقی اش را لب زدم. شرایطی که موجب شد خیلی به من بد و بیراه بگویند.
وی افزود: حتی برخی از کاربران دایم اعتراض می کردند که چرا «هودی» پوشیدی؟ حالا که پوشیدی چرا مارک دارش را به تن کردی؟ خلاصه که در معرض انواع و اقسام حرف در فضای مجازی بودم. در حالی که جالب است بدانید همین علی حسینی که با او در قطعه لب خوانی کردم از خوانندگان خوبی است که کارهای مذهبی هم زیاد خوانده و حتی در حمایت از فلسطین نیز کارهایی را تولید کرده و این بار از من خواست تا در کنارش باشم.
این بازیگر اظهار کرد: وقتی هودی را به من دادند تا بپوشم می دانستم که ممکن است مساله شود ولی هیچ نگفتم و پوشیدم و رفتم، اجرا کردم. حتی هادی حسینی پدر علی حسینی که از تهیه کنندگان موسیقی بود به من گفت: «آقا ترکاندید» و من به او نگفتم که این من را می ترکاند.
محسن چاوشی؛ حرف های محمدعلی بهمنی کذب محض است
محسن چاوشی از خوانندگان مطرح موسیقی پاپ که فعالیت هایش همواره زیر ذره بین اصحاب رسانه و فضای مجازی است، طی روزهای گذشته بود که از پس مصاحبه تصویری محمدعلی بهمنی شاعر و ترانه سرای پیشکسوت کشورمان با سامانه «بیلبورد» که انتقادات تندی را بر علیه محسن چاوشی درباره مجوز شعر یکی از آثارش بر زبان آورده بود، واکنش نشان داد.
وی در کامنتی برای پست منتشر شده این مصاحبه تصویری نوشت:
خوب است شاعران پا به سن گذاشته و پیشکسوت حرمت عمر و قلم خود را نگه دارند و لااقل از حافظه به دروغ کمک نگیرند یا نه ... از قول کسی، دیگر خاطره و خطاب شخصی در نیاورند. من کسی را فلانی جان صدا که نمی کنم هیچ؛ از اساس چنین مکالمه و مراوده ای که آقای محمدعلی بهمنی ذکرش را می کنند به یاد نمی آورم. حرف های شاعر در گفتوگویی که داشته از اساس کذب است و محلی از اعراب ندارد. جز به جز آن.
کد خبر 6093770 علیرضا سعیدی