راه خستهکردن بوروکراسی ناکارآمد، ورود جوانان آتشبهاختیار به صحنه است
تاریخ انتشار: ۷ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۲۱۶۵۰۱
مهرداد بذرپاش گفت: جوانان و عموم مردم، منتظر دستور از جای خاصی نباشند؛ آتش به اختیار وارد صحنه شوند. راه خسته کردن بوروکراسی دیوانهکننده ناکارآمد، همین است. به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، مهرداد بذرپاش، عضو هیئت علمی دانشگاه، عضو هیئت رئیسه دهمین دوره مجلس شورای اسلامی و معاون رئیس جمهور سابق، طی سخنانی که در روز ۶ تیرماه همزمان با سالروز ترور نافرجام حضرت آیتالله سید علی خامنهای در مسجد ابوذر ایراد شد، گفت: جوانان و عموم مردم مانند تجربههایی که در زلزله و سیل به دست آمد، منتظر دستور از جای خاصی نباشند؛ آتش به اختیار وارد صحنه شوند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
متن کامل سخنرانی بذرپاش در مسجد ابوذر به این شرح است:
یکی از زیباترین شیوهها در شناخت یک شخصیت برجسته آن است که او را در آیینه تعاریف استادانش ببینیم. حضرت آقا از برجستهترین و وفادارترین شاگردان و مریدان امام بوده و هستند. پس شناخت ایشان در آینه اوصافی که امام درباره آقا به کار بردهاند، بسیار شیرین و موثر است. در میان انبوه تعابیر و اوصاف امام درباره ایشان، شاید این تعبیر یکی از دلنشینترین و آرامشبخشترین تعابیر باشد؛ آنجایی که آقا را «نعمت خدا» معرفی کردند.
حالا که انقلاب از سن تکامل ۴۰ سالگی به سلامت و اقتدار عبور کرد، و از پس همهی کینه توزی ها، حسادتها، جوسازیها و شایعات بی اساس، و همزمان با تهدید و تحریم دشمن، شاید بهتر بتوان از معنای وسیع این تعبیر امام رمزگشایی نمود.
صرفاً نه به عنوان یک انقلابی و حزب اللهی، بلکه به عنوان یک ایرانی، از هر زاویهی که به صحنهی کشور و جهان نظر بیافکنیم، وجود ایشان را مصداق عینی «نعمت خدا» خواهیم دید و از باب «اذکروا نعمت الله علیکم» باید شکر داشتن این نعمت را زبانی و عملی به جا بیاوریم و البته مهم نیست دیگران چه قضاوتی درباره این شکرگذاری خواهند داشت.
امیرالمومنین امام علی علیه السلام میفرماید: شُکْرُ النِّعْمَةِ أَمَانٌ مِنْ حُلُولِ النِّقْمَةِ؛ شکر نعمت مانع رسیدن مجازات است. یکی از مراتب شکرگذاری، توصیف نعمت و یادآوری برای یکدیگر است تا از پس این همه امواج تخریبی، فراموش نکنیم که اگر امنیت و پیشرفتی هست، در سایهی کدام نعمت الهی است.
حضرت آقا در جایی اشاره دارند که «امام مجسم» در وصیتنامه امام است. امروز با تجربهای که از پس ۴۱ سال دوران انقلاب و ۳۰ سال عصر زعامت ایشان به دست آمده، به آنانی که جویای یاد و مرام امام هستند، به یقین میتوان گفت: «امام مجسم» را در وجود آقا و منظومهی گفتاری و رفتاری ایشان بیابند.
اگر اسلام برای امام عزیزترین چیزها بود، رهبر انقلاب نیز به تایید علما و فضلا، تنها در مسیر اسلام و سنت الهی و نبوی و علوی قدم برداشته اند.
اگر امام منادی عدالت بود، امروز رساترین فریاد عدالت خواهی و رسیدگی به امور محرومان ومستضعفان از گلوی اقا شنیده میشود.
چنانچه تدابیر و پیگیریهای ایشان نبود، از حرکتهای جهادی عظیمی که در نقاط مختلف و محروم کشور به راه افتاده، خبری نبود؛ آن هم در شرایطی که بسیاری از انقلابیون سابق به چرب و شیرین دنیا گرفتار شده اند.
اگر امام برادری و وحدت کلمه را رمز پیروزی و ماندگاری نهضت میدانست، باید سوال کرد که امروز جز رهبر انقلاب چه کسی نگران واقعی وحدت ملت در سطح ملی و وحدت مسلمانان در سطح امت اسلامی است؟ پرچمدار امت واحدهی اسلامی کیست؟ کدام زعیم والامقام، در عین دفاع از اصول بر حق مذهبش، اما با بصیرتی نافذ، اختلاف افکنی و تفرقه در این دوران را هدف بزرگ دشمنان اسلام دانسته و از بیش از یک میلیارد مسلمان میخواهد که دست و دلها را به یکدیگر نزدیک کنند؟
یکی از گروههایی که باید با تمام وجود قدردان نعمت خدایی حضور حضرت آقا باشند، طیفهای مختلف سیاسیون و رجل سیاسی کشور هستند. در اوج انتقادات و هجمهها به دولتهای مختلف، آن کسی که همچون کوه پشتیبان تمام دولتهای قانونی بوده، شخص ایشان بوده اند. یادمان نرود که اگر ایشان و تدابیر حکیمانه شان نبود، عدهای چه تدارک تلخی برای رای مردم و حق الناس آنان فراهم کرده بودند. همین امروز اگر چتر حمایتی آقا از سر دولت کوتاه شود، آیا توان ایستادگی در برابر این موج سهمگین اعتراضات علیه ناکارآمدیها و بی عملی و بی عدالتی را خواهند داشت؟
اگر امام راحل چنان نَفَس مسیحایی داشت که با یک اشاره اش، جبهههای دفاع از انقلاب مملو از رزمندگانی بود که برای شهادت تحت فرمانش لحظه شماری میکردند، امام حی نیز صاحب چنان نَفَس الهی است که هنوز اشاره نکرده، موج گستردهای از جوانان برای دفاع از حرم و حریم اسلام در مرزهای فراسرزمینی به خط میشوند و در صف شهادت میایستند.
امام راحل عظیم الشان میفرمود: جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد؛ امام حی عزیزمان هم با همان ابهت و اقتدار، پای مردمسالاری دینی ملت ایران میایستد و در هر شرایطی از آن دفاع میکند و در برابر برخی سوءرفتارها با قدرت بیان میکند که انتخابات در این کشور نباید حتی برای یک روز هم به تعویق بیافتد.
امام هم در مسایل اقتصادی و اجتماعی، طرف مردم بود، آقا هم همین منش را ادامه میدهند. امام هم میفرمود: امید من به شما جوانان است و امید داشت مقدرات کشور با دست جوانان به پیش برود، آقا نیز فرزندان جوان خود را صاحبان گام دوم انقلاب معرفی کرده و تمامی هزینهها را به جان میخرند تا راه برای ورود جوانان جهت به دست گرفتن مسئولیتها باز شود.
امام راحل مصداق اتم اشداء علی الکفار بود و کارتر را به مذلت کشاند، اروپای حامی سلمان رشدی ملعون را به انفعال وادار نمود، ابهت کمونیسم را شکست و روند زوال صهیونیستها را کلید زد. او در عین حال، رحماء بینهم هم بود و مستضعفان عالم در سایهی نگاه و کلام و اقدام او به امید و آرامش میرسیدند.
آقا نیز رجزخوانیهای توخالی آمریکا و بوش و اوباما و ترامپ را به دیوار میکوبد و در برابر مکتب لیبرالیسم غربی، رهبری اسلام ناب را با قدرت برعهده میگیرد و از فروپاشی یک رژیم جعلی در کمتر از ۲۳ سال دیگر خبر میدهد و همزمان، بیشترین دغدغه را برای آزادی ملت فلسطین و دفاع از مقاومت در سوریه و لبنان و عراق از خود نشان میدهد.
امام (ره) سادهزیست بود و یک زندگی معمولی و در سطح اقشار ضعیف جامعه داشت و آقا نیز همان خوی ساده طلبگی را حفظ کرده و بهرغم فراهم بودن فرصت برای استفاده از آنچه که در اختیار ایشان قرار دارد، دست از نشستن بر زیلوهای ساده بر نمیدارند.
یادمان باشد که دوران زعامت امام خامنه ای، با دورهی پیچیده و بی سابقهی امپراتوری فضای مجازی و تکنولوژی و علم همزمان شده و ساعت و روزی نیست که شبهه ای، تخریبی و یا سیاهنماییِ خاصی از انقلاب و رهبری در سطح گستردهای توزیع نشود و این پیوستگی مثالزدنی میان امت و امام، را یکی از معجزات عصر ارتباطات باید دانست.
وقتی میگوییم، ولی فقیه ما نعمت خداست، سخنی از روی هوا و هوس و توهم بیان نکرده ایم بلکه مشغول بازگویی واقعیات و تجربیات عینی هستیم. بپذیریم که بسیاری از تحولات، پیشرفتهای علمی، اقتصادی، نظامی، سیاسی، اجتماعی در دورههای مختلف تنها با تدابیر حکیمانه و پیگیریهای موثرانه و دلسوزانه ایشان به دست آمده است. از کتاب و هنر و فرهنگ گرفته تا صنعت هستهای و موشکی و نانو اقتصاد دانش بنیان و تکنولوژیهای دیگری که اکنون مردم عزیز ما از آن برخوردارند.
کاش جمعی از پژوهشگران همت میگماشتند و لیست پیشرفتهایی که براساس رهنمودها و رهبریهای داهیانه ایشان به دست آمده، را تنظیم و به اطلاع مردم میرساندند تا همگان بدانند اگر این نعمت الهی نبود، تلاش امثال مصطفی احمدی روشنهای عزیز و طهرانی مقدمها به نتیجهی مطلوب نمیرسید.
در عین حال، آنچه که این خلف صالح امام خمینی (ره) با الگوپذیری از استاد خود بر آن تاکید مضاعف نموده اند، حفظ و تقویت روحیهی انقلابیگری همزمان با همهی پیشرفتها و نوآوری هاست. در شرایطی که عدهای ساده لوحانه و برای به دست آوردن دل کدخدایان قلابی، از پایان روحیات انقلابی سخن میگویند، اما ایشان با همان شور و نشاط اول انقلاب، بر روحیهی انقلابیگری مصر هستند و حتی یک قدم نیز از آن عقب ننشسته اند.
یکی از راههای قدرشناسی از این نعمت خدایی، توجه به کلام نورانی امیرکلام امام علی علیه السلام است که فرمود: انّما یُعرَفُ قَدرُ النِّعَمِ بمُقاساةِ ضِدِّها؛ قدر نعمتها در قیاس با ضدّ آنها شناخته مى شود.
اگر میخواهیم از شان و جایگاه امام جامعه با خبر شویم، در کنار سایر اتفاقات پیش از آن، باید حادثه ترور ۳۸ سال قبل مسجد ابوذر را مورد بازخوانی تاریخی قرار دهیم. چرا هدف تروریستها ایشان بود؟ آیا جز اینکه فهمیده بودند تا خامنهای هست، راه خمینی که همان راه رسول الله و اهل بیت است، ادامه خواهد یافت؟
این روزها و در سالگرد آن ترور ناموفق، رئیس یک دولت حامی تروریسم، از تحریم اماممان سخن گفته و در اثنای مشکلات تلخ اقتصادی، بساط نشاط و شادی را برای جامعهی ما رقم زده است!
یادتان هست در همین مملکت، روزولت و استالین و چرچیل، سران سه کشور آمریکا و شوروی و انگلیس بدون اطلاع شاه ایران وارد تهران شده و بدون دعوت از او کنفرانسی ۴ روزه برگزار کردند و حتی التماسهای شاه برای دیدار با آنها را بی پاسخ گذاشتند؟
حالا آن روزها را با نامه اخیر رئیس جمهور آمریکا که توسط نخست وزیر ژاپن به ایران آورده شد و سرنوشت آن نامه در دیدار با رهبری، مقایسه کنید. آیا به دشمن حق نمیدهید عصبانی باشد؟
یکی از نشانههای اشتباه محاسباتی دشمن را در همین ماجرای تحریم میتوان ملاحظه کرد؛ در مکاتب غربی، سرمایه صرفا در حساب بانکی و سهامهای در اختیار و کاخها و خودروهای شیک خلاصه میشود، اما در مکتب اسلام ناب، سرمایه واقعی ورای آنهاست.
سرمایه نظام و رهبری تودههای مردمی هستند که علیرغم همه گلهمندیها، هر زمان که احساس کنند انقلاب به حضور آنها نیازمند است، با فداکاری وارد صحنه میشوند. آیا این سرمایه تحریمشدنی است؟
یکی از نکات عبرتآموز چند سال اخیر که باید توسط جوانان فرهیخته مورد کارشناسی قرار گرفته و تا عمق جامعه تبیین شود، اثرات منفی ناکارآمدی عدهای از مسئولان بر سرمایه اجتماعی کشور است.
به عنوان نمونه، برخی اقدامات رئیس جدید قوه قضائیه ظرف مدت کوتاهی که در این مسئولیت مشغول خدمت شده، و جهت صحیح برنامههای اعلامی در راستای مطالبات مردمی، موجب افزایش اعتماد عمومی و تثبیت سرمایه اجتماعی برای این دستگاه حاکمیتی شده است.
اگر همین نمونه در سایر دستگاهها و قوای کشور نیز تکثیر شود و همهی دلها و قدمها برای خدمت جهادی به ملت بزرگ ایران همافزا شوند، آیا از دشمن بیرونی کاری بر میآید؟
مسیر حرکت نوین نظام در بیانیه گام دوم انقلاب ترسیم شده است که ما آن را در ۳ عبارت تجمیع نمودهایم: جوانسازی، اجتماعیسازی و کارآمدسازی فعالیتها بر مبنای مدیریت علمی.
روی سخنم با جوانان دهههای ۶۰ و ۷۰ و ۸۰ است و امیدوارم این کلام را از یک جوان بپذیرند و بر روی آن تامل نمایند: در دهههای گذشته بارها و بارها با ایجاد دوقطبیهای فریبکارانه، بخشی از جوانان را فریفتهاند و با احساسی نمودن فضا، تلاش کردند تا واقعیات را یا پنهان کنند، و یا وارونه جلوه دهند. این دوقطبیسازی انحرافی به ویژه در ایام تصمیمگیریهای سرنوشتساز توسط مردم، از سوی حلقهای مشخص شدت میگیرد.
مگر در سال ۹۲ دوگانهی "هستهای - معیشت" را طراحی نکردند؟ آیا اکنون پس از بتن ریزی در صنعت هستهای، از وضعیت معیشت و اقتصاد رضایت دارید؟ مگر در سال ۹۶ برای رقیب هراسی، دروغ بزرگ "دیوارکشی" را بر سر زبانها نیانداختند؟ آیا رقیبِ دیروز، امروز در قوه قضائیه مشغول دیوارکشی شده یا میکوشد باری از دوش مردم بردارد؟
از هم اکنون دوقطبیهای انحرافی جدیدی را طرحریزی نمودهاند تا شاید بتوانند با به فراموشی سپردن ذهنیت تاریخی، باز هم بر موج احساسات سوار شوند.
میگوییم کشور باید علمی اداره شود، دوقطبیسازها چراغ دوگانه "فیلترینگ - آزادی" را روشن میکنند! میگوییم سیستم تصمیم گیری و تصمیم سازی جوان شود، پیگیر دوگانه انحرافی "مقاومت-مذاکره" میشوند! میگوییم به جای اجرای قانون مندرآوردی بقا که فردی بعد از ۴۰ سال، همچنان وزیر است و همچنان هزینه به سیستم تحمیل میکند، از جوانان متخصص و متعهد که به تکنولوژی روز آشنایی دارند استفاده کنید، دوگانه "کنسرت-ضدکنسرت" را پیش میکشند!
متاسفانه ضریب جینی ما از ۳۶۵۹ به ۳۹۸۱ رسیده؛ یعنی در توزیع مناسب ثروت یک وضعیت منفی در این سالها داشتیم و ضریب جینی ما افزایش یافته است و نابرابری گسترده شده، اما سر ما را با دوقطبیهای فریبکارانه مشغول میکنند که البته در این زمینه، خوب وارد هستند.
خداوندِ صادق در قرآن کریم تاکید کرده که هر امتی، سرنوشت خود را خواهد ساخت و حالا، بر مبنای تمام عقاید اسلامی و عقل انسانی، اگر خواهان تغییر در روند جاری هستیم، باید تک تک ما آستین همت بالا بزنیم.
جوانان و عموم مردم مانند تجربههایی که در زلزله و سیل به دست آمد، منتظر دستور از جای خاصی نباشند؛ آتش به اختیار وارد صحنه شوند. راه خسته کردن بوروکراسی دیوانه کننده که ناکارآمدی را در بسیاری از بخشها به وجود آورده، همین است.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: مهرداد بذرپاش آتش به اختیار مسجد ابوذر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۲۱۶۵۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شاد، اما خسته!
این بخش کوتاهی از یکی از برنامههای شبکهای فارسیزبان است که بهتازگی تعطیل شده است اما فارغ از همه پیشزمینهها و قصاوتهایمان نسبت به اهداف این شبکه و زیرسؤال بردن نهاد خانواده، واقعا تحقیقات علمی چنین نظری دارند؟ زنان بدون فرزند، زندگی شادتری نسبت به مادران دارند؟ این سؤالی است که مرور برخی از پژوهشهای علمی و گفتوگو با کارشناسان این حوزه، میتواند به آن پاسخ بدهد! «این نتایج علمی، از کدام دادههای بهدست آمده حرف میزنند؟ کدام مادران؟ در کدام مناطق؟ با کدام ساختار شخصیتی؟» این را فیروزه روستا، متخصص و مشاور سلامت مادران میگوید که تحقیقاتی اینچنینی را رد میکند و معتقد است که بدون شک، تعریف شادی در آدمهای مختلف، متفاوت است: «برخی افراد، ساختار شخصیتیشان بهگونهای است که انرژی بالایی دارند و بهطور کلی شخصیتی برای مادری کردن دارند؛ این افراد اگر مادر نباشند و مادری نکنند، غمگین خواهند بود. اما از طرف دیگر، برخی افراد استقلال بیشتری دارند، انرژیشان را از تنهایی و سکوت میگیرند و ممکن است با مادری کردن، آنچنان که باید، ارتباط برقرار نکنند.» در واقع خانم روستا میگوید که نمیتوان خوشحالی از مادر بودن یا نبودن را به همه آدمها و همه زنان ارتباط داد؛ بلکه این موضوع ارتباط مستقیمی به ویژگیهای شخصیتی آن زن دارد. پس تحقیقاتی که همه زنها یا قریب بهاتفاق آنها را در یک دسته جای میدهد و راضی یا ناراضی از مادری خود میداند، تحقیقات جامع و کاملی نیستند و نمیتوان به آنها استناد کرد.چیزی شبیه گرسنگی
آنچیزی که نمیتوان آن را پنهان و کتمان کرد، غریزه مادری است که نهفقط در وجود انسانها، بلکه در وجود حیوانها هم به شکلی ویژه وجود دارد. موضوعی که فیروزه روستا آن را به گرسنگی و نیاز به غذا خوردن تشبیه میکند: « خب بر کسی پوشیده نیست که اگر انسان از نیازهایش عبور کند و به آنها پاسخ بدهد، حالش بهتر و انسان شادتری خواهد بود.» به نظر میرسد که اگر از منظر علمی و پژوهشی هم بخواهیم تبعات خوشحالی یا ناراحتی مادر بودن را بررسی کنیم، پاسخ دادن به نیاز و غریزه مادری، باعث میشود که آن زن، فردی شادتر از کسی باشد که این غریزه را نادیده گرفته استکلیشهای است اما واقعیت دارد؛ اینکه دختران از همان دوران کودکی و در بازیهایشان هم همیشه نقش مادر را دارند؛ آنها برای بچههای کوچکتر از خودشان یا عروسکهایشان نقش مادر را ایفا میکنند. اتفاقی که البته صرفا مختص به کشور ما نیست که آن را محصول سنت و فرهنگ ایران بدانیم بلکه عروسکبازی و مادری کردن، یک بازی بینالمللی برای دخترانی در هرکجای این جهان است. موضوعی که نشاندهنده ریشه ذاتی دختران به مادر بودن و فرزند داشتن است.این ماجرا تا آنجا پیش رفته است که حتی بهزیستی هم یکی از بندهای قوانینش را به دختران مجردی اختصاص داده است که تمایل به فرزندخواندگی دارند؛ دخترانی که نیاز به مادری کردن در وجودشان ریشه دارد و حالا بههر دلیلی، شرایط ازدواج و فرزنددار شدن برایشان مهیا نشدهاست! حالا چه میشود کرد؟ بهزیستی دومین اولویت درخواستهای فرزندخواندگیاش بعد از زن و شوهری که هیچوقت صاحب بچه نشدهاند را به این دختران مجرد و سپس به زن و شوهری که بچهای دارند و تمایل دارند فرزند بعدیشان، فرزند خونی خودشان نباشد اختصاص داده است. در واقع این نیاز آنقدر جدی است که در اولویت دوم قرار گرفته است و اتفاقا خبرها و آمارهای بهدست آمده نشان میدهد که استقبال و تقاضای دختران جوان از این قانون، بیشتر از آن چیزی که پیش از این تصور میشد؛ انگار که حالشان با داشتن بچه، بهتر است!
این ظاهر نهچندان شاد!
اما چرا آنچه ما در جامعه از یک مادر میبینیم، چندان شاد و خوشحال به نظر نمیرسد؟: «واقعیت این است که انتظاری که جامعه امروز از زنان و مادران دارد، با ۴۰سال پیش فرقهایی جدی و اساسی دارد. زنان در چنین جامعهای باید زیبا و خوشاندام باشند، از منظر علمی و اجتماعی، حرفی برای گفتن داشته باشند، مادری ایدهآل باشند، از همسرشان حمایت کنند، حواسشان به پدر و مادرشان باشند، اوضاع خانه را همیشه در بهترین حالت خود نگه دارد و...خب همه اینها باعث میشود که زن، انرژی زیادی صرف کند، خسته شود و نتواند از مادری کردن که حالا به همه مسئولیتهای قبلیاش اضافه شده، آنطور که باید لذت ببرد و شاد و خوشحال به نظر برسد.» خانم روستا به «جامجم» میگوید که زنان بهواسطه مادری کردن و مادر بودن، نیاز به حمایتهای بیشتری از آنچه امروز در حال اجراست، دارند تا بتوانند دوباره خوشحالی واقعی و وجودی خودشان را ابراز کنند: «آنوقت است که میتوانیم بگوییم مادران، به سبب پاسخ به غریزهشان و از طرف دیگر بهدلیل حمایتهایی که از آنها میشود، افراد شادتری نسبت به کسانی هستند که فرزندی ندارند.» اما این حمایت چقدر عملی میشود؟ به نظر میرسد که در روزگاری که همه دولتها به سمت افزایش جمعیت میروند، لازم است که فکری به حال ارتباط عاطفی و پیوند عمیق و امنیتی که فرزند از مادرش میگیرد، بکنند. آنوقت است که اگر مادری بداند بعد از بچهدار شدن و استراحت لازم، سرکارش برمیگردد و صندلیاش برای او حفظ خواهد شد، خوشحال خواهد بود. در غیر این صورت، از مادری که همه مسئولیتها بر دوش اوست، شغلش را از دست داده، بیخوابی میکشد، خسته است و... چه انتظاری برای شاد بودن داریم؟: «در این میان فراموش نکنید که بخش قابلتوجهی از این حمایتهای لازم، از سمت پدران و همسران است که تامین میشود و زمینه را برای حال خوب مادر فراهم میکند.»
نرگسخانعلی زاده - گروه جامعه