اقتدار نظامی پیروزی دیپلماسی
تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۷۸۸۳۸۲
گروه اطلاع رسانی ایرنا در راستای ایفای رسالت آگاهی بخشی به انعکاس برجسته ترین گزارش های روزنامه های مختلف با عناوینی چون «اقتدار نظامی پیروزی دیپلماسی، رویش بوستان ها در شهر خاکستری، حکم مراجع لازم است، سیاست وزارت علوم افزایش فرصتهای مطالعاتی دانشجویان است، طبقاتی شدن آموزش، تعرفههای بیمه تامین اجتماعی گاهی تا ۱۰سال بازنگری نمیشود، تابلوی جدید تقاضای مسکن، تجارت جان و «برای همه کشورهای اروپایی پذیرش میگیریم»!» پرداخته است، در ادامه به بازتاب گزیده ای از این مطالب می پردازیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اقتدار نظامی پیروزی دیپلماسی
روزنامه «اعتماد» در گزارشی با عنوان «اقتدار نظامی پیروزی دیپلماسی» می نویسد: آزادی «گریس ۱» و پایان نسبی یک گروگانگیری نیابتی در جبلالطارق. توقیف گریس ۱ که روز ۱۳ تیرماه سال جاری در سواحل جبلالطارق رخ داد پای بازیگران بسیاری را به میدان نبرد میان ایران و امریکا کشید. نامهایی چون جبلالطارق و بریتانیا که از ابتدا نام آنها در پرونده توقیف «گریس ۱» بر سر زبانها افتاد در حقیقت پوششی بودند برای اتفاقهایی که در پشت پرده رخ داد. در حالی که تا لحظه تنظیم این خبر، گریس ۱ هنوز سواحل جبلالطارق را ترک نکرده و به نظر میرسد که نفتکش انگلیسی در توقیف ایران نیز تحرک خاصی ندارد اما مجموعه تحلیلها در فضای بینالمللی در ۷۲ ساعت گذشته نشان از پیروزی ایران در این پرونده داشت. ایران در این پرونده مستقیما سیستم تحریمهای امریکا با قابلیت تنبیه اعمال فرامرزی و البته همراهی بریتانیا با این مساله را نشانه گرفت.
در این میان بزرگترین اشتباه استراتژیک را بریتانیا انجام داد. لندن در فضای انتخاباتی پیش از پیروزی بوریس جانسون با تحریمهای فرامرزی امریکا علیه ایران همراه شد و تصور میکرد ویترین تحریم سوریه میتواند برگ برنده را در این پرونده به لندن اختصاص بدهد. این توهم با پیگیریهای حقوقی، فضاسازی رسانهای و البته مقاومت ایران در خلیج فارس بسیار زودتر از آنچه انگلیس فکرش را میکرد رنگ باخت و همان طور که رسانه انگلیسی گاردین نوشت لندن از مدتها پیش با اثبات ادعای ایران مبنی بر اینکه مقصد نفتکش سوریه نبوده عملا با اتهام همراهی با امریکا در تحریمهای فرامرزی روبهرو شد. در این میان توقیف نفتکش انگلیسی توسط ایران با اتهام تخلفهای دریایی معادلههای سیاسی لندن در دلبری از واشنگتن در روزهای سخت برگزیت را برهم زد. در چنین شرایطی میتوان گفت که آزادی نفتکش حامل نفت ایران نتیجه پیگیری همزمان دو روند حقوقی و سیاسی بود. تبحر حقوقی، پیگیری سیاسی و اقتدار منطقهای آزادی گریس۱ را رقم زد.
رویش بوستان ها در شهر خاکستری
روزنامه «ابتکار» در مطلبی با درج عنوان «رویش بوستان ها در شهر خاکستری» نوشت: در ماههای اخیر، دو باغ عقبری در منطقه ۲ همچنین باغ وثوقالدوله معروف به باغ بزرگآقا در منطقه ۱۴ توسط شهرداری تهران از بنیاد مستضعفان تملک شده است تا درهای آن به روی مردم باز شود. علاوه بر اینها خبر میرسد که تهران باید منتظر سه فضای سبز بزرگ دیگر هم باشد. اولین فضایی که خبر از تبدیل شدن آن به پارک شنیده میشود، پادگان ۰۶ ارتش واقع در منطقه پاسداران تهران است. این پادگان در مساحتی بالغ بر ۵۲ هکتار در شمال شرق پایتخت واقع شده است که در اجرای قانون طرح انتقال پادگانها از شهر، طرح انتقال آن نیز در دستورکار قرار گرفت. حدود یک هفته پیش بود که معاون شهرسازی و معماری شهرداری تهران از آخرین توافقات برای واگذاری بخشهایی از پادگان ۰۶ به شهرداری تهران برای تبدیل آن به فضای سبز خبر داد. علاوه بر زمینهایی برای تبدیل شدن به بوستان، باغهایی هم هستند که آزادسازی آنها میتواند تعداد بوستانهای در دسترس مردم پایتخت را افزایش دهد. اردوگاه شهید باهنر در منطقه یک تهران از جمله این فضاهای سبز بزرگ به شمار میرود که تا کنون تنها در اختیار آموزش و پرورش و دانشآموزان قرار داشته است. راهکار آزادسازی باغهای قدیمی، نه فقط در مناطق سرسبزی مثل منطقه یک، که به ویژه در مناطق کمبرخوردارتر تهران این راهکار ارزش ویژهای دارد. باغ حکیم در منطقه ۱۰ تهران یکی از این باغهای قدیمی پایتخت است.
حکم مراجع لازم است
روزنامه «شرق» در مطلبی با عنوان «حکم مراجع لازم است» در گفت و گو با رضا صالحی امیری وزیر سابق فرهنگ و ارشاد می نویسد: من معتقدم ما باید برای ورود زنان به ورزشگاهها دغدغه بزرگان و مراجع را رفع کنیم، مشروط بر اینکه گزارشهای دقیقی را به آنها بدهیم. ما انشاءالله باید سفری به قم داشته باشیم و با مراجع در این زمینه گفتوگو کنیم. ورزش ایران نیازمند دمیدن یک روح فرهنگی است. اگر در ورزشگاه ادبیات ناشایست میبینیم، جوانان عزیز این سرزمین نیستند؛ همه ما در این تقصیر یا حضور سهمی داریم. ما کارگزاران فرهنگی هستیم که کار فرهنگی نکردهایم. صادقانه میگویم نباید همیشه تقصیر را به گردن کسی انداخت که نقشی در آن ندارد. باید دنبال مقصری بگردیم که نتوانستهایم نسل جدید را نسبت به ارزشهای فرهنگی آشنا کنیم.
سیاست وزارت علوم افزایش فرصتهای مطالعاتی دانشجویان است
روزنامه «ایران» در مطلبی با عنوان «سیاست وزارت علوم افزایش فرصتهای مطالعاتی دانشجویان است» در گفت و گو با مجتبی صدیقی رئیس سازمان امور دانشجویی وزارت علوم آورد: بهخاطر عدم نیاز جدی اعزام دانشجو بهشکل دائمی متوقف شده است. حالا سیاست ما در وزارت علوم این است که فرصتهای مطالعاتی را افزایش دهیم. سعی کردیم در این مدت دانشجویان را بهصورت فرصتهای مطالعاتی به دانشگاههای کشورهای خارجی یا دانشگاههای مادر داخل اعزام کنیم با این حال مشکلات ارزی بسیار جدی است اما تمام تلاشمان را کردیم که این مسیر متوقف نشود. پارسال حدود هزار و ۸۰۰ دانشجو فرصت مطالعاتی داشتند که از این تعداد حدود هزار و ۴۰۰ نفرشان به خارج از کشور رفتند. امسال نیز فعلاً حدود ۸۰۰دانشجو سهمیه فرصت مطالعاتی دارند. گرچه دلمان میخواست به دو هزار و ۵۰۰ دانشجو فرصت مطالعاتی بدهیم که بهخاطر مشکلات ارزی با احتیاط افزایش خواهیم داد.
طبقاتی شدن آموزش
روزنامه «همدلی» در گزارشی با عنوان «طبقاتی شدن آموزش» نوشت: ماراتن کنکور ۹۸ هم به پایان رسید و هفته گذشته نفرات برتر کنکور اعلام شد تا پرونده کنکور تا یک سال دیگر بسته بماند. براساس نتایج کنکور و اطلاعات سازمان سنجش کشور از نفرات برتر، گویا مدارس دولتی در آزمون کنکور امسال موفقیت خاصی نداشتند و قافیه را به مدارس غیردولتی باختهاند. آمارهای منتشر شده حاکی از آن است که اغلب برترینهای کنکور جزء قشر مرفهای هستند که در مدارس خاص دولتی یا غیر دولتی تحصیل کردهاند. این در حالی است که مسئولان کشور مدام از وجود امکانات آموزشی در مدارس دولتی سخن میگویند اما نتایج کنکور امسال خلاف آن را نشان میدهد. انتشار اسامی برتر کنکور و نگاهی به وضعیت آموزشی و نوع مدارس آنان، بیش از هر چیزی زنگ خطر به محاق رفتن عدالت آموزشی در کشور را دوباره به صدا در آورده و انتقادات زیادی پیرامون دور شدن نظام آموزش و پرورش از عدالت را شکل داده است. در بطن اعلام این نتایج واقعیت تلخ و ملموسی نهفته و آن این است که با ساختار امروزی نظام آموزش و پرورش دولتی در ایران دیگر نمیتوان به کسب رتبههای برتر کنکور امیدوار بود و برای موفقیت در این حوزه نیز پول حرف اول را میزند.
تعرفههای بیمه تامین اجتماعی گاهی تا ۱۰سال بازنگری نمیشود
روزنامه «مردم سالاری» در گزارشی با عنوان «تعرفههای بیمه تامین اجتماعی گاهی تا ۱۰سال بازنگری نمیشود» آورد: طبق قوانین سازمان تامین اجتماعی، این سازمان موظف است بخشی از هزینههای تهیه لوازم پزشکی و توانبخشی بیمهشدگان و افراد تحت تکفل آنان را پرداخت کند اما به گفته مسئولانِ این سازمان، بخشنامههای اجرایی در خصوص تعیین کمک هزینههای لوازم پزشکی و توانبخشی محرمانه است و از قانون خاصی تبعیت نمیکند. در بروشور ارائه شده در سایت سازمان تامیناجتماعی، دورههای زمانی پرداخت هزینه تهیه این وسایل برای سمعک هر۱۰سال یکبار، برای ویلچر هر ۷ سال یکبار، برای اروتز و پروتر یکبار در طول عمر و برای کفشطبی هر دو سال یکبار معین شده اما مسئولان حاضر به توضیح دلایل تعیین این بازههای زمانی و نیز کمکهزینهای که برای هر یک از اقلام معین شده نشدند و حتی برای اینکه اگر لوازم توانبخشی فرد بیمهشده زودتر از ۱۰سال مستهلک شد تکلیف چیست، توضیحی ندادند.
تابلوی جدید تقاضای مسکن
روزنامه «دنیای اقتصاد» در مطلبی با عنوان «تابلوی جدید تقاضای مسکن» نوشت: ترکیب جدید جمعیت ایران، تابلوی تقاضای آتی در بازار مسکن را بهروز کرد. اطلاعات رسمی از آخرین آمارهای مربوط به میزان جمعیت و تعداد خانوار، حاوی ۶ نشانگر درباره ترکیب جمعیتی است که براساس آن میتوان گفت: «پیر شدن» ایرانیها در مسیر خلاف جهت رشد جمعیت «جوان» شتاب گرفته است. سرعت رشد جمعیت طی سه سال گذشته، نسبت به سالهای ۹۰ تا ۹۵، کندتر شده است. ایران در حال حاضر ۸۳ میلیون نفر جمعیت دارد که در قالب ۲۵ میلیون و ۶۰۰ هزار خانوار در کشور سکونت دارند. بیش از نیمی از جمعیت ایران را در حال حاضر، «میانسال» و «سالمند» تشکیل میدهد. اما از آنجا که میزان زاد و ولد در سالهای اخیر و بهخصوص سال گذشته به شکل بیسابقهای کاهش پیدا کرد و همه سناریوهای جمعیتی بر «کاهش شاخص رشد جمعیت تا سال ۱۴۳۰» اشتراک نظر دارد، برآورد میشود در ۱۴۳۰ از هر ۴ ایرانی، یک نفر حداقل ۶۰ سال سن داشته باشد. روند پیری جمعیت طی سالهای پیش رو، بازار مسکن را با ۶ نوع دگرگونی مواجه میکند که مهمترین آن «افت شدت تقاضا و تشدید گرایش به واحدهای کممتراژ» است. بر این اساس، ساخت و ساز باید به سمت «الگوی مسکن سالمندان» تغییر کند.
تجارت جان
روزنامه «جهان صنعت» در گزارشی با عنوان «تجارت جان» می نویسد: این روزها به دستور دادسرای ویژه روحانیت رای پلمب تمامی مراکز درمانی، معاینات و داروخانههای تحت نظارت عباس تبریزیان صادر شده است. به موجب حکمی که در تاریخ ۷ مرداد سالجاری به مدیرکل دفتر نظارت و اعتبار بخشی امور درمان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ابلاغ شده بود، دادسرای ویژه روحانیت همه فعالیتهای پزشکی تبریزیان ذیل عنوان طب سنتی غیرقانونی بوده و البته همه اقلام دارویی وی باید جمعآوری شود. برقراری ارتباط با مراکزی که زیر عنوان مراکز پزشکی آیتالله تبریزیان مشغول به کار هستند کار سادهای است. کافی است طب اسلامی را در تلگرام جستوجو کنید. این یعنی دسترسی به اطلاعاتی بسیار گسترده از شیوههای درمانی که به هیچ عنوان همراستا با پزشکی مدرن و حتی طب سنتی نیستند. از عجیبترین آنها میتوان به جذب آهن با خوابیدن روبهروی قبله اشاره کرد. این روند دو موضوع نگرانکننده را به ذهن متبادر میکند؛ نخست بازی با جان انسانهایی که از درمانهای متداول ناامید شدهاند و البته سوءاستفادهای گسترده از اسلام.
«برای همه کشورهای اروپایی پذیرش میگیریم»!
روزنامه «توسعه ایرانی» در گزارشی با عنوان ««برای همه کشورهای اروپایی پذیرش میگیریم»!» آورد: در سالهای اخیر مهاجرت تحصیلی یا اعزام دانشجو به خارج از کشور بسیار متداول شده است. نوجوانان و جوانان پس از گذراندن دوره ابتدایی و متوسطه با قبولی در دانشگاهها و کالجها به دنبال ارتقای سطح دانش و کسب تجربههای مختلف هستند. در این میان چگونگی اعزام دانشجو همواره پیچیدگیها و ابهامات خاصی به همراه دارد. قوانین و مقررات موجود در کشورهای مختلف نیز با هم متفاوت است و آشنایی با این قوانین، مستلزم صرف وقت زیادی از سوی دانشجویان است برای همین دانشجویان سادهترین راه را انتخاب میکنند و این پرسه را به موسسات اعزام دانشجو میسپارند. خبرگزاری مهر آبانماه گذشته لیست تعداد مؤسسات لغو مجوز شده و مؤسسات مجاز را منتشر کرد. در این فهرست ۱۰۷ موسسه و شرکت لغو مجوز شده اعزام دانشجو و ۱۲۹ موسسه مجاز اعزام دانشجو به خارج منتشر شد. از فهرست ۱۲۹ موسسه مجاز اعزام دانشجو، زمان مجوز برخی از موسسات به اتمام رسیده که تمدید مجوز آنها در دست بررسی است.
منبع: ایرنا
کلیدواژه: شرکت ملی نفتکش ایران جبل الطارق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۷۸۸۳۸۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمله گازانبری امارت طالبان به تعهدات آبی با ایران
به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه فرهیختگان، روز یکشنبه ۹ اردیبهشتماه در گزارشی با عنوان «تفاوتی بین استراتژی امارت با دوران غنی نیست» به موضوع عدم پرداخت و رهاسازی کامل حقابه سیستان توسط طالبان حتی در این روزهای پربارش پرداختیم. این در حالی است که علیرغم تمام هشدارها درباره وضعیت وخیم آبی در جنوب شرق ایران که ناشی از مسدود بودن راههای آبی به این قسمت است، همسایه شرقی همچنان در حال انجام پروژههای آبی روی رودخانههاست. به همین منظور عملیات تکمیل پروژه سد «پاشدان»، از سدهای بزرگ افغانستان در مرز با ایران و در مسیر هریرود، با حضور ملا عبدالغنی برادر، معاون نخستوزیرو عبدالطیف منصور، سرپرست وزارت آب و انرژی طالبان در هرات آغاز شده است. کارشناسان حوزه هیدروپلیتیک معتقدند که با ساخت و بهرهبرداری از این سد در بالادست هریرود، تنش آبی در ایران و ترکمنستان تشدید خواهد شد. در همین رابطه با محمدنبی جلالی، پژوهشگر دکتری منابع آب دانشگاه تهران گفتگو کردیم که در ادامه میخوانید.
ردپای هندوستان در هریرود
با توجه به اینکه مناقشه رودخانه فرامرزی هریرود با تکمیل سدهای و کانالها در بالادست افغانستان وارد فاز جدیدی خواهد شد، این مناقشه و بهخصوص سرمایهگذاری هندوستان در حوضه هریرود و پروژههای آتی شان مورد توجه خواهد بود. محمدنبی جلالی، پژوهشگر دکتری منابع آب دانشگاه تهران و عضو هیات اندیشهورز هیدروپلیتیک و دیپلماسی آب بنیاد نخبگان کشور درباره این مناقشه گفت: «بهطور کلی شاید بشود سرمایهگذاری هند در پروژههای آبی و غیرآبی افغانستان را در میراث استعمار جستوجو کرد؛ وقتی تاریخ هند بهخصوص یک قرن اخیر را مرور میکنید تا سال ۱۹۴۷ مستعمره بریتانیا بود و بعد با هند چندپاره مواجه شدیم که به کشور هند و پاکستان و بعدها پاکستان شرقی (بنگلادش) تقسیم و سبب مناقشات متعددی همانند مناقشه حلنشده کشمیر میشود. از همین رو با توجه به موقعیت جغرافیایی افغانستان که در مهار آب فرامرزش دارد باعث شد این کشور بهجدیت سراغ سرمایهگذاری روی مهار این منبع برود و عملا بتواند از طریق افغانستان برای خودش اهرمهای فشار ایجاد کند. به هر حال افغانستان بخشی از ظهور و تداوم دیپلماسی آبی و عوامل سیاسی-اجتماعی در این منطقه را در سیاستهای هیدروپلتیکی که با توجه به موقعیت بالادستی که در چهار حوضهاش دارد میتواند پیش ببرد. البته موضوع فقط مربوط به ایران نیست؛ رودخانه فرامرزی کابل که در نزدیکی آتوک در پاکستان به رود سند منتهی میشود، خودش پتانسیل مناقشه آبی عظیمی را دارد. جالب است که همین مناقشه هم شاید به تعیین مرز استعماری خط ریورند ۱۸۹۳ برگردد که بریتانیا برای در امان ماندن هند شرقی از نفوذ شوروی به قبایل پشتون خودمختاری داد، حتی ردپای بریتانیا در مناقشه هیرمند بهوضوح قابل مشاهده است. جایی که مرز سیستان درونی و بیرونی را گلداسمیت بریتانیایی تعیین میکند و خاوریترین دلتای رودخانه هیرمند را بهعنوان مرز بین دو کشور قرار میدهد. گذشته از ردپای ناخجسته استعمار؛ هند با تقریبا دو میلیارد دلار پنجمین کشوری است که بیشترین سرمایهگذاری را در پروژههای آبی و غیرآبی افغانستان انجام داده؛ از بورسیه تحصیلی بگیرید تا استخراج معادن و.... اما در زمینه پروژههای آتی، نمیخواهم به این موضوع ورود کنم که امارت اسلامی بهجدیت دنبال این است که با مهندسی اجتماعی تحت پروژههایی همچون «قوشتپه»، مهاجران اخراجی پاکستان را در «آمودریا» که منابع دستنخورده عظیم انرژی را دارد بارگذاری کند، فقط میخواهم از یک پروژه دیگر تحت عنوان TAPI بگویم که به دلایل ناامنی در افغانستان به تعویق افتاده بود. درباره اهمیت این پروژه همین کافی است که بوش زمان حمله به افغانستان میگوید تکمیل استراتژی جنگ ما تکمیل پروژه تاپی است که قرار است گاز ترکمنستان را از طریق افغانستان به پاکستان و هند انتقال بدهد و هدفش تامین سالانه ۳۳ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی به جنوب آسیاست.
همین چندروز قبل آقای «آمانوف»، رئیس اجراییه شرکت خط گاز تاپی، در مجمع سرمایهگذاری انرژی ترکمنستان در پاریس اعلام کرد که ترکمنستان به تکمیل بخش خود از پروژه لوله گاز تاپی متعهد است. ضمنا این نگرانی هم وجود دارد که این لوله گاز جایگزین مسیر طرح خط لوله گاز صلح بین ایران و پاکستان و هند هم باشد، یعنی عملا علاوهبر اینکه منابع آب را مهار میکند بهجد دنبال این است که وابستگیاش را به منبع انرژی ما کم کند. به نظرم پرواضح است که به سرانجام رساندن این پروژهها موقعیت ویژهتری در مذاکرات به طرف افغانستانی میدهد.
ماجرای ابرپروژه سد سلما در بالادست رودخانه هریرود
این پژوهشگر درباره ابر پروژه سد سلما که کمی بعد از استقلال هند از بریتانیا پروژه سد سلما با حمایتهای این دو کشور در زمان داوودخان شروع شد گفت: کمی بعد از استقلال هند از بریتانیا، پروژه سد سلما با حمایتهای این دو کشور در زمان داوودخان شروع شد، ولی به دلیل ناآرامیهای داخلی فراز و فرودهایی داشت تا نهایتا در دوران رئیسجمهور غنی در ۱۳۹۵ با ظرفیتی حدود ۶۵۰ میلیون مترمکعب و با حمایت مالی ۳۰۰ میلیونی هند به بهرهبرداری رسید. جالب است که نخستوزیر، آقای مودی قبل از افتتاحیه بند سلما به ایران میآید و توافقنامه چابهار را امضا میکند و هنوز بعد از سالها خلف وعده کار واقعی انجام نشده است. همچنین در مراسم افتتاحیه سد سلما میگوید: «این پروژه راه صلح برای همگان را انتخاب کردم.»
شاید کسی با این نکته موافق نباشد و نگاهم به مناقشات بین کشورها کمی رئالیستی است، اما به این روند باید دقت کرد. استعمار کهن روزگاری هند را با ابزار زور و حمله نظامی تسخیر کرد و امروز فقط شیوه استعمار متفاوت شده و با مصادره واژه صلح و استخدام مجریان، همان شیوه قبلی را در کشورهای دیگر دنبال میکند. واقعیت این است که سایه استعمار همچنان هم بر سر مسائل و رفتارهای دولتها حاکم است و اصطلاحا «استعمار پوست انداخته» و حال «استعمار نوین» به شیوهای دیگر به دنبال تسلط و نادیدهگرفتن حق ملتهاست.
در عصر حاضر اگر کمی حواسمان جمع باشد متوجه میشویم که استعمار فرانو چطور بر باور و منش ملتها و هویتشان بهطور نامحسوس و بدون اینکه خود استعمارگران یا حتی مجریان بومی حضور مرئی داشته باشند چنگ میزند تا مناقشات آبی و غیرآبی را تشدید کند. شاید اهمیت دیپلماسی عمومی در مناقشه آبی مثل مناقشه هیرمند و هریرود در گذر زمان با تکمیل کانال و بندهای انحرافی و وابسته کردن جامعه محلی بالادست به این منبع حیاتی روشنتر شود؛ در زمانی که عملا ماهیت مناقشه از دولت-دولت به دولت-مردم شیفت پیدا کرد.
واقعا نمیخواهم شرایط را اورژانسی نشان بدهم. چون اولین کاری که در این شرایط میکنیم تراشیدن پروژه اورژانسی با پول بیتالمال است. در واقع میخواهم توجه کنیم که در آستانه حذفشدگی قرار داریم و مورد هجمه استعمار آبی هستیم و امروز هیچ چیزی مثل عنصر زمان مهم نیست.
حقابه تاریخی هیرمند تقلیل پیدا کرده است
مناقشه آبی میان دو کشور، قدمتی به تاریخ افغانستان دارد و در سالهای اخیر به بحرانی جدی تبدیل شده. جلالی درباره رهیافت برون رفت از این شرایط تضاد منافع گفت: «نگرانی عمیق این است که کشورهای دیگر در نتیجه پرداختن صحیح به شکستهای دیپلماسی آبی شان در گذشته و بازتعریف نحوه همکاری درمورد مسائل آبهای فرامرزی، راهی برای آینده دیپلماسی آبی شان ترسیم کرده اند و سوال این است که آیا ما به این درک رسیدهایم که اگر بگوییم «در دیپلماسی آب چندان موفق نبوده ایم» متهم به تحریف واقعیت نشویم؟ البته موافقم که فضا آنچنان هم تاریک نبوده و نیست؛ اما اگر بپذیریم حقابه تاریخی معاهده هیرمند در صد و اندی سال و در طول تاریخ روابط بین دو کشور ایران و افغانستان تقلیل پیدا کرد تا نهایتا به ۱۶ درصد رسید یا طی دوران تکمیل سد انحرافی کمال خان، که هرچند تلاشهایی شد و حتی اخیرا دکتر ظریف هم در مصاحبه شان اذعان داشتند که با علم به اینکه سد انحرافی کمال خان برای منحرف کردن سیلاب است و حقیقتا هم همین است، وارد گفتگو شدند، اما بلاخره باید بپذیریم که علی رغم تلاشهای دستگاه دیپلماسی، نتوانستیم احداث این بند را به تعویق بیندازیم و سد انحرافی کمالخان تکمیل شد.
سوال اساسی این است که مصر چگونه در مناقشه رود نیل با اتیوپی و سودان توانست سالها احداث سد رنسانس (النهضه) را به تعویق بیندازد؟ از چه ابزارهایی استفاده کرد؟ از سد کمال خان که گذشت، اما قرار است برای سد بخش آباد روی سرشاخه فراه رود در آینده چه اتفاقی بیفتد؟ چه ابزارهایی برای به تعویق افتادن احداث سد بخش آباد -که میخی است بر تابوت کمارفته سیستان- داریم؟ نکته اساسی این است که حتی افغانستان با اندوخته تجاربش فارغ از اینکه چه دولتی و حکومتی مستقر باشد مشخص کرده راهبرد هیدروپلیتیکی اش در مواجهه با مناقشات با همسایگانش چیست. اما ما با توجه به وضعیت هیدروپلیتیکی خاصی که داریم و در جایی بالادستی، در جایی میاندست و در جایی پاییندست هستیم و تک تک این رودخانههای فرامرزی چالشها و بازیگران متعدد خودش را دارد، چه راهبرد هیدروپلیتیکی و ابزار قدرتی داریم؟ مثلا روی هم همین رودخانه هریرود در قسمت پایین دست با ترکمنستان چالش جدی بازسازی کانال «قرهقوم» را داریم یا راندمان پایین آبیاری در بخش کشاورزی را داریم.
در قسمت بالادست با طرف افغانستانی با توسعه یکجانبه سد و کانال هایش بدون توجه به آب مورد نیاز پایین دست مواجهیم و حتی هیچ توافقنامهای روی این رودخانه فرامرزی با افغانستان نداریم. ما هنوز مشخص نکرده ایم چه دکترین هیدروپلیتیکی خاصی برای این حوضههای فرامرزی داریم. همچنین اخیرا در لحظات آخر بعد از سالها گزارش کمیسیون تلفیق برنامه هفتم توسعه با تصویب بند الحاقی ۱ ماده ۳۹ موافقت کرد که «نقشه راه دیپلماسی آب در چهارچوب دیپلماسی کلان کشور» تهیه شود؛ ضمن اینکه آیا این هم سندی است که قرار است به بایگانی برود یا سندی است که درنهایت قرار است یک دکترین برا حوضههایی با چالشها و بازیگران متعدد تجویز کنیم؟ در دکترین ما نسبت دیپلماسی انرژی ما با مناسبات و تعاملات هیدروپلیتیکی آبهای فرامرزی قراره دیده میشود؟ فرهنگ چطور؟ ترانزیت چطور؟ چابهاری که کانون رقابت هند و چین است؟ آیا با هند ادامه بدهیم که ۸ سال بدعهدی مکرر کرده آن هم با ۸۵ میلیون دلار؛ در چنین پروژه راهبردی، نمیبایست چند میلیارد دلار قرارداد باشد؟ اینها فقط سوال است.
توقع دارید حس گل پیروزی ایران مقابل استرالیا را داشته باشیم؟
این پژوهشگر درباره میزان حقابهای که این روزها رهاسازی شده گفت: «اجازه بدهید این نکته را هم یادآوری کنم؛ ما هم حقیقتا خوشحالیم از اینکه اندک آبی از حقابه ایران را دریافت کردیم ولیکن اینکه در تریبون رسمی یک نهاد رسمی اعلام میکنیم تا این لحظه اینقدر از حقابه هیرمند رهاسازی شد، این ابزار قدرت است؟ این دیپلماسی عمومی است؟ واقعا هم شاید توقع داشتند ما حس گل پیروزی ایران مقابل استرالیا در جام جهانی ۱۹۹۸ را تجربه کنیم!
وقتی ابزارهای قدرت مصر در تعویق احداث سد رنسانس را بررسی میکنید که چه کرد، یکی از ابزارهای بسیار مهمش همین بهکارگیری صحیح از دیپلماسی عمومی بوده است. ولی ما از این ظرفیت کمنظیر دیپلماسی عمومی بهدرستی استفاده نمیکنیم.
شاید زمانی سازش مبتنیبر مذاکره «برد-برد» حداقل در سطح فکری ایده جذابی بوده تا به یک نتیجه دوجانبه سودمند برسیم؛ اما واقعیت جهان امروز حقیقتا متفاوت شده است. کشورها اصولا حاضر نیستند در مذاکراتشان سهم برابر یا کمتری از طرف مقابل برای ملتهایشان بگیرند. ما باید تجدید نظری در رویکردهایمان در مذاکرات داشته باشیم و باید به این بیندیشم که چطور در مذاکرات میتوانیم یک پای بالاتر بگذاریم و موقعیتی عالی برای خودمان و خوب برای دیگری ایجاد کنیم.
منحیثالمجموع فکر میکنم فیصله دادن به اثرات هیدروهژمونی در حوضه آبریز بینالمللی هریرود که بین چند کشور مشترک است و علیالخصوصانگیزه کشور بالادستی مثل حکومت امارات اسلامی که حاکمیت مطلق سرزمینی و توسعه یکطرفه رودخانهها را بدون توجه به پیامدهای آن در کشورهای پایین دست در پیش گرفته، حقیقتا مسیری صعبالعبور است؛ بهویژه اینکه روشن است سیاستهای دولت نوپای طالبان در راستای توسعه زیرساختهای آبی و ساخت سد و تکمیل کانالها به درهمتنیدگی این مناقشه خواهد افزود.
از طرفی دیگر این را هم در نظر داشته باشید که تقریبا جهان در حال تجربه سومین انتقال قدرت است. هرچند ایران همیشه در چنین بزنگاههایی در طول تاریخ تحت فشار بوده است؛ اما بخشی کوچکی از رهیافت را شاید در پاسخ به این سوال بشود جستوجو کرد که راهبرد کلان ما در این شرایط گذار نظام بینالملل که مشخصه اصلی آن بازتوزیع قدرت، ثروت و بازنویسی قواعد بینالمللی است، آیا این است که باید در تنهایی استراتژیک به سر ببریم یا با توجه به اینکه انزواگرایی، انفعال و عدم تعامل نه با ژئوپلتیک ایران سازگار است، نه با فرهنگ سنتی ایران، از طریق چندجانبهگرایی و ائتلافسازی مبتنیبر همکاری راهبردی به استقبال این جهان پساقطبی برویم؟ و حالا در سطوح پایینتر، چطور این کلان راهبردمان، قرار است توسعه پایدار و امنیت آبی را برای ما به ارمغان بیاورد تا دچار خفگی هژمونی نشویم؟! و چطور میشود به یک بازتوزیع مجدد قدرت بین بازیگران درگیر این مناقشه آبی دست بزنیم تا در این حوضه آبریز فرامرزی فضاها را دوباره پیکربندی و تفسیر کنیم. حقیقتا نمیدانم که آیا روزگاری میرسد که بتوانیم موقعیتی را با ابزارهای قدرتمان ایجاد کنیم که در مذاکرات آبی مان یک پای بالاتر بگذاریم و موقعیتی عالی برای خود و خوب برای دیگری ایجاد کنیم یا خیر. امیدوارم.