پنجاهمین سالگرد پا گذاشتن نخستین انسان بر کرۀ ماه/ افسانه یا واقعیت؟
تاریخ انتشار: ۳۱ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۴۹۴۶۵۳
عصرایران؛ مهرداد خدیر- یکی از مناسبتهای تاریخی که این روزها رسانههای جهان به آن میپردازند پنجاهمین سالگرد قدم گذاشتن نخستین انسان به سطح «ماه» است و چون 8 روز بعد هر سه فضانورد به زمین بازگشتند چند روز بعد از آن را نیز شامل میشود.
روایت رسمی و رسانهای این است: «ساعت 3:56 روز 21 ژوییه 1969 یا 30 تیر 1348 خورشیدی در جریان مأموریت فضایی «آپولو 11» برای اولین بار در تاریخ بشر سه انسان پا به کرۀ ماه گذاشتند و آنچه قرنها و هزارهها افسانه پنداشته میشد و دور از دسترس، جامۀ واقعیت پوشید و به امری ملموس بدل شد».
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این سه «نیل آرمسترانگ، باز آلدرین و مایکل کالینز» بودند. با این حال نام «نیل آرمسترانگ» به عنوان نخستین انسان ثبت شده و معیار گزارش سازمان هوانوردی و فضانوردی ملی ایالات متحده (ناسا) ست.
علت این است که اول بار نیل آرمسترانگ پا به کرۀ ماه گذاشت و سطح آن را لمس کرد و بعد دو فضانورد دیگر به او پیوستند.
این نوشتار نمیخواهد و نمیتواند به جنبههای علمی قضیه بپردازد. بلکه اشاره به آن به دلیلی دیگر است.
در تمام این سالها کسانی بوده اند که داستان پاگذاشتن انسان به کرۀ ماه را غیر واقعی و ساختگی میدانند.
اول بار فردی به نام «بیل کیسنگ» - 2005-1922- بود که کتابی نوشت با عنوان «ما هرگز به ماه نرفته ایم؛ کلاه برداری 30 میلیارد دلاری آمریکا».
سابقۀ فعالیت او در بخش مستندسازی ناسا موجب شد کتاب او را جدی بگیرند و برخی دیگر هم این ماجرا را یا داستان ساختگی بدانند.
دلایل انکار کنندگان این بود:
1. توان فناوری های دهۀ 1060 چنین اجازهای نمیداد و با پیشرفتهای حیرتآور اواخر قرن بیستم و آغاز هزارۀ سوم چرا تکرار نشد؟
2. این یک صحنهسازی در مقابل اتحاد شوروی بود و به خاطر همین بعد از فروپاشی ابرقدرت شرق دیگر ادامه ندادند.
3. مأموریت آپولو 10 تنها دو سال قبل از آن، به شکست فاجعهباری انجامید و سه فضانورد آن – گیسوم، وایت و چافی- زنده زنده سوختند. حتی برخی حدس زدند چون حاضر به همکاری نشدند به قتل رسیدند. این مدعیان از 7 نفر دیگر هم سخن می گویند که به همین دلیل کشته شدند. آپولو 11 بر اساس این فرضیه برای این طراحی شد تا آن خاطره را محو کند.
4. از این سه فضانورد تنها نیل آرمسترانگ در برنامه های عمومی شرکت میکرد ولی او هم چندان شاد به نظر نمیرسید. انگار او و دوستانش شک کرده بودند یا از همکاری در پروژه پشیمان شده بودند منتها راهی نداشتند یا از سازمان سیا میترسیدند.
5. در آن کتاب ادعا شده تصاویر مربوط به کرۀ ماه نیست بلکه در پایگاه نظامی آرنا 51 و یک استودیو فیلمسازی ساخته شده و کل پروژه هالیوودی است.
در مقابل تأییدکنندگان سفر انسان به کرۀ ماه هم دلایل خود را میآورند:
1. تمام پیشرفتهای بشر و مصنوعات آن، در آغاز غیر قابل باور بوده است. ارنست اشتولینگر دانشمند آلمانی – آمریکایی می گوید: «راه رسیدن به عقیده کوتاه و راحت و راه رسیدن به علم طولانی و سنگلاخ است.»
2. اگر آمریکاییها چنین دروغ بزرگی را در رقابت با شوروی ساخته و پرداخته بودند در وهلۀ اول خود روسها باید آن را افشا می کردند. چرا در اوج جنگ سرد هیچ گاه چنین ادعایی مطرح نکردند؟
3. اگر این سه فضانورد در یک پروژۀ دروغین مشارکت کرده بودند چرا اجازه یافتند به کشورهای دیگر سفر کنند در حالی که ممکن بود بازنگردند و دست به افشاگری بزنند. جالب است بدانید هر سه فضانورد دوم آبان همان سال (1348) به تهران سفر کردند و 24 ساعت هم اقامت داشتند.
البته کنفرانس خبری به مفهوم مصطلح رسانه ای برپا نکردند و به جای پاسخ به پرسش ها و ابهامات همان اطلاعاتی را که قبلا نیز ارایه داده بودند تکرار کردند و از جمله این که:
- نیروی جاذبه در ماه یک ششم زمین است و اگر شیئی از دست انسان بیفتد آرام آرام فرود میآید.
- نور زمین که شبها بر سطح ماه میتابد به رنگ آبی توأم با خاکستری است. 14 روز تماما شب است و 14 روز تماما روز.
آرمسترانگ در تهران از تلگراف فضانوردان روس نیز سخن گفت که از موفقیت آنها را تبریک گفته بودند و نکات جالبی که توجه خیلی ها را به خود جلب کرده بود.
کوتاه این که اگر راست بود چرا در این 50 سال دیگر تکرار نشد در حالی که به هر دستاورد بشری دیگر در این 50 سال توجه کنید پیشرفتهای فراوان را مشاهده میکنید. به گونهای که گفته میشود کل پیشرفت علمی انسان تا سال 1900 یک طرف و از 1900 به این سو هم طرف دیگر.
اگر هم دروغ بود چرا روس ها سکوت کردند و این رقابت را به تماشا نشستند؟
نکته دیگر این که یکی از گزارش های انتخابی «جان کری» در کتاب بسیار خواندنی «تجربههای ماندگار در گزارش نویسی» که جناب اکبر قاضی زاده به پارسی برگردانده درباره پاگذاشتن نخستین انسان روی خاک ماه است و اگر این ماجرا ساختگی بود در این کتاب کنار گزارش های معیار دیگر قرار نمی گرفت.
نیل آرمسترانگ می گوید: « آسمان ماه، سیاه سیاه بود. سطح ماه هم گرم و دل پذیر بود. وضعیتی که آدم حس می کرد چه خوب است با لباسی سبک، قدم بزند تا در آفتاب گرم شود در یک بعد از ظهر پاییزی.»
جالب است که در تهران گفته بود « در مورد گرما و سرمای ماه باید بگویم ما از حرارت ماه چیزی نفهمیدیم. زیرا لباس های فضایی ما و دست کش عایق ما دارای حرارت یک میزان و به طور کلی مطبوع بوده است و هیچ وقت از 17 درجه بالای صفر تجاوز نمی کرد و به همین خاطر ما کوچک ترین احساسی از گرمای ماه نداشتیم و چون در روز وارد ماه شدیم و شب ماه را ندیدیم نیم توانیم مشاهدات خود را از شب ها و سردی ماه شرح دهیم.» -[ بیست و ششمین سالنامۀ دنیا، سال 1349، صفحات 19 و 20]
سوء تفاهم نشود! نه می خواهم بگویم دروغ بود و نه می توانم چنین ادعایی داشته باشم.
چرا که اگر بنا باشد پاگذاشتن انسان بر کره ماه را افسانه بدانیم آن گاه نمی توانیم بر افسانه دانستن 11 سپتامبر یا هولوکاست هم خُرده بگیریم. با این حال این واقعیت را نمی توان نادیده انگاشت که گاه افسانه بر واقعیت سایه می اندازد و گاه گرد واقعیت هایی را افسانه می پوشاند. چندان که میان افسانه و واقعیت، حیران می مانی...
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: سفر به ماه نیل آرمسترانگ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۹۴۶۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مسی به یاد مربی افسانهای: چقدر زود رفتی تیتو!
به گزارش "ورزش سه"، تیتو ویلانوا، سرمربی بارسلونا در سال 2014 درگذشت و دنیای فوتبال را سوگوار کرد.
تیتو ویلانوا در روزهای درخشش لیونل مسی در بارسا سرمربی او بود. این سرمربی اسپانیا با مسی در فصل 13-2012 قهرمانی تاریخیای در لالیگا به دست آورد. بارسای ویلانوا برای اولین بار با کسب 100 امتیاز قهرمان اسپانیا شد و این رکورد را به نام خود ثبت کرد.
اما در سال 2013 کمی بعد از آن قهرمانی تاریخی مشخص شد که ویلانوا به سرطان غدد لنفاوری مبتلا است و او یک سال بعد از دنیا رفت.
تاثیری که ویلانوا بر بارسلونا و لیونل مسی گذاشته هرگز فراموش نمیشود. رسانههای نزدیک به بارسا میگویند ویلانوا نقش مهمی در ماندگار شدن این ستاره آرژانتینی در بلوگرانا داشته است. در سال 2019 حتی مارکا در گزارشی اعلام کرد ویلانوا در آخرین روزهای حضور در بارسا مسی را متقاعد کرده بود که حتی به فکر ترک کردن بارسلونا نباشد چرا که میتواند با پیراهن این تیم به اسطورهای تاریخی تبدیل شود.
لیونل مسی که این روزها در اینترمیامی بازی میکند دهمین سالگرد درگذشت سرمربی سابقش را فراموش نکرد و با انتشار یک استوری در اینستاگرام نوشت: "10 سال گذشت، ما فراموشت نخواهیم کرد تیتو".