تبریز و برزخی به نام حاشیهنشینی/ در آرزوی سرپناهی امن
تاریخ انتشار: ۲۰ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۷۲۶۷۴۱
به گزارش خبرنگار ایلنا، در ظهر یک روز تابستانی، میهمان ناخوانده مناطق حاشیهنشین شهر تبریز شدم؛ در میان سکوت کوچه پس کوچههایش، صدای لیلی بازی چند دختر بچه برایم امیدبخش بود. دیدن لبخند بر لبان کودکان این مناطق که دست تقدیر، چشم بر روی تمام آرزوهای خود بستهاند، نشان از جریان داشتن زندگی در بیغولههای کلنگی شهر دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کوچههایی تنگ و باریک و چهار دیواری که برای رسیدن به آن باید پلههای بی شماری را بالا بروی، چه باید کرد که سبک زندگی در چنین مناطقی قدری سخت و طاقت فرساست و با تمام مشکلات ریز و درشتی که حتی خود کودکان از آن آگاه هستند برای خودشان دنیای دیگری را دست و پا کردهاند.
حاشیه نشینی همه جایش درد است؛ از کودک خردسالی که در یک دستش، توپ رنگی دارد و دست دیگرش را به مادر داده و تنها با خریدن چند عدد نان لواش و نیم کیلو سبزی به خانه برمی گردند بدون آنکه در دست کودک، چیزی برای خوردن باشد و نگاهی که به این طرف و آن طرف خشک میشود؛ درد یعنی همین، کودکی که در برابر فقر خانواده چارهای جز سکوت ندارد.
افق دید کودکان در این مناطق، قدری درد آور است چرا که حسرت یک خانه نقلی را دارند که سقف محکمی داشته باشد تا تنها با یک بار لرزش، دلشان از خراب شدن سقف بر روی سرشان نلرزد اما افسوس که در این مناطق داشتن یک سرپناه ایمن یک رویاست.
وقتی ذهنم سمت مناطق حاشیه نشین میرود، کودکانی که به ناچار و بخاطر وضعیت نامطلوب پدران خود، مجبور به زندگی در خانههای کلنگی و به دور از هرگونه ایمنی هستند بیشتر دلم را به درد میآورد ؛ قصه تلخ حاشیه نشینی و وضعیت نامطلوب و درد آور ساکنان این مناطق، قصه درازی است که درد همگان را دو چندان میکند.
مردم ساکن این مناطق، از مشکلات اقتصادی و فرهنگی متعددی رنج میبرند. کمبود برخی زیرساختها و مراکز آموزشی و درمانی نیز از دیگر مشکلات این مناطق به شمار میرود. از این نکته نیز نباید غافل شد که این مناطق به دلیل نامناسب بودن شرایط از جمله محیط زندگی، اوضاع بد اقتصادی، پذیرای آسیبهای اجتماعی از جمله طلاق و اعتیاد هستند.
مناطق حاشیه نشینی سراپا مشکل
در سکوتی که به راحتی میتوان صدای قدمهای خود را شنید به سراغ صاحب یک مغازه سوپر مارکت رفتم تا چند دقیقهای با او صحبت کنم. ۶۳ سال دارد و شغل اولش نانوا بوده است. اینجا مشکلات ورد زبان همه میچرخد صاحب این مغازه سوپرمارکت هم از مشکلات رنج میبرد و تنها پاسخ وی در مقابل سئوالم که اصلیترین مشکل در این منطقه چیست را اینگونه بیان میکند که اینجا سرتا پا مشکل است.
اوایل زندگی در منطقه زعفرانیه سکونت داشت اما بعدها به دلیل فروش منزل خود از روی ناچاری و به دلیل مشکل مالی به ناچار این منطقه را برای سکونت خود انتخاب کرده است.
مغازهای نقلی با اجناس ناچیزی که حتی در این منطقه به سختی فروش میرود؛ همین بهانهای شد تا از درآمد ناچیز خود گله کند اما جای شکر دارد که پسرانش، هوای وی را داشته و در حد توان خودشان کمک میکنند. چند دقیقهای بودن در این مغازه آدمی را به یاد نوستالژیهای جالبی میاندازد که ناخودآگاه چشمم سمت نوشمکهای رنگی داخل یخچال رفت که بیشتر کودکان مشتری پر و با قرص آنها هستند؛ با این جمله از صاحب مغازه سوپر مارکت که کاش قدری هم به این مناطق رسیدگی کنند خداحافظی کردم.
راه خود را پیش میگیرم و در راه با یک پسر بچه روبرو میشوم. سمت ماشین میآید و من نیز از فرصت استفاده کرده و از او میخواهم چند کلمهای با من صحبت کند؛ حرف اولش گله از وجود سگهای ولگردی است که آسایش را از همه سلب کرده است. جالب اینجا بود وقتی از مشکلی که در این منطقه در رنج است سئوال میپرسم بلافاصله با شیطنت خاصی میگوید خود بچهها در اینجا مشکل هستند و بلافاصله بعد از گفتن این حرف از من جدا میشود .
گویی این مناطق چنان با مشکلات عجین شده اند که ساکنان این مناطق نیز، مشکلات را جزء جدا نشدنی این مناطق به شمار میآورند؛ چند ساعتی در کنار ساکنان این مناطق بودن، چیزی به جز درد و غصه برایم به همراه نداشت؛ تا چه زمانی مناطق حاشیه نشینی یا سکونت گاههای غیررسمی بر دل کلانشهر تبریز سنگینی خواهد کرد نمیدانم اما میخواهم بگویم که برای خانههایی که تنها با یک بار لرزش به راحتی میتواند بر سر اهل خانواده فرو ریزد باید چارهای اندیشید.
منبع: ایلنا
کلیدواژه: حاشیه نشینی درآمد ذهن کودکان مشکلات
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۷۲۶۷۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شهید شفیع زاده، مبتکر توپخانه نیروی زمینی سپاه
به گزارش خبرگزاری صداوسیما؛ مرکز آذربایجان شرقی ۳۷ سال پیش در چنین روزی سرلشکر پاسدار حسن شفیع زاده در منطقه ماووت آسمانی شد.
حسن در مرداد ماه سال ۱۳۳۶ شمسی در خانواده مذهبی در شهرستان تبریز متولد شد و تحت تربیت پدر و مادری مؤمن و مقلد امام پرورش یافت.
از همان کودکی در مجالس دینی از جمله برنامههای سوگواری امام حسین(علیه السلام) حضور داشت و عشق خدمتگزاری به آستان اباعبدالله(ع) در عمق وجودش ریشه دوانید.
او با شور وصف ناپذیری در روزهای سرنوشت ساز ۲۱ و ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ تلاش میکرد و هنگامی که در اوج پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی درب پادگانها بر روی مردم باز شد به همراه تعدادی از جوانان و دانشجویان حزب اللهی تبریز برای جلوگیری از افتادن سلاحهای بیت المال به دست ضد انقلاب، بخشی از سلاحها را جمع آوری و گروه مسلحی را برای دستگیری ضد انقلاب و ساواکیها تشکیل داد.
وی بعدها مسئول حفاظت از بیت شهید محراب آیت الله سید اسدالله مدنی شد و در مبارزه با گروهکهای التقاطی در تبریز جان فشانی کرد.
هنگامی که به همراه شهید باکری در سپاه ارومیه خدمت میکرد به عنوان مسئول عملیات برای ایجاد امنیت آن منطقه و سرکوبی گروههای فاسد ماموریتهای مهمی را انجام داد و توانست در تشکیلات حزب منحله دموکرات نفوذ کند و باعث متلاشی شدن آن شود.
شفیع زاده به دنبال تشکیل سپاه، نخستین هستههای مسلح این نهاد انقلابی را پی ریزی کرد و در سمت مسئول عملیات سپاه تبریز فعالیت کرد. با شروع جنگ تحمیلی و محاصره آبادان، با یک دسته خمپاره انداز که تحت مسئولیت شهید باکری اداره میشد به جبهههای جنوب شتافت.
وی در عملیات پیروزمندانه فتح المبین معاون تیپ المهدی (عج) بود و خاطره رشادتها و جانفشانیهای او در اذهان همرزمانش هرگز از یاد نمیرود.
بعد از عملیات فتح المبین در فروردین ۱۳۶۱ غنایم زیادی به دست سپاه و ارتش افتاد. با هماهنگی سپاه و فرماندهی نیروی زمینی ارتش قرار شد که توپخانه لشکر ۷۷ آموزش تعدادی از پاسداران را به عهده بگیرد. شفیع زاده تعدادی از نیروها را به آموزش آورد و کلاسهای آموزش در تپه شوش تشکیل شد. پس از تشکیل یگان توپخانه سپاه، شفیع زاده دستور داد تا پوکه گلولههای توپ را دور نریزند.
این رزمنده آذربایجانی همزمان با مسئولیت سازماندهی و ادغام نیروهای جنگهای نامنظم، سازماندهی توپخانه سپاه را پیشنهاد کرد.
او در پاسخ به سئوال یکی از دوستانش که چه شد به فکر تشکیل توپخانه افتادی، گفته بود: «ما وقتی به جنوب اعزام شدیم روزهای اول جنگ بود. در آبادان ساختمانی دو طبقه بود و به عنوان دیده بان به داخل ساختمان رفتم وقتی وسعت و شدت آتش دشمن را دیدم با خود فکر کردم که بین چهار خمپاره و امکانات عظیم دشمن توازن وجود ندارد. آن موقع احساس کردم به سلاح دیگری نیاز داریم.»
در سال ۱۳۶۲ در عملیات خیبر در جزیره مجنون با تدبیر حسن شفیع زاده چند قبضه توپ با هاورکرافت به جزیره انتقال داده شد.
وی با همفکری تنی چند از فرماندهان، ضمن پی ریزی و سازماندهی اولین آتشبارهای توپخانه، مسئولیت هماهنگی پشتیبانی آتش در قرارگاه فتح در عملیات بیت المقدس را به عهده گرفت و به خوبی از عهده این وظیفه بزرگ برآمد.
اقدامات مبتکرانه وی در طراحی و به کارگیری توپخانه در طول سالهای دفاع مقدس ضربات جبران ناپذیری را به پیکر رژیم صدام وارد کرد.
این فرمانده مجاهد سرانجام در هشتم اردیبهشت سال ۶۶ در منطقه عملیاتی کربلای ۱۰ در شمال غرب (منطقه عمومی ماووت) در حالی که عازم خط مقدم جبهه بود، مورد اصابت ترکش گلوله توپ دشمن قرا گرفت و به آرزوی دیرینه خود شهادت نایل شد.
اما هنوز منطق باروت گفتنی است
خون شهید و محشر ماووت گفتنی است