نوزاد حادثه حمله سگ ، ۸ ماهه متولد شد/ تکرار آسیبهای اجتماعی لاکچری بازها برای مردم
تاریخ انتشار: ۱۲ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۹۹۳۵۷۶
خبر حمله سگ نسبتا بزرگ به یک زن از یکشنبه هفته گذشته به تیتر یک رسانههای اصفهان تبدیل شده است؛ موضوعی که برای چندمین بار است که مشابه آن در ماههای اخیر در اصفهان و کشور رخ میدهد، باعث شد تا علاوه بر مقامات قضایی و انتظامی استان و کشور، کاربران فضای مجازی نیز نسبت به آن واکنش جدی نشان دهند و خواستار برخورد جدی با سگگردانی شدند؛ این موضوع به حدی در فضای مجازی برای کاربران اهمیت پیدا کرد که دومین هشتگ پرکابرد توییتر در روز گذشته به عنوان «#اون_روی_سگ_بازی» اختصاص پیدا کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مصدوم این حادثه خانم بارداری است که در یکی از محلات ملکشهر اصفهان در حالی که با خواهران خود در حال پیادهروی بوده مورد حمله یک سگ خانگی قرار میگیرد که در نتیجه آن پزشکان احتمال دادند جنین این مادر زودتر از زمان مقرر و در هشت ماهگی به دنیا بیاید.
حالا بعد از گذشت یک هفته از ماجرا بامداد دیشب نوزاد این خانم باردار حدود یک ماه زودتر از موعد مقرر به جهت آسیبها و استرس ناشی از این اتفاق به دنیا آمد؛ البته جای امیدواری است که حال عمومی محمدهادی خوب است اما در پی این اتفاق امکان کامل شدن و حق طبیعی رشد را برای یک ماه از دست داده است و تبعات آینده این موضوع، بدون شک به خاطر عدم اجرای قانون و اهمالی است که مسؤولان متولی نسبت به زیادهخواهیهای برخی از صاحبان زندگیهای لاکچری خواهد بود.
هزینههای میلیونی برای اصلاح و غذای سگ!
نکته حائز اهمیت اینجاست در حالی لاکچریبازها برای غذا و اصلاح سگ در ماه ۲ تا ۶ میلیون تومان در ماه هزینه میکنند که سایر هزینههای آن را مردمی باید پرداخت کنند که متحمل آسیبهای اجتماعی ناشی از سگگردانی در اماکن عمومی و حمله سگ به کودکان و زنان هستند.
این اتفاق به نوعی تکرار ماجرای ۲۳ آذر ۹۷ بود که خبر حمله چند سگ به یک دختربچه در تهران خبرساز شد و مردم در مطالبهای جدی ابتدا تحت عنوان «قدغن کردن ورود سگ به مکانهای عمومی» و اخیرا تحت عنوان «چرا قانون ممنوعیت ورود سگ به اماکن عمومی را اجرا نمیکنید؟» از مسؤولان خواستند تا با وضع قوانین بازدارنده و محدودکننده مانع از تکرار چنین حوادث دلخراشی شوند.
ماجراهایی که تکرار میشوند و مسؤولانی که جا خالی میدهند
اما هنوز حمله سگ در لواسان به کودکان در بین اخبار گم نشده بود که حمله یک سگ به چند زن از جمله یک خانم باردار در اصفهان مطرح شد؛ اوضاع وخیم این مادر باردار بار دیگر این سوال را در ذهنها ایجاد کرد که تا چه زمانی مردم باید تاوان نبود قانون یا عدم اجرای کامل آن در مورد نگهداری از سگ در خانه را تحمل کنند. متولیان این امر تا چه زمانی قرار است از این مسؤولیت سرباز بزنند و اتفاقهای ناگوار بعدی چه کسانی را درگیر خواهد کرد.
در روزهای اخیر فرمانده نیروی انتظامی استان اصفهان دستور پیگیری شکایت خانواده خانم باردار و جنبه عمومی این جرم را صادر کرده است؛ تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز طی تماسهایی با خانواده این خانم، پیگیر جزئیات این حادثه برای تذکر به وزیر کشور بودهاند. پیش از این نیز سخنگوی دستگاه قضایی، دادستان عمومی و انقلاب اصفهان و فرمانده نیروی انتظامی شهرستان اصفهان از برخورد قانونی با کسانی گفتند که با آوردن سگ به مکانهای عمومی بهداشت عمومی و سلامت جامعه را تهدید میکنند. موضوعاتی که تقریبا در ماجرای لواسان هم رخ داد اما عدم اقدام عملی بازدارنده از سوی مسؤولان، زمینهساز اتفاق ناگوار دیگری در این زمینه شد.
محسن لعلی، متخصص روانشناسی بالینی و روانشناس کودک و نوجوان در خصوص پیامدهای حمله حیواناتی همچون سگ به کودکان اظهار کرد: ما چنین مواردی را تحت عنوان «اختلال استرس پس از سانحه» مورد بحث قرار میدهیم.
مشکلات جسمی و روان، آثار حمله سگ
این روانشناس کودک و نوجوان افزود: کودکی که حوادثی همچون حمله سگ را تجربه میکنند، ممکن است برخی علائم جسمانی و روانشناختی را تجربه کنند؛ تپش قلب، مشکلات تنفسی و تعریق از جمله پیامدهای جسمی چنین اتفاقاتی هستند.
وی تصریح کرد: اضطراب اجتماعی مهمترین عارضه روحی چنین حوادثی میتواند باشد به این صورت که کودک دیگر از مراقبش جدا نمیشود و همیشه به والدینش میچسبد و اگر مثلاً به مهدکودک میرفته دیگر نمیرود.
لعلی ادامه داد: اختلال در خواب و دیدن کابوس از دیگر مشکلاتی است که کودکان مورد حمله قرار گرفته ممکن است دچار شوند که باید نسبت به درمان آنها اقدام کرد.
افسردگی در کمین افرادی که موردحمله حیوانات واقع شدهاند
این استاد دانشگاه با بیان این که افسردگی از دیگر پیامدهای بلندمدت این حوادث است، خاطرنشان کرد: حتی ممکن است کودک دچار «ترس خاص» شود، برای مثال کودک از هر نوع موجودی ترس دارد.
وی در مورد ریشههای نگهداری حیوانات در خانه عنوان کرد: یکی از دلایلی که افراد به دنبال استفاده از حیوانات خانگی میروند، دلبستگی های ایمن و حمایت اجتماعی لازم را تجربه نکردند، برای مثال فرزندی که از طرف والدین عاطفه لازم را دریافت نکرده به دنبال حیوانات میرود.
لعلی با بیان این که حیوان خانگی باید متناسب با فرهنگ باشد، تاکید کرد: با توجه به فرهنگ ما که سگ را نجس میداند و عرف جامعه نیز نگاه خوبی به سگ ندارد، نگهداشتن حیوانی مثل سگ در منازل مخصوصاً خانههای آپارتمانی همسایه آزاری را به دنبال دارد.
متخصص روانشناسی بالینی با اشاره به پژوهشهایی که در این زمینه انجام داده اذعان داشت: بررسیهای ما نشان داد در کشوری مانند آمریکا به اندازه جمعیتشان سگ و گربه دارند و در کمال تعجب شنیده میشود که حتی ارث هم به آنها تعلق میگیرند! اما قطعاً فرهنگ، عرف و قوانین ما متفاوت از کشوری مانند آمریکاست.
مادرانی که مورد حمله حیوانات قرار میگیرند، سریعاً به مرکز بهداشت مراجعه کنند
عاطفه صالحی کارشناس ارشد مامایی جامعهنگر در رابطه با حادثه پیش آمده برای مادر باردار اظهار داشت: با توجه به اینکه بارداری دوره حساسی است، هر حرکتی چه از لحاظ روحی و یا روانی روی جنین تأثیر خواهد گذاشت و باید توجه داشته باشیم که مادر در منزل و یا خارج از منزل با چه چیزهایی تماس دارد و چه آسیبهایی ممکن است به جنین وی وارد شود.
کارشناس ارشد مامایی جامعهنگر افزود: در طول دوران بارداری از تماس و نگهداری هرگونه حیوان اهلی و یا وحشی در منزل یا آپارتمان خودداری کنند و توجه داشته باشند که نباید هیچگونه تماسی با این حیوانات داشته باشند و اگر تماسی داشتند، باید به نزدیکترین مرکز بهداشتی و درمانی مراجعه کنند تا اقدامات لازم برای آنها انجام شود.
زایمان زودرس و خطرات آن برای مادر و جنین
وی ادامه داد: در اثر تماس با این حیوانات احتمال انتقال میکروبهایی مانند توکسوپلاسموز و اشرشیاکلی مادر و جنین را تهدید کرده و در صورت گازگرفتگی خطر ابتلا به هاری نیز برای مادر و فرزند وی وجود دارد؛ نکته دیگر این که ترس، وحشت و هرگونه استرس در اثر تماس ناگهانی و یا حمله این حیوانات باعث ایجاد استرس میشود و این استرس میتواند مادر را دچار زایمان زودرس و یا خونریزی و پاره شدن کیسه آب کند و باعث شود جنین این مادر باردار زودتر از موعد مقرر، متولد شود.
صالحی تصریح کرد: باید توجه داشته باشیم که اگر جنین زودتر از موعد به دنیا آمد، دچار کمبودها و نارساییهایی خواهد بود که وقت و انرژی و هزینه برای مادر و خانواده و سیستم بهداشتی و درمانی دارد.
کارشناس ارشد مامایی جامعهنگر بیان کرد: نوزاد نارس دچار کمبودهایی در بدنش است که ممکن است وی را در تنفس دچار مشکل کند و در تغذیه با شیر مادر نیز که برای نوزاد بسیار مهم است، وی دچار اختلال خواهد بود.
وی در پایان اظهار داشت: زایمان زودرس ممکن است باعث بستری شدن کودک نارس در بخشهای ویژه بیمارستانها در قسمت NICU شود.
منبع: فارس
منبع: ساتین
کلیدواژه: اخبار اصفهان حوادث اصفهان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت saten.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساتین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۹۹۳۵۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عباس عبدی : درمورد زنان چند بار دست در حفره حجاب کردند و گزیده شدند، اما باز هم تکرار میکنند!
عباس عبدی در اعتماد نوشت: چرا عدهای با علوم اجتماعی و انسانی به شدت دشمن هستند؟ گروهی که در مرحله بعد نیز به شیوههای گوناگون با دانش پزشکی مخالفت میکنند. ریشه این مخالفت را باید در الزامات عقلانیت جدید و ترس سنتگرایان و به طور مشخص مستبدان و یا بنیادگرایان با این عقلانیت جستوجو کرد. ریاضیات و فیزیک کمتر دچار این وضعیت بودهاند. بشر از روزی که به مفهوم عدد پی برده دو به علاوه دو را چهار میداند و مخالفت با این گزاره ممکن نیست، یا آن اندازه به دور از عقل سلیم است که محلی برای مخالفت باقی نمیگذارد. ولی ماجرای جامعهشناسی و علوم اجتماعی و انسانی و تا حدی پزشکی متفاوت است. جامعهشناسی یکی از جدیدترین علوم است و اگر بخواهیم خیلی ساده و فشرده تعریف کنیم، بر این فرض استوار است که ریشه پدیدههای اجتماعی در دنیای انسانی ما قرار دارد و به جای آنکه پدیدههای اجتماعی را به چیزهایی مثل خشم خدایان اسطورهای یا طبیعت نسبت بدهد، ریشهها و علل را در مناسبات میان انسانها جستوجو میکند. بر این اساس، جامعهشناسان معتقدند که جامعه در طول زمان و به تدریج و بر اثر کنشهای متقابل انسانی شکل میگیرد یا به عبارت سادهتر، مجموعه انسانها با هم جامعه را میسازند. این فرض یا ایده معنایش این است که جامعه چنان نرم و شکلپذیر نیست که کسی یا کسانی بتوانند مثل موم هر جور که میخواهند آن را شکل بدهند. جامعهشناسی نشان میدهد که بسیاری از خواستها و ذهنیتهای صاحبان قدرت تحققپذیر نیست؛ و چه بسا نتایج مترتب بر اعمال و رفتار آنان چیزی مغایر با اهداف مورد نظرشان شود. از این منظر علوم اجتماعی برای آنان در نقش جام جهانبین است در حالی که آنان هیچ علاقهای به دیدن واقعیات این جام ندارند و به صورت پیشفرض آنها را انکار میکنند. جامعهشناسی چه پیامی دارد که تا این اندازه مورد نفرت و خشم چنین افراد و گروههایی است؟ به نظرم از میان همه پیامها دو جنبه از همه مهمتر است. یکی نگرش تاریخی و دیگری قائل بودن اعتبار برای عینیت اجتماعی و استقلال نسبی آن از ارادههای فردی و حتی اثرگذاری و جهتدهی آن بر اراده است. نگرش تاریخی یعنی اینکه پدیدههای اجتماعی در زمان شکل میگیرند، رفتهرفته جا میافتند و در طول زمان تغییر میکنند و در نهایت هم در زمانی مقرر نیز کاملا دگرگون میشوند و از میان میروند. این نگرش میگوید پدیدههای اجتماعی ازلی و ابدی نیستند. عقاید مردم، سبک زندگی آنها، سلیقهها و گرایشها و بسیاری از چیزها همواره در حال تغییر است و کسی یا کسانی نمیتوانند یک قاعده تعیین کرده و از همگان بخواهند که بر اساس آن عمل کنند. مثل اینکه قاعدهای بگذارند که همه باید یک نوع غذا بخورند. در جهان قدیم علوم اجتماعی به معنایی که امروز میشناسیم، چندان اهمیت نداشت. زیرا برای تبیین پدیدههای اجتماعی به تقدیر یا خواست خدایان و مانند آن متوسل میشدند. مثلا درباره فقر معتقد بودند که این سرشت خلقت و طبیعت است که برای گروهی از مردم فقر را رقم زده و برای گروهی دیگر موقعیت بالا را. به تعبیر حافظ «بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی/ خون خوریگر طلب روزی ننهاده کنی…» در چنین جامعههایی تحولات بسیار آهسته و بطئی بود. تحرک اجتماعی، روابط میان فرهنگها و ساکنان مناطق گوناگون خیلی کم بود. بنا بر این کمتر عاملی در جامعه بود که در کوتاه یا حتی میانمدت دچار تحولات ریشهای شود و اساسا پرسشی هم درباره تغییر پیش نمیآمد و اگر هم بود به تقدیر و سرنوشت و اموری از این نوع نسبت داده میشد. در حالی که در چند سده اخیر در اروپا و در ۱۵۰ سال اخیر در ایران تغییرات بسیار گسترده و تند بوده است. کافی است تصویری چند بعدی از ایران در ۱۵۰.۱۰۰ و حتی ۵۰ سال پیش داشته باشیم و با تصویر مشابه امروز مقایسه کنیم، خواهیم دید که در چهار جهان به نسبت متفاوت قرار داریم. این واقعیت حتی در طول یک نسل نیز مشهود است. ما از چند دهه پیش، از یک جامعه روستایی با اقتصاد کشاورزی و خانوادههای گسترده، افرادی کمسواد و بیسواد در فضایی غیرارتباطی وارد عصر صنعتی، شهری با خانوادههای هستهای یا تکعضوی، فناوری دیجیتال، مردم تحصیلکرده و با ارتباطات گسترده شدهایم. طبیعی است که هضم این حد از تغییرات برای خیلیها سخت است. یکی از نزدیکان از عذابهایی که مادر پیرش میکشید تعریف میکند که با دیدن بیتوجهی نوهها به دین و نیز پوشیدن شلوارک و تاپ دختران در خانه جلوی برادران خودش چنان حرص و جوش میخورد که حد ندارد. یا از سفر رفتن آنان با دوستانشان، یا شادیها و زندگی آنان را نمیتواند درک کند و تعابیری دیگر از آنها در ذهن دارد. یا دیر ازدواج کردن یا اصلا ازدواج نکردن که مطلقا قابل فهم برای او نیست. خوب این مادربزرگ دوستداشتنی کار چندانی نمیتواند انجام بدهد، ولی حکومتها و صاحبان قدرت که نتوانند این تحولات را هضم و درک کنند و بخواهند مانع از تغییرات شوند یا حتی تغییراتی را برخلاف خواست عمومی ایجاد کنند، دچار شکستهای فاحش میشوند، در حالی که دانش جامعهشناسی میتواند آنان را از این خبطهای سیاستی دور دارد. یکی از جالبترین نمونههای آن اقدامات رضاشاه در مخالفت با حجاب و برداشتن آن از سر زنان بود. او به خیال یا ادعای خود میخواست جامعه را پیشرفته کند، لذا محصول تحولات جامعه مدرن که مشارکت زنان بود را با ریشه آن - که تحولات اقتصادی و اجتماعی است - اشتباه گرفت و جابهجا کرده و در سال ۱۳۱۴، اقدام به کشف حجاب اجباری کرد. در شرایطی که ایران هنوز در دوره اربابرعیتی و خانخانی بود. غالب اقتصاد آن معیشتی و کشاورزی بود، طوایف هنوز یکهتاز بودند. بیسوادی بالای ۸۰ درصد بود. بیسوادی زنان احتمالا بالای ۹۵ درصد بود، اشتغال صنعتی و اداری در حداقلهای قابل تصور بود، شهرنشینی زیر ۲۵ درصد بود، نرخزاد و ولد و نیز مرگ و میر بسیار بالا بود و هیچ نشانهای از شاخصهای جامعه مدرن در حد متعارف دیده نمیشد. او در چنین شرایطی مدعی آزاد کردن زنان بود! در حالی که مردانش آزاد نبودند و در همان زمان نزدیکترین همراهان سیاسی خود را یکی پس از دیگری در زندان میکشت یا بیرون از زندان مجبور به خودکشی میشدند. این سیاست به نحو دیگری نیز در حکومت محمدرضا پهلوی نیز ادامه یافت و نتیجه همه اینها را در جریان انقلاب دیدند و جالب اینکه در هر دو مورد سیاستمداران فهمیدهای بودند که آنها را از این رفتارها منع میکردند. اکنون نیز با مشکل مشابهی مواجه شدهایم؛ قانون فرزندآوری رویه دیگری از همین بیتوجهی و دشمنی با علوم اجتماعی است. قانونی که با صرف هزینههای سرسامآور نهتنها به اهداف تعیین شده، نرسید که نتایج آن کاملا هم معکوس بوده که در یادداشت جداگانهای با ریز جزییات اشاره کردهام. مورد مهمتر که هزینههای مادی، روانی، اجتماعی و سیاسی آن بسیار بیشتر است، نحوه مواجهه با مساله پوشش زنان است. تا حالا چند بار دست در این حفره کرده و گزیده شدهاند و همچنان هم در حال تکرار آن هستند. توجه ندارند که نتایج منفی این سیاستها بسیار زیانبار است. میخواهید بدانید که نتیجه چه خواهد شد؟ توماس پیکتی در کتاب «تاریخ کوتاه برابری» با تحلیلی دقیق از بیتوجهی بلشویکها در تقدیس روابط قدرت و یقین آنان به دانستن حقیقت؛ سرنوشت این حکومت را که مهد سوسیالیسم و منع مالکیت خصوصی و مظهر برابری بود را در پایان عمر ۷۳ سالهاش چنین ترسیم میکند: «روسیه در سده بیستم به کشوری بدل شد که مالکیت خصوصی را کاملا لغو کرده بود، [ولي] در آغاز سده بیست و یکم به پایتخت جهانی الیگارشیها و نبود شفافیت مالی و بهشتهای مالیاتی تبدیل شد.» اگر در سال ۱۹۲۰ و یا حتی ۱۹۴۵ پس از تبدیل شدن اتحاد جماهیر شوروی به یکی از دو قطب جهان، کسی میگفت که فقط ۴۵ سال دیگر لازم است تا جامعهای به نسبت مذهبی، همراه با سرمایهداری لجامگسیخته را در مناطق شوروی شاهد باشیم، اصحاب قدرت مسخره میکردند؛ ولی بودند کسانی که ادامه آن روند رسمی حکومت کمونیستی را غیرممکن میدانستند. امروز نه فقط یک الیگارشی فاسد سرمایهداری در آنجا هست، بلکه افراطیترین مذهبیهای جهان نیز در گوشه و کنار آن امپراتوری عجیب ریشه دوانده و حتی خودشان را هم از تبعات فاجعهبار این افراطگری بینصیب نگذاشتهاند. کشورهای کمونیستی میخواستند جامعهای بسازند که همه انسانها مطابق با قاعدهای که حکومت میگوید فکر و تحلیل کنند، غذا بخورند، لباس بپوشند، یکسان ببینند و… حتی برای اینکه چه کسی با چه کسی ازدواج کند از حزب کمونیست مجوز بگیرند. اسلاونکا دراکولیچ نویسنده و متفکر کروات در کتاب «کمونیسم رفت و ما ماندیم و حتی خندیدیم» مینویسد: «اگر زنی لباس زیبا میپوشید عنصر مشکوکی به حساب میآمد که گاهی حتی لازم بود دربارهاش تحقیق شود. اعضای حزب کمونیست در یوگسلاوی تا سالها بعد از جنگ هم اگر میخواستند با زنی ازدواج کنند که ظاهر مشکوکش به وضوح بر اصل و نسب «بورژوایی» او دلالت میکرد، میبایست رسما از حزب درخواست مجوز میکردند». (ص ۴۹) امروز نه از یوگسلاوی نشانی مانده و نه از آن حزب کمونیست صادرکننده مجوز ازدواج؛ چنان که از شوروی و حزب کمونیستش هم نشانی نمانده، اما جامعهای بسیار متفاوت به جا مانده است. البته یک چیز دیگر هم به جا مانده و آن قضاوتی است که درباره آن سیاستها ابراز میشود. قضاوتی همراه با خوارشماری و نفرتی که در مورد این رفتارها و آن ایدهها وجود دارد. بیتوجهی به رویکردهای جامعهشناسانه هزینه سنگینی است که پرداخت خواهد شد. فریب کلاهبرداران گندمنمای جو فروش را نخورید. کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: سه گروه اصولگرایان از نظر عباس عبدی : از "ارزشی های واقعی" تا "بی شخصیت های هتاک" سردار رادان: برخورد با کشف حجاب با قوت ادامه دارد هشدار آذری جهرمی: ترمز تشدید نارضایتی عمومی را بکشید/ فردا نگویید توطئه دشمن بود