موانع روانی کارآفرینی زنان در تجربیات و پژوهشهای علمی و عملی چیست؟
تاریخ انتشار: ۸ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۵۸۹۰۸۳
به گزارش خبرنگار ایلنا، موانع کسب و کار زنان چه در حوزه فرهنگی و چه در حوزه اقتصادی کم نیستند. نهاد خانواده موانعی را برای پیشرفت زنان برای حضور اجتماعی ایجاد میکند و زنانی که در این عرصهها موفق بودهاند، برای آموزش خیلی از مهارتها تلاش کردهاند. انجمن زنان کارآفرین پانزده سالی است که طی همایشها و جلساتش میکوشد تا در حوزه موانع فرهنگی پیش روی کارآفرینی زنان، کارگاههای آموزشی، همایشهایی در دانشگاهها و شهرهای مختلف برگزار کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حضور اجتماعی زنان معمولاً موانع زیادی دارد. از موانع اقتصادی گرفته تا برخی عرفهایی که زنان را از حضور در اجتماع منع میکند. مقدمهای از فعالیتهای عمده انجمن کارآفرینی زنان در پانزده سالی که شکل گرفته بگویید. عمده راهکارها و فعالیتهای انجمن در چه حوزهای متمرکز است و مسیرهای خود را چگونه مییابد؟
فریبا یاراحمدی (نایب رئیس هیئت مدیره انجمن ملی زنان کارآفرین): موسسین انجمن زنان کارآفرین تجربیات خوبی در حوزه کارآفرینی زنان داشتند. به همین دلیل یک تشکل صنفی راهاندازی کردند تا بتوانند از این طریق ظرفیتهای کارآفرینی را بالا ببرند و از این طریق ارتباطی بین نهادهای دولتی و غیردولتی و دانشگاهها و زنان کارآفرین ایجاد کنند. در سال83 انجمن صنفی زنان کارآفرین که از وزارت کار مجوز گرفته بود و در سال 84 انجمن ملی زنان کارآفرین تشکیل شد. ما از وزارت کشور مجوز گرفته بوده بود، کار خود را آغاز کرده و از آن زمان با هم کار میکنند. اهداف انجمن ترویج کارآفرینی و حمایت از زنان کارآفرین، ترویج کارآفرینی در بین فارغ التحصیلان دانشگاهی است. انجمن فعالیت خود را در قالب کمیتهها و کارگروهها انجام میدهد. ما کارگروه آموزش، پژوهش و مشاوره، روابط عمومی و عضویت داریم. یکسری کارگروه داریم که ذیل کمیتهها فعالیت میکنند. کارگروه صنعت و تجارت، گردشگری، آتی و کارآفرینی اجتماعی از مهمترین کارگروههای ما هستند مثلاً کارگروه آی تی تلاش میکند تا اطلس زنان کارآفرین را راهاندازی کند. دیتا بیسی از زنان کارآفرین در کشور تهیه شود. ما با نهادهای مختلف دولتی و دانشگاهها در ارتباط هستیم. هر فصل به شهری میرویم و با دانشگاهی ارتباط برقرار میکنیم. کارگروه کارآفرینی اجتماعی با همکاری وزارت کار و شهرداری نشستهای تخصصی در حوزه کارآفرینی برگزار میکند. فعالیتهای انجمن برگزاری همایش است. ما 14 دوره همایش موفق برگزار کردیم. فقط 2 سال بین آن وقفه افتاده است. آخرین همایش ما همایش زنان کارآفرین؛ زندگی و کار بوده است. مشکلات اقتصادی بر زندگی خانوادگی زنان کارآفرین تاثیر گذاشته است. همایش ما یک بخش علمی و اجرایی داشت. بازوی اجرایی همایش شهرداری و دانشگاه بودند. سفرهای استانی و نشستهای تخصصی به صورت پیگیرانه انجام میشود. دفتر نمایندگی انجمن زنان کارآفرین داریم و تعدادی را به عنوان عضو داریم. در استان گیلان و گلستان دفتر نمایندگی داریم.
روند پژوهشی در ساختار تشکیلاتی انجمن چه جایگاهی دارد؟ آیا در پژوهشها به تجربیات زیسته افراد نیز توجه میکنید؟
زهرا رهایی (مدیر کمیته پژوهش انجمن زنان کارآفرین): انجمن یک نهاد مدنی با سابقه است که علاوه بر ترویج کارآفرینی زنان موانع بر سر راه توسعه کارآفرینی زنان و آغاز به کار آنان را پیگیری میکند. در این راه از مبانی نظری و دانش موجود در دانشگاهها (دانش آشکار) و دانش اعضای انجمن که بر اساس تجربه زیسته آنها حاصل شده ( دانش ضمنی) بهره میبریم. در زمستان سال ۹۵ پس از برگزاری دوازده همایش در زمینههای گوناگون فعالیتهای کسب وکار و تلاش برای شناسایی فرصتها و چالشهای هر حوزه، در چارچوب تفکر اکوسیستم کارآفرینی زنان و موانع و مشوقهای توسعه فعالین زنان در ایجاد کسب و کار و کارآفرینی شناسایی شد.
دستاوردهای این همایش نشان داد که موضوع فرهنگ تاثیرگذارترین عامل در فضای اکوسیستم کارآفرینی زنان در ایران است. بر این اساس در طی سال ۹۶ روی شناسایی ابعاد مختلف فرهنگی تمرکز کردیم و در نهایت در بهمن ۹۷ نتایج پژوهشهایمان را در قالب همایش «زنان کارآفرین: هارمونی زندگی و کار» ارایه کردیم.
تفکر هارمونی نگاهی به زندگی است که متفاوت از تفکر تعادلی است. دستاوردهای پژوهشی انجمن زنان کارآفرین نشان داد که این نگاه به زندگی از دریچه تفکر هارمونی به مراتب با شرایط زندگی زنان کارآفرین به ویژه در موقعیتهایی که پیچیدگی و عدم اطمینان در محیط کسب و کار زیاد میشود، کاربرد بسیاری در ایجاد همنوایی بین نقشهای خانوادگی و کسب وکار حرفهای دارد.
زمانیکه زنی در کارش شکست میخورد، یک زن بیشتر از یک مرد دچار ضربه میشود. ما به این نتیجه رسیدیم که در چنین شرایطی نوع نگاه به زندگی باید تغییر کند. کارآفرینان به طور کلی ریسکپذیر، نتیجهگرا و برونگرا هستند. یک کارآفرین بر اجرای یک ایده تمرکز میکند؛ تفکر تعادلی برای همه ابعاد زندگی فرد سهم تعیین میکند تا بتواند در اجرای ایده همه وجوه را درنظر بگیرد. حتی مدیریت زمان و برنامهریزی زمان هم یکی از این مسائل است.
تفکر هارمونی یک تفکر پویاست زیرا میگوید تعیین سهم ثابت برای فعالیتهای زندگی بیمعنیست. مهم این است که فرد با توجه به الویتها، ارزشها و انتظاراتی که در زمینه حرفهای کسب و کار و غیر حرفهای در زمینه نقشهایی که در اجتماع دارد در لحظهای معین تصمیمی را اتخاذ کند که از آن احساس رضایتمندی کند. برای مثال ممکن است مجبور باشی به خاطر کار بخشی از وظایف مادری را کمرنگ کنی و بعضی جاها به خاطر وظیفه مادری بخشی از کار را کمرنگ کنی. این مدل یک نگاه همگرایانه در مقابل خواستهها و آرزوهاست و سهم ثابتی برای هیچ کدام تعیین نکرده است.
یکی از مشکلات زنان کارآفرین این است که با سایر زنان که کارآفرین نیستند، قیاس میشوند. زنی که شاغل است و استخدام شده؛ ساعات روتینی را برای فعالیت اقتصادی در نظر دارد لذا مدلهای تعادلی میتواند پاسخگوی نیازهایش باشد ولی یک زن کارآفرین ممکن است تا پاسی از شب درگیر فعالیتهای حرفهای خود بوده و مجبور باشد در مقطعی از زمان حضور فیزیکی کمتری در منزل داشته باشد گرچه این به معنای کمرنگ شدن حضور موثرش نیست. در اینجا با شاخصهای ارزیابی در تفکر هارمونی، حضور موثر زن کارآفرین در خانواده و کسب وکار با ساعتهایی که در انجا حضور فیزیکی دارد سنجیده نمیشود بلکه با میزان رضایتمندیاش از وضعیت موجود ارزیابی میشود. این موضوع رویه دیگری هم دارد یعنی زمانی که زن کارآفرین برای ضرورتهای زندگی مجبور است ساعات کمتری را به حضور فیزیکی در محیط کار اختصاص دهد.
ابعاد روانشناسیای که شما در کارگاههای آموزشی بر آن تاکید دارید، چیست؟ چرا توجه به ابعاد روانشناسی حضور زنان در جامعه و ایجاد کسب و کار را مورد توجه قرار دادید؟
ربابه حامدی (دکترای روانشناسی و مدرس دانشگاه علوم پزشکی تهران): جامعه سنتی ما انتظار دارد که یک زن خانهدار تمام و کمال کار کند. وقتی زنها از کار سنتی خانهداری به سمت کار بیرون آمدند یک قدم برداشتهاند. کار زنان در حوزه کارآفرینی جنبه دیگری دارد. حضور زن در بیرون از خانه نقشهای متعددی را به زن واگذار میکند. وقتی که هدفها بیشتر میشود، نقش زنان نیز بیشتر میشود. متناسب با انتظار جامعه و خانواده هر زمان زن باید در یک نقش قرار بگیرد که هر کدام زمینههای متعارضی نیز ممکن است داشته باشند. اگر زنی بخواهد در حوزه شخصی کمالگرایانه عمل کند، باید مدیریت داشته باشد. به عنوان یک زن سنتی در پس ذهن احساس گناه و نارضایتی ایجاد میشود و از جانب خانواده هم بازخوردهایی خواهد دید. بازی کردن با زمان و انرژی بین نقشهای مختلف خیلی اهمیت دارد. یکی از مهمترین چیزهایی که میتواند یک زن کارآفرین را به هارمونی بین کار و زندگی برساند، این است که شناخت درستی داشته باشد. قوت و ضعفهایش را بداند و استرس ذهنیاش را کنترل کند.
ویژگیهای شخصیتی انسانها مثل برونگرایی، پشتکار و نوجویی باید مدنظر قرار بگیرد. باید بررسی کنیم که وقتی با مانعی برخورد میکنیم در چه وضعیت و روحیهای به لحلاظ روانی قرار داریم. ویژگیهای شخصیتی نسبت به شرایط تغییر میکند. کسی صد درصد برونگرا یا درونگرا نیست. ما نسبت به شرایط روی یک پیوستار حرکت میکنیم. وقتی یک نفر بارها شکست میخورد، ممکن است روحیاتش تغییر کند. اگر از نظر درجه پشتکار روی هفتاد درصد جامعه باشد، ممکن است به زیر ۵۰ درصد برسد. استرس و اضطراب یک زن کارآفرین نسبت به یک مرد اصلاً قابل مقایسه نیست. مردها نیازی به هارمونی بین کار و زندگی ندارند. فضای جامعه به سمتی رفته که زن کارآفرین بار بیشتری را باید تحمل کند.
زنان کارآفرین برای رسیدن به خواستههایشان باید self control قوی داشته باشند که یکی از موارد مهم آن کنترل هیجانها است. هیجانهایی مثل استرس و اضطراب، خشم نسبت به دیگران و خود بسیار اهمیت دارد. خیلی مهم است که ببینیم که احساسی که یک زن کارآفرین به خود دارد، چه احساسی است. پیامهایی که چنین زنی نسبت به خود میگیرد باعث ایجاد احساس گناه میشود. یک زن کارآفرین در راستای رسیدن به برخی آرمانها دچار عدم رضایت و غافل شدن از خود میشود. شاید یک جور برچسب خودخواهانه به زن زده میشود. زنان باید یاد بگیرند تا خودشان را هم دریابند و سرزنشگری را خاموش کنند، میتوانند رابطه بهتری با اطرافیانشان داشته باشند. در این صورت احتمال اینکه خانواده را هم به همکاری بگیرد، خیلی بیشتر خواهد شد. برای انجمن زنان کارآفرین طی دو سال گذشته کارگاههایی داشتیم که عنوان آن این بود که «چرا خوشحال نیستیم؟» آنجا متوجه شدیم که افراد نوعی احساس گناه نسبت به خودشان دارند.
بازخوردهایی که از جلساتی که با کارآفرینها میگرفتید چه بوده است؟
زهرا نقوی (عضو هیئت مدیره انجمن ملی زنان کارآفرین): ما یکسری الگوهای فرهنگی و تربیتى داریم که با حضور زنان در جامعه مخالفت میورزد. یک زن وقتی سفر کاری دارد به نظر خیلی بیمسئولیت میآید. ضمنا زنان کمترین وقت را به خودشان اختصاص مىدهند درحالیکه ما باید یاد بگیریم به خودمان هم زمانی را اختصاص دهیم.
زهرا رهایی (مدیر کمیته پژوهش انجمن زنان کارآفرین): یکی از کمکهایی که تفکر هارمونی به زنان میکند، غنیسازی نقشهاست. زمانی که در یک فعالیت کسب وکار مشغولید با چالشهایی مواجه میشوید که برای ساعات زیادی وقت وانرژی شما را میگیرد. اما این فرایند قابلیتهایی را در شما تقویت میکند که باعث میشود در عرصههای دیگر زندگی مانند مدیریت روابط با اعضای خانواده و دیگر افراد موفقتر عمل کنید. در واقع حضور موثر در یک کسب وکار باعث غنی شدن شما در سایر نقشها خواهد شد. متاسفانه این قابلیت زنان کارآفرین در جامعه ما برجسته نشده است و کمتر به آن پرداخته میشود و بهجای آن دایما از عبارت "تضاد نقشها" استفاده میشود. یکی از دستاوردهای ما این بود که باید برای ترویج تفکر غنیسازی نقشها بسیار تلاش کنیم.
در این مسیر بخش مهمی از جامعه مخاطب دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاهی دختر هستند که به واسطه نشستهایی که در دانشگاههای مختلف ازجمله دانشگاه تربیت مدرس، شیخ بهایی، شریعتی، بینالمللی امام خمینی و غیره داشتیم، برگزار میشود. در این نشستها بحث ما این نیست که طرح و برنامه کسب و کار بنویسند و ایدهها را پرورش دهند بلکه هدف ترویج سبک زندگی کارآفرینیست و اینکه چگونه نگاهشان را از نگاه تعادلی به نگاه هارمونی تغییر دهند.
پژوهشهای این انجمن چگونه پایه مادی پیدا میکند و به کار بسته میشود؟ بالاخره بعد از گذشت پانزده سال از عمر انجمن باید نتایج اجرایی آن را مشاهده کرد.
زهرا نقوی (عضو هیئت مدیره انجمن ملی زنان کارآفرین): انجمن کارآفرینی زنان برنامههایی برای اعضا دارد که یکسرى از این برنامهها بر زنانی که تازه عضو شدهاند، تمرکز دارد. اهداف، برنامهها و حرکت انجمن تشریح میشود تا به زبان مشترک در این رابطه برسیم. یکسرى برنامهها براى همه اعضاست مانند: برگزارى نشستهاى تخصصى، برنامههاى آموزشى، بازدید از کسب و کار، سفرهاى استانى، دورهمىهاى دوستانه، معرفى فیلم و کتاب. این نشستها و برنامههای تخصصی سمت و سوی همایشهای ما را تعیین میکند. معرفی، نقد کتاب و فیلم با حضور کارگردان، نویسنده یا مترجم در یکى از حوزههاى مدیریت، زنان و کارآفرینی است. فیلمها و کتابهایی که تاثیرات مثبتی در حوزه مدیریت زنان دارد، مورد استفاده قرار گرفتهاند. آنچه انجمن در تمام این سالها دنبال آن بوده این است که بتواند بر الگوهای پرورشی و ذهنی تغییر مثبتى ایجاد کند.
از طرفی چیزی که ما در سطح جامعه خیلی کم داشتیم، الگوسازی بود. اگر قرار بود زنان موفقی را الگو بدهیم که در تمام ابعاد زندگیشان به نحو شایستهای رشد کرده باشند، اطلاعات مکتوبى نداشتیم. یکى از اهداف انجمن معرفى این الگوها در سطح جامعه است. زنی داریم که در حوزه دامپروری کارآفرینی کرده است و با موانع و مشکلات زیادی رو به رو بوده است. شرایطى که براى بسیارى از ما ملموس و آشناست. این بانوى توانمند در سن ۷۵ سالگی همچنان فعال است.
انجمن تعامل و ارتباط خوبی با سازمانها، نهادهاى دولتى و تشکلهاى مرتبط دارد مانند وزارت کار، معاونت امور زنان، محیط زیست، کانون عالى کارفرمائى، اتاق بازرگانی، سازمان صمت، توسعه تجارت و ... فعالیت اقتصادى مخاطبین و اعضاى ما دایره وسیعی دارد اما عمدتاً در مورد کسب و کارهای خرد و متوسط کار میکنیم. البته در حوزه کسب و کارهای بزرگ هم مخاطبینی داریم و به خصوص برای تسهیلگری و رایزنی جلسات متعددی با سازمانهای مربوطه برگزار میکنیم. ما حتی اعضاى فعالى در صنعت پتروشیمی و خودرو داریم.
زهرا رهایی (مدیر کمیته پژوهش انجمن زنان کارآفرین): از بعد اقتصادی آماری که ما داریم، زنان بیشتر در بخش خرد و متوسط کار میکنند. مگر اینکه کسب و کار سریالی یا خانوادگی باشد. توسعه کسب و کار از این جهت برای زنان مشکل است که تا میخواهیم آن را توسعه دهیم، موانع چندین برابر مردان میشود. تامین مالی، چابکی، دوام در شرایط تلاطم اقتصادی بسیار مهم است و از این نظر کسب و کارهای خرد و متوسط بیشتر توسعه پیدا میکنند. مشکلات فرهنگی زنان دارای کسب وکارهای کوچک و متوسط و زنان دارای سرمایههای بزرگ ماهیتاً یکسان است. چراکه برخی نگرشهایی در جامعه و خانوده و زنان وجود دارد که در بحث فرهنگی یکسان است. البته شدت و ضعف دارد.
راهکارهای جمعی و اجتماعی شما برای این مشکل چیست؟ عمده جامعه هدف مشکل اقتصادی دارد و مسائل اقتصادی خیلی از ابعاد رفتاری و حرکت جمعها و به ویژه تعاونیهای این چنینی را پوشش میدهد. مردها نیز دچار مشکلات اقتصادی میشوند. آیا ابعاد اقتصادی ابعاد فرهنگی موضوعرا نیز نمیسازد؟
زهرا رهایی (مدیر کمیته پژوهش انجمن زنان کارآفرین): بعضاً فکر میکنیم که اقتصاد همه چیز است درحالیکه قبل از هر کار اقتصادی باید تفکر همکاری جمعی در زنان تقویت شود . همانطور که قبلا هم بیان شد آشنایی با سبک زندگی کارآفرینانه بسیار مهم است. چنانچه فقط به ابعاد اقتصادی کارافرینی توجه شود نمیتوان در مورد پایداری آن کسب وکار مطمئن بود. در سبک زندگی کارآفرینانه افراد میآموزند که چگونه شبکه سازی کنند. به همین دلیل آموزش این تفکر و این شیوه زیست بسیار مهم و مقدم بر هر فعالیت اقتصادیست. کار گروهی فرصتیست که معمولا مردان از ابتدا با بازی و فعالیت جمعی فرامیگیرند ولی زنان به دلیل بسیاری از موانع اجتماعی و فرهنگی به گونهای غیررسمی از آن محرومند.
ربابه حامدی (دکترای روانشناسی و مدرس دانشگاه علوم پزشکی تهران): برای اینکه یک کسب و کار شکل بگیرد باید کار گروهی شکل گیرد. افراد باید بتوانند از اهداف شخصی خود بگذرند و به هدف جمعی فکر کنند. کودکان ما برای کار گروهی آموزش نمیبینند. حتی در جامعه نیز هویت ملی چندان قوی نیست. ما بیشتر به هویتهای شخصی خود اهمیت میدهیم. مردان بیشتر در جامعه بودند. آنها عملاً ضمن تجربههای زندگی چیزهایی را یاد میگیرند. اگر افراد آموزش ببینند و یاد بگیرند، مسائل برایشان اهمیت داشته باشد، کسب و کارهای ما پیشرفت بیشتری خواهد داشت.
منبع: ایلنا
کلیدواژه: کارآفرینی فارغ التحصیلان دانشگاهی کارآفرینی زنان موانع کسب و کار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۵۸۹۰۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شاد، اما خسته!
این بخش کوتاهی از یکی از برنامههای شبکهای فارسیزبان است که بهتازگی تعطیل شده است اما فارغ از همه پیشزمینهها و قصاوتهایمان نسبت به اهداف این شبکه و زیرسؤال بردن نهاد خانواده، واقعا تحقیقات علمی چنین نظری دارند؟ زنان بدون فرزند، زندگی شادتری نسبت به مادران دارند؟ این سؤالی است که مرور برخی از پژوهشهای علمی و گفتوگو با کارشناسان این حوزه، میتواند به آن پاسخ بدهد! «این نتایج علمی، از کدام دادههای بهدست آمده حرف میزنند؟ کدام مادران؟ در کدام مناطق؟ با کدام ساختار شخصیتی؟» این را فیروزه روستا، متخصص و مشاور سلامت مادران میگوید که تحقیقاتی اینچنینی را رد میکند و معتقد است که بدون شک، تعریف شادی در آدمهای مختلف، متفاوت است: «برخی افراد، ساختار شخصیتیشان بهگونهای است که انرژی بالایی دارند و بهطور کلی شخصیتی برای مادری کردن دارند؛ این افراد اگر مادر نباشند و مادری نکنند، غمگین خواهند بود. اما از طرف دیگر، برخی افراد استقلال بیشتری دارند، انرژیشان را از تنهایی و سکوت میگیرند و ممکن است با مادری کردن، آنچنان که باید، ارتباط برقرار نکنند.» در واقع خانم روستا میگوید که نمیتوان خوشحالی از مادر بودن یا نبودن را به همه آدمها و همه زنان ارتباط داد؛ بلکه این موضوع ارتباط مستقیمی به ویژگیهای شخصیتی آن زن دارد. پس تحقیقاتی که همه زنها یا قریب بهاتفاق آنها را در یک دسته جای میدهد و راضی یا ناراضی از مادری خود میداند، تحقیقات جامع و کاملی نیستند و نمیتوان به آنها استناد کرد.چیزی شبیه گرسنگی
آنچیزی که نمیتوان آن را پنهان و کتمان کرد، غریزه مادری است که نهفقط در وجود انسانها، بلکه در وجود حیوانها هم به شکلی ویژه وجود دارد. موضوعی که فیروزه روستا آن را به گرسنگی و نیاز به غذا خوردن تشبیه میکند: « خب بر کسی پوشیده نیست که اگر انسان از نیازهایش عبور کند و به آنها پاسخ بدهد، حالش بهتر و انسان شادتری خواهد بود.» به نظر میرسد که اگر از منظر علمی و پژوهشی هم بخواهیم تبعات خوشحالی یا ناراحتی مادر بودن را بررسی کنیم، پاسخ دادن به نیاز و غریزه مادری، باعث میشود که آن زن، فردی شادتر از کسی باشد که این غریزه را نادیده گرفته استکلیشهای است اما واقعیت دارد؛ اینکه دختران از همان دوران کودکی و در بازیهایشان هم همیشه نقش مادر را دارند؛ آنها برای بچههای کوچکتر از خودشان یا عروسکهایشان نقش مادر را ایفا میکنند. اتفاقی که البته صرفا مختص به کشور ما نیست که آن را محصول سنت و فرهنگ ایران بدانیم بلکه عروسکبازی و مادری کردن، یک بازی بینالمللی برای دخترانی در هرکجای این جهان است. موضوعی که نشاندهنده ریشه ذاتی دختران به مادر بودن و فرزند داشتن است.این ماجرا تا آنجا پیش رفته است که حتی بهزیستی هم یکی از بندهای قوانینش را به دختران مجردی اختصاص داده است که تمایل به فرزندخواندگی دارند؛ دخترانی که نیاز به مادری کردن در وجودشان ریشه دارد و حالا بههر دلیلی، شرایط ازدواج و فرزنددار شدن برایشان مهیا نشدهاست! حالا چه میشود کرد؟ بهزیستی دومین اولویت درخواستهای فرزندخواندگیاش بعد از زن و شوهری که هیچوقت صاحب بچه نشدهاند را به این دختران مجرد و سپس به زن و شوهری که بچهای دارند و تمایل دارند فرزند بعدیشان، فرزند خونی خودشان نباشد اختصاص داده است. در واقع این نیاز آنقدر جدی است که در اولویت دوم قرار گرفته است و اتفاقا خبرها و آمارهای بهدست آمده نشان میدهد که استقبال و تقاضای دختران جوان از این قانون، بیشتر از آن چیزی که پیش از این تصور میشد؛ انگار که حالشان با داشتن بچه، بهتر است!
این ظاهر نهچندان شاد!
اما چرا آنچه ما در جامعه از یک مادر میبینیم، چندان شاد و خوشحال به نظر نمیرسد؟: «واقعیت این است که انتظاری که جامعه امروز از زنان و مادران دارد، با ۴۰سال پیش فرقهایی جدی و اساسی دارد. زنان در چنین جامعهای باید زیبا و خوشاندام باشند، از منظر علمی و اجتماعی، حرفی برای گفتن داشته باشند، مادری ایدهآل باشند، از همسرشان حمایت کنند، حواسشان به پدر و مادرشان باشند، اوضاع خانه را همیشه در بهترین حالت خود نگه دارد و...خب همه اینها باعث میشود که زن، انرژی زیادی صرف کند، خسته شود و نتواند از مادری کردن که حالا به همه مسئولیتهای قبلیاش اضافه شده، آنطور که باید لذت ببرد و شاد و خوشحال به نظر برسد.» خانم روستا به «جامجم» میگوید که زنان بهواسطه مادری کردن و مادر بودن، نیاز به حمایتهای بیشتری از آنچه امروز در حال اجراست، دارند تا بتوانند دوباره خوشحالی واقعی و وجودی خودشان را ابراز کنند: «آنوقت است که میتوانیم بگوییم مادران، به سبب پاسخ به غریزهشان و از طرف دیگر بهدلیل حمایتهایی که از آنها میشود، افراد شادتری نسبت به کسانی هستند که فرزندی ندارند.» اما این حمایت چقدر عملی میشود؟ به نظر میرسد که در روزگاری که همه دولتها به سمت افزایش جمعیت میروند، لازم است که فکری به حال ارتباط عاطفی و پیوند عمیق و امنیتی که فرزند از مادرش میگیرد، بکنند. آنوقت است که اگر مادری بداند بعد از بچهدار شدن و استراحت لازم، سرکارش برمیگردد و صندلیاش برای او حفظ خواهد شد، خوشحال خواهد بود. در غیر این صورت، از مادری که همه مسئولیتها بر دوش اوست، شغلش را از دست داده، بیخوابی میکشد، خسته است و... چه انتظاری برای شاد بودن داریم؟: «در این میان فراموش نکنید که بخش قابلتوجهی از این حمایتهای لازم، از سمت پدران و همسران است که تامین میشود و زمینه را برای حال خوب مادر فراهم میکند.»
نرگسخانعلی زاده - گروه جامعه