بازنگری در مفهوم شهر رویدادگرا
تاریخ انتشار: ۳ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۵۳۱۹۰۳
اصطلاح «شهر رویدادگرا»، به شهرهایی اطلاق میشود که بهمنظور دستیابی به گستره وسیعی از اهداف سازنده در جهت پیشرفت شهر، میزبان رویدادهای مختلفی میشوند. ازجمله این اهداف میتوان به رشد اقتصادی، معرفی شهر در سطح منطقهای یا جهانی، انسجام اجتماعی و توسعه بافت شهری اشاره کرد.
به گزارش ایمنا، مفهوم «شهر رویدادگرا» برای نخستین بار در سال 2010 توسط «ریچاردز» و «پالمر» مطرح شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اصطلاح «شهر رویدادگرا»، Eventful City به شهرهایی اطلاق میشود که بهمنظور دستیابی به گستره وسیعی از اهداف سازنده در جهت پیشرفت شهر، میزبان رویدادهای مختلفی میشوند. ازجمله این اهداف میتوان به رشد اقتصادی، معرفی شهر در سطح منطقهای یا جهانی، انسجام اجتماعی و توسعه بافت شهری اشاره کرد. اهمیت روزافزون و گستردگی فعالیتهای این رویدادها و رخدادها، تغییرات سریعی را در شهرها سبب میشود. شهرها صرفاً بهعنوان محلی برای برگزاری رویدادها تلقی نمیشوند، بلکه به شهرها بهعنوان یک خالق مشترک، نوآور، شکلدهنده، شریک و ذینفع در رویدادها نگاه میشود.
چگونگی، طول مدت و محتوای رویدادها بهطور چشمگیری تحت تأثیر فضای شهر میزبان، مکان و فرآیندها قرار میگیرد. برای نخستین بار در سال 2010 بود که مفهوم «شهر رویدادگرا» توسط ریچاردز و پالمر مطرح شد. آن دو این اصطلاح را به معنای استفاده هوشمند و هدفمندانه از برنامهها و رویدادها در جهت افزایش کیفیت زندگی برای تمام ساکنان شهر میزبان تعبیر کردند. از آن زمان تاکنون، حجم تحقیقات بر روی شهرها و رویدادها بهطور چشمگیری افزایش پیداکرده است که دراینبین، توجه بیشتری به توسعه سیاستهای رخداد شهری، شبکه ذینفعان و سازوکارها و توسعه پورتفولیوی رخدادها میشود.
▲ رویدادی در شهر پلایموث انگلستان
همه این تحقیقات، اطلاعات زیادی در مورد نحوه عملکرد و توسعه شهرهای رویداد محور در اختیار ما قرار میدهد که حتی بعضی از آنها نیز فرضیههای اولیه مفهوم شهر رویداد محور که نیازمند به اصلاح و بازنگری دارند را به چالش میکشد؛ همین مسئله هدف اصلی نشست تخصصی «بازنگری شهر رویداد محور؛ چشماندازها، راهحلها و دورنما» بود که توسط انجمن آموزش و تحقیقات گردشگری و تفریحات (ATLAS) در سال 2016 در بارسلونا برگزار شد.
کمتر شهری توانسته بهتر از شهر بارسلونا، رابطهی دوسویه میان شهرها و رویدادهایشان را بهخوبی به تصویر بکشد. بارسلونا برای اولین بار در نمایشگاههای جهانی سال 1888 و 1929 و سپس بازیهای المپیک سال 1992، توانست رشد اقتصادی، توسعه فرهنگی و اجتماعی و البته شهرت جهانی خود را از طریق برگزاری رویدادهای فرهنگی برای خود رقم بزند. برای مثال در سال 2016 ، کنگره جهانی تلفن همراه در اسپانیا باعث جذب بیش از 100 هزار بازدیدکننده به این شهر شد و به همین خاطر میزبانی این نشست تا هشت سال دیگر به این شهر واگذار شد؛ اکنون بارسلونا بهعنوان مرکز رویدادهای جهانی شناخته میشود.
▲برگزاری المپیک 1992 در بارسلونا
نگاه شهرهای جهان به رویدادهای شهری را دگرگون کرد
لازم به ذکر است که این پیشرفتها ثابت و بدون چالش نبودهاند. برای نمونه میزبانی اسپانیا برای المپیک گرچه رشد اقتصادی و ارتقای جایگاه بارسلونا در سطح بینالملل را به دنبال داشت اما موجب افزایش انتقادات از سوی شهروندان محلی شد. آنها نگران بودند که مبادا جهانیشدن بارسلونا منجر به از دست دادن هویت شهر شود، به همین دلیل یکی از سؤالات اساسی که در این نشست مطرح شد، این بود:
رویدادها به شهر خدمت میکنند یا شهر به رویدادها؟
چند سال پیش، زمانی که مفهوم «شهر رویدادگرا» مطرح شد، تنها چند شهر در زمینه توسعه و مدیریت رویدادهای شهری و البته کسب نتایج مؤثر تجربه داشتند. اما در سالهای اخیر، تعداد شهرهای رویدادگرا با الگوهای متفاوت میزبانی، افزایشیافته که میتوان با بررسی آنها چگونگی تأثیر برگزاری رویداد بر شهر و بالعکس را درک کرد. درنتیجه، تحقیقات بیشتر در ارتباط با تأثیر متقابل رویدادها و شهرهای میزبان صورت گرفت. تابهحال، در موردبحث مدیریت رویدادها، مقالههای بسیاری نوشتهشده است و موضوعاتی متفاوت چون تأثیر بازیهای المپیک گرفته تا تأثیر رویدادهایی نظیر نمایشگاه سالانه انجمن اپتیک اروپا و یا فستیوال ساحلی سانشاین کویینزلند بر شهرهای میزبان، نقش جشنها در کسب مزیت رقابتی در چین، برگزاری جشنوارههای هنری در هنگکنگ و ازایندست تابهحال از جهات مختلف بررسیشدهاند.
اسمیت (Smith) دو مقاله با موضوع بررسی جنبههای متفاوت روابط بین رویدادها و شهرها، ارائه کرده است. او در مقاله «رویدادها و بازسازی شهری (2012)»، شیوههایی که شهرها با استفاده از آنها به اهداف بازسازی خود دست پیدا میکنند را بررسی کرده است. او همچنین در مقاله «رویدادها در شهرها (2015)»، مشکلات احتمالی ناشی از استفاده روزافزون از پارکها و دیگر مکانهای عمومی برای برگزاری رویدادها را بررسی میکند. وین Wynn (2016) تحقیق وسیعی در مورد شهرهای میزبان انجام داده است و «جامعهشناسی فرصتها» را بهمنظور تحلیل و بررسی ظهور شهرهای خواهرخوانده در حوزه موسیقی در ایالاتمتحده موشکافی میکند.
او بر روی شهرهایی مثل نشویل، آستین، و نیوپورت که با رویدادهای موسیقی متحول شدهاند، تمرکز میکند و فضاهای عمومی و خصوصی که رویدادهای عظیم در شهر از آنها بهره میبرند را مشخص میکند: از قبیل دژهای روی تپههای بلند مشرفبه بالای شهر، یا مکانهای ویژه هسته مرکزی رخداد، و یا گذرهایی که برای رها کردن کاغذهای رنگی بر حضار در رژههای مراسم مناسب باشد. این مطالب نشان میدهد که موضوع شهرهای رویدادگرا علاقه محققان زیادی از مناطق مختلف و همچنین تخصصهای علمی مختلف را به خود جلب کرده است. این موضوع با در نظر گرفتن طیف وسیعی از مقالات ارائهشده در نشست گروهی رویداد ATLAS در بارسلونا، کاملاً مشخص بود.
هدف نشست ATLAS بررسی توسعه شهرهای رویدادگرا چون بارسلونا بود، تا روندهای کنونی، دورنما و نیز ردیابی مسیرهای احتمالی توسعه آینده را تحلیل کنند. این نشست، اساتید دانشگاهی بینالمللی پیشرو در حوزه رویدادهای شهری، که شامل اعضای قدیمی گروه رویداد ATLAS نیز میشدند را دورهم جمع کرد. دانشگاه آزاد کاتالونیا در بارسلونا (UOC) میزبان این جلسه بود، و آنها در ابتدای رویداد، نطق آغازین را به «دان گتز» اختصاص دادند. خانم آلبا کولومبو (Alba Colombo) و تیمش از دانشگاه کاتالونیا نیز برنامهریزی نشستها را انجام دادند.
موضوعات پوشش دادهشده در این نشست شامل طیفی از اندیشههای متنوع تئوریک در مورد شهرهای رویدادگرا گرفته تا مطالعاتی در مورد چگونه تهیه پورتفولیوی رخداد و مطالعات موردی رخدادهای شهری و تأثیرات آنها بر شهرهای میزبان را شامل میشد. گرگ ریچاردز (Greg Richards) در تحقیق خود با عنوان «الگوهای در حال ظهور شهر رویداد مدار»، به مفهوم شهر رویدادگرا پرداخت و اینکه چگونه میتوان به دستاوردهای جامعتری در خصوص برنامهریزی و تدوین پورتفولیوی رویدادها رسید. این مطالعه سه مدل ایدهآل روابط رویداد شهری را معین میکرد: سیاست رویداد محور، بخش محور و شبکه محور که اشاره به شهرهایی مثل ادینبورو و آنتورپ (رویداد مدار) (event-centric)، مونترال و روتردام (بخش محور)، و هرتوگنباخ و بارسلونا (شبکه محور) این موضوع را روشن میکند. هرکدام از این مدلهای ایدهآل ارتباط با یک نوع متفاوتی از ترتیبات دولتی را طلب میکند.
▲ یک رویداد شهری تابستانه در پارک سیتییوتای آمریکا
ولادیمیر آنتچاک (Vladimir Antchak) و توماس پرنکی (Tomas Pernecky) در بررسیهای خود شهرهایی متفاوت از زلاندنو را در جهت تدوین طرح پورتفولیوی آنها مورد مقایسه قراردادند. شهرهای اوکلند، ولینگتون، و داندین از نظر پارامترهای مختلف پورتفولیوی رویدادهایشان مثل اسلوبمندی، هدفمندی، جهتمندی، و اصلاحمندی بودنشان مقایسه شدند. آنها متوجه شدند که بستر (فرهنگی) شهرهای مختلف نقشی کلیدی در شکل دادن به رویکردهای پورتفولیو ایفا میکنند. برای مثال، کوچکتربودن داندین به این معناست که ویژگی جهتمندی در پورتفولیوی این شهر نسبت به دو شهر دیگر کمرنگتر خواهد بود، (یعنی جهتگیری رویداد در این شهر به سمت بازار عرضه یا به سمت طرف تقاضا هیچیک چندان جذاب نیست) و در مقایسه با شهرهای بزرگتر اوکلند و ولینگتون، فضای بیشتری برای دریافت و بهرهگیری از دیدگاههای کاربردی اهالی شهر مهیاست.
آلبا کولومبو (Alba Colombo) در مقاله خود که دورنمای رویداد در بارسلونا را تحلیل کرد، ارتباط بین رویدادها و دستور کار سیاست شهری را در نظر گرفت. او نشان میدهد که رونق و تعدد رویدادها در شهر بارسلونا با بررسی ارتباط بین سیاستهای شهری و بخشهای خاص فعال در برگزاری رویدادها قابلدرک است. مثلا جشنواره موسیقی را در نظر بگیرید، او چگونگی تأثیر تغییرات در سیاستگذاریها بر رابطه بین شهرداری بارسلونا و دو جشنواره بزرگ موسیقی را نشان میدهد. او بیان میکند که بارسلونا حال از رویکرد شهر فراگیر رویدادگرا فاصله گرفته و به سمت سیاست جشنوارههایی متمرکزتر پیش رفته است.
دان گتز (Don Getz) نیز تحلیلی از پایداری شهرهای رویدادگرا ارائه و تجاربی از کشور سوئد را مورد ملاحظه قرار داد. وی نشان داد که شهرها باید سلامت تمام افراد شرکتکننده در رویدادها را در نظر بگیرند و البته خود رویداد نیز باید در مسیر حفظ محیطزیست برنامهریزی شود و نقش حمایتگری را در این رابطه ایفا کند. رشد پایدار و ارزشآفرینی باید بهعنوان اهداف اصلی برگزاری فستیوالها در نظر گرفته شود. در پژوهش دیگری توسط ایلیا سیمونز (Simons llja) پایداری شیوههای برگزاری رویداد در جشنواره «انکوبات» در شهر تیلبرگ هلند موردبررسی قرار گرفت.
او با استفاده از روشهای قومنگاری، تناسب بین رویداد انکوبات و زمینه سیاست شهر را تجزیهوتحلیل میکند، و نشان میدهد که هرچند خود رویدادها ازنظر شرایط هنری بسیار موفق بوده و مورد استقبال شرکتکنندگان قرارگرفتهاند، اما نتوانستند تأثیرات مورد خواست شهر را برآورده سازند. این امر باعث ته کشیدن بودجه عمومی شده است، که احتمالاً باعث سقوط جشنواره میشود. این اشارات به مشکلات رو به رشدی که رویدادها در تلاقی با خواستها و انتظارات تصمیمسازان شهری از این رویدادها دارند، این هشدار را در خود دارد که لزوما سیاستهای شهرهای رویدادگرا چهبسا ممکن است به برخورداری بیشتر شهرها از رویدادها نینجامد.
آندرو اسمیت (Andrew Smith) چالشهای درگیر در راهاندازی رویدادهای بزرگ در فضاهای عمومی شهرها را مورد تأکید قرار میدهد. با توجه به مثال لندن، او چگونگی تبدیل پارکها به مکانی همیشگی برای رویدادها را تحلیل کرده و ایدههایی در مورد نقش پارکهای شهر بهعنوان فضای عمومی را به چالش میکشد. هرچند رویدادهای عظیم میتواند درآمدی بیش از چیزی که نیاز است را تولید کند، اما رویدادهای که با بلیتفروشی همراه است، دسترسی را محدود میکند، و منجر به خصوصی کردن، تجاری کردن، و امنیتی کردن فضاهای عمومی میشود. اسمیت (Smith) نتیجه میگیرد که این فرآیندها نوعی دستورالعملهای اقتصاد نئولیبرالی است که مرتبط با بازاریابی مکان است و عملکرد و جایگاه مردمی فضاهای عمومی را تنزل داده و تضعیف میکند.
در آخرین مقاله آلبا کولومبو (Alba Colombo) و گرگ ریچاردز (Greg Richards) روشهایی که شهرهای رویدادگرا میتوانند بهعنوان شتابدهنده نوآوری در مقیاس جهانی عمل کنند را بررسی کردند. مثلا با اشاره به جشنواره سونار بارسلونا، آنها نشان دادند که یک رویداد که از یک پسزمینه کاملاً محلی به وجود آمده، چگونه توانسته به مدلی برای رویدادهای موسیقی در سراسر جهان بدل شود. این امر با سیاست آگاهانه شبیهسازی و هماهنگی در بخش سازماندهندگان جشنواره که جهانیسازی رویداد را بهعنوان وسیلهای برای افزایش نمایه و قدرت رویداد اصیل در هسته بارسلونا در نظر میگیرند، ممکن شده است.
به همپیوستگی این همکاریها نشاندهنده ابعادی است که مفهوم واقعی شهر رویدادگرا، با توجه به آنها بازتولید و بازاندیشی میشود. یک درونمایه آشکاری که از بسیاری از مقالات برداشت شد ارتباط ظاهری بین مدلهای متمرکزتر شهر رویدادگرا و سیاستها و رژیمهای حاکمیت شهری نئولیبرال است. مطالعه آندرو اسمیت (Andrew Smith) نگرانیهای بسیار خاصی در مورد اثرات منفی تجاریسازی فضای عمومی به وجود آورده است، هرچند تحلیل آلبا کولومبو(Alba Colombo) از رویدادهای اخیر در بارسلونا نشان میدهد که این روند قابلتغییر است.
به نظر میرسد که شهرها در برنامههای برگزاری رویدادهایشان، با مشکل پایداری زیستمحیطی روبهرو هستند. دان گتز (Don Getz) بر لزوم اقداماتی برای پایداری تمامی رویدادهای شهری تأکید میکند. این رویکرد هرچه زیستمحیطیتر کردن در مطالعه برنامههای رویداد با ریشههای مدیریت مالی رویکرد پورتفولیوی رویداد در تضاد است. برخی مطالعات در مورد این موضوع خاص، پیشنهاد میدهند که یک رویدادها در یک شهر با تأثیر نهادن بر یکدیگر بتوانند به یک مدل زیستمحیطی دست یابند که رعایت آن بهعنوان یک استاندارد، ورای برنامههای مدون پورتفولیوی رویدادها به یک رویه بدل شود. از سوی دیگر، شواهدی نیز وجود دارد که نشان میدهد رویدادها برای منابع محدود (بودجه، فضا و سایر حمایتها) در داخل شهر با یکدیگر رقابت میکنند.
اگرچه بخش عمومی ممکن است به دلیل محدودیتهای مالی، نقش کمرنگتری در تأمین بودجه رویداد داشته باشد، اما حکومت هنوز نقش مهمی در توزیع منابع دیگر دارد، بهخصوص که استفاده از فضای عمومی را نیز در کنترل دارد. آندرو اسمیت (Andrew Smith) در استدلال خود در مورد رویدادها در پارکهای عمومی به فشارهای مالی که ممکن است منجر به تجاری شدن آنها و فضاهای عمومی دیگر و جشنوارهای شدن (festivalization) شهرها شود، اشاره میکند.
▲جشنواره شهری نورپردازی در مسکو، 2018
واژه «جشنوارهای شدن» اغلب دارای بار منفی است، که با رویدادهای خصوصی، تجاری و سطحی مرتبط است. هرچند، همانطور که وین (Wynn) اخیراً استدلال کرده است، اگر جشنوارهای شدن بتواند محرکی برای تولید فرهنگی و فعالیتهای خلاق باشد که باعث انسجام اجتماعی و رشد اقتصادی پایدار شود، میتواند اثر مثبت هم داشته باشد. این بازاندیشی در مورد مفهوم شهر رویدادگرا میتواند یک کاتالیزور برای تحقیقات بیشتر باشد. رشد شهرها مسلماً منجر به رویدادهای شهری بیشتر میشود، و نیاز است که شهرهای بیشتری در مورد چگونگی مدیریت و برنامههای رویدادهایشان تفکر کنند.
در قرن شهری (Urban Century) فعلی، ممکن است ما به دنبال پاسخی بر این پرسش بگردیم که آیا رویدادهای شهرمحور به دلیل بسترهای (اجتماعی، فرهنگی و تاریخی و ...) شهریشان، متفاوت یا متمایز هستند، یا رویدادهای بیشتر و بیشتر دارند به هم شبیه میشوند؟ این رابطه چگونه در آینده توسعه پیدا میکند؟ بهخصوص چون شهرهای در حال ظهور بهعنوان فضاهای رویدادی در دنیای درحالتوسعه مهمتر میشوند. نهتنها فضاهای رسمیتر، مثل پارکها و میدانهای موجود در شهرهای آمریکای شمالی و اروپایی برای رویدادها مهمتر میشوند، بلکه بیشتر فضاهای عمومی غیررسمی در حلبیآبادها و شهرکهای حاشیهای نیز اهمیت مییابند. چنین فضاهایی که حاشیهای شده و برای رویدادهای عظیم کمرنگ شدهاند، چگونه میتوانند در آینده به چالش کشیده شود؟
مقاله ارائهشده در نشست بارسلونا توسط سومپونگ آمنوای-انگرنترا (Sompong Amnuay-ngerntra) در مورد رویدادهای هنری در تایلند بود، و این حقیقت را آشکار میکرد که روابط میان شهرها، رویدادها و فرهنگها در جوامع غربی همانند شهرهای آسیایی نیست. یکی از چالشهای آینده برای گروه ATLAS و دیگر محققان رویداد، ترغیب کردن برای داشتن تبادلات بیشتر ایدهها بین محققانی که بر روی الگوهای غالب اروپایی و آمریکای شمالی تحقیق میکنند، و همچنین افرادی از دیگر نواحی دنیاست.
بسیاری از مقالات در مورد این موضوع خاص، ایدههایی برای تحقیقات آینده را مشخص میکنند. برای مثال، ولادمیر آنتچاک ((Vladimir Antchak و توماس پرنکی (Tomas Pernecky) نشان دادند که نیاز است که در پورتفولیوهای رویداد درک بیشتری از پسزمینههای تاریخی، سیاسی، و اجتماعی-فرهنگی را به دست دهیم. آنها پیشنهاد میدهند که شبکههای رویداد در شهرهای مختلف بررسی شوند تا مشخص شود چطور علایق و دیدگاههای متفاوت بر پورتفولیوی رویدادها یا به تعبیری ریزِ برنامههای رویدادها اثر متقابل گذاشته و برهمکنش و واکنش نشان میدهند.
آندرو اسمیت (Andrew Smith) نیز پیشنهاد کرده است که توزیع هزینهها و منافع مربوط به سیاستهای شهر رویدادگرا باید با دقت بیشتری بررسی شود. برگزاری رویدادهای تجاری در فضاهای عمومی ممکن است به تأمین بودجه آن فضاها کمک کند، اما این موضوع میتواند به این معنا باشد که ساکنین محلی بیشتر در معرض ازدحام جمعیت و سروصدا قرار گیرند. مطالعه کردن تأثیرات پررویدادی در فضاهای شهری متفاوت به افزایش درک ما از ایجاد فضای شهری کمک میکند. همانگونه که ایلیا سیمونز اشاره میکند، رویدادها میتوانند «فضای سوم» خود را ایجاد کنند، که اجازه میدهد اتفاقات جدید رخ دهد.
جشنواره انکوبات در تیلبرگ فضای سوم را ایجاد کرد که عمدتاً توسط شرکتکنندگان در جشنواره اشغال میشود، و این فضاها برای دیگران قابلاستفاده نیست. هرچند ایجاد فضای سوم برای رویدادهای دیگر ممکن است روش دقیقی برای به وجود آوردن ارتباطات جدید بین گروههای درونی و بیرونی شهر باشد.
▲رویداد دوچرخهسواری دانهیل شهری در ادینبوروی اسکاتلند
دان گتز شماری جهتهای ممکن برای تحقیقات جدید را پیشنهاد میدهد، که شامل مقایسه شهرها از نظر کیفیت حمایتی از رویدادها و توانایی آنها برای دستیابی به نتایج رویداد پایدار میشود. او همچنین مقایسه تمامی رویدادهای شهری یا پورتفولیوها را از این باب که میزان ارزشی که آنها برای شهر ایجاد کردهاند را به دست دهد، امری لازم میداند. گرگ ریچاردز نیز سنجش ارزش در بستری شبکهای را پیشنهاد میکند که در مقایسه با رویدادهای تکی، شبکه رویدادها تا چه میزان میتواند ارزش بیشتری برای شهرها ایجاد کند؟ برای تشریح ارتباطات شبکه بین رویدادهای شهرهای متفاوت و برای درک اینکه چگونه این رویدادها برای شهرهای میزبان و همچنین برای یکدیگر ارزشآفرین است، نیاز به تحقیقات بیشتری است. رویدادها تلاش میکنند که با ایجاد دورههای جدید در شهرهای متفاوت رشد کنند، بنابراین چنین تحقیقاتی احتمالاً دارای ارزش بیشتری میشوند.
همانند جشنواره سونار، رویدادهای زیاد دیگری سعی دارند که نمایه خود را بهطور بینالمللی توسعه دهند. جشنوارههای موسیقی مثل جشنواره راک در ریو، پریماورا ساند (بارسلونا و پورتو)، یا لولاپالوزا (شیکاگو، بوئنوسآیرس، سائوپائولو، سانتیاگو شیلی، برلین و پاریس) که جهانی شدهاند، این سؤال را به وجود آوردهاند که آیا از برند رویداد مهمتر از شهری است که آن را میزبانی میکند؟ شهرهای رویدادگرا در آینده تا چه حد باهم رقابت میکنند که رویدادهای بزرگ را به دست آورند تا برنامه رویدادهای خود را پر کنند؟ این قبیل سؤالات بدون شک همچنان ادامه خواهد داشت.
پورتفولیوی رویداد چیست؟
پورتفولیوی رویداد نشاندهنده رویکردهای مفهومی و استراتژیک یک رویداد است و درواقع مجموعهای است مدون همچون یک کاتالوگ و یا یک وبسایت که از طرح کلی رویداد موردنظر شروع میشود و تا به عناوین اجرایی و برنامه روزانه زمانبندی رویداد ادامه مییابد. این پورتفولیو باید حدوداً شش ماه پیشازتاریخ برگزاری رویداد آمادهشده باشد. در این مجموعه مدون، یا به تعبیری پورتفولیوی رویداد، تجارب کلیدی گذشته، طرحها و برنامههای آتی و توانمندیهای اجرایی به کارفرما یا ذینفعان و نیز اسپانسرهای رویداد نیز ارائه میشود تا ضمن آنکه نظر آنان به تواناییهای برگزارکننده جلب شود، اطمینان یابند برگزاری رویداد خواهد توانست اهداف آنان را نیز تأمین کند. این شِمایی است از طراحی رویداد که شرکت مجری رویداد آن را ارائه میدهد.
طراحی رویداد ازآنرو حائز اهمیت است که پیامدهای ویژه و اهداف روشنی که شهر میزبان از برگزاری رویداد ترسیم کرده است را بتواند پشتیبانی کند و بهاینترتیب به یک رویکرد مدیریتی استراتژیک نیازمند است که اهداف همه ذینفعان و سهامداران و شرکای آن رویداد را همتراز کرده و بر مبنای یک استراتژی مشترک عمل کنند. این استراتژی مشترک باید در پورتفولیوی رویداد منعکس شود و پورتفولیو بتواند اتحاد و همراستایی رویداد با منابع شهر، اهداف کلان و خرد شهر و نیز ظرفیتهای جمعی و قابلیتهای شهر را ترسیم کند.
یک پورتفولیوی رویداد یک گروهبندی مدیریتی از تمامی رویدادهای کوچکتری که ذیل رویداد اصلی قرار است در مدتزمان برگزاری رویداد برای مخاطبهای هدف متفاوت و در مکانهای مختلف شهر میزبان برگزار شود، ارائه میدهد و شأن نزول هر یک با اهداف خرد و کلان رویداد را بیان میکند. پورتفولیو رویداد همچنین تحلیلهایی از شماری فاکتورهای اصلی ازجمله منابع محلی، تقاضای بازار و آنالیز رویدادهای مشابه رقیب نیز به دست میدهد.برای هر رویداد نیاز است که راهبردهایی نیز تدوین شود تا اهدافی چون گردشگری، توسعه شهری و جذب سرمایهگذاری را نیز بهگونهای مناسب تنظیم و فرمولبندی کرده و طراحی کند.
پژوهشگران و کنشگران امروزه بیش از پیش به اهمیت پورتفولیوی رویداد واقف شده و آن را بهعنوان یک دارایی استراتژیک برای مقاصد گردشگری ارزیابی میکنند که میتواند برای شهرهای میزبان رویداد، به افزایش بازدیدها، متنوع سازی گردشگری شهر و راهبردهای توسعه شهری و اجرای طرحهایی با حداکثر بازده اقتصادی برای شهر منجر شود.
منبع: ایمنا
کلیدواژه: جشنواره های شهری رویدادهای فرهنگی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۵۳۱۹۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پانوپتیکون و کاربرد آن در شهرسازی مدرن چیست؟
پانوپتیکون (سراسربین) نوعی معماری است که در ابتدا برای طراحی زندانها و با هدف بهبود رفتار زندانیان با تفکر «همیشه تحتنظر بودن» معرفی شد. این رویکرد امروزه در قالب نظارت بر جوامع برای بهبود امنیت و سلامت، همچنین افزایش شفافیت عملکرد مقامات مورد استفاده قرار دارد.
به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، پانوپتیکون، نوعی معماری زندان محسوب میشود که در طول زمان تحت ایدهها و استفادههای جدید از مفهوم پیشگیری از خطاهای انسانی تکامل پیدا کرده است. این معماری در اصل روشی برای ایجاد ساختمانهایی است که به افراد داخل این حس را میدهد که قابل مشاهده هستند، بدون اینکه چگونگی آن را بدانند. پانوپتیکون نوعی ساختار زندان است که قدمت آن به قرن هجدهم بازمیگردد و در آن نگهبانان امنیتی زندانیان را از یک برج مرکزی تحت نظر قرار میدادند، بدون اینکه زندانیان بدانند این عمل چگونه انجام میگیرد.
نظریه پانوپتیکون چیست؟تئوری پانوپتیکون معتقد است که افراد زمانی میتوانند کنترل شوند که خود را تحت نظارت دائمی میبینند، حتی اگر کسی نظارهگر نباشد. این تئوری از تأثیر تحت نظر قرار داشتن توسط یک برج نگهبانی مرکزی در یک زندان ناشی شده است که همه زندانیان حتی در صورت حضور نداشتن نگهبان با دیده نشدن وی، میتوانند آن را ببینند. از آنجا که زندانیان برج را میبینند، به این فرض که تحت نظر هستند بهترین رفتار خود را دارند. قلب واقعی ایده پانوپتیکون این است که فعالیتهای خاصی وجود دارد که با نظارت، بهتر انجام میشوند.
تاریخچه و استفاده از پانوپتیکونپانوپتیکون در اصل ایده ساموئل بنتام برای کارخانههای قرن هجدهم بود، اما برادرش جرمی بنتام پتانسیل آن را برای ساخت زندان درک کرد و به این ترتیب دهها زندان با استفاده از این مفهوم ساخته شد. این معماری برای قرنها بهطور گسترده مورد استفاده قرار گرفت، زیرا امکان نظارت بر تعداد قابلتوجهی از زندانیان را با حداقل تعداد نگهبان فراهم میکرد. هدف از این طرح ایجاد احساس حضور «دانایی» نامرئی بود که جوامع انضباطی آن را پذیرفتند.
این مفهوم فیلسوف میشل فوکو را در سال ۱۹۷۵ مجذوب خود کرد، زیرا پانوپتیکون زندانیان را مجبور میکرد بهتر رفتار کنند و به کمک آن «تحمیل هر رفتاری بر هر کثرت انسانی» آسان بود. به عبارت دیگر القای یک رفتار از طریق فرم بنا امکانپذیر بود.
وی پانوپتیکون را بهعنوان راهی برای نشان دادن تمایل جوامع انضباطی برای تحت تاثیر قرار دادن شهروندان خود استفاده کرد، زیرا همانطور که زندانی از ترس مجازات، رفتار خود را کنترل میکند، شهروندان نیز از ترس جریمه درست رفتار خواهند کرد.
پانوپتیکون در دنیای دیزنیپارک موضوعی دنیای دیزنی در آمریکا نمونهای از بهرهگیری شرکتهای مدرن از معماری پلیسی پانوپتیکون و توسعه این رشته شهرسازی بود، با این حال مفهوم آن از نگهبانانی که بهزور زندانیان را ملزم به درست رفتار کردن میکنند، به نگهبانانی تغییر کرد که مراجعهکنندگان را به هیچ اقدامی مجبور نمیکنند، اما از درگیری یا استفاده نادرست از فضا جلوگیری به عمل میآورند. این مفهوم امروزه در شهرهای سراسر جهان استفاده میشود که افسران مجری قانون با پای پیاده یا دوچرخه به گشتزنی در شهرها میپردازند و حضور صرف آنها منطقه را امنتر میکند. دادن این فرصت برای اطلاعرسانی شهروندان به مقامات از تخلف شخص دیگری نیز مؤثر است.
محیط پانوپتیکونی در نقش پلیس شهریطراحی پانوپتیکون در سال ۲۰۲۰ برای کنترل همهگیری کووید -۱۹ نیز مورد استفاده قرار گرفت. پلیس یکی از نقشهای کلیدی همه سیستمهای بهداشت عمومی است و در طول همهگیری ویروس کرونا از طریق دستگاههایی مانند نظارت دیجیتال، سازمانهای مجری قانون و حتی پلیس غیررسمی از میان ساکنان جوامع به کنترل بیماری پرداخت.
پلیس غیررسمی در اصل نوعی پانوپتیکون محسوب میشود که مفهوم آن در سال ۱۹۶۱ با انتشار کتاب «مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکا» گسترش پیدا کرد که بر اهمیت پلیس غیررسمی در خیابانها، پیادهروها و پارکها، همچنین بر رابطه مثبت بین این نوع پلیس و امنیت شهری تأکید میکرد.
در یکی از مثالهای واقعی کتاب، مردی در تلاش بود تا کودکی را از خیابان برباید که جمعیت کوچکی متشکل از ساکنان و صاحبان فروشگاههای آن منطقه مانع او شدند. اما لحظاتی بعد معلوم شد که این مرد پدر او بوده است، اما این نوع پلیس غیررسمی از آدمربایی احتمالی جلوگیری کرد. در این نمونه، در واقع مجموع انسانها و محیط طراحیشده پارک، یک فظای نظارتی غیر معمول را فراهم آورد که مانع از بروز یک جرم شد. فضای باز و محیط خانوادهدوست پارک که فقط برای حضور کودکان و والدین طراحی شده بود و نه برای حضور افراد بیهدف، همگی به ساختار ضددزدی کمک کرد.
فضای خانوادهدوست، منظور ترکیب وسایل بازی و میز وصندلیهای چندنفری برای حضور والدین بود. گاهش زمینهای بازی فقط شامل سرسره و تاب و سایر وسایل بازی میشود و والدین باید تنها نظارهگر کودکان باشند، در این شرایط ممکن است در اثر یک غفلت اتفاق ناخوشایندی رخ دهد. در بعضی از پارکها نیز زمین بازی کودکان در کنار فضاهای باز بیسروته قرار گرفته که ممکن است پتانسیل حضور افراد متجاوز را به راحتی فراهم بیاورد و به همین دلیل نوع ساختار یک پارک که حالت نظارتی داشته باشد، بهراحتی میتواند مانع از وقوع جرم باشد.
پانوپتیکون در عصر نظارت دیجیتالپانوپتیکون بهعنوان یک اثر معماری به یک نگهبان اجازه میدهد تا ساکنان را بدون اینکه ساکنان بدانند تحت نظر هستند یا نه مشاهده کند و در نیمه دوم قرن بیستم بهعنوان راهی برای ردیابی گرایشهای نظارتی جوامع انضباطی مطرح شد. ساختار اصلی این معماری یک برج مرکزی بود که توسط چندین سلول احاطه شده است. این برج دیدهبانی از بسیاری جهات الگویی برای دوربینهایی است که به ساختمانها متصل شدهاند؛ دستگاههایی که از روی عمد قابل مشاهده هستند و چشمان نظارتگر انسانها را از دید پنهان میکنند. این نظارت امروزه در سطحی وسیع و در قالب اینترنت اشیا نیز صورت میگیرد.
بخش زیادی از زندگی بشر امروز در دنیای آنلاین میگذرد که در آن دادههای زیادی بدون مالکیت فیزیکی و احساس صریح قرار گرفتن در معرض دید، به اشتراک گذاشته میشود. با این حال دادهها نهتنها توسط دولتها، بلکه توسط شرکتهایی تحتنظارت هستند که مبالغ هنگفتی روی آنها سرمایهگذاری میکنند.
اتصال متقابل بین اشیا در خانهها، اتومبیلها و شهرها که عموماً به آن اینترنت اشیا گفته میشود، نظارت دیجیتال را بهطور اساسی تغییر خواهد داد. در اصل ممکن است یک برج مرکزی وجود نداشته باشد، اما حسگرهای ارتباطی در نزدیکترین اشیا به بشر وجود خواهد داشت. با ظهور سیستمهای شبکهای گستردهتر، همه چیز از ماشین لباسشویی گرفته تا اسباببازیها بهزودی قادر به برقراری ارتباط خواهند بود و حجم وسیعی از دادهها را در زندگی ایجاد میکنند و این سیستمهای نظارتی مرکزی هستند که باید در نقش پانوپتیکون امنیت تبادل اطلاعات را تامین کنند.
کد خبر 749228