آثار صادقی، تاریخ سرزمین مادری است
تاریخ انتشار: ۶ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۲۰۷۲۱۵
اکبر عالمی، منتقد هنری در آیین سپاس علی اکبر صادقی، با اشاره به سبک او گفت: اینکه بگوییم سبک او سوررئال است کافی نیست چون اندیشه او، منحصر به فرد است، رگههای حیرت آوری از سورئالیسم در آثار او وجود دارد اما اینها همه در ذهن اوست و از نگاه او نشأت می گیرد. او یک نقاش صاحب سبک است و آثارش فرصت بی اعتنایی را از مخاطب می گیرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی به انیمیشنهایی (پویانمایی) که صادقی در دهه ۵۰ ساخته را نام برد و افزود: صادقی به دعوت فیروز شیروانلو به کانون پرورش فکری آمد و در دهه پنجاه، شش انیمیشن ساخت. دلیل اینکه صادقی این دعوت را پذیرفت این بود که شیروانلو مرد الهام بخشی است. صادقی بارها گفته است که انیمیشن را بلد نیست و با کشف و شهود آن را یاد گرفته است و این به علت هنرمندی ذاتی اش بوده.
عالمی ادامه داد: هیچیک از کارهای صادقی، شبیه هیچکس نیست، نه نقاشیها و نه انیمیشن ها، بعد از صادقی کسانی چون فرشید مثقالی و نورالدین زرین کلک نیز به کانون آمدهاند. که حتی رشته آکادمیک انیمیشن را زرین کلک در ایران به راه انداخت. هر وقت شما در هنر شکوفایی دیدید، باید دنبال سایه یک مدیر خلاق پشت آن بگردید، کاری که شیروانلو در کانون پرورش فکری کرد. صادقی از ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ با کانون همکاری کرد و شش اثر جاودانه برای آنها ساخت که اولین آن هفت شهر بود و بعد از آن انیمیشن را به طور کلی کنار گذاشت.
وی بیان کرد: هیچ اتفاقی بی دلیل نمیافتد صادقی هم نمی خواست به سربازی برود برای همین به دانشگاه رفت و حتی شاگرد ششم شد اما درسش را تا زمان زیادی به پایان نبرد. صادقی در آغاز کارش نقاشی می کرد، او ۱۹ کتاب را تصویرسازی کرده و ۱۵ جایزه ارزنده و چهار جایزه بین المللی دریافت کرد. در همه آثار صادقی همه مبانی زیبایی شناسی هست، ما اکنون در دورهای قرار داریم که انحطاط در هنر جهان آغاز شده و دیگر آثار طلایی ساخته نمی شود، ما در دورهای حسین بهزاد و کمال الملک را داشتیم. امروز نیز صادقی در ۸۲ سالگی است و من قول میدهم آثار ماندگاری را تصویر خواهد کرد.
عالمی به چند وجهی بودن شخصیت صادقی را ویژگی این هنرمند دانست و گفت: بسیار مهم است که کارهای او در کنار تکنیک قدرتمندانه، سادگی دارد که سخت ترین کار در هنر است. با اینکه از انیمیشنهای او نزدیک ۵۰ سال می گذرد، حتی اگر خود صادقی هم دوباره بیاید همان را خواهد ساخت. شما به کارهای او نگاه کنید هر فریم آن هنرمندانه و خلاقانه است.
وی در پایان به خصوصیات اخلاقی صادقی اشاره کرد و گفت: او مثل اسمش صادقانه با خانم هاشمی زندگی و ازدواج کرد و سه فرزند کاملاً موفق دارد ما بسیار دیده ایم که هنرمندان تحمل شنیدن تحسین دیگری را ندارند اما صادقی تحمل میکند و به هیچیک از هنرمندان هم دوره و حتی پیش از خودش را صادر نکرده. صادقی تاریخ سرزمین مادری است.
آثار صادقی، هویت ایرانی را بازگو میکند
اشکان رهگذر، کارگردان و نویسنده، به بازگویی خاطره از دوره شاگردی پیش علی اکبر صادقی پرداخت و گفت: آثار او به نگارگری بسیار نزدیک است. وضعیت شخصیتها، پرسپکتیو مقامی، نگاه همزمان، ساختار دکوپاژ و ساختار بیان همه از نگارگری وام گرفته شده و هویت ایرانی را بیان میکند.
وی ادامه داد: در هر اثر هنری هویت و مهمترین عنصر است و باید در هر کاری وجود داشته باشد من دوست دارم درباره نگاه ایرانی به هنر حرف بزنم، چیزی که صادقی با آن انیمیشن های قدرتمندی ساخته است. در اثر زال ایشان در عین سادگی از تصویرسازی ها و هنر هخامنشی استفاده شده است. اگر بخواهیم به اصول سرزمین خود پایبند باشیم باید هویت خودمان را در انیمیشن ها نشان بدهیم و یک انیمیشن ایرانی از نگاه جهانی داشته باشیم چیزی که امروز جهان به آن واکنش مثبت نشان میدهد.
صادقی در آثارش تا ابد زنده است
المیرا نیکنام، استاد دانشگاه در رشه هنر نیز گفت: ما همیشه کارهای صادقی را دیده ایم و با آن زنده هستیم، او به سادهسازی خاصی رسیده که فیگوراتیو است. نکته ها و موتیفهایی که در کار او وجود دارد، همه اختصار دارند و با سادگی در کارها منظور خود را به مخاطب ارائه می کند.
وی به عناصر ایرانی در آثار صادقی اشاره کرد و افزود: چه تصویرسازیها و چه نقاشیها و چه انیمیشن های او، عناصر هویت ایرانی را در خود دارد و در همه کارهای او موضوع ایرانی بودن را میبینیم. از دید هنری همه سکانس های او گرافیک دارد، حتی در طراحی کلیسای او در انیمیشن ها می بینیم که فیگورها ایرانی است و ترکیب بندی های ایرانی استفاده شده است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: یکی دیگر از ویژگیهای کار صادقی، ترکیب منتشر است که در نگارگری بسیار به چشم میخورد هرکس به کاری مشغول و نگاه به سویی دارد اما در مجموع یک موضوع را به مخاطب ارائه می کند، در این حالت مخاطب با چه چیزی بیشتر از تصویر سر و کار دارد.
وی جریانهای هنری که بر صادقی تاثیر گذاشته را اینگونه برشمرد: من آثار صادقی را تداوم چند جریان هنری میدانم، نخست مدرنیسم و سادهسازی که به اوایل قرن بیستم میرسد، جریان دوم مکتب سمبولیک شرق است که نقاشی ایرانی و همینطور شاهنامه نگاری سهم بزرگی در آن دارد. بخش دیگر مکتب پرتره نگاری است که ایشان به شکل خاصی آن را ایرانی کردند، مونالیزا را با سبیل و کلاه خود کشیدند، همینطور پیکره هایی که به جای چهره و سرشان گل گذاشته شده و ما در همه اینها به دنبال مفهومی هستیم که استاد پیاده سازی کرده است.
نیکنام ادامه داد: در اثر او روح یک ملت دیده میشود و تاریخ ایران به تصویر کشیده شده و هر فیگور و هر چهره یک روایت دارد تا جایی که کار به خودنگاری میرسد، هنرمند زمانی ماندگار میشود که دانش عمیق پشت کارش باشد و این فقط در یک تلاش مستمر صورت میگیرد، وقتی دانش وجود داشته باشد مخاطب علاوه بر اینکه لذت می رسد به کشف و شهود و درک خاص هم می رسد. دانش عمیق کمک میکند پشت هر حس خوبی که هر اثر هنری باید داشته باشد به شما آگاهی بدهد و شما را یک پله بالاتر ببرد. من معتقدم هنرمند در آثارش زنده است و صادقی در این آثار تا ابد زنده می ماند.
در بخشی از برنامه، فهیمه باروتچی، به نقالی داستان ازدواج کیکاووس و سودابه از شاهنامه پرداخت و آثار صادقی چون گلباران، ملک خورشید، هفت شهر و رخ نیز برای حاضران نمایش داده شد.
علی اکبر صادقی در پایان نشست با تشکر از همه حاضران، به گفتن جملاتی کوتاه بسنده کرد و گفت: هر چه میخواستم بگویم را در کارهایم گفتهام، من برای شما عشق آوردهام، و همیشه می گویم دو خط موازی به هم نمی رسند مگر عاشق شوند و نقطه باشند.
در پایان نشست تندیس سپاس باشگاه شاهنامه پژوهان، توسط کوروش جوادی، دبیر این باشگاه به علی اکبر صادقی تقدیم شد و همین طور از تندیس جشنواره فیلم شاهنامه که اختتامیه آن در پایان تیرماه با حضور علی اکبر صادقی برگزاری میشود، رونمایی شد.
آیینهای سپاس باشگاه شاهنامهپژوهان، در راستای ارج نهادن به هنرمندان و آیینهای ایرانی، با حمایت خانه اندیشمندان علوم انسانی، برگزار میشود.
علی اکبر صادقی در یک نگاه
او در سال ۱۳۱۶ در تهران متولد شده و کار هنری را با نقاشی آبرنگ در دوران دبیرستان آغاز کرده است، هنر او به نوعی سبک سوررئالیسم را در خود دارد که بر پایه اسطورههای ایرانی تصویر شده است.
صادقی فارغ التحصیل رشته هنر از دانشکده هنرهای زیباست و تاکنون داور بسیاری از جشنواره ها و جوایز هنری ایرانی و خارجی بوده است.
منبع: ایرنا
کلیدواژه: علی اکبر صادقی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۲۰۷۲۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
منیژه، زنی که آفتاب تن برهنه اش را ندیده است / از محو شبانه نقاشی شاهنامه تا توسل به فردوسی برای حجاب!
عصر ایران نوشت: حجه الاسلام سیداحمد علم الهدی که گویا دغدغهای مهمتر از حجاب ندارد، در خطبههای این هفته نیز بدان پرداخته و این بار گفته است: اصلاً حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ بهخصوص در تاریخ ایران باستان و انعکاس این فرهنگ را میتوان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دید؛ آن زمان که از قول منیژه به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی نقل میکند:
منیژه منم، دخت افراسیاب
برهنه ندیده تنم آفتاب.
این که اساساً استناد به منیژه در شاهنامه، چقدر با هدف ترویج حجاب و عفاف سازگار است را به شاهنامه شناسان وامی گذاریم (پی نوشت را ببینید) * ولی عجالتاً از آقای علم الهدی که در خطبههای نماز جمعه، اشارهای هم به تاریخ و فرهنگ و ادب ایران زمین کرده است تشکر میکنیم و در عین حال از ایشان پرسیم: ماجرای بهار ۱۳۹۰ میدان فردوسی مشهد یادتان است؟
خودتان را معذب نکنید، به خاطرتان میآوریم: آن سال، به مناسبت هزاره سرایش شاهنامه فردوسی - که شما نیز او را به درستی "حکیم" خواندید - مجموعه از نقاشیهای دیواری با موضوع شاهنامه به مساحت ۲۲۰۰ متر در میدان فردوسی مشهد رسم شد. خلق این اثر هنری حدود یک سال به طول انجامید ولی یک ماه بعد از رونمایی از آن، اداره حفاظت از املاک آستان قدس رضوی، شبانه تعدادی کارگر به محل فرستاد و کل اثر را تا صبح با رنگ سفید محو کردند و از بین بردند!
آقای علم الهدی!
این شاهنامهای که امروز شما بدان استناد میکنید تا ثابت کنید که حجاب یکی از مظاهر فرهنگی ایرانیان است، همان شاهنامهای است که روی نقاشی هایش در شهری که شما امام جمعه اش بوده اید، شبانه رنگ پاشیدند و شما هیچ نگفتید!
اگر آن روز، مانع از کار غیر فرهنگی محو نقاشیهای شاهنامه میشدید و لااقل به دوستان تان میگفتید که شاهنامه را حکیمی به نام فردوسی سروده و حتی در آن به حجاب نیز اشاره کرده است، امروز استنادتان به این اثر ملی برای ترویج حجاب، دلنشینتر بود.
جوانان هنرمند کشور، یک سال در گرما و سرما، عاشقانه کار کردند تا این اثر هنری را خلق کنند
ولی یک روز صبح، دیدند که عدهای شبانه روی هنرشان رنگ سفید پاشیده اند؛ به همین راحتی، به همین تلخی!
شما درست میگویید آقای علم الهدی! زنان ایرانی در طول تاریخ و حتی هزاران سال قبل از اسلام، به شهادت آثار و روایت مورخین، بانوانی نجیب بوده اند با تن پوشهایی از پاکدامنی. اما چرا شما و همفکران تان - فارغ از موضوع شاهنامه - همواره نسبت به تاریخ و تمدن ایران بی مهری میکنید و حتی گرامیداشت کوروش را برنمی تابید ولی نیاز که پیدا میکنید دست به دامن ایران باستان میشوید؟! چگونه حتی در شهری که شما امام جمعه اش هستید، دور میدان فردوسی، نقاشیهای شاهنامه هم تحمل نمیشود ولی صحبت از حجاب که میشود یادتان میافتد در همان شاهنامهای که روی نقاشی هایش رنگ پاشیده و محوش کرده اند، زنی به نام منیژه وجود دارد که آفتاب تنش را برهنه ندیده است؟!
میدان فردوسی مشهد بعد از نقاشی و بعد از محو کردن آن
بگذارید یک چیز را خیلی رک و صریح به شما بگوییم آقای علم الهدی: کسانی که کمر همت بستند به نابودی و نادیده انگاری تاریخ و تمدن و فرهنگ ایرانی و حتی همین الان هم پدیدههای ایرانی مانند نوروز خار چشم شان است، اگر بیشتر از دشمنان دین، به ایمان مردم خیانت نکرده باشند، کمتر نکرده اند. تریبون دارهایی که سالها فرهنگ ایرانی را در برابر دین قرار دادند و دو راهی جعلی ایرانیت و اسلامیت را پیش روی مردم و خاصه جوانها گذاشتند، عامل بسیاری از دین گریزیهایی هستند که نتیجه اش را در خیابانها میبینند و بعد، از پلیسها میخواهند که محصول کارشان را دستگیر کنند!
راستی بد نیست یک نکته را هم با امام جمعه محترم مشهد در میان بگذاریم: اگر بانوان ایرانی در طول تاریخ هزاران ساله ایران، پوششهایی برازنده زنان عفیف داشتند و به قول شما با حجاب بودند، به خاطر حضور ماموران حکومتی بر سر کوی و برزنها برای تحمیل نوع خاصی از پوشش نبود؛ به خاطر "باورهای فرهنگی" شان بود که بعد از اسلام نیز "ایمان دینی" بدان افزوده شد.
بروید ببینید چه کسانی با تبر به جان فرهنگ اصیل ایرانی افتادند تا آن باورهای فرهنگی - که امروز بدانها نیازمندشده اید - به محاق برود؟ و باز بررسی کنید چه کسانی، دین را هزینه منافع خود کردند و به جان "ایمان دینی" مردم افتادند؛ احتمالاً شما نیز به این نتیجه خواهید رسید که ضاربان فرهنگ ایرانی و تخریب کنندگان دین مردم، نه دو دسته که دست بر قضا یک گروه اند!
پی نوشت:
* منیژه اساساً ایرانی نبود بلکه دختر افراسیاب یعنی دختر دشمن ایران بود و برای رسیدن به بیژن او را بی هوش کرد و، چون بیژن به هوش آمد، خود را در آغوش منیژه دید و باقی قضایا! عجیب است که از بین همه زنان تاریخ و افسانه ها، علم الهدی برای ترویج حجاب و عفاف به منیژه استناد کرده و او را فرهیخته هم نامیده است!