Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «الف»
2024-04-27@04:31:02 GMT

پیام اماراتی‌ها به ترامپ با چرخش به سمت ایران

تاریخ انتشار: ۱۹ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۷۱۱۶۵۱

پیام اماراتی‌ها به ترامپ با چرخش به سمت ایران

به گزارش خبرآنلاین، بخش خاورمیانۀ موسسه کارنگی، در یک نظرخواهی با حضور شماری از کارشناسان خاورمیانه، دلایل تغییر رویکرد در سیاست خارجی امارات متحده عربی و چرخش آنها به سوی ایران را مورد بررسی قرار داده است.  جو ماکاران، کارشناس خاورمیانه در موسسه "عرب سنتر" دربارۀ چرخش اماراتی ها به سوی ایران معتقد است:

چرخش امارات متحده عربی به سمت ایران، بیش از آنکه استراتژیک باشد، بیشتر تاکتیکی و پیامی است به دولت ترامپ.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

امارات متحده عربی به تازگی بر سر برخی مسائل از جمله نزدیکی واشنگتن به قطر، با دولت ترامپ دچار اختلاف شده است. هر چند اقتصاد امارات – به خصوص دبی- یارای رو در رو شدن با ایران را ندارد، با این حال محاسبات اماراتی ها این بود که ترامپ با ایران رو در رو نخواهد شد، اما از عبور و مرور کشتی ها در تنگه هرمز حمایت کرده و راهی برای مذاکره با ایران می یابد.

اما برای این تغییر می توان سه دلیل مهم برشمرد:

اول اینکه این مسئله می تواند به هسته اصلی استراتژی دولت ترامپ در خاورمیانه آسیب بزند؛ مثلا تشکیل ائتلاف عربی- اسرائیلی علیه ایران که متأثر از توافق جدید میان اسرائیل و فلسطین است و می تواند تلاش آمریکا برای تشکیل ائتلاف دریایی را دچار اختلال کند.

دوم اینکه، رویکرد جدید، اتحاد قدرتمند میان عربستان سعودی و امارات متحده عربی را به بوته آزمایش می نهد؛ تنها گذاشتن ریاض با بحرین و بسنده کردن رویارویی با ایران به جنگ لفظی با گزینه اندک و همچنین امتناع از مصالحه با حوثی های یمن.

و سوم اینکه تغییر رویکرد جدید به معنای رویگردانی از سیاستی است که پیشتر آن را "سیاست خارجی مداخله گرایانه" امارات می خواندند.

فاطمه الاسرار، تحلیلگر مسائل خلیج فارس نیز دربارۀ نزدیکی ابوظبی به تهران نوشته است: امارات متحده عربی در حال حاضر سیاست دوری از نزاع با ایران و متحدان آنها در یمن را در پیش گرفته است. حملات سهمگین حوثی های تحت حمایت ایران به عربستان سعودی، شدت یافتن حملات و همچنین حمله ایران به تانکرها در خلیج فارس، به خوبی آشکار کرد که تهران در این مسیر اهل اغماض و چشم پوشی نیست. تهران با سیاست جدیدش این پیام را به کشورهای خلیج فارس ارسال کرد که در صورت فشار نظامی آمریکا، اولین بازنده این بازی آنها هستند. از سویی، توقیف تانکرهای نفت و ناتوانی برای آزاد کردن آنها، به خوبی ثابت کرد که واشنگتن نه در موضعی است که بتواند ایران را برای کاهش تنش ها تحت فشار قرار دهد و نه در وضعیتی است که بتواند از متحدانش در منطقه حمایت کند.

از طرف دیگر، ایالات متحده آمریکا در سیاستش در برخورد با ایران روشن و صریح نیست؛ از طرفی مدعی آغاز مذاکره و ارتباط گیری با ایران است و در عین حال این کشور را به حملۀ نظامی تهدید می کند. لذا در این چارچوب، در صورتی که ایران و متحدانش تصمیم به هدف گیری رقیبان داشته باشند، و با توجه به هزینه های سنگین اقتصادی که امارات متحده عربی باید بپردازد، این کشور چاره ای جز گشودن درهایش به روی ایران ندارد. خروج نیروهای نظامی امارات از یمن و کاهش حضور نظامی در حدیده نیز به معنای نشان دادن ارادۀ مثبت ابوظبی به تهران است.

احمد ناجی، کارشناس دیگر خاورمیانه در موسسه کارنگی در این باره معتقد است: تصمیم امارات متحده عربی برای احیای روابطش با تهران این اطمینان را برای ابوظبی ایجاد خواهد کرد که ایران و متحدانش تهدیدی امنیتی برای منافع امارات نخواهند بود. مثلا گزارش شده است که حوثی های یمن توانایی هدف گیری مواضع اماراتی ها با موشک هایشان را در یمن دارند. با این حال گشوده شدن درهای دو کشور به روی یکدیگر به معنای تضمین امنیت کشتی ها، صادرات انرژی و سرمایه گذاری خارجی است؛ آنهم در زمانی که خلیج فارس با تنش های زیادی روبروست. طی سالهای اخیر اختلاف نظر زیادی میان ابوظبی و دبی بر سر برقراری ارتباط با ایران و همچنین موضوع یمن وجود داشته است. در حالی که ابوظبی مسائل را از دریچه امنیتی می نگرد، دوبی بیش از همه به تأمین منافع اقتصادی در ارتباط با همسایه شمالی می اندیشد.

منبع: الف

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۷۱۱۶۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آیا اعراب در مقابل ایران، هوای اسرائیل را دارند؟

استیون کوک، ستون نویس و نویسنده کتاب "پایان جاه طلبی: گذشته، حال و آینده آمریکا در خاورمیانه" در فارن پالیسی نوشت: آیا رهبران کشور‌های عربی هوای اسرائیل را دارند؟ اگر کسی نگاهی به تحلیل‌های منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی در خصوص تلاش‌های ترکیبی دولت‌های اسرائیل، آمریکا، بریتانیا، فرانسه، اردن و احتمالا سایر دولت‌های عربی برای ناکام گذاشتن حملات موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل بیاندازد، چنین برداشتی خواهد کرد. گروهی از تحلیلگران، اسرائیلی‌ها و فعالان طرفدار اسرائیل دوست دارند چنین تحلیلی را باور کنند.

به گزارش انتخاب، اما افسوس که این ادعا تا حد زیادی اغراق آمیز است. آخر هفته گذشته در بردارنده تحولات بسیاری بود، اما تقویت همکاری‌های عربی اسرائیلی جز تحولات سپیده دم"خاورمیانه جدید" نبود.

تهاجم نظامی ویرانبار اسرائیل به نواز غزه در طی ۶ ماه گذشته فشار زیادی بر روابط این کشور با دولت‌های عربی به ویژه اردن و مصر وارد آورده است. از بین دولت‌های عربی‌ای که دارای روابط دیپلماتیک با اسرائیل هستند، سفرای مراکش، مصر و امارات همچنان در تل آویو حضور دارند، اما پس از کشته شدن ۷ عضو سازمان غیرانتفاعی آشپزخانه مرکزی جهان، ابوظبی هماهنگی خود در زمینه کمک‌های بشردوستانه را با اسرائیل به حالت تعلیق درآورده است. با این حال همچنان پس از همه این خشونت‌ها و تنش‌های دیپلماتیک، خبرنگاران و تحلیلگران این سوال را مطرح می‌کنند که آیا توافقات ابراهیم، که با وساطت دولت ترامپ به عادی سازی روابط بین اسرائیل و چند کشور عرب حاشیه خلیج فارس منجر شد اکنون مرده است یا نه.

یک دلیل وجود دارد که چرا هماهنگی‌های امنیتی منطقه‌ای در آخر هفته گذشته با رهبری فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) حائز اهمیت بسیاری بوده است. جنبه دیگر اهمیت موضوع مربوط به خود آمریکاست. پس از بیش از یک دهه تلاش برای تمرکز زدایی و چرخش توجه سیاست خارجی ایالات متحده از خاورمیانه به سایر مناطق، دولت بایدن اثبات کرد که واشنگتن می‌تواند صرف نظر از رویکرد سردرگم خود در قبال جنگ غزه، یک منبع تامین کننده امنیت در منطقه باشد.

اما نباید در نتیجه گیری‌ها از این اتفاق بیش از حد اغراق کرد. همزمان با اشتراک مساعی دوستان اسرائیل و در حالی که تل آویو به صورت علنی از ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، اردن و قدرت‌های منطقه بابت کمک هایشان قدردانی می‌کرد، مقام‌های کشور‌های عربی و تحلیلگران به سختی در تلاش بودند تعبیر‌ها درباره تولد خاورمیانه جدید را تعدیل کنند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن تصریح کرد که ساقط کردن پهپاد‌های ایرانی دفاع از حریم هوایی کشورش بوده و اگر پهپاد‌هایی از سمت مقابل نیز شلیک می‌شد اردن همان کار را انجام می‌داد.

یک مقام سابق عربی در این باره به من گفت: «باید دید دولت‌ها چه برداشتی از مشروعیت اقدام نظامی اخیر (در دفع حمله ایران) دارند. در دریای سرخ ظاهرا کسی نمی‌خواست بخشی از ائتلاف دریایی‌ای باشد که به منزله دفاع از اسرائیل تلقی می‌شد. هفته گذشته، کشور‌ها پرتابه‌های شلیک شده را به این دلیل ساقط کردند که می‌شد آن را در قالب دفاع از حاکمیت بر آسمانشان تعبیر کرد و نه تمایل به یک جنگ منطقه ای.»

استدلال‌های مهمی این وسط وجود دارد. با توجه به جنایت‌های رخ داده در غزه و خشم بسیاری از شهروندان خاورمیانه از به خاک و خون کشیدن غیر نظامیان توسط ارتش اسرائیل، هیچ رهبر عربی‌ای تمایل ندارد که به صورت علنی در کنار اسرائیل قرار بگیرد، چه رسد به تلاش برای حفظ امنیت آن. با این حال، دفاع از حریم هوایی و جلوگیری از تشدید نزاع منطقه‌ای کنونی نتیجه یکسانی به دنبال دارد: کمک به اسرائیل.

صرف نظر از هیاهو‌های روز‌های اخیر، عملیات نظامی هماهنگی که از اسرائیل در برابر تلفات انسانی و مادی احتمالی محافظت کرد، نشان دهنده پایداری توافقات صلح اردن - اسرائیل و مصر - اسرائیل و همچنین توافقات عادی سازی سال ۲۰۲۰ است. تردیدی نیست که روابط میان دولت‌های اسرائیل و اردن در سال‌های اخیر و با توجه به تمرکز نتانیاهو بر توسعه روابط با کشور‌های حوزه خلیج فارس و اقدامات تحریک آمیز در بیت المقدس و کرانه باختری تحت فشار بوده است. این وضعیت مشکلاتی سیاسی برای ملک عبدالله ایجاد کرده بود و توازن ظریف برقرار شده میان خواسته‌های جمعیت فلسطینی ساکن اردن، جنبش اسلامی فعال این کشور و رهبران قبایل کرانه شرقی از یک سو و ضرورت راهبردی حفظ روابط عمیقا نامحبوب با اسرائیل از سوی دیگر را تهدید می‌کرد.

عزم ملک عبدالله برای حفظ روابط با اسرائیل، با توجه به اهمیت روابط اردن و آمریکا در بردارنده یک دیالوگ امنیتی بود که با وجود تضعیف روابط با اسرائیل در سایر جنبه ها، همچنان برای رهبران اردن از اهمیت برخوردار بود. این همکاری امنیتی زمانی که اسرائیل در سپتامبر ۲۰۲۱ در حوزه تحت مسئولیت سنتکام قرار گرفت تقویت شد. مصری‌ها به نوبه خود ظاهرا نقش قابل تشخیصی در تحولات آخر هفته گذشته ایفا نکردند، اما آن‌ها هم اطمینان یافته اند که به رغم بحران‌های متعددی که روابط دو کشور را از سال ۱۹۷۹ تاکنون تحت تاثیر قرار داده، دیالوگ‌های امنیتی شان با اسرائیل همچنان به قوت خود باقی و برای طرفین سودمند بماند.

منتقدان بدون تردید استدلال خواهند کرد که این روابط امنیتی شده جای تحسین و مباهات چندانی ندارد. روابط میان دولت‌های عربی که مشروعیتشان از جمله به دلیل روابط با اسرائیل زیر سوال است، و یک دولت اسرائیلی که فلسطینیان را قتل عام و سرکوب می‌کند، جز برای رهبران اقتدارگرا و با هدف جلب حمایتی که آن‌ها از واشنگتن دریافت می‌کنند برقرار نیست. اما این موضوع نافی این واقعیت نیست که دیالوگ‌های امنیتی‌ای که سال‌ها بین این کشور‌ها برقرار بوده، در روز ۱۳ آوریل به ثمر نشسته است.

استدلال مبنایی در مورد ضرورت وجود توافقات ابراهیم که بر اساس آن همکاری‌های امنیتی پس از سال‌ها هماهنگی غیررسمی و پنهانی به سرعت توسعه یافت، همچنان پابرجاست. هیچ رهبر عربی در حاشیه خلیج فارس نیست که به نتانیاهو اطمینان داشته باشد و مخالف اقداماتی که ارتش اسرائیل در غزه انجام می‌دهد نباشد، اما اماراتی ها، بحرینی‌ها و سعودی‌ها (که شرکای ساکت توافقات ابراهیم هستند) مطمئنا بیشتر از اسرائیل از ایران ترس دارند. این تاکیدی بر استدلال حامیان توافقات ابراهیم است و اینکه چرا حامیان مردم فلسطین از این توافقات عصبانی هستند: رهبران عربی که روابط خود با اسرائیل را عادی سازی کرده اند، بیش از آنکه به موضوع تشکیل دولت فلسطینی اهمیت بدهند، بر دفع چالش ایران متمرکز هستند. به رغم عدم حضور برخی از سفرای کشور‌های عربی در تل آویو در طول ۶ ماه گذشته، هیچ یک از دولت‌های عربی که دارای روابط با اسرائیل هستند، اقدام به قطع روابط خود نکرده اند. برای مثال دولت عربستان علنا تصریح می‌کند که همچنام متعهد به عادی سازی روابط است، اما مسئولین سعودی خاطر نشان می‌کنند این عادی سازی را منوط به تشکیل دولت فلسطینی خواهند کرد. با این حال پس از همه این خشونت و قتل غیرنظامیان بی گناه در غزه، صرف این واقعیت که عربستان همچنان مایل به پیشبرد روابط خود با اسرائیل است ناگفته‌های زیادی درباره جایگاه موضوع فلسطین در میان اولویت‌های رهبران کشور‌های عربی دارد.

در نهایت پس از آنکه بیش از دو دهه سرمایه گذاری آمریکا برای ایجاد تغییر در خاورمیانه نتیجه چندانی به دنبال نداشت، تلاش هماهنگ هفته گذشته برای جلوگیری از یک جنگ گسترده منطقه‌ای نتیجه رهبری واشنگتن بود. این اقدام نشان داد که زمانی که سیاستگذاران آمریکایی بر جلوگیری از تهدیداتی که ثبات و امنیت منطقه را به خطر می‌اندازد تمرکز کنند، واشنگتن می‌تواند موفق عمل نماید. مطمئنا منتقدان استدلال خواهند کرد که ایالات متحده در توانمندسازی ارتش اسرائیل برای نابود کردن غزه نقش کاملا مخربی را ایفا نموده است. این انتقادی کاملا بجاست. آیا این ناظران یک جنگ تمام عیار منطقه‌ای را ترجیح می‌دهند؟ برخی ممکن است با توجه به نگاهشان نسبت به اسرائیل موافق چنین جنگی باشند، اما سیاست آمریکا بر خلاف چنین سناریویی است.

آخر هفته گذشته بسیاری از تحلیلگران در شبکه‌های اجتماعی و سایر رسانه‌ها با هیجان از این مسئله سخن گفتند که چگونه خاورمیانه جدیدی متولد شده که در آن کشور‌های منطقه تلاشی هماهنگ را برای دفع حملات ایران علیه اسرائیل شکل داده اند، اما آنچه هیجان انگیزتر است اینکه جنگ حاضر تغییر چندانی در مناسبات منطقه‌ای صورت نداده است. دولت‌های منطقه همچنان مرعوب ایران هستند، هیچ تعهد ویژه‌ای به برقراری عدالت در حق فلسطینیان ندارند، خواهان روابط خود با اسرائیل و مایل به ایفای نقش رهبری از جانب واشنگتن هستند.

دیگر خبرها

  • آیا اعراب در مقابل ایران، هوای اسرائیل را دارند؟
  • پرسپولیس به سرنوشت استقلال دچار شد/ شمسایی، ناپلئونی به فینال رفت!
  • مشارکت 240 اثر در جشنواره طوفان القوافی/ اختتامیه در بصره برگزار می شود
  • عکس‌| جدیدترین تصویر از فرهاد مجیدی و پسرش در امارات
  • مشارکت ۲۴۰ اثر در جشنواره شعر «طوفان القوافی»/ اختتامیه در بصره برگزار می‌شود
  • مشارکت ۲۴۰ اثر در جشنواره شعر«طوفان القوافی»/اختتامیه در بصره برگزار می‌شود
  • تکذیب خروج نظامیان ایران از سوریه
  • خروج مستشاران ایران از سوریه از سوی یک مقام محور مقاومت تکذیب شد
  • تکذیب خروج مستشاران ایران از سوریه
  • اسرائیل؛ اسم رمز سکوت تاریخی اعراب!