دیگر فرزند ناخوانده نیستیم
تاریخ انتشار: ۶ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۹۲۳۵۶۷
اقتصاد هنر را هم باید به یکی از ویژگیهای شاخص این حوزه اضافه کرد؛ بازاری که حاشیههای فراوانی نیز به همراه دارد و گنجینهای در خود حفظ میکند به قد و قامت تاریخ هنر. از طرفی تعداد فراوان هنرمندان و دانشجویان هنرهای تجسمی در کشور ضرورت حمایت از هنرمندان را در سیاستها و برنامهریزیهای این حوزه بسیار مهم جلوه میدهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این حوزه مدیریتی با توجه به سیاستهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در راستای سیاستگذاری حمایت و نظارت در عرصه هنرهای تجسمی و با توجه به وضعیت و نیازهای موجود و اعتبار اندک، برنامههایی را ساماندهی و اجرا میکند. صدور مجوز و نظارت بر نگارخانهها بهمنظور فعالیت بخش خصوصی، خرید آثار ارزشمند هنرمندان در راستای حمایت از آنان، برگزاری برنامهها و جشنوارههایی به منظور ارائه آثار و کشف استعدادها، برگزاری برنامههایی در راستای رونق اقتصاد هنر، توجه به حضور آثار هنرمندان کشور در عرصه بینالمللی و تمرکززدایی از برنامهها و گسترش آنها در سطح کشور از برنامههایی است که مرکز هنرهای تجسمی مورد توجه قرار میدهد. دوسالانههای تخصصی هم از مهمترین رویدادهای هنرهای تجسمی است که از اهمیت ویژهای برخوردار است.
از طرفی جشنوارههای بینالمللی هنرهای تجسمی فجر جوانترین جشنواره هنری فجر است که سال ١٣٨٧ آغاز به کار کرد و مهمترین و گستردهترین رویداد بینالمللی هنرهای تجسمی بهحساب میآید. صدور مجوز و نظارت بر فعالیت نگارخانهها هم برعهده این اداره کل است و تا امروز ٣٦٥ نگارخانه از اداره کل هنرهای تجسمی مجوز دریافت کردهاند که ٢٨١ نگارخانه در تهران و ٧٩ نگارخانه در شهرستانها مشغول به فعالیتند.
«هادی مظفری»، مدیر کل هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفتوگو با روزنامه ایران درباره فعالیت این اداره طی یکسال اخیرمیگوید.
حدود یکسالونیم از حضور شما بهعنوان مدیر کل تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میگذرد. در این مدت چه اتفاقاتی در این حوزه افتاده که خوشایند جامعه تجسمی بوده و چه اتفاقاتی وضعیت ناخوشایندی برای این قشر از هنرمندان ایجاد کرده است؟
برای اینکه بخواهم اتفاقاتی را که در این یک سال افتاد مرور کنم باید اول برگردم به زمانی که این مسئولیت به من سپرده شد و بگویم آنزمان با چه شرایطی مواجه بودم؛ اینکه چه چیزی تحویل گرفتم و دغدغهها چه بود. تا بعدتر بتوانم بگویم در این مدت به کدامها جامه عمل پوشیده شده و کدامها محقق شدهاند. خاطرم میآید اولین مشکلی که آن روزها برایم پررنگ جلوه کرد ساختار نداشتن این مجموعه بود. با همه سابقهای که اداره کل هنرهای تجسمی داشت ساختاری در این حوزه وجود نداشت. یک علتش وضعیت هنرهای تجسمی بود که از 10 رشته، از خوشنویسی تا مجسمهسازی، تشکیل شده بود و هیچکدام از این زیرشاخهها اصلاً شبیه هم نبودند.
کنار هم قرار گرفتن آنها زیر چتری بهنام هنرهای تجسمی اغلب تضاربآرایی به وجود میآورد که ایجاد ساختاری در این حوزه را مشکل میکرد. این ساختار در اداره کل هم وجود نداشت. در موزه هنرهای معاصر هم تا حد زیادی وضع به همین منوال بود و در مؤسسه تجسمی هم که به نوعی جایگزین انجمن است همچنین ساختاری نداشتیم.
پس اولین قدم «ساختارسازی» بود. فکر میکنم حالا بعد از طی مسیری دقیق بهجایی رسیدهایم که بتوانیم بگوییم هنرهای تجسمی ما هم بخش استانها و هم بخش بینالملل دارد. از طرفی دیگر رشتههای هنری تفکیک شدهاند و هر کدام میتوانند پاسخگویی خودشان را به مخاطب داشته باشند. نکته بعدی این بود که تجربه رویدادهایی که در هنرهای تجسمی اتفاق میافتاد نسبت به سایر حوزههای هنری تجربه کوتاهتری بود. مثلاً جشنواره تجسمی فجر، تازه دهمین دورهاش را پشت سر گذاشته است.
در این بخش آیا برای عموم مردم هم ظرفیتسازی شده یا فقط مخاطبان خاصی مد نظر قرار گرفتهاند؟
متأسفانه حوزه هنرهای تجسمی به مردم نزدیک نشده بود و تعداد مخاطبانی که در سال به گالری میرفتند و گالریگردی میکردند در مقایسه با مخاطبهایی که به سینما یا تئاتر میرفتند یا به کنسرت، بسیار پایینتر بود. انگار این باور وجود داشت که هنرهای تجسمی مربوط به قشر خاصی از روشنفکران جامعه است. طبیعتاً باید اتفاق دیگری میافتاد. جای هنرهای تجسمی همیشه در گالری بود و دیگران به سراغش میرفتند و این دیوار پهن و ضخیمی بود بین هنرهای تجسمی و مردم. در عرصه داخلی هم سینما، موسیقی و نمایشِ ما در حال رشد بود، اما حوزه تجسمی فقط آماده یک جهش بزرگ در عرصه بینالمللی بود.
اگر شما بین مخاطبی که امروز موسیقی، سینما، کتاب و یا بهطور کلی مباحث فرهنگی را دنبال میکند معدلی بگیرید، خواهید دید که چه تفاوت عمدهای بین آنها و حوزه تجسمی وجود دارد؛ این تفاوت بهدلیل زبان عمومی و جهانیای است که هنر تجسمی دارد. این حوزه نیاز کمتری به ترجمه، توضیح، تبیین و تفسیر دارد. این حوزه در عرصه بینالمللی بسیار برای مخاطبان جذابیت دارد اما ما خط مشی میخواستیم و برای این اتفاق نیاز به طراحی مسیر بود. 42 سال است که موزه هنرهای معاصر با آن گنجینه عظیم افتتاح شده اما یک بانک اطلاعاتی کامل و مناسب و بهروز از این گنجینه وجود نداشت. همیشه افکار عمومی نگران این مسأله بود که نکند عدم انتشار آثاری که در موزه وجود دارد با نیت خاصی صورت گرفته باشد. باید این نگرانی را رفع میکردیم.
بله؛ همین موضوع حاشیههای بسیاری هم در دورههای مختلف به همراه داشت. از جمله ورود و خروج آثار و فروش آثار و داستانهایی از این دست...
بله. در همین راستا یک نکته دیگری که به نظرم جامعه به شکل جدی انتظارش را میکشید حوزه بازار هنر بود. فروش آثار هنری در ایران شکل گرفته بود اما نه به اندازه کافی؛ فقط در تهران شاهد این بازار بودیم. نکته دوم اینکه بین گالریها که اثر عرضه میکنند و حراج تهران با یک فاصله مواجه بودیم. در 11-10 دورهای که حراج تهران برگزار شده هنرمندانی که آثارشان آمده و فروخته شده شاید هزار نفر باشند. اما این افراد همه مخاطبان هنرهای تجسمی ما نیستند. توقع جدی وجود داشت که هنرهای تجسمی فقط در تهران متمرکز نباشد. سعی کردیم مزیت هر استان را شناسایی کنیم. مثلاً کرمان از بضاعت مناسبی در مجسمهسازی برخوردار است.
قزوین هم بضاعت مناسبی در خوشنویسی دارد و پنج دوره دوسالانه بینالمللی برگزار کرده. گیلان جایگاه ویژهای بین نقاشان نوگرا و معاصر دارد و بیش از 40 نفر از بهترین نقاشان حال حاضر کشور متولد یا بزرگ شده گیلان هستند. در همین سالهای اخیر یزد هم خیلی خوب توانسته خودش را در عرصه هنر ویدئوآرت، چیدمان و پرفورمنس معرفی بکند.
در دورههای قبلی به این بضاعتها نور تابانده نشده بود. ولی این توقع همیشه وجود داشت که چرا همه چیزها همیشه در تهران متمرکز است. مگر تمام ایران تهران است؟ همه این دغدغههایی که چند موردش را گفتم، به علاوه تعداد زیادی دغدغه ریز و درشت دیگر باعث شد یک سیاستگذاری در حوزه ما شکل بگیرد. در حوزههایی که خلأ قانونی و آییننامهای داشتیم، آییننامهها دوباره بازنگری و بهروز شدند. همچنین آییننامه صدور پروانه گالریها بازنگری و مراحل تدوینش به اتمام رسید و در مرحله ابلاغ هستیم. جشنواره فجر هم دارای آییننامه نبود و هر سال هر دبیری میتوانست با سلیقه خودش جشنواره برگزار کند. جشنواره هم دارای آییننامه و سند شد و پس از تصویب وزیر ابلاغ شد.
طی سالهای اخیر ورود و خروج آثار از کشور هم موضوع مهم و پرچالشی بوده....
بله؛ ما چند قانون معارض در این زمینه داشتیم. بیش از 6 ماه به کمک مدیر کل حقوقی وزارت ارشاد به نهاد ریاست جمهوری میرفتیم و در کمیسیون فرهنگی نهاد ریاست جمهوری با سازمان میراث فرهنگی بر سر تصویب سند تقسیم وظایف بین دو سازمان و آییننامه خروج آثار هنری از کشور بحث و تبادل نظر میکردیم.
چون تقسیم وظیفه در این قانون گاهی بیش از حد نامشخص بود. تعریف درستی شکل نگرفته بود که کجا سازمان میراث فرهنگی وظیفه دارد از هر اثر و هر کالای هنری که میراث این کشور است مراقبت کند تا از کشور خارج نشود. از طرف دیگر رسالت ما این است که اثری که امروز در کشور تولید میشود و نماینده و معرف هنر کشور است باید به تمام دنیا برود و سفیر ما و نماینده هنر ایران باشد. به این مسائل از دریچههای مختلفی نگاه میشد تا اینکه سند مد نظر ما تدوین و قانونش به تصویب رسید.
در بحث بردن گالریها و آثار فاخر به استانهای دیگر و مرکززدایی چه اقداماتی صورت گرفت؟
بهعنوان مثال ما به زاهدان سفر کردیم و با استادان رشتههای پژوهش هنر و بویژه سفال و سرامیک راجع به ظرفیتهای این استان بحث و تبادل نظر کردیم. به خراسان جنوبی هم سفر کردیم. در مجاورت شهرستان نهبندان یک رویداد هنری اتفاق افتاد بهنام «مجسمههای نمکی» که هم هنرمندان صاحبنام و شاخص کشور در آن شرکت کردند و هم افراد بومی. رویداد «شهروند پرتره» را هم در تهران و مازندران برگزار کردیم تا هنر در معرض دید عموم مردم قرار بگیرد و هنرمند در فضای عمومی بنشیند و با پرتره مردم اثر خلق کند. همه این کارها به این خاطر بود که درها باز و مردم به هنرهای تجسمی نزدیک شوند و از طرف دیگر ما هم به میان مردم برویم. این رویداد در اتفاقاتی مثل جشنواره «مجسمههای برفی توچال» دوباره تکرار شد.
در حوزه بینالمللی و بازارها و حراجهای هنری وضع به چه شکل پیش رفت؟
تجربه ما در دوسالانه ونیز که بهعنوان بزرگترین رویداد هنرهای تجسمی از آن یاد میشود بهصورت پراکنده و غیرمستمر 8 دوره یعنی 16 سال بود. در سالیان گذشته تقریباً هیچ مطلبی در رسانههای بینالمللی درباره آثار هنری ایران در رویدادی مثل ونیز تولید نشده بود. اما اینبار رسانههای بینالمللی هنری جهان صدها صفحه درباره هنر ایران نوشتند و نام ایران درمیان 6 کشور جذاب این دوره دوسالانه مطرح شد. تعداد حضورمان در عرصه بینالمللی زیاد نبود اما در موارد محدودی هم که شرکت کرده بودیم واقعاً نتوانسته بودیم حرف جدی برای دنیا داشته باشیم. امروز در عرصه هنرهای تجسمی در حراجهای بزرگی که در دنیا برگزار میشود ایران بین 26 کشور به تنهایی 35 درصد سهم را به خود اختصاص داده است و 25 کشور دیگر مابقی 65 درصد را؛ این مسأله نمود ظرفیت ما در این حوزه است. البته فکر میکنم هنوز اول راه هستیم.
البته به هر حال این مسأله همیشه حاشیهها و حرف و حدیثهای بسیاری هم به همراه داشته است. چه میشود کرد تا این حاشیهها به حداقل برسد؟
صادقانه بگوییم نمیشود مدعی بود در عرصهای که گردش مالی بسیار وسیعی در آن وجود دارد حاشیه وجود نداشته باشد؛ نه در ایران و نه در هیچ کجای جهان. همیشه در تمام حراجها وقتی آثار متعددی جابهجا و دستبهدست میشود اقبال عمومی نسبت به آن افزایش مییابد. همین مسأله باعث داغشدن بحث قیمتها و حاشیهها میشود. البته نکته مهم دیگر بحث جعل آثار ادبی است. یعنی اتفاقاً در همان عرصهای که مورد اقبال جامعه و اقبال بازار قرار میگیرد عدهای افراد سودجو که دوست دارند یک شبه راه صد ساله بروند، از مسیرهای غیرقانونی وارد میشوند تا بتوانند به این حوزه دست پیدا کنند. این هم اجتنابناپذیر است.
مهم این است که ببینیم در این زمانه چه راهکارهای پیشگیرانهای میتوانیم بهکار بگیریم تا از این اتفاقات بکاهیم. پیش از این ما آییننامهای برای حراج آثار هنری نداشتیم. اما ما این کار را شروع کردیم. بعد از تصویب آییننامه تأسیس نظارت بر گالریها کار بعدی ما تدوین آییننامه برگزاری حراجهای آثار هنری بود. نکته بعدی این است که با قوهقضائیه مکاتباتی صورت گرفته تا از طریق حوزه وزارتی و اداره کل حقوقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شعبه مستقلی برای رسیدگی به موضوعات هنرهای تجسمی داشته باشیم. این کار شروع شده و در حال مذاکره و رایزنی با قوه قضائیه هستیم. از طرفی قرار است وارد همکاری با تعدادی از کارشناسان رسمی دادگستری که در زمینه هنرهای معاصر تخصص دارند بشویم تا آثار را کارشناسی و اظهار نظر کنند.
در دوره آقای احمدینژاد خبرهای زیادی درباره شیوه نگهداری یا دورریز آثار فاخر به گوش میرسید. همینطور خبرهایی درباره خروج آثار یا صدمه دیدن آنها. جفاها به موزههای هنر معاصر و آرشیوش خیلی زیاد بود و اخبارش هم به شکل چالشبرانگیزی در فضاهای مجازی دستبهدست میچرخید و نگرانیهایی ایجاد میکرد. الان وضعیت موزههنرهای معاصر و آثاری که در گنجینه وجود دارد چگونه است؟
بعد از 40 سال مرمت موزه هنرهای معاصر شروع شده است. برای هیچ مدیری جذاب نبود که رویدادها را کنار بگذارد و بخواهد به چاههای جذبی موزه فکر کند یا به بار اضافی پشتبام و عایقهای حرارتی و رطوبتیاش. اما این ضرورت به شکل جدیای وجود داشت. اگر این کار انجام نمیشد در درازمدت آسیبی به موزه یا آثاری که آنجا بود میرسید که در آن صورت نتایجش برای هیچکس قابل قبول نبود. به همین دلیل کاری جدی در بحث مرمت موزه شروع کردیم و امروز که بیش از 65 درصد پروژه پیش رفته میتوانیم بگویم خود ساختمان و سازه موزه از وضعیت قابل قبولی بعد از بیش از چهلسال برخوردار شده و آثار گنجینه هم در شرایط مطلوبی به سر میبرند.
در کنار بخش سختافزاری و مرمت موزه چند کار دیگر هم شروع شده. از جمله آرشیوسازی، ایجاد بانک اطلاعاتی و یک ساختار الکترونیک. از این بهبعد بازدیدکنندگان موزه میتوانند خیلی سریع به آرشیو دسترسی پیدا کنند و مثلاً بفهمند چند اثر از پیکاسو یا دیگران در موزه وجود دارد یا چند اثر مشابه با آن اثر در دنیا ثبت شده است. ابعاد، اندازه، سال خلق و اینکه اثر خریداری شده یا به موزه اهدا شده هم در اختیار مراجعهکننده قرار میگیرد.
حتی این موضوع که اثر در چه سالی مرمت شده و توسط چه افرادی هم قابل دسترسی است. این کار ارزشمندی بود که در این دوره اتفاق افتاد. از طرف دیگر، دستگاههای هواساز و برودتی موزه هم ازهم تفکیک شد و امروز آثار موزه براساس استانداردهای آثار هنری نگهداری میشوند. ظرفیت گنجینه موزه هم افزایش پیدا کرد.چون ظرفیت قبلی برای حدود 700 هزار اثر پیشبینی شده بود اما امروز 3259 اثر در مجموعه داریم. این انباشتگی باعث نگرانیهایی بود که موجب ایجاد طرح توسعه فضاها و نگهداری دقیقتر آثار شد.
امروز نتیجه این تلاشها به کجا ختم شده است؟
یکی از موضوعات مهمی که ما به آن میبالیم این است که فضای امید به هنرهای تجسمی برگشته و حالا دیگر کسی تصور نمیکند هنرهای تجسمی فرزند ناخوانده خانواده فرهنگ و هنر است. امروز هنرهای تجسمی و خانواده بزرگ هنرهای تجسمی که در تعداد و در پراکندگی و تنوع بیمثال است در همه رشتهها مطالبهگر، امیدوار و البته دغدغهمند است. برای من بازگشت امید به این فضا مهمترین اتفاقی است که میتوانم به آن اشاره کنم.
منبع: ایرنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۹۲۳۵۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نمایش اثر منتخب شانزدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر در دوسالانه هنر ونیز ۲۰۲۴
اثر منتخب بخش رسانههای هنری جدید شانزدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر در شصتمین دوسالانه هنر ونیز به نمایش درمیآید.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، اثر منتخب بخش رسانههای هنری جدید شانزدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر در شصتمین دوسالانه هنر ونیز به نمایش درمیآید.
این اثر با عنوان آینههای نور، چیدمانی تعاملی از مریم صفایی و محمد امین اوجی، زوج بوشهری-شیرازی است که پیش از این در بخش رسانههای هنری جدید شانزدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر ارائه و به عنوان نامزد کسب طوبای زرین شناخته شده بود و اکنون قرار است در پاویون رسمی جمهوری اسلامی ایران به نمایش گذاشته شود.
اثر تعاملی این دو هنرمند بر اساس هندسه نقوش معماری ایرانی و رجوع به سنت کهن آینهکاری، با بیان و زبانی جدید طراحی شده است که به واسطه بازتاب نور، فضایی کهکشانی و بهشتگونه را میآفریند.
اجرای این اثر در شصتمین دوسالانه هنر ونیز مشابه اجرای آن در شانزدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر خواهد بود؛ با این تفاوت که چیدمان اثر متفاوت بوده و به جای تابش نور، آثار مصطفی گودرزی و عبدالحمید قدیریان (از هنرمندان پاویون ایران) به روی آن تابانده میشود که علاوه بر انعکاس نور، بازتابی از نقش و رنگ را به وجود میآورد.
در این چیدمان تعاملی، مخاطب در اجرا مشارکت میکند و با در دست داشتن چراغ قوه و تابش نور، کهکشان خاص خود را به وجود میآورد.
در پسزمینه این اجرای تعاملی، صدای موسیقی هم شنیده میشود. آهنگسازی این کار توسط بابک ربوخه، چهره شاخص هنر موسیقی کشورمان انجام شده است که همزمان با اجرای اثر در فضای پاویون رسمی جمهوری اسلامی ایران در شصتمین دوسالانه هنر ونیز، طنینانداز خواهد شد.