همه ما ظریف هستیم
تاریخ انتشار: ۱۲ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۶۳۱۲۶۱
«دولت ترامپ کاری کرد که امروز همه در ایران متحد شدهاند، گاه بر سر قاسم سلیمانی و گاه بر سر جواد ظریف. شگفتا که در تاریخ معاصر ایران قهرمانان میهن ما همه از میان آنان برخاستهاند که آمریکا آنان را خصم خویش خوانده است: از محمد مصدق تا محمدجواد ظریف. همه سیاستمداران معتدلی که برابر امپریالیسم ایستادهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایسنا، محمد قوچانی در روزنامه سازندگی نوشت: «تحریم محمدجواد ظریف پس از سفر موفق به نیویورک و کارزار عظیم تبلیغاتی علیه تیم B در خاک ایالات متحده آمریکا، ماهیت «فاشیستی/پوپولیستی» حاکمیت آمریکا را عیان کرد و ثابت کرد همان طور که قبلا گفته بودیم اینک «این امپریالیسم است که به ستیز لیبرالیسم آمده است» و این باطلالسحر سخن همه اقتدارگرایانی است که لیبرالیسم را خادم امپریالیسم میپندارند و ثابت میکند اعتدال، میانهروی و آزادیخواهی اگر توام با میهندوستی و خردمندی و سیاستورزی حرفهای باشد خصم هر نوعی مداخلهجویی و اقتدارگرایی است و این عصاره رفتار ظریف است. محمدجواد ظریف به عنوان یک سیاستمدار ملی از آن چه در دانشگاههای ایالات متحد آمریکا در علوم سیاسی، حقوق و روابط بینالملل آموخته است علیه امپریالیسم آمریکا استفاده کرده است. ظریف با «سلاح سرد سخن» به جنگ دشمن رفته است و با «سلاح نقد» به «نقد سلاح» پرداخته است.
امروز او به عنوان سخنگوی دولت ایران با وفاداری این دولت به برجام و پروتکلهای هستهای و حقوق بینالملل بیشتر نماد لیبرالیسم سیاسی است تا دولت آمریکا که ایران را به جنگ تهدید میکند و امانوئل مکرون را ابله میخواند و از معاهدات و سازمانهای بینالمللی خارج میشود و زنان و سیاهان را تحقیر و افغانستان را به نسلکشی تهدید میکند. حتی در مسائل منطقهای و در خاورمیانه، نبرد ایران با داعش بیشتر نمایشگر مبارزه با تروریسم است تا عملکرد حکومت سلفی سعودی (دوست شفیق آمریکا) که نهتنها پدرخوانده القاعده و طالبان و داعش است که در دوره محمدبنسلمان ظاهرا اصلاحگر!
عدنان خاشقچی را سلاخی میکند و ایران کشوری است که میگوید نهتنها چون جمال عبدالناصر نمیخواهد یهودیان را به دریا بریزد بلکه مدافع رفراندوم در فلسطین است و با حاکمیت اسلامگرایان افراطی در سوریه مخالف است و از حاکمیت لاییکها در دمشق و اتحاد با مسیحیان و سنیان در لبنان و عراق دفاع میکند. ظریف در سیاست داخلی ایران نیز فراتر از اصلاحطلبی، نماد جناح صلحطلبی است که حقوق بشر رکن آن محسوب میشود و با وجود اختلاف نظرهای داخلی بر سر حقوق بشر و دموکراسیخواهی و رقابت داغ با اصولگرایان و ایرادات جدی به آنان، در بیرون از ایران از کلیت حاکمیت حمایت میکند؛ نه از موضع «نفاق سیاسی» که از منظر دفاع از حاکمیت ملی و بر مبنای نظریهی «دولت - ملت» که در درون میهن، منتقد و در بیرون آن متحد یکدیگرند و نظریهی «دولت - ملت» همان آموزه بنیادین لیبرالیسم است که در دانشگاههای آمریکا به دانشجویان علوم سیاسی میآموزند.
لیبرالیسم برخلاف کمونیسم ایدئولوژیای جهانوطن و بیوطن نیست و آن چه تحت عنوان نومحافظهکاری از دوران جورج بوش پسر در آمریکا رواج یافته و تیم B هم قصد دارد آن را به دونالد ترامپ (به عنوان یک کاسب ناسیونالیست) حقنه کند، لیبرالیسم نیست، امپریالیسمی جدید (انترناسیونالیسم محافظهکارانه) است که از التقاط تروتسکیسم و فاشیسم برخاسته و دشمن لیبرالیسم است. در این ایدئولوژی، آمریکا ارزشهای خود را به کشورهای دیگر تحمیل میکند و میکوشد عظمت آمریکا به عنوان یک ابرقدرت استعماری را احیا کند. پیوند این انترناسیونالیسم محافظهکارانه با صهیونیسم و پروتستانتیسم مسیحی پیوندی ایدئولوژیک است و چهره اصلی آن در دولت آمریکا هم نه دونالد ترامپ که مایک پنس است که برخلاف ترامپ یک بنیادگرای مسیحی و افراطی است و به صدور ارزشهای آمریکایی معتقد است.
ظریف به عنوان سخنگوی نوعی میانهروی و واقعگرایی سیاسی میکوشد تناقض مفاهیم و تقابل نومحافظهکاری با لیبرالدموکراسی را به جهان و نیز آمریکای ترامپ یادآوری کند. گرچه در دوره حاکمیت حزب دموکرات این آموزهها در بنای برجام بهتر به کار آمد اما در عصر جمهوریخواهان هم ناکارآمد نیست و بلکه در افشای ماهیت ارتجاعی حاکمیت کنونی آمریکا بیشتر به درد میخورد. مبنای اندیشه سیاسی ظریف «رئال پلتیک» است. رئالیسم سیاسی به او میآموزد که میان ارزشها و واقعیتها تعادل و تناسب برقرار کند و به جای ایدهآلیسم سیاسی، با استفاده از ترفندهای حقوقی، برای بحرانهای سیاسی بهجای یک جواب، چند جواب پیدا کند. اوج این مجادله علمی همین هفته گذشته بود که محمدجواد ظریف به آمریکا پیشنهاد کرد تحریمهای خود علیه ایران را با مصوبه کنگره این کشور به عنوان نهاد قانونی و دایمی لغو کند تا ایران هم پروتکل الحاقی را امضا کند.
در واقع این یک پیشنهاد طلایی بود که اگر آمریکا علیرغم تعهدات و تحفظات ایران در دستیابی به انرژی هستهای از عدم تحقق غروب هستهای ایران در افق برجام نگران است، میتواند با سازوکار حقوق بینالملل به این دستاورد برسد و ایران هم که احساس نیاز به بمب اتمی نمیکند و آن را حرام میداند در یک بازی برد - برد شرکت کند؛ به شرط آن که آمریکا دولتی عاقل، فروتن و متعهد به عهد و پیمان و یک عضو وفادار جامعه جهانی باشد. اما چون این صفات در دولت ترامپ نیست، پیشنهاد زیرکانه ظریف - که با انتقاد تندروهای داخلی هم مواجه شد - نهتنها از سوی آمریکا رد شد، بلکه به تحریم ظریف منتهی شد. معاملهای که میتوانست واقعا «معامله قرن» نام بگیرد اما آمریکا معامله را برهم زد؛ چراکه بر خلاف ادعایش اهل مذاکره و معامله نیست. مذاکره برای دولت آمریکا نه یک استراتژی که یک تاکتیک است. تاکتیکی برای مشروعیتزدایی از ایران و توجیه تعرض به آن در جهات. ظریف با یک جهاد رسانهای این نقشه را برهم زد.
در واقع ظریف تقاص «رو کردن دست آمریکا» را پرداخت کرد که پای میز مذاکره نمیخواهد نتیجه بگیرد بلکه در پی پروپاگاندای داخلی، وقتکشی و زیادهخواهی است و درست به همین دلیل است که به قول ترامپ حتی پای میز مذاکره ما برندهایم چون ترامپ مامور به تکلیف (نمایش مذاکره) است، نه متعهد به نتیجه (صلح پایدار در خاورمیانه)!
از سوی دیگر ایجاد شکاف در حاکمیت آمریکا (بر سر ایران) دیگر گناه ظریف است. در حالی که آمریکاییها انتظار داشتند ظریف و روحانی به عنوان واقعگرایان و میانهروهای ایران جنگی داخلی با آرمانشهرگرایان و اصولگرایان ایران درپیش گیرند، دولتمردان ایران بیش از گذشته به تقویت تئوری حاکمیت یگانه همت گماشتند و در حوادثی مانند تحریم سپاه یا کنشهای این نهاد در سیاست خارجی از موضع حاکمیت ملی سخن گفتند و با وجود مباحث کارشناسی جدی، در عرصه عمومی از موضع دولت - ملت و نه یک جناح سیاسی با آمریکا برخورد کردند. در مقابل ظریف با طرح و افشای تیم B در وحدت حاکمیت آمریکا شک و شکاف افکند و به صورت تاکتیکی میان ترامپ و بولتون و حتی پمپئو تمایز بلکه اختلاف قائل شد؛ همان کاری که قبلا درباره دموکراتها و جمهوریخواهان کرده بود.
واقعیت این است که گرچه مثل هر ملتی «آمریکایی، آمریکایی است» اما نباید حریف را برابر خویش متحد ساخت. کار به جایی رسیده است ترامپ کودکانه جان کری و جو بایدن را هووهای خود در مذاکره با ایران میداند و تعبیری که گروهی از اصولگرایان ایران در وصف اصلاحطلبان ساختند؛ («منتظران بایدن») را در توئیت هفته گذشته خود به کار برد تا میزان تحریکپذیری و فریبخوردگی خویش را نشان دهد و تحریم ظریف بهعنوان «دوست دموکراتها» (تعبیر دشمنساختهای که از محافل تهران به واشنگتن صادر شده است) به نظر تیم B و خود ترامپ، کور کردن امید دموکراتها تلقی میشود.
اما محمدجواد ظریف و دولت ایران با هوشتر از آن هستند که همه تخممرغهای خود را در سبد دموکراتها بگذارند. ظریف همه سناریوهای ممکن در مواجهه با ترامپ را بررسی کرده است و حتی سال گذشته در اجلاسیه ویژه شورای امنیت مترصد فرصتی بود که پوچی مذاکره با ترامپ در این زمان را نشان دهد که با اندکی تاخیر این امکان اخیرا فراهم شد. روحانی نیز هرگز به دموکراتها امید نداشت و حتی در خوشبینانهترین روایتها میان باراک اوباما و هیلاری کلینتون مرزی چون ترامپ و بولتون میگذاشت و ظریف اگر بخواهد هنر خود در مذاکره را نشان دهد پای میزی است که ترامپ میگوید ایرانیها از آن شکستخورده باز نمیگردند!
این یک بازی پیچیده است که فقط از دیپلماتهای ملی و حرفهای همچون ظریف بر میآید و تحریم او نیز جز آن که به اعتبار استقلالخواهی وزیر امور خارجه ایران در داخل حتی میان اصولگرایان معتدل و معقول بینجامد، نتیجه دیگری ندارد.
اگر در گذشته ظریف فقط نماد مصالحه بود امروز مظهر مقابله هم هست و این که آمریکاییها از ظریف، پای میز مذاکره میترسند و دایرهی تردد او در نیویورک را محدود میکنند، برای او یک مزیت و موقعیت ملی ایجاد میکند که مانع از حذف ظریف در سیاست داخلی ایران به علت توقف برجام میشود. اتهام امروز ظریف از نگاه آمریکا سخنگویی حاکمیت ایران و کارگزاری رهبری قانونی کشور است و این به لحاظ حقوقی و حرفهای عین وظیفه ظریف و نماد وفاداری او به قانون است و به لحاظ سیاسی برگ برنده ظریف است؛ در حالی که تندورهای اصولگرا و انحلالطلب هر دو از همین منظر ظریف را نقد میکردند و اینک خلع سلاح میشوند؛ چنان که در مقاطع مختلف با وجود نظرات کارشناسانه و صادقانه ظریف در سیاست خارجی و روابط بینالملل، مقام رهبری از دوام و بقای وزیر امور خارجه و حتی حفظ حریم و حرمت او حمایت کردهاند و امروز رسما سپاه پاسداران هم به آن افزوده شد.
ظریف در اینجا فقط یک کارگزار نیست، یک تکنوکرات و دیپلمات حرفهای است که در مقام تصمیمسازی در بیان آرای خود به خویش خیانت نمیکند و در مقام تصمیمگیری راههای مختلف را پیشنهاد میکند اما در مقام اجرا، به تصمیم نظام سیاسی کشور خیانت نمیکند. مسلما بر خلاف آن چه انحلالطلبان ایرانی میگویند میان محمدجواد ظریف و سعید جلیلی تفاوت بسیار است و این هر دو فقط بورکراتهای چشم و گوش بسته مسلوبالاختیار نیستند و به همین علت هنوز واقعیترین گزینه و رقابت در سیاست داخلی و خارجی ایران حتی در سال ۱۴۰۰ همین دوگانه است. آمریکاییها ناخواسته و حتی نابخردانه به محمدجواد ظریف خدمت کردهاند و او را نه فقط در سیاست خارجی که در سیاست داخلی به یک رجل ملی بدل کردهاند. قهرمانی که اگر نه «در جنگ» که در «بر جنگ» بر آمریکا پیروز شده است. پس اگرچه در کوتاهمدت آنان از مذاکره با ظریف طفره میروند اما در درازمدت باید آرزوی مذاکره با ظریف را در سر بپرورانند.
دولت ترامپ کاری کرد که امروز همه در ایران متحد شدهاند، گاه بر سر قاسم سلیمانی و گاه بر سر جواد ظریف. شگفتا که در تاریخ معاصر ایران قهرمانان میهن ما همه از میان آنان برخاستهاند که آمریکا آنان را خصم خویش خوانده است: از محمد مصدق تا محمدجواد ظریف. همه سیاستمداران معتدلی که برابر امپریالیسم ایستادهاند... .»
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: محمدجواد ظريف محمد قوچانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۶۳۱۲۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شرط ترامپ برای کمک به اوکراین پس از ورود به کاخ سفید
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ریانووستی، «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور پیشین آمریکا که اکنون نامزد اصلی جمهوری خواهان برای رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری این کشور در سال ۲۰۲۴ به شمار میرود، درباره کمک آمریکا به اوکراین در صورت بازگشت به کاخ سفید گفت: «در بازگشت به کاخ سفید به کییف کمک خواهم کرد اما به این شرط که اتحادیه اروپا نیز باید هزینه را پرداخت کند.»
دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا گفت که اروپا نیز باید سهم خود را در کمک به اوکراین بپردازد.
ادعای ترامپ در حالی صورت گرفته است که گفتگوی هیأت های آمریکا و اوکراین پیرامون توافقنامه امنیتی بلندمدت میان دو کشور از روز سه شنبه بار دیگر آغاز شده است.
بر اساس اعلام رسانهها، وزارت امور خارجه آمریکا در این ارتباط خبر داد که هیأت های ایالات متحده و اوکراین در مورد ادامه مذاکرات بر سر توافقنامه امنیتی بلندمدت بین واشنگتن و کی یف گفتگو کردند.
این سومین دور از گفتگوهای امنیتی دو طرف به شمار می آید.
بر این اساس، مقامات اوکراینی و آمریکایی دور سوم گفتگوها را برای دست یابی به یک توافقنامه امنیتی دوجانبه نهایی بین دو کشور برگزار کردند.
در بیانیه صادره از سوی دفتر ریاست جمهوری اوکراین آمده است که طرفین در مورد متن پیش نویس توافقنامه امنیتی گفتگو کردند و به پیشرفت قابل توجهی نیز در تدوین مفاد اصلی سند دست یافتند.
گفتنی است که کی یف چند توافقنامه امنیتی ۱۰ ساله با شماری از کشورهای عضو ناتو امضا کرده است. این توافقنامه ها شامل حمایت بلندمدت از اوکراین در مقابل روسیه است.
کشورهای غربی از آغاز درگیری ها میان روسیه و اوکراین در فوریه ۲۰۲۲، صدها میلیارد دلار کمک به کییف کمک کرده اند.
به تازگی نیز، «میخائیل اونوفر» معاون فرمانده گردان تیپ ۵ تهاجمی نیروهای مسلح اوکراین در مصاحبه با روزنامه اوکراینسکایا پراودا گفته است که اوکراین به شدت با کمبود قطعات یدکی برای تعمیر تجهیزات غربی مواجه است.
به گفته وی، پس از اینکه تجهیزاتی صدمه می بیند از قطعات آن برای تعمیر انواع دیگر استفاده می شود.
روز سهشنبه نیز «داگلاس مکگرگور» مشاور سابق وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) نیز با انتشار پیامی در شبکه اجتماعی ایکس اعلم کرد که این نگرانی وجود دارد که حتی پیش از حمله بزرگ روسیه، ارتش اوکراین از نظر نیروی نظامی دچار کمبود شدید شود.
وی دراینباره نوشت: ارتش اوکراین هماکنون با کمبود سرباز و نیروی نظامی روبروست وحمله روسیه هنوز آغاز نشده است.
مکگرگور با اشاره به اینکه ارتش اوکراین روزانه صدها نیروی نظامی را از دست میدهد افزود که اوکراین به فروپاشی کامل نزدیک شده است.
ضدحملات ارتش اوکراین که از پیشتر مقامات و رسانه های غربی و اوکراینی با آبوتاب فراوان وعده آن را داده بودند، سرانجام ۴ ژوئن (۱۴ خرداد سال ۱۴۰۲) بیسروصدا و بدون اعلام رسمی در محورهای مختلف آغاز شد و بنا بر گزارشها، نیروهای اوکراینی نه تنها تاکنون موفق به شکست خطوط دفاعی ارتش روسیه و پیشروی چشمگیری نشدند، بلکه حجم زیادی از تجهیزات نظامی مدرن اهدایی غربیها نیز در این ضدحملات نابود شده یا سالم به تصرف نیروهای ارتش روسیه درآمد.
کد خبر 6093682