روایتی از شکست ژنرال 4 ستاره آمریکایی مقابل سردار سلیمانی
تاریخ انتشار: ۲۱ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۳۷۴۷۲۲
به گزارش سرویس سیاسی جام نیـوز، حسن عباسی، کارشناس و تئوریسین جنگ نرم با اشاره به شکست ژنرال ماتیس در برابر سردار قاسم سلیمانی اظهار داشت: در جریان جنگ سوریه شیعیان جهان زیرنظر سردار قاسم سلیمانی جمع شدند و پیمان ناتوی شیعی ایجاد کردند و به سوریه رفتند و 65 درصد آن را از دست داعش نجات دادند. ژنرال ماتیس چهار ستاره با هفت تریلیون دلار در برابر سردار قاسم سلیمانی دو ستاره قرار گرفته بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حسن عباسی کارشناس و تئوریسین جنگ نرم در دومین نشست مدافعان فرهنگی حرم که در حسینیه هنر برگزار شد در سخنانی، گفت: 1200 سال قبل امام رضا (ع) را به اجبار برای ولیعهدی از بصره وارد ایران کردند و ایشان وارد خرمشهر و آبادان شدند و استانها را طی کردند تا به خراسان امروز و شهر طوس رسیدند. البته امام رضا (ع) راضی به ولیعهدی عباسیان نبودند.
وی با بیان اینکه امام کاظم (ع) 37 فرزند دختر و پسر داشت، افزود: بعد از اینکه امام رضا (ع) به اجبار به ایران آورده شد 36 خواهر و برادر ایشان که شامل 17 خواهر و 19 برادر بودند به نقاط مختلف ایران و کشورهای همسایه سفر کردند و در آنجا مستقر شدند تا به مردمان آنجا اعلام کنند که امام رضا (ع) راضی به این ولیعهدی نیست و به اجبار این پست به ایشان داده شده است.
سفر برادران و خواهران امام رضا (ع) به ایران بزرگترین طرح ژئوپولوتیکی
این کارشناس و تئوریسین جنگ نرم سفر برادران و خواهران امام رضا (ع) به ایران را یکی از مهمترین بزرگترین طرحهای ژئوپولوتیکی دانست و ادامه داد: این سفر اجباری در نهایت به اثر بزرگ فرهنگی ایشان در شمال شرقی کشور ایران تبدیل میشود که امروزه شاهد سفر 30 میلیونی مردم ایران و مردم منطقه به شهر مقدس مشهد برای زیارت هستیم. البته برادر این امام عزیز در شیراز و خواهر ایشان در قم هم نقش بسیار مهمی در رشد و گسترش فرهنگ مردم ایران داشتند.
عباسی با اشاره به وسعت سرزمین ایران خاطرنشان کرد: ایران دو سوم قاره اروپا وسعت دارد و تقریبا حدود 15 کشور اروپایی ازجمله انگلستان، آلمان و فرانسه داخل ایران قرار میگیرند. بر این اساس نقشی که این 36 خواهر و برادر ایفا کردند به این صورت بود که سرزمینی معادل دو سوم اروپای را تحت تاثیر خود قرار دادند.
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به اشتباه مرحوم شریعتی در تفکیک شیعیان به علوی و صفوی اضافه کرد: اشتباهی مرحوم شریعتی کرد این بود که در کتاب «شیعه علوی و شیعه صفوی» تشیع را به علوی و صفوی تفکیک کرده است. همانند همین بازی که در عرضه سیاست است و متدینین را به متدینین رسمی علوی و حکومتی تقسیم میکنند. این کتاب بهانهای به دست وهابیها داد تا بگویند ایران از 400 سال به قبل مال ما بوده است.
تشیع در ایران سابقه 1200 ساله دارد
این کارشناس و تئوریسین جنگ نرم با اشاره به سابقه 1200 ساله تشیع در ایران یادآور شد: واقعیت این است که ما بیش از 1200 سال بعد از آمدن امام رضا (ع) به ایران و سغر 34 خواهر و برادر ایشان که در این کشور پخش شدند و اثر عمیق فرهنگی خود را روی فرهنگ این کشور گذاشتند ریشه در تشیع داریم. البته در زمان امام حسن (ع) هم این قضیه بود ولی بعد از زمان امام رضا (ع) این موضوع به خوبی دیده میشود. اگر شما امروز بحثهایی چون شیعه علوی و شیعه صفوی را میشنوید به دلیل اشتباه امثال مرحوم شریعتی است.
عباسی به تبدیل تهدید به فرصت در علوم استراتژیک اشاره و عنوان کرد: سفر اجباری امام رضا (ع) و 34 برادر و خواهر ایشان به ایران یکی از شاخص ترین نمونههای تبدیل تهدید به فرصت است. اگر مامون این کار را نمیکرد و امام رضا (ع) را به اجبار به ایران نمیآورد و برادران و خواهران ایشان هم به ایران نمیآمدند بزرگترین کار فرهنگی یعنی ریشه دواندن در این سرزمین و کشورهای مجاور آن شکل نمیگرفت و احتمالا ایران امروز کشوری شیعی نبود و جمهوری اسلامی به وجود نمیآمد و خیلی مسائل دیگر رخ نمیداد.
95 درصد محصول فرهنگی ایران حاصل دوران دفاع مقدس است
وی مدل تشیع و مدل فرهنگ ایرانی در مباحث امنیتی را مبحث صدف عنوان کرد و اظهار داشت: زمانی که تهدیدی متوجه صدف میشود او با بالابردن ارزش خود آن تهدید را به فرصت تبدیل میکند. اگر صدام این حماقت را نمیکرد و غرب هم از حمله او به ایران پشتیبانی نمیکرد قطعا چیزی به نام بسیج و سپاه به این شکل ایجاد نمیشد. زیرا سپاه زمانی که شکل گرفته بود فقط یک گارد و یک سیستم کوچک حفاطتی برای انقلاب بود و بسیج هم در سال 1358 توسط امام (ره) کارش آغاز شد ولی بسیج و سپاه بعد از جنگ 8 ساله به اینجا رسیدند که روبروی آمریکا و غرب و شرق قرار گرفتهاند.
این کارشناس و تئوریسین جنگ نرم محصولات فرهنگی ایران را حاصل دوران دفاع مقدس دانست و تصریح کرد: اگر دنیای غرب شعور داشت و میدانست که مکتب امنیتی اسلام و تشیع، مکتب چهارم است. یعنی مکتب اول، برای روسها است و آسیب محور بوده، مکتب دوم، برای یهودیها است و تهدید محور بوده، مکتب سوم، برای آمریکاییها است و اصالت و فرصت محور بوده و مکتب چهارم، برای تشیع است به خوبی میدانست که اصلا نباید تشیع را تهدید کند.
آثار موثر تولید شده در سینمای ایران با موضوع دفاع مقدس است
عباسی در بخش دیگر سخنان خود آثار موثر تولید شده در سینمای ایران را بیشتر با موضوع دفاع مقدس دانست و افزود: اگر فیلمی هم در سینمای ایران ساخته شود که موثر باشد آن فیلم با موضوع دفاع مقدس است. به طور مثال در مقابل «هزارپا» فیلم «به وقت شام» در سوریه ساخته میشود. در واقع در امروز هیچ فیلمی در تراز فرهنگی نمیتواند با آثاری که با موضوع دفاع مقدس ساخته میشوند رقابت کنند.
وی با بیان اینکه شاهد تولید فرهنگ جدیدی در کشور در دوران دفاع مقدس بودیم ادامه داد: فرهنگی در دوران دفاع مقدس تولید شد که امروز در مقابل سبک زندگی آمریکایی قرار گرفته است. اگر امروز جمهوری اسلامی چیزی دارد که مال خودش است آن را مدیون تولید فرهنگی است که در دوران 8 سال دفاع مقدس شکل گرفته است.
فرهنگ دفاع مقدس قابل عرضه به گروههای مقاومت منطقه است
این کارشناس و تئوریسین جنگ نرم فرهنگ دفاع مقدس را قابل عرضه به گروههای مقاومت منطقه دانست و خاطرنشان کرد: امروزه آن چیزی را که میتوان به حزب الله لبنان، حشدالشعبی عراق و انصارالله یمن داد، فرهنگ دفاع مقدس است. با توجه به این موضوع اگر شیطان میدانست با شهادت امام حسین (ع) در کربلا، 1400 سال اساس حیات اسلام و حقیقت میماند و اگر غرب میدانست که اگر به ایران حمله کند بسیج و سپاه ایجاد میشوند و در کنار آنها فرهنگی غنی بوجود میآید همچین اشتباهی را مرتکب نمیشدند. امروز در روحانیت آن روحانیتی مورد قبول است که صاحب تفکر بسیجی است. زیرا ما امروز مرجع تقلیدی در قم داریم که لیدر جریان انحرافی شیرازی است.
فرهنگ دفاع مقدس عامل ایستادگی ما مقابل آمریکا است
عباسی فرهنگ شکل گرفته در دوران دفاع مقدس را عامل ایستادگی ما مقابل آمریکا دانست و اضافه کرد: روسیه چنین جرائتی ندارد یک پهباد آمریکایی را سرنگون کند و چین نمیتواند یک آمریکایی را بگیرد تا جلوی او زانو بزند. اما این فرهنگ در دوران دفاع مقدس در کشور ایجاد شده که آمریکایی را میگیریم و روبروی ما زانو میزند و از آن طرف هم هواپیمای آن را هم در آسمان میزنیم. آن وقت رئیس جمهور آمریکا به دلیل اینکه کاری از دستش برنمیآید در زمان یک هفته 20 بار توئیت میزند و سخنرانی میکند و تهدید انجام بدهد.
وی به اشتباه اسرائیل در حمله به جنوب لبنان اشاره کرد و یادآور شد: از آن طرف هم اگر اسرائیلیها شعور داشتند به جنوب لبنان حمله نمیکردند که حزب الله لبنان ابجاد شود. آن چیزی که شما امروز به عنوان جریان امل میشناسید که شهید چمران و امام موسی صدر بنیانگذار آن بودند همین «نبیه بری» رئیس مجلس لبنان است. او همانند اصلاح طلبهای ما لیبرال است و خطری برای اسرائیل نیست.
این کارشناس و تئوریسین جنگ نرم حمله داعش به عراق را زمینه ساز شکلگیری حشدالشعبی عنوان کرد و گفت: اگر در سال 1393 داعش از دیرالزور سوریه به عراق حمله نمیکرد و موصل را نمیگرفت و به پشت دیوارهای بغداد نمیرسید آیتالله سیستانی در عراق فتوا نمیداد و جوانان شیعه بسیج نمیشدند، چیزی به نام حشدالشعبی تشکیل نمیشد. حالا حشدالشعبی سپاه پاسداران عراق شده و در گلوی آمریکاییها گیر کرده است.
عباسی با اشاره به شکست ژنرال ماتیس در برابر سردار قاسم سلیمانی اظهار داشت: در جریان جنگ سوریه شیعیان جهان زیرنظر سردار قاسم سلیمانی جمع شدند و پیمان ناتوی شیعی ایجاد کردند و به سوریه رفتند و 65 درصد آن را از دست داعش نجات دادند. ژنرال ماتیس چهار ستاره با هفت تریلیون دلار در برابر سردار قاسم سلیمانی دو ستاره قرار گرفته بود. در نهایت نیز در برابر ناتوی اسلامی و ناتوی شیعی شکست خورد و از مقام خود استعفا داد.
وی حفظ فرهنگ ایرانی به به خاطر هزاران حرم موجود در سطح کشور دانست و تصریح کرد: الان چند هزار حرم و بقاع متبرکه در ایران است و اگر فرهنگ ایرانی تا امروز باقی مانده است به خاطر همین مراکز است. زیرا این اماکن همانند لنگری کشتی کشور را در برابر تحولات جامعه حفظ کردند.
این کارشناس و تئوریسین جنگ نرم در ادامه صحبتهای خود افزود: ما تعداد 2 هزار و 300 نفر شهید مدافع حرم دادیم که این ماجرا فرهنگ ایران را 40 سال بعد از انقلاب دوباره زنده کرد. امروز وقتی صحبت از شهدای مدافع حرم ازجمله شهید قربانخانی میکنیم به نمونهای برمیخوریم که فردی اهل خالکوبی و قلیان کشیدن به فردی که شهید مدافع حرم میشود تغییر ماهیت میدهد.
عباسی رکن اصلی حیات اجتماعی تشیع را شهادت دانست و ادامه داد: مهمترین اهداف ایدئولوژیها انسان است. مارکسیست نمونه انسان سازی خود را چگوارا میداند. ایدئولوژی لیبرالیسم هم مدعی انسان سازی است و انسان ترازمند او سلبریتیها هستند. اسلام هم میگوید من هم به انسان نگاه دارم و انسان من فردی است که نمیمیرد. اسلام میگوید من انسان خود را به صورتی تربیت میکنم که از ملک بالاتر برود و نمیرد.
وی با اشاره به عنوان این مراسم که نشست مدافعان فرهنگی حرم است، خاطرنشان کرد: اگر عنوان این جلسه این است که مدافعان فرهنگی حرم چه کاری را باید انجام بدهند؟ باید برویم مستند بسازیم، فیلم بسازیم و مجله بزنیم؟ نه همچین کاری قرار نیست انجام بدهیم. در تاریخ بشر بعد از هر جنگی سه اتفاق رخ میدهد. نخستین اقدام، بازسازی عمرانی است. اقدام دوم، بازسازی منابع انسانی است و اقدام سوم که بسیار مهم است، بازسازی فرهنگی است.
بازسازی فرهنگی کشور پس از دوران دفاع مقدس آغاز شد
این کارشناس و تئوریسین جنگ نرم با اشاره با آغاز بازسازی فرهنگی کشور پس از دوران دفاع مقدس، اضافه کرد: ابتدا در تمامی شهرها و استانها ستادهایی به نام ستاد بزرگداشت شهدا ایجاد شد. سپس در ارتش، سپاه و مجموعههای دیگر مراکز به نام حفظ و اشاعه ارزشهای دفاع مقدس شکل گرفت که هنوز هم وجود دارد. هزاران مجلد کتاب نوشته و چاپ شده و از دل اینها هزاران فیلمنامه فیلم سینمایی، سریال و انیمیشن درآمده است.
عباسی تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی از دفاع مقدس را همانند گنج دانست و یادآور شد: رهبر معظم انقلاب اسلامی روزی فرمودند دفاع مقدس همانند گنجینهای است که دفن شده و هنوز درب آن باز نشده تا اثرات خود را نشان بدهد. ما 100 سال دیگر را داریم تا بگوییم چیزی را از دفاع مقدس ارائه کرده ایم. ضمن اینکه بسیاری از ماها هنوز خاطراتمان منتشر نشده است. حالا هنوز زمان به بیان و پرداختن به نقش و حضور رزمندگان ما در کشور سوریه مانده است. آنها برای 100 سال دیگر هم خاطره دارند که میتوانند برای دیگران تعریف کنند.
مردم سوریه را با تجربه 40 سال جمهوری اسلامی آشنا کنیم
وی درمورد بزرگترین کاری که میتوان برای بچههای سوریه انجام داد گفت: بزرگترین کار این است که آنها را با تجربه 40 سال اخیر جمهوری اسلامی آشنا کنیم. چند سال پیش هزینه تبدیل خاطرات دوران دفاع مقدس به VCD حدود چند میلیارد تومان بود. به عبارتی بهتر آنقدر خاطره ضبط شده داریم که تا پیاده شوند و به کتاب تبدیل شوند حالاحالاها زمان خواهد برد. پس اگر شهادت امام حسین (ع) در یک روز در کربلا، 1300 سال اثر فرهنگی دارد بزرگترین کار فرهنگی در ماجرای سوریه، یمن، فلسطین، لبنان و افغانستان حفظ و پاسداشت آن مبارزهها، مجاهدتها و رشادتها است.
این کارشناس و تئوریسین جنگ نرم با بیان اینکه افراد حاضر در میدانهای جنگ خاطرات فراوانی برای بیان داشتند، اظهار داشت: ازجمله آنها میتوان به شهید بیضایی، شهید حججی، مجید قربانخانی، جواد اللهکرم، شهید اسکندری و شهید صیاد شیرازی اشاره کرد. البته افرادی قصههای آنها را کامل کردن و حالا باید افراد دیگری این پیامها را به مردم برسانند تا تحت تاثیر این ساز و کار فرهنگی قرار بگیرند.
عباسی با اشاره به 320 هزار کشته سوریه در جریان این جنگ تصریح کرد: اگر از این تعداد فقط یک دهم آن یعنی 32 هزار نفر کتاب نوشته شود نگارش آن چند سال طول خواهد کشید؟ اما این موضوع است که سوریه را همانند جمهوری اسلامی حفظ خواهد کرد. در حال حاضر بعد از 30 سال از دفاع مقدس ناگهان در حوزه هنری مراسم رونمایی از کتابی جدید در حوزه دفاع مقدس را برگزار میکنند.
سوریه 1400 با سوریه 1380 بسیار متفاوت خواهد بود
وی در بخش دیگر سخنان خود با پیش بینی آینده کشور سوریه افزود: سوریه سال 1400 یعنی 700 روز دیگر با سوریه 1380 یعنی 20 سال پیش یک چیز دیگری میشود. بازسازی عمرانی سوریه 50 تا 70 سال، بازسازی انسانی آن حدود 70 سال و 100 سال دیگر سوریه یک کشور مقتدر فرهنگی خواهد بود.
این کارشناس و تئوریسین جنگ نرم داشتههای امروز ایران را به خاطر دوران دفاع مقدس دانست و ادامه داد: جمهوری اسلامی امروز هرچه دارد ازجمله موشک و انرژی هستهای به خاطر دفاع مقدس است. حتی ثبات فرهنگی آن و هنرمندان آن همانند حاتمیکیا و سازمان اطلاعاتی که سریال «گاندو» را تولید کرد و «جیسون رضائیان» را گرفت هم به خاطر دفاع مقدس است. حتی ثبات جمهوری اسلامی ایران هم مربوط به دفاع مقدس است. اما اگر خلاف آن را در حوزههای مختلف مشاهده کردید رد آن به آدمی میرسد که در اروپا و آمریکا درس خوانده و دکتری گرفته است.
عباسی بازسازی سوریه را دارای چند سناریو دانست و خاطرنشان کرد: برای بازسازی سوریه چند سناریو داریم که باید انجام بدهیم. گام نخست، بازسازی عمرانی و فعالیتهای اقتصادی است. گام دوم، بازسازی منابع انسانی و اقدامات فرهنگی است.
وی خواستار ورود تجار حزبالهی به عرصه تجارت شد و گفت: بچه حزبالهی که میتواند کار تجاری انجام بدهد نباید اجازه بدهد تجاری که مسئولین دولت میگویند سال گذشته 40 میلیارد دلار به آنها دادهایم ولی فقط 10 میلیارد آن بازگشته است وارد کار تجارت شوند.
این کارشناس و تئوریسین جنگ نرم افزود: در گام اول بعد از جنگ که بازسازی عمرانی و انجام کارهای اقتصادی و تجاری است تجار انقلابی صاحب فکر فرهنگی میتوانند آنجا با کارهای عمرانی و تولیدات اقتصادی کارهای عظیم فرهنگی کنند. البته با تجارت صحیح، زیرا وقتی شوروی از هم پاشید و هشت کشور آسیای میانه ایجاد شدند به یک سال نکشید که زندانهای این کشورها از ایرانی ها پر شد.
عباسی ادامه داد: ایرانیها میرفتند و در آنجا کثافتکاری میکردند. تجار ایرانی با بردن محصولات تقلبی به این کشورها سر مردم آنجا کلاه میگذاشتند. باید گرفت و چنین تاجرهایی را اعدام کرد. زیرا مردمی که تازه از دست شوروی آزاد شدند و عاشق ایران هستند به ناگاه با یک مشت تاجر دزد، قالتاق و هفتخط روبرو میشوند؛ با چنین تاجرهای دزد نمی توان کاری در سوریه از پیش برد.
پاسداشت شهدا فوریترین کار برای مردم عراق، سوریه و یمن
وی پاسداشت شهدا را فوریترین کار ممکن برای مردم کشورهای عراق، سوریه و یمن عنوان و اضافه کرد: شهدا در کشور عراق از آن ارزش و جایگاه شهدا در ایران بی بهره هستند. متاسفانه برای شهدایی که در عراق بر اثر انفجار بمب به شهادت میرسند نه فیلم مستند، نه یادگاری و نه بزرگداشتی برگزار نمیشود. در کشور سوریه هم وضعیت به همین صورت است. البته یک سری بزرگداشتهای کلی میگیرند. این ماجرا در کشور یمن هم به همین صورت است و آنها هم با چنین مشکلی روبرو هستند.
این کارشناس و تئوریسین جنگ نرم یادآور شد: سوریه اگر در جریان این جنگ ایستادگی کرد و روی پای خود خود ماند به خاطر ایثارگریهایی بوده که انجام داده است. زیرا فقط رزمندگان ما که نبودند و نیروهای سوریهای هم نقش مهمی داشتند.
عباسی اظهار داشت: چرا رهبری پای برخی از کتابهایی که نوشته و منتشر میشوند مینویسند؟ زیرا موضوعات این کتابها حقیقت هستند و واقعیت دارند. ایشان در واقع به ما آدرس میدهند که برویم و داستانهای انسانهای واقعی را چهره و برجسته کنیم.
وی تصریح کرد: یک نفر داریم در نیجریه به اسم شیخ زکزاکی که شش پسرش را جلوی چشم او شهید کردند. بعد برخی از مقامات جمهوری اسلامی یک سوزن نوک ناخن بچه آنها نرفته ببینید در این ممکلت چه کار میکند. شیخ زکزاکی عنصر اصلی جمهوری اسلامی است که شش فرزند او در مقابل چشمانش شهید شدند. از این زندگی سریالها درمیآید.
تسنیم
منبع: جام نیوز
کلیدواژه: ایران امروز ژنرال سردار سلیمانی شکست آمریکا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۳۷۴۷۲۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عجیب ترین فرمانده جنگ ایران و عراق /جانشین سپاه خرمشهر و دوست نزدیک سردار سلیمانی را بیشتر بشناسید
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، احمد فروزنده از فعالین سیاسی و مبارزین علیه رژیم پهلوی، از فرماندهان سپاه خرمشهر در زمان فرماندهی شهید جهانآرا و شهید عبدالرضا موسوی و از یاران نزدیک به سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، به مناسبت سالروز شهادت سید عبدالرضا موسوی جانشین سپاه خرمشهر،در گفتگویی با جماران، به بیان خاطراتی از این همرزم شهیدش پرداخته است.
مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید؛
آقای فروزنده، از چه زمانی و چگونه شما با شهید سید عبدالرضا موسوی آشنا شدید؟
آقای عبدالرضا موسوی از برادران قبل از انقلاب بود. آشنایی ما نیز به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بر میگردد. فکر میکنم با ایشان در مسجد امام صادق(ع) خرمشهر در قبل از انقلاب با ایشان آشنا شدم. از مسجد امام صادق، مسجد آیت الله خاقانی بود. مسجد فعالی بود و هنوز اینگونه است. تمرکز نیروهای مذهبی – انقلابی در این مسجد بود.
حدوداً مربوط به چه سالی است؟
سال ۱۳۵۵ که بنده نیز در همان سال به زندان رفتم.
بازداشت توسط ساواک؟
بله. بازداشت تا سال ۵۷. دو سال و نیم زندان بودم. قبل از این موقع یعنی به سال ۵۳-۵۴ بر میگردد.
آیا شهید موسوی هم از مبارزین علیه رژیم پهلوی پیش از پیروزی انقلاب بودند؟
بله از قبل از انقلاب.
وابستگی سیاسی به جناح و یا گروهها و سازمانهای خاصی را داشتند؟
آن زمان حزب خاصی نبود. همین بچه های مذهبی که در داخل مسجد فعال بودند. داخل خرمشهر یک گروه سیاسی هم بود که به جایی وصل نبود؛ یعنی شورای مرکزی و یا نهاد بالا دست نداشتند. همگی مقلد حضرت امام بودند. همین. نه بیشتر از این. شکل کار به این صورت بود. اینگونه نبود که سازمان و تشکیلات باشه و به بالا وصل باشند.
اما سازمان مجاهدین (منافقین) نفرات زیادی را جذب کرده بود.
بله؛ اما بچههای خرمشهر به هیچ کدام از اینها وصل نبود چون شرایط اجتماعی خرمشهر جوری نبود که با آن جریانات وصل باشند. آن سازمانها اساساً دسترسی مناسبی نداشتند که بخواهند نیروهایی را در شهر دور افتادهای مثل خرمشهر شناسایی کنند. اینگونه نبود. هر کس در منطقه خودش فعالیت میکرد. شاید در دانشگاه کسی ارتباط داشته است. وقتی دوستان به دانشگاه رفتند این ارتباطات در دانشگاه برقرار شده باشد. آن هم نه باز با سازمان های معروف و بزرگ که نام بردید، از بچههای انقلابی که توی خود دانشگاه چمران اهواز، جندی شاپور بودند. آدم از شهرهای مختلف مثلاً از تبریز و تهران آمده بودند داخل دانشگاه، از قضاء سیاسی نیز هستند یکدیگر گروهی تشکیل میدهند برای برگزاری اعتصابات و فعالیتهای سیاسی.
ارتباط شما از چه زمانی با شهید موسوی مستمر شد؟
آقا محسن پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایشان را میشناخت؛ بعد از شهادت شهید جهان آرا لحظهای برای جانشینی ایشان درنگ نکردند و شهید موسوی را جایگزین کردند
از وقتی وارد سپاه شدیم؛ چون جنگ شکل گرفته بود. خانه و زندگی ما در معرض تهاجم دشمن بود و خانوادهها از خرمشهر بیرون رفته بودند. در این دوران همواره با هم بودیم. ایشان مدتی عضو شورا بود و بعد از شهادت جهان آرا به عنوان فرمانده سپاه خرمشهر منصوب شد و من هم به در واحد اطلاعات مشغول خدمت بودم.
شهید موسوی نیروی معروفی در خرمشهر بود. چون انسان شناخته شده، متدین و انقلابی بود و جزو نیروهای شناخته شده قبل از انقلاب بود؛ عضو شورای فرماندهی سپاه خرمشهر شد و سپس معاون و پس از شهادت جهان آرا، فرمانده سپاه شد. روال طبیعی اینطور بود. از جایی نفرستاده بودند او را که بیاید و پناهنده بشود. از بچههای خرمشهر بود که با بقیه سپاه را تشکیل دادند.
از نظر روال کاری، شهید موسوی جایگاه فرماندهی شپاه خرمشهر راپیدا کردند؛ همان که شهید جهان آرا فرماندهاش بود. شهید جهانآرا به دلیل ارتباطاتی که آن موقع داشت با خود آقا محسن بعد با محسن رفیق دوست، کسانی که در تهران کار فرماندهی سپاه را داشتند لذا فرد مطرح و جا افتادهای بود؛ عمدتاً آن هم به دلیل فعالیت سیاسی که قبل از انقلاب آنها با یکدیگر داشتند.
از مقطع جنگ شروع بکنیم؛ شهید موسوی تمام آن ۲ سالی که پس از جنگ در قید حیات بودند خود خرمشهر و در همان منطقه خرمشهر، آبادان فعالیت می کردند؟
درمورد شهید موسوی من اینگونه به یاد میآورم که ایشان دانشجو رشته طب بودند؛ همزمان در سپاه خرمشهر هم فعال بودند و عضو شورا بودند و پس از اینکه جنگ شد دانشگاه ها تعطیل شد، دانشگاه اهواز هم تعطیل شد- ایشان آمدند به طور کامل و تمام وقت در جبهه و جنگ و سپاه خرمشهر حضور داشتند. خود ما هم قبلاً آموزش و پرورش درس می دادیم.
ولی بعدها مامور به سپاه مامور شدیم اما ایشان عضو شورا فرماندهی سپاه خرمشهر بود و پس از اینکه شهید جهانآرا در آن حادثه سقوط هواپیما در کهریزک به شهادت رسید توافق شد،که ایشان فرمانده شوند و از آن به بعد ایشان فرمانده سپاه خرمشهر شد و مسیر جنگ و مسیر تعالی سپاه خرمشهر و توسعه وضعیت نیروهای سپاه و غیره در دستور کار همه بود، ایشان هم خب فرمانده بود و طبعاً به دنبال این بود که سپاه خرمشهر ظرفیت خود را افزایش دهد. علیرغم اینکه یک زمانی در خرمشهر فشنگ و گلوله و اسلحه و کلاش برای دفاع نبود، سپاه خرمشهر با درایت ایشان و با همکاری دیگران توانست توپ و خمپاره تهیه کند.
واحد ۱۰۶ داشته باشد؛ سپاه خرمشهر در دوره شهید جهانآرا و در دورهای که ایشان فرمانده بودند، هم ما واحد خمپاره انداز ۸۱ و ۱۲۰ در داخل خرمشهر داشتیم. واحد ۱۰۶ توپ هایی هستند که روی خودرو های جیپ سوار می شوند و معمولاً هم برای زدن ابزار و ادوات نظامی سنگین دشمن هست. کل پرسنل سپاه خرمشهر ۳۰۰ نفر هم نبود، اما ما نزدیک ۱۰-۱۲ تا ۱۰۶ داشتیم. این در عملیاتها مهم بود. معمولاً در عملیاتهایی که انجام میشد، نیروها واحد ۱۰۶ شان حرکت میکردند. این نتیجه درایت خود شهید جهان آرا و بعدش سردار موسوی و دیگر دوستانی که بودند بود.
علیرغم اینکه نیروهای سپاه خرمشهر به درگیریهای چریکی معروف بودند، اما به سرعت توانستد واحد های خمپاره انداز و ۱۰۶ را راه بیاندازند و توپخانه راه اندازی کنند.
همه این تجهیزات از ارتش عراق غنیمت گرفته شده بود؟
بله همگی غنیمتی بودند. توپ ۱۵۵ که یک توپ خیلی بزرگ است هر گلوله اش ۴۵ کیلو وزن خود گوله است.کارهای بسیار بزرگی در دوره ایشان انجام شد که بازدهاش در عملیات آزاد سازی خرمشهر وجود داشت که همه این ابزار و ادوات را به شکل یگانی، بچه های خرمشهر داشتند با فرماندهی، درواقع فرمانده ما، فرمانده سپاه خرمشهر آقای شهید جهان آرا و شهید موسوی بودند ولی یگانی که در آن زمان تشکیل شد، تیپ ۲۲ بدر آقای شهید موسوی اینجور اختیار کردند که خودش سمتی نداشته باشد و آقای عبدالله نورانی را فرمانده تعیین کرد ولی خودش در تمام کش و قوسیهای مربوط به جنگ و عملیات و محدوده عملیات و اجرای عملیات حضور فعال داشت. در تمام شناسایی ها سعی می کرد خودش حضور داشته باشد.
بعد از شهادت شهید جهانآرا؛ همین مسیر با شهید موسوی ادامه یافت؟
ابزار و امکاناتی که جمع آوری شد، مثل توپهای ۵۲ عراقی، توپهای ۱۵۵ ارتش، ۱۲۲ عراقی و ۱۳۰ خودمان. به وسیله اینها سپاه خرمشهر درست شد. اولین واحد ۱۰۶ و توپخانهای که توی سپاه راه افتاده سپاه خرمشهر به اتکای ابزار و ادوات مصادرهای و غنیمتی این کار را توانستند انجام دهند. برای ۳۰۰ نفر پرسنل ۱۶ قبضه سلاح سنگین داشتیم. در هر منطقهای؛ صحنه جنگ را تغییر میدادند. همگی این زحمات با درایت شهید موسوی و خود برادرانی که دست اندرکار بودند صورت گرفت.
آقای شهید موسوی بسیار باهوش بود. آن موقع جذب شدن برای پزشکی کار مشکلی بود مثل همین امروز؛ علاوه بر هوش سرشار، از صبر زیادی نیز برخوردار بود. ایشان ظرفیت و توانایی فکری خیلی خوبی داشت. انسان فهیمی بود. فرد مقتصدی بود با اسراف برخورد می کرد؛ هر کاری را با حداقل هزینه جمع میکرد.
یک ویژگی که ایشان داشت دوست نداشت خودش مطرح بشود. به دنبال این بود که کار با کیفیت بالا صورت بگیرد. لذا وقتی قرار بر این شد که برادران سپاه خرمشهر یگان تشکیل دهند و این یگان در آزادسازی خرمشهر ماموریتی را داشته باشد، ایشان هیچ مسئولیتی قبول نکرد. مسئولیتش را به آقای عبدالله نورانی داد و گفت شما فرمانده باش. با توجه به اینکه تقریباً همه از ایشان حرف شنوی داشتند، نکاتی که به ذهنشان میرسید را انجام میداد. آن موقع من خودم مسئول اطلاعات عملیات یگان بودم.
مثلاً شاید یک شب در میان، دو شب در میان ایشان در شناسایی هایی که ما انجام میدادیم حضور داشتند. یعنی خودش در میدان حضور و همراهی پیدا میکرد. یک فرد فرهیختهای بود که خودش برای خودش مهم نبود. تلاشش را گذاشته شده که پیکان حمله به مواضع دشمن خوب طراحی و اجرا بشود و در کیفیت خوبی انجام داد.
فرمودید خیلی از نیرو ها و یگان ها از ایشان حرف شنوی خیلی خوبی داشتند با توجه به اینکه اولین فرمانده سپاه خرمشهر شهید جهان آرا بودند با آن سابقه سیاسی و مبارزاتی و با توجه به کارهایی که در سپاه کردند، بعضاً در جاهای دیگه ای ازسپاه دیده میشود بعد از شهید شدن فرمانده لشکر یا فرمانده تیپ آن تیپ مثل قبل از فرمانده بعدی یا همدل نبود و ارتباط عاطفی را نداشت ولی در اینجا به نظر می رسد این روند ادامه داشته است. یعنی بعد از شهید جهان آرا، شهید موسوی این را ادامه دادند. این موضوع را چگونه می بینید؟
انتخاب درست؛ وقتی افراد درست انتخاب شوند هر کس در جای خودش و دقیقا درست بنشیند این اتفاقی است که رخ می دهد. اما اگر درست ننشیند، یک فردی بر اساس رابطه یا دوستی و رفاقت بیاید بنشیند و نقش در بین آن گروه تشکیلات نظامی نداشته باشد، به جای آنکه تبدیل به یک اتفاق خوب شود، تبدیل به یک اتفاق بد می شود. شهید موسوی بین بچه های خرمشهر محبوبیت داشت و از طرفی دیگر در دوره مبارزه با رژیم هم جزو افراد شاخصی بود که فعالیت میکرد. لذا ایشان مقبولیت عمومی در بین بچه های خرمشهر داشت.
چقدر به نظر کارشناسی و به نظر فرماندهان یگان خودش اعم از فرمانده گردان و گروهان اتکا می کردند؟
ایشان یک فرد تحصیلکرده و فهیم بود؛ در جریان آزاد سازی خرمشهر خودش مسئولیت به عهده نگرفت. این خیلی مهم بود. معمولاً باید اینگونه باشد که کسی که فرمانده سپاه خرمشهر است باید مثلاً فرمانده تیپ ۲۲ بدر میشد. ولی ایشان این کار را نکردند. گفت آقای نورانی شما بیا این کار را انجام بده. من در کنار شما هستم هر جا یگان با مشکل مواجه شد ورود خواهم کرد. در حساسترین موضوع قبل از هر عمیلاتی، شناسایی منطقه عملیات است و بر اساس همین شناسایی قبل عملیات طرح و مانور عملیات شکل میگیرد خودش در شناسایی حضور پیدا میکرد. با گروههای ۷-۸ نفره که برای شناسایی میرفتند؛ ایشان در گروه ها حضور داشت بدون اینکه بخواهد اعمال نظر کند. فرمانده تیم بود ولی ایشان همراه تیم بود.
یک نوع آموزش مدیریت و کنترل و مراقبت فردی فعالیت زیر مجموعه با حضور خودش اعمال می شد. و اگر جایی نیاز بود تذکری، راهکاری و پیشنهادی داده بشود، ایشان می داد و همه نیز قبول می کردند؛ چون فرماندهشان بود و همه او را قبول داشتند. خب آن موقع اینگونه نبود که بر اساس دستور عزل و نصب صورت بگیرد بخصوص که سپاه تازه راه افتاد بود. لذا با توجه به مقبولیت عمومی پیشنهاد شد که ایشان به جای شهید جان آرا فرمانده سپاه خرمشهر باشد.
آیا ایشان حساسیتی نسبت به جان افراد تحت فرماندهی خود داشتند؟ این موضوع چقدر برای ایشان مهم و حیاتی بود؟ بعضاً مطرح میشود که فرماندهان سپاه در این موارد کوتاهی داشتند!
اصلاً اساس اینکه ایشان می آمد شناسایی می کرد چه بود؟ وظیفه ای نداشت که زیاد کار شناسایی را انجام بدهد. این شناسایی برا ی چه انجام می شد؟ برای اینکه ما یگان را نیروهایی که داریم چگونه از خطر عبورشان بدیم که بتوانند بیشترین ضربه را به دشمن بزنند، دشمن را در یک جاهایی دور بزنند یا توی نیروهایش شکاف به وجود بیاورند. این اتفاق اگر بیافتد طبعاً تلفات نیروی انسانی ما پایین میآید. آن موقع که ما ابزار شناسایی مثل هواپیما بدون سرنشین نداشتیم. لذا بر اساس شناسایی ها و طرح مانور و طرح عملیات بررسیهای میدانی خود پرسنل بیشتر صورت میگرفت، نیرو های اطلاعات عملیات یا نیروهای میخواستند عمل بکنند.
در این حادثه ای که رخ داد با توجه به اینکه یگان ۲۲ بدر در حساسترین نقطه قرار بود عمل بشود، فرماندهان گردانها، معاونین گردانها؛ اینها همگی میرفتند منطقه تا ارزیابی داشته باشند ببینند هر کس از کجا و چگونه باید برود. لذا در جواب این فرمایش که شما میگویید آیا ایشان به جان افراد حساس بود یا نبود یا همینطور به خط دشمن یا نه؟ نه. به چه دلیل، به این دلیل که خودش حضور پیدا میکرد. مسیری که نیرو میخواهد برود و دشمن را دور بزند یا نقطهای که میخواهد به دشمن حمله بشود.
لذا حضور ایشان به دلیل بیکاری یا اشتیاق شخصی حضوری پیدا کردن در ماموریت ها نبود؛ بلکه برای پوشش این فرمایشی که جنابعالی می گویید حداکثر ضربه و حداقل تلفات را در برنامه کارمان داشته باشیم.
چگونه از شهادت شهید موسوی با خبر شدید؟
آن موقع که ایشان شهید شد – اینطور در یادم هست که - ما در مرحله ۱ عملیات آزادسازی بیتالمقدس را شروع کرده بودیم و رسیده بودیم به جاده. در مرحله دوم باید می رفتیم تا مرز. مرحله سوم از خطوط دفاعی که دشمن از شرق یعنی از رودخانه تا مرز به سمت شرق و جنوب کشیده بود باید مانور میدادیم. ایشان در مرحله اول فکر میکنم وسط بمباران هوایی و ایشان بر اساس بمباران هوایی شهید شد. تمام امعاء و احشاء ایشان بیرون ریخته بود. یعنی چنین اتفاقی برای ایشان افتاد. آن موقع که این اتفاق افتاد، همه سوگوار شدن؛ علاقه زیادی به فرمانده خودشان داشتند. در اوایل سپاه و در دوران جنگ اینگونه نبود که ابلاغی باشد. ایشان را براساس شناخت و مقبولیتی که در پرسنل داشت او را فرمانده سپاه گذاشتند.
لذا بر این اساس توی روحیه برادر ها تأثیر منفی داشت ولی ما هم راهی جز ادامه جنگ نداشتیم. بیایم به عزاداری و اینها برسیم چون همه باید داخل خطوط دفاعی میماندند تا از مواضعی که تصرف کردند، دفاع بکنند. از طرفی هم باید می رفتیم پیش روی می کردیم و خرمشهر را آزاد می کردیم. وضعیت اینگونه بود.
27219
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903597