دیدگاه دو جناح سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا درباره انتخابات
تاریخ انتشار: ۱۲ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۶۳۳۳۵۱
به گزارش گروه نشریات خبری؛ با توجه به برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی در دوم اسفندماه سالجاری، واکاوی فعالیت های سیاسی و عملکرد انتخاباتی دو جناح در دستور کار رسانه ها قرار گرفته است.
بررسی امروز شنبه ۱2 مرداد نشان می دهد که موضوع انتخابات در رسانه های نزدیک به جریان اصلاح طلب بیشتر از رسانه های نزدیک به جریان اصولگرا مورد توجه بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رسانه های اصلاح طلب در گزارش های خود به امکان ظهور جریان سوم اشاره کرده و نوشته اند: همیشه هر وقت صحبت از جریانهای سیاسی میشود یا اسم اصلاحطلبی به گوشمان میرسد یا اصولگرایی، اما مدتی است زمزمههایی درباره جریان سوم هم به گوش میرسد؛ جریانی که گاهی گفته میشود قرار است تولیت آن برعهده اعتدالیون با میدانداری روحانی و لاریجانی باشد و گاهی هم از احمدینژاد به عنوان محور این جریان ثالث صحبت میشود.
رسانه های اصولگرا نیز تمایل نداشتن اصلاح طلبان برای ائتلاف با اعتدال گرایان را مطرح کرده و نوشته اند: اصلاحطلبان میخواهند در انتخابات، سبد رای خود را از اعتدالیون جدا کنند، چرا که دولتِ روحانی، رفتنی است و اصلاح طلبان خیلی به سبد رای اعتدالیون احساس نیاز نمی کنند.
رسانه های اصلاح طلب نوشتند:اصولگرایان در هفته ای که گذشت هم از احتمال قریب به یقین پیروزی خود در انتخابات پیش رو سخن گفتند و هم از وحدتی که شواهد امکان وقوعش را بعید می دانند. در مقابل رسانه های اصولگرا آورده اند:اصلاح طلبان به این نتیجه رسیده اند که با عملکرد ضعیف دولت بخصوص در عرصه اقتصاد ائتلاف با حامیان دولت می تواند ریزش رای برای آنها به همراه داشته باشد.
رسانه های اصلاح طلب
برخی از گزاره ها و عبارت هایی که رسانه های منسوب به این طیف سیاسی در گزارش های خود به کار برده اند، عبارتند از: آیا «جریان سوم» نبض انتخابات را به دست میگیرد؟؛ اما و اگرهایی هم درباره ظهور یک جریان سوم به گوش میرسد؛ امکان شکلگیری جریان سوم بدون تابلو و شناسنامه در ایام نزدیک به انتخابات وجود دارد؛ در انتخابات آینده حرف اول را جریانی خواهد زد که بتواند پاسخ روشنی برای حل مشکلات مردم داشته باشد؛ فهرست مومنان به پیروزی اصولگرایان در انتخابات مجلس یازدهم، با نزدیک شدن به این انتخابات درحال افزایش است؛ تعداد موافقان با حضور در انتخابات میان اصلاح طلبان در قیاس با تحریم و مشروط کنندگان حضور روز به روز بیشتر می شود.
دیدگاه اصولگرایان و اصلاح طلبان درباره انتخابات
- روزنامه مردم سالاری در گزارشی با عنوان "اصولگرایان و چالش در وحدت؛ اصلاحطلبان و تاکید بر حضور" نوشت: اصولگرایان در هفته ای که گذشت هم از احتمال قریب به یقین پیروزی خود در انتخابات پیش رو سخن گفتند و هم از وحدتی که شواهد امکان وقوعش را بعید می دانند. حضور پرشور در انتخابات هم میان اصلاحطلبان بر عدم مشارکت غلبه کرده و بزرگان اصلاحات بر حضور قدرتمند تاکید دارند.تب و تاب انتخاباتی میان جریانها و شخصیتهای سیاسی کشور با وجود فاصله ۷ ماهه تا انتخابات یازدهمین دوره مجلس، هفته به هفته تندتر میشود. سیاست و استراتژی همچنان مبهم است اما میان اصولگرایان تلاش خستگی ناپذیر برای وحدت اولویت است و میان اصلاحطلبان بازگشت به صندوق های رای...جمنا، شاجا، شورای وحدت و یا هر نام دیگری که این روزها از زبان طیفهای مختلف اصولگرایی شنیده میشود؛ گرچه حکم همان «انگور» و «عنب» و «اوزوم» را دارد، اما با چالشهای پیش رو به نظر میرسد شیرینی آن چندان به کام اصولگرایان نخواهد نشست. شاجا (شورای ائتلاف جریان ارزشی) یا همان شورای وحدت اصولگرایان، در ابتدای راه است و هیچ گروهی هم برای گامهای ابتدایی دستش را نمیگیرد.
مردم سالاری در ادامه می نویسد: فهرست مومنان به پیروزی اصولگرایان در انتخابات مجلس یازدهم، با نزدیک شدن به این انتخابات درحال افزایش است. پس از «محمدرضا باهنر» دبیرکل جامعه مهندسین انقلاب اسلامی، «محمدرضا میرتاجالدینی» از اعضای جمنا هم معتقد است اگر اصولگرایان بتوانند این وضعیت را خوب مدیریت و راههای خروج از مشکلات اقتصادی را به صورت عملیاتی ارائه کنند، میتوانند پیروز باشند و مجلس آینده یک مجلس متفاوت با مجلس فعلی خواهد بود.«مصطفی پورمحمدی» دبیر عالی جامعه روحانیت مبارز هم در این زمینه گفته است: «احتمال میرود اصولگرایان در این دوره پیروز شوند ولی باید واقعبینانه حضور پیدا کرد و تلاش جدی کنیم و امیدوارم دوستان ارزشی بتوانند اعتماد مردم را کسب کنند.»
مردم سالاری با میان تیتر"دوگانه حضور یا عدم حضور اصلاح طلبان" ادامه می دهد: تعداد موافقان با حضور در انتخابات میان اصلاح طلبان در قیاس با تحریم و مشروط کنندگان حضور روز به روز بیشتر می شود...«سیدحسین موسویتبریزی» دادستان کل انقلاب در دوران حضرت امام(ره) و دبیر مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم هم بر ضرورت برگزاری انتخابات آزاد توصیه کرده و گفته است: باید این مساله برای مردم و جوانان مسجل شود که اصلاح کشور از راهی بهجز انتخابات میسر نیست و اگر قرار است اتفاق مثبتی صورت بگیرد تنها از راه انتخابات آزاد خواهد بود.«قاسم میرزایی نیکو» نماینده مجلس و عضو فراکسیون امید مجلس هم تاکید کرد: «اصلاحطلبان قصد تحریم انتخابات را ندارند و حرفهای رئیس دولت اصلاحات تکلیف این موضوع را روشن کرد.»
امکان ظهور جریان سوم در انتخابات
- روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان "معمای انتخابات مشروط" به طرح این سئوال که "آیا «جریان سوم» نبض انتخابات را به دست میگیرد؟" پرداخت و نوشت: قهر با صندوق رای یا مشارکت مشروط؟! این سوالی است که چند ماه گذشته در اردوگاه اصلاحطلبان بلوایی به پا کرده است. عدهای میگویند باید بیقید و شرط تا آخرین کاندیدای اصلاحطلب پای مشارکت در انتخابات بایستیم و عدهای هم از مشارکت مشروط سخن به میان میآورند. در این میان صحبتهای اخیر سیدمحمد خاتمی حداقل آب پاکی را روی دستان مدافعان تحریم انتخابات ریخت اما هنوز حرف و حدیث بر سر مشارکت مشروط پا برجاست. خاتمی چندی پیش گفته بود:«قهر کردن با صندوق رای، انحلال مردم است؛ اصلاحطلبان نمیتوانند به هر قیمتی وارد انتخابات شوند و انشالله فضا باز شود و صلاحیتها تایید شود.» هرچند جمله اول او خط و ربط را مشخص کرد اما جمله دوم نتوانست غبار ابهام را دور کند و این سوال باقی ماند که مرز شرایط برای جناح چپ برای آنکه در انتخابات شرکت کنند یا نکنند، کجاست؟ البته این تنها موضوعی نیست که این روزها نقل محافل سیاسی شده است؛ بلکه اما و اگرهایی هم درباره ظهور یک جریان سوم به گوش میرسد.
" معمای جریان سوم" عنوان میان تیتر گزارش اعتماد است. در بخشی از آن آمده است: همیشه هر وقت صحبت از جریانهای سیاسی میشود یا اسم اصلاحطلبی به گوشمان میرسد یا اصولگرایی، اما مدتی است زمزمههایی درباره جریان سوم هم به گوش میرسد؛ جریانی که گاهی گفته میشود قرار است تولیت آن برعهده اعتدالیون با میدانداری روحانی و لاریجانی باشد و گاهی هم از احمدینژاد به عنوان محور این جریان ثالث صحبت میشود.
- روزنامه ابتکار در گزارشی با عنوان "ظهور جریانهای بیشناسنامه" می نویسد: انتخابات پیشرو شاید یکی از متفاوتترین انتخابات درکشورمان باشد. با اینکه کمتر از 8 ماه تا انتخابات مجلس شورای اسلامی باقی مانده است اما نه جریانهای سیاسی و نه نخبگان و فعالان سیاسی هنوز نتوانستهاند برنامه جامع و مدونی برای اسفند ماه ارائه کنند. بیرمقی و سردرگمی کاملا در احزاب سیاسی مشهود است. آنها خواهان مشارکت حداکثری در انتخابات هستند، اما نمیدانند چگونه سطح مشارکت را بالا ببرند. در چنین فضایی که دو جریان سیاسی ریشهدار در کشور که به نظر میرسد به یک بنبست فکری و گفتمانی رسیدهاند، بحث ظهور یک «جریان سوم» بیشتر از هر زمان دیگری مطرح میشود. تعدادی از فعالان سیاسی معتقدند در این شرایط فقط یک جریان سوم میتواند ناجی فضای سیاسی کشور باشد. اما کدام جریان سوم، آیا فضا، پتانسیل ظهور یک «جریان سوم» کاملا جدا از اصلاحطلبان و اصولگرایان را دارد. همچنین با توجه به فضای کنونی کشور این نگرانی وجود دارد که یک جریان سوم از جنس پوپولیستی ظهورکرده که خطرات جبرانناپذیری را متوجه جامعه و فضای سیاسی کشور کند.
- «غلامرضا ظریفیان» استاد دانشگاه و فعال سیاسی در گفت و گو با خبرگزاری ایسنا با بیان اینکه همواره در شرایط کاهش سرمایه اجتماعی جریانهای سیاسی شناسنامهدار، احتمال شکلگیری جریانهای دیگر در عرصه سیاسی وجود دارد، میگوید: این احتمال در کشورهایی که هنوز در آنها تحزب نهادینه نشده است، بیشتر وجود دارد؛ درواقع وقتی امکان اقناع هواداران جریانهای اصلی سیاسی کاهش مییابد، عرصه برای ظهور و رشد جریانهای کمتر شناختهشده یا بدون تابلو فراهم میشود.این فعال سیاسی میافزاید: جریانهای بیتابلو بر موج ناکامیها، شکستها و ناامیدیها سوار شده و براساس مقتضیات شرایط عمل میکنند. مثلا اگر مشکلات اقتصادی عمیقتر باشد، آنها شعار اقتصادی میدهند. اگر رانت و فساد افزایش پیدا کند، شعارها به سمت مبارزه با فساد میرود و اگر سرخوردگی ایجاد شود یا غرور ملی آسیب ببیند، شعارها به سمت احیای غرور ملی میرود؛ درواقع جریانهای بیتابلو از شکافهای جامعه بهره برده و حتی این شکافها را گسترش میدهند.
گفت و گوی «مرتضی الویری» با خبرآنلاین
- خبرآنلاین در این باره می نویسد: در فاصله باقیمانده تا انتخابات اسفند ۹۸، اختلافات در جریان اصلاحات بر سر سازوکار ورود به این انتخابات بالا گرفته است، شورای عالی سیاستگذاری که در انتخابات پیشین محور وحدت شده بود این روزها خود تبدیل به محور اختلاف شده است. مرتضی الویری که یکی از اعضای حاضر در این شورا است در پاسخ به انتقاداتی که نسبت به حضور چهره های حقیقی در این شورا می شود، می گوید این افراد تنها یک سوم اعضای شورا را تشکیل می دهند و اگر از شورای عالی استعفا دهند هیچ اتفاق خاصی نخواهد افتاد.
وی که سابقه نمایندگی مجلس را در کارنامه خود دارد و عضو فعلی شورای شهر تهران نیز است، تاکید دارد « در انتخابات آینده حرف اول را جریانی خواهد زد که بتواند پاسخ روشنی برای حل مشکلات مردم داشته باشد و شاید این جریان مستقل از جریان اصلاحطلب و اصولگرا بوده و در واقع یک جریان سومی باشد. واقعیت آن است که امروز مردم نه تنها با مشکلات اقتصادی و نگرانیهای ناشی از فضای بینالمللی مواجه هستند بلکه گلهمندیهای جدی نسبت به مجموعه حاکمیت در موارد مختلف دارند. در این شرایط در انتخابات آتی مجلس جریانی میتواند پیشتاز باشد که پاسخهای روشنی هم برای حل مشکلات بینالمللی و هم دغدغههای داخلی در بخشهای مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی داشته باشد؛ البته این جریان نمیتواند یک جریان برانداز باشد زیرا ما در درون خانواده حاکمیت جمهوری اسلامی با هم گفت وگو میکنیم.»الویری که مهمان کافه خبر خبرگزاری خبرآنلاین شده بود گریزی نیز به وضعیت رقیب همیشگی اصلاح طلبان یعنی اصولگرایان هم زد و این را با اطمینان گفت که «اینکه اصولگرایان تصورکنند رای جریان اصلاحات ریزش داشته و این ریزش قرار است سر از سبد اصولگرایان درآورد اشتباه بسیار جدی است. الویری تاکید می کند که حتی یک رای ریزشی اصلاح طلبان به صندوق اصولگرایان نخواهد رفت.»
رسانه های اصولگرا
به برخی از گزاره ها و عبارت های به کار رفته در اخبار و گزارش های این رسانه ها اشاره می شود: اصلاح طلبان دیگر تمایلی برای ائتلاف با اعتدال گرایان ندارند به دلیل آنکه دولتِ اعتدال، رفتنی است؛ اصلاح طلبان خیلی به سبد رای اعتدالیون احساس نیاز نمی کنند؛ برای جریان اصلاحات که پایبند به رای مردم است، قطعا حضور پای صندوقهای رای یک اصل است؛ به نظارت و گزینش حزبی نمیتوان اعتماد کرد.
تمایل نداشتن اصلاح طلبان برای ائتلاف با اعتدال گرایان
- خبرگزاری مهر در گزارشی در گفت و گو با «پرویز سروری» نماینده مجلس در دوره های هفتم و هشتم و عضو شورای سابق شهر تهران می نویسد: وقتی از وی خواستم تحلیل خود را پیرامون احتمال ائتلاف اصلاح طلبان و اعتدال گرایان در آوردگاه دوم اسفند ۹۸ ارائه کند از ائتلاف غیرفراگیر این دو جریان آن هم در بعضی از حوزه های انتخابیه سخن گفت و در ادامه به این نکته اشاره کرد که دیگر، اصلاح طلبان تمایلی برای ائتلاف با اعتدال گرایان ندارند به دلیل آنکه دولتِ اعتدال، رفتنی است و اصلاح طلبان هم به این نتیجه رسیده اند که با عملکرد ضعیف دولت بخصوص در عرصه اقتصاد ائتلاف با حامیان دولت می تواند ریزش رای برای آنها به همراه داشته باشد.
سروری در بخش دیگری از این گفت و گو در پاسخ به این سوال که " به عنوان فعال سیاسی اصولگرا که فعالیت وکنش و واکنش جریان رقیب را رصد میکنید، آرایش اصلاح طلبان در انتخابات ۹۸ را چگونه ارزیابی می کنید؟ تاکنون براساس موضع گیری های برخی چهره های اصلاح طلب آنها تمایلی برای ائتلاف با دولتی ها ندارند؟ می توان از هم اکنون عدم ائتلاف اصلاحات و اعتدال را قطعی دانست؟" گفت:اعتدال گرایان و اصلاح طلبان اشتراک مبانی ندارند اما در هدف دارای اشتراک مشخص هستند و می خواهند جریان نیروهای انقلاب در انتخابات به پیروزی نرسند، به همین دلیل در دوره های مختلف با نگاه ها و برداشت های متفاوتی که داشته و دارند در کنار هم حضور پیدا کردند، انتخابات ۹۲، ۹۴، ۹۶، ۸۸ شاهد نزدیکی بسیار جدی کارگزاران- اعتدال گرایان و اصلاح طلبان بودیم.اصلاحطلبان میخواهند در انتخابات سبد رای خود را از اعتدالیون جدا کنند چرا که دولتِ روحانی، رفتنی است و اصلاح طلبان خیلی به سبد رای اعتدالیون احساس نیاز نمی کنند.از سوی دیگر دولت عملکرد بسیار ناموفق داشته و اصلاح طلبان احساس سرخوردگی می کنند؛ از این نظر که آنها متهم شماره یک چنین وضعیتی از منظر مردم هستند، چون سبد رای خود را برای تشکیل دولت ایده آل پای این دولت آوردند، پس طبیعی است که بیشترین انتقاد مردم به جریان اصلاحات باشد؛ از این رو احساس می شود اصلاح طلبان به دنبال این هستند تا در انتخابات آتی سبد رای خود را از اعتدالیون جدا کنند.
لزوم شرکت در انتخابات
- به گزارش خبرگزاری تسنیم، حجت الاسلام سید عبدالواحد موسوی لاری نائب رئیس جبهه اصلاح طلبان ایران اسلامی در دومین کنگره حزب پیشروی اصلاحات طی سخنانی اظهار داشت: برای جریان اصلاحات که پایبند به رای مردم است و میزان را رای مردم میداند، قطعا حضور پای صندوقهای رای یک اصل است. بی تعارف میگویم اینکه برخی بگویند شرکت در انتخابات مشروط شود یا امثال این حرف ها، ما توجهی به این گونه اظهار نظرات نخواهیم کرد. شرکت در انتخابات و تلاش برای ساماندهی امور جامعه بر اساس خروجیهای صندوق رای تلاشی است که ما نباید از دست بدهیم. پس ما هیچوقت نمیتوانیم انتخابات را کنار بگذاریم.موسوی لاری یادآور شد: اینکه ما نمیتوانیم در یک حوزه انتخابیه کاندیدا معرفیکنیم یا نه وابسته به شرایط است. ما در یک جایی کاندیدا داریم و با تمام توان از او حمایت میکنیم. در جایی دیگر ممکن است بنا به هر دلیلی کاندیدا نداشته باشیم و یا داوطلبان ما از فیلتر شورای نگهبان نتوانسته باشند عبور کنند. بنابراین این مسئله به این معنا نیست که نمیخواهیم در انتخابات حضور داشته باشیم. ما جایی برای این کارها
انتقاد به سخنان انتخاباتی حضرتی
- روزنامه جوان در اخبار ویژه خود نوشت: «الیاس حضرتی» نماینده مردم تهران و قائممقام دبیرکل حزب اعتماد ملی اخیراً در گفت وگویی در حمایت از نظام حزبی و با رد نظارت استصوابی شورای نگهبان گفته که «در نظام حزبی شما با ۱۰ تا حزب سر و کار دارید. شورای نگهبان هم به جای سر وکله زدن با ۲۰ هزار نفر، با ۱۰ حزب سر و کله میزند. وقتی یک حزبی رأی میآورد، آن ناظم حزبی حتی به کت و شلوار یا مدل موی من هم میتواند ایراد بگیرد. خود احزاب در واقع بالاترین فیلترهای نظارت استصوابی را دارند. ما همه بار را روی دوش شورای نگهبان گذاشتیم و میگوییم چرا همه چیز خراب میشود. اگر کاندیداهای اصلاح طلب ردصلاحیت شوند نمیتوانیم معجزه کنیم، نمیتوانیم وسط میدان خراسان اطلاعیه بدهیم و فریاد بزنیم که ایهاالناس هرکسی جا مانده بیاید کاندیدای انتخابات ما شود.»
جوان می افزاید: نکته اصلی در مورد سخنان حضرتی همین است که به نظارت و گزینش حزبی نمیتوان اعتماد کرد؛ سیستمی که غرق در قبیلهگرایی شده، دادن سمتها و تقسیم مناصب را هم مطابق همین قبیلهگرایی پیش میبرد. مهمترین نمونه اخیرش مخالفت اصلاح طلبان با شهردار شدن محسن هاشمی در تهران بود تا مبادا با رفتن او از شورای شهر پایتخت، یک اصولگرا که عضو علی البدل است، وارد شورا شود و اصرارشان بر شهرداری محمدعلی نجفی به رغم اطلاع از روابط شخصی او به آشفتگی در مدیریت شهری پایتخت انجامید. بنابر این است که احزاب نتوانستهاند اعتماد حاکمیت را برای گزینش افراد جلب کنند. شورای نگهبان، نگهبان اسلامیت و جمهوریت نظام توأمان است و چطور احزاب بی شأنیت و دانش فقهی میتوانند چنین کنند؟! از سویی برای گزینش افراد باید ملاکهای یکسان مدنظر قرار بگیرد و نمیشود هر حزبی سلیقه خودش را لحاظ کند. این نظر به معنای مخالفت با نظام حزبی نیست، بلکه رد نظام حزبی با حذف نظارت استصوابی است. ایراد گرفتن به کت و شلوار و مدل مو هم به نظر مزاح الیاس حضرتی بوده و گویا او فراموش کرده این کار خلاف مشی اصلاح طلبی است! نکته دیگر آنکه اگر حزبی نتواند برای نیروهایش که به هر دلیلی از چرخه انتخابات حذف میشوند، جایگزین داشته باشد، همان بهتر است وسط میدان خراسان اطلاعیه بدهد و لیست انتخاباتی ببندد!
منبع: ایرنا
کلیدواژه: مجلس شورای اسلامی الیاس حضرتی شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۶۳۳۳۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جنجال نظرات مهدی نصیری درباره شاهزاده پهلوی و اپوزیسیون!
آفتابنیوز :
مهدی نصیری، چپ سابقاً انقلابی و سوپر منتقد جمهوری اسلامی که از درون ایران سیاستهای حکومت را با تندترین ادبیات نقد و به ساختارها حمله میکرد طی روزهای گذشته بدون هیچ مشکلی از ایران خارج شد و به اتفاق همسرش برای یک سفر سه ماهه و دیدن فرزند خود به کانادا رفت.
به نوشته سازندگی، او در اولین فرصت نیز در گفتوگویی با تلویزیون بیبیسی در اقدامی شاذ و عجیب خواستار آن شد که اپوزیسیون شکاف بین مصطفی تاجزاده و رضا پهلوی را با یک اتحاد پر کند. او مدعی است که پادشاهی مشروطه و جمهوریخواهی میتوانند متحد شوند. نصیری از مهندس میرحسین موسوی، مصطفی تاجزاده، نرگس محمدی و فائزه هاشمی به عنوان افراد اصلاحطلبی نام برد که میتوانند این جریان جدید را پوشش بدهند و برای رفع مشکلات کشور با سلطنتطلبان چارهاندیشی کنند.
پیش از بررسی این پیشنهاد عجیب و غیرمعمول باید پرسید که مهدی نصیری کیست و از چه جایگاهی چنین نسخهای میپیچد؟ او اصلاحطلب است؟ خیر. آزادیخواه است؟ چنین چیزی در کارنامه او بهخصوص در سالهایی که مدیرمسئول روزنامه کیهان بود، دیده نمیشود. چه آنکه مقالات تندوتیز و افشای نیمه پنهان روشنفکران، سیاستمداران و هنرمندان در دوره او در کیهان راهاندازی شد تا با تندرویهای بسیار پنجه بر صورت این افراد بکشد.
هنوز فراموش نشده زمانی که او در غوغای جوانی سیر میکرد، چگونه مهندس بازرگان که دو برابر سن او در امر سیاسی کار کرده بود را تمسخر میکرد و وی را تخفیف میداد. با این حال مهدی نصیری در سالهای اخیر به ناگهان مسیر سیاسی خود را از چپ رادیکال انقلابی به راست افراطی و سلطنتطلب تغییر داد و با راهاندازی یک کانال تلگرامی آنچنان مطالب تند و تیزی علیه حاکمیت نوشت که برای کسانی که او را میشناختند، حیرتانگیز بود.
کسانی که کیهان اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ را میخواندند، فراموش نکردند که وی چگونه به یک فیلمساز ایرانی به دلیل تراشیدن ریشهایش خرده گرفت و او را از دایره حزبالله خارج خواند و در گام بعدی مادر آن فیلمساز را صیغهای خواند و با این جمله جنجالی به پا کرد.
اکنون مردی با آن سوابق در رادیکالیسم از این سو افتاده است. او چندی مطالب تند و تیزی را علیه حاکمیت منتشر کرد بیآنکه بازداشت شود. در حالی که دیگران با مطالبی خفیفتر از آنچه نصیری مینوشت، بازداشت و دادگاهی میشدند. حال وی بیهیچ مانعی به خارج از کشور رفته و در گفتگو با بیبیسی، رضا پهلوی را شاهزاده میخواند و او را پیشاپیش بر سریر پادشاهی مینشاند و از جانب کسانی که در دوره سلطنت شکنجه شدند، زندان افتادند و ستم و ظلم دیدند، سخن میگوید و خواهان یک اتحاد نامقدس میشود.
آقای مهدی نصیری «این تذهبون»؟ به کجا چنین شتابان؟ شما آیا نماینده مهندس میرحسین موسوی هستید که از جانب او که سالها در حصر است، سخن میگویید؟ شما آیا نماینده جمهوریخواهان ایرانی هستید و سخنگوی آنها شدهاید؟ تاجزاده اگر قرار بود پیوندی با رضا پهلوی داشته باشد که در ایران نمیماند. از افکار فائزه هاشمی علیه سلطنتطلبان خبر دارید؟ نرگس محمدی چیزی در این خصوص نوشته که شما باور کردید باید چنین پیشنهادی بدهید؟
فردی که شما او را شاهزاده میخوانی، حتی نتوانست یک جمع پنج نفره را برای چند ماه دور هم نگهدارد؟ از کدام اپوزیسیون سخن میگویید؟ همان اپوزیسیون خائنی که کمر به تجزیه ایران و نابودی مردم بسته و هر روزه برای روسای جمهوری آمریکا و کشورهای دیگر نامه فدایت شوم مینویسد که تحریمهای اقتصادی علیه مردم را بیشتر کنند؟
فرض محال که محال نیست، اما آیا با این اتحاد نامیمون، ایران آباد میشود و در مدار توسعه قرار میگیرد؟ آیا مشکلات حل میشود؟ بیتردید شما با خیال خامی که دارید، کشور را به دامن یک خونریزی تمام عیار و جنگ داخلی سوق میدهید بدون اینکه دستاوردش توسعه و آبادانی ایران باشد.
مردم ایران به گواه تاریخ، همیشه از افراطیون لطمه دیدند. افراطیون چه در جایگاه چپ و چه از منظر راست با ناعقلانیگرایی سیاسی، بیشترین ضربات را بر پیکر این کشور زدهاند.
شما نیز اکنون در همان جایگاه نشستهاید و به دلیل اینکه دو دوره در حیات سیاسی جمهوری اسلامی به شدت ذیل رادیکالیسم فعالیت کردهاید، میتوان به قطعیت گفت، پیشنهاد غیرمنطقی شما ناممکن است. زیرا بین جمهوریخواهان و سلطنتطلبان، دریایی از اختلاف تاریخی و نظری وجود دارد که نمیتوان به سادگی از آنها چشم پوشید.
جواد امام، محمد علی ابطحی و محمود صادقی درباره گفتوگوی اخیر مدیرمسوول سابق کیهان با BBC، سخن گفتند
روزنامه اعتماد نیز نوشت: «سوپر حزباللهی دیروز که امروز رویکردهای براندازانه ارائه میکند.» این ترجیعبندی است که از دیروز و پس از مصاحبه مهدی نصیری و ارائه راهبرد از بین بردن فاصله از شاهزاده تا تاجزاده توسط بسیاری از چهرههای سیاسی به گونههای مختلف تکرار شده است. چهرهای که در سالهای ابتدایی انقلاب در دهه ۶۰ همکاری با کیهان را در قم آغاز کرد و بلافاصله پلههای پیشرفت را به سرعت پیمود و در شمایل چهره رادیکال جناح راست و سوپر انقلابی در کیهان، نسخههایی برای سرکوب منتقدان و دگراندیشان مینوشت.
نصیری که در حوزه متعلق به مکتب تفکیک (عدم ورود به حوزه سیاسی) بود در ادامه نهتنها به عرصه سیاسی ورود کرد، بلکه به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران، بیش از اندازه در سیاست غوطهور شد و از گذشتهاش فاصله گرفت.
این، اما همه سرنوشت نصیری نبود؛ کار به جایی رسید که آرام آرام از سالهای انتهایی دهه ۸۰ نوع دیگری از کنشگری را برگزید و منتقد تند تصمیمات نظام شد. مسیری که به شکل و شمایل دیگر، توسط محسن مخملباف و بسیاری دیگر از چهرههای سیاسی بریده هم پیموده شده بود. چهرههایی که فعالیت خود را در عرصه سیاسی با اصرار در تحقق آرمانهای انقلابی آغاز میکنند. اما نهایتا با انکار همان آرمانها به خط پایان کنشگری سیاسی میرسند. مصاحبه نصیری در بیبیسی فارسی، اما در عرصه داخلی بازخوردهایی هم پیدا کرد.
محمود صادقی، چهره اصلاحطلب به این نکته اشاره کرد که: «اساسا بین تاجزاده، به عنوان یک اصلاحطلب دموکراسیخواه مخالف با قدرت متمرکز فردی و شاهزاده به عنوان نماد بازگشت به سلطنت موروثی فردمحور هیچ وجه اشتراکی وجود ندارد. ترسم نرسی به کعبهای اعرابی! کاین ره که تو میروی به ترکستان است...»
محمدعلی ابطحی، فعال سیاسی اصلاحطلب از مهدی نصیری، مدیرمسوول اسبق روزنامه کیهان انتقاد کرد و نوشت: «آقای مهدی نصیری سوپر افراطی حزباللهی دیروز حق دارد نظراتش تغییر کند و سوپر اپوزوسیون امروز شود. اما هم برای دیروزش و هم برای امروزش توهم مضر است. نه بولتننویسی و اظهارنظرهای تند حزباللهیاش در گذشته توانست ریشه اصلاحطلبی را برکند و نه مواضع فعلی اپوزوسیونیاش مورد قبول اپوزوسیونی قرار میگیرد که ۴۰ سال است در تلاش برای براندازی هستند و نیازی به تازهوارد از راه دور آمده ندارند. گفتهاند شکاف تاجزاده و شاهزاده باید برداشته شود. خودش میداند نه شاهزاده میتواند به تاجزاده نزدیک شود و نه تاجزاده علاقهمند به همکاری با شاهزاده است. مهندس موسوی، نرگس محمدی، فائزه هاشمی و تاجزاده هم، چون دلسوز این جامعه بودهاند در ایران باقی ماندهاند و در زندان و حصر هستند. بد پوست خربزهای زیر پای آقای نصیری انداختهاند تا تمامش کنند. هم از داخل حاکمیت و هم از خارج و از درون اپوزوسیون.»
با توجه به بازخوردهای موضوع «اعتماد» گفتوگویی را با جواد امام، دبیر کل مجمع ایثارگران برنامهریزی کرد تا درباره بخشی از دیدگاههای مطرح شده در این گفتگو بحث کند. امام با واکاوی گزارههای بنیادین اصلاحات به این نکته اشاره میکند که جمهوری مسیر طبیعی مشروطه ایرانی است و بازگشت دوباره به مشروطه در واقع نوعی عقبگرد محسوب میشود و فایدهای برای ایران نخواهد داشت. امام با واکاوی دیدگاههای چهرههایی، چون تاجزاده، موسوی و خاتمی رویکردهای افراطی چهرههایی مانند نصیری را برخلاف حرکت طبیعی اصلاحات ایرانی میداند.
صحبتهای اخیر مهدی نصیری با بیبیسی بازخوردهایی در فضای عمومی کشور پیدا کرده است. نصیری در این گفتگو با بردن نامهایی، چون تاجزاده، میرحسین موسوی و اصلاحطلبان، دیدگاههایی را مطرح کرده است. درباره این دیدگاهها نظری دارید؟
از آنجا که مهدی نصیری اسامی افرادی مانند مهندس میرحسین موسوی و مصطفی تاجزاده و سایر چهرههای اصلاحطلب را مطرح کرده، لازم است توضیحاتی درباره موضوع داده شود. این افراد مطرح شده، مواضع روشنی دارند و مشخص است سالهای سال در راستای تحقق مفاهیمی، چون آزادی، عدالت، تنشزدایی، شایستهسالاری و... فعالیت میکنند. البته من نماینده این دوستان نیستم، اما تا جایی که میدانم، فردی مانند مصطفی تاجزاده هرگز در مسیری حرکت نکرده است که نصیری ادعا میکند. مسیر اصلاحطلبان و مرزبندیهای آنان هم روشن است؛ مهدی نصیری نه از اصلاحطلبان نمایندگی دارد و نه میتواند از جانب افراد اصلاحطلب صحبت کند. پیشنهاداتی هم که در گفتوگوی اخیر خود طرح کرده، بیشتر در راستای انشقاق و تحتفشار قرار گرفتن جریانات داخلی بوده است نه دستیابی به انسجام. در واقع ایشان به دنبال دعوای جدیدی است. امروز بحثهای مرتبط با براندازی روشن شده به قول سید محمد خاتمی، شرایط امروز کشور به گونهای نیست که از طریق براندازی بتوان مطالبات مردم را محقق کرد. اتفاقا بسیاری از افرادی که نگران ایران و ایرانی هستند، هرگز نسخه براندازی را توصیه نمیکنند. شخصا نمیتوانم شخصیت چهرهای مانند مهدی نصیری را تحلیل کنم و ببینم این اظهارات با چه مبنایی سازگار است. نصیری یک چهره اصولگرای تند و رادیکال است که در رزومه او فعالیت در روزنامه کیهان درج شده است. امروز حسین شریعتمداری وارث دیدگاههایی است که قبلا توسط مهدی نصیریها پایهگذاری شده بود. در عین حال مشخص نیست آیا اظهارات نصیری در راستای یک پروژه تعریف شده، مطرح شده یا پای موارد دیگری در میان است.
چرا اینطور فکر میکنید. در ظاهر یک چهره سیاسی و رسانهای اظهاراتی را درخصوص موضوعی خاص مطرح کرده است، چرا فکر میکنید این رویکردهای مطرح شده، ابهاماتی دارد؟
بسیاری از دوستان اصلاحطلب، فعالان سیاسی و دانشگاهی، نقدهایی مبناییتر، علمیتر و در چارچوب منافع ملی کشور مطرح کردند و با مشکلات عدیدهای روبهرو شدند، اما مهدی نصیری هرگز دچار این مشکلات نشد. این موضوع کمی نیست. چرا در ساختاری که با کوچکترین نقدها برخورد شده، هیچ برخوردی با اظهارات تند نصیری نشده است؟ به نظر میرسد مهدی نصیری امروز قصد دارد، افراد و جریاناتی را علیه اصلاحات تحریک کند. قبل از مهدی نصیری، بسیاری از براندازان بیرون از کشور به بنبست برخورد کردند. اگر قرار به پویش مسیری در ایران باشد، مسیر اصلاحات است و اگر ساختاری قرار باشد این پروژه را پیش ببرد، این جریان اصلاحات است که میتواند این پروژه را راهبردی کند. نصیری ابتدا باید خود را تعریف کرده و تبار سیاسی خود را روشن کند. اگر مهدی نصیری بخواهد جریانی را مخاطب قرار دهد، باید جریان خودبرانداز داخلی و اصولگرایان رادیکال را مخاطب قرار دهد. او نماینده اصولگرایان تندرو و رادیکال کشور است. چه افرادی که برانداز هستند و چه افراد و جریاناتی که با رفتار، عمل و سیاستهایشان کشور را به سمت خودبراندازی سوق میدهند، به افکار و رفتار نصیری نزدیک هستند. مرزبندی اصلاحات کاملا روشن است. ما نگران آینده ایران، مردم، جوانان و زنان این سرزمین هستیم. اینکه ناگهان اصلاحطلبان و پهلوی ناگهان در کنار هم قرار داده شوند و ایدهای با عنوان از تاجزاده تا شاهزاده طرح شود، مشخص نیست از قوطی کدام عطاری بیرون آمده است.
آیا شما هیچوقت با مهدی نصیری صحبتی داشتهاید. از نزدیک او را میشناسید؟
زمانی صحبت محدودی با مهدی نصیری داشتم و ایشان تصور میکرد ممکن است سلطنتطلبان پایگاههای جدی در کشور داشته باشند. من به او پاسخ دادم که قطعا آنچه که بیرونیها ساخته و پرداخته کردهاند، برآمده از اشتباهات جمهوری اسلامی بوده است نه توان طرف مقابل. جمهوری اسلامی هر نقد و اعتراض داخلی را به ناحق به جریانات بیرونی و سلطنتطلبها منتسب کرده و به این شیوه برای آنها ارزش افزوده سیاسی ایجاد کرده است. معترضان داخلی و منتقدان داخلی اساسا نسبت چندانی با براندازان بیرونی ندارند. ضمن اینکه ظرفیتهای بسیاری در خارج از کشور وجود دارند که قلبشان برای ایران میتپد و حاضرند برای اصلاح وضع موجود هزینه دهند. این تصور که مردم ایران علاقه زیادی به تاج و تخت دارند یک توهم است. مردم ایران هزینههای بسیاری برای تحقق جمهوری دادهاند و این انقلاب هم خروجی عملکرد رژیم گذشته بوده است. نادیده گرفتن همه این مسیر و سپردن کشور به دست فرد و جریانی که هیچ عملکرد مثبتی طی ۵ دهه گذشته نداشته است، منطقی نیست. چهرههایی مانند خاتمی، تاجزاده و میرحسین موسوی شخصیتهایی هستند که برای این کشور و آرمانهای مردم هزینه دادهاند. آنچه منافع مردم را تامین میکند، جمهوری، دموکراسی، آزادی، حاکمیت قانون و تنشزدایی است. نمیتوان دوباره منافع و آینده مردم را به خطر انداخت و این آینده را دراختیار فردی سپرد که برای ایران و ایرانی اهمیتی قائل نیست و به دنبال به دست آوردن تاج و تخت خود است.
چه نسبتی میان این اظهارات و تندرویهای داخلی و خالصسازی مشاهده میشود؟
اگر امروز به وضعیت موجود و یکهسالاری موجود، خالصسازی، شکاف میان مردم و دولت و... نقدهای جدی داریم به این معنا نیست که قرار است مسیر سلطنتطلبی را در پیش بگیریم. اصلاحطلبان بدون مردم جایگاهی ندارند. مقولهای که حاکمیت فعلی به آن نیاز دارد، بازگشت به حاکمیت مردم و سنجش مقبولیت جریانات سیاسی در داخل کشور است. اگر اپوزیسیون ایرانی قرار باشد به سمت معامله با افراد و جریانات امتحان پس داده بروند، مقبولیتی در جامعه نخواهند داشت. در جمعبندی میتوان گفت که معلوم نیست صحبتهای مهدی نصیری آیا توسط خودش بیان شده یا پروژهای پشت این فرد است. تا شفافسازی نشود، نمیتوان تحلیل جامعی صورت داد. گذشته نصیریها روشن نیست. مهدی نصیری علیرغم اینکه خود را ذیل مکتب تفکیک تعریف میکند و این دیدگاه اساسا معتقد به مشارکت در حکومت و ورود به آن نبودند به فعالیتهای سیاسی ورود کرده است. آقای نصیری باید توضیح دهد چگونه از دل مکتب تفکیک به سمت فعالیتهای سیاسی و حاکمیتی کشیده شده و نهایتا سر از یک قلمروی برهوت و نامشخص در آورده است. ما هرگز به دنبال ترقی معکوس نبوده و نیستیم. باید همه ظرفیتهای کشور و ظرفیتهای خارج از کشور در یک راستا جمع شوند و برای توسعه و پیشرفت و آزادی ایران به کار برده شوند. مسیری که نصیریها طی میکنند، مشکوک است و بیشتر در راستای انشقاق و دعواهای سیاسی میتوان آن را دستهبندی کرد.
فارغ از اینکه مهدی نصیری کیست و چه گذشتهای دارد و درباره تاجزاده و شاهزاده چه گفته، درباره تجمیع ظرفیتهای جمهوریخواهان و اصلاحطلبان از یکسو و مشروطهخواهان از سوی دیگر صحبت کرده است. از منظر بنیادین آیا تمزیج و ترکیب این دو گفتمان (جمهوریخواهی و مشروطهخواهی) با هم امکانپذیر است؟
گفتمانی که ما در جریان اصلاحات دنبال میکنیم، در ادامه مسیر مشروطهخواهی است. اقتضای شرایط امروز ایران و گزارهای که پاسخ داده است، حاکمیت رای و نظر مردم است. هنوز نسخه مناسبتری ارائه نشده است. آنچه ما از آن دم میزنیم بحث جمهوری است. اگر قرار باشد اشتباهات گذشته دوباره تکرار شود و هزینههایی که ملت ایران از زمان مشروطه تا به امروز پرداختهاند کنار گذاشته شود، نوعی بازگشت به عقب است. همین امروز افراد و جریاناتی در داخل کشور حضور دارند که دانش و تجربه لازم برای اداره کشور دارند، تصور اینکه همه این تجربهها نادیده گرفته شده و استارت بازگشت به گذشته شود، اشتباه است. اقتضای امروز کشور نظام جمهوری است که مورد نظر اکثریت باشد. جمهوری هم به معنای رای و نظر اکثریت و حاکمیت قانون است. یکی از اشتباهات تحلیلی آن است که اشتباهات نظام جمهوری اسلامی با اشتباهات رژیم گذشته قیاس میشود درحالی که اگر اشتباهات رژیم گذشته نبود، اتفاقات سال ۵۷ رخ نمیداد و این همه هزینه متوجه کشور نمیشد. وقتی این همه هزینه برای حاکمیت مردم و قانون صورت گرفته باید تلاش کرد این ایده و آرمان محقق شود نه اینکه اشتباهات گذشته دوباره تکرار شود.
برخی معتقدند مهدی نصیریها از اصرار مطلق به انکار مطلق رسیدهاند. یعنی چهرههای تندرویی که در ادامه نوع متفاوتی از تندروی را تجربه میکنند. نظر شما چیست؟
اساسا تندروی و رادیکالیسم با جریان راست عجین است. تکلیف اصلاحطلبی با تندروی مشخص است، اساس اصلاحطلبی با میانهروی و خردورزی همراه است. روزی و روزگاری، نصیریها روبهروی مطالبات مردم ایستادند و تندروی کردند، امروز هم بدون اینکه نمایندگی از مردم داشته باشد درباره آنها صحبت کرده و راهکارهای مسالهساز ارائه میدهد. من شناخت دقیقی از مهدی نصیری ندارم، بنابراین اظهارنظری هم درباره ایشان ندارم، اما برایم قابل فهم نیست، مدیر مسوول سابق کیهان به جای نقد گذشته خود و جریانی که به آن تعلق داشت، به سمت تخریب و انشقاق و دادن نسبتهای ناروا به جریانات مختلف است. معتقدم خوب بود، نصیری این پیشنهاد را در ایران مطرح میکرد و دیدگاه فعالان سیاسی و مردمی را دریافت میکرد. میرحسین موسوی هر حرفی که زده و هر دیدگاهی را مطرح کرده در راستای مطالبات مردم بوده است. همواره هم بر حاکمیت قانون و اکثریت تاکید داشته، نمیتوان از جانب مردم صحبتی کرد که به جای انسجام، انشقاق میآفریند. ایشان در داخل باید به فکر انسجام نیروهای داخلی بودند نه در خارج. معتقدم که مخاطب ایشان هم براندازها و خودبراندازها هستند. ایشان باید از خاستگاه اصلی خود که خودبراندازهای داخلی و براندازهای خارجی است، صحبت کنند نه از جانب اصلاحطلبان. اصلاحطلبان با برانداز و خودبرانداز فاصله دارند و معتقدند باید به فکر حاکمیت اکثریت بود.