نگاه متفاوت عباس عبدی به یک اختلاف
تاریخ انتشار: ۳۰ مرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۸۳۸۱۰۳
ساعت24-«با برخی از دوستان که گفتوگو میکنیم، همواره بر یک تمایز مهم میان روحانیون و روشنفکران تاکید میکنم که روحانیون برحسب سنت حوزوی و آموزههای خود، حتی اگر مخالف جدی با یکدیگر هم باشند در ادبیات و نحوه مواجهه قواعد و ضوابطی را رعایت میکنند که روشنفکران چنین نمیکنند یا کمتر رعایت میکنند.»
عباس عبدی در ادامه یادداشت خود نوشت: سنتی که در میان روشنفکران از سوی آلاحمد پایهگذاری شده، همچنان رواج دارد ولی با دیدن نحوه مواجهه آقای یزدی و لاریجانی متوجه شدم که باید در این برداشت تجدیدنظر کرد و ظاهرا آقایان روحانیون نیز از این نظر استحاله شدهاند و میخواهند ثابت کنند که چیزی از دیگران کمتر ندارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اجازه بدهید نگاه دیگری به ماجرا داشته باشیم. هر دوی آقایان پا به سن گذاشته هستند، حدود ۶۰ و ۹۰ سال دارند! هر دو شهره به آیتالله و فقیه هستند. هر دو ۱۰ سال رئیس دستگاه قضایی بودهاند، هر دو عضو فقهای شورای نگهبان هستند، هر دو عضو مجلس خبرگان رهبری هستند و هر دو عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و الی آخر هستند.
طبیعی است که هر دو با یکدیگر مراوده حرفهای و صنفی نزدیکی دارند و باید از حال و احوال یکدیگر به خوبی خبر داشته باشند و بتوانند مسائل را میان خود طرح کنند. ولی در عمل چه رخ داده است؟ مطالب تندی علیه یکدیگر و در فضای عمومی طرح کردهاند که حتی یک جمله حقوقی و فقهی در آن یافت نمیشود. همه میدانند که جایگاه حرفهای و مسئولیتی این دو نفر در بالاترین سطح فقهی و حقوقی بوده است. کسانی که در این سطوح هستند، باید واجد ادبیات فقهی و حقوقی باشند و بهشدت از ادبیات عامه و سیاسی و جدلی پرهیز کنند. در ادبیات فقهی میتوان دیدگاهها و نوشتههای آیتالله سیستانی را معیار قرار داد که چقدر دقیق و فقهی نظر میدهند و تمام جوانب و احتیاطات را رعایت میکنند.
متاسفانه ادبیات رایج در این مجادله نه تنها نشانی از فقاهت و حقوق ندارد، بلکه به طور واضح ضد آن است! مثلا آقای یزدی درباره مرجعیت یکی از آقایان قم به صراحت میگوید که «اگر چنین فردی تابلوی مرجعیت هم بزند، تابلویش را پایین میآوریم و هیچ تعارفی هم نداریم.»
این ادبیات صد درصد ضد حقوقی است و عجیب است که کسی ۱۰ سال رییس قوه قضاییه بوده و بیش از آن عضو شورای نگهبان باشد و با بدیهیات فرهنگ و ادبیات حقوقی تا این اندازه بیگانه باشد. آقای لاریجانی هم صندوق اسرار خود را از کسانی به رخ طرف مقابل خود میکشد که وظیفه داشته به اتهامات آنان رسیدگی کند و احکام آنان هم مثل همه متهمان دیگر منتشر شود و دادگاههایشان علنی باشد ولی فقط در چارچوب یک فرآیند و فرهنگ و ادبیات غیر حقوقی است که میتوان چنین اظهاراتی را از موضع یک مسوول قضایی عالیرتبه شنید.
لیستی که در جیب احمدینژاد بود و هیچگاه در نیامد! اکنون مشابهش در جیب آقایان دیده میشود. متاسفانه باید بگویم که بنده طی ۲۰ سال ریاست آقایان بر دستگاه قضایی کمابیش پیگیر اظهارات آنان بودم و با احتیاط نقدهایی مینوشتم که روزنامه متبوع دچار مشکل و دادگاه نشود. متاسفانه باید عرض کنم که آقایان در طول دوران مدیریت خودشان نیز همینگونه سخن میگفتند. اظهارات آنان بعضا سیاسی و بیارتباط با حوزه فقه و حقوق بوده که خارج از وظیفه آنان محسوب میشد. آن بخشی هم که مرتبط با حقوق بود، بعضا نادرست بود و اشتباهات حقوقی غیر قابل قبولی داشت ولی چون در آن زمان کمتر کسانی جرات داشتند که این اشتباهات را تذکر دهند و اگر هم مینوشتند کمتر رسانهای حاضر به انتشارش میبود، لذا چندان متوجه ماجرا نمیشدند ولی اکنون که در آن جایگاه نیستند، به سهولت میتوان ایرادات آنان را برشمرد.
پرسشی که برای یک شهروند یا جوان ایرانی مطرح میشود این است که این نحوه مواجهه دو نفر در بالاترین جایگاههای رسمی، از کدام ویژگی آنان سرچشمه میگیرد؟ جایگاه فقهی، حقوقی و یا تجربه مدیریتی و بزرگسالی؟! این مجادله بیش از هر چیز دیگری جایگاه دستگاه قضایی و شورای نگهبان را با پرسش مواجه کرده است. جایگاهی که قابل مقایسه با جایگاه دو قوه مجریه و مقننه نیست و بسیار برتر از آنها باید باشد.
آنچه اهمیت دارد این است که آیا این دو نفر مشاور دارند یا خیر؟ به عبارت دیگر هنگامی که سخنی میگویند یا متنی را منتشر میکنند، پیش از آن با فرد یا افرادی مشورت میکنند یا خیر؟ اگر مشاور ندارند که باید اظهار تاسف کرد که چگونه اطراف آنان خالی از مشاوران امین و فهیم است و اگر دارند و این نحوه رفتار را اصلاح نمیکنند، باید دوباره اظهار تاسف کرد که چگونه اطراف آنان پُر از مشاورانی است که درک حداقلی از مسائل نیز ندارند و سه بار باید اظهار تاسف کرد برای هنگامی که مشاور دارند و آنان هم این مواضع را تعدیل کردهاند و تعدیل شدهاش این است که میبینیم!
منبع: روزنامه اعتمادمنبع: ساعت24
کلیدواژه: احمدی نژاد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۸۳۸۱۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
صغیر اصفهانی، شاعری که اندیشهای کبیر داشت
ادبیات هر ملتی آئینه تمام نمای هویت آن ملت است و تحولات ادبی همواره بر پایه دگرگونیهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی شکل میگیرد و در حقیقت ادبیات هر دوره پاسخی است به نیازهای آن دوره و شاعران نیز مهری بر تأیید هویت آن دیار هستند و صغیر اصفهانی نیز سندی است بر تاریخ و تمدن اصفهان.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، شهر اصفهان با پیشینه بسیار کهن تاریخی خود از پیش از اسلام تاکنون همواره مورد توجه و تحولات و منشأ تأثیرات گوناگون در عرصههای مختلف بوده و بر این اساس اوضاع اقلیمی و جغرافیایی و واقع شدن اصفهان در میانه کشور، موقعیت بسیار ممتازی به این شهر بخشیده است.
در برخی از برهههای تاریخی این نقش بسیار پررنگتر و قویتر بوده و پس از اسلام نیز بر میزان توجه به این شهر افزوده شد و در طی قرنهای متمادی علی رغم وقوع حوادث و پیدایش فراز و نشیبهای فراوان تاریخی، نه تنها هیچ گاه از اهمیت آن کاسته نشد، بلکه در برخی مقاطع تاریخی به عنوان پایتخت ایران نیز برگزیده شد.
اولین بار در زمان آلبویه این شهر مرکز حکومت آلبویه قرار میگیرد و پس از آن در دوره سلجوقیان، بهعنوان پایتخت ایران انتخاب میشود؛ وجود آثار متعدد معماری مربوط به عصر سلجوقی در این شهر و نیز آرامگاه برخی از بزرگان این حکومت در اصفهان، مؤید این مطلب است؛ از سویی لازم به ذکر است که ادبیات هر ملتی آئینه تمام نمای هویت آن ملت است و تحولات ادبی همواره بر پایه دگرگونیهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی شکل میگیرد؛ و در حقیقت ادبیات هر دوره پاسخی است به نیازهای آن دوره و شاعران نیز مهری بر تأیید هویت آن دیار هستند و صغیر اصفهانی نیز سندی است بر تاریخ و تمدن اصفهان.
محمّد حسین صغیر اصفهانی ابن اسداللَّه شاعر ادیب و عارف وارسته، از مشاهیر شعرای معاصر اصفهان بود که در ۸ سالگی زبان به سرودن شعر گشود و شگفتی همگان را برانگیخت و از همان زمان «صغیر» تخلص پیدا کرد.
او اگرچه قصیده و غزل بسیار گفته اما اغلب اشعارش مدح و مرثیه چهارده معصوم (ع) است او از مداحان طراز اول اصفهان بوده و در تشکیل انجمن مداحان و تربیت و پیشرفت آنان نقش زیادی داشته و بر همین اساس حاج احمد صغیر فرزند مرحوم صغیر اصفهانی که خود نیز شاعر است، در ویژه برنامه بهار بهار با بیان اینکه صغیر اصفهانی از کودکی ذوق عرفان داشت، اظهار کرد: صغیر اصفهانی در شعرهای خود خدا را شکر میکند و میگوید افتخار میکنم که در کودکی خدا زبان مرا به اشعار گشود.
وی با اشاره به خصوصیات پدرش ادامه داد: صغیر اصفهانی یک پارچه حقیقت و نو دوستی بود، به طوری که از ناراحتی، خودپسندی و مواردی از این دست در وجود وی دیده نمیشد.
این شاعر و فرزند مرحوم صغیر اصفهانی تصریح کرد: صغیر اصفهانی همیشه سعی میکرد به دیگران در حد توان خدمت کند، عشق وافری به چهارده معصوم داشت و در مدح امیرالمومنین و اباعبدالله اشعار زیادی سرود.
وی با بیان اینکه صغیر اصفهانی به تخلص خود راضی بود و به آن اشاره داشت، افزود: «یک شب وی در دوره نوجوانی و زمانی که زبانشان به شعر باز شده بود در انجمن شعرا، قطعه شعری میخواند که برای مهمانان جالب بوده، پس از آن یکی از مهمانان به وی میگوید که تو اکنون صغیر هستی و این شعر را گفتهای و چه بهتر که همین فامیلی را داشته باشی؛» از اینرو تخلص وی صغیر شد.
صغیر با اشاره به اینکه صغیر اصفهانی از هر سبکی شعر دارد، گفت: اینکه صغیر اصفهانی همیشه خود را کوچک میدانست و خضوع و خلوص داشت، او را بزرگ کرد.
وی با اشاره به بخشی از اشعار صغیر اصفهانی در خصوص قیامت اظهار کرد: قیامت روزی است که هرکس هرچه فرستاده است را میبیند، در همین راستا باید گفت که پدر دین باور بود و در اشعار او نیز این مورد تجلی پیدا کرده است.
کد خبر 747367