هشدار درباره وضعیت قرمز ادبیات فولکلور
تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۶۷۰۱۱۶
هلن اولیایینیا نسبت به وضعیت قرمز ادبیات فولکلور کشور هشدار داد.
این نویسنده و مترجم در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: ادبیات فولکلور به معنی ادبیات مردم است و طبیعتاً ادبیات عامه هر کشوری با کشور دیگر فرق میکند، اما ادبیات فولکلور ایران نسبت به سایر کشورهای جهان از ویژگیهای خاصی برخوردار است که تنوع اقوام مختلف از جمله آنهاست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او افزود: کاری که سیما بینا در خصوص لالایی اقوام ایران انجام داده، کار بسیار ارزشمندی است و متأسفانه در سایر حوزههای ادبیات فولکلور یا عامه تحقیق و جمعبندی جامعی صورت نگرفته است و این حوزهها همچون داستان، شعر، موسیقی و ... در مواجهه با جهانیشدن در حال فراموشی هستند.
اولیایینیا افزود: جمعآوری لالاییهای ایرانی از اقصی نقاط ایران به میزان بالایی میتواند فرهنگ و کشور ما را معرفی کند. هرکدام از اقوام ما سنتهایی دارند که در فولکلورشان منعکسشده و با وجود تفاوتها، شباهتهایی هم در آنها یافت میشود.
این منتقد ادبی یادآور شد: در گذشته کانال رادیوییای در کشور فعالیت میکرد که به ادبیات فولکلور و معرفی آن توجه داشت، ولی متأسفانه دهههاست که از اینگونه حرکتها خبری نیست و صحبت کردن از فرهنگ اقوام در جامعه مظلوم واقع شده است.
او با بیان اینکه افرادی مثل فرید جواهرکلام مجموعه خوبی از ادبیات عامه را گرد هم آوردهاند، گفت: اینکه کتاب ایشان تا چه حد مورد مطالعه قرار گرفته یا چه تأثیری بر ادبیات معاصر ما داشته نیازمند یک کار پژوهشی است.
نویسنده کتاب «بشنو از وی چون حکایت میکند» با اشاره به وضعیت قرمز ادبیات فولکلور در کشور تصریح کرد: اگر بخواهیم وضعیت ادبیات فولکلور کشومان را با سایر کشورها بهویژه کشورهای انگلیسیزبان بسنجیم، در کشور ما، در همین حال حاضر که اهمیت این حوزه هویدا شده است قدمی برای این کار برداشته نشده، حال آنکه کشورهای دیگر از دوران قرون وسطی تمام آن چیزی را که به فولکلورشان مربوط میشد جمعآوری، مقایسه و تدوین کردهاند.
این مدرس دانشگاه تأکید کرد: غربیها شباهتهای ادبیات فولکلور اقوام را با یکدیگر مورد مقایسه و بررسی قرار دادند و همین بحثها مرجع و منبعی برای مطالعات مردمشناسیشان شد. با خوانش دقیق اساطیر کشورهای دیگر دریافتند که افسانههای یک قبیله غیرمتمدن آفریقایی چه شباهت و تفاوتی با افسانههای جوامع متمدن دارد و سپس این مسائل را در قالب کهنالگوها آوردند. اما ما چه کردیم؟
اولیایینیا بیگانگی نسل جوان امروز ایران با ادبیات را عامل کمکاری و بیتوجهی به ادبیات فولکلور و تأثیر آن بر ادب معاصر دانست و گفت: امروز اگر از فردی بپرسیم که ادبیات فولکلور سیستان و بلوچستان، کردها و... را میشناسد یا خیر، قطعاً از آن اطلاع ندارد. اقوام کشور ما دارای بیشترین آداب و رسوم، قصهها و... هستند و همین امر باعث شده ادبیات فولکلورمان از لحاظ محتوا، غنیتر از سایر کشورها باشد ولی متأسفانه در اثر بیتوجهی، این گنجینه غنی ما در حال خاک خوردن و فراموشی است.
او با اشاره به کتابی که اخیراً در قالب مجموعهای از قصههای فولکلور برای کودکان و نوجوانان گرد آورده است اظهار کرد: هنوز برای چاپ این کتاب ناشری پیدا نکردهام، برای اینکه ناشران اهمیتی به اینگونه کتابها نمیدهند. این صرفاً یک کتاب کودک نیست، بلکه میتواند مانند کتابی مرجع برای آن دسته از افرادی باشد که به دنبال کار تطبیقی هستند و قصههای مشابه را شنیدهاند.
مؤلف کتاب «شکسپیر، نویسنده یا روانشناس» ادامه داد: مشکل اساسی حوزه کتاب در کشور بیسوادی ناشران است. کتابی که برای کودکان تهیه کردهام تصویر دارد و چاپ آن گران تمام میشود به همین دلیل ناشران از چاپ آن سر باز میزنند و حتی معروفترین ناشران کتاب کودک نیز به من میگویند، «از این کتابها زیاد است.»
اولیایینیا خاطرنشان کرد: خیلی از ناشران بدون اینکه به محتوای کتاب توجه کنند، از نویسنده رزومه میخواهند، و این رزومه خواستن فقط برای این است که مطمئن شوند این نویسنده شناختهشده است. درواقع آنها رزومه را برای ضمانت چاپ کتابهای خود میخواهند. جالب است که من برای چاپ آن کتاب رزومهام را هم فرستادهام و در آن به چاپ ۲۰۰ عنوان مقاله ادبی توسط ناشران معروف اشاره کردهام ولی متأسفانه انگار همین برگه ضمانت هم برای آنها اهمیتی ندارد.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: لالایی ادبیات فولکلور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۶۷۰۱۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پیام محمدعلی اسلامی ندوشن به خاتمی چه بود؟ / شاهنامه نمی گذارد ایران در خواب غفلت باقی بماند / ادیبان و فیلسوفان بزرگی که عامل تهاجم فرهنگی اعلام شدند
گروه اندیشه: زمانی کشور می تواند امیدوار به توسعه و پیشرفت باشد که بداند آخرین پیام های فیلسوفان، متفکران و به ویژه ادیبانش در سال های آخر عمر و به ویژه در لحظه های پایان زندگی چیست؟ و در آخرین لحظات حساس که لحظه ها را در می یابند تا آخرین پیام های را برای سعادت آدمیان بگویند، برچه نکاتی تاکید می کنند. به عبارت دیگر آخرین توصیه هایشان برای رهایی آدمیان چیست؟
«تلاشی این سالها در باره فردوسی و شاهنامه آغاز شده است، خود نشانه آن است که هر گاه ایرانی در بزنگاه قرار می گرفته دست توسل به این کتاب دراز می کرد. اکنون در برابر برخورد با تمدن صنعتی ما در چنین وضعی هستیم. چنانکه می دانیم محتوای شاهنامه نبرد نیکی با بدی است. ایرانیان سرانجام نیکی را بر بدی پیروز می کنند. فردوسی می گوید:
مرا دانش و دین رهاند درست
شاهنامه نمی گذارد که ایرانی در خواب غفلت باقی بماند. »
شاید این پیام، که فیلم اش در شبکه های اجتماعی درحال دست به دست شدن است، از آخرین پیام های استاد اسلامی ندوشن باشد. صدایی که حکایت از آرامش او می کند، و متفکرانه، که گویی از اعماق هستی، هدیه ای برای ایرانیان فراهم کرده؛ کلامی اینچنین محکم را برای ایرانیان به یادگار می گذارد. یادگاری برای رهایی ایرانیان.
دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشَن ( تولد ۳ شهریور ۱۳۰۳ – و تولدی دیگر ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱) شاعر، منتقد، نویسنده، مترجم، حقوقدان و پژوهشگر ایرانی بود. او دانشآموختۀ حقوق بینالملل از فرانسه بود و پس از بازگشت به ایران، در آغاز قاضی دادگستری شد، اما پساز چندی به دعوت فضلالله رضا به دانشگاه تهران رفت. و به دلیل آثارش در ادبیات، عضو هیئت علمی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران شد و به تدریس نقد ادبی و سخنسنجی، ادبیات تطبیقی، فردوسی و شاهنامه، شاهکارهای ادبیات جهان» در دانشکده ادبیات، و تدریس تاریخ تمدن و فرهنگ ایران در دانشکده حقوق پرداخت. اسلامی ندوشن، ۱۳۵۹ از دانشگاه تهران بازنشسته شد. آخرین فعالیت او در ایران، تدریس در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، تدریس مکتبهای ادبی جهان به دانشجویان دکترا بود.
اسلامی ندوشن برخی از آثارش را با امضای مستعار «م. دیدهور» منتشر میکرد.۱۳۴۲، کتاب ابر زمانه و ابر زلف وی، کتاب برگزیده سال انجمن کتاب شد. او در مدت ۷۰ سال، بیشاز ۷۰ کتاب و صدها مقاله درباره فرهنگ و تاریخ ایران و ادبیات فارسی نوشت. تأسیس فرهنگسرای فردوسی و انتشار فصلنامهٔ هستی از کارهای او در اعتلای فرهنگ و ادب فارسی است.
خاطره دعایی در باره اسلامی ندوشن
سید محمود دعایی در مراسمی که به یاد مرحوم اسلامی ندوشن در خانه علوم انسانی برگزار شده بود گفت: « از استاد اسلامی ندوشن چند خاطره کوتاه دارم. فکر می کنم که نقل آن بد نباشد. اولا شخصیتی که ایشان داشتند و در ذهن ما بود انسان فرهیخته ای که خیلی فراتر از زمان خودش و فراتر شخصیت های پیرامونی خودش نقش و ارزش داشت. مجیز هیچ کسی را نمی گفت. عنصر ادبی فرهیخته ارجمندی بود که در کشور تحت تاثیر شانتاژها قرار نمی گرفت. به خاطر ایراندوستی، زمانی که ایران پرستی و جشن های ۲۵۰۰ را راه انداختند، هیچ اظهار نظری نکرد. و اینگونه رژیم گذشته را آزرد. و خودش را در تنگنایی قرار داد که در انزوا قرار بگیرد. و این انزوا را خودخواسته بهش افتخار کرد. اما در دوران انقلاب اسلامی هم برای هیچ کسی سری تکان نداد، و راهی را که تصور این شود می خواهد بهره ای بگیرد، از خود نشان نداد. اما وقتی درک کرد یک همشهری شایسته اش، یک انسان در طراز خودش، از شاگردان و عاشقان راه و منش خودش، به همت این مردم در موقعیتی قرار گرفته که در صدر است، و به ریاست جمهوری این کشور انتخاب شده است، برای اولین بار در تاریخ زندگی اش در ارتباط با شخصیت های تاثیرگذاری سیاسی کشور مقاله نوشت. مقاله را برای ما فرستادند و در روزنامه اطلاعات چاپ کردیم. بعد از پیروزی آقای خاتمی گفت که:
ساقیا آمدن عید مبارک بادت
آن مواعید که کردید نرود از یادت»
سید محمود دعاییاو در ادامه گفت: «در این گفته هم نصیحت کرد و هم نیاز جامعه را و امید امثال خودش و آن دولت را بیان کرد. البته طبیعی بود که مخالفان حضور کاکا را، برنتابند. و در روزنامه متفاوت با ما مطلبی خیلی سخت و سنگین و تهمت آمیز علیه اش نوشتند. بغض اش ترکید، پاسخ داد، پاسخ اش را چاپ کردیم. با ما رابطه برقرار کرد، در چند مناسبت قدم روی چشم ما گذاشت علیرغم شخصیت والا و ارجمندی که داشت، به تفقد از ما آمد.»
شاید منظور مرحوم دعایی ستون «نیمه پنهان» در روزنامه کیهان بوده است که در آن اغلب نویسندگان، متفکران، وفیلسوفان ایرانی مانند محمدعلی اسلامی ندوشن، داریوش شایگان، محمود دولتآبادی، و بسیاری دیگر را به عنوان عنوان تئوریسینها و مجریان تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی غربی و خائن به کشور یاد می کرد.
عطاالله مهاجرانی و خاطره استیضاح
زمانی که خانواده اسلامی ندوشن تصمیم گیرفتند پیکر او را به ایران منتقل کنند، عطاالله مهاجرانی با ذکر خاطره ای در باره استیضاح او، و مشورتی که اسلامی ندوشن در این باره کرده بود در روزنامه اعتماد نوشت: «در ماجرای استیضاح با او مشورت کردم.گفت:«برای رای آوردن تلاش نکن، ببین چه سخنی به یادگار میماند، وزیران میآیند و میروند، البته خوشحال میشوم که وزیر بمانی، اما ببین چه چیزی بزرگتر از وزارت است! برای مجلس نمایندگان صحبت نکن، برای مجلس مردمان و ساحت سخن صحبت کن!»
عطاالله مهاجرانیمهاجرانی می گوید که سپس این بیتها را از شاهنامه آرام و با تانّی خواند. انگار در حضور حکیم طوس زمزمه میکرد:
جز از آشتی ما نبینیم روی نه والا بود مردم کینهجوی
نه والا بود خیره خون ریختن نه این شاه با بنده آویختن
سبکسار مردم نه والا بود وگر چه به تن سرو بالا بود
چنین بال و این چنگهای دراز نه والا بود پروریدن به ناز
سخنان اصغر دادبه و ژاله آموزگار
یک روز پس از بازگشت پیکر استاد محمدعلی اسلامی ندوشن به خاک وطن، آیین بدرقه و تشییع او ابتدا از محل دانشکده ادبیات تا دانشکده حقوق دانشگاه تهران برگزار شد و سپس چهره های دانشگاهی و فرهنگی کشور برای تکریم و تمجید از او و آثارش در موسسه اطلاعات گرد هم آمدند.
اصغر دادبهاصغر دادبه درباره زمینه تحقیقات اسلامی ندوشن توضیح گفت: «تخصص اسلامی ندوشن در زمینه ای بوده است که نمی گویم دیگران تجربه نکرده و نیازموده اند اما کسی مانند او تلاش نکرده است. بدیهی است که تخصص او در ایران شناسی بود اما کسی مانند او این کار را نکرد.» او با بیان اینکه ذهن اسلامی ندوشن درباره ایران بود، افزود: «روزی اسلامی ندوشن گفت، ایران هرگز تنها نخواهد بود. باید این ایده و اندیشه را دنبال کنیم.»
ژاله آموزگار نیز با بیان اینکه گوهر گران بهای ایران به سرزمینش بازگشته است، گفت:«اسلامی ندوشن به ایران بازگشت تا راه و رسم وطن دوستی و وفاداری را بیاموزد. این فرزند صالح و خلف ایران، کوه ها، رودهای کم آب و پرآب را عاشقانه دوست داشت.» این ادیب با تاکید بر اینکه ندوشن دانشمندان بی مانند را بزرگ داشت و به دیگران آموخت تا بزرگشان بدارند، گفت: «او در حسرت ایران در غربت چشم فروبست اما چشمانش نگران بود تا زمانی که چشمانش را در ایران ببندند.» او افزود:« ایران، سرزمین ما، چگونه عشقی است دوست داشتن تو که در دل ما نهفته است، که گاه سر بر میدارد و گاه به اجبار خاموش است.»
ژاله آموزگاربه گفته آموزگار، ندوشن کوشید که ایران را با عیب ها و حسن هایش بشناساند. او چون به این دیدگاه رسیده بود به دیگران یاد داد که دوست داشتن ایران باید به دور از خودبزرگ بینی باشد. هیچ رویدادی نتوانسته است و نخواهد نتوانست ریشه ژرف تو را قطع کند زیرا به قول اسلامی ندوشن تا ریشه در آب است، امید است. او ادامه داد: «اسلامی ندوشن هرگز به انقطاع این سرزمین نیندیشید و به تداوم آن اعتقاد داشت، او به مولوی، سعدی و حافظ حرمت گذاشت و از دیگر فرزندان غافل نشد و در آثارش از رودکی تا بهار را بررسی کرد. او با دلیل و برهان و زندگی و مرگ در شاهنامه به ما ثابت کرد که چرا فرزند نامدار ایران، فردوسی، شاعری بزرگ و جهانی است.»
بیشتر بخوانید:
نقد شاعران مداح و متملق در اشعار سعدی شیرازی / پندهای سعدی برای به سر عقل آمدن قدرتمداران / نوآوری معتدلانه سعدی و تحول تند و تیز مدرنیتههوشیاری شراب لحظه باوری، نظریه ای که خیام به جهان عرضه کرد / نظریه خیام خارج از هستی شناسی مسلط شاعران ایرانی
فرهنگ رجایی: یادگار طباطبایی برای «ایران خانم» اندیشه ایرانشهری در قرن 21 است / طباطبایی نه گذران زندگی که زندگی به جا گذاشت
لحظه ای که به حال عادی بازگشتم، ساعتها گذشته بود ...
۲۱۶۲۱۶
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899421