چگونه بحران میانسالی(۶۰ - ۴۰سالگی) را مدیریت وآنرا تبدیل به موفقیت کنیم؟
تاریخ انتشار: ۵ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۵۴۷۱۸۳
اگر اندکی در متونی که پیرامون مراحل مختلف رشد و تحول انسان به زیورِ طبع آراسته شده و در اختیار ما قرار گرفتهاند (اعم از متون پزشکی، روان شناسی و حتی مردم شناسی) مداقه و تأمل نمائیم بلادرنگ در می یابیم که دوره سنی موسوم به میانسالی، یعنی سنین 40 تا 60 سالگی، مورد نوعی «کم توجهی نسبی» قرار گرفته است. چه، گویی انسان ، در این مرحله نه همانند دوره نوجوانی (18-12 سالگی) با بحرانی به نام «بحران هویت» (identity crisis) رو به رو است و نه همانند دوره جوانی و بزرگسالی (40-18 سالگی) دغدغه و دلواپسی «زندگی مشترک»، «عشق»، «شغل» و «استقلال جویی» را دارد و نه مانند دوران کهنسالی و پیری (60 سالگی به بعد) با چالش بازنشستگی و تنهایی و بیماری و جز آن دست به گریبان است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
امّا واقعیت اینست که گرچه دوره میانسالی دوره «بهار عقلانیت» و دوره شروع «فرزانگی» و «آغاز خردمندی» است لیکن این دوره نیز مبرا از بحران نیست ؛ بحرانی که اغلب از آن با عنوان «بحران میانسالی» (middle age crisis) یاد میشود. مهمترین شاخصه این بحران آنست که فرد به یکباره با گذشتن از سن 39 سالگی و ورود به دهه پنجم زندگی خویش، از یک سو احساس میکند که انتخابهای زندگیاش زین پس محدودند و از دیگر سو یقین حاصل میکند که آینده ی پیش رویش کوتاه شده است.
از آن گذشته، او در این دوره در حواس خویش، اعم از بینائی، شنوایی، لامسه و ...، با مشکلات و محدودیتهایی روبه رو میشود که هر یک از آنها میتواند او را با چالشهایی دست به گریبان سازد. همچنین، فرد با ورود به میانسالیِ دوم (50 سالگی به بعد) ممکن است بیماریهایی را تجربه کند که پیش تر هرگز تجربه نکرده است. هر یک از این «محدودیتها» و «بیماریها» میتواند بحران میانسالی را تشدید و آسیب پذیری فرد را فزونی بخشد.
دراین بین ،چند عاملِ روانی-اجتماعی میتواند بحران میانسالی را از یک تجربه زودگذر، حاصل از انتقال دوره سنی ، به یک چالش مزمنِ مستأصل کننده ، تبدیل نماید. یکی از مهمترین آن عوامل «احساس پوچی» و بی معنایی در زندگی است.
چنانچه فرد پیشتر مقصد و مقصود ارزشمندی برای خویش معین نساخته باشد، و چرایی زندگی خود را مشخص ننموده باشد، اینک در این سن در دام «احساس بیهودگی» فرو خواهد رفت و چنین احساسی نیز او را به سوی ملال و دلمردگی سوق خواهد داد( بودم جوان که گفت مرا پیر اوستاد - فرصت غنیمت است نباید زدست داد ) دومین عامل مهمی که میتواند بحران میانسالی را به یک معضل جدی تبدیل نماید «چالشها و کشمکشها و تعارضات زناشویی» است. این چالش ها و تعارضات، صمیمیت را از زندگی می ستاند و آرامش و تمرکز را از فرد میگیرد. فقدان صمیمیت و آرامش نیز امکان «خودیابی» در میانسالی را کاهش میدهند و لاجرم بحران این سن را طولانی میسازند پس میبایست درهرزمان نسبت به ترمیم روابط زناشویی چاره ای اندیشید و باراهکارهای ساده و علمی آنرا دوباره درمسیر درست ولذت بخش خود قرارداد(دراینخصوص بیشتر باهم صحبت خواهیم کرد)
عامل سوم «خشم و خصومت مدیریت نشده درونی» است. شواهد بالینی نشان از آن دارند که خشم و خصومت باقی مانده از سنین قبل، آرامش را از میانسالی می ستانند و امکان زیست شاداب و عاری از دغدغه و چالش را در این دوران فرو میکاهند پس باید ببخشیم تا آسوده شویم .
استرسهای مختلف زندگی را نیز میتوان به عنوان چهارمین عامل تشدید کننده بحران میانسالی ردیف کرد. بویژه، اگر این استرس حاصل از تعارضات شغلی و چالشهای کاری باشد، اثرات شدیدتری از خود برجای میگذارد. سرانجام، از عامل مهم دیگری نیز، که تأثیر فراوانی بر بحران میانسالی بر جای میگذارد، نباید غافل بود و آن عاملِ «فرسودگی شغلی» است، این عامل که اغلب بر اثر «کارزدگی» و بی اعتنایی به تفریح و ورزش و روابط اجتماعی و خانوادگی پدید میآید، به تدریج فرد را در دام بدکارکردیهای روانی، بویژه افسردگی فرو میبرد و لاجرم توان و ظرفیت او را برای چالش موفقیت آمیز با بحران میانسالی تحلیل میبرد( توجه به ورزش مخصوصا ورزشهای هوازی(پیاده روی ، شنا و.....) هماره باید موردتوجه قرارگیرد)
حال پرسش این است که آیا «بحران میانسالی» همه را به سوی آسیبهای روانی و اجتماعی سوق میدهد؟ پاسخ این پرسش آشکارا منفی است. آدمها در مواجهه با مسائل دوره میانسالی اغلب از دو نوع مکانیسم بهره می گیرند: ۱- مکانیسمهای سازگارانه و ۲-مکانیسمهای ناسازگارانه.
آنانیکه از مکانیسمهای سازگارانه (نظیر بازنگری منطقی اهداف زندگی، مسئله گشایی از مشکلات، چاره جویی منطقی برای دغدغهها، گسترش روابط صمیمانه درون خانواده، بهره گیری از منظومه حمایت اجتماعی، افزایش فعالیتهای ذهنی، اصلاح سبک زندگی، تبدیل ورزش به برنامه ثابت زندگی و افزایش تعهد و التزام به اهداف زندگی و جز آن) استفاده مینمایند، نه تنها به سهولت و سادگی بحران میانسالی را از میان می رانند بلکه سنین میانسالی را به جذابترین ، شادابترین و خواستنیترین سالهای عمر تبدیل میکنند فراموش نکنیم که بسیاری از چهرههای درخشان و مشهور دنیا، موفقیت و بهروزی خود را حاصل دوران پر ثمر میانسالی میدانند. امّا آنانیکه به مکانیسمهای ناسازگارانهای نظیر واقعیت گریزی ، نایده انگاریِ مشکلات، استمرارِ خشم و خشونت ، تکانشگری و انزواگزینی ، روی میاورند، نه تنها بحران میانسالی را نمیتوانند از سر بگذرانند بلکه در این دوران علاوه بر گرفتار شدن در دام اختلالات روان شناختی و جسمانی مزمن ممکن است در دام آسیبهای اجتماعی، بویژه اعتیاد و الکل و ...، نیز فرو بغلتند.
مخلص کلام آنکه :
میانسالی دوره اوجِ رشدِ عقلانی و نقطه کمال و رشد یافتگی مغزی است. از همین روی، در این دوران فرد بار دیگر (همانند نوجوانی) با نوعی «بحران فلسفی» رو به رو میشود. چنانچه او در این دوره از توانمندیهای شناختی فوق العاده خویش بهره گیرد، و بهره گیری از مکانیسمهای سازگارانه را به مشیِ ثابت خود تبدیل نماید، نه تنها بحران میانسالی را از میان میراند و در دام هیچ آسیب جدی گرفتار نمیشود، بلکه معنا و شور و شادابی جدیدی به زندگی خویش میبخشد و گام در مسیر شکوفایی پایدار مینهد.
سخنگو و معاون کاهش تقاضا و توسعه مشارکت های مردمی ستاد مبارزه با مواد مخدر ریاست جمهوری
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: الکل خشونت ریاست جمهوری ستاد مبارزه با مواد مخدر معاون کاهش تقاضا و توسعه مشارکت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۵۴۷۱۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۸ رفتار ناسالم که میتواند دوران بازنشستگی شما را به چالش بکشد
بازنشستگی بهعنوان یک فصل جدید در زندگی این شانس را به شما میدهد که فضایی عاری از تنش و چهارچوبهای شغلی را تجربه کنید با این حال این دوران فصل «نه گفتن» به رفتارهایی است که سابق بر این، آنها را انجام میدادید و یا با زیاد شدن اوقات فراغت به آنها عادت میکنید. در ادامه به هشت مورد از شایعترین این رفتارها اشاره میکنیم.
۱. نشسته زندگی نکنیدافراد زیادی هستند که به محض بازنشستگی، یک مبل یا قسمتی از خانه را بهعنوان جای همیشگی خود انتخاب میکنند و در تلهای به نام «نشستن ممتد» گیر میافتند. بی تحرکی و عدم فعالیتهای بدنی علاوه بر ضعیف کردن ماهیچهها، خطر ابتلاء به مشکلات مختلفی مثل چاقی، دیابت و بیماریهای قلبی را افزایش میدهد. ورزش منظم اعم از پیادهروی، شنا و یوگا میتواند بهطور قابل توجهی سلامت عمومی بدن را بهبود ببخشد.
۲. سالم بخورید
بازنشستگی اوقات فراغت را بیشتر میکند و احتمالا با حضور طولانیتر در خانه، میان وعدههای بیشتری به سبد غذایی شما اضافه میشود، اما افراط در عادت غذایی ناسالم و مصرف بیش از اندازه غذاهای فرآوری شده و میان وعدههای شیرین و پرچرب، منجر به افزایش وزن و ابتلاء به بیماریهای مزمن میشود. بازنشستگان باید یک رژیم غذایی متعادل شامل میوه و سیزیجات، غلات و پروتئینهای بدون چربی برای سوخت و ساز بدن و حفظ سلامت مطلوب، در اولویت غذایی خود قرار دهند.
۳. مغز بازنشستگی ندارد
بازنشستگی اصلا به معنای متوقف شدن فعالیتهای ذهنی مثل خواندن، حل کردن پازل یا یادگیری یک مهارت جدید نیست. غفلت از فعالیتهای ذهنی میتواند علاوه بر کسالتبار کردن زندگی، در تضعیف حافظه و ابتلاء به آلزایمر و زوال عقلی شناختی تاثیر جدی داشته باشد. با اضافه کردن حداقل یک فعالیت ذهنی پویا علاوه بر بهزیستی مغزی احساس رضایت بیشتری از دوران بازنشستگی خواهید کرد.
۴. زیاد خوابیدن انتقام خوبی برای کم خوابیهای دوران شغلی نیست
خواب کافی و آرام یکی از فاکتورهای مهم سلامتی در زندگی است که معمولا در دوران پرتنش کاری نادیده گرفته میشود، اما تجربه کمخوابی به معنای ابتلاء به پرخوابی در دوران بازنشستگی نیست. توصیه محققان سلامت داشتن یک برنامه خوابی ثابت شامل ۷ تا ۹ ساعت خواب با کیفیت برای ارتقاء حس نشاط و شادی است.
۵. از خودتان دست نکشید
برخی از افراد با تصور اینکه استراحت بیشتر لزوم پیگیری سلامت جسمی را کم میکند اقدام به حذف معاینات جسمی مثل معاینات چشم و دیگر چکاپهای پیش گیرانه در دوران بازنشستگی میکنند در صورتی که غربالگیریهای معمول و واکسیناسیون و دیگر معاینات پزشکی میتواند به بازنشستگان در بهبود کیفیت زندگی کمک قابل توجهی بکند.
۶. بازنشستگی حذف شدن از جامعه نیست
بازنشستگی با کمشدن طبیعی بخشی از مراودات روزانه همراه است و پیوند نخوردن با گروهها و فعالیتهای اجتماعی تازه میتواند منجر به انزوای اجتماعی شود. تنهایی و انزوا پیامدهای مخاطرهآمیزی مثل افسردگی و مشکلات قلبی و عروقی به همراه دارد. حضور فعال بازنشستگان در مراودات اجتماعی و پیوستن به گروههای یا باشگاهها راه حلی اساسی برای در امان ماندن از این تهدیدات جسمی و روانی است.
۷. با احتیاط خرج کنید
ممکن است با شروع بازنشستگی دسترسی شما به امکانات و تمهیدات مالی شغلتان مثل اضافه کاری، پاداش و مساعدت کاهش پیدا کند و همین مساله عدم اطمینان مالی مقطعی بوجود آورد. برای همین با در نظر گرفتن نیازهای جاری، اصل مدیریت سرمایهگذاری و بودجهبندی را در دستور کار خود قرار دهید. اگر قرار است سرمایه گذاریهای خاصی را شروع کنید از مشورت با یک مشاور حرفهای در آن حوزه غافل نشده و تصمیمات مالی آگاهانه ای اتخاذ کنید تا از رفاه مالی خود و خانواده در این فصل از زندگی مراقبت کنید.
۸. خبر جدیدی در گذشته نیست
بازنشستگی فرصت خوبی برای در آغوش گرفتن لحظات است، اما برخی افراد با فکر کردن زیاد به گذشته و بررسی اتفاقات آن به پشیمانیهای عمیق و حتی نوشخوار ذهنی مبتلا میشوند. احساس پشیمانی و عدم رضایت از زندگی یکی از افکار شایع در دوران بازنشستگی است و غم، اندوه و رنجش فراوانی به همراه دارد. بدانید تغییر اجتنابناپذیر است، مقاومت در برابر تغییر صرفا باعث از دست رفتن فرصتهای رشد موجود میشود. بازنشستگان باید با ذهنی باز و با بهرهگرفتن از تجربههای خود به افزایش غنای زندگی خود و اطرافیان کمک کنند. انعطافپذیری و سازگاری کلید موفقیت در دوران بازنشستگی و استقبال از موهبتهای زندگی است.
منبع : سایت لایفهک
ترجمه : لیلا شرفی، خبرنگار تحریریه جوان قدس