غبار صبحگاهی که سطح شهر کرمانشاه را فرامیگیرد چیست؟
تاریخ انتشار: ۳۱ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۴۹۶۲۵۷
در این روزهای گرم تابستان که نه بارندگی رخ میدهد و نه وزش باد چندان شدیدی داریم، در اکثر روزها غبار قابل توجه صبحگاهی سطح شهر کرمانشاه را فرا میگیرد که به وضوح بر بالای شهر قابل رویت است.
به گزارش ایسنا، این غبار که رنگی بین دودی و خردلی دارد از شمال تا جنوب شهر امتداد دارد و غلظت آن اوایل صبح بیشتر است، اما هرچه که به میانه روز نزدیک میشویم از غلظت غبار کاسته شده و از صبح روز بعد دوباره این شرایط تکرار میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگرچه همواره "ریزگردها" به عنوان عامل اصلی آلودگی هوای شهر کرمانشاه مطرح است، اما این غبار ناشی از وجود ریزگردها نیست، چون ریزگردها رنگ متفاوتی دارند، به این زودی در میانه روز از بین نمیروند و هر روز هم مشاهده نمیشوند.
آذر ولی زاده معاون نظارت و پایش اداره کل محیط زیست استان کرمانشاه در گفت و گو با خبرنگار ایسنا منطقه کرمانشاه، درباره غباری که بسیاری از صبحها در سطح شهر کرمانشاه مشاهده میشود، گفت: این غبار ناشی از وارونگی هوا طی شب است که باعث میشود هوای سنگین و آلوده روی شهر باقی بماند.
وی ادامه داد: به علاوه کوههایی که اطراف شهر وجود دارد مانع از پراکندگی این هوای آلوده از سطح شهر میشود.
معاون نظارت و پایش محیط زیست استان کرمانشاه با بیان اینکه با طلوع آفتاب و گرم شدن هوا این غبار از سطح شهر شکسته میشود، افزود: البته ایستگاههای سنجش آلودگی هوا به طور مرتب و آنلاین میزان آلودگی را سنجش میکنند و این غبار فراتر از میزان استاندارد نیست.
به گفته این مسئول، میزان گازهای اصلی از جمله منوکسید کربن، ازن، ساکس و ناکس(اکسیدهای گوگرد و نیتروژن) به طور مستمر پایش میشود و در این روزهایی که غبار صبحگاهی داشتیم این گازها شرایط قابل قبولی داشته است.
ولیزاده اضافه کرد: هر زمان که هوا وارد مرحله ناسالم شود، اطلاع رسانی لازم برای مردم صورت خواهد گرفت.
معاون نظارت و پایش اداره کل محیط زیست استان کرمانشاه مهمترین عامل تولید آلودگی شهر کرمانشاه را نیز ناشی از خودروها دانست و تاکید کرد: متاسفانه کرمانشاه از جمله شهرهای با میانگین عمر بالای خودروها در کشور است. همچنین سوخت مصرفی و یا وضعیت موتور خودروها نیز به آلودگی وسایل نقلیه دامن میزند.
ولی زاده با بیان اینکه مشکلی از نظر آلودگی صنایع نداریم، گفت: سختگیری قابل توجهی نسبت به آلایندگی صنایع اعمال میشود و هیچ سالی به اندازه دو سال اخیر اخطار و پلمب صنایع آلاینده را نداشته ایم.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۴۹۶۲۵۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«حسنا و ملکههای رنگی» به کتابفروشیها آمدند
به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «حسنا و ملکههای رنگی» نوشته نسیبه استکی بهتازگی توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب تخیلی و دنیای نوجوانان را به تصویر میکشد.
در معرفی این کتاب آمده است:
کتاب «حسنا و ملکههای رنگی» دنیایی را که نوجوان ما فکر میکند، ایده آل است نشانش میدهد و ذره ذره طعم بودن در این دنیا را به او میچشاند. دنیایی که در آن همه چیز حتی پلهها، صندلی و دیوارها برق میزنند. هزاران کمد لباس نو وجود دارد و فقط اگر سری به یکی از کمد جواهرات ملکه بزنیم دهانمان باز میماند. اما واقعاً درون این دنیای پرزرق و برق همه چیز همین قدر بی عیب و نقص است؟! حسنا که شخصیت اصلی داستان ماست، آیا میتواند بی ترس از حیلههای ملکه و فکر دلتنگی خانوادهاش اینجا بماند؟! اصلاً شاید حسنا هم ملکه شود و در این دنیای قشنگ، قصری برای خودش بسازد، شاید هم اسیر این چیزها نشود و یاد حرفهای پدرش بیفتد که همیشه میگفته «با این چیزها دست و پای ذهنت رو میبندی، ذهنی که بسته شد، دیگه نمیتونه آزادانه رشد کنه».
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
حسنا همین که میخواست به خانه برگردد، چیزی طلایی روی سنگ جلویش برق زد. حسنا عاشق جواهرات بود، از هر نوعش؛ بدل یا واقعی، انگشتر یا النگو مهم نبود.
یک قدم به جلو برداشت. پایش لیز خورد و نزدیک بود بیفتد توی دریا. باید زود برمیگشت. همین حالا هم بیش از اندازه دیر کرده بود، ولی نمیتوانست بی خیال آن جسم براق شود. دوباره نفس گرفت و سر جایش ایستاد. بعد آهسته به جلو خم شد. همین که نوک دستش با آن شیء براق تماس پیدا کرد، سنگ زیر پایش شروع به لرزیدن کرد. لرزید و لرزید و یکدفعه پایین رفت.
این کتاب با ۱۷۲ صفحه و قیمت ۱۰۵ هزارتومان عرضه شده است.
کد خبر 6090128 فاطمه میرزا جعفری