Web Analytics Made Easy - Statcounter

یک مستندساز نگاهی به اساسنامه‌ی «جشن مستقل سینمای مستند» داشته‌ است و دیدگاه انتقادی‌اش را نسبت به این اساسنامه مطرح کرده است.

در متن ارسالی حمید جعفری که در اختیار ایسنا قرار گرفته آمده است: «سه‌شنبه گذشته مهلت ارسال فیلم به دبیرخانه‌ی یازدهمین جشن مستقل سینمای مستند پایان یافت. در دو دوره‌ی پیش به دلایلی از فضای جشن دور بودم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما امسال فرصتی پیش‌آمد تا برای تحویل فیلم تازه‌ام به دبیرخانه‌ی جشن بروم و همین باعث شد متوجه تغییراتی بشوم که از دو سال پیش در برگزاری جشن رخ داده است. این تغییرات دقیقاً در زمان اوج اختلاف‌های مستندسازان با خودشان و با خانه‌ی سینما پیش‌آمده. در آن دوره، هیأت مدیره‌های وقت «انجمن صنفی کارگردانان مستند» و «انجمن صنفی تهیه‌کنندگان مستند»، جمعی از نماینده‌های هر دو طرف را برای یک دوره‌ی سه ساله به عنوان هیأت رئیسه جشن مستند تعیین می‌کنند و مسؤولیت نگارش اساسنامه‌ی جدید، آئین‌نامه، سیاستگزاری و تعیین دبیر جشن را به هیأت رئیسه واگذار می‌کنند.* به گمانم، اساسنامه و آئین نامه‌ی جشن ایرادهایی دارد که بهتر است هیأت رئیسه جدید به آن توجه‌کند و در رفع آن بکوشد. سعی می‌کنم به اختصار، تنها اشکالات دو بند از این اساسنامه را شرح دهم.

در تبصره ٣- ماده ۶ و تبصره ٢- ماده ۷ اساسنامه نوشته شده: «هیچ عضوی از اعضای هیأت‌های انتخاب و داوری نمی‌تواند از عوامل اصلی (کارگردان یا تهیه‌کننده) اثری باشد که متقاضی حضور در جشن است.»

بر اساس این دو ماده عوامل اصلی فیلم، تنها کارگردان و تهیه‌کننده شناخته می‌شوند. بنابراین عوامل دیگر فیلم‌های متقاضی شرکت در جشن و فیلم‌های انتخاب شده، مانند فیلمبردار، تدوین‌گر، صدابردار، صداگذار، پژوهشگر و آهنگساز می‌توانند عضو هیأت‌های انتخاب و داوری باشند. با توجه به این‌که جشن به همه‌ی این رشته‌ها جایزه می‌دهد؛ حضور عوامل دیگر فیلم‌های متقاضی یا حاضر در جشن، در هیأت‌های انتخاب و داوری چه توجیهی می‌تواند داشته باشد؟ به نظرم، اشکالات مربوط به این بند نیاز به توضیح ندارد. اما از آن‌جایی‌که بسیاری از ما فرصت و حوصله‌ی مطالعه و دقت در این اساسنامه‌ها و آئین‌نامه‌ها را نداریم؛ تذکر آن لازم و ضروری است. شاید دیگران از این پس، به آن توجه‌کنند. از این بند می‌گذرم و به بند بعدی که به شرح بیشتری نیاز دارد؛ می‌پردازم.

در تبصره‌ی ۸ ماده‌ی ۵ اساسنامه آمده است: «هر فیلم جهت حضور در جشن باید مبلغی را جهت ثبت‌نام پرداخت کند. هزینه فوق هرساله با توجه به آئین‌نامه و مقررات جشن مشخص خواهد شد.» این مبلغ در سال ۱۳۹۶ در دوره‌ی نهم، پنجاه‌هزار تومان، سال ۱۳۹۷ در دوره‌ی دهم هفتاد هزار تومان و امسال صد هزار تومان تعیین شده‌است. تعیین این مبلغ به عهده‌ی هیأت رئیسه است.

جشن مستند سال‌هاست با برخورداری از بودجه‌ای مشخص و معین- که از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در اختیار خانه سینما قرار می‌گیرد؛ برگزار می‌شود. و در این مدت هیچ وقت با مانع مالی خاصی مواجه نشده است. از طرفی شرکت در این جشن مختص اعضای صنوف است و مستندسازانی که عضو صنوف خانه سینما نیستند؛ حق شرکت در آن را ندارند. بر خلاف جشنِ بعضی صنوف دیگر، مثل جشن فیلم‌کوتاه و جشن‌انیمیشن که همه‌ی فیلمسازان، اعم از این‌که عضو صنوف خانه‌ی سینما باشند یا نه، آزادند در آن شرکت کنند. جشن مستند، یک جشن صرفاً صنفی است.

اکنون این پرسش پیش می‌آید: چرا مستندسازی که حق عضویت سالانه‌ی خود را در صنف پرداخت می‌کند؛ برای شرکت در جشن سالانه‌ی خودش که بودجه‌ای مشخص هم دارد، باید این مبلغ را بپردازد؟ بنا به قول صریح اعضای هیأت رئیسه، دلیل گرفتن حق ورودی جلوگیری از ارسال فله‌ای فیلم‌های متقاضی به جشن عنوان می‌شود. آنها معتقدند هر سال فیلم‌های زیادی بی‌حساب و کتاب به جشن ارسال و باعث می‌شد کار هیأت انتخاب سخت شود. هیأت رئیسه بر این باور است که با وجود پرداخت این مبلغ، اعضا در ارسال فیلم‌هایشان به جشن دقت بیشتری می‌کنند. اول باید دید که منظور از ارسال فله‌ای فیلم چیست؟ در این مورد، ازجمله گفته می‌شود گاهی پیش آمده عضوی یک مجموعه‌ی ده‌قسمتی را که برای تلویزیون کار کرده به عنوان ده فیلم مستقل به جشن ارائه می‌دهد. اولاً، چنین مواردی اگر استثنا نباشد قاعده نیست. ثانیاً، این موارد فقط از جانب تهیه‌کنندگان رخ می‌دهد. هیچ کارگردانی در یک سال فرصت ساخت ده فیلم را پیدا نمی‌کند. حتی اگر این بخت را بیابد، زمانش را ندارد. ثالثاً، مدت‌هاست که تهیه‌کنندگان این مجموعه‌ها را معمولاً با کارگردانان مختلف کار می‌کنند و کم نیستند مجموعه‌هایی که هر قسمت آن، فیلم مستقلی است. این تهیه‌کننده اگر بخواهد در جشن شرکت‌کند یا باید ورودی ده فیلم را بپردازد- که با این اوضاع و احوال اقتصادی برای همه کس کار دشواری است. یا به ناچار باید دست به انتخاب بزند و فیلم‌هایی را کنار بگذارد. صرف نظر از درست یا غلطی انتخاب او، شکی نیست که حق کارگردان‌هایی که فیلم‌هایشان را کنار می‌گذارند؛ ضایع می‌شود. در این‌صورت، کارگردان برای این‌که فیلمش از شرکت در جشن محروم نشود به جای تهیه‌کننده هزینه‌ی ورودی را می‌پردازد. با این حساب، تهیه‌کننده‌ای که ابتدا به جبر موانع مالی کارگردان را از شرکت در جشن محروم کرده، حالا با اتکا به جیب همان کارگردان صاحب تعداد فیلم بیشتری در جشن می‌شود.

پرسش دوم این است که برای اعضای هر دو انجمن صنفی کارگردانان و تهیه‌کنندگان سینمای مستند، که تعدادشان حدود ۵۵۰ نفر است، در مجموع انتظار ارسال چه تعداد فیلم می‌رود؟ با پرداختن به این پرسش، موضوع بیشتر روشن می‌شود. هر دو صنف کارگردانان و تهیه‌کنندگان مستند حدود ۵۰ نفر عضو مشترک دارند. بنابراین اعضای واقعی هر دو صنف که حائز شرکت در جشن هستند، حدود ۵۰۰ نفرند و جشن نیز تولیدات دو سال گذشته را می‌گیرد. در واقع، ما انتظار داریم این ۵۰۰ نفر در طول دو سال چه تعداد فیلم تولیدکنند؟ اگر شرایط اقتصادی خوب باشد و چرخه‌ی تولید لنگ نزند؛ درستش این است که همه‌ی این ۵۰۰ نفر در سال، حداقل یک فیلم بسازند. بگذریم از اینکه همین حالا هم بعضی‌ها سالی دو یا سه فیلم می‌سازند و این حق را دارند که در مهمانی سالانه و یا همان جشن صنفی خودشان شرکت‌کنند. اما، همه‌ی ما از شرایط بد اقتصادی و اوضاع خرابِ کاری باخبریم و می‌دانیم بسیاری از اعضا ممکن است هر دو سال، یک فیلم بسازند. بنابراین ارسال حداقل تعداد ۲۵۰ فیلم به جشن مستند باید رقم قابل انتظار و معقولی باشد. این تعداد اصلاً نباید تیم برگزارکننده را آشفته کند تا بخواهد راهی برای محدود کردن آن بیابد. اما حقیقت این است که اوضاع از این حرف‌ها هم خراب‌تر است. در سال ۱۳۹۵ دوره‌ی هشتم جشن مستند، پیش از این‌که برای جشن، هیأت رئیسه‌ای در نظرگرفته و سیاست‌های جدید تدوین شود؛ تعداد ۱۲۵ فیلم به جشن مستند ارسال شده‌بود. یعنی چیزی حدود یک چهارم کلِ اعضای هر دو صنف. فکر نمی‌کنم بشود در ناچیز بودن این تعداد تردید کرد.

با نگاهی به آمار فیلم‌های ارسالی در دو سال بعد از این سیاستگزاری، یعنی دوره‌های نهم، دهم و امسال و مقایسه‌ی آن با پیش از آن، ابعاد دیگری روشن می‌شود. در دو سال گذشته، به ترتیب حدود ۹۰ و ۸۵ فیلم به دبیرخانه داده شده که از میان آنها حدود ۳۰ و ۳۶ فیلم به جشن راه پیدا کرده‌اند. از میان ۱۲۵ فیلم متقاضی سال ۱۳۹۵ هم ۴۰ فیلم به داوری جشن راه یافته‌بود. یعنی در هر دوره چیزی حدود یک سوم فیلم‌های متقاضی انتخاب شده‌اند. امسال ۶۳ فیلم به دبیرخانه‌ی جشن داده شده‌است.** اگر هیأت انتخاب بخواهد به روال سال‌های پیش، فرمول یک سوم را به کار گیرد؛ باید حدود ۲۰ فیلم انتخاب کند. در این‌صورت برای هر بخش مستند کوتاه، نیمه بلند و بلند، حدود ۷ فیلم خواهد داشت. از طرفی در جشن حداقل دوازده تندیس اهدا می‌شود. یعنی بیشتر از نصف فیلم‌های حاضر در جشن تندیس می‌گیرند. اما اگر بخواهند تعداد فیلم‌های انتخابی امسال را به تعداد فیلم‌های سال‌های پیش برسانند؛ اوضاع از این مضحک‌تر می‌شود. به این معنی که نصف متقاضیان، در جشن حضور خواهندداشت. به این ترتیب رقابت، داوری و جایزه معنایشان را از دست می‌دهند- چه خوب بود اگر جشن کلاً غیر رقابتی برگزار می‌شد اما از همه مهم‌تر این نکته است که کاهش هر ساله‌ی تعداد فیلم‌های متقاضی را هر طور که بررسی‌کنیم، به معنی کاهش چشمگیر مشارکت اعضا هم هست. ما جشنی را برگزار می‌کنیم ویژه‌ی اعضا، اما در عین حال تمهیداتی می‌چینیم که اعضایمان از آن بی‌بهره بمانند و فقط در شب اعلام نتایج از آن‌ها می‌خواهیم صندلی‌ها را پرکنند. متأسفانه این اندیشه‌ی محدودکننده و بدتر از آن محدودیت‌پذیر در میان بخشی از مستندسازان رایج است. به هر روی اگر هیأت رئیسه اول در دوره‌ی نهم، به هر دلیلی این تصمیم را می‌گیرد، انتظار می‌رود هیأت رئیسه‌های بعدی این اشتباه را اصلاح کنند. نه این‌که هر سال حدود پنجاه درصد به مبلغ ورودی سال پیش بیافزایند و آن را مانند اجاره‌خانه با نرخ تورم سالانه هماهنگ کنند. این تصمیم هیأت رئیسه جشن یازدهم، این گمان را پیش می‌آورد که شاید آنها به فکر درآمدزا کردن جشن باشند و این مبلغ را نوعی سرمایه‌گذاری برای انجمن‌ها تلقی می‌کنند. مبادا چنین باشد! چرا که این اندیشه‌ای که باید هر چیزی را درآمدزا کرد، این مملکت را به باد فنا داده. از محیط زیست گرفته تا تحصیل و درمان و فرهنگ و هنر و… قربانی درآمدی شده‌اند که می‌شود از آنها به دست‌آورد. گاهی به بهانه‌ی اشتغال‌زایی، گاهی بهانه‌ی خودکفایی، گاهی به بهانه‌ی توسعه و گاهی…. در اینجا هم ظاهراً گاهی بهانه‌ی استقلال به میان می‌آید، استقلال از چه معلوم نیست. امیدوارم این اندیشه تا این حد در میان مستندسازان ریشه ندوانده باشد که بخواهند از جشن و مهمانی سالانه‌ی خودشان پول در بیاورند.

در پایان شاید بهتر باشد به جای این‌که جشن صنفی خودمان را با جشنواره‌های ایدفا و هاتداکس و… مقایسه کنیم-چیزی که این روزها باب شده بهتر است ببینیم کنار گوش‌مان، بقیه‌ی انجمن‌ها چه می‌کنند؟ در جشن فیلم‌کوتاه همه‌ی فیلمسازان چه عضو صنف باشند و چه نباشند می‌توانند شرکت‌کنند اما تنها اعضایی که عضو صنف نیستند ورودی پرداخت می‌کنند و اعضای صنف از پرداخت آن معاف‌اند. جشن انیمیشن هم ویژه‌ی همه‌ی فیلمسازان انیمیشن است و ویژه اعضای صنوف نیست و حق ورودی هم برای آن در نظر گرفته نشده‌است.»

پانویس:

* هیأت رئیسه جشن مستند دو سال پیش برای مدت سه سال انتخاب شدند. اما از جمع هشت نفره آن‌ها، هر سال پنج نفرشان تغییر کرده است.

** هیچ آمار رسمی از فیلم‌های متقاضی شرکت در جشن اعلام و منتشر نشده. این آمار را از دبیران سه دوره‌ی پیش محبوبه هنریان دبیر دوره‌ی هشتم سال ۱۳۹۵، سام کلانتری دبیر دوره‌ی نهم سال ۱۳۹۶، محسن خانجهانی دبیر دوره‌ی دهم سال ۱۳۹۷ و سعید رشتیان عضو ثابت هیأت رئیسه جشن از دو سال پیش تا امروز به دست آوردم و از همکاری این دوستان سپاسگزارم.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: حمید جعفری

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۲۵۸۰۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نقد شهید مطهری به نسبیت اخلاقی علامه طباطبایی / از نظر مطهری دیدگاه علامه سر از نسبیت در می‌آورد و حد یقفی نخواهد داشت

گروه اندیشه: به مناسبت ایام شهادت استاد مرتضی مطهری نشستی با عنوان «رهاورد فلسفه در اخلاق؛ با نگاهی به کتاب فلسفه اخلاق شهید مطهری» در دانشگاه مفید قم برگزار شد و مجتبی مطهری فرزند آیت‌الله شهید مطهری و ابوالقاسم فنایی، رئیس دپارتمان فلسفه دانشگاه مفید، از جمله سخنرانان این مراسم بودند.

غفلت از کتاب فلسفه اخلاق

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از جماران، محمدحسین مطهری در این نشست با اشاره به اینکه این برنامه درباره دستاوردهای فلسفه برای اخلاق است، گفت: «رابطه فلسفه و اخلاق دقیقاً به قدمت خود فلسفه است و جزء مباحثی نیست که در دوره‌های متأخر درباره آن گفت‌وگو شود. درباره پروژه‌ی فلسفه اخلاق شهید مطهری زیاد گفته و نوشته شده است. به نظر می‌آید شاید از وجهی باعث قدردانی است و از جهتی باعث تأسف است که بیشتر تحقیقات، ناظر به زاویه خاص بحث شهید مطهری در قسمت جاودانگی اخلاقِ «درس‌های نقدی بر مارکسیسم» است که به بخشی از نظریه علامه طباطبایی اشکال کرده‌اند. لذا همه یا اکثر توجهات به آن بخش معطوف شده است و کتاب «فلسفه اخلاق» شهید مطهری که بحث ۱۳ جلسه ایشان در دهه ۵۰ و نزدیک به اواخر حیات شریف‌شان است، کمتر مورد پرداخت و جستار قرار گرفته است.» محمدحسین مطهری


استاد مطهری: "خوبی را بدی کردن کار ما ایرانیان است

بر اساس این گزارش، دکتر مجتبی مطهری نیز در این نشست با گرامیداشت سالگرد شهادت شهید مطهری، گفت: «اخلاق در عرف مردم قابل درک و هضم است و همه می‌فهمند اخلاق چیست اما من فکر می‌کنم تعریف روان و ساده اخلاق را که خوب می‌شود هضم کرد، ملا مهدی نراقی و ملا احمد نراقی در کتاب‌های «معراج السعاده» و «جامع السعاده» آورده‌اند که "اخلاق علمی‌ است که از معالجه و درمان رذائل اخلاقی صحبت می‌کند." شاید در عرف اخلاق این بهترین تعریف باشد.در عرف فلسفه هم همین طور است، چون اگر بخواهد ماهیت فلسفی پیدا کند قطعاً مسائل مختلف دارد. لذا فعل اخلاقی، صفت اخلاقی و اندیشه اخلاقی که شهید مطهری اشاره کردند در همین وادی است.»

عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: «ایشان بین فعل طبیعی و فعل اخلاقی تفاوت قائل می‌شوند. فعل طبیعی فعلی است که ما معمولاً انجام می‌دهیم. برای نمونه داد و ستد کردن، تعلیم دادن، خوردن، خوابیدن و نوشیدن و مسائل دیگر که نه قابل نکوهش و نه قابل تحسین و تمجید و نکوداشت است. اما فعل یا کار اخلاقی، فعلی است که قداست و تعالی دارد و ستایش و تمجید و تحسین دیگران را برمی‌انگیزد. شهید مطهری از فرهنگ خودمان نمونه‌های مختلفی را ذکر کرده‌اند. برای نمونه حضرت امیر(ع) غلامی به نام قنبر داشت که وی را به بازار می‌برد، پیراهن نو را برای ایشان و پیراهن کهنه را برای خود می‌خرید و به قنبر می‌فرمود که تو جوانی و باید پیراهن نو را بپوشی. حضرت زهرا(س) هم به فضه می‌گفت ما باید با هم کار کنیم. این کارهای اهل بیت(ع) اخلاقی است.» او با اشاره به اینکه شهید مطهری بسیار علاقه‌مند و شیفته‌ دعای مکارم الاخلاق بود، افزود: «دعای مکارم الاخلاق دعای بیستم صحیفه سجادیه است. ایشان می‌گفت که آرزو می‌کنم برای این دعا شرح بنویسم که فرصت نکردند لذا عباراتی از دعای مکارم اخلاق را آوردند. شهید مطهری در قضیه قنبر و امام علی(ع) و فضه و حضرت زهرا(س)، فلسفه بردگی را به آموزش تعبیر کرده‌اند و نه بهره‌کشی اقتصادی؛ در حالی که خیلی‌ها به اشتباه، بردگی را در اسلام محکوم می‌کنند. لذا آمدن برده‌ها به منزل ائمه(ع) به نوعی تربیت و آموزش اخلاقی آنان است. به همین دلیل شهید مطهری در ضمن دعای مکارم اخلاق، به این مسأله اشاره دارند.» مطهری تأکید کرد: «یکی از نکته‌های جالبی که در دیدگاه ایشان است این است که معاویه هرچند آدم خبیث، منافق، ظالم و ستم‌کار است اما در عمق فطرتش پاک است. در عمق فطرت، شعور باطن و ناخودآگاه معاویه یک فطرت پاکی آفریده شده است. به همین دلیل زمانی که عدی بن حاتم نزد معاویه از حضرت امیر(ع) تعریف می‌کند، اشک‌های معاویه سرازیر می‌شود. انسان تعجب می‌کند که معاویه با آن رذائل اخلاقی اشک بریزد و بگوید: «دیگر محال است مادر روزگار چون علی بزاید.» شهید مطهری می‌گوید این نشان می‌دهد که در عمق فطرت انسان‌های شرور و بد روزگار، نهاد پاکی وجود دارد. برخی تعجب می‌کردند و می‌گفتند که چطور ممکن است که عمق فطرت معاویه پاک باشد؟! لذا این نکته قابل بحث و بررسی است.» او اظهار داشت: از نمونه‌هایی که شهید مطهری در معارف اخلاقی اشاره می‌کند، عبارت خواجه عبدالله انصاری است که: « "بدی را بدی کردن سگساری است. خوبی را خوبی کردن خر کاری است. بدی را خوبی کردن کار خواجه عبدالله انصاری است." استاد مطهری در ادامه نکته مهمی می‌گوید که "خوبی را بدی کردن کار ما ایرانیان است." و در کتاب نوشته که این جمله را باید خواجه عبدالله انصاری اضافه می‌کرد. ایشان این را به عنوان تمثیل گفته نه این‌که از خواجه عبدالله بگوید. این‌که می‌گوییم در مقابل بدی، خوبی کردن "وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاما"(فرقان/۶۳)، شهید مطهری می‌فرماید که اشتباه نشود؛ انسان در برابر آدم‌های نابخرد، عوام و جاهل باید انعطاف و ادب به خرج بدهد نه آدم‌های شرور، خبیث و مغرض که بخواهند انسان را خُرد کنند یا افرادی که غرض و هدف آلوده‌ای دارند.» دکتر مجتبی مطهری عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: «من فکر می‌کنم که یک نکته در صحبت‌های اولی ناگفته مانده است و آن این‌که بدون خودشناسی و بدون این‌که انسان گوهر و روح الهی، روح قدسی و جان الهی خود را کشف کند، احتمال این‌که مؤدب و مزیّن به فعل اخلاقی شود، نیست. فعل اخلاقی این است که انسان اول خودِ الهی و نورانی خودش را بشناسد و دوم این‌که انسان تا از رذائل اخلاقی پاک نشود، امکان فعل و مکارم اخلاقی برای او نیست و امکان ندارد دست به این کار بزند. این که، روح الهی، روح قدسی و روح ملکوتی می‌خواهد و تا انسان روح خودش را کشف نکند، دست به کارهای اخلاقی و مکارم اخلاقی نمی‌زند.» او با اشاره به آیات ۹ و ۱۰ سوره شمس، افزود: «مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی می‌گوید "این‌که قرآن این‌قدر به قلب و روح توجه کرده، به خاطر این است که تا روح تزکیه، نورانی، پاک و آسمانی نشود امکان این نیست که کردار خوب انجام دهد و خصلت‌های خوب پیدا کند". اول انسان باید قلب را تزکیه و پاک کند و از آلودگی‌ها بیرون آورد تا به فعل اخلاقی دست پیدا کند. اما امروزه در جامعه افرادی صادق، پاک و خالص زندگی می‌کنند که دنبال دنیا هستند. این‌ها معتقدند که آدم باید بخورد و دنبال منافعش باشد و از هر طریقی پول بیشتری به دست بیارود. الآن می‌بینیم که اخلاق مقداری در جامعه ما افت کرده است. این نکته‌ای است که در آثار پدر باید تکمیل کنیم.» مطهری یادآور شد: «امام در کتاب چهل حدیث می‌گویند که اگر انسان گناه کند و به موسیقی و لهو و لعب گوش کند، روح الهی خود را از دست می‌دهد و با صورت بی‌مغز در قیامت محشور می‌شود. در کتاب چهل حدیث آمده است که انسان باید عزم و اراده داشته باشد و از گناهان پرهیز کند تا روح الهی و آسمانی او شکفته شود. این کار مقدمه خودشناسی، اخلاق و مکارم اخلاقی است. همچنین مقدمه خداشناسی هم است که شهید مطهری در کتاب‌شان اشاره کرده‌اند. بنابراین شهید مطهری در تعریف اخلاق می‌گویند که از نوع زیبایی معنوی و روح است. کار اخلاقی هم از زیبایی روح است. کار زیباست از این جهت که روح زیباست.»


با بتن ‌آرمه کردن ارزش‌های اخلاقی، احساس کردند که با علامه همراهی نکنند

بر اساس این گزارش حجت‌الاسلام و المسلمین مسعود ادیب نیز در این نشست گفت: «خیلی از هم سن و سال‌ها و هم‌نسل‌های من از شهید مطهری دین‌داری و مسلمانی خود را آموختیم و با آثار او، با نگاه جدید و عالمانه با اسلام آشنا شدیم. فکر می‌کنم بسیاری مثل من، به دنبال مطالعه آثار شهید مطهری به طلبگی علاقه‌مند شدند و به حوزه آمدند. همچنین افراد بزرگ‌تر از ما شاید در محضر او حاضر می‌شدند، در درس‌های مسجد ایشان حضور پیدا می‌کردند و از او الهام گرفتند. مع‌الاسف دست تعصب کور و جهالت این وجود گرانقدر را در زمانی که بیشترین احتیاج را به او داشتیم از جامعه ما گرفت.» عضو هیأت علمی دانشگاه مفید قم با بیان اینکه علامه طباطبایی یکی از مبتکرترین و پر مطلب‌ترین فیلسوفان معاصر در عالم اسلام است، افزود: «شاید این جمله درست باشد که اگر شهید مطهری نبود، نه علامه طباطبایی بر سر وجد و ذوق می‌آمد که مطالب زیادی را بگوید و نه مطالب گفته شدۀ او شرح و بسط پیدا می‌کرد. کسی که کتاب "اصول فلسفه و روش رئالیسم" را خوانده باشد می‌داند که با شرح آقای مطهری می‌شود به عمق مطالب علامه رسید. یکی از ابتکاری‌ترین و کمیاب‌ترین نکاتی که مرحوم علامه طباطبایی در فلسفه دارند، نظریه اعتباریات است. جالب اینجاست که شهید مطهری به عنوان بزرگ‌ترین شاگرد و شارح علامه در این نقطه با ایشان هم‌نظر نیست. لذا طبیعی است که توجه همه به این نقطه جلب شود.» او تصریح کرد: «من خیال می‌کنم که دلیل اصلی عدم همراهی شهید مطهری با علامه در این مسأله، عِرق دین‌داری و نگرانی از تضعیف جایگاه اخلاق از سوی استاد مطهری بوده است. یعنی چون گمان ایشان این بود که دیدگاه علامه سر از نسبیت در می‌آورد و نسبیت حد یقفی نخواهد داشت. برای محکم‌کاری در اخلاق و بتن ‌آرمه کردن ارزش‌های اخلاقی، احساس کردند که با علامه همراهی نکنند. به همین دلیل تفاوت دیدگاه خود را بسیار لطیف و ملایم به اشکال مختلف مطرح کردند؛ ضمن اینکه ادب شاگردی و عشقی که به علامه داشتند، در جای خود محفوظ بوده است. جالب این است که مثل شهید مطهری بعضی شاگردان معظم و معزز دیگر علامه، با ایشان همراهی نکردند؛ از جمله مرحوم آیت‌الله مهدی حائری یزدی که بیان دیگری برای توجیه گزاره‌های اخلاقی دارند. همچنین مرحوم آیت‌الله مصباح یزدی هم بیان دیگری دارند. ولی احساس می‌شود که شاگرد زنده علامه حضرت آیت‌الله جوادی آملی کم و بیش با علامه همراه هستند.»

ادیب در بخش دیگری از سخنان خود اظهار کرد: «معمولاً در کتب اخلاق اسلامی می‌گویند اخلاق جمع خُلق است و خُلق هم یک ملکه نفسانی در انسان است. پس اخلاق عبارت است از علم و دانشی که ملکات نفسانی خوب و بد را در انسان معرفی می‌کند و به انسان یاد می‌دهد که چگونه ملکات خوب را در خودمان راسخ کنیم و از ملکات بد پرهیز کنیم. یعنی اخلاق فضیلت‌گرایانه به نحو بنیادین و پیش‌فرض در تعریف اخلاق اشراب می‌شود و از ابتدا اخلاق، فضیلت‌گرایانه تعریف می‌شود. اما به نظر می‌آید امروز وقتی از اخلاق می‌گوییم، درباره مجموعه گزاره‌های هنجاری حرف می‌زنیم که ویژگی‌هایی دارند و اسم‌شان را اخلاق گذاشتیم و آنان را از دیگر گزاره‌های هنجاری متمایز کردیم.»

او تأکید کرد: «من فکر می‌کنم که تفاوت عمده مرحوم علامه طباطبایی با نراقیین و قبلی‌ها و بعدی‌ها این است که ایشان سراغ این نرفته که از اول اخلاق فضیلت‌گرایانه را مبنا قرار دهد و بر اساس آن همه چیز را تعریف کند و مستقیم سراغ گزاره‌های هنجاری آمده است. گزاره‌های اخلاقی گاهی در قالب «"خوب" و گاهی در قالب "باید" بیان می‌شود. مرحوم علامه قالب باید را که جمله انشایی است و ظاهر و باطن آن انشایی هم است و صریح در انشا است، اصل گرفته و خوب را بر باید استوار می‌کند و بر اساس باید، معنا می‌کند. این برعکس بعضی متفکران دیگر است که خوب را مبنا گرفتند و از آن باید را استخراج کردند.» عضو هیأت علمی دانشگاه مفید قم گفت: «شهید مطهری تصریح می‌فرمایند که دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی به نسبیت می‌انجامد و اخلاقیون و متدینین را نگران می‌کند، برای علاج این نسبیت به نظر ایشان آمده که بنیادهای مستحکم و آهنینی برای اخلاق درست کند تا از گزند تغییرات در امان باشد. علامه اخلاق را در زمرۀ اعتباریات قرار دادند؛ به صراحت هم قرار دادند و همه جای آثار ایشان از رسالة الولایه تا تفسیر المیزان همین است. بعضی از بزرگواران می‌گفتند که علامه در المیزان دیدگاه دیگری دارند و گویی یک گوشه تصادفاً از دستش دررفته است، در حالی که اساساً این‌گونه نیست. علامه در تمام آثار خود بسیار محکم و استوار این مبنا را قبول دارد، پشت آن ایستاده و به لوازمش هم ملتزم است. در المیزان هم دیدگاه ایشان همین است که باید به تفصیل در جای خود بحث شود.» حجت‌الاسلام و المسلمین مسعود ادیب او افزود: «مرحوم محقق اصفهانی و علامه طباطبایی، نه با عناوین دسته‌بندی شده و منظم بلکه در لابه‌لای آثارشان نشان دادند که در اخلاق هنجاری، غایت‌گرا هستند. مرحوم محقق اصفهانی تصریح می‌کند که غایت ایشان نظم اجتماعی است، مرحوم علامه تلویحاً این را می‌گوید ولی غایات دیگری هم در آثار دیگر خود مطرح می‌کند. پس مجموعاً از نظر حضرات، اخلاق عبارت است از قواعدی که انسان‌ها وضع می‌کنند نه لزوماً به وضع تعیینی بلکه به وضع تعیُّنی، مثل زبان برای بهبود بخشیدن به رفتارهای خودشان و برای نیل به نتیجه‌ای در ساحت زندگی اجتماعی. حال، این ساحت زندگی اجتماعی را می‌شود خیلی گسترده‌تر دید، حتی مقاصد دینی را داخل آن تعریف کرد و گفت که احکام دینی عبارت است از اعتباریاتی که شارع مقدس برای نیل انسان به غایات و اهدافی که دین برای او تعیین کرده، وضع کرده است.» ادیب ادامه داد: «مشکل نسبیت را هم مرحوم علامه خوب توضیح دادند و هم شهید مطهری در این بخش به خوبی بیان کردند که اگر گفتیم اخلاق از اعتبار انسانی برمی‌خیزد، اعتباریات بی‌اساس، بی‌قاعده و دل‌بخواهی نیست بلکه اعتباریاتی است که هم منشأ آن طبیعت انسان و جامعه انسانی است و هم مقصد آن امور واقعی است. درست است که این گزاره‌ها اعبتاری هستند، اما هم ریشه در واقعیت دارند و هم آثار واقعی به بار می‌آورند. آثار واقعی آنها مقاصدی است که تعقیب می‌کنیم و ریشه‌ آنها فطرت انسان، ساختار جسمی انسان، ساختار اجتماعی انسان و همه اینها می‌تواند باشد. همه آنچه به ساختار انسانی برمی‌گردد در معرض دگرگونی و تغییر نیست.» او تأکید کرد: «ما اساساً کاری به اخلاق، دین و بحث فلسفی نداریم، اگر تاریخ بشر را مطالعه کنیم می‌بینیم که انسان در امور بنیادین و اساسی، قرن‌های متوالی تغییر نکرده است. انسان حب ذات دارد تغییر نکرده است، انسان شهوت دارد تغییر نکرده است، انسان غضب دارد تغییر نکرده است، انسان میل به زندگی اجتماعی دارد تغییر نکرده است و ... که فهرست نیمه‌بلندی از اینها می‌شود تهیه کرد. پس مقاصد و مبانی عرصه‌هایی از زندگی انسان عوض نشده است. البته عرصه‌هایی هم در معرض تغییر قرار گرفته است. بنابراین چنین نیست که بر اساس دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی، همه‌ی اخلاق یک دفعه معروض نسبیت شود بلکه آنچه به عرصه‌های بنیادین تغییر نکرده یا حتی تغییرناپذیر است.»


مرحوم کمپانی استاد علامه طباطبایی معتقد بود حسن و قبح بنا و قرارداد عقلاست
بر اساس این گزارش دکتر ابوالقاسم فنایی نیز در این نشست با گرامیداشت یاد و خاطره شهید مطهری، گفت: «در فرهنگ ما چیزی به نام "فلسفه اخلاق" به عنوان یک دانش یا شاخه در فلسفه نداشتیم. چیزی که داریم علم اخلاق است که بعضی از اندیشمندان مسلمان در این زمینه تألیفاتی دارند و رویکرد اصلی آن ها، اخلاق فضیلت‌مدار است. اما در علوم دیگر از جمله در کلام و منطق، بحث‌هایی داریم که امروزه تحت عنوان "فلسفه اخلاق" طبقه‌بندی می‌شوند. از جمله یکی از مهم‌ترین بحث‌هایی که در کلام، در ذیل بحث افعال الهی مطرح می‌شود این است که حسن و قبح، عقلی است یا شرعی؟ متکلمان در پاسخ به این سؤال به دو گروه معتزلی و اشعری تقسیم می‌شوند. عموم متفکران شیعه تا این اواخر به صراحت خودشان را طرفدار نظریه معتزله می‌دانستند که معتزله قائل بودند به این‌که حسن و قبح، عقلی است.»

رئیس دپارتمان فلسفه دانشگاه مفید قم افزود: «شاید بتوان گفت که اولین و دقیق‌ترین نظریه‌پردازی در این زمینه را در آثار مرحوم شیخ محمدحسین اصفهانی مشهور به کمپانی می‌توانیم پیدا کنیم که ایشان استاد علامه طباطبایی بود. مرحوم کمپانی معتقد بود که حسن و قبح بنا و قرارداد عقلاست، عقلا دور همدیگر جمع می‌شوند و افعالی که موجب حفظ نظام می‌شود و فاعلان آن را مدح می‌کنند و کسانی را که کاری انجام می‌دهند و موجب اختلال نظام می‌شود، مذمت می‌کنند. لذا از تحسین و تقبیح عقلا که به نوعی قرارداد و بنای بین آن‌هاست، حسن و قبح پیدا می‌شود.» او یادآور شد: «مرحوم علامه طباطبایی کتاب "اصول فلسفه و روش رئالیسم" را درباره نقد مارکسیسم ‌نوشتند. از دیدگاه‌های مارکسیست‌ها این بود که معرفت نسبی است و آن‌ها قائل به نسبی‌انگاری در معرفت‌شناسی بودند. مرحوم علامه طباطبایی در مقام نقد دیدگاه مارکسیست‌ها گفتند که ما دو نوع معرفت مطلق و نسبی داریم. فلسفه، علوم و چیزهای دیگر، معرفت مطلق می‌شود اما معرفت نسبی، معرفت اعتباری است. لذا از اینجا بحث اعتباریات شروع شد و ایشان با تفکیک حقایق از اعتباریات، می‌خواستند شواهدی که مارکسیست‌ها به سود نسبیت معرفت می‌آوردند، تبیین درست و دقیقی به دست دهند تا آن نسبیت، کل قلمرو معرفت را دربرنگیرد و به قلمرو خاصی محدود شود که از نظر ایشان همان قلمرو اعتباریات است.» دکتر ابوالقاسم فنایی فنایی با بیان اینکه شهید مطهری سعی کردند به نوعی مبنای غیر نسبی‌انگارانه برای اخلاق مطرح کنند تا به تعبیر خودشان از جاودانگی اخلاق دفاع کنند، اظهار کرد: «ما همین بحث را اگر بخواهیم در فرهنگ غرب دنبال کنیم می‌بینیم که تا همین قرن بیستم مثل خیلی از شاخه‌های دیگر فلسفه، چیزی به نام فلسفه اخلاق مطرح نیست. البته از همان دوران یونان باستان نظریه‌های اخلاقی وجود دارد و یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های فیلسوفان، نظریه‌پردازی در باب اخلاق، مفاهیم اخلاقی، جایگاه اخلاق و مباحثی از این قبیل بوده است اما این‌که ما رشته‌ی فلسفی به نام فلسفه اخلاق داشته باشیم، مورخان فلسفه، تاریخ آن را به ابتدای قرن بیستم برمی‌گردانند.» او تأکید کرد: «بحث‌هایی که در فرهنگ خودمان در باب تعریف باید و نباید و منشأ باید و نباید و ... مطرح شده فقط قسمت خیلی کوچک و شاید بگویم کم‌اهمیتِ بحث‌هایی است که ما در فلسفه اخلاق داریم. این بحث فقط مربوط به زبان اخلاق است و در شرایط فعلی دیگر خیلی مورد توجه فیلسوفان اخلاق نیست. چون فیلسوفان سراغ جنبه‌های دیگر اخلاق رفتند از جمله متافیزیک اخلاق، معرفت‌شناسی اخلاقی، روان‌شناسی اخلاق، رابطه اخلاق و عقلانیت و ... که بحث‌های بسیار مهم‌تر و کلیدی‌تری است که متأسفانه امروزه مورد توجه متفکران مسلمان در داخل ایران قرار نگرفته است. البته می‌شود شکل‌های پراکنده‌ای از پرداختن به این موضوعات را در آثار متفکران خودمان پیدا کنیم ولی نه به صورت سیستماتیک، دقیق و گسترده که در غرب جریان دارد.» بیشتر بخوانید: سه جریان مخالف استاد مطهری
اسم رمز ترور؛ «قم» را به خاک و خون می کشیم
نگاه استاد مطهری به آینده جمهوری اسلامی به روایت افروغ
۲۱۶۲۱۶ برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1904415

دیگر خبرها

  • نقد شهید مطهری به نسبیت اخلاقی علامه طباطبایی / از نظر مطهری دیدگاه علامه سر از نسبیت در می‌آورد و حد یقفی نخواهد داشت
  • آمارسازی فروش به نفع سینمای مستند نیست/ نشانی غلط ندهیم
  • صحرایی: اساسنامه صندوق ذخیره فرهنگیان اصلاح می‌شود
  • ورود بی سابقه سازمان بازرسی به صندوق ذخیره بعد از ۲۷ سال!
  • ورود سازمان بازرسی به صندوق ذخیره بعد از ۲۷ سال!
  • «با قید محرمانگی» از اوبرهاوزن جایزه گرفت
  • حضور مرکز گسترش با ۲۲ کتاب در نمایشگاه کتاب تهران
  • اعلام اسامی راه‌یافتگان پیچینگ ملی مستند کوتاه انجمن سینمای جوان
  • اعلام اسامی راه‌یافتگان پیچینگ ملی مستند کوتاه انجمن سینمای جوانان ایران
  • اعلام اسامی راه یافتگان پیچینگ ملی مستند کوتاه