تئوریسینهای خاموش
تاریخ انتشار: ۵ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۹۰۸۴۴۹
برای بررسی این موضوع روزنامه ایران با دکتر رضا اکبری نوری، استاد علوم سیاسی به گفت وگو پرداخته است. او در کارنامه کاری خود مشاور وزیر ارتباطات در امور حقوقشهروندی را نیز دارد. رضا اکبری نوری معتقد است که با وجود اینکه جریان فکری اعتدال توانسته در عمل، دستاوردهای کلانی داشته باشد اما هنوز از ضعف تئوریک رنج میبرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جناب دکتر اکبری نوری، آیا جریان فکری اعتدال توانست در این 6 سال به یک «گفتمان» بدل شود؟ به نظر شما چقدر از چنین ظرفیتی برخوردار است؟
به لحاظ نظری و تئوریک، یک «گفتمان» باید همزمان سه ساحت «ذهنی»، «زبانی» و «رفتاری» را تحتتأثیر قرار دهد؛ اساساً اعتدال با اینکه این ظرفیت را داشت که در پروسه زمانی شش ساله جای پای خود را بهعنوان یک گفتمان باز کند اما ضعفهای تئوریک باعث شد در عمل نتواند به یک «گفتمان» بدل شود. جریان اعتدال، هرچند که در ابتدای امر، اذهان را تا حد زیادی تحتتأثیر قرار داد و میتوانست این فضا را بسط دهد اما به مرور به جهت همین کمکاری تئوریک و عدم پیگیری تئوریسینهای آن، ابعاد و ظرفیتهای تئوریک آن برای بسیاری از مردم روشن نشد.
نکته دوم اینکه، هرچند این جریان فکری بهلحاظ «زبانی» در ابتدای دوران انتخابات و دو سال اولیه آن، بین افراد رد و بدل میشد اما باز نتوانست ادبیات خاص خود را پیدا کند.
به لحاظ «رفتاری» هم باز هر قدر که زمان گذشت، به یک معنایی نتوانست آن ضریب تأثیر را داشته باشد؛ منتهی این بدان معنا نیست که این ظرفیت وجود ندارد. معتقدم، اعتدال این ظرفیت را داشت که «ذهن»، «زبان» و «رفتار» جامعه را تحتتأثیر قرار دهد و ادبیات جامعه را عوض کند، مشروط به اینکه مستمراً کار تئوریک و نظری پیرامون آن صورت میگرفت و امیدوار میشدیم که این بحث ادامه پیدا میکند.
امروز هم در بسیاری کشورهای دنیا حتی امریکا، جریان فکری اعتدال طرفداران بسیار سرسختی دارد. از آنجا که جامعه ما همواره میان دو قطب در کش و قوس بود، اعتدال میتوانست فضا و فهمی گفتمانی را به خود اختصاص دهد. هر چند در ابتدا این تلاش به خوبی صورت گرفت اما در ادامه روز به روز کمتر به آن پرداخته شد.
موانع چه بود که باعث شد شما به این جمعبندی برسید که جریان فکری اعتدال نتوانسته است در قامت یک گفتمان ظاهر شود؟
اساساً ما در وضعیتهایی از این دست، مهمترین مانعی که داریم، چالش و مانع تئوریک است نه در مورد اعتدال بلکه جریانهای فکری اصلاحطلب و اصولگرا هم به واسطه این ضعف تئوریک و روشن نکردن ابعاد اصلاحطلبی و اصولگرایی و لایههای نظری با وقایع و رویدادهای اجتماعی با این مانع تئوریک مواجهاند.
من فکر میکنم اصلیترین چالشی که جریان اعتدال با آن روبهرو شد، این بود که نتوانست ابعاد فکری خود را بهلحاظ نظری و تئوریک، واضح، روشن، قابل گفتوگو و قابل نقد کند و نسبتاش را با وقایع و رویدادهای اجتماعی مشخص کند. بنابراین، ضعف تئوریک و روشن نبودن نسبت این گفتمانها با رویدادهای اجتماعی از موانع سر راه رشد گفتمان اعتدال و سایر گفتمانهای سیاسی در جامعه ما بوده است.
معمولاً گفتمانهای جدید بهدنبال یک خلأ در جامعه و ناکارآمد شدن گفتمان پیشین شکل میگیرند. فکر میکنید گفتمان اعتدال در پاسخ به چه خلأیی بود که مطرح شد و چقدر توانست پاسخگوی آن نیاز جامعه باشد؟
اگر بخواهم برآورد و تحلیل و تفسیر خود را از وضعیت جامعه در شرایطی که اعتدال سربرمیآورد، بگویم، باید گفت جامعه از یک نزاع طولانی مدت خسته بود و میطلبید تا در مقابل آن نگاههای حذفی، که دو گروه اصلاحطلب و اصولگرا در برابر هم داشتند و نه تنها آدمهای یکدیگر که حتی برنامههای همدیگر را حذف میکردند و اجماع و وفاقی برای نحوه اداره جامعه نداشتند، نوع خاصی از تفکر سر برآورد که بر اساس آن، اداره انتقادی جامعه به معنای «حذف دیگری» و «حذف برنامههای دیگری» نبود. این خلأ (یعنی عدم گفتوگو میان جریانهای سیاسی) باعث شد تا «اعتدال» معنا پیدا کند و به اعتقاد من، هنوز هم معنا دارد. ما ضعف جدی در تئوریزه شدن اصلاحات و اصولگرایی داریم و رویکرد سوم یعنی اعتدال هم نتوانست خود را در قالب یک گفتمان ارائه کند و به پیش ببرد.
اگر یک جریان فکری نتواند بهدلیل ضعف تئوریک، خود را به گفتمان بدل کند آیا دستاوردهای عملیاش هم زیر سؤال میرود؟ به نظر شما اعتدال در این 6 سال چه دستاوردهایی داشته است؟
جریان فکری اعتدال اگرچه در بعد تئوریک ضعیف عمل کرد اما در عمل دستاوردهای کلانی داشت؛ برای مثال در نظام بینالملل موفق شد که با دنیا وارد گفتوگو شود. بسیاری از احزاب، نظریهپردازان و سیاستمداران بر این باور بودند که برای حل بسیاری از مسائلی که امروز با آنها دست به گریبان هستیم بویژه مسائل اقتصادی، باید بتوانیم با نظام بینالملل و منطقه وارد گفتوگو شویم هر چند که با بدشانسیهایی مواجه شد اما به اعتقاد من، رویکرد اعتدال به یک معنایی موفق شد که نظام بینالمللی را نسبت بهقدرت گفتوگویی ایران آگاه کند.
وقتی دکتر روحانی برجام را در یک دورهای به نتیجه رساند، از یک «برجام داخلی» صحبت کرد هر چند که پیگیری نشد، اما اگر این امر اتفاق میافتاد، یعنی با همان قدرتی که گفتوگو کردن را در بیرون از خودمان شروع کردیم، با همان قدرت، به گفتوگو در درون خودمان میپرداختیم، شاید اتفاقهای مهمی میافتاد.
به اعتقاد من، این قدرت گفتوگویی جریان فکری اعتدال دستاورد کوچکی نیست و شاید در این مدت باقی مانده هم بتوان از این ظرفیت برآمده از گفتمان اعتدال برای نشستن کنار هم برای گفتوگو کردن، دیدن و شنیدن دیگری استفاده کرد. بیش از دو جریان اصلاحطلبی و اصولگرایی، ظرفیت «گفتوگو» در جریان اعتدال بود که توانست ظهور و بروز بیشتر و بارزتری بیابد.
نکته دوم اینکه، در جریان اعتدال گروههای مختلف توانستند کنار هم بنشینند و با هم کار کنند هر چند که در عمل هدف غایی آنان محقق نشده باشد. لذا این هم بحث مهمی است که میتوان از آن تحت عنوان دستاورد جریان اعتدال سخن گفت. ذیل همین بحثها، مفاهیمی تحت عنوان «حقوق شهروندی» باعث شد تا نوعی ادبیات جدید در جامعه ترویج شود، هر چند اینها به فرصت نیاز دارد تا بتواند به ادبیات جاری جامعه تبدیل شود و بین من و شما و دیگری به گفتوگو گذاشته شود، اما با این حال دستاورد کمی نیست. همه اینها فرصتهایی است که جریان فکری اعتدال ایجاد کرده است.
به اعتقاد من، هم اصلاحطلبی فرصت بزرگی برای جامعه بوده است که بتواند بازنگری را در خود انجام دهد و هم جریان اعتدال فرصت خوبی است که نباید به هیچ معنایی از دست برود.
فکر میکنید دولت بعدی در چه پارادایم گفتمانی ظاهر خواهد شد؟ منظور این است که چقدر فکر میکنید گفتمان اعتدال یا جریان فکری اعتدال ظرفیت امتداد یافتن دارد چنانکه حتی در دولت آینده هم بتواند حضور مؤثری در سیاستگذاریها و در جامعه داشته باشد؟
معتقدم، دولت بعدی نمیتواند بیرون از رویکرد اعتدالطلبی باشد. به اعتقاد من «اصلاحطلبی» و «اعتدالگرایی» دو مفهوم زیربنایی هستند.
در مورد اصلاحطلبی و اصولگرایی یک نکته بسیار حائزاهمیت است؛ از نظر من، این دو رویکرد و نیز جریان اعتدال در این سالیان نتوانستند «گفتمان» تولید کنند به این معنا که ساخت ذهنی، زبانی و رفتاری پیدا کنند که معطوف به قواعد مشخص اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی باشد و بتوانند بر سر آن توافق کنند و ادبیاتی را تولید کنند که ما امروز بتوانیم با آن ادبیات، با هم حرف بزنیم.
از طرف دیگر، اصلاحطلبی و اصولگرایی یک فضای بسیار مبسوط است که حدود و ثغور مشخص و تعریف شدهای ندارد، همین امر باعث شده تا در دل هر یک از جریانهای اصلاحطلبی و اصولگرایی، جریانهای ریزتری شکل گیرد که گاهی در مقابل یکدیگر قرار میگیرند تا آنجا که شاید چنین به نظر رسد که بعضی از گروههای اصولگرا به اصلاحطلبان بیشتر نزدیک هستند و بالعکس. لذا، اگر قرار است جریانهای سیاسی ما اثرگذار باشند باید حدود و ثغور، مفاهیم اصلی و مبانی و نظریات پایهای خود را روشن کنند و قوام ببخشند و نسبت خود را با رویدادهای اجتماعی مشخص کنند.
دولت در شش سال گذشته فراز و فرودهای زیادی را پشت سر گذاشت؛ از جمله حوادث دی ماه 96، نقض برجام توسط امریکا، تحریمها و متعاقب آن چالشهای اقتصادی و... آیا میتوان این چالشها را به حساب ضعف یا ناکارآمدی یک گفتمان گذاشت؟
از دو زاویه میتوان به پرسش شما پاسخ داد؛ یک پاسخ کلان است؛ به این معنا که اگر ما از یک دوره کوتاه مدت شش ساله فراتر نگاه کنیم و این را در یک قالب چهل یا پنجاه ساله ببینیم، درمییابیم که اصلیترین و بنیادیترین چالشی که با آن روبهرو هستیم، این است که ما اساساً در خصوص مسائل تئوریک خودمان تکلیف مشخصی نداریم و همچنین این مسائل تئوریک با تحولات جاری در جهان همراه نشده است. لذا، معتقدم «ضعف تئوریک» ما یک بحث بسیار جدی است.
در پاسخ جرئیتر هم باید گفت که در خصوص دوره شش سالهای که دولت پشت سر گذاشته است، بسیاری از این حوادث قابل پیشبینی نبود؛ بهعنوان مثال اتفاقاتی که در امریکا افتاد و بدشانسیهایی که پیش آمد. اما فارغ از همه این بدشانسیها بسیاری از زیرساختهای جامعه ما از فرسودگی رنج میبردند. مجموعه این عوامل را میتوان از جمله موانع و مشکلات جریان فکری اعتدال دانست که البته با ظرفیتهایی که در جریان اعتدالگرایی هست در دو سال پیش رو میتواند این موانع را از سر راه بردارد. از اینرو است که معتقدم گفتمان اعتدال و این جریان فکری ظرفیت امتداد دارد و چالشهای موجود را نباید به حساب ضعف این گفتمان گذاشت.
بیش از دو جریان اصلاحطلبی و اصولگرایی، ظرفیت «گفتوگو» در جریان اعتدال بود که توانست ظهور و بروز بیشتر و بارزتری بیابد. قدرت گفتوگویی جریان فکری اعتدال دستاورد کوچکی نیست و شاید در دو سال باقی مانده هم بتوان از این ظرفیت برآمده از گفتمان اعتدال برای نشستن کنار هم برای گفتوگو کردن، دیدن و شنیدن دیگری استفاده کرد.
مفاهیمی چون «حقوق شهروندی» باعث ترویج نوعی ادبیات جدید در جامعه شد، هر چند اینها فرصت نیاز دارد تا بتواند به ادبیات جاری جامعه تبدیل شود و بین من و شما و دیگری به گفتوگو گذاشته شود، اما با این حال دستاورد کمی نیست. اصلیترین چالشی که جریان اعتدال با آن رو به رو شد، این بود که نتوانست ابعاد فکری خود را به لحاظ نظری و تئوریک، واضح، روشن، قابل گفتوگو و قابل نقد کند و نسبتش را با وقایع و رویدادهای اجتماعی مشخص کند.
منبع: ایرنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۹۰۸۴۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نشست فصلی سران حزب اعتدال و توسعه با هدف برنامه ریزی کلان در سال ۱۴۰۳
نشست فصلی سران حزب اعتدال و توسعه با حضور دبیرکل، اعضای ارشد حزب و دبیران استانی برگزار شد و در این جلسه نسبت به برنامه ریزی سیاستهای کلان حزب در سال جاری تبادل نظر و اتخاذ تصمیمات حائز اهمیت صورت پذیرفت.
در این جلسه محمد باقر نوبخت، محمود واعظی، علی جنتی، علی آقازاده و دبیران استانی پیرامون مباحث اصلی سیاست داخلی و خارجی کشور به طرح موضوع پرداختند.
در پایان این نشست که تبادل نظر خوب و موثری در آن صورت گرفت، تصمیمات مهمی در حوزههای «توسعه تشکیلات ستادی و استانی»، توسعه و بسط «آموزش» و نقش آفرینی موثر در انتخابات سال آینده البته با توجه به فضای سیاسی کشور در آن برهه اتخاذ گردید.
باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی احزاب و تشکلها