آیا پایان ترامپیسم نزدیک است؟
تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۸۲۲۹۸۵
آفتابنیوز :
اسکاراموچی گفت: «ترامپ در ماه مارسسال آینده میلادی از شرکت در انتخابات ریاستجمهوری انصراف میدهد و از این رقابت بیرون میرود، چون نتیجه آن مشخص است. خب این مارس ۲۰۲۰ خواهد بود. او احتمالا تا مارس ۲۰۲۰ کنار برود. کاملا مشخص خواهد شد که پیروزی برای او غیرممکن است.» این مقام سابق کاخ سفید افزود: «خود ارزشمندی و عزت نفس او به اندازه یک کبوتر کوچک است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اسکاراموچی که پیشتر از حامیان اصلی ترامپ بود گفت: «خب این بازی تاج و تخت است. ما به آریا استارک نیاز داریم. ما باید این شخص را از دور بیرون کنیم، چون او پادشاه شب است. به محض نابودی پادشاه شب، تمام زامبیها کنار جاده میافتند، خب؟ ما جادوگر خبیث غرب را داشتیم، اما او جادوگر خبیث بال غربی است. ما او را دلسرد خواهیم کرد. ذوب شدن او شروع خواهد شد. بال غربی کاخ سفید یا ساختمان دفتر اجرایی، دفاتر رئیسجمهوری ایالات متحده آمریکا را در خود جای داده است. بال غربی در برگیرنده دفتر بیضی، اتاق کابینه، اتاق وضع و اتاق روزولت است.»
اما به نظر میرسد که قضیه جدیتر از سخنان اسکاراموچی باشد. ترامپ مشکل بزرگتری دارد و آن احتمال وقوع رکود بزرگ اقتصادی در آمریکا است که این روزها نشانههایش کاملا هویدا است و بسیاری از کارشناسان اقتصادی دربارهاش هشدار میدهند.
رکود اقتصادی در نخستین گام رشد اقتصادی آمریکا را پایین میآورد و ترامپ بدون رشد پیوسته اقتصادی و افزایش فرصتهای شغلی، برگ برنده اصلی خود را برای جذب آرای رأیدهندگان چرخشی از دست میدهد. یک اقتصاد متزلزل برای هر رئیس جمهوری مانعی هولناک محسوب میشود و روسای جمهوری اندکی توانستهاند پس از کاهش رشد اقتصادی در دوره نخست ریاستجمهوری خود، به دور بعدی راه پیدا کنند.
خطر سیاسی رکود اقتصادی برای ترامپ بسیار بزرگتر از خطر نامحبوب بودنش است. بنا بر نتایج نظرسنجی شرکت «ریل کلیر پالیتیکس»، تنها ۴۳درصد از رأیدهندگان آمریکایی ریاستجمهوری ترامپ را تأیید میکنند و ۵۳.۵درصد از آنان مخالف ریاستجمهوری او هستند. ترامپ، اما در زمینه مدیریت اقتصادی آمار بهتری دریافت کرده است. طبق نظرسنجی شرکت «اکانمیست-یوگاو»، ۵۳درصد از رأی دهندگان مدیریت اقتصادی ترامپ را تأیید و ۴۱درصد با آن مخالفت کردهاند.»
وجهه اقتصادی مثبت ترامپ احتمالا مربوط به بازار سهام، تسریع رشد اقتصادی و کاهش نرخ بیکاری بوده، اما با چرخش نامطلوب چرخ اقتصاد آمریکا، ممکن است ترامپ نتواند روی موفقیت اقتصادی خود حساب کند. سقوط بازار مالی پس از کاهش کوتاه مدت سود سهام وزارت خزانهداری نشانگر رکود اقتصادی ظرف ۱۲ تا ۱۸ ماه آینده است. نزاع تجاری ترامپ با چین و اروپا نیز پیامدهای سنگینی برای اقتصاد جهانی داشته است. از سوی دیگر رشد قیمت طلا در بازارهای آمریکا و رسیدن قیمت آن به سقف قیمت نشان میدهد دوره رکود در پیش است.
روز گذشته نیز خبری درباره کسری تراز تجاری آمریکا در تجارت با اتحادیه اروپا منتشر شد که نشان می دهد آمریکا ٨٥میلیارد دلار کسری تراز تجاری دارد. یکی از شعارهای ترامپ برطرف کردن کسری تراز تجاری آمریکا با چین و اتحادیه اروپا بود. درخصوص چین ترامپ هیچ دستاوردی به دست نیاورده و تنها جنگ تجاری با این کشور را شدت بخشیده و برخی از صنایع آمریکایی در این جنگ تجاری متضرر شدهاند.
روزنامه واشینگتن پست نیز نوشته است ترامپ ممکن است در انتخابات پیش رو شکست سختی را متحمل شود. نخست به این دلیل که ترامپ به هیچکسی اعتماد ندارد و همین مسأله موجب شده است افراد قابل زیادی اطراف او نباشند که به او کمک کنند. رویه ترامپ در توهین و تحقیر افرادش و همچنین رفتار غیرقابل پیشبینی او موجب شده است حتی جمهوریخواهان نیز چندان تمایلی به حمایت از او نداشته باشند. او در عرصه سیاست خارجی نیز دستاورد نداشته و تنها بر تنشها افزوده است.
تنها دستاورد ترامپ در عرصه اقتصادی داخلی و افزایش تولید شغل و پویایی بازار بورس است که این دستاورد هم احتمالا با وقوع رکود اقتصادی از دست خواهد رفت؛ بنابراین ترامپ در انتخابات ٢٠٢٠ عملا دستاوردی ندارد تا بخواهد آنها را مبنا قرار داده و رأی جمع کند.
منبع: روزنامه شهروندمنبع: آفتاب
کلیدواژه: ترامپ انتخابات ریاست جمهوری آمریکا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۸۲۲۹۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دهه ۹۰؛ دههی «رکود، عبرت، تجربه»
خبرگزاری تسنیم قرار است در پروندهی «دههی رکود، عبرت، تجربه» به تفصیل و در گفتگو با صاحبنظران و کارشناسان به بررسی وضعیت اقتصاد ایران در دههی ۹۰، دلایل و ریشه های افول اقتصاد در این دهه و راهحلهای جبران این خسارت در سالهای پیش رو بپردازد. - اخبار اقتصادی -
گروه اقتصادی خبرگزاری تسنیم-
وقتی میان فعالان اقتصادی از دههی 1390 شمسی سخن به میان میآید، تصویر یک دهه «عقبماندگی»، «تعطیل نسبی مسائل اقتصادی» و «انباشت چالشهای اقتصادی» در ذهنهایشان نقش میبندد و زمانی که میخواهند در موردش صحبت کنند، هر یک از زاویهای آسیبهای این دهه را بر میشمرند: از وضعیت نامناسب شاخصهای کلان اقتصاد تا رکود در کسبوکارهای خرد و کلان، از آسیبهای تشدید تحریمها تا انفعال دولتها در برابر تحریم و بیتوجهی به برنامهها و سیاستهای «خنثیکردن اثر تحریمها».
تاجران زبده و پژوهشگران اقتصاد بینالملل نیز از «شرطیکردن اقتصاد» نسبت به مذاکره با غرب میگویند و بیتوجهی به سیاست اصولی «ترجیح شرق به غرب»؛ آن هم درست در دههای که قدرت اقتصادی در حال انتقال از غرب به شرق بود. دههی 1390 چه بود و چه مختصاتی داشت؟ آن دوران تمام شده یا دههی جدید، دههی 1390 جدیدی است!؟
افول شاخصهای کلانمیانگین رشد اقتصادی دههی 1360 -با وجود آثار انقلاب و مشکلات ناشی از جنگ تحمیلی- برابر با 4.3 درصد بود. این شاخص در دههی 1370 برابر با 3.1 درصد و در دههی 1380 برابر با 4.4 درصد بود. میانگین رشد اقتصادی پس از انقلاب (از 1360 تا پیش از آغاز دههی 1390) نیز برابر با 3.9 درصد بود. این در حالی است که میانگین رشد اقتصادی در دههی 1390 به 0.9 درصد کاهش یافت.
درآمد ملی سرانه که در سال 1390 برابر با 8.1 میلیون تومان بود در سالهای پس از آن کاهش یافت؛ تا جایی که میانگین درآمد سرانه در این دهه به 7.4 میلیون تومان (به قیمت ثابت سال 1390) رسید. فقر مطلق که از 46.8 درصد در سال 1989 میلادی (تقریباً معادل سال 1368؛ سال پایانی جمگ تحمیلی) به 12.3 درصد در سال 2011 میلادی (تقریباً معادل سال 1390 شمسی) رسیده بود، در دههی تعطیل اقتصاد ایران دوباره افزایش یافت و به 21.9 درصد در سال 2020 میلادی (تقریباً معادل 1399 شمسی) رسید؛ به عبارت دیگر قدرت خرید عموم مردم در این دهه آب رفت و فقر مطلق نیز تقریباً دو برابر شد.
تحریم و انفعالدر تحلیل دههی 1390 نمیتوان از نقش تحریمها غافل شد؛ تشدید تحریمهای ظالمانه از ابتدای دههی 1390 به این سو حتماً به اقتصاد ایران آسیب زد اما انفعال سیاستگذار در برابر تحریمها نیز نقش تعیینکنندهای در نتیجه -یعنی افول شاخصهای کلان اقتصادی- داشت.
کاهش وابستگی اقتصاد به نفت در دههی 1390، نه یک سیاست مطلوب سیاستگذار بلکه همواره اجبار بود. از دل همین اجبار بود که کلانایدهی «مذاکره برای رفع تحریمها» و «رفعتحریم به مثابه حل همهی مشکلات از آب خوردن تا بهبود شاخصهای کلان اقتصادی» زاییده شد.
سیاستمدارِ عادتکرده به زیستِ نفتی که نظم آمریکایی جهان را نیز پذیرفته بود، حتی بهزور هم حاضر به ترک اعتیاد اقتصاد ایران به نفت نبود. میخواست دوباره ذیل نظم آمریکایی، نفت بفروشد و گرد و غبار ضعف کارآمدی مدیریت و سیاستهای اقتصادیاش را زیر فرش درآمد نفتی پنهان کند. «برجام» را تجربه کرد و با خروج آمریکا از برجام، سرش به سنگ خورد. از این منظر، دههی 1390 را باید دههی تجربه و عبرت نیز نامید. سیاستمدار در این دهه، عملاً اقدام جدیای برای درمان عیوب ساختاری اقتصاد ایران از جمله تصدیگری افراطی دولت، بودجهبندی معیوب و نامتوازن، وجود هزینههای زائد و مسرفانه و ... نکرد.
تغییر نظم بینالمللاز دیگر ویژگیهای مهم دههی 1390 نیز سرعت گرفتن تغییر نظم بینالمللی بود. در این دهه قدرت اقتصادی به مرور از غرب به شرق -بهطور خاص آسیا- منتقل شد. در سال 2011 تولید ناخالص داخلی آمریکا (بر اساس دلار برابری قدرت خرید) معادل 15600 میلیارد دلار و تولید ناخالص داخلی چین برابر با 13740 میلیارد دلار بود. در سال 2017 ورق برگشت و اقتصاد چین از اقتصاد آمریکا بزرگتر شد. تولید ناخالص داخلی چین در 2024 برابر با 35290 میلیارد دلار است در حالی که این شاخص برای اقتصاد آمریکا برابر با 28780 میلیارد دلار است. رشد اقتصادی هند و سایر اقتصادهای نوظهور آسیایی نیز مشابه بود.
در میانهی این تغییر نظم مهم در دههی 1390، دولت در ایران عملاً روابط اقتصادی با شرق را از اولویت خارج کرد و تمام تخممرغهایش را در سبد مذاکره با غرب برای رفع تحریمها گذاشت. رای آوردن ترامپ در ایالات متحده، قدرت گرفتن بنسلمان در عربستان، کرونا و سقوط قیمت نفت را نیز باید به لیست اتفاقات شاخص این دهه اضافه کرد.
درسهایی برای آیندهخلاصه اینکه در دههی 1390 یک دهه «رکود»، انباشت چالشهای اقتصادی و تعطیل نسبی مسائل اقتصادی را شاهد بودیم. در عمل دولتها در اقتصاد داخلی، اصلاح «عیوب ساختاری» را بهتعویق انداختند و در نسبت اقتصاد ملی با دنیای خارج، بدون توجه به تغییر نظم بینالملل تمام تخممرغها را در سبد مذاکره با غرب برای «رفع تحریم» گذاشتند و استراتژی «خنثیسازی اثر تحریم» را کنار گذاشتند؛ در حالی که در ابتدای دهه، با ابلاغ «سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی» راهها نشان داده شده بود و در انتهای دهه نیز در «بخش اقتصادی بیانیهی گام دوم»، مجدداً بر آنها تاکید شد. در واقع سیاستگذار در این دهه دست به «تجربه»ای خارج از سیاستهای کلی نظام زد و درس «عبرت»ی برای دهههای پیش رو شد.
حال آیا ما از تجربههای دههی 1390 درس خواهیم گرفت!؟ گروه اقتصادی خبرگزاری تسنیم قرار است در پروندهی «دههی رکود، عبرت، تجربه» به تفصیل و در گفتگو با صاحبنظران و کارشناسان به بررسی وضعیت اقتصاد ایران در دههی 90، دلایل و ریشه های افول اقتصاد در این دهه و راهحلهای جبران این خسارت در سالهای پیش رو بپردازد.
انتهای پیام/