ناگفتههای جالب چلنگر از پشت پرده تیم ملی فوتبال
تاریخ انتشار: ۷ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۵۸۰۶۳۱
رضا چلنگر مترجم سرشناس مربیان کروات شاغل در فوتبال ایران صبح امروز مهمان برنامه تلویزیونی بود.
به گزارش تابناک ورزشی، او که بیش از دو دهه به مترجمی مشهورترین مربیان کروات شاغل در ایران پرداخت یکی از چهرههای جذاب و محبوب فوتبال ایران هم هست که حضورش در این برنامه تلویزیونی با حرفها و ناگفتههای بسیار مهمی همراه بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جعبه سیاه فوتبال ایران هستم
یک جورهایی جعبه سیاه فوتبال ایران هستم (باخنده) به این هم فکر کردم که کتاب منتشر کنم و اگر این کار را انجام بدهم کتاب قطوری خواهد شد.
قرار نبود وارد ورزش شوم و به کشور برگشتم که به کارهای شخصی ام برسم. روزی آقای وزیری (مسئول سابق فدراسیون) از من درباره فعالیتم پرسید و زبانهایی که به آنها تسلط دارم را نام بردم. من با پزشک تیم ملی رفیق بودم. پنج ماه گذشت تا یک بار مادرم گفت: از کنوانسیون فوتبال (منظور فدراسیون فوتبال) زنگ زده بودند و آقای وزیری نامی با تو کار داشت. کمی فکر کردم و یادم افتاد کدام وزیری است. قرار گذاشتیم و از آن روز کار شروع شد. به من گفتند فردا بیا که رفتم و ۹ ساعت جلسه برای مذاکره و امضای قرارداد با بلاژویچ داشتیم.
بلاژ بارها از دستم عصبانی شد
بلاژویچ خیلی سختگیر بود و اگر یکی دو جمله از دستم در میرفت و ترجمه نمیکردم، عصبانی میشد. یادم هست آن موقع هر روز مصاحبه داشتند. خبرنگاران زیادی میآمدند و من حرفها را ترجمه میکردم. تازه بعد از آن روزنامهها را جلو من میگذاشت و میگفت: اینجا چی نوشته. یک بار دو کلمه جا انداختم و ایشان شاکی شد.
بلاژ به خداداد گفت: دستت را در جیبت نکن!
بلاژویچ روی یک چیزهایی حساس بود. مثلا میگفت: در تمرین لباس نباید روی شورت ورزشی باشد یا جورابها باید کامل بالا باشند. هرکسی رعایت نمیکرد تذکر میداد. یک بار خداداد هم آمد و کنار او نشست. بلاژویچ گفت: چرا نشستی؟ من هم به خداداد گفتم چرا نشستی؟ بعد خداداد بلند شد و دستش را در جیبش کرد. بلاژویچ گفت: وقتی با من حرف میزنی دستت را در جیبت نکن. البته انصافا خداداد بعدا رعایت کرد.
علی کریمی نه، سختگیریهای بلاژ خداداد را عصبانی کرد
توجه بیش از اندازه به علی کریمی؟! نه به نظرم سختگیریهای بلاژویچ بیشتر باعث شد تا خداداد آزرده خاطر شود. این حقیقت دارد که آقای بلاژویچ علی کریمی را خیلی دوست داشت. حالا من دقیقا خبر ندارم در ذهن خداداد چه بود، ولی ممکن بود. بین علی کریمی و خداداد رقابتی وجود داشت، گرچه حضور خداداد هم در تیم ملی مستمرتر بود. بلاژویچ علی کریمی را دوست داشت.
بلاژویچ گفت علی کریمی نابغه است
کریمی آدم خاصی است به او میگفتیم به راست برو به چپ میرفت، من هم یک بار از این موضوع ناراحت شدم. به بلاژویچ گفتم شما مربی در سطح کلاس جهانی هستی باید برخورد کنی. او دستی به مویش کشید و به من گفت: پسرم او نابغه است، نوابغ یا صفر هستند یا صد، من دنبال این نیستم که کل مسابقه برایم بدود، دنبال دوثانیه خاص هستم.
خداداد گفت نمیتوانم به تیم ملی و خودم کمک کنم
بله، صد در صد درست بود که خداداد گفت نمیخواهد در تیم ملی باشد. گفت: من نمیتوانم به شما و خودم کمک کنم. برداشت خداداد به نظر من اشتباه بود. بلاژویچ جدا به او نیاز داشت. بین او و کریمی رقابت بود. کریمی هم تازه آمده بود. حضور خداداد خیلی مستمرتر بود.
کریمی عاشق خوردن همبرگر است
ماجرای همبرگر خوردن علی کریمی در اردوی تایلند یکی از خاطرات جالب و کاملا درست ما محسوب میشود. او عاشق همبرگر است. اصلا یکی از سرگرمیهایش همبرگر خوردن است. بلاژویچ هم وقتی از این علاقه مطلع شد فردای آن روز همه بچهها را به همبرگر میهمان کرد. البته ذکر این تکته الزامی است که در اردوی قبل از بازی با بحرین بلاژ با خوردن همبرگر مخالفت کرد.
اتفاقات عجیب در منامه
در آن اردو اتفاقات عجیبی رخ داد. بحرینیها در تایلند بودند. یک آتش سوزی کوچک در ورزشگاه رخ داد بازی را تعطیل کردند. همان تیم داوری بازی رفت ایران و بحرین که گل درست کریمی را مردود کرد برای قضاوت بازی برگشت آوردند. ما ۶ روز خارج از برنامه در بحرین بودیم. روزهای سختی بود. بازیکنان را کنترل کردن سخت بود. همه بچهها واقعا شیطان بودند.
کشک بادمجان نه، اما به هیچ چیزی نه نگفتیم!
کشک بادمجان نبود، ولی غذای خیلی مفصل شامل برنج، جوجه کباب، کباب کوبیده و برگ و پیش غذا بود. میهمان سفارت بودیم. هیچ کس هم به او نه نمیگفت. ۶ ساعت قبل از مسابقه شیک، کافه گلاسه و... هم سفارش دادند که ۶ ساعت قبل از مسابقه هضم آن خیلی سخت بود. البته سفارت هم نیت بدی نداشت و سعی کردند محبت کنند. ما هم کلا به هیچی نه نگفتیم!
بلندگوهای ورزشگاه منامه اندازه من بود
در ورزشگاه هم فضا خیلی بد سازماندهی شده بود و بلندگوها را بد جا گذاشته بودند. بلندگوها اندازه من بودند! تماشاچیهای ایرانی را راه ندادند و ۹۰ دقیقه الفاظ رکیک فارسی میگفتند و داور هم از دستش در رفت یا تعمدی در کار بود که خیلی موارد را نمیدید.
بلاژویچ در رختکن گفت از کاپیتان تان خجالت بکشید
جو سنگینی در رختکن بود. همه مغموم بودند. قوزک پای علی دایی بریدگی داشت و بخیه زده بود. بحرینیها با استوک زده بودند و جوراب او خونی بود. از سرش هم خون میآمد و شکسته بود. داخل رختکن علی مثل یک شیر عصبانی بود. بلاژویچ هم آمد و داد زد سر همه. من هم داد زدم. گفت: خجالت بکشید. نگاه کنید این کاپیتان تان است که مثل شیر میرود و میآید. گفت: ببینید سرش را شکستند. پایش را زدند. کدام یک از شما به اندازه او در زمین جنگیدید و عرق ریختید؟ تک گل ما را هم در آن بازی علی دایی زد.
بحرینیها تحت تاثیر موادمخدر بودند!
بلاژ کلا از همه بازیکنان شاکی بود. از خط دفاع و گلر بگیرید تا بک چپ و راست و به همه اعتراض میکرد. مگر قبل از بازی نگفتم اینها انگار تحت تاثیر مواد مخدر هستند؟ او هیچ وقت عادت نداشت از جلسه فنی تا بین نیمه حرف بزند، ولی او گرم کردن بحرینیها را دید و به رختکن برگشت. رفتیم در رختکن به بچهها گفت: من آنها را دیدم. در حالت عجیبی هستند. از نگاهها دیدم. اگر نرم بروید داخل زمین مثل بره شما را میکشند.
نمیتوانم حاشیههای جام جهانی ۲۰۰۶ را تکذیب کنم
درباره ماجراهای جام جهانی ۲۰۰۶ و اینکه علی دایی گفته بود تو چشم من نگاه میکنند و پاس نمیدهند و همنیطور حاشیههای تیم من نمیگویم نبود، ولی کلا جو حاکم بر آن روزهای فوتبال، جو خوبی نبود. پنهان که نیست. رئیس سازمان تربیت بدنی و دادکان اختلاف شدید داشتند. این اختلاف به رسانه و بعد در تیم کشید.
لگد کریمی به ساک پزشکی همه آمپولها را شکست
لگد کریمی به ساک پزشک در جام جهانی را دیدم، چون چند قدم آن طرفتر بودم. وقتی یک نیمه تلاش کرد و نشد مهارتش را نشان دهد. برانکو او را بیرون کشید. از شدت عصبانیت ساک را زد. یادم هست شانه یحیی مصدوم شد. وقتی او را آوردیم بیرون و دکتر میخواست آمپول مورفین به او بزند نتوانست، چون با این ضربه علی کریمی تمام آمپولها شکسته بود. کریمی خیلی عصبی بود. سراسر اردو همین بود.
کریمی احترام خاصی برای برانکو قائل بود
دوستی برانکو و کریمی؟ ماجرا به عذرخواهی برنمی گشت، چون کریمی احترام خاصی برای برانکو قائل بود. همیشه به اردو سر میزد و حمایت میکرد. حتی وقتی داخل اردو میآمد دو ساعتی خلوت میکردند.
پشت پرده خداحافظی هاشمیان از تیم ملی
درباره ماجرای خداحافظی اول وحید هاشمیان از تیم ملی که زمان بلاژویچ بود باید اعتراف کنم او تازه از پاس رفته بود بوخوم. وحید اخلاق خاصی دارد. آمد و رفتیم داخل زمین که تمرین کنیم. قبلش وحید گفت: من مصدوم هستم. رسیدیم داخل زمین. بلاژ نگاه کرد دید وحید دارد در زمین روپایی میزند. ناگهان فریاد زد که تو داری من را سیاه میکنی. تو من را فریب میدهی. تو که گفتی مصدوم هستی. آن تمرین تمام شد وحید ساکش را جمع کرد و رفت!
عنایتی از برانکو عصبانی بود و با او دست نداد
رضا عنایتی بعد از جام جهانی ۲۰۰۶ با برانکو دست نداد. رضا آقای گل لیگ بود و از استقلال دعوت شده بود. برانکو بعد از پایان بازی داشت از همه خداحافظی میکرد. با همه دست داد، اما به رضا که رسید او پشتش را کرد و دست نداد. شاکی بود که دست نمیدهم. من به رضا گفتم به هر حال مربی ات بوده. دیگر هر چه بوده تمام شده. این را هم بگویم. بعد از آن وقتی برانکو برگشت. رضا در ابومسلم بود. میخواست از این تیم یک بازیکن بگیرد. با او صحبت کرد. خیلی هم محترمانه حرف زدند. درباره یک بازیکن اطلاعات از او گرفت.
بلاژویچ توانست رضایت خانواده همسرم را بگیرد
در جریان خواستگاری من که بلاژویچ حضور داشت وقتی او خانمم را دید به من گفت: رضا شانسی نداری! ولی وقتی صحبتها شروع شد با یک تبحری توانست رضایت را بگیرد. البته یک خاطره شیرینتر دیگر هم دارم. یادم هست ۱۱ سپتامبر که هواپیماها به برجهای دوقلو خورده بود من داشتم خبرها را میدیدم و بلاژ در حمام بود. گفتم مربی بیا بیرون ببین چه شده است. آمد بیرون تصاویر را دید. گفت: کی این کار را کرده؟ گفتم نمیدانم. بلاژویچ هم گفت: کار هر کسی بوده خیلی کار خوبی کرده است.
برانکو میماند خیلی چیزها از دست میداد
کلکسیون افتخاراتش را جمع کرده بود و اگر میماند شاید چیزی از آنها را از دست میداد. سفیر ما دکتر صادق هفته پیش با برانکو صحبت کرد، ۷۰۰ هزار یورو بابت درآمد سال پیش است، در حالی که او دو سال قرارداد داشت، برآورد این سخت است و نمیدانم چه پیش میآید. امیدوارم که شکایتی در کار نباشد.
منبع: تابناک
کلیدواژه: چلنگر تابناک ورزشی بلاژویچ تیم ملی فوتبال مرضیه هاشمی قاچاق خودرو مایک پمپئو معامله قرن توزیع کالاهای اساسی تالاب انزلی غلامحسین اسماعیلی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۵۸۰۶۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ناگفته های سردار حاجی زاده از حمله موشکی سپاه به اسرائیل /نکات پنهان زیاد است /تنها ۲۰ درصد از توانمان را به کار بردیم
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، سردار امیرعلی حاجیزاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه با اشاره به عملیات موشکی پهپادی وعده صادق علیه رژیم صهیونیستی گفت: این عملیات نکات پنهان زیادی دارد و تنها یک بخشی از یک نیرو بود.
بنابر روایت تسنیم، وی افزود: ما آن شب در این عملیات تنها از ۲۰ درصد از امکاناتی که برای عملیات فراهم شده برای تنبیه استفاده کردیم و برای همین ۲۰ درصد هم یک صف آرایی عجیب و غریبی شد.
سردار حاجیزاده تاکید کرد: آمریکاییها که گفته بودند ما دخالت نمیکنیم کاملا دخالت کردند و آمدند کنار رژیم صهیونیستی و رژیم هم حملات به مناطق شمال و محور حزب الله و غزه را تعطیل کرد و حتی یک بدون سرنشین هم در آن مناطق نداشتند و همه را به سمت ایران بسیج کردند.
فرمانده نیروی هوافضای سپاه ادامه داد: آمریکا، انگلیس و فرانسه به کنار رژیم صهیونیستی آمدند و بسیاری از کشورهای اطراف هم به این رژیم کمک کردند.
وی تصریح کرد: آمریکاییها علاوه بر هواپیما رزم ناوها و ناوهای هواپیمابر خودشان را آوردند و آن شب تنها ۲۰ درصد توان نیروی هوافضای سپاه صرف مقابله با آمریکا و انگلیس و فرانسه و همه اینها شده بود و با این حال پیروزی بزرگ حاصل شد.
سردار حاجی زاده گفت: این پیروزی به برکت خون شهدا و تدبیر و تصمیم مقام معظم رهبری و دعا و تبلور اراده مردم بود.
۲۷۲۱۸
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901603