به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «ترجمان الاشواق» شامل اشعار شورانگیز شیخ اکبر محی الدین در ستایش نظام دختر شیخ مکین الدین ابوشجاع زاهربن رستم بن ابی الرجاء اصفهانی است. شیخ مکین الدین استاد ابن عربی در مکه بود. ابن عربی درباره این کتاب و مجلس درس شیخ مکین الدین نوشته است: «در سال 598 به مکه فرود آمدم، با گروهی از بزرگان و دانایان، مردان و زنان آشنا شدم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در میان ایشان کسی را چون جناب مکینالدین، ابوشجاع، زاهر بن رستم، نیافتم. همچنین خواهر وی، شیخهی حجاز، فخر النساء را در فضایل سرآمد همگان یافتم. کتاب صحیح ترمذی و بسیاری از دیگر کتب را در آن سامان خدمت شیخ تلمذ کردم، اما خواهرش که بهحق، افتخار زنان و مردان دانشمند بود، کسی فرستادم و از وی درخواست استماع حدیث کردم، چون حدیث را نیکو میدانست، لیکن نپذیرفت و گفت: «آرزوهایم سرآمده و مرگم فرارسیده و این چندگاه پایان زندگیام در فکر بندگی خدایم؛ بدین جهت از این کار، معذورم.»
با این حال، به برادر دانشمندش اجازه داد تا به نیابت از وی، رخصت عامی در ارتباط با همه روایات او برایم بنویسد و برادرش چنین کرد و اجازهنامه را به خط خویش برایم فرستاد...شیخ مکینالدین را دختری بود که زیبایی صورت و نیکویی سیرت، به حقیقت، در وی جمع آمده بود. نام وی، نظام، لقبش، عین الشمس و البهاء و از زنان بسیار فرهیخته و دانا، عابد روزهدار و معتکف پرهیزگار بود و... ما نیز از نظم خود در این کتاب، با زبان نرم مغازله و عبارات پاک تغزلی، بهترین آویزهها را به گردن او آویختیم.»
«ترجمان الاشواق» پیشتر ترجمه و منتشر شده بود اما این ترجمه از روی ترجمه و شرح نیکلسون به انگلیسی سامان یافته بود. به تازگی امیرحسین اللهیاری ترجمه تازهای از این کتاب را انجام داده است. اللهیاری به مهر گفت: کتاب «عشق را زبانی دیگر» شامل ترجمه من از «ترجمان الاشواق» ابن عربی به زودی توسط نشر مولی منتشر میشود. این کتاب شامل غزلیات عاشقانهای است که ابن عربی برای نظام، دختر شیخ مکین الدین زاهر اصفهانی سروده است.
وی افزود: این غزلیات واقعا خاص هستند. ابن عربی مفصل شرح داده و گفته دلداده دختر شیخ زاهر بودم که از نظر اندام و... این ویژگیها را داشت و اگر حسادت حسودان نبود چیزهای بیشتری درباره او میگفتم. پس از انتشار و شهرت پیدا کردن کتاب «ترجمان الاشواق» آنقدر دشمنان ابن عربی بر او تاختند که اینکه دوتن از اصحاب ابن عربی به نامهای بدر حبشی و اسماعیل بن سودوکین به او نامه نوشته و گفتند که قضیه دارد مشکلساز میشود و شما فکری برای آن بکنید. تا اینکه ابن عربی شرحی بر «ترجمان الاشواق» نوشت به نام «ذخایر الاعلاق» که کتاب بدی است. ابن عربی این کتاب را فقط برای این نوشت که خود را از تهمت آن عشق خلاص کند و مثلا نوشته که اگر من از کمر باریک صحبت میکنم منظور سختی راهها در عرفان است و...
اللهیاری ادامه داد: کلا عربها به شعر میگویند «قصیده». حتی به شعر سپید یا بیوزن میگویند «قصیدةالنثر». من این قصیدهها یا به عبارتی غزلیات را به شعر پارسی برگردان کردم با مقدمه و پانوشتهای مبسوط. در برگردان اشعار از زبانهای دیگر به شعر فارسی مهم این است که مترجم ابتدا سطح زبانی شعر را در زبان مبدا دریافت کرده و در زبان مقصد پیاده کند. ذهن من نیز آموخته شعر است و وقتی آن غزلیات شورانگیز را میخواندم بیت به بیت به صورت شعر فارسی در ذهن من نقش میبست، فقط در مواردی به تنگنای قافیه میرسیدم که آن هم با توجه به همپوشانی دو زبان فارسی و عربی به سادگی حل میشد.
امیرحسین اللهیاری پزشک است و از معدود مترجمان ادبیات معاصر عرب. او همچنین بر ادبیات کهن عرب و حکمت اسلامی احاطه دارد. از دیگر کتابهای منتشر شده او میتوان به ترجمه «کتاب مواقف و مخاطبات» اثر محمد بن عبدالجبار نفری، رمان «گاه ناچیزی مرگ» نوشته محمد حسن علوان، ترجمه «الکتاب» ادونیس (در سه جلد که مهمترین مجموعه شعر ۱۰۰ سال اخیر عرب است)، مجموعه شعر «عقاب قله یوشان»، مجموعه غزل «پری خوانی»، ترجمه حیدربابای شهریار به شعر فارسی به نام «سلام بر حیدر بابا»، «بررسی ابعاد چهارگانه سلامت از دیدگاه سازمان جهانی بهداشت در شاهنامه فردوسی» (تز پایاننامه دکتری نویسنده است که در قالب کتاب نیز منتشر شد)، «چشمهای قهوهای تو» و «تنها این را برای تو نوشتهام مریم»، «شرح گل سوری» ترجمه مجموعه مقالاتی مهم درباره ادونیس اشاره کرد.
کد خبر 4700839
محمد آسیابانی
منبع: مهر
کلیدواژه: ابن عربی
کتاب و کتابخوانی
ترجمه
ادبیات
ادبیات جهان
نقد کتاب
معرفی کتاب
گردشگری
نشر نو
بازار نشر
عید غدیر خم
دفاع مقدس جنگ تحمیلی
جایزه ادبی
برنامه تلویزیونی
نهاد کتابخانه های عمومی کشور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۹۱۱۹۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرگذشت فارسیزبانان آسیای میانه /نگاهی به کتاب «تاریخ تاجیکان ورارود»
علی هادیلو؛ اعتماد پژواک جدایی مناطق آسیای میانه و ایران، قصهای پرغصه به وسعت
تاریخ ایران معاصر است؛ اما فارغ از مرثیهسرایی بر میراث به یغما رفته، اغلب ایرانیان را وقوف نیست که چه بر سر میراث هزارسالگان در سرزمینهای جدا افتاده رفت.
کتاب «تاجیکان ورارود؛ از ۱۸۶۰ تا ۱۹۲۴» نخستین روایت علمی دقیق و مدون به سبک تاریخنویسینو و به
زبان فارسی در این زمینه است. این کتاب پرارج گرچه در سال ۱۴۰۰ در ایران منتشر شد، اما به دلیل خاستگاه تاجیکی محقق (نماز حاتم) آنچنانکه باید و شاید در فضای رسانهای ایران ارج نهاده نشد. کتاب تاریخ تاجیکان ورارود، شرح رنجی است که از فرط بیصدایی تاکنون شنیده نشده و برای شنیدن آن باید گوش به دیوار ستبر تاریخ خواباند. این درد به تعبیر فروغ فرخزاد، بانوی شعر و ادب ایران زمین، از آن جنس دردهایی است که «انسان را به سکوت وا میدارد، از این رو بسیار سنگینتر از دردی است که انسان را به فریاد وا میدارد.» سرگذشت روزگار زبان فارسی و تاجیکان در این کتاب دستکمی از دوران پرآشوب پس از ورود و سیطره مغولان بر ایران نداشت و چه بسا تلختر از آن عصر بود. قوم مهاجم مغول، به روایت موجز جوینی، «آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند»، اما چند سالی نگذشت که پیش از فروپاشی دولتشان، در بستر کارگاه حریر فرهنگ، اندیشه و مدنیت ایرانی سر به راهتر شده، زبان فارسی را به عنوان زبان خود برگزیدند و به تدریج به کیش و آیین ایرانی و اسلامی گراییدند و حتی مروج آن شدند، حال آنکه زبان فارسی آسیای میانه در چنگ قوم یأجوج و مأجوج گرفتار شده و به مرور جای خود را به زبانهای روسی و ازبک داد.
نماز حاتم، نویسنده کتاب، از محققان و استادان برجسته و بنام دانشگاه ملی تاجیکستان است. او استاد گروه تاریخ آکادمی علوم تاجیکستان است که تاکنون ۱۵ کتاب و بیش از ۲۶۰ مقاله به نگارش درآورده است. کتابهای تاریخ خلق تاجیک (کتاب درسی برای کلاس نهم) و «سرنگون کردن ترتیبات امیری در بخارا» (کتاب دانشگاهی) از جمله مهمترین آثار این محقق شهیر تاجیکی است. تاریخ تاجیکان ورارود، روایتی خواندنی درباره ماجرای گذر سرسلامت تتمه زبان فارسی و قوم بزرگ تاجیک در منطقه آسیای میانه از دوران پرتلاطم و پرآشوب سیطره روسیه تزاری و شوروی و سلاخی فارسیزبانان آسیای مرکزی در میانه سالهای (۱۸۶۰-۱۹۲۴) است و ماجرای این گذر تاریخی، سیاسی و فرهنگی به مثابه داستان سیمرغ عطار است که تنها معدودی از مسافران با موفقیت در این سفر سیاسی، تاریخی و فرهنگی به مقصد رسیدند. کتاب تاریخ تاجیکان ورارود تاریخ صرف نیست و همچنانکه ویل دورانت تاریخ تمدن را شرح دستاوردهای عظیم انسانی روی سواحل رودخانه خروشان و پرهیاهوی تاریخ میدانست، روایتی از شجاعت، قهرمانی و تلاش نفسگیر یکی از کهنترین ملتهای جهان در حفظ و گسترش زبان فارسی، فرهنگ، سنن اخلاقی، اقتصاد، اندیشه، دانش، کشاورزی، ارتباطات و میراث گرانبهای نیاکانی است. کتاب تاریخ تاجیکان ورارود مرثیهسرایی بر میراث به یغما رفته ایرانی نیست؛ بلکه نویسنده (نماز حاتم) کوشش خود را به کار گرفته تا براساس منابع تازه و از نگاهی نو صفحات درخشان تاریخ نیاکان خویش را در مبارزه با مهاجمان روس و پاسداری از میهن خود روایت کند. ملتی که به توصیف این محقق، در برابر دشمن، «نه سپر، بلکه فرهنگ خود را پیش گذاشت، به قوم مهاجم دوستی، همزیستی و همکاری را پیشنهاد کرد، خود که فرهیخته و معارفپرور بود، به بیگانگان کوچی، برتری دانش و فرهنگ را اثبات نمود، ایشان را نیز به همین راه هدایت ساخت.» در این کتاب که به کوشش آرش ایرانپور، محقق ایرانی، برگردان و شرح شده، معادلهای روسی و «کریلی» با وسواسی مثالزدنی به معادلهای فارسی برگردانده شده است. این کتاب را میتوان نمونهای از شکلگیری یک مکتب تاریخنگاری جدید در آسیای میانه نیز قلمداد کرد؛ مکتبی که با وجود تاثیرپذیری از راه و روش تاریخنگاری شوروی -البته وجوه علمی و مثبت آن- از این توانایی نیز برخوردار است در جایی که به بررسی سیاستهای مقامات شوروی مربوط میشود، بدون پرخاش و تندی، جوانبی از آن را مورد نقد و بازنگری قرار دهد. این کتاب همچنین نقبی به فرآیند تدریجی فارسیزدایی از آسیای میانه زده و روایتی داستانگونه و جانسوز دوران فترت زبان فارسی در این خطه، فراروی ما مینهد. از زمان ورود اشغالگران روس به آسیای مرکزی (۱۸۶۰)، شوربختی فارسیزبانان و افول تاجیکها آغاز میشود و به دلایل متعدد و دسیسههای حکمرانان در سیادت روسیه تزاری به ویژه حکومت شوروی به مرور زبان فارسی جایگاه پیشین خود را از دست میدهد و حتی کار به تحقیر فارسی زبانان و استحاله قوم تاجیک می رسد. فرآیند فارسیزدایی که عملا از دوره حکومت شوروی رنگ و بویی جدید به خود میگیرد، با تبر تقسیم (مرزبندیهای ملی) در ۱۹۲۴ به اوج میرسد و میوههای خونین آن را میتوان به ویژه در نسلکشی روشنفکران فارسی زبان در دهه ۱۹۳۰ به وضوح مشاهده کرد. به روایت نویسنده در صفحات مطبوعات چه آسیای میانه و چه روسیه درباره تاجیکان و زبان فارسی (که از ۱۹۲۴ نام آن به تاجیکی تغییر کرد) تقریبا چیزی چاپ نمیشد. حتی «اگر به ناگه مقالهای هم چاپ میشد، بیشتر آنها غرضورزانه بوده، گاه تاجیکان و زبان فارسی تاجیکان را آشکارا تحقیر میکردند.» کار بدانجا رسید که بر حذف زبان فارسی و انکار موجودیت این زبان و تاجیکان، رسما پافشاری میکردند. گفتنی است کتاب «تاریخ تاجیکان ورارود» از دهه ۱۸۶۰ تا سال ۱۹24 تالیف نماز حاتم، به کوشش آرش ایرانپور از سوی انتشارات شیرازه ما در ۶۲۴ صفحه منتشر شده است. کانال عصر ایران در تلگرام