ویژگیهای موزههای مورد علاقه کودکان
تاریخ انتشار: ۲ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۵۲۱۵۲۴
کودکان لذت آموزش همراه با بازی و هیجان را میتوانند در موزههای کودک بچشند و آموختههای خود را در کتابهای مهد کودک و دبستان به عینه ببینند و لمس کنند.
در برخی کشورها موزه های کودک از سالها قبل راه اندازی شدهاند و متناسب با نیاز کودک مفاهیم تاریخی و فرهنگی را به صورت بصری و لمسی به کودکان می آموزند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اولین موزه کودکان جهان، موزه بروکلین Brooklyn Children's Museum)، در ایالات متحده آمریکا در سال 1899 میلادی راه اندازی شده و بعد از آن موزه بوستون ( (Boston Children’s Museum در سال 1913 میلادی فعالیت خود را شروع کرده است.
در این گونه موزهها هزاران کودک که حتی ممکن است زبان همدیگر را متوجه نشوند، با هم بازی میکنند و میخواهند که دنیای کودکانه خود را به دنیای واقعی و مفاهیم آموزشی نزدیک تر کنند.
این موزه ها بخش های جالبی هم چون آب بازی، تماشای حیوانات پشت شیشه، جعبه شن، بخش ویژه کودکان نوپا، نمایشگاههای متعدد و اجرای موسیقی دارند و مهمتر از همه کودکان در این مکانها به راحتی میتوانند با صدای بلند بخندند، حرف بزنند و بدوند. حتی با فراهم کردن امکانات ویژه، کودکان با شرایط خاص از نظر مشکل بینایی، شنیداری و حرکتی هم به راحتی از موزه بازدید میکنند.
موزهها نقش مهمی در تامین نیازهای اجتماعی و تاریخی کودکان دارند و از این رو ضروری است که در کشور ما نیز به موضوع گردشگری کودک و ویژگی و شرایط موزههای دوست داشتنی برای کودکان توجه شود تا بتوان هرچه بیشتر از کارکرد آموزشی موزهها استفاده کرد.
اجرای برنامههای متنوع خلاق با نظارت مربیان، موزه را برای کودکان جذاب میکند
مهدی بزاز دستفروش، مدیر امور موزه های استان آذربایجان شرقی با اشاره به ویژگیهای موزه کودک به خبرنگار ایسنا توضیح داد: موزه کودک مکانی است که در آن با فضا سازی مناسب، اجرای برنامه های متنوع خلاق، برپایی نمایشگاه های تعاملی جذاب و نیز با نظارت مربیان و راهنمایان کار آزموده امکان مشاهده، مکاشفه و تجربه خاطره انگیز برای کودکان، والدین و معلمان فراهم میشود تا در محیطی شاد و آزاد، آشنایی با جهان اطراف، طبیعت، مردم و فرهنگهای مختلف در کنار انجام فعالیت های جمعی برای کودکان امکان پذیر شود.
تاکید کرد: اگر امکان ایجاد موزه هایی مختص کودکان فراهم نباشد، میتوان با معیار های شناخته شده موزه کودکان، بخشی را در موزه ها به کودکان اختصاص داد که این کار در هفته بزرگداشت میراث فرهنگی در سال جاری، در سایت موزه عصرآهن تبریز رخ داد و برنامه هایی متناسب با نیاز کودکان در آن جا به اجرا درآمد.
وی ادامه داد: با توجه به استقبال خوب مخاطبان، مقرر شد که برنامه باستان شناسی کودک به صورت دورهای در این موزه تداوم داشته باشد و سایر موزه های استان نیز به تناسب موضوع فعالیت خود در این مسیر حرکت کنند و بخشهایی از موزه یا حداقل فعالیتهایی را در موزه برای کودکان طراحی و اجرا کنند.
وی با بیان این که موزههای کودک از نظر آموزشی و تربیتی دارای اهمیت خاصی هستند، گفت: محتوای کتاب های درسی اگر با مشاهده عینی آثار و شواهد در موزه ها همراه باشد، بدون تردید بهتر و طولانی تر در ذهن کودکان جای می گیرد و تصویر روشن تری از واقعیت های تاریخی و علمی بدست می آید.
بزاز دستفروش یکی از ویژگیهای یادگیری در محیطهای بیرون از مدرسه نظیر موزهها را آموزش بدون مرزبندی دانست و افزود: در این گونه محیطها کودکان با خارج شدن از فضای رسمی مدرسه و کلاس، دانش را از روی لذت و شوق شخصی فرا میگیرند و ازاین رو موزهها میتوانند با ایجاد علاقه به یادگیری و اشتیاق پایان ناپذیر برای کار و فعالیت در میان کودکان، نقش موثری در نظام تعلیم و تربیت ایفا کنند.
وی با تاکید بر اینکه بازدید از موزهها زمینهای برای کاربردی کردن آموزشها و انتقال مفاهیم درسی به میدان تجربه، عمل و رفتار است، گفت: به بیانی دیگر موزهها میتوانند به دانش آموزان و کودکان کمک کنند که وجه عینی مفاهیم ذهنی را در محیط های خارج از مدرسه درک کنند و این مراکز بعنوان پل ارتباطی بین آموزههای نظری و ذهنی با آموزههای عملی و مهارتی است.
راهنمایان موزه مطالب را متناسب با قدرت و مدت زمان تمرکز کودکان توضیح دهند
یک روان شناس کودک در خصوص اصول راهنمایی کودک در موزه ها، بیان کرد: مطالب ارائه شده در موزه باید به زبان کودک، قابل فهم و سطح دشواری مطالب متناسب با درک و زبان کودک باشد و امکان تجربه عینی و لمسی برای کودکان در موزه فراهم شود. هم چنین مربیان و معرفان کودک باید آشنایی کافی با اصول روان شناسی کودک، زبان کودک، ادبیات کودک، تفکرات و روحیات کودک داشته باشند و بتوانند با زبان ساده، روشن و عینی با کودکان ارتباط برقرار کنند.
مهدی راثی با اشاره به این که گروه سنی مختلفی از جمله کودکان جزو مخاطبان موزه هستند که برداشت های متفاوتی از این مکان دارند، افرود: با توجه به تفکر پیش عملیاتی کودکان، خردسالان زیر 7 سال توان دریافت مطالب پیچیده را ندارند و کودکان 7 تا11 سال مطالب را در حضور نشانههای یادگیری دریافت میکنند و در نهایت بعد از 11 سال، این محدودیت وجود ندارد.
وی در ادامه درباره قدرت تمرکز برای کودکان در سنین مختلف، گفت: قدرت تمرکز در کودکان زیر 7 سال، حدود دو الی سه دقیقه است و راهنمای موزه باید در همان چند دقیقه اول، مطلب را به آنان توضیح دهد و از سویی کودکان 7 تا 11 سال، قدرت تمرکز 10 الی 15 دقیقه دارند.
وی در خصوص روحیات کودکان در سنین مختلف، توضیح داد: روحیات کودکان بیشتر بصری، حسی و لمسی است، از این رو بهترین روش آموزشی کودکان، روش مجسم و عینی است که باید امکان لمس و تجربه برای آنان فراهم شود و در صورت نبودن این امکان، روش نیمه مجسم و بعد روش نمادین و نوشتاری است.
راثی یاد آور شد: برای کودکان خردسال، آموزش از طریق بازی و کنکاش با اشیا است و سطح دشواری کلمات برای آنان باید به مراتب آسان تر، توضیحات کوتاه تر، جملات کوتاه و واضح باشد و آموزش رسمی آنچنانی جواب نمی دهد.
این روان شناس کودک به مربیان مهدکودک ها و معلمان دوره های ابتدایی دبستان توصیه کرد که در هنگام بازدید از موزه ها، کودکان را بدون راهنما رها نکنند و متناسب با رشد فکری آنان، مطالب آموزشی گفته شود. هم چنین با استفاده از تجربه حسی و لمسی موضوعات را به کودک یاد دهند و در صورت نبودن این امکان، می توانند از فیلم و پوستر استفاده کنند.
می توان المان و مولاژی از آثار تاریخی موزه را برای کودکان طراحی کرد
یک راهنمای گردشگری کودک با بیان این که در اثر تعامل با محیط بیرون شخصیت کودکان شکل می گیرد، گفت: در موقع بازدید از موزه، کودکان باید فعالیت مرتبط داشته باشند و فقط دادن توضیحات خشک برای آنان کافی نیست. مثلا برای کودکان المان هایی از آثار تاریخی را طراحی کردهام و قسمت های خالی را نگه می دارم تا بچهها خودشان جای آنها را پر کنند و یا می توان مولاژ برخی اشیای موزه نظیر جام حسنلو را درست کرد تا بچه ها بتوانند آن ها را لمس کنند و به دستشان بگیرند.
نیلوفر رضا بنده لو ادامه داد: به دنبال بازی با این المانها کودک خودش متوجه می شود که مثلا شکل مجسمه ها در بناهای تاریخی متفاوت است و یا گرههای چینی در پنجرههای قدیمی شکل های گوناگونی دارند. در واقع در این بازدیدها فقط کافی است که در ذهن کودکان یک علامت سوال ایجاد کنیم تا خودش بگردد و پیدا کند.
وی یادآور شد: در جریان بازدید از موزهها حتی میتوان مفاهیمی از تاریخ، هنر، جغرافیا و اصول طبیعت گردی را به زبان کودکان آموزش داد تا آنان با آگاهی هرچه بیشتر بتوانند با محیط زندگی کنونی و حتی گذشته خود ارتباط برقرار کنند.
وی به والدین توصیه کرد که کودکان خود را در معرض تجربههای متفاوت قرار دهند و به صورت هدفمند و هوشمندانه و با توجه به شخصیت کودک، موزه ها را انتخاب کنند تا کودکان بتوانند از محیط موزهها نهایت استفاده را ببرند. هم چنین کودکان باید به آرامی وارد محیط ناشناخته شوند تا بتوانند به مرور به فضا عادت کنند و چنین نباشد که با کارهای عجولانه بازدید از موزه را به اتفاقی وحشتناک و نا خوشایند برای کودکان رقم زد.
راهنمای گردشگری کودک به رعایت اصول مهم روانش شناسی در کودکان تاکید کرد و گفت: باید یادبگیریم که چطور مطلب را به کودکان بفهمانیم و با محدود کردن کودکان، آنان از سفر و بازدید از موزه زده میشوند و گارد می گیرند.
وی در پایان با اشاره به این که فضای فیزیکی موزه باید دوستدار کودک باشد، گفت: باید محیط های موزه برای کودک مناسب سازی شود و فضایی جذاب و شاداب باشد که البته قبل از ورود به این محیط ها بهتر است که مربیان و والدین قواعد حضور و شیوه رفتار را به کودکان آموزش دهند تا موقع بازدید مشکلی پیش نیاید.
به طور کلی می توان گفت که در موزه های دوست داشتنی برای کودکان باید راهنمایان موزه آشنایی کافی با اصول روان شناسی کودک، زبان کودک، ادبیات کودک، تفکرات و روحیات کودک داشته باشند و بیشتر از روش مجسم و عینی برای انتقال مفاهیم به کودکان استفاده کنند. هم چنین متناسب با قدرت پیش عملیاتی و رشد فکری کودکان، مطالب را با جملات آسان، کوتاه و واضح توضیح دهند و مدت زمان و قدرت تمرکز گروه های مختلف سنی هم مورد توجه قرار گیرد.
فضای فیزیکی این گونه موزه ها باید دوستدار کودک باشد و در محیطی شاد و آزاد با فضاسازی مناسب، اجرای برنامه های متنوع خلاق، برپایی نمایشگاه های جذاب و انجام فعالیتهای جمعی برای کودکان امکان پذیر باشد. هم چنین اگر امکان ایجاد موزههایی مختص کودکان فراهم نباشد، میتوان بخشی را در موزه ها به کودکان اختصاص داد تا در این قسمت وجه عینی مفاهیم ذهنی را در محیط های خارج از مدرسه به کودکان آموزش داده شود و پل ارتباطی بین آموزه های نظری و ذهنی با آموزههای عملی و مهارتی ایجاد شود.
گزارش از پریا توفیقی، خبرنگار ایسنا در آذربایجان شرقی
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: منطقه آذربایجان شرقی موزه موزه کودکان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۵۲۱۵۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«کودکان اُتیسمی» روی مرز باریک مرگ و زندگی
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله_ زهرا افسر: عکس یک دختربچه اصفهانی صفحه شبکههای اجتماعیام را پر کرده بود؛ عکس دیانای بالای آن بزرگ نوشته: «گم شده». چند روزی اخبار را زیر و رو میکنم اما کسی از پیدا شدن دخترک ۱۱ ساله چیزی نمیگوید. تا اینکه خبر دیگری از دیانا «دختر بچه گم شده اصفهانی» پخش میشود.
دیانا گم نشده بود؛ مادرش او را به یک باغ متروکه برده و با چاقو دخترش را به قتل رسانده؛ بعد جسدش را آتش زده و همه جا اعلام کرده که دخترش مفقود شده است. چند روز از این خبر میگذرد اما فکر این دختر از سرم بیرون نیامده. بستگان نزدیکش گفتهاند این دختر مبتلا به «اتیسم» بوده است. بغض تمام وجودم را میگیرد. به دیانا فکر میکنم؛ به مادرش و به تمام کودکان اتیسمی و خانوادههایشان.
نجات مهدیها
از همان ابتدای کودکی، دایره افرادی که میتوانست با آنها ارتباط برقرار کند بسیار محدود بود. در اولین رفتارهای مهدی، مادرش فکر میکرد کودکش اجتماعی نیست و این کاملاً طبیعی است. اما بعد از مدتی علائم جدیتری از خود را نشان دادند.
مهدی رفتارها و نگاههای متفاوتتری از هم سن و سالهای خودش داشت و نداشتن قدرت تکلم به اضافه موارد دیگری که روز به روز در او ظهور میکرد مادرش را مصمم کرد تا پیگیر این حالات فرزندش باشد. مهدی دچار اختلال یکپارچگی حسی بود؛ یعنی اگر سرش به جایی برخورد میکرد درد را احساس نمیکرد؛ اگر ساعتها غذا نمیخورد گرسنه نمیشد یا بعد از غذا خوردن احساس سیری نداشت. بروز رفتارهای کلیشهای و حرکتی، علائم بیش فعالی و حتی مشکلات گوارشی موارد دیگری بود که نشان میداد مهدی شرایط ویژهای دارد.
مادرش که یک زن دهه شصتی است از همان روزهای اول مواجهه با این علائم به خوبی در مورد این اختلال تحقیق کرد و به موقع درمان فرزندش را شروع کرد. سالهای ۸۸-۸۹ میزان آگاهی نسبت به اختلال اتیسم تقریباً صفر بود تا جایی که حتی عده زیادی از اقوام و آشنایان این مادر سعی کردند او را از پیگیری این اختلال منصرف کنند و نسبت به این موضوع بسیار بدبین بودند. اما زن جوان دست برنداشت و با پیگیریهایش متوجه شرایط مهدی شد. خیلی زود درمان کودک دو ساله شروع شد و همین رسیدگی به موقع باعث شد مهدی حالا در سن ۱۶ سالگی با یک بچه سالم تقریباً فرقی نداشته باشد و اگر کسی گذشته او را نداند چندان متوجه این اختلال در او نمیشود؛ هرچند که این اختلال تا آخر عمر با او همراه است اما شدت آن بسیار کاهش یافته و کنترل شده است.
مدارا با ترس
مهدی کودک مبتلا به اتیسم به همراه مادرش در مراکز توانبخشی دورههای لازم را میدیدند و آموزش آنها همچنان ادامه داشت. او به دستور پزشک داروهایی را برای افزایش سطح تمرکزش مصرف میکرد تا بتواند در هفتسالگی مانند بچههای دیگر به مدرسه برود. سال ۹۴ برای خواندن اول ابتدایی به مدرسه رفت؛ اما نه یک مدرسه عادی. او باید سال سرنوشتساز کلاس اول را در مدرسه استثنایی میگذراند؛ سالی که معمولاً در ذهن و شکلگیری پایه تحصیلی همه کودکان بسیار تأثیرگذار است مخصوصاً برای کودک اتیسمی که شرایط احساسی ویژهای را تجربه میکند.
مهدی، روزهای اول با مادر یا دخترخالهاش سر کلاس درس میرفت؛ اما طولی نکشید که با محیط ارتباط برقرار کرد و توانست تنها پشت نیمکت بنشیند. ترسی که مهدی هفت ساله داشت این بود که نکند برای بازگشت از مدرسه دیر به دنبالش بروند. برای همین یک سوال را مکرراً تکرار میکرد: «مامان! یعنی مدرسهم تمام شد، تو جلوی دری؟».
مطالعات و تحقیقات پزشکی نشان داده که کودکان دارای اختلال اتیسم، ترسهای شدید اجتماعی و احساسی را تجربه میکنند، ترسهایی که شاید برای کودکان یا افراد دیگر معنایی نداشته باشد و غیر منطقی به نظر برسد؛ اما تمام وجود فرد مبتلا به اتیسم را در برمیگیرد و باعث میشود علائم و رفتارهای غیرعادی در او تشدید شوند. کنار آمدن با ترسهای مختلف افراد مبتلا به اتیسم یکی از دشوارترین مواردی است که خانوادهای این افراد با آنها مواجهاند و به صبر زیاد و روحیه قوی برای مدارا با آن نیاز دارند.
اختلال یا استعداد؟
چند ماه گذشت و مادر مهدی خوشحال بود که توانسته با پیگیری به موقع، کودکش را در همان سن هفت سالگی به مدرسه بفرستد؛ تا اینکه یک روز مهدی ناراحت به خانه آمد و گفت دیگر نمیخواهد مدرسه برود. وقتی دلیلش را پرسیدند جواب داد: «من از بچههای دیگر دیرتر یاد میگیرم و آنها من را مسخره میکنند.» خانوادهاش گمان کردند بهانه میآورد تا از زیر درس خواندن فرار کند؛ اما پایان کلاس اول ابتدایی که رسید، مدیر مدرسه کارنامهها را تحویل داد و به مادر مهدی گفت باید یک بار دیگر بخاطر شرایط خاصش اول ابتدایی را تکرار کند. او در ریاضی و نقاشی خوب بود اما در فارسی نه. مهدی فارسی را از سمت چپ مینوشت؛ کاری که شاید بیش از یک اختلال یک استعداد و توانایی خاص باشد.
دومین سالی که مهدی کلاس اول بود هم تمام شد اما بار دیگر به او گفتند که نمیتواند به کلاس دوم برود. بالاخره با پیگیریهای فراوان مادر مهدی مشخص شد دلیل عقب ماندن فرزندش از سایر دانشآموزان کلاس این است که بچههایی که از لحاظ ذهنی مشکل دارند با آنها که معلولیت جسمی دارند و از نظر مغزی سالم هستند، با هم در یک کلاس هستند. در چنین شرایطی طبیعی بود که کودکان اتیسمی و کودکانی که از نظر ذهنی شرایط خاصی دارند از بقیه دانشآموزان عقب بمانند.
مهدی حالا ۱۶ سال دارد و چند سالی است به همراه خانوادهاش مهاجرت کرده است. کودکی که دو سال در کلاس اول ابتدایی درجا زده بود هفت ماه بعد از مهاجرت به ایتالیا میتوانست به ایتالیایی حرف بزند و بنویسد. حالا موفق شده در سن ۱۶ سالگی وارد دانشگاه شود؛ هرچند هنوز با برخی ترسها و اضطرابها و علائم دیگری از اتیسم دست و پنجه نرم میکند.
آدم امن کودکان خاص باشید
نکته مهم این است که با گذشت سالهای زیاد از شناسایی اختلالاتی مانند اتیسم، هنوز هم آگاهی چندانی نسبت به آن وجود ندارد. رسانههای مختلف، تولیدکنندگان آثار صوتی و تصویری و دستگاههای مربوطه، برای شناساندن بیماریهای خاص و فرهنگ رفتار با آنان چه کردهاند؟ چند اثر هنری در این زمینه ساخته شده است؟
فارغ از حوزه رسانه، کارکنان مراکز مختلف از کادر درمان و آموزش گرفته تا خدمات مختلف و شرکتهای خصوصی زمانی آگاهی و اطلاعات لازم درباره نحوه رفتار با این افراد را دارند؟ این کودکان روزی بزرگ میشوند و ح تی اگر در محیط تحصیلی جداگانهای درس خوانده باشند، نیاز دارند روزی کنار بقیه مردم وارد بازار کار شوند. گروههای مخالف جامعه چقدر پذیرش، معرفت و دانش کافی برای تعامل صحیح با این افراد را دارند؟
هرچند امروزه آموزشهای بیشتری درباره چگونگی رفتار با این کودکان به مردم داده شده؛ اما هنوز نوع رفتار صحیح با افراد اتیسمی آن طور که باید در جامعه فراگیر نشده است. نه تنها جامعه، حتی اطرافیان این کودکان ممکن است هنوز با این خلأ آموزشی مواجه باشند و درست ندانند که طرز برخورد با یک اتیسمی چگونه است. خیلی اوقات بستگان، ناخواسته روان کودک دارای اختلال اتیسم را مورد آزار قرار میدهند و این در حالی است که این افراد اتیسمی به هیچ عنوان نباید از طرف نزدیکان خود احساس ترس و ناامنی کنند.
کوچکترین جملات یا رفتارهای تهدیدآمیزی که شاید در مواجهه با کودکان عادی استفاده میشود برای کودک اتیسمی حکم یک محرک عصبی را دارد و او را به شدت به هم میریزد؛ حتی ممکن است باعث حس ناامنی و ترس ابدی در او شود، طوری که در بزرگسالی به صورت جدی احساس وحشت، او را آزار دهد. نزدیکان این افراد باید آدمِ امن زندگی کودک خود باشند و این حتماً به بهبود سریعتر آنها کمک کنید. اگر کودکی با بیماری خاص به شما اعتماد کند راحتتر تمرینات توانبخشی را انجام میدهد و شما را دشمن خود نمیداند. این همان راز بزرگی است که این خانوادهها باید آن را بدانند و راه و روشاش را پیدا کنند.
بیدفاع؛ مثل یک نوزاد
حتماً دیدهاید وقتی یک نوزاد متولد میشود با هر گریه او، دیگران نظرهای متفاوت میدهند زیرا متوجه خواسته نوزاد نمیشوند. ماجرای کودکان مبتلا به اتیسم هم همین است؛ آنها از سایر هم سن و سالهای خود مظلومتر و به نوعی بسیار بیدفاع هستند؛ مغز فرد اتیسمی نمیتواند در زمینه رفتارهای اجتماعی و مهارتهای ارتباطی به درستی عمل کند و به همین دلیل است که اکثر آنان منزوی هستند و نمیتوانند از همان سالهای اولیه رشد خود، با دیگران ارتباط برقرار کنند. اولین زنگ خطر برای خانوادهها میتواند همین ارتباط نگرفتن کودکان با محیط پیرامون باشد.
مورد دیگری که افراد حتی بزرگسال مبتلا به اتیسم ممکن است به آن دچار باشند؛ نداشتن قدرت تکلم است. همچنین این افراد در برابر تغییر رفتارهای تکراری و کلیشهای مقاومت دارند و در برقراری ارتباط چشمی تا حدی ناتوان هستند. همچنین این افراد نمیتوانند پاسخ مناسبی به محرکات محیطی نشان بدهند. اختلالات اتیسم، از لحاظ شدت علائم با یکدیگر متفاوت هستند و در سه سطح کلی دستهبندی میشوند: «سطح نیازمند حمایت، سطح نیازمند حمایت زیاد، سطح نیازمند حمایت بسیار زیاد»
نکته حائز اهمیت این است که اگر خانوادهها از همان سنین پایین موارد گفته شده و علائم کلی بیماریهای خاص از جمله اتیسم را بدانند و در صورت مشاهده آنها در کودک خود به پزشک مراجعه کنند؛ میتوانند درمان را شروع کنند و آینده او را نجات دهند. البته به شرط آن که در تشخیص این علائم دچار وسواس فکری نشوند و فقط به تشخیص قطعی پزشک تکیه داشته باشند.
نقطه امن بیرون از گود
اتفاق دختر بچه اصفهانی نه اولین مورد است نه احتمالاً آخرین. پرونده دیانا یادآوری کرد هر خانوادهای توان، آگاهی، صبر و قدرت مالی لازم حمایت و مراقبت از کودکان اتیسمی را ندارد؛ یادآوری کرد همه کودکان اتیسمی به اندازه مهدی خوشاقبال نیستند و شانس زندگی در خانوادهای را ندارند که تمام وقت در اختیار آنان باشند.
همه کسانی که بیرون از گود نشستهاند مادر کودک اصفهانی را مقصر میدانند؛ هرچند در غیرانسانی بودن اقدام او هیچ شکی نیست اما اگر مادر یا پدر آموزشهای لازم را ندیده باشند، تحت حمایتهای روانشناختی قرار نگیرند و در ثبات روانی قابل اطمینانی نباشند، وقوع چنین اتفاقات تلخ و آزاردهندهای بعید نیست.
اکثر خانوادههایی که کودک مبتلا به بیماری خاص مثل اتیسم دارند، تا تجربه کردن آسیب جدی فاصله چندانی ندارند. عدم حمایتهای مادی و معنوی و ناآگاهی گسترده در سطح جامعه این خانوادهها را مشکلات جدی مواجه میکند و سرنوشت بسیاری از زوجهایی که فرزند آنها دچار بیماریهای خاص باشد به جدایی و طلاق منجر میشود.
یک جستوجوی ساده در شبکههای اجتماعی، ناامیدی والدین این کودکان را نشان میدهد. روشن است که اگر این خواندهها به حال خود رها شوند و ساز و کارها مناسب برای حمایت از آنها تقویت نشود، نه تنها در بیماری اتیسم بلکه در ۲۶ گروه بیماری دیگر که در زیرمجموعه بیماریهای خاص قرار گرفتهاند شاهد این سرنوشتهای تلخ خواهیم بود. اینکه سرنوشت یک کودک مبتلا به بیماری خاص، شبیه مهدی باشد یا دیانا، تا حد زیادی میتواند در دستان مسؤولان باشد…
کد خبر 6099238