سفیر بریتانیا: به ائتلافی علیه ایران نمیپیوندیم
تاریخ انتشار: ۴ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۵۴۳۰۶۸
ایران مخالفت خود را با شکلگیری هرگونه ائتلافی از سوی بازیگران غیرمنطقهای برای محافظت از تردد آزاد در خلیجفارس اعلام و تاکید کرده که امنیت کشتیرانی در این محدوده باید به تهران و دیگر کشورهای منطقه سپرده شود.
روزنامه اعتماد نوشت: زنگهای خطر امنیتی در خلیجفارس به صدا درآمده است. مجموعهای از حوادث مشکوکی که در سه ماه اخیر در این منطقه رخ داده بازیگران منطقهای و فرامنطقهای را نگران ثبات و امنیتی کرده که در چند دهه اخیر منجر به کشتیرانی نسبتا آرام و بیدردسر در این منطقه شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این روزها عمده بازیگران غیرمنطقهای میخواهند در محدوده خلیجفارس و تنگه هرمز ائتلاف یا ناوگان دریایی مشترک تشکیل بدهند. امریکا تلاش برای یارگیری در این زمینه را آغاز کرده اما از آنجا که دست واشنگتن در ایرانستیزی در این پروژه لو رفته کشورهای اندکی حاضر به پیوستن به این ائتلاف امریکایی هستند. در این فضا برخی کشورهای اروپایی با پیشنهاد بریتانیا که اخیرا نفتکشاش توسط ایران توقیف شده، قصد دارند ناوگان دریایی مشترک خود در خلیجفارس را تشکیل بدهند.
تاکنون جزییاتی درباره نحوه اجرایی شدن این طرح انگلیسی منتشر نشده و به نظر میرسد که لندن تلاش میکند در این مرحله حمایت اولیه کشورهای بیشتری را به دست آورد تا شاید بتواند از این طرح به عنوان اهرم فشاری برای آزادسازی نفتکش خود استفاده کند. خبرگزاری رویترز در گزارشی به نقل از منابع آگاه ادعا کرده که فرانسه، دانمارک و ایتالیا موافقت اولیه خود را با طرح انگلیس برای تشکیل یک ناوگان دریایی مشترک در خلیجفارس اعلام کردهاند. در این گزارش هم تاکید شده که انگلیس در این مرحله صرفا ایده پیشنهادی خود را به دیپلماتهای ارشد اروپایی در بروکسل داده و حتی بر اساس همین پیشنهاد اولیه اتحادیه اروپا، ناتو یا امریکا بهطور مستقیم در این ماموریت دخالتی نخواهند داشت. این خبرگزاری انگلیسی مدعی شده که اسپانیا، سوئد، لهستان و آلمان نیز علاقه خود را به ایده انگلیس نشان دادند و هدف آن را محافظت از مسیر تردد نفت در خاورمیانه با فرماندهی مشترک فرانسه و بریتانیا میدانند.
یک دیپلمات اروپایی در این باره به رویترز میگوید: امریکا در اواخر ژوئن در نشست ناتو پیشنهاد تشکیل چنین ناوگان دریایی مشترکی را داده بود اما در آن زمان اروپاییها احساس کردند چنین طرحی میتواند به تشدید تنش در منطقه خلیجفارس منتهی شود. اینبار پیشنهاد بریتانیا به جای واشنگتن، پذیرش را برای اروپاییها سادهتر میکند. آزادی دریانوردی ضروری است و کاملا با طرحی که در قالب سیاست فشار حداکثری امریکا بر ایران تعریف میشد، فرق دارد. رویترز ادعا کرده که بریتانیا پس از آنکه ایران نفتکش این کشور را توقیف کرد، لندن در پیگیری این طرح جدیتر شد. همزمان وزارت خارجه بریتانیا میگوید احتمال دارد ائتلاف مشترکی که اروپا به دنبال آن است فقط کشتیها را شامل نشود و ناوگان هوایی را هم دربر بگیرد. یک دیپلمات آلمانی در این باره به رویترز گفته که هایکو ماس در تماس نزدیک با همتاهای انگلیسی و فرانسوی خود در این خصوص است تا با جزییات بیشتر طرح آشنا شود.
با این وجود دولت آلمان روز گذشته اعلام کرد که هنوز تصمیمی برای پیوستن به طرح امریکا جهت ایجاد ائتلاف نظامی دریایی با هدف محافظت از نفتکشها در آبهای جنوبی ایران نگرفته است. یک سخنگوی وزارت خارجه آلمان در این باره به رویترز گفت: «ما مشارکت فشردهای در این گفتوگوها داریم. ولی هنوز خیلی زود است درباره نحوه حمایت یا مشارکت احتمالی آلمان صحبت کنیم.» بریتانیا و فرانسه که احتمالا فرماندهی ناوگان دریایی مشترک در منطقه را برعهده خواهند داشت، پایگاههایی هم در این منطقه دارند. بریتانیا در عمان پایگاه دریایی و فرانسه در امارات چنین امکاناتی دارد. البته که مشارکت برخی کشورهای اروپایی در چنین ماموریت مشترکی در خلیجفارس نیازمند دریافت تاییدیه از پارلمانهای این کشورهاست. ریچارد دالتون سفیر اسبق انگلیس در تهران اخیرا در گفتوگو با نشریه فرانسوی لوپوئن در پاسخ به این سوال که چرا اروپاییها با امریکا در ائتلافی برای محافظت از آزادی تردد در خلیجفارس همراه نشدند، گفته بود: کشورهای اروپایی میتوانند سریعا در زمینه مسائل امنیتی بسیج شوند. دلیل اصلی انگلیس این است که نمیخواهد بخشی از سیاست امریکایی «فشار حداکثری» علیه ایران باشد. اگرچه بعد از توقیف کشتی ایرانی از سوی انگلیس در جبل الطارق، ایران انگلیس را به این پیروی از امریکا متهم کرده است. ۱۳ سال است که فرانسه، آلمان و انگلیس با هم بر موضوع ایران و فعالیتهای هستهایاش کار میکنند و مصمم هستند آن را به گونهای ادامه دهند و نه اینکه در سیاستهای تحریمی امریکا درباره ایران مشارکت داشته باشند.
مخالفت ایران با حضور خارجی در خلیجفارس
ایران مخالفت خود را با شکلگیری هرگونه ائتلافی از سوی بازیگران غیرمنطقهای برای محافظت از تردد آزاد در خلیجفارس اعلام و تاکید کرده که امنیت کشتیرانی در این محدوده باید به تهران و دیگر کشورهای منطقه سپرده شود. «سیدعباس عراقچی» معاون سیاسی وزیر امور خارجه و فرستاده ویژه رییسجمهور که بامداد سهشنبه به منظور تقدیم پیام کتبی حسن روحانی به امانوئل ماکرون رییسجمهور فرانسه به پاریس سفر کرده بود در دیدار با «ژان ایو لودریان» وزیر خارجه فرانسه با اشاره به اینکه ایران خود تولیدکننده و صادرکننده نفت است، امنیت خلیجفارس را بسیار مهم خواند و گفت: ایران تمامی تلاش خود را برای امنیت این منطقه و به ویژه تنگه هرمز به کار خواهد بست و اجازه اخلال در روند کشتیرانی در این منطقه حساس را نخواهد داد.
در حالی که گفته میشود محور اصلی رایزنیهای عادل عبدالمهدی، نخستوزیر عراق در سفر از پیش اعلام نشدهای که ابتدای هفته به تهران داشت، ماجرای تنش در رابطه ایران و بریتانیا بوده است، سخنان روز گذشته «ثامر الغضبان» وزیر نفت عراق نیز به گونهای این گمانهزنی را تقویت میکند. وزارت نفت عراق با انتشار بیانیهای به نقل از الغضبان اعلام کرد که حسن روحانی به هیات عراقی به ریاست عبدالمهدی، تضمینهایی داده است. در این بیانیه آمده است که روحانی نسبت به حرکت امن کشتیرانی در خلیجفارس، تنگه هرمز و دریای عمان و احترام به حقوق بینالملل، به عبدالمهدی اطمینان داده است. حسن روحانی در جریان دیدار با عبدالمهدی، با تاکید بر اینکه تهران مایل به افزایش تنشها در منطقه و با دیگر کشورها نبوده و هرگز آغازکننده جنگ و تنش نخواهد بود، گفته بود: ایران در طول تاریخ اصلیترین حافظ امنیت و آزادی کشتیرانی در خلیجفارس، تنگه هرمز و دریای عمان بوده و خواهد بود.
طرح روسی در برابر طرح اروپایی
همزمان با این موضعگیری ایران، روسیه نیز از طرح جدیدی برای تامین امنیت در خلیجفارس رونمایی کرده است. «میخاییل بوگدانوف» معاون وزیر امور خارجه روسیه مفهوم امنیت جمعی در خلیجفارس را به دیپلماتهای خارجی که در مسکو حضور دارند، ارایه کرد. در بیانیهای که وزارت خارجه روسیه در این باره داده، آمده است: «اصول اصلی این مفهوم بر این موارد تاکید دارد: رویکرد گام به گام، چندجانبهگرایی و رعایت دقیق قوانین بینالمللی، منشور سازمان ملل و قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل.» در این سند بر لزوم مشارکت یکسان تمام کشورهای منطقه برای ایجاد مکانیسم امنیت جمعی در خلیجفارس تاکید شده و بر اساس مفهوم امنیت جمعی، به کشورهای منطقه فرصت ایجاد یک «خط تلفن قرمز» میان ارتش کشورهای منطقه داده میشود. در بخشهایی از این پیشنهاد روسیه خواهان توقف استقرار دایمی نیروی کشورهای خارجی در منطقه شده است.
اصرار بولتون، طعنه ترامپ
در حالی که جان بولتون مشاور امنیت ملی امریکا برای جلب نظر ژاپن و کره جنوبی به منظور پیوستن به ائتلاف امریکا در خلیجفارس دوره راه افتاده است به نظر میرسد که دونالد ترامپ نظر دیگری دارد. شامگاه سهشنبه بود که رییسجمهور امریکا گفت: «این غیرمنصفانه است که امریکا نقش پلیس تنگه هرمز را ایفا کند و از کشتی کشورهای ثروتمندی همانند عربستان سعودی، چین و ژاپن حفاظت کند.» طعنههای ترامپ فقط این سه کشور را شامل نشد و او با انتقاد از اتحادیه اروپا گفت: «این اتحادیه به صورت تجاری در حال دزدی از امریکا بوده این در حالی است که ما از طریق ناتو از آنها حمایت میکنیم و آنها چیزی به ما پرداخت نمیکنند.» ترامپ در بخشهای دیگری از سخنانش این سوال را مطرح کرد که چرا امریکا باید هزینه تامین امنیت مسیری را بدهد که دیگر چندان از آن استفاده هم نمیکند. او در این باره گفت: ما به تنگه هرمز احتیاجی نداریم چرا که صادرکننده نفت شدهایم.
هدف ائتلاف اروپایی کاهش تنش است نه مخالفت با ایران
رابرت مکایر، سفیر بریتانیا در ایران در پاسخ به «اعتماد» درباره طرح بریتانیا برای شکل دادن به ناوگان دریایی در خلیجفارس میگوید: کشورهای بسیاری نسبت به امنیت کشتیرانی در خلیجفارس و تنگه هرمز به دنبال مجموعهای از حوادث که در این محدوده در چندماه اخیر رخ داده ابراز نگرانی عمیق کردهاند. به همین دلیل است که برخی کشورها مانند بریتانیا و فرانسه موافقت خود را با به راهاندازی سیستمی که کشتیرانی در خلیجفارس را امنتر کند، اعلام کردهاند. ما اعتقاد داریم که این اقدام میتواند به کاهش تنش در این منطقه کمک کند، چرا که تنها زمانی ما میتوانیم از حوادثی که به تشدید تنش منتهی میشود، فاصله بگیریم که نقل و انتقالهای ایمن کشتیرانی از تنگه هرمز صورت بگیرد.
سفیر بریتانیا در پاسخ به این سوال که این اقدام میتواند منجر به تشدید تنش در منطقه با ایران شود، گفت: ما همیشه بر آزادی دریانوردی در آبهای بینالمللی تاکید داشتهایم و این موضع ثابت ما بوده و به همین دلیل است که بسیاری از کشورها خواهان پیوستن به بریتانیا در این طرح هستند.
مکایر در پاسخ به این سوال که این اقدام بریتانیا عملا به معنای پیوستن به ائتلافی است که واشنگتن درصدد شکل دادن به آن علیه ایران در خلیجفارس است، گفت: ما رسما و علنا اعلام کردیم که از سیاست فشار حداکثری امریکا علیه ایران حمایت نمیکنیم، هدف ما کاهش تنش در منطقه است. وزیر خارجه ما جرمی هانت اعلام کرده که ما به ائتلافی علیه ایران نمیپیوندیم. طرح ما برای حفاظت از امنیت کشتیرانی در خلیجفارس و تنگه هرمز به دلیل اتفاقهایی است که اخیرا در این منطقه رخ داده است.
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۵۴۳۰۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شکست یک جنبش بزرگ با توطئههای رنگارنگ داخلی و خارجی
بحران نفت در۶اردیبهشت سال۱۳۳۰و از مقطعی آغاز شد که مجلس شانزدهم دکتر محمد مصدق را به نخستوزیری برگزید و اختیار تشکیل کابینه و اجرای لایحه تازه تصویب شده ملی کردن نفت را به او داد. مصدق با تأیید اکثریت نمایندگان مجلس، فرمان سلطنتی را برای ریاست دولت جدید دریافت کرد و شاه نیز برای حفظ ظاهر، امضای خود را زیر قانون ملی شدن نفت گذاشت.
جبهه ملی با برگزاری میتینگ هایی، خواهان ملی شدن نفت بود و همزمان حزب توده به همراه سازمانهای عمده خویش، یک اعتصاب عمومی در مجموعه صنعت نفت و صنایع نساجی اصفهان را سازماندهی کرد.
برخی گزارشهای سازمان سیا حاکی از آن است که ایرانیان مبارزه نفت را نبردی برای استقلال ملی میپنداشتند و ترجیح میدادند رنجهایی در حد یک انقلاب را تحمل کنند تا اینکه شاهد بازگشت بریتانیاییها به ایران باشند. در این مقال قصد بر آن است تا به بررسی کلی دوران پرتلاطم نخستوزیری محمدمصدق و دخالت امریکا و انگلیس در امور سیاسی ایران و ملیشدن صنعتنفت بپردازیم؛ امید آنکه مفید افتد.
فعالیت امریکا و بریتانیا علیه نهضت ملی ایران
پس از بالاگرفتن امواج خودآگاهی ایرانیان و نهایتاً تصویب ملیشدن نفت، هیئت حاکمه بریتانیا و امریکا در فکر حلوفصل مناقشه نفتی بودند. مدتی پیش از انتخاب دکتر محمد مصدق به نخستوزیری، سازمان سیا یک برنامه کاری مفصل تدوین کرد. هدف این برنامه تقویت شاه، حمایت از نامزدهای همسو برای مجلس و نخستوزیری، افزایش کمکهای مالی به روزنامهها و سیاستمداران هم مشرب، خرید شخصیتهای سیاسی، ایجاد اختلاف در بین حامیان مصدق و گسترش شایعات مبنی بر پیوند محرمانه برخی حامیان نامبرده با حزب توده و توزیع اعلامیههای جعلی با امضای حزب توده که در آن به اسلام حمله و از انقلاب خشونت بار طرفداری و نابودی روحانیون درخواست شده و تشکیل گروههای دست پرورده و مطیع با پرداخت پول و سلاح توصیه شده بود. جان آلندالس (معاون سازمان سیا)، روزولت، فرانکوایزنر، ریچاردهلمز، جانوالر و دونالدویلبر طی دوران بحران نفتی از اردیبهشت ۱۳۳۰، اقدامات بخش ایران در سازمان سیا را بر عهده داشتند و دولت پنهانی تشکیل داده بودند.
این گروه در زمان ریاستجمهوری آیزنهاور در دی ۱۳۳۱، درخواست انجام یک کودتا را مطرح کرده بودند. علاوه بر آلندالس، لویی هندرسون (سفیر امریکا در تهران) و جرج میدلتون (کاردار بریتانیا)، در اردیبهشت سال۱۳۳۱به منظور پیداکردن فردی جایگزین برای نخستوزیری با حسین علاء به گفتوگو پرداختند. البته احمدقوام به عنوان فردی فرصتطلب و آماده برای حل مناقشه نفت در رأس انتخابهای آنان بود. هندرسون در خرداد سال ۱۳۳۱، ترتیب ملاقات با قوام را در سفارت ترکیه داد و خاطرنشان ساخت که برخلاف شاه مردی با ارادهای قوی، هوادار امریکا و بیش از حد مشتاق به حل مسئله نفت است. هندرسون خاطر نشان کرد نخستوزیر در مبارزهاش علیه بریتانیا از احساسات ملی برخوردار است و سران مذهبی نیز به زعامت آیتالله بروجردی کم و بیش در حمایت از ملی شدن آشکارا وارد عمل شدند.
حمایت لفظی امریکا و بریتانیا از ملیشدن نفت
سفیر امریکا در لندن در پیامی به وزارتخارجه بریتانیا تأکید کرد، برای کمک به حفظ آبروی ایرانیان، تنها به طور لفظی از ملی شدن تحسین میشود! بریتانیا نخست با این نگاه که ملیشدن به منزله مصادره است و همچنین تمامی امتیازات نفتی خارجی در خاورمیانه را تهدید خواهد کرد، با آن مخالفتکرد، چراکه این تسلیم شدن، پیامدهای جهانی فاجعهباری در پی میداشت. بریتانیاییها اعلام کردند که خواهان پذیرش اصل ملی شدن هستند، به شرطی که خسارت جدی به منافع بریتانیا وارد نسازد.
در این موضوع موضع امریکا و انگلیس چندان تفاوتی با یکدیگر نداشت، چراکه مکگی (معاون وزارتخارجه امریکا)، شپرد (سفیربریتانیا) و در مجموع سازمان سیا، پذیرش صوری ملیشدن همزمان با کنترل مؤثر را پیشنهاد کردند. وزارت خارجه بریتانیا یک گروه کاری درباره نفت ایران تشکیل داد که دو وظیفه عمده داشت: اقدام مؤثر جهت دور نگهداشتن ایرانیان از تسلط بر تأسیسات نفتی و بازداشتن دیگر کشورهای صاحب امتیاز از پیروی از ایران. امریکا حداکثر تلاش خود را برای ترغیب مصدق به پذیرش راهحل ملی شدن، بدون به دست گرفتن حق نظارت و اختیارات عملی انجام داد. وزارت خارجه بریتانیا اگرچه در مجامع عمومی راه حل مکگی را میپذیرفت، اما در خفا اطمینان داشت که مصدق هرگز تسلیم یک راهحل پوچ و بیهوده نخواهد شد.
نگرانی امریکا و بریتانیا از چه بود؟
سفارت بریتانیا این پیام روشن را به سفیر امریکا منتقل کرد، این کشور هرگز با مصالحه نفتی نامطلوب موافقت نخواهد کرد، چراکه قراردادهای مطلوب بریتانیا در دیگر کشورهای خاورمیانه و جهان را به مخاطره میاندازد. وزارت خارجه بریتانیا گزارش داد: کشورهایی نظیر ونزوئلا، کویت و عراق، به شکل خطرناکی به تحولات ایران توجه پیدا کردهاند و حلوفصل مسئله نفت به نحو مورد نظر ایران، رسم و روال خطرناکی برجای خواهد گذاشت و ایران نباید بیشتر از چیزی که دیگر کشورها به دست آوردهاند، اخذ کند.
بسیار به نفع ماست که ایران، چیزی کمتر هم به دست آورد، چراکه به دیگران نشان داده خواهد شد اتخاذ سیاست سختگیری نسبت به بریتانیا بیتاوان نیست. دیویدپینتر (مشرقشناس برجسته و آشنا با مسائل شرکتهای نفتی امریکایی) مینویسد: پنج شرکت نفتی گلف، تگزاس، استاندارد اویل آونیوجرسی، نیویورک و کالیفرنیا در مخالفت با مماشات با ایران توافق داشتند و در نظر آنها افتادن ایران به دامان شوروی، بهتر از ملی شدن نفت بود.۱۷ شرکت کوچک امریکایی نیز یک کمیته تأمین نفت خارجی تشکیل دادند تا یافتن تانکرهای نفتکش و مشتری برای نفت ایران را دشوار سازند و امکان تحریم علیه ایران را برای بریتانیا فراهم کردند. بنابر استدلال وزارتخارجه بریتانیا مصدق باید به پذیرش یک توافق مجبور میشد، اما دیری نگذشت که بریتانیاییها به ویژه در زمان وزارت خارجه آنتونیادن، شعار «به توافق نرسیدن بهتر از توافق بد است» را برگزیدند.
بانکجهانی در زمینه حل مسائل نفت وارد شد و پیشنهاد کرد، از طرف ایران و شرکت نفت تا زمانی که دادگاه بینالمللی لاهه حکم نهایی را صادر کند اداره صنعت نفت را بر عهده خواهدگرفت. پیشنهاد بانک جهانی ملی شدن نفت را بیاثر میکرد و مدیریت آن را به یک نهاد غیرایرانی میسپرد و مصدق آگاه بود که بریتانیاییها، خواهان برکناری او هستند و هیچ تضمینی برای ماندن بر سر قرار ندارند. او هرگز به طور رسمی پیشنهاد بانک جهانی را رد نکرد، اما امریکاییها پس از معوق ماندن پیشنهاد به فکر کودتا افتادند. برخی از تاریخنگاران نهضت ملی استدلال میکنند که اگر مصدق پیشنهاد بانکجهانی را میپذیرفت و ملیشدن صوری و توخالی محقق میشد، کودتایی هم به وقوع نمیپیوست! بریتانیاییها درنظر داشتند تا غرامت نفتی سنگینی برای ایران تعیین کنند تا مانع ملیشدن نفت از سوی دیگر کشورها شوند و ضرر و زیان سودهای آینده را نیز در نظر بگیرند.
ایران هم بر این باور بود که بریتانیا باید مبلغی مشخص یا رقمی را براساس ارزش دفتری تأسیسات نفت اعلام کند. آیزنهاور در واپسین پیامش آشکارا طرف بریتانیا را گرفت و گفت: نظر غالب در ایالات متحده این است که حلوفصل مشکل صرفاً براساس پرداخت غرامت، چیزی نیست که بتوان آن را حلوفصل منطقی خواند و پرداخت غرامت باید زیانهای احتمالی آینده را نیز پوشش دهد، اما مصدق آن را نپذیرفت. دیدگاهها نسبت به کمونیسم، هیچگاه مثبت یا خنثی باقی نماند و اسناد شورای امنیت ملی امریکا در دهه۱۳۳۰، همواره با هشدار نسبت به خطرات در حال افزایش این پدیده بینالمللی آغاز میشدند. دستورالعمل معروف امنیت ملی سیاست خارجی ترومن، صرفاً برخطر کمونیسم و شوروی متمرکز و به سازمان سیا فرمان داده شده بود تا اقدامات پنهانی علیه شوروی و احزاب کمونیستی متحد آن را انجام دهد.
پس از قیام۳۰ تیر، سفارت بریتانیا به لندن اطمینان داد که روسها هیچ نشانهای دال بر علاقه به مداخله در بحران نفت نشان ندادهاند و حزب توده مشغول سازماندهی کارگران است و دشوار بتوان پیشبینی کرد که تحت چه شرایطی برای کودتا تلاش خواهد کرد. اگر هم دست به این عمل بزند، نیروهای مسلح برای رویارویی با اوضاع از قدرت لازم برخوردارند. بنابر دیدگاه روزولت، منفعت بریتانیا در ایران عملاً عدم تحقق ملی شدن نفت بود، اما دغدغه امریکاییها خطرآشکار کمونیسم بود. مالکوم برن مینویسد: در زمان کودتا خطرکمونیسم درصدر فهرست نگرانیهای امریکا قرار داشت و روزولت در اردیبهشت سال۱۳۳۱اذعان کرد، اوضاع سیاسی و اقتصادی رو به وخامت دارد و بیگانههراسی اکنون به سمت امریکا نشانه رفته، حزب توده در حال قدرتگرفتن است و اکثریت مردم نسبت به خطر فزاینده کمونیسم بیاعتنایند!
قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱، نقطه اوج نهضت ملی ایران
شاه در مجلس هفدهم و به تحریک هندرسون و میدلتون تلاش کرد تا اکثریت را متقاعد کند که بحران نفتی خاتمه یافته و کشور به هیئت دولت تازهای نیاز دارد. هندرسون و میدلتون فعالیتهای پشت پردهشان را به نفع قوام دو برابر کردند، اما مصدق مدتها پیش از مسئله نفت، وارد یک مبارزه قانونی برای محدودکردن قدرت سلطنت، اجرای کامل قانون اساسی و نظارت بر نیروهای مسلح شد. او در ۲۵تیر۱۳۳۱با ترمیمکابینه و حفظ پست وزارت جنگ بار دیگر اختلافنظر بر سر تفسیر قانون اساسی را مطرح کرد. شاه با او مخالفت کرد و از وزارت جنگ دست برنداشت. مصدق همان شب استعفا داد و روز بعد، نامه استعفایش خطاب به شاه را منتشر کرد. مجلس در جلسه۲۷تیرماه، احمدقوام را به نخستوزیری برگزید و قوام در نشستی با هندرسون به او اطمینان داد که در نظر دارد برای حل مناقشه نفتی کاملاً انعطافپذیر عمل کند. در روز۲۹تیر، جبهه ملی دکتر مصدق را تنها نخستوزیر مورد قبول خواند و خواهان اعتراضات مسالمتآمیز طی روز آتی شد.
در روز۳۰ تیر اعتراضاتسراسری آغاز شد و بنابر گزارش هندرسون، تهران در آستانه جنگ داخلی و انقلاب بود. بحران هنگامی اوج گرفت که شاه به خاطر نگرانی از طرح شعارهای ضد سلطنتی از پذیرش خواسته قوام برای انحلال مجلس خودداری کرد و قوام نامه کنارهگیریاش را در ساعت چهار بعدازظهر ارائه کرد. مصدق نه تنها در این مبارزه به آسانی پیروز شد، بلکه تلاش برای برکناریاش را از طریق رویههای پارلمانی نقش بر آب کرد. سازمان سیا و آچسون (وزیرامور خارجهامریکا) صراحتاً گزارش کردند: در نتیجه رویدادهای هفته گذشته اینگونه به نظر میرسد که جایگاه مصدق در برابر شاه، مجلس و عموم مردم از هنگام ملیشدننفت در اردیبهشت۱۳۳۰تاکنون، مستحکمتر از هر زمانی شده است. میدلتون در یک گزارش نوشت:۳۰تیر سال۱۳۳۱، نقطه عطفی در تاریخ ایران بود و از این پس رضایت تودهها، عامل تعیینکننده درباره قابلیت پذیرش هر دولتی خواهد بود.
غائله ۹ اسفند۱۳۳۱، تلاش برای افول نهضت ملی
در اوایل اسفند ۱۳۳۱، قبایل بختیاری با کمین بر سر راه یک ستون نظامی، بیش از۴۰ نفر افسر و سرباز وظیفه را به قتل رساندند. اسناد محرمانه نشانمیدهد که سازمان MI ۶، سالها پیش از آن در حال مسلحکردن ایلات جنوب بود. در اول اسفند۱۳۳۱، مصدق با ارسال پیامی به شاه تهدید کرد که اطلاعات انکارناپذیر در مورد شورش بختیاریها که به تحریک انگلیسیها صورت گرفته و پیوند آن با اعضای دربار و برخی افسران بازنشسته را علنی خواهد کرد.
مصدق خواهان تحقیقات رسمی و عمومی در زمینه کمین بختیاریها در راه نیروهای ارتش شد. شاه که وضعیت را برخود سخت دید، در ۹ اسفند خروج خود از کشور را اعلام کرد. به اعتقاد هندرسون خروج شاه از کشور، نخستین گام در راستای حذف نظام سلطنتی بود. خبر سفر شاه در آستانه عزیمتش درز کرد و صبح روز بعد، ۳۰۰معترض خشمگین برای محکوم کردن نخستوزیر در بیرون از کاخ سلطنتی جمع شدند. در این ماجرا علمای مذهبی وقت از جمله آیتالله العظمی سیدحسین بروجردی و آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی، خروج شاه از کشور را به صلاح ندیدند و او را از این اقدام برحذر داشتند. سفارت بریتانیا هشدار داد که حضور چنین جمعیتی، نباید به عنوان ابراز وفاداری تاج و تخت تلقی شود. با این حال عدهای بر آن هستند که رویداد ۹اسفند۱۳۳۱، تمرین کوچکی برای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲بود.
در طریق کودتای ۲۸مرداد
تصمیم برای کودتا در مقطعی مطرح شد که دولت ترومن بارها با استفاده از ابزارهای سیاسی، برای جایگزینی مصدق تلاش کرد و با شکست روبهرو شد. مخالفت قاطع سازمان سیا با مصدق به دوره پیش از نخستوزیری وی بازمیگشت. پیش از آنکه مصدق کابینه نخست خود را تشکیل دهد، وزارتخارجه گفته بود که شاه باید برای انتصاب دولت جدیدی که مایل به مذاکره معقول باشد، ترغیب شود. بریتانیاییها و امریکاییها برای سقوط مصدق، دارایی ایران در بانک انگلستان را مسدود کردند و به ۲ هزار و ۵۰۰ تکنسین نفت خود دستور دادند تا ایران را ترک کنند. آنان همچنین مانع جایگزینشدن۴۰۰آلمانی به جای تکنسینهای بریتانیایی شدند و نیروهایشان را در عراق تقویت، کشتیهای جنگی را به سوی خلیجفارس اعزام، نمایشهای هوایی بر فراز آبادان اجرا و برنامههایی را برای حمله به خوزستان طراحی کردند. برای جلوگیری از صادرات نفت، ایران را تحت محاصره دریایی قرار دادند و تهدید کردند، نفتکشهایی که آبادان را ترک کنند به علت دزدی نفت توقیف میشوند!
کودتا و فرضیههای آن
سازمان سیا، چهار فرضیه برای انجام کودتا مطرح کرد. دونالدویلبر که بسیاری از طرحهای پیشنهادی سازمان سیا را تهیه کرده و در سرنگونی نهایی مصدق مشارکت داشته است، تأکید کرد: بدون مشارکت فعالانه شاه طراحی کودتا بیفایده است، اما شاه براین باور بود که مصدق باید براساس رویههای پارلمانی برکنار شود. در اردیبهشت سال۱۳۳۲، ویلبر برنامه۱۴صفحهای گامهای تضعیف دولت مصدق را معین کرد و بر اساس آن، سازمانسیا با MI ۶ همکاری کرد. MI ۶، طرحی موسوم به چکمه داشت. طرح ویلبر و گزارش سازمان سیا با عنوان «سرنگونی نخستوزیر ایران» ادغام شد و طرح عملیاتی (آژاکس) شکل گرفت و سازمان سیا، MI ۶ و وزارتخانههای خارجه امریکا و بریتانیا، برنامه نهایی کودتا را در تیر۱۳۳۲ و چهار مرحله تصویب کردند:
۱- تضعیف دولت مصدق از طریق پروپاگاندای خاکستری و سیاه. در این بخش از برنامه، انتشار مقالات، کاریکاتور، توزیع جزوه و اقدامات تحریکآمیز تحتنام حزب توده در دستور کار قرار داشت.
۲- دولت امریکا جنگ روانی را در دستور کار خود قرار داد و از اعطای کمکهای اقتصادی خودداری، ایرانیان را نسبت به امکان ادامه مذاکرات نفتی دلسرد، دیپلماتهای ارشد از جمله سفیر و وزیرخارجه را از ایران دور، درباره وخامت اوضاع اقتصادی و خطر فزاینده کمونیسم مبالغه کرد و نیویورک تایمز، تایم و نیوزویک، مأمور به دامن زدن به این ذهنیتها شدند.
۳- اعزام مخفیانه یک فرستاده پرنفوذ به ایران برای متقاعد ساختن، تحت فشار قراردادن و تهدید سلطنت شاه، جهت مشارکت در کودتا و فراهم کردن زمینه انجام کودتا با پوششی شبهقانونی پیشنهاد شد.
۴- سازمان سیا ملزم شد که برنامه دقیق اقدامات زاهدی را تهیه کند. او به عنوان نخستوزیر، رئیس ستاد ارتش را تعیین میکرد. او هم میخواست تا تانکها از پادگانها خارج شده و نقاط کلیدی پایتخت، منزل نخستوزیر، ایستگاه رادیو، اداره تلگراف و تلفن و ستاد ارتش را به تصرف خود درآورند؛ و سرانجام گام نهایی
طرح فوق آمده کودتا ناکام ماند و صبح روز پس از شکست کودتا، دولت در میدان بهارستان راهپیمایی برگزار کرد و دکتر فاطمی شاه را نوکر انگلیس خواند و شعارهای «مرگبر شاه» و «ما شاه را نمیخواهیم»، از سوی مردم شنیده شد. صبح روز۲۸مرداد، نشریه نیروی سوم درخواست برقراری حکومت جمهوری را مطرح کرد و جمعیت هوادار جبهه ملی و همچنین تودهایهایی که در خیابان حضور داشتند، فریاد میزدند زندهباد مصدق، مرگ بر شاه! ساعاتی بعد برخی از سران میدان میوهوترهبار و اطرافیان آنان گرد هم آمدند و نیروهای گارد شاهنشاهی نیز به آنان ملحق شدند. روزولت در گزارش شخصیاش به چرچیل نشان میدهد که پیشتر سفارت امریکا به منظور کرایه کامیون و توزیع افراد در جنوبتهران، مبلغ قابل ملاحظهای پول در اختیار هواداران شاه قرار داده است.
دیری نپایید که زندانیان محبس مرکزی را آزاد کردند که شامل رهبران سومکا، شعبان جعفری، نعمتالله نصیری و تیمسار باتمانقلیچ بودند. سپس نیروهای گرد آورده شده، کارکنان روزنامههای هوادار مصدق را کتک زدند، مغازهها را وادار به تعطیلی کردند، ساختمانهای مرتبط با دولت، وزارتخارجه، حزب ایران، نیروی سوم و... را غارت کردند. براساس یک نوشته ستایشآمیز از کودتا که بیدرنگ پس از این رویداد منتشر شد، افسران میهنپرست با وارد کردن۴۰دستگاه تانک به مرکز تهران کشور را نجات دادند! در جریان کودتا سران جبههملی و رهبران حزب توده به مصدق اصرار کردند تا نیروهای وفادار به دولت را از پادگانها وارد صحنه کنند، اما وی از انجام این درخواست خودداری کرد.
در ساعات پایانی روز رادیو تهران بدون استفاده از واژه کودتا اعلام کرد، سمت نخستوزیری اکنون به زاهدی سپرده شده است و زاهدی۲۸مرداد را روز «جهادملی» توصیف کرد. شاه پس از توفیق کودتا گفت که تاج و تختش را مدیون خداوند و روزولت است! چرچیل نیز از این اقدام پرمخاطره، به عنوان بهترین عملیاتهای پس از جنگ جهانی دوم ستایش کرد و سازمان سیا اعلام کرد، هزینه کودتا برای امریکا ۵ میلیون و۳۳۰هزار دلار شده است. قصه پرغصه نهضت ملی، اینگونه به پایان خویش رسید.
منبع: روزنامه جوان
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی