Web Analytics Made Easy - Statcounter

حجت‌الاسلام اصلانی با بیان‌اینکه هجرت امام رضا(ع) اطلس جغرافیای اقلیمی، فکری و فرهنگی شیعه را توسعه داد، گفت: زیارت حضرت(ع) به‌مثابه زیارت خدا در عرش است، چون ایشان، مظهر اسما و صفات خدای متعال است، با زیارت،آن اوصاف در زائر انعکاس می‌یابد.

به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان، ۲۳ ذی القعده در تقویم شیعی روز زیارت مخصوص امام رضا(ع) نام دارد روزی که از دور و نزدیک مردم به زیارت امام رئوف(ع) اقدام می کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به مناسبت فرا رسیدن این روز با حجت الاسلام «مهدی اصلانی»، استاد حوزه درباره برکات زیارت حضرت ثامن الحجج(ع) برای سبک زندگی گفت وگویی داشته ایم که در ادامه تقدیم حضورتان می شود:

 

تاثیر حضور در حرم ثامن‌الحجج امام رضا(ع) و زیارت ایشان در تلطیف فضای سبک زندگی و آراسته شدن آن به معنویت چیست؟     اساسا برای زیارت و رفتن به محضر اولیای خدا چندین فلسفه و حکمت بیان شده است. اولا اولیای خدا زنده و مرده ندارند، یعنی الان اگر کسی کنار مضجع شریف امام رضا(ع) برود گویی به محضر حضرت(ع) در زمان حیات شان رسیده است اما با اقتضائات خودش. در واقع آن تقریب مکانی جزو شروط استحباب زیارت محسوب می شود نَه شرط لازم، به این معنا که از همین جا نیز می‌توانیم با حضرت ارتباط داشته باشیم، امام (ع) از دور هم همان اشراف و اطلاع را دارند.   اما زیارت دو حکمت اساسی دارد که در روایات بیان شده است. حکمت و فلسفه اول وجود شباهت زائر با مَزور است. زیارت، زائر (زیارت کننده) را شبیه مَزور (زیارت شونده) می کند.     مرحوم نخودکی مکاشفه‌ای داشت و می گفت: یک وقت در حرم حضرت رضا (ع) دیدم تخت باعظمتی قرار داده شده و امام رضا(ع) روی آن تخت نشسته‌اند و همه عالم را نظارت می کنند، و دیدم که صحن مملو از صورت های حیوانی است و هر کدام که از مقابل حضرت عبور می کردند و مورد نظر و عنایت ایشان قرار می گیرند به صورت انسانیش بر می گردد. بعدها این عالم بزرگوار وصیت می کند که مرا زیر پایه آن تختی که حضرت رضا(ع) بر آن جلوس داشتند دفن کنید، که الآن در صحن انقلاب (اسماعیل طلایی) کنار درب ورودی قبر ایشان است.   این همان شباهت زائر و مَزور است که در مباحث معرفتی، برهانی شده و ثابت شده است.     برای همین ما به زیارت توصیه شده ایم؟   بله به ما امر کرده اند که به زیارت اولیای خدا بروید. از سوی دیگر همان طور که به زیارت اولیای خدا امر شده ایم از دیدار اولیای شیطان هم نهی شده ایم، یعنی ممنوع شده که نزد کسانی برویم که اولیای شیطان هستند مثل حُکام جور، حق ارتباط با آنان را نداریم چون ارتباط نوعی مشابهت را می آورد، یکی از دلائل این که با آمریکا رابطه ای نداریم همین است، ما جنود خدا هستیم، رابطه ما با جنود شیطان رابطه ای کاملا مقتدرانه و خصمانه است. یا مثلا ما را نهی کرده اند که به زیارت صوفیان و دراویش نروید، در نقل است که هرکس به زیارت زنده یا مُرده اینها برود، انگار به دیدار ابلیس رفته است.       چه حکمت های دیگری در زیارت وجود دارد؟     حکمت دیگر زیارت، این است که زیارت اولیاء خدا، مقدمه یاد خداست. یاد خدا بحث مفصل معرفتی دارد اما به طور خلاصه ما انسان ها، سه نوع غذا داریم، چون سه شأن داریم. انسان دارای شأن مادی، شأن عقلانی و شأن فطری است و هر شأنی تغذیه متناسب با خودش را می خواهد.   در شأن مادی، شبیه حیوانات هستیم و لذا جنس تغذیه این شأن متناسب با جنس ماده است، نان و گوشت و سبزیجات و... همین چیزهایی که بقیه حیوانات هم استفاده می کنند. شأن دوم ما، شأن فرشته خویی و شأن عقلانی است و غذای آن هم از سنخ خودش یعنی علم و معرفت و حکمت است. اما انسان یک شأن متمایز و متعالی دارد و به خاطر همین بُعد، فرشته ها به انسان سجده کردند و آن، شأن انسانی و شأن فطری است. شأن فطری ما نیز غذا می‌خواهد و غذایش از جنس خودش هم هست و آن یاد خدا است. انسان فقط در ارتباط با خدا، سیر می شود و آرام می گیرد، بدون ارتباط و یاد خدا بشر همیشه احساس کمبود و نقص دارد. امام خمینی می فرمود: حتی رئیس جمهور آمریکا هم خدا می خواهد ولی خودش نمی فهمد.   به تعبیر شهید مطهری، یاد خدا ضروری‌ترین و اصلی‌ترین و فوری‌ترین نیاز بشر است، و تا این نیاز تأمین نشود انسان به آرامش حقیقی نمی رسد. ایشان در تحلیل وضعیت تمدن غرب، بزرگترین نقطه ضعف این تمدن را نبود یاد و ارتباط با خدا دانسته و همین عامل را باعث فروپاشی این تمدن معرفی کرده است.     یکی از حکمت ها و فلسفه های زیارت، این است که زیارت اولیاء خدا، مقدمه یاد خدا است. اصلی ترین اثر یاد خدا هم آرامش است؛ منتهی در مورد معنای آرامش هم باید بدانیم آرامش به معنای واقعی کلمه، آرامشی است که زمینه تعالی و رشد ابدی ما باشد، نه آنچه که در امروزه در جامعه ها القا می شود که یک آرامش سکولار و صرفا مادی است، در حالی که آرامش واقعی، فراغت از امور حاشیه ای و آمادگی یافتن انجام امور اصلی است که اصلی ترین امر این عالم، انتظار فرج و زمینه سازی برای حاکمیت شایسته ترین انسان برای مدیریت جامعه بشری است. زیارت امام رضا(ع) این آرامش را به زندگی هدیه می کند.     با توجه به این که آرامش در زندگی، یکی از مولفه هایی است که جامعه را در رسیدن به تمدن سازی یاری می کند، به نظرتان تنفس در فضای زیارت چه قدر می تواند در اعتلای اخلاق و ومعنویت در جامعه کمک کند؟     شهید آوینی جزو اولین کسانی بود که بشارت افول تمدن غرب را متأثر از آموزه‌های امام راحل مطرح کرد. عمر تمدن غرب تمام شده است، چون اساس آن بر الحاد و تن‌پروری و ماده است و ماده نیز عمر چندانی ندارد. دقیقا تمدن غرب هم همین است چون تمدن است، تمدن تَنی است نه جانی.   رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب گفتند ما در آستانه ایجاد تمدن نوین اسلامی و ظهور امام زمان(عج) هستیم.   یکی از مبانی معرفتی این سخن کتاب «انسان 250 ساله» ایشان است. ایشان در این کتاب نظریه وخدت شخصیتی ائمه(ع) را مطرح می کنند و می گویند: ائمه ما که 250 سال دوران امامت شان بود، آن قدر اتحاد فکری و هدفی داشتند که گویی بجای یازده نفر با یک انسان مواجهیم که 250 سال عمر کرده است.   این انسان 250 ساله سه هجرت مهم داشته است. قرآن یکی از دلائل هجرت را تمدن سازی می داند، مثل هجرت ابراهیمی، هجرت یوسفی و هجرت موسوی که هر سه تمدن ساز بودند.   هر کدام از سه هجرت انسان ۲۵۰ ساله هم در جهت تمدن سازی است. هجرت اول، هجرت علوی که حضرت امیر(ع) از مدینه به کوفه هجرت می کند و شالوده حکومت دینی را آنجا برقرار می‌کند. در عصر ظهور هم، مرکز حکومت امام زمان(عج) همین کوفه است، طبق روایت حضرت در مسجد کوفه حکومت و در مسجد سهله زندگی می کنند.   هجرت تمدن ساز دوم، هجرت حسینی است که امام حسین(ع) به کربلا می روند و هجرت سوم، هجرت رضوی است، امام رضا(ع) با این هجرت، اطلس جغرافیای اقلیمی، فکری و فرهنگی شیعه را توسعه می دهند و ایران را تبدیل به «شیعه خانه اهل بیت» می کنند. به همین جهت مقام معظم رهبری گفتند: این انقلاب، میراث علی بن موسی الرضا(ع) است.   تعبیر «شیعه خانه اهل بیت» در جریان تشرف مرحوم آیت‌الله العظمی نائینی از وجود شریف امام زمان (عج) نقل شده است که ایشان درباره حفظ ایران در حوادث غمبار جنگ جهانی اول فرموده‌اند: «این جا شیعه خانه ماست! ما نمی‌گذاریم سقوط کند، ما نگهش می‌داریم.»   هجرت امام رضا(ع) در یک فرایند مستمر،  به انقلاب اسلامی ایران منجر شد. این انقلاب، ایران را به مثابه پناهگاه امن مهدی باوران و مهدی یاوران است، درست مثل اصحاف کهف در قرآن، که از دست حاکم جور به غار پناه بردند. ایران نیز کهفِ عصر ظهور است.     آثار زیارت امام رضا(ع) برای سبک زندگی چیست؟     در روایات زیارت دو امام، ژرف ترین آثار را دارند، یکی حضرت سیدالشهدا(ع) و دیگری امام رضا(ع)، مواردی در مورد این دو بزرگوار داریم که در مورد هیچ کدام از ائمه (ع) مطرح نشده است.   بطور مثال اگر کسی امام حسین(ع) و امام رضا(ع) را زیارت کند، خداوند گناهان گذشته و آینده او را می آمرزد.   بخشیده شدن گناهان آینده به این معنا نیست که وقتی زیارت کردیم، دیگر هر کاری که دلمان خواست انجام دهیم. بلکه بدان معناست که حضرات این قدرت دارند که آینده زندگی و سرنوشت ما تأثیرگذاری کنند و از بسیاری از موانع و مشکلات پیشگیری می کنند، و راه  را برایمان هموار کنند.   مورد دیگر از آثار ژرف زیارت این دو امام بزرگوار بیان شده آن است که زیارت شان به مثابه زیارت خدا در عرش است، یعنی چون این حضرات، مظاهر اسما و صفات خدای متعال هستند، در صورت زیارت، تمامی اوصاف الهی را در وجود انسان می تابانند و انعکاس می دهند و انسان را نائل به اوصاف الهی می نماید یعنی او را به هدف خلقتش می رسانند، چون قرآن غایت خلقت انسان را مقام خلیفة اللهی دانسته است و در خلافت، شباهت اوصافی و افعالی خلیفه با مستخلفٌ عنه (كسي كه جاي او گرفته شده است) شرط است، یعنی انسان باید مثل خدا، مهربان و بخشنده باشد و در عالم كارهای خدایی كند.     پایان پیام/248

منبع: شبستان

کلیدواژه: کانون های فرهنگی هنری مساجد اوقات فراغت نماز جمعه اردبیل قم خراسان رضوی روزنامه ها آیت الله سعیدی کلاس های اوقات فراغت اخلاق و معنویت ظهور امام زمان عج سبک زندگی اسلامی زیارت خاصه امام رضا ع

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۵۴۰۲۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

گربۀ محله مهم است

   عصر ایران؛ جمشید گیل - به تازگی یادداشتی در سایت عصر ایران به قلم جناب مهدی مالمیر منتشر شد با این تیتر: «آدم گرسنه اولویت دارد یا گربۀ محل؟!» (پنج‌شنبه، 6 اردیبهشت). تیتر یادداشت به خوبی گویای حرف نویسنده است. یعنی گربۀ محل اولویت ندارد. واژۀ "اولویت" در واقع مستمسکی است برای نفی حقوق حیوانات یا نفی نیکوکاری در حق حیوانات یا حیوان‌نوازی.

  نویسنده در یادداشتش نوشته که در پارکی در مرکز شهر، زوجی را دیده که "بسیار محترم به نظر می‌رسیدند" ولی از کنار مردی که "از وجناتش مشهود بود که از شمار کارتون‌خواب‌های شهر است"، اما به گربه‌ای که در آن نزدیکی بود، "چندین قطعه گوشت مرغ" دادند و گربه هم "با ولع مشغول بلعیدن قطعه‌های گوشت مرغ شد!"

  از ابتدا تا انتهای یادداشت جناب مالمیر داد می‌زند که او با غذا دادن به حیوانات مشکل دارد. اگر هم از سایر حیوانات نامی نمی‌برد و سوزنش گیر کرده است روی گربه‌های بیچارۀ شهر، دلیلش این است که سایر حیوانات تبدیل به "حیوانات شهری" نشده‌اند و مردم را در حال غذا دادن به آن‌ها نمی‌بیند.

  حیوان‌ستیزیِ نویسندۀ این یادداشتِ عجیب، البته دامن انسان‌ها را هم می‌گیرد. مثلا آن زوج تا وقتی که به آن گربه غذا نداده بودند "محترم به نظر می‌رسیدند"! این جمله معنایش این است که بعد از غذا دادن به گربه، معلوم شد که آن زوج محترم نیستند!

   سستی استدلال‌ها و لحن تمسخرآمیز آقای مالمیر، بعید است که هیچ یک از حامیان گربه‌ها را از کردۀ خود پشیمان کند. یعنی تقریبا با اطمینان می‌توان گفت که یادداشت مذکور، کنش کسی را مطابق بینش جناب مالمیر نخواهد کرد. با این حال ذکر چند نکته در نقد این یادداشت عجیب، ضروری است.

  یکم. کسانی که به گربه‌ها و سایر حیوانات شهر غذا می‌دهند یا آن‌ها را در صورت بیماری و آسیب‌دیدگی به بیمارستان می‌برند، مشغول انجام "کار داوطلبانه" هستند. کسی نمی‌تواند به دیگران بگوید «داوطلب انجام کاری شوید که من خوش دارم»!

  خوشبختانه غذا دادن به گربه‌های گرسنۀ شهر، که گاهی دو تا سه روز غذای درخوری نمی‌خورند، هنوز جرم‌انگاری نشده. تعداد حامیان گربه‌ها در سراسر شهر تهران (و سایر شهرها) آن قدرها زیاد نیست. ولی تعداد کسانی که مثل جناب مالمیر معتقدند آدم گرسنه به گربۀ محل اولویت دارد، خوشبختانه بسیار زیاد است.

  بنابراین این افراد هم می‌توانند مثل حامیان گربه‌ها آستین همت بالا بزنند و "کاری بکنند". اینکه بی‌عمل بنشینند و صرفا مشغول تحقیر و تمسخر حامیان گربه‌ها شوند، دردی از آدم‌های گرسنه دوا نمی‌شود.

  در حقیقت حرف افرادی نظیر آقای مالمیر این است که حامیان گربه‌ها باید با پول خودشان، کاری را انجام دهند که ما خوش داریم! البته همین تجویز هم نه از سر دلسوزی برای "آدم گرسنه"، بلکه محصول نفرت از "گربۀ محل" است.

  آدم‌های بی‌عمل معمولا اهل ایراد گرفتن به "اهل عمل" هستند. یعنی اگر از همین فردا دیگر هیچ کسی به گربه‌های شهر غذا ندهد و غذارسانی به افراد بی‌خانمان و کارتن‌خواب و ... باب شود، عده‌ای آدم بی‌عمل به همین کار هم ایراد می‌گیرند. مثلا می‌گویند چرا یک مشت گدای تنبل را که معلوم نیست چطور زندگی کرده‌اند که کارشان به بی‌خانمانی و کارتن‌خوابی کشیده، عادت می‌دهید به "غذا خوردن در ازای کار نکردن"؟ عیب‌جو همیشه چیزی برای گفتن و کوفتن بر سر این و آن پیدا می‌کند.

  دوم. آقای مالمیر نوشته است:

   «تبعات غذا دادن به حیوانات غیر خانگی بسیار جدی است. دخالت در گردش طبیعی زیستی حیوانات و کمک به زاد و ولد بی‌رویۀ گربه‌ها و سگ‌های خیابانی پیامدهای بسیار قابل ملاحظه برای شهرها در پی دارد. ازدیاد بی رویه این حیوانات برای شهرهای ما که از نظر معماری و خیابان‌کشی جایی برای حیوانات خیابانی در نظر نگرفته است می‌تواند مشکلات چندی به بار آورد. تصادف این حیوانات با خودروها می‌تواند صحنه‌های دلخراشی به ویژه برای کودکان پدید آورد. آلودگی صوتی تولید شده از سوی این حیوانات در برخی از فصل‌های سال نیز بسیار جدی است به خصوص در شهرهای ما که از نظر آلودگی صوتی هیچ چیزی کم ندارد!»

  واقعیت این است که رشد شهرنشینی در زندگی بشر متمدن، بالاترین مصداق "دخالت در گردش زیستی حیوانات" بوده. قسمت عمدۀ محدوده‌ای که امروز شهر تهران محسوب می‌شود، دویست یا صد سال قبل "بخشی از طبیعت" بود. در آن دوران سگ‌ها و گربه‌ها در واقع داشتند در طبیعت زندگی می‌کردند ولی ما به تدریج "طبیعت آن‌ها" را به "شهر خودمان" بدل کردیم.

  پس وقتی آقای مالمیر روی نیمکت پارک لاله لم داده و نگران است مبادا گربه‌ای زیر "ماشین" برود و صحنۀ دلخراشی برای کودکان پدید آید، یا در خانه‌اش مشغول تماشای تلویزیون یا چک کردن تلگرامش است، در واقع از آسایشی بهره‌مند است که با دخالت در زندگی طبیعی و گردش زیستی حیوانات پدید آمده.

  از نظر میلیون‌ها مالمیری که در این کشور زندگی می‌کنند، چنین دخالتی اگر به سود انسان باشد، اشکالی ندارد ولی اگر به سود گربه‌ها و سگ‌ها باشد، روا نیست! مبنای این حرف صرفا "قدرت" است. یعنی ما آدم‌ها قدرت بیشتری نسبت به حیوانات داریم؛ بنابراین باید فقط به فکر منافع "خودمان" باشیم! در حالی که نقطۀ عزیمت "اخلاق" چیزی نیست جز "عبور از خود به دیگری".

   اگر شهرنشینی لازم است (که لازم است)، و اگر شهرنشینی نشانۀ رشد تمدن است (که هست)، و اگر انسان متمدن اخلاقی‌تر از انسان نامتمدن است (که چنین است)، پس چرا گربه‌ها و سگ‌ها نباید از برکات تمدن انسانی ما بهره‌مند شوند؟ ولو در حد چند لقمه و گاهی هم خدمات پزشکی.

  عقیم کردن گربه‌ها و ساختن پناهگاه‌های متعدد برای آن‌ها، البته ضرورت دارد و اقداماتی خردمندانه است؛ ولی اینکه دغدغۀ حیواناتی را نداشته باشیم که به ناچار در شهرهایی زندگی می‌کنند که ساختۀ ما آدم‌ها هستند، نشانۀ نوعی درخودماندگی یا اوتیسم گروهی است. یعنی ما آدم‌ها چنان در نژاد و نوع خودمان گیر کرده‌ایم که نمی‌توانیم درد و رنج حیواناتی را که قبلا شهرنشین نبودند و به دست ما شهرنشین شدند، درک کنیم.

  از نشانه‌های این درخودماندگیِ گروهی، این جملۀ آقای مالمیر است: «تصادف این حیوانات با خودروها می‌تواند صحنه‌های دلخراشی به ویژه برای کودکان پدید آورد. آلودگی صوتی تولید شده از سوی این حیوانات در برخی از فصل‌های سال نیز بسیار جدی است به خصوص در شهرهای ما که از نظر آلودگی صوتی هیچ چیزی کم ندارد!»

ی  عنی تصادف گربه‌ها با خودروها، از این حیث اهمیت دارد که ممکن است دختر یا پسر آقای مالمیر با صحنۀ دلخراشی مواجه شود وگرنه جان و حق حیات آن گربه چندان هم مهم نیست. کاملا پیداست که مهدی مالمیر نمی‌تواند فراتر از "منافع انسان‌ها" به "مصائب زندگی گربه‌ها" بنگرد و بیاندیشد.

  او هر روزِ سال، آلودگی هوای تهران و آلودگی صوتی این شهر را تحمل می‌کند ولی حاضر نیست صدای نالۀ جفت‌خواهی گربه‌ها را در روزهای کم‌شماری از سال تحمل کند. این نگاه خودخواهانه، برخلاف ظاهر انسان‌گرایانه‌اش، عمیقا هم غیرانسانی است؛ چراکه انسان را در حد سگ و گرگ و شغال تنزل می‌دهد.

  در محیطی که گربه‌ها زندگی می‌کنند، اگر سر و کلۀ تعداد زیادی سگ و گرگ و شغال و روباه پیدا شود، اولین کار این حیوانات تازه‌وارد، گرفتن قمروی زیستی از گربه‌های نگون‌بخت است. برای دستۀ سگ‌ها یا گرگ‌ها، حق حیات گربه‌ها اهمیتی ندارد.

  البته بر سگ و گرگ عیبی نیست. آن‌ها صرفا بر حسب طبیعت خودشان عمل می‌کنند. ولی انسان موجودی است که می‌تواند با "فرهنگ" از طبیعت خودش فراتر رود و کارهایی را انجام دهد (یا انجام ندهد) که به حکم "طبیعت" باید انجام نمی‌داد (یا انجام می‌داد).    

  اساسا "تمدن" یعنی مهار "طبیعت". همین شهرنشینی با مهار طبیعت در زندگی بشر فراگیر شده. وگرنه انسان هنوز در غار زندگی می‌کرد. مهار سیل و زلزله، مصادیقی از مهار طبیعت‌اند. شکل‌گیری تمدن یا پر و بال گرفتن آن نیز بدون عبور از "وضع طبیعی" میسر نبود.

  خلاصه اینکه، ما انسان‌ها نباید در برابر سگ‌ها و گربه‌ها مثل سگ و گربه رفتار کنیم! اومانیسم را نباید با اگوئیسم (خودگرایی) -یکسان گرفت! انسان موجودی است که توان "فراتر رفتن از خودش" را دارد و دقیقا به همین علت جایگاه ویژه‌ای بر این سیاره بر این خاک پیدا کرده.

  اما این جایگاه ویژه مجوز بی رحمی در حق حیوانات نیست بلکه برعکس، در مجموع باید به سود "دیگران" (یعنی حیوانات) هم تمام شود. تجویز رفتار بیرحمانه با حیوانات، در واقع انسانیت‌زدایی از انسان است.

 دقیقا به همین دلیل امروزه پروژۀ تولید گوشت مصنوعی در دستور کار نهادهای علمی جوامع متمدن‌تر قرار گرفته است؛ چراکه تولید گوشت مصنوعی، از درد و رنج عظیمی که ما انسان‌ها بر حیوانات تحمیل کرده‌ایم می‌کاهد.

  جک لندن در رمان درخشان سپید دندان، دربارۀ وایدن اسکات که آخرین صاحب سگ-گرگی به نام سپید دندان بود، در توضبح رفتار مهربانانه و مسئولانۀ اسکات با آن سگ باهوش و مصیبت‌کشیده، نوشته است:

  «وایدن اسکات وقت خود را صرف این کرده بود که حیثیت سپیددندان را بازگرداند و یا به عبارت بهتر آبروی انسانیت را از گناهی که نسبت به آن حیوان کرده بود به جوی رفته باز آرد. این مسئله برای وایدن اسکات امری وجدانی بود؛ دِین شرافت بود؛ دِینی که انسان به حیوان داشت و باید ادا می‌شد.»

  سپیددندان درواقع نماد تمامی حیواناتی است که در طول تاریخ از دست ما انسان‌ها درد و رنج زیادی را تحمل کردند و به سختی زیستند و مظلومانه مردند یا کشته شدند. ما به حیوانات بدهکاریم و به قول جک لندن، باید در پی "اعادۀ حیثیت از نژاد بشر" باشیم.

  نظرات آقای مالمیر در خدمت تداوم حیوان‌ستیزی یا بیرحمی تاریخی ما نسبت به حیوانات است. چنین نظراتی قطعا آبروی انسانیت را به جوی رفته بازنمی‌آرد. فضیلت در ترک خودخواهی است نه در خودپرستیِ فردی یا گروهی. به قول شاملو: انسان دشواریِ وظیفه است.

    

 

 

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: پیامبر اسلام گربه‌ها را دوست می‌داشت اول لب بود که دندان آمد/ آدم گرسنه اولویت دارد یا گربه محل؟! شهرداری تهران و سگ‌ها و گربه‌ها

دیگر خبرها

  • گربۀ محله مهم است
  • رونمایی از ترجمه کتاب جنبش علوی، هجرت رضوی به زبان پشتو
  • ضرورت توسعه زیرساخت‌های اقامت و حمل و نقل در خراسان رضوی
  • لزوم توسعه زیرساخت‌های اقامت و حمل و نقل در خراسان رضوی
  • رونمایی از کتاب «جنبش علوی، هجرت رضوی» در مشهد
  • افزایش ۲۰ درصدی صادرات غیر نفتی خراسان رضوی
  • ظهور تحول در دانشگاه های جهان را باید نتیجه خون‌های ریخته شده در غزه دانست
  • زیارت اماکن مقدس عراق در هوای بارانی + فیلم
  • روایت هجرت اجباری ابوالرضا(ع) از مدینه به عراق
  • معرفی دو زنجیره ارزش گردشگری، اقتصاد زیارت و گوهرسنگ‌ها در اکسپو‭۲۰۲۴ تهران