Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «شریان»
2024-05-06@02:23:30 GMT

ماجرای شهرداری که عجیب‌ترین مرگ دنیا را تجربه کرد!

تاریخ انتشار: ۲۰ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۰۷۰۴۶۸

ماجرای شهرداری که عجیب‌ترین مرگ دنیا را تجربه کرد!

شهر کوچک «برونو ام این» در اتریش به عنوان زادگاه «آدولف هیتلر»شناخته می‌شود این شهر را به عنوان محل زندگی «هانس استینینگر»، شهرداری می‌شناسند که به طرز عجیبی کشته شد.

به گزارش شریان نیوز، «هانس استینینگر» در سال ۱۵۶۷ میلادی شهردار شهر «برونو ام این» و از محبوبیّت بسیاری برخوردار بود. جز اینکه بدانیم مردم او را خیلی دوست داشتند، درباره زندگی او اطلاعات زیادی نداریم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما یک چیز همیشه در قرن‌ها درباره او گفته می‌شود و آن هم ریش بلند و قابل توجه هانس بوده است.

طول ریش او یک متر و بیست سانتیمتر بود و پیچ و تاب خوران از صورتش آویزان شده و انتهای آن منحنی شکل بود. اغلب «استینینگر» ریش‌های خود را جمع می‌کرد و درون یکی از جیب هایش که به طور ویژه روی جلیقه اش دوخته شده بود قرار می‌داد. سال‌های زیادی طول کشیده بود تا او به این حجم از ریش دست پیدا کند و احیاناً در کار‌های روزمره و رفت و آمد‌های او دردسر درست می‌کرد. ریش‌های او آنقدر بلند بود که زمین را لمس می‌کرد و گاهی کسی ریش او را لگد می‌کرد و یا پای خود هانس به آن گیر می‌کرد و به زمین می‌خورد.

در یکی از شب‌های پاییزی، ۲۸ ماه سپتامبر سال ۱۵۶۷، آتش سوزی‌های هولناکی شهر «برونوم ام این» را در خود بلعید و باعث ترس و وحشت ساکنان شد، «استینینگر» که شهردار شهر بود، به وسط حادثه رفت و تلاش کرد تا ترس و وحشت ساکنان را کاهش دهد، در این بلبشو و گیر و دار، ریش او از جیب مخصوص بیرون آمد.

از آنجاییکه وقتی آتش سوزی راه می‌افتد،‌تر و خشک را با هم می‌سوزاند، «استینینگر» آنقدر وقت نداشت تا ریشش را دوباره درون جیب قرار دهد، تنها کاری که توانست انجام دهد این بود که خیلی ساده و راحت آن را کنار بزند، همین کار منجر به مرگ او شد. او در آن هرج و مرج بالای یک نردبان رفت، و در این هنگام پای او به ریش بلندش گیر کرد و لغزید و از بالای نردبان به زمین افتاد و گردنش شکست و به همین دلیل از دنیا رفت.

پس از مرگ او، مردم شهر برایش یک نماد یادبود ساختند تا یاد و خاطره شهردار محبوبی را که به عجیب‌ترین شکل ممکن از دنیا رفت را با سازه نمادین تراشیده شده بر سنگ گرامی بدارند و آن را کنار یک کلیسا به نام «ساینت استیونس» قرار دادند تا کار‌های مثبتی که برای شهر انجام داده بود، فراموش نشود. ساکنان شهر از آنجایی که فکر می‌کردند این سنگ تراشیده بزرگ نمی‌تواند حق مطلب را ادا کند و یاد و خاطره هانس را آنطور که باید حفظ کند، دست به کار دیگری زدند:

پیش از آنکه «هانس استینینگر» را دفن کنند، ریش‌های او را قیچی کردند و در محفظه‌ای شیشه‌ای در موزه تاریخ شهر قرار دادند و با استفاده از راهکار‌های شیمیایی آن را نگه داشتند تا برای همیشه بماند و از بین نرود.

در ۴۵۰ سال گذشته، ریش‌های بلند و عجیب شهردار تعداد زیادی توریست را جذب شهر کرده است، گردشگرانی که مشتاق دیدن ریش‌های «کُشنده» شهر دارند به این موزه می‌روند. حتی در یک برنامه تفریحی به توریست‌ها ریشی به همان اندازه می‌دهند تا شهر را با آن بگردند، اما اجازه نمی‌دهند که با آن ریش‌های بلند از پله‌ها یا نردبان بالا بروند!

منبع: شریان

کلیدواژه: سقوط هواپیمای تهران یاسوج ایالات متحده آمریکا مجلس شورای اسلامی سوریه یاسوج بوشهر ایران کرمانشاه سقوط هواپیما روسیه عراق گرگان بارش برف تیم فوتبال استقلال تهران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت shariyan.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «شریان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۰۷۰۴۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سکوت در ماجرای سنگلج جایز نیست!

یک فعال هنری و کارشناس میراث فرهنگی، با ابراز تاسف از وضعیت تخریب ساختمان مجاور تماشاخانه سنگلج، سکوت شهرداری را در این زمینه، نشان‌گر کم‌توجهی به جامعه هنری دانست.

به دنبال تخریب ساختمان مجاور تماشاخانه سنگلج که نگرانی‌هایی را بابت امنیت این تماشاخانه قدیمی تهران ایجاد کرده، ابراهیم گله‌دارزاده، فعال تئاتر و کارشناس میراث فرهنگی به ایسنا گفت: در این ماجرا سه مرحله بی‌سلیقگی رخ داده است. اولین نکته اینکه، پیش از تخریب ساختمان کناری تماشاخانه باید اطلاع‌رسانی می‌شد. اگر خانواده تئاتر و مخاطبان از پیش در جریان این تخریب بودند، نه این گونه دچار نگرانی می‌شدند و نه گروه‌های در حال اجرا متضرر می‌شدند اما در حال حاضر گروهی که مشغول اجرای نمایش خود بوده، دچار زیان شده. زیرا مخاطب برای حضور در تماشاخانه احساس ناامنی می‌کند و حق هم دارد چون وقتی ساختمان کناری با ابزارآلات سنگینی تخریب می‌شود، طبیعی است که هم گروه اجرایی و هم مخاطبان احساس ناامنی کنند. در حالیکه اگر از قبل اطلاع‌رسانی می‌شد، با این همه مساله مواجه نمی‌شدیم.

او ادامه داد: از سوی دیگر اگر پیش از تخریب، اطلاع‌رسانی می‌شد، کارشناسان میراث فرهنگی می‌توانستند به اجرای بهتر این تصمیم‌گیری کمک کنند . آنان با اظهارنظرهای کارشناسانه خود به کل فرآیند این ساخت و ساز کمک می‌کردند اما بی‌خبری جامعه هنری و میراث فرهنگی، همه را دچار سوءتفاهم و سردرگمی می‌کند.

گله‌دارزاده با اشاره به اینکه در مرحله تخریب هم اطلاع‌رسانی انجام نمی‌شود، افزود: حالا هم که ساختمان در حال تخریب است، باز هم هیچ گونه اطلاعاتی درباره چگونگی این تخریب اعلام نشده و هیچ ضمانتی بابت تامین امنیت تماشاخانه سنگلج داده نشده است. در تصاویری که از تخریب ساختمان مجاور منتشر شده، هیچ گونه سازه پشتیبانی که بتواند امنیت سنگلج را تامین کند، به چشم نمی‌خورد.

او با تاکید بر ضرورت حضور کارشناسان میراث فرهنگی در مراحل تخریب و ساخت و ساز ساختمان کناری تماشاخانه سنگلج ادامه داد: با توجه به صحبت‌هایی که انجام شده، میراث فرهنگی نظارت چندانی بر این پروژه ندارد در حالیکه کارشناس میراث باید در طول اجرای پروژه در محل مستقر باشد تا جلوی آسیب‌های احتمالی به تماشاخانه گرفته شود. اما متاسفانه معمولا اقدامات ما، بعد از وقوع فجایع و مشکلات رخ می‌دهد و جنبه پیشگیرانه ندارد.

گله‌دارزاده اضافه کرد: در چنین پروژه‌هایی معمولا پیمانکار هزینه‌های پشتیبانی را کاهش می‌دهد چون در صورت بروز هر حادثه‌ای، بیمه را موظف به جبران آن می‌داند. بنابراین علاقه‌مند است کارش را با هزینه کم و سرعت بالا پیش ببرد در حالیکه نباید پیمانکار را رها کرد تا طبق دلخواه خود عمل و به امنیت ساختمان بی‌توجهی کند.

مدیر پیشین مجموعه تئاتر شهر خاطرنشان کرد: درباره آینده این پروژه هم اطلاع‌رسانی نشده و معلوم نیست قرار است چه اتفاقی رخ بدهد در حالیکه هر گونه ساخت و سازی در مجاورت تماشاخانه سنگلج باید طبق قوانین ساختمان‌های

ثبت‌شده در میراث ملی باشد و این شامل ارتفاع ساختمان مجاور و شکل و شمایل آن نیز می‌شود ولی ما اصلا نمی‌دانیم بعد از این تخریب، چگونه ساخت و سازی انجام خواهد شد.

او با تاکید بر وظایف شهرداری‌ها در گسترش فضاها و فعالیت‌های فرهنگی و هنری یادآوری کرد: همان گونه که توضیح دادم، در تخریب ساختمان کناری تماشاخانه سنگلج در هیچ یک از سه مرحله پیش از تخریب، حین و بعد از تخریب، اطلاع‌رسانی انجام نشده و این برازنده شهرداری تهران که بر در و دیوار شهر اشعار شاعران بزرگ این کشور از سعدی تا دیگر شاعران نامدار معاصر را نصب و تلاش می‌کند خود را به عنوان یک چهره فرهنگی نشان بدهد، نیست. این رفتار ما را دچار تناقض می‌کند که آن اقدامات شهرداری، جنبه تبلیغاتی دارد.

او همچنین از سکوت شهرداری درباره انتقادها و هشدارهایی که بعد از تخریب این ساختمان مطرح شده، نیز ابراز تاسف کرد و افزود: این سکوت، یک بی‌سلیقگی بزرگ رسانه‌ای است چراکه حتما باید درباره این موضوع اطلاع‌رسانی می‌شد. از سوی دیگر، ساختمان مجاور سنگلج سال‌ها محل بحث بود تا با پیوستن به این تماشاخانه، ضمیمه سرانه فرهنگی تهران بشود. این موضوع در ادوار گوناگون شورای شهر، شهرداری و نیز ارشاد مورد بحث بوده و بزرگان هنر کشورمان خواستار اجرای آن بودند اما با تخریب ساختمان مجاور تماشاخانه، همه تلاش‌ها، پیگیری‌ها و بحث و گفتگوها بی‌نتیجه ماند.

گله دارزاده با تاکید بر اینکه شهرداری نباید از کنار مسائل فرهنگی به سادگی گذر کند، توضیح داد: در اقدام اخیر شهرداری در مجاورت سنگلج به نظر می‌رسد که شهرداری معتقد است این ساختمان متعلق به ماست و هر کاری بخواهیم با آن انجام می‌دهیم. در حالیکه در خاورمیانه تماشاخانه‌های قدیمی خیلی زیادی نداریم و سنگلج در کنار چند تماشاخانه دیگر در شهرهای دیگری کشورمان، جزو معدود تماشاخانه‌های قدیمی این منطقه از جهان است. چنین تماشاخانه‌ای در هر کشوری به عنوان یکی از جاذبه‌های مهم گردشگری به شمار می‌آید. بی‌تفاوتی و تهدید این ساختمان از سوی نهادی که اشعار شاعران بزرگ را بر در و دیوار می‌زند، زیبنده نیست. بخصوص که فاصله تماشاخانه سنگلج تا شورای شهر و شهرداری فقط چند صد متر است.

این کارشناس میراث فرهنگی متذکر شد: بسیاری از شهروندان تهرانی به دلیل ویژگی‌های بنای سنگلج با آن عکس یادگاری دارند یعنی این ساختمان، بخشی از خاطره جمعی مردم ما و جزو نمادهای شهر ما تلقی می‌شود. در تمام جهان، نهاد شهرداری، توجه خاصی به چنین نمادهایی دارد و خودش حافظ چنین بناهایی است اما حالا شهرداری ما ،خود، مسبب نگرانی خانواده فرهنگ و هنر و مخاطبان شده است.

گله‌دارزاده با ابراز تاسف از سکوت شهرداری در پاسخ به انتقادات و نگرانی جامعه هنری در چند روز اخیر ادامه داد: درباره این موضوع مدام خبرهایی منتشر می‌شود ولی هیچ کسی پاسخگو نیست. مساله اصلی، یافتن مقصر یا خطاکار نیست بلکه تامین امنیت تماشاخانه سنگلج و رفع نگرانی جامعه هنری است و تنها جایی که می‌تواند این نگرانی را برطرف کند، خود شهرداری است ولی در هیچ یک از رسانه‌ها، پاسخی از سوی این نهاد ندیدیم.

او در پاسخ به اینکه شاید این سکوت و پرهیز از اطلاع رسانی به این دلیل بوده که جامعه هنری را در عمل انجام شده قرار بدهند، توضیح داد: امیدوارم چنین نباشد و شفاف‌سازی صورت بگیرد. از شهرداری که خود باید مراقب اماکنی مانند تماشاخانه سنگلج باشد و برای توسعه آن و دسترسی بهتر شهروندان به آن کوشا باشد، انتظار می‌رود هر چه زودتر این نگرانی را برطرف کند و این پاسخگو نبودن پسندیده شهرداری نیست. زیرا یا نشان‌گر بی‌اعتنایی به این همه پرسش و نگرانی است که زیبا نیست یا شاید برای رو به رو نشدن با مخالفت‌های احتمالی است در حالیکه باید مساله را شفاف مطرح کنند. یا می‌توانند مخالفان را قانع کنند یا باید مشکلات احتمالی را که از سوی آنان مطرح می‌شود، برطرف کنند تا پروژه با حداقلِ خطا جلو برود. بنابراین از هر زاویه که بنگریم، این سکوت نه مقرون به صرفه است نه منطقی و نشان‌گر بی‌توجهی به خانوده زحمت‌کش و شریف تئاتر است و امیدوارم هر چه زودتر پاسخ بدهند.

انتهای پیام           

دیگر خبرها

  • ماجرای کاشت ساختمان در پارک‌های تهران
  • ماجرای عجیب بار الکتریکی گل ها و زنبور عسل (فیلم)
  • ماجرای مفقودشدن کارگر شهرداری
  • سکوت در ماجرای سنگلج جایز نیست!
  • ماجرای انتشار بوی عجیب در بندرترکمن چه بود؟
  • ماجرای انتشار بوی عجیب در بندرترکمن | علت عجیب تر این اتفاق !
  • ماجرای حصارکشی در بوستان لاله تهران چیست؟
  • اجرای عمومی تئاتر‌های جشنواره رضوی گامی موثر است/ ماجرای عشقی عجیب
  • تجربه حضور «رویاباف و قاضی» در کانادا/ ماجرای خانم قاضی چیست؟
  • اجرای عمومی تئاترهای جشنواره رضوی گامی موثر است/ ماجرای عشقی عجیب